ایمنی از مکر خدا

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«ایمنی از مکر خدا» از صفات رذیله اخلاقی است[۱] و در روایات جزء گناهان کبیره معرفی شده است.[۲] علمای اخلاق، این صفت را نوعی افراط در امیدواری به خداوند دانسته[۳] و مبتلایان به آن را داخل در گروه فریب‌خوردگان و مغرورین به خدا می‌دانند.[۴]

مفهوم شناسی

مفهوم «ایمنی از مکر خدا»، در آیه شریفه: «أَفَأَمِنُوا مَکرَاللَّهِ فَلا یأْمَنُ مَکرَ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ»[۵] بیان شده است و در روایات و دعاها و رفتار عملی اولیای دین و کلمات علمای اخلاق، مورد توجه فراوان قرار گرفته است.

«مکر خدا» ترکیبی مجازی است[۶] و "مکر" به معناى این است که شخصى دیگرى را غافل‌گیر کرده و به او آسیبى برساند[۷] و نوعی پنهانی بودن در این نیرنگ و غافلگیری در معنای اصلی آن نهفته است.[۸] همان طور که خدای متعال در قرآن، مکر خود را به گونه ای می داند که انسانها آن را حس نمی کنند.[۹] بنابراین مکر خدا، نهانی تر و نامحسوس تر از مکر غیر او خواهد بود.

امن از مکر خداوند به معنی ایمن بودن از سلب عطایای الهی توسط خدای متعال است.[۱۰] به این معنی که آدمى از عذاب الهى و امتحانات او ایمن نشیند و از عظمت و جلال او واهمه نداشته و در دل اندیشه مؤاخذه او را نداشته باشد.[۱۱]

لازم به ذکر است، نسبت دادن مکر به خداوند، وقتى صحیح است که به عنوان مجازات صورت بگیرد؛ یعنی انسان معصیتى کند که مستحق عذاب شود، و خداوند او را از آنجایى که خودش نفهمد عذاب نماید و یا سرنوشتى براى او تنظیم کند که او خودش با پاى خود و غافل از سرنوشت خود به سوى عذاب برود و اما مکر ابتدایى و بدون این که بنده معصیتى کرده باشد، حتما صدورش از خداوند ممتنع است.[۱۲]

از امام رضا علیه السلام درباره آیاتی که مسخره کردن، مکر و نیرنگ به خدای متعال نسبت می دهند، سوال شد و حضرت فرمود: خداى تبارک و تعالى استهزاء، ریشخند و مکر نمی کند و فریب نمی دهد، ولیکن آن جناب ایشان را جزا می دهد و خدا از آنچه ستمکاران می گویند، بسیار برتر است.[۱۳]

ایمنی از مکر خدا در قرآن و روایات

خدای متعال مردم را بر ایمنی از مکر خدا سرزنش کرده و می فرماید چرا چنین روحیه ای یافته اند و حال آن که از مکر خدا، جز زیانکاران در امان نیستند.[۱۴]

امام سجاد علیه السلام در دعا عرضه می دارد: خدایا! تو شایسته‌اى که صدیقین به (رحمت) تو مغرور نشوند و گناهکاران از (عفو و گذشت) تو نااُمید نگردند.[۱۵]

ائمه علیهم السلام بارها در دعاها چون دعای سحر[۱۶] از خدا می خواهند مورد مکر قرار نگیرند. امام علی علیه السلام از خصوصیات فقیه واقعی را این دانسته اند که نه مردم را از رحمت خدا مایوس کند و نه از مکر خدا ایمن کند.[۱۷] ایشان می فرماید: هر کس از مکر خدا ایمن شود، نابود می شود.[۱۸]

صفوان جمال می گوید: من خود دیدم که امام صادق علیه السلام قبل از تکبیر نماز رو به قبله دعا کرد: «خدایا مرا از رحمتت مایوس نکن و از مکرت در امان مدار. زیرا تنها زیان‌کارانند که خود را از مکر تو در امان می‌انگارند‌».[۱۹] و همین فرد می گوید: پشت سر امام صادق علیه السلام نماز گزاردم. امام بعد از نماز سر خود را پائین انداختند و فرمودند: بار خدایا مرا از مؤاخذه خود در آسایش قرار نده و بعد از آن با صداى بلند فرمودند: فَلا یأْمَنُ مَکرَ اللَّهِ‌ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ‌.[۲۰]

عوامل ایجاد ایمنی از مکر خدا

موارد زیر را می توان به عنوان عوامل بنیادی[۲۱] در ایجاد این صفت رذیله معرفی کرد:

  1. جهل به صفات خدای متعال و افعال او در اداره عالم: همان طور که خدای متعال دارای صفات جمالیه چون لطف و رحمت و بردباری و غفران و... است، دارای صفات جلالیه چون انتقام، مکر، شدت عقاب و ذلیل کننده نیز هست.[۲۲] ایمنی از مکر الهی در مرتبه پس از کفر قرار دارد، زیرا عین جهل به خدای متعال است و کسی که او را بشناسد، امکان ندارد از مکر او در امان باشد.[۲۳] نقص معرفتی انسان به خدا به چند صورت می تواند منشا این حالت روانی گردد:
    1. اعتقاد به این که حق تعالى قادر نیست از او سلب نعمت کند.
    2. اعتقاد به این که هرچند او بسیار گناه کند اما باز هم خدا نسبت به او لطف دارد و نعمتش را از او سلب نمی کند.
    3. اعتقاد به این که اصلاً گناهان منشأ سلب نعمت ها توسط خدای متعال نمى‌شود.[۲۴]
    4. جهل به ابتلا و امتحانات الهی.
    5. عدم اعتقاد به محاسبه روز قیامت و جزا دادن اعمال از نیک و بد.[۲۵]
    6. اعتقاد کاملاً مخالف با منطق قرآن - که خدا در دنیا با نعمت هایش به ما احسان کرده و احسان دلیل محبت است، پس خدا ما را دوست دارد و هر کس کسى را دوست داشته باشد در آینده هم به او احسان مى‌کند.- [۲۶]
  2. عجب و افتخار: افتخار به دین یا به تقوى، کمال، معرفت، علم خود،[۲۷]اعتماد بر طاعت و عبادت خود است.[۲۸]

علایم ایمنی از مکر خدا

ایمنی از مکر الهی یک صفت باطنی است که گاهی در اعماق قلب انسان به آرامی حرکت و نمو می‌کند و برای شناسایی این بیماری لازم است به علائم آن توجه نمود:

  1. تکبر در مقابل خلق خدا و تحقیر آنان: زیرا از عاقبت کار خود بیم ندارد که خود را برتر از مردم می‌پندارد و آنان را حقیر می‌شمارد؛ چه بسا او بدعاقبت شود و آنان خوش‌عاقبت گردند.[۲۹]
  2. اصرار بر گناه: یعنی توبه نکردن از گناه و ترک نکردن آن؛ همان طور که امام جواد علیه السلام می فرمایند: اصرار بر گناه، نوعی ایمنی از مکر خداست.[۳۰]
  3. عیبجویی از مردم و فراموشی گناه خود: همان طور که امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه دیدید کسی گناهان مردم را پی جویی می کند و گناه خود را فراموش کرده است، بدانید که مورد مکر الهی قرار گرفته است.[۳۱]
  4. بقای نعمت ها و تداوم آن با وجود ارتکاب گناهان: البته باید در نظر داشت که گناهان و بقای نعمت ها برای هر کس به فراخور جایگاه اوست؛ به عنوان مثال حاج ملاهادی سبزواری از بزرگان اخلاق و حکمت درباره برخی صاحبان کشف و کرامت - که گرفتار مکر الهی هستند - می گوید: حتی ممکن است فردی که دارای کرامات و خوارق عادات باشد،[۳۲] به این امنیت برسد و نگرفتن این حالات از او با وجود سوء ادب، مکر خدا با اوست.[۳۳]

آثار ایمنی از مکر خدا

قرآن کریم و روایات شریفه، آثار بسیار هولناکی برای این رذیله اخلاقی بیان کرده‌اند که در مورد کم رذیله‌ای تا این اندازه به عواقب سوء آن هشدار داده شده است. این آثار و عواقب عبارتند از:

  1. استدراج: امام صادق علیه السلام درباره استدراج فرمود: معنی آن این است که بنده ای گناهی بکند و سپس بر آن گناه مجازات نشود و نعمت های او ادامه یابد تا از استغفار غافل شود.[۳۴] و این غفلت او از استغفار، همان ایمنی او از مکر الهی است.
  2. انتقام ناگهانی: خدای متعال درباره این افراد می فرماید: درهاى همه چیز (از نعمت ها) را به روى آنها گشودیم تا (کاملا) خوشحال شدند (و دل به آن بستند) ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم) در این هنگام، همگى مأیوس شدند (و درهاى امید به روى آنها بسته شد).[۳۵]
  3. ابتلا به بلاهای بزرگ: امام علی علیه السلام می فرماید: هر که از مکر خدا ایمن شود امان او باطل شود[۳۶] و منظور این است که خدای متعال او را امان نمی دهد و به بلائى عظیم گرفتار می سازد تا بطلان گمانش بر او ظاهر شود[۳۷] و همان طور که امام هادی علیه السلام می فرماید: سرانجام قضای قطعی الهی بر او فرود می آید.[۳۸]

درمان ایمنی از مکر خدا

همان طور که در سبب‌شناسی این رذیله بیان شد، اسباب کلی آن بر دو گونه‌اند و به همین جهت توصیه‌های مورد توجه در درمان این صفت قلبی نیز در دو بخش کلی بینشی و کنشی در چهار محور بیان می‌شود که سه محور آخر آن را توصیه‌های کنشی (رفتاری) تشکیل می‌دهد:

  1. تصحیح اعتقاد نسبت به صفات و افعال خدای متعال: این‌ افراد لازم است با در نظر گرفتن چند اصل خداشناسانه که صفات و افعال او را به درستی معرفی می کنند و به طور خاص برای درمان این روحیه توصیه شده اند به درمان بُعدِ شناختی این بیماری مهلک بپردازند:
    1. خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: به بندگانم خبر ده که من آمرزنده و مهربانم و عذاب من عذابى دردآور است.[۳۹] چنان که در ادامه این آیه، سخن از فرشتگان میهمان حضرت ابراهیم علیه السلام است که از طرفی براى او بشارتی آورده بودند که هیچ انتظارش را نداشت و از طرف دیگر براى قوم لوط علیه السلام عذاب آورده بودند.[۴۰] علامه طباطبایی می گوید: این آیه از نظر قواعد تفسیری،[۴۱] می خواهد بفهماند: مغفرت و رحمت و الیم بودن عذاب، به آخرین درجه و نهایت حد خود رسیده‌اند به طورى که دیگر نمى‌توان با هیچ مقیاسى آنها را اندازه‌گیرى نمود و چیزى را با آنها قیاس کرد.[۴۲] همان طور که امام عصر عجل الله تعالی فرجه در فرازهای آغاز دعای افتتاح عرضه می دارد: من یقین دارم که تو در جای رحمت و عفو، رحیم ترین هستی و در جایگاه کبریا و عظمت، شدیدترین مجازات کننده هستی.[۴۳]
    2. ‌نعمت‌ها و لذات دنیا نه فقط نشانه اعتبار نزد خدای متعال نیست، بلکه غالباً به عکس است؛ همان طور که امام علی علیه السلام فرمود: ای مردم، باید در نعمت های خدا ترسناک باشید همان طور که از عذاب او هراسان هستید؛ زیرا هر کس امکانات او رو به فزونی نهد اما آن را استدراج الهی نبیند، از چیز هولناکی خود را در امان پنداشته و هر کس مشکلاتی برایش پیش آید و آن را امتحانی نبیند (که با آن می تواند به درجاتی برسد)، یقیناً نعمتی را ضایع کرده است.[۴۴]
  2. ریشه کنی صفاتی که اسباب این حالت روحی هستند: و بخشی از این علل که به دست آمدند، پیش از این ذکر شدند.
  3. خوف الهی به ویژه خوف از سوء عاقبت: زیرا تا فرد از صراط نگذرد و عاقبت نیک نیابد، نباید خود را از مکر خدا ایمن بداند.[۴۵] خوف ضد این رذیله است[۴۶] که رغبت به دنیا و شهوات و ریشه رذایل را نابود می کند و آثار حزن در رفتار ظاهر می شود.[۴۷] اگرچه برای کسى که گناهان آشکار و پنهان را ترک کرده، شایسته و اصلح این است که ترس و امید او مساوى و بر حدّ اعتدال باشد، اما کسى که گرفتار بیمارى امن از مکر و عذاب خدا و غرور باشد، خوف براى او بهتر است.[۴۸]
  4. عمل به سیره اهل بیت علیهم السلام: استعاذه و دعا و اظهار عجز مداوم به بارگاه الهی جهت استمداد از حضرت پروردگار برای تکرار مدام و به خاطرسپاری مساله مکر الهی و هشدار به خود و ده ها اثر دیگر که بر تأسی از ایشان در این عمل نهفته است.

انسان کامل و ایمنی از مکر خدا

آیا خوف از مکر خدا در انسان های کامل که جزء مخلَصین هستند و قرآن کریم فرموده است شیطان بر ایشان تسلط ندارد،[۴۹] نیز وجود دارد؟ خواجه نصیرالدین طوسی در این زمینه می گوید: خوف از مکر خدا در مرتبه سلوک و طریق کمال است که در سالک وجود دارد و لازم است که باشد و هر امن در این مقام که به سبب زوال این خوف در دل ایجاد شود، مقتضى نابودی او است؛ اما اهل کمال از این خوف و حزن مبرّا هستند؛ زیرا قرآن کریم می فرماید: «أَلا إِنَّ أَوْلِیاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلاَ هُمْ یحْزَنُونَ».[۵۰] و سالک چون به درجه رضا برسد خوف او به امن تبدیل شود؛ همان طور که قرآن کریم می فرماید: «أُولَٰئِک لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ».[۵۱]

چنین شخصی هیچ ناپسندی را ناخوش نمی دارد و نسبت به هیچ چیز خواستنی رغبت ندارد و این امن به سبب کمال است، چنانکه احساس امنیت در جایی که باید خوف بر سالک غالب باشد (یعنی وقتی در مسیر سلوک است) به سبب نقصان است.[۵۲]

در این جا باز سوال می شود: پس چرا ائمه اطهار علیهم السلام نیز در دعاها این همه استعاذه از این صفت داشته اند؟ پاسخ این سوال این است که عبادت آنان گرچه به جهت حصول استکمال و تحصیل مقام قرب معنى ندارد، اما انجام عبادات براى چنین شخصى به عنوان دیگرى که همان مقتضاى حصول کمال است خواهد بود -چون فرد بخشنده ای که نمی تواند نبخشد و این صفت او اقتضای دوام بخشش دارد-.[۵۳] لذا همیشه لوازم عالم ملک و ملکوت را مراعات مى‌کنند و بلکه از کوچکترین حکمى از احکام یا ادبى از آداب یا حالى از حالات متناسب با این عوالم، دورى نخواهند نمود و در عین حال نیز توجه به عوالم عالیه را حفظ می فرمایند.[۵۴] امام صادق علیه السلام می فرماید: روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله و جبرئیل از اشتعال جهنم و شدت خوف الهی گریستند و خدای متعال فرمود: گرچه من شما را از گناه و دوزخ ایمن کردم اما همواره چنین خائف باشید.[۵۵]

پانویس

  1. نراقى، ملا احمد؛ معراج السعادة، انتشارات هجرت، چاپ پنجم، ۱۳۷۷، ‌ص ۱۷۹.
  2. کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ‌ چهارم، ۱۴۰۷ ه.ق، ج ۲، ص ۲۸۰.
  3. فیض کاشانى، محمد بن شاه مرتضى؛ ترجمه الحقائق مولى محسن فیض کاشانى، مدرسه عالى شهید مطهرى، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۷ ش، ص ۳۲۹.
  4. شبّر، سید عبدالله؛ الأخلاق، ترجمه‌ی جباران محمدرضا، قم، انتشارات هجرت، ۱۳۷۸، چاپ چهارم، ص ۳۱۹.
  5. سوره اعراف" ۹۹؛ آیا پنداشتند که از مکر خدا در امانند؟ از مکر خدا جز زیانکاران ایمن ننشینند.
  6. مصطفوى، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۶۰ ش؛ ج ۱۱؛ ص ۱۴۳.
  7. شیخ صدوق؛ التوحید، جامعه مدرسین قم، چاپ اول، ۱۳۹۸ ق، ص ۱۶۳.
  8. ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، دار صادر، بیروت، نوبت چاپ ‌سوم، ۱۴۱۴ ق، ج۵، ص ۱۸۳.
  9. سوره نمل: ۵۰.
  10. فیض کاشانى، محمد بن شاه مرتضى؛ الحقائق فی محاسن الأخلاق - قرة العیون فی المعارف والحکم، موسسه دارالکتاب الاسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق. ۲۰۰۲م، ص ۱۹.
  11. نراقى، ملا احمد؛ پیشین، ص ۱۷۹.
  12. طباطبایی، پیشین، ج‌۸، ص ۲۵۵.
  13. صدوق، پیشین، ص ۱۶۳.
  14. سوره اعراف: ۹۹.
  15. على بن الحسین علیه السلام، الصحیفة السجادیة، ترجمه ی فیض الاسلام اصفهانى، على نقى، فقیه، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۶ش، ص ۲۵۸.
  16. شیخ طوسى؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص ۵۸۲.
  17. ابن شعبه حرانى؛ تحف العقول عن آل الرسول صلى‌ الله‌ علیه‌ و‌آله، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، ۱۳۶۳ ه‌.ش، ص ۲۰۴.
  18. عبدالواحد تمیمى آمدى؛ غررالحکم و دررالکلم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، ۱۳۶۶ ش، ص ۱۰۰.
  19. کلینى، پیشین، ج ۲، ص ۵۴۵-۵۴۴.
  20. کلینى، پیشین، ج ۲، ص ۵۴۴.
  21. برخی دارای بعد بینشی هستند به عنوان انگاره هایی منفی و برخی دارای صبغه ی کنشی و از سنخ رفتار و اخلاق ناپسندی هستند.
  22. دستغیب شهید سید عبدالحسین؛ گناهان کبیره، انتشارات اسلامی، قم، چاپ دهم، ۱۳۷۶ ه.ش، ج ۱، ص ۹۶.
  23. فیض کاشانى، محمد بن شاه مرتضى؛ علم الیقین فی أصول الدین، انتشارات بیدار، قم، چاپ اول، ۱۴۱۸ ق، ج۱، ص ۴۶۱.
  24. خوانسارى، آقا جمال الدین؛ شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غررالحکم، دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۶ش، ج‌۵، ص ۱۵۷.
  25. نراقى، ملا احمد؛ معراج السعادة، پیشین، ص ۱۷۹.
  26. شبر، پیشین، ص ۳۱۹.
  27. خمینى امام سید روح‌الله، سرّ الصلاة، مؤسسه‌ى تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ ششم، ۱۳۷۸، ص ۵۲.
  28. نراقى، ملا احمد؛ پیشین، ص ۱۷۹.
  29. غزالی، محمد بن محمد، إحیاء علوم الدین، دارالکتاب العربی، بی‌تا، بیروت، چاپ اول، ج ۱۱، ص ۵۶.
  30. ابن شعبه حرانى، پیشین، ص ۴۵۶.
  31. ابن شعبه حرانى؛ پیشین، ص ۳۶۴.
  32. توجه شود که خرق عادت و کرامت، قبل از ولایت الهی است و تا رسیدن به مقام مخلصین فاصله بسیار دارد.
  33. سبزوارى، ملا هادى؛ شرح الأسماء الحسنى، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۲ ش‌، ص ۲۲۰.
  34. کلینى، پیشین، ج ۲، ص ۴۵۲.
  35. سوره انعام: ۴۴.
  36. آمدى، پیشین، ص ۲۰۰.
  37. خوانسارى، پیشین ج‌۵، ص ۱۵۷.
  38. ابن شعبه حرانى، پیشین، ص ۴۸۳.
  39. سوره حجر: ۴۹ و ۵۰.
  40. طباطبایی سید محمدحسین؛ تفسیرالمیزان، ترجمه موسوى همدانى سید محمدباقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج‌۱۲، ص ۲۶۴-۲۶۵.
  41. ایشان می گویند: در این آیه شریفه، الف و لام بر سر خبر آمده است و این معنی بر اساس مفهوم شناسی بلاغی کلام عرب استنباط شده است.
  42. طباطبایی، پیشین، ج‌۸، ص ۲۵۵.
  43. ابن طاووس، على بن موسى؛ الإقبال بالأعمال الحسنة فیما یعمل مرة فى السنة، دفتر تبلیغات اسلامى، قم، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ج‌۱، ص ۱۳۳.
  44. مجلسى، محمدباقر؛ بحارالأنوار، مؤسسة الطبع والنشر، بیروت، اول، ۱۴۱۰ ق، ج ۵، ص ۲۲۰.
  45. غزالی، پیشین، ج ۱۱، ص ۱۳۹.
  46. نراقی، ملا محمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ج۱، ص۲۷۹.
  47. دیلمى، شیخ حسن؛ إرشادالقلوب إلى الصواب، شریف رضى، قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق، ج ۱، ص ۱۰۷.
  48. نراقی ملا محمدمهدی؛ پیشین، ج ۱، ص ۳۱۱.
  49. سوره ص: ۸۲ و ۸۳
  50. سوره یونس:۶۲. آگاه باشید (دوستان و) اولیاى خدا، نه ترسى دارند و نه غمگین مى‌شوند.
  51. سوره انعام: ۸۲؛ آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنى تنها از آن آنهاست و آنها هدایت ‌یافتگانند.
  52. طوسى، خواجه نصیرالدین؛ أوصاف الأشراف، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، چاپ سوم، تهران، ۱۳۷۳، ص ۵۲ و ۵۳.
  53. طهرانی، سید محمدحسین حسینی؛ رسالة لُبّاللباب فى سیر و سلوک أولی الألباب، دارالمحجةالبیضاء، بیروت، ۱۴۳۱ ه‌ق، چاپ چهارم، ص ۵۳.
  54. طهرانی؛ پیشین، ص ۹۹.
  55. دیلمی، پیشین، ج ۱، ص ۱۰۷.

منابع