جبت
واژه «جبت» یک بار در قرآن کریم آمده، و پرستش و ایمان به آن نکوهش شده است. درباره مفهوم این واژه اقوال مختلفی بیان شده از جمله: ابلیس، کاهن، ساحر و هر معبودی غیر از خدا. در برخى از روایات شیعه، این آیه بر کسانى تطبیق شده است که به مقام اهل بیت علیهم السلام حسد ورزیده و حق آنان را غصب کردند.
واژه جبت در لغت
برخى واژه پژوهان واژه «جبت» را در اصل همان «جِبْس» (موجود پستى که خیرى در آن نیست) دانسته اند که در آن حرف سین به حرف تاء تبدیل شده[۱] و در این صورت جبت واژه اى عربى خواهد بود.[۲] در مقابل، برخى دیگر این واژه را در اصل حبشى دانسته اند.[۳] و برخى با استناد به قواعد آواشناسى زبان عربى، بر عربى نبودن آن استدلال کرده اند.[۴] در کنار دو دیدگاه مزبور، عبرى بودن جبت نیز گفته شده[۵] که از تأیید چندانى برخوردار نیست.
جبت در قرآن
واژه «جبت» در قرآن تنها یک بار در آیه ۵۱ سوره نساء به کار رفته است: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ أُوتُوا نَصیباً مِنَ الْکتابِ یؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ یقُولُونَ لِلَّذینَ کفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذینَ آمَنُوا سَبیلاً». این آیه درباره گروهى از اهل کتاب است که با وجود نهى از عبادت غیر خدا، در کتاب هایشان،[۶] به جبت و طاغوت ایمان آورده، کافران را هدایت شده تر از مؤمنان معرفى کردند.
در بیان مقصود از جبت در این آیه نظرهاى گوناگونى ارائه شده است؛ مانند بت،[۷] اسم بتى خاص[۸] مانند لات،[۹] هرکس که در راه معصیت خداوند از او اطاعت شود،[۱۰] سحر،[۱۱] کاهن،[۱۲] ابلیس،[۱۳] شیطان،[۱۴] شرک،[۱۵] سرکرده یهودیان[۱۶] یا یکى از عالمان یهود.[۱۷] در معنایى جامع مى توان گفت مراد از جبت، هر معبودى جز خداست[۱۸] و این معنا بیشتر معانى یاد شده را دربرمى گیرد.[۱۹]
با توجه به اینکه در آیه یاد شده ایمان به «طاغوت» نیز در کنار ایمان به «جبت» آمده است، برخى به بیان تفاوت جبت با طاغوت پرداخته و از جمله گفته اند: مقصود از جبت، بت ها و مقصود از طاغوت کاهنانى است که به دروغ، مطالبى از زبان بت ها براى مردم بیان مى کردند[۲۰] یا آنکه جبت، ابلیس است و طاغوت پیروان ابلیس.[۲۱] برخى نیز جبت و طاغوت را به یک معنا دانسته اند.[۲۲]
شأن نزول آیه:
درباره شأن نزول آیه، اقوالى نقل شده است. قول منسوب به بیشتر مفسران آن است که کعب بن اشرف با برخى از یهودیان پس از جنگ اُحد، نزد مشرکان قریش آمدند تا با آنان در برابر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله هم پیمان شده، و پیمان گذشته خویش با پیامبر اکرم را بشکنند. مشرکان مکه به آنان اعتماد نکرده، از کعب خواستند براى نشان دادن حسن نیت خود، براى دو بت از بت هاى آنان سجده کرده، به آن دو ایمان بیاورد و وى پذیرفت. پس از پیمان بستن آنان نزد کعبه، ابوسفیان از کعب پرسید: آیا ما هدایت شده تر و به حق نزدیک تر هستیم یا محمد؟ کعب از چگونگى دین دو طرف پرسید و پس از شنیدن پاسخ گفت: به خدا سوگند شما از محمد هدایت شده تر هستید.[۲۳]
قرآن کریم پس از ذکر ایمان آوردن برخى از دشمنان اسلام به جبت و طاغوت و داورى نادرست آنان درباره مؤمنان و مشرکان، به نتیجه این اعمال ناپسند اشاره کرده، بیان مى دارد که آنان کسانى هستند که مورد لعنت الهى واقع شده و از رحمت حق محروم اند و چنین کسانى هیچ یاورى نخواهند داشت: «أُولئِک الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ یلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصیرا».[۲۴]
جبت در روایات
در برخى از روایات شیعه، آیه مذکور (... یؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ...) بر کسانى تطبیق شده است که به مقام اهل بیت علیهم السلام حسد ورزیده، حق آنان را غصب کردند.[۲۵] آنان به حاکمان ستمگر ایمان آورده و آنها را هدایت شده تر از آل محمد علیهم السلام دانستند.[۲۶]
در روایاتى دیگر عنوان جبت بر حاکمان ستمگر و دشمنان اهل بیت علیهم السلام، اطلاق شده است.[۲۷] در ادعیه نیز از امورى مانند کفر ورزیدن به جبت[۲۸] و لعن آن[۲۹] سخن به میان آمده است.
در روایتى از اهل سنت، اعمال ناپسندى مانند فال بد زدن به پرندگان، از جبت دانسته شده است.[۳۰]
پانویس
- ↑ مفردات، ص۸۵؛ تاج العروس، ج۱، ص۵۳۵، «جبت».
- ↑ واژه هاى دخیل، ص ۱۶۵، «جبت».
- ↑ واژه هاى دخیل، ص ۱۶۵ - ۱۶۶.
- ↑ الصحاح، ج ۱، ص ۲۴۵؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۱، «جبت».
- ↑ التحقیق، ج ۲، ص ۴۴، «جبت».
- ↑ المیزان، ج۴، ص۳۷۵؛ راهنما، ج۳، ص۳۴۴-۳۴۵.
- ↑ جامع البیان، ج ۵، ص ۱۸۳؛ التبیان، ج ۳، ص ۲۲۳؛ زادالمسیر، ج ۲، ص ۱۳۸.
- ↑ زادالمسیر، ج ۲، ص ۱۳۸؛ کنزالدقائق، ج ۲، ص ۴۷۸؛ الصافى، ج ۱، ص ۴۵۹.
- ↑ تاج العروس، ج ۱۰، ص ۲۲۵، «جبت».
- ↑ تفسیر قرطبى، ج ۵، ص ۲۴۹؛ فتح القدیر، ج ۱، ص ۴۷۷.
- ↑ جامع البیان، ج ۵، ص ۱۸۳؛ التبیان، ج ۳، ص ۲۲۴؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۱۷۲.
- ↑ غریب القرآن، ص ۱۳۰؛ زادالمسیر، ج ۲، ص ۱۳۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۵۲۵.
- ↑ تفسیر قرطبى، ج ۵، ص ۲۴۹؛ فتح القدیر، ج ۱، ص ۴۷۷؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۰۶.
- ↑ جامع البیان، ج ۵، ص ۱۸۴؛ تفسیر قرطبى، ج ۵، ص ۲۴۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۵۲۵.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۵۲۵.
- ↑ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۱؛ ج ۱۵، ص ۹، «طغى».
- ↑ جامع البیان، ج ۵، ص ۱۸۴ - ۱۸۵؛ التبیان، ج ۳، ص ۲۲۴؛ زادالمسیر، ج ۲، ص ۱۳۸.
- ↑ مفردات، ص ۸۵؛ غریب القرآن، ص ۱۳۰؛ الصافى، ج ۱، ص ۴۵۹.
- ↑ جامع البیان، ج ۵، ص ۱۸۵؛ معانى القرآن، ج ۲، ص ۱۱۰ - ۱۱۱؛ الفروق اللغویه، ص ۱۵۴.
- ↑ ر.ک: الفروق اللغویه، ص ۱۵۴؛ جامع البیان، ج ۵، ص ۱۸۳؛ التبیان، ج ۳، ص ۲۲۳.
- ↑ الفروق اللغویه، ص ۱۵۴؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۰۶؛ تفسیر قرطبى، ج ۵، ص ۲۴۹.
- ↑ الفروق اللغویه، ص ۱۵۴؛ معانى القرآن، ج ۱، ص ۲۷۱؛ ج ۲، ص ۱۱۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۰۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۰۵ - ۱۰۶؛ اسباب النزول، ص ۱۰۳ - ۱۰۴.
- ↑ سوره نساء آیه ۵۲
- ↑ تفسیر قمى، ج ۱، ص ۱۴۰؛ الصافى، ج ۱، ص ۴۵۹؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۸۹.
- ↑ تفسیر العیاشى، ج ۱، ص ۲۴۶؛ الصافى، ج ۱، ص ۴۵۹.
- ↑ الکافى، ج ۱، ص ۴۲۹؛ بحارالانوار، ج ۳۱، ص ۱۲۳، ۶۲۹.
- ↑ مصباح المتهجد، ص ۱۹۸؛ عدة الداعى، ص ۱۱۸؛ کنزالعمال، ج ۵، ص ۱۷۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۱۴۹.
- ↑ صحیح ابن حبان، ج ۱۳، ص ۵۰۲؛ الفائق، ج ۲، ص ۳۱۲؛ فیض القدیر، ج ۴، ص ۵۱۹.
منابع
- دایرةالمعارف قرآن کریم.