شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اصرار بر گناه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«اصرار بر گناه» آن است که انسان گناهی را مکرر بجا آورد، بدون این که پشیمان شده و توبه کند، یا گناه عادت او گردیده باشد. اصرار بر گناه در روایات، خود از گناهان کبیره شمرده شده، زیرا موجب سبک شمردن امر خداوند و بی‌­پروا شدن در هتک حرمت او بوده و حالت بندگی را از روح انسان می‌رباید.

معنای اصرار بر گناه

«صُرّ» بمعنی بستن و گره زدن است؛ کیسه را هم به آن جهت صُرّه می­ گویند که پول در آن گره زده و بسته می ­شود. اصرار هم معنای ثبات و دوام را می ­رساند. اصرار به گناه را نیز بدان لحاظ اصرار گویند که گوئی گناه را به گناه یا گناه را به خود بسته است.[۱]

در اصطلاح اندیشمندان علم اخلاق و فقه، اصرار بر گناه آن است که گناه معینی را مکرر بجا آورد، بدون این که بعد از هر مرتبه پشیمان شده و توبه کند، یا گناه از او به طور کلی زیاد سر زند و عادت او گردیده باشد.

بعضی از فقها نیز بر این باورند که بجا آوردن گناه صغیره یک مرتبه با قصد انجام دوباره آن اصرار است؛ یعنی مجرد تصمیم به تکرار آن گناه، اصرار است و بعضی دیگر فرموده ­اند که ترک توبه از گناهی که کرده اصرار است هر چند آن را تکرار نکند و تصمیم بر تکرارش نیز نداشته باشد. ولی آنچه به نظر می رسد این است که صدق اصرار در این دو صورت اخیر چه از حیث لغت و چه از حیث عرف مشکل است.[۲]

اصرار بر گناه ناشى از تباهى و خواری یکى از دو قوه (شهوت و غضب) و خروج یکى از این دو از اطاعت قوه عاقله است، یا از فساد هر دو قوه با هم پدید مى‌آید و در این صورت از رذائل هر دو قوه به شمار می آید؛ و هر چه دلالت بر نکوهش مطلق گناه یا بر ذم هر یک از افراد معین آن داشته باشد، به طریق أولى و با تأکید بیشتر بر نکوهش اصرار بر گناه دلالت دارد.[۳]

مشخص است که تکرار و زیادی گناه به چند مرتبه حاصل می شود، اما تعیین تعداد آن به نظر عرف است و میزان معینی برای آن نیست؛ زیرا به اختلاف گناهان صغیره و نزدیکی و دوری آنها از کبائر، مختلف می­ شود. بعضی به سه بار کبیره است و بعضی به بیشتر و برخی به کمتر.[۴]

اصرار بر گناه در قرآن و حدیث

از جمله گناهانی که در قرآن و احادیث به کبیره بودن آنها تصریح شده است، «اصرار بر گناهان» حتی صغیره است که گناه صغیره را تبدیل به کبیره می‌­کند.[۵] خدای تعالی در توصیف سالکان بسوی آخرت، یکی از اوصاف آنها را عدم اصرار بر گناه و عمل زشتی که قبلاً انجام داده ­اند برمی ­شمارد: «... وَلَمْ یصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ یعْلَمُونَ»[۶] و استغفار و توبه را به اصرار نداشتن بر گناه مقید می ­سازد.

ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل نموده که آن حضرت فرموده است: «به خدا قسم که خداوند چیزی را از عبادت و طاعت بنده نمی­ پذیرد در حالی­ که آن بنده بر چیزی از گناهان مصرّ باشد».[۷] دلالت این حدیث بر کبیره بودن اصرار واضح است و معلوم می­ شود اصرار بر گناه، خود کبیره است که سبب پذیرفته نشدن سایر عبادات است.

در بعضی از روایات به صراحت، اصرار بر گناه را از بزرگترین گناهان کبیره شمرده، دوری آن را از پیروان خویش خواسته ­اند. از جمله امام علی علیه السلام می­ فرماید: «ایاک و الاصرار فانه من اکبر الکبائر و اعظم الجرایم»؛ بترس و دوری کن از اصرار بر گناه، زیرا اصرار از بزرگترین گناهان کبیره و عظیم­ترین جرائم است.[۸]

آثار اصرار بر گناه

بی فایده بودن یاد خدا:

اصرار بر گناه و تکرار آن، حالتی در روح انسان به وجود می­ آورد و آن عبارت است از سبک شمردن امر الهی و بی ­پروا بودن در هتک حرمت او و خود را در پیشگاه مقدسش بزرگ شمردن و بدیهی است که با پدید آمدن چنین حالتی در انسان، دیگر روح بندگی در وجود او باقی نمانده، در نتیجه یاد خدا هم اثر و نتیجه ­­ای نخواهد بخشید. البته این در صورتی است که تکرار گناه و اصرار بر آن، از روی علم و عمد باشد ولذا فرمود: «و هُم یَعلَمون».[۹]

عاقبت به شر شدن:

بر اثر اصرار بر گناه و تکرار آن، محبت آن گناه در دل او ریشه دوانیده، یاد آن گناه بر قلب او غلبه می­ کند. بنابراین چون هنگام مرگ رسد صورت آن گناه در نظرش مجسم می­ شود و میل به انجام آن در او پیدا می­ گردد و در همان حال که توجه روحش به عالم طبیعت و روى دلش به سمت دنیا است، جانش گرفته می­ شود. چنین کسى که سرش را به طرف دنیا برگردانیده و قبض روح شده است از لقاء پروردگار محجوب و در پرده خواهد بود و آنگاه که انسان از خدایش محجوب گشت عذاب بر او نازل مى‌شود و آثار گناهانش ظاهر می­ گردد، چون انسان -طبق فرموده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله - بر همان چیزى که بر آن زندگى می­ کند می­ میرد و بر آنچه که بر آن مرده، زنده مى‌شود.[۱۰]

مانع فهم و تشخیص:

از جمله موانع درک و فهم و کاهش معرفت این است که شخص بر انجام گناهى اصرار ورزد، که این‌ باعث زنگار و تیرگى قلب شده، صفا و نورانیت آن را که از ابزار مهم درک و فهم است می ­زداید؛ درست مانند آلودگی که روى آینه باشد.[۱۱] امام باقر علیه السلام می ­فرماید: «ما من شی‌ء أفسد للقلب من خطیئته، إنّ القلب لیواقع الخطیئة، فما یزال به حتّى یغلب علیه، فیصیر أعلاه أسفله»؛ چیزى براى قلب فسادآورتر از گناهش نیست، قلب مرتکب گناه مى‌شود و بر آن اصرار مى‌ورزد تا بالایش را پائین مى‌گرداند (وارونه مى‌شود و معکوس مى‌فهمد و حق و باطل را بجاى هم مى‌گیرد).[۱۲]

مسخره کردن خود:

امام باقر علیه السلام می­ فرماید: «کسی ­که از گناه توبه کرده، مانند کسى است که گناه نکرده است، اما کسى­ که بر گناه اصرار دارد و استغفار مى‌کند، مانند کسى است که خود را استهزاء کرده است».[۱۳]

ظلمانی کردن قلب:

اصرار بر گناه را به آبى تشبیه کرده‌اند که به طور مداوم قطره قطره بر سنگى بچکد. این آب بالأخره در سنگ اثر مى‌کند در حالى ­که اگر همان مقدار آب یک دفعه بر آن سنگ ریخته شود در آن تأثیرى نخواهد داشت و به همین دلیل پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و آله فرمود: «إن أحب الأعمال إلى الله تعالى أدومها و إن قلّ»؛ محبوب­ترین اعمال نزد خداوند با دوام‌ترین اعمال است اگر چه کم باشد.[۱۴] طبق قاعده ـ هر چیزى با ضدش شناخته مى‌شود[۱۵] ـ از این حدیث چنین استفاده مى‌شود که فقط عمل دائمى تأثیرگذار است، اگر چه کم باشد. گناهان کوچک هم اگر دوام یابند در ظلمانى کردن قلب تأثیر بسزایی خواهند داشت.[۱۶]

از دست دادن ملکه عدالت:

عدالت، انجام واجبات و ترک محرمات و عدم اصرار بر گناهان است، که با اصرار بر گناه و سقوط این ملکه، انسان فاسق گشته و دیگر حتی شهادت او در محاکم قضایی نیز از درجه اعتبار ساقط است.

درمان اصرار بر گناه

علاج اصرار بر گناه و دواء براى دستیابى به توبه، نیاز به تحصیل اسباب آن دارد و آن عبارت است از علم و تذکر و مجاهدت با عمل. اما علم به این است که بداند آنچه بهتر و پایدارتر است آن سراى آخرت است و گناهان موجب شقاوت و بدبختى بس بزرگ براى او در دنیا و آخرت خواهد بود و آنچه که انسان را از این شقاوت عظمى نجات می بخشد و محبت حضرت حق تعالى را کسب می کند و آدمى را بجوار حضرت ذوالجلال و لقاء او می رساند، توبه است.

همچنین باید دانست که علم با غفلت نفعى به حال آدمى ندارد، مگر این که انسان متذکر شود و علامت فکر سودمند این است که آن فکر در تغییر و تحول احوال آدمى اثر بگذارد و در عواقب سوئى که بخاطر زیاده روى در منافع زودرس دنیائى در انتظارش هست او را به تفکر وادارد و همیشه متذکر آن بوده در اطراف آن نهایت تفکر را بکند. آنگاه شروع به توبه کند که مراتب و مراحل آن در کتابهای اخلاقی بیان شده است.[۱۷]

پانویس

  1. سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، لغت «صرّ»؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، لغت «صرّ».
  2. دستغیب، سید عبدالحسین؛ گناهان کبیره، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ۱۶، سال ۱۳۸۲ ش، ج ۲، ص ۲۶۶.
  3. مجتبوى‌، سید جلال الدین؛ علم اخلاق اسلامى،‌ انتشارات حکمت، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۷ ش، ج ۴، ص ۶۳.
  4. دستغیب، سید عبدالحسین؛ گناهان کبیره، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ۱۶، سال ۱۳۸۲ ش، ج ۲، ص ۲۶۵.
  5. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق، ج ۱۵، ص ۳۲۹، ح ۳۳.
  6. سوره آل عمران، آیه ۱۳۵ یعنی: «و بر گناه اصرار نمی ورزند با این که می دانند».
  7. کلینی، یعقوب؛ اصول کافی، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الإسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۷۵ ش، ج ۲، ص ۲۸۸.
  8. عبدالواحد آمدی؛ غررالحکم ودررالکلم، ترجمه محمدعلی انصاری، ص ۱۹۲.
  9. طباطبائی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۴ق، ج۴، ص۱۹.
  10. ورام بن ابی فراس، تنبیه الخواطر نزهه النواظر (مجموعه ورام)، دارالکتب الإسلامیه، ج۲، ص۱۳۳؛ میرزا جوادآقا ملکی تبریزی، اسرارالصلاه، ترجمه رضا رجب زاده، انتشارات پیام آزادی، چاپ هشتم، ۱۳۷۸ ش، ص۲۳۳.
  11. محمدرضا جباران‌، اخلاق (ترجمه‌ى اخلاق)، مؤسسه‌ى انتشارات هجرت‌، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۸ ش، ص ۱۰۱.
  12. شیخ کلینی، اصول کافی، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الإسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۷۵ ش، ج ۲، ص ۲۶۸.
  13. همان، ص ۳۳۴.
  14. سید مرتضى، تنزیه الأنبیاء علیه السلام، انتشارات شریف رضى قم، ۱۲۵۰ ق، ص ۱۳۰.
  15. «الأشیاء تستبان باضدادها»
  16. جباران‌، محمدرضا؛ اخلاق (ترجمه‌ى اخلاق)، مؤسسه‌ى انتشارات هجرت‌، چاپ: چهارم‌، ۱۳۷۸ ش، ص ۳۴۶.
  17. ملکى تبریزى‌، میرزا جواد آقا؛ أسرار الصلاة، رضا رجب زاده، انتشارات پیام آزادى‌، چاپ: هشتم، ‌۱۳۷۸ ش،۷۸.

منابع