مختصر نویسی متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اخلاص

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از خلوص)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

اخلاص در مقابل «ریا»، به معنای پاک و خالص ساختن نیت و انجام دادن عمل فقط برای خدا است. سرآغاز آن، ناامیدى از ما سوى اللّه، میوه اش یقین، علم و معرفت و عامل اصلی قبولی اعمال و عبادات می‌باشد. از نظر اسلام، عمل خالص هر مقدار هم که باشد، بر عمل زیاد اگر خالص نباشد ترجیح دارد.

تعریف اخلاص

«اخلاص» در لغت ویژه کردن را گویند؛ یعنى پاک کردن چیزى از هر چیزى که غیر آن باشد و با آن درآمیخته باشد.[۱]

اخلاص در اصطلاح و در بیان اندیشمندان اسلامی عبارت است از پاک و خالص ساختن قصد و نیت از غیر خدا. به عبارت دیگر، تنها خدا را شایسته‌ عبادت دانسته و به دنبال آن، انگیزۀ اصلی در انجام کارها اظهار بندگی و کسب رضایت ذات حق تعالی باشد، نه کسب رضایت غیر او. از نظر اسلام، اصل عبادت، اخلاص است و سایر اعمال در سایه اخلاص عنوان عبادت پیدا مى‌کند و کامل مى‌شود.[۲]

حقیقت اخلاص آن است که نیت انسان از هر گونه شرک خفى و جلىّ پاک باشد،[۳] و در نیت او هیچ انگیزه اى جز انگیزه الهى حاکم نباشد. پس هر کسى که طاعتى را بجا آورد و قصد قربت داشته باشد ولی با آن غرضى دنیوى بیامیزد، عملش خالص نمی باشد، مثلاً برای رسیدن به سلامتی بدن و پالایش آن از چربی های اضافی روزه بگیرد و هدف اصلی و محرک واقعی او برای روزه گرفتن چنین قصدی باشد، نه اطاعت خدا.[۴]

اخلاص در قرآن

واژه اخلاص در قرآن به ‌کار نرفته؛ ولی مشتقّات خلوص ۳۱ بار در قرآن آمده که بیشتر آن‌ها به موضوع اخلاص مربوط است. از این موارد، ۲۲ مورد از باب افعال و ۱۲ آیه مربوط به «مُخلِصین» (کسانی‌که دین خود را برای خدا خالص کرده‌اند) بوده، و ۱۰ آیه مربوط به مُخلَصین (کسانی که تمام وجودشان را برای خدا خالص کرده‌اند) می‌باشد. در قرآن به‌صورت‌هاى گوناگونى به حقيقت اخلاص پرداخته شده است:

اخلاص با تعبیرات مترادف

آیاتی از قرآن با واژه‌‌ها و تعبیرات مترادف و متلازم با اخلاص، به این موضوع می‌پردازند؛ مانند:

  • انحصار عبادت در خداوند
  • انجام طاعات و عبادات برای خدا(الله)
  • روی نهادن به‌ سوی خدا و دل بریدن از غیر او
  • انجام دادن کار برای وجه الله
  • انجام دادن کار برای طلب رضایت الهی
  • انجام دادن عمل در راه خدا
  • عدم درخواست اجر از سوی پیامبران
  • حنیف و حق‌گرا بودن
  • صداقت در توبه(نصوح)
  • داشتن قلب سلیم

اخلاص با نفی شرک و ریا

از آن‌جا که اخلاص، انجام دادن عمل فقط برای خدا است، با شرک و ریا که انجام دادن عمل برای غیر خدا است، جمع نمی‌شود. آیاتی نیز با نفی شرک و ریا به موضوع اخلاص اشاره می‌کنند.

عوامل اخلاص

در آموزه های دینی عواملی برای کسب این فضیلت ارزشمند بیان شده است که به مواردی از آنها اشاره می شود:

الف. افزودن بر علم و یقین:

  • امام علی علیه السلام: اَلاِخْلاصُ ثَمَرَةُ الْیقینِ؛ اخلاص میوه درخت یقین است.[۵] (هر قدر یقین انسان به توحید افعالى بیشتر باشد و هیچ مؤثّرى را در عالم هستى، جز خدا نشناسد، چنین کسى اعمالش توأم با خلوص است؛ زیرا جز خدا مبدأ تأثیرى نمى بیند که براى او کار کند.)
  • إخلاص العمل من قوّة الیقین و صلاح النّیة؛ اخلاص عمل از یقین قوى و نیک اندیشى سرچشمه مى‌گیرد.[۶]
  • ثمرة العلم إخلاص العمل؛ اخلاص میوه علم و معرفت است.[۷]

ب. قطع طمع از غیر خدا:

  • امام باقر علیه السلام می فرماید: «بنده، پرستشگر واقعی خدا نمی شود، مگر آنکه از همه مخلوقات بریده و به او بپیوندد، آن گاه خداوند می فرماید: این عمل خالص برای من است و به کرمش آن را می پذیرد.»[۸]
  • حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام: أوّل الإخلاص الیأس ممّا فی أیدی النّاس؛ سرآغاز اخلاص ناامیدى از ما سوى اللّه است.[۹]

ج. کم کردن آرزوها:

  • امیرالمؤمنین علیه السلام: قَلِّل الآمال تَخلُص لک الأعمال؛ آرزوهایت را کم کن تا اعمالت خالص شود.[۱۰]

نشانه‌های اخلاص

نشانه‌های اخلاص بصورت اختصار مطرح می‌شود:

  • کسی که دلش پاک، خیرش زیاد و شرش مأمون است (یعنى مردم از خیرش بهره‌مند و از شرش در امانند).[۱۱]
  • یکسان بودن ظاهر و باطن و کردار و گفتارش.[۱۲]
  • امام علی علیه السلام فرمود: «تمام الإخلاص تجنّب المعاصى»؛ کمال اخلاص دوری از گناهان است.[۱۳]
  • زهد ورزی.[۱۴]
  • ناامیدی از غیرخدا و از چیزی غیر از گناه خود نترسیدن.[۱۵]
  • از غیر خدا در مورد اعمالش انتظار تعریف نداشتن؛ پیامبر (صلی الله علیه وآله) می فرماید: «ما بلغ عبد حقیقة الاخلاص حتى لایحبّ أن یُحمد على شىء من عمل للَّه.» بنده هرگز به حقیقت اخلاص نمى رسد، جز آن که دوست نداشته باشد او را بر عمل خدایى، بستایند.[۱۶]

آفات اخلاص

آفاتى که اخلاص را تیره و آشفته مى‌سازد، در آشکار و پنهان بودن، درجاتى دارد که واضحتر از همه ریاى ظاهر است.

سپس نیکو بجا آوردن عبادت و سعى در خشوع در عبادت در میان مردم و آشکارا (نه در خلوت)، به قصد اینکه تو مرجع مردمى و آنچه از تو مشاهده مى‌کنند فرامى‌گیرند.

و پس از آن، عمل را در خلوت خوب انجام دادن به قصد آنکه خلوت و آشکاراى او یکسان باشد و این نوعى ریاى پیچیده و پوشیده است. زیرا چنین شخصى عبادت خود را در خلوت نیکو مى‌کند تا در آشکارا نیز همین گونه عمل نماید، پس فرقى بین دو نوع عبادت او (در خلوت و در جلوت) در این که به مردم توجه و التفات دارد نیست.

ریاى پنهان‌تر این است که وقتى انسان در حضور مردم در عبادت است، شیطان که از بکاربردن حیله های قبلی ناامید است به وى گوید: «تو در پیشگاه خداى سبحان ایستاده‌اى، در جلال و عظمت او بیندیش و شرم کن از این که او به دل تو مى‌نگرد و قلب تو از او غافل است» آنگاه حالت حضور قلب و خشوع جوارح به خود مى‌گیرد و این پنهان‌ترین نیرنگ شیطان است و اگر این اندیشه ناشى از اخلاص بود در خلوت نیز از او جدا نمى‌شد و تنها در حالت حضور غیر، به ذهنش خطور نمى‌کرد. [۱۷]

البته اگر نشاط بعد از عبادت، به دلیل توفیقى باشد که خدا به بنده خود داده، منافاتى با خلوص نیت ندارد، ولی اگر این نشاط از مشاهده اعمال انسان توسط مردم حاصل گردد، با خلوص منافات دارد. البته نشاط بعد از مشاهده مردم، موجب بطلان عمل نمى شود، مشروط به اینکه به هیچ وجه مقدار یا کیفیت اعمال خود را بر اثر مشاهده مردم تغییر ندهد. امام باقر علیه السلانم می فرماید: «(این نشاط) اشکالى ندارد، هر کسى دوست دارد که در میان مردم کار خیر او آشکار گردد مشروط بر این که عمل خیر را براى این هدف انجام نداده باشد».

مراتب اخلاص

امام خمینی مراتب اخلاص را به صورت ذیل بیان نموده است:

  • مرتبه اول: پاکسازی عمل است -چه عمل قلبى یا عمل ظاهری- از شبهه رضاى مخلوق و جلب قلوب آنها، چه براى خوش‌آمد گویی آنها یا براى جلب منفعت یا براى غیر آن.
  • مرتبه دوم: پاکسازی عمل است از بدست آوردن منافع دنیایی هر چند که انگیزه و مشوق آن عنایت الهی باشد، تا به این واسطه عنایت فرماید. مثل خواندن نماز شب براى توسعه روزى و بجا آوردن نماز اوّل ماه (مثلا) براى سلامت از آفات آن ماه و دیگر مقاصد دنیوى...
  • مرتبه سوّم: پاکسازی عمل است از اینکه بخاطر بهشتهای جسمانی و حورالعین و قصرها و امثال آن از لذات جسمانی، اعمال عبادی خویش را انجام دهد.
  • مرتبه چهارم: آن است که عمل را تصفیه کند از ترس عقاب و عذابهای جسمانى که وعده داده شده است. البته در نظر اهل معرفت فرق نمی‌کند که انسان عملى را از ترس حدود و تعزیرات دنیایی یا ترس عذاب آخرتى انجام دهد. زیرا هیچ یک براى خدا نیست؛ ناگفته نماند مطابق قواعد فقهیه عمل با این نیات از مرحله بطلان صورى خارج می‌شود ولى در بازار اهل معرفت این متاع ارزشى ندارد.
  • مرتبه پنجم: پاکسازی عمل است از رسیدن به لذّات روحی همیشگی و خود را در جرگه ملائکه وارد کردن، این درجه نیز گرچه درجه بزرگ و مقصد عالى و مهمى است، ولى از منظر عارفان واقعی این مرتبه نیز دارای نقصان بوده و سالک آن نیز در زمره کاسبین به شمار مى‌رود.
  • مرتبه ششم: پاکسازی آن است از ترس عدم دستیابی به این لذّات و محروم شدن از این سعادت ها.
  • مرتبه هفتم: پاکسازی عمل است از این که بخاطر بهشت لقاء الهی عمل کند و این مرتبه از مهمترین اهداف اهل معرفت و سالکان کوی دوست است. و نوع مردم از دستیابی به آن ناتوانند و کمتر کسی از اهل معرفت به این سعادت می رسند، البته این مرتبه درجه نهایی عروج آنان نیست، بلکه از مقامات معمولى آنها بشمار می رود... .[۱۸]

آثار و فواید اخلاص

از نظر اسلام، اصل عبادت، اخلاص است و سایر اعمال در سایه اخلاص عنوان عبادت پیدا مى‌کند و کامل مى‌شود. برای عمل مخلصانه آثار زیادی بیان شده است که به چند مورد اشاره می شود:

  • بصیرت و حکمت؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ما أخلص عبد لله عزَّوجلّ أربعین صباحاً إلاّ جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه؛ هیچ بنده‌اى چهل روز متوالى قدم در وادى اخلاص ننهاد جز آن که چشمه‌هاى حکمت و معرفت از قلبش بر زبان او جارى مى‌شود.[۱۹]
  • تقرّب به خدا: حضرت علی علیه السلام در این باره فرمود: تقرّب العبد إلی الله سبحانه بإخلاص نیَّته؛ نزدیک شدن بنده به خدای سبحان به سبب خالص کردن نیت اوست.[۲۰]
  • خضوع تمام ما سوى اللّه در برابر انسان مخلص؛ امام صادق علیه السلام فرمود: إنّ المؤمن لیخشع له کلّ شیءٍ و یهابه کلّ شیءٍ ثمّ قال: إذا کان مخلصاً لله أخاف الله منه کلّ شیءٍ حتّی هوامّ الأرض و سباعها و طیر السّماء؛ بى‌تردید، هر چیز در برابر مؤمن خاشع و خاضع است و همه چیز از او پروا دارند. چنانچه بنده مخلص باشد خداوند ترس او را در دل همه چیز حتى حشرات زمین و پرندگان آسمان قرار مى‌دهد.[۲۱]
  • امدادهای الهی: اثر دیگر رعایت اخلاص، یاری، پشتیبانی و امدادهای الهی در زندگی فرد مخلص است. حضرت فاطمه زهرا علیها السلام فرمود: من أصعد إلی الله خالص عبادته، أهبط الله إلیه أفضل مصلحته؛ کسی که عبادت خالصانه اش را به سوی خدا بالا بفرستد، خداوند بهترین مصلحتش را به سوی او فرو خواهد فرستاد.[۲۲]
  • کفایت امر و درمانده نشدن در کارها؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله: خداوند عزّوجلّ فرمود: اگر بنده خود را دوستدار اخلاص و خداجوى بیابم اداره امور او را شخصا به عهده مى‌گیرم (و کار او را به دیگران واگذار نمى‌کنم‌)».[۲۳]
  • سعادت و کامیابى؛ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «اعمال خود را خالص کنید تا سعادتمند شوید».[۲۴]
  • پرهیز از غفلت: امام صادق علیه السلام مى فرماید: لابدّ للعبد من خالص النیة فى کل حرکه و سکون اذ لو لم یکن بهذا المعنى یکون غافلاً...؛ شرط بندگی خدا این است که در هر حرکت و سکونى نیتش را برای خدا خالص سازد زیرا اگر چنین نکند، غافل است.[۲۵]
  • کمال عبادت؛ حضرت جواد علیه السلام فرمود: «برترین عبادتها اخلاص است».[۲۶]

اخلاص در بیان علما

سید بن طاووس

از جمله موارد اخلاص این است که از عمل خویش احساس عجب و خودپسندی نکنی و بر آن اعتماد نکنی؛ زیرا اگر درباره عملکرد خداوند‌ جل‌جلاله‌ با تو پیش از آنکه دنیا را برای مصحلت تو آباد کند و تو را بیافریند و نیز درباره اینکه حضرت آدم علیه‌السلام را پیش از زمان عبادت تو آفرید و نیز تمامی آنچه را که بدان نیاز داری برای تو فراهم کرد بیندیشی، پی می‌بری که اعمال تو نسبت به بخشش‌های خداوند جل‌جلاله‌ از هیچ جایگاهی برخوردار نیست.[۲۷]

ملا احمد نراقی

چگونه چنین نباشد، و حال آنکه اخلاص، سبب تکلیف بنى‌نوع (هم‌نوعان) انسان است. چنان‌که حق سبحانه‌وتعالى مىفرماید: وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ[۲۸] یعنى «بندگان، مأمور به اوامر إلهیه نگردیدند، مگر به‌ آن‌ جهت که عبادت کنند خداى را در حالتى که خالص‌کننده باشند از براى او دین را». و لقاى پروردگار، که غایت مقصود و منتهاى مطلوب است، به آن بسته است.[۲۹]

و بالجمله، صفت اخلاص، سَر همۀ اخلاق فاضله، و بالاترین جمیع مَلِکات (صفات) حسنه است. قبول عمل به آن منوط، و صحت عبادت به آن موقوف است. و عملى که از اخلاص خالى باشد، در نزد پروردگار اعتبار ندارد؛ و در نزد «مستوفیان» (گیرندگان اعمال) روز جزا، به چیزى برندارند.[۳۰]

بلکه مادامى که مرتبۀ اخلاص، کسى را نباشد، خلاص از شرّ شیطان نشود. چون آن لعین، قسم به عزت رب‌العالمین یاد کرده که همۀ بندگان را گمراه سازد؛ مگر اهل اخلاص را. چنان‌که حکایت از زبان آن پلید در قرآن مجید شده که: قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٨٢﴾ قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ[۳۱]. (گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه می کنم، مگر بندگان خالص شده ات را.).[۳۲]

آیت الله بهجت

از ایشان پرسیدند چگونه در تمامی کارها و عبادات اخلاص را فراموش نکنیم؟

آیت الله گفتند: در عبادات و تمام کارها اختیاراً غیر از خدا را و غیر از یاد او را راه ندهد؛ و همین راه منحصرِ سعادت است.(در اموری که در اختیار اوست عمداً نیت غیر خدا را راه ندهد، تا به تدریج همه کارهایش رنگ و بوی اخلاص بگیرد.)[۳۳]

امام خمینی

ایشان در سفارش‌های اخلاقی و حکومتی، بلکه در آرای فقهی خود نیز به این ویژگی توجه می‌کرد، تا آنجا که در مسئله نزاع میان چند امام‌ جماعت، به‌ رغم بقای شرط عدالت، احتیاط را در آن دانست که پشت سر هیچ‌ کدام از آنان نماز خوانده نشود.[۳۴]

علامه طهرانی

إخلاص أمرى قلبى‌است و قابل تشخيص نبوده و تنها خداست كه از نيّات و ضمائر بندگان خود آگاه‌است. لذا روزى در محضر ايشان گفته شد: فلانى، إخلاص بيشترى در عمل از فلان كس دارد!

ايشان فرمودند: از كجا مى‌گوئيد؟ درجه إخلاص را خدا ميداند.اگر بگوئيم ظاهر فلانى از ديگرى أصلح است، مثلاً محاسنش را نمى‌زند، نماز را در أوّل وقت بجا مى‌آورد، قابل قبول است، چون أمرى‌است ظاهرى؛ به خلاف إخلاص كه با اين ظواهر معلوم نمى‌شود.

و مى‌فرمودند: نبايد پيكره عمل را ملاك قرار داد و عمل شخصى را به خاطر ظاهر كوچك آن، حقير و ناچيز شمرد. چه‌بسا اين عمل كوچك با إخلاص و نيّت خالص، همراه بوده است.[۳۵]

آیت الله ناصری

آن چيزی که راه را طی می‌کند و انسان را به خدا نزدیک می‌کند و گذشته ها را با‌یگانی می‌کند خلوص است.[۳۶]

علامه جعفری

اگر می‌خواهید چگونگی شخصیت یک انسان را بشناسید، نخست ببینید او به چه حقیقتی اخلاص می‌ورزد و آن اخلاص در چه حد و مرتبه‌ای است.[۳۷]

شیخ جعفر ناصری

اخلاص مقامی است که عمل صالح با اخلاص در یک بُعدی قرار می‌گیرد که برای دیدن آن یک چشم سوم و دید فراتری از شیاطین می‌خواهد که آن را شیاطین ندارند.

وقتی مؤمن، مخلِص یا مخلَص شد قرآن را به نحوی می‌خواند که هیچ آثاری این‌جا نمی‌گذارد؛ آثاری که دستاویز شیاطین قرار بگیرد؛ لذا شیاطین خود را می‌رسانند ولی می‌بینند خبری نیست. گاهی دنبال عمل می‌گردند ولی نمی‌بینند چون عمل سریع بالا رفته است، یعنی کانال ارتباطی انسان مخلص با بالا بلامانع است و سریع عملش بالا می‌رود.

لذا در تمثلاتی که عمل در برزخ می‌گذارد برای شیاطین دستاویزی نیست که آن‌ها به آن دستیابی پیدا بکنند؛ ولی مثلا اگر کسی در حیاط خانه‌ خود قربانی ‌کند که خالصانه نباشد؛ شیاطین خود را می‌رسانند، یکی یک ران آن را برمی‌دارد، یکی سر آن را و... نه اینکه ران گوسفند را بردارند، آن تمثل برزخی عمل را بر می دارند و می برند. هر کسی یک گوشه‌ی آن را می‌کشد و نمی‌گذارند بالا برود. نمی‌گذارند نفعی عاید شما بشود؛ امااگر طرف مخلَص شد نه، تا شیاطین می‌آیند به خود بجنبند عمل خالص بالا رفته است و قربانی مقبول شده است و شیاطین می‌آیند در حالی که متحیر هستند.

گاهی سال‌ها یک جایی برای عمل می‌مانند تا خرابش کنند. اینقدر این‌ها بی‌کارِ این کار هستند بلکه کانالی پیدا کنند و به عمل نفوذ کنند.‌ ‌

هر عمل صالحى كه من انجام می‌دهم حتی اگر یک «سبحان اللّه»‏ گفتم بايد اخلاص داشته باشم. هرچه بيشتر اخلاص داشته باشم با گفتن ذكر، غذاى خالص‌ترى به روح خودم داده‌ام و لذا بهتر رشد می‌كند اما هر چه شلوغ‌تر باشم و از اخلاص فاصله گرفتم این ذکر و این غذا پوک می‌شود و غذائيت آن كم‏تر است؛ لذا رشد من هم كم‏تر است.

اگر هزار کتاب، بدانیم و بخوانیم و بنویسیم، به کار ما نمی‌ آید. باید درونمان یکدست، پاک و زلال و خدایی و از آلودگی‌ ها دور بشود، این اخلاص است. مسیر به سمت این، حرکت به سمت اخلاص است.[۳۸]

پانویس

  1. التحقیق فی کلمات القران الکریم، ج ۳ ص ۱۰۲.
  2. نقطه‌هاى آغاز در اخلاق عملى‌، ص ۴۲۸ـ۴۳۰.
  3. المحجة البیضاء، ج ۸، ص ۱۲۸.
  4. علم اخلاق اسلامى،‌ج ۳، ص ۵۳۰.
  5. غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 255.
  6. همان، جلد ۱، صفحه ۳۶۱، (شماره ۵۵).
  7. همان: 4642.
  8. مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۱۰۱.
  9. عیون الحکم، ج ۱، ص ۱۲۴.
  10. غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۱۵۵، ح ۲۹۰۶.
  11. تحف العقول، ص ۲۱.
  12. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، نامه ۲۶، ص ۵۲۲.
  13. بحارالأنوار، ج۷۴، ص ۲۱۵.
  14. نقطه‌هاى آغاز در اخلاق عملى‌، ص ۴۲۰.
  15. همان، ص۴۲۱.
  16. اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶، ح ۴.
  17. علم اخلاق اسلامى،‌ ص ۶۳۱ و ۶۳۲.
  18. آداب الصلاة، ش صص:۱۶۴ـ۱۶۶.
  19. عیون اخبارالرّضا، جلد ۲، ص ۶۹.
  20. میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۷۹.
  21. بحارالأنوار، ج۶۷، ص۲۴۸، باب۵۴، ح۲۱.
  22. همان، ج ۷۱، ص ۱۸۴.
  23. مستدرک الوسائل، ج۴، ص ۴۸۲، باب ۲۳.
  24. غررالحکم و دررالکلم، ص ۱۵۵، ح ۲۸۹۵.
  25. میزان الحکمه، ج ۳، روایت ۴۷۴۸.
  26. مجموعة ورام، ۲ جلد در یک مجلد، ج ۲، ص ۱۰۹.
  27. اقبال‌الاعمال، ج ۲، ص ۷۲۹.
  28. سوره بینه، آیه 5.
  29. معراج‌السعادة، ص ۶٣٢.
  30. همان، ص ۶٣٣.
  31. سوره ص، آیات 82 و 83.
  32. معراج السعادة، ص ۶٣۴.
  33. https://eitaa.com/bahjat_ir/4581
  34. تحریر الوسیله، ۱/۲۶۱.
  35. کتاب نور مجرد، ص ؟.
  36. https://eitaa.com/naseri_ir/550
  37. ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، جلد۴، صفحه ۳۸۴.
  38. https://eitaa.com/nasery_ir

منابع