آیه 77 سوره نساء
<<76 | آیه 77 سوره نساء | 78>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آیا نمینگری به حال مردمی که (گفتند: به ما اجازه جنگ ده و) به آنها گفته شد: اکنون از جنگ خودداری کرده، به نماز و زکات قیام کنید؛ پس آنگاه که بر آنها حکم جهاد آمد در آن هنگام گروهی از آنان به همان اندازه که باید از خدا ترسند یا بیش از آن، از مردم ترسیدند و گفتند: ای خدا، چرا بر ما حکم جنگ را فرض کردی؟ چرا عمر ما را تا اجل نزدیک طبیعی به تأخیر نیفکندی؟ بگو: زندگانی دنیا متاعی اندک است و جهان آخرت برای هر کس که خداترس باشد بهتر از دنیاست، و (در آنجا) کمترین ستمی به شما نخواهد شد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
كفوا: كف به معنى دست باز داشتن است. كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ: يعنى دست از جنگ باز داريد .
فتيل: فتل: تابيدن. فتيل: تابيده، نخ هسته خرما. چركى كه ميان دو انگشت مى تابد. چيز جزئى را با آن مثل زنند.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
«شیخ طوسى» گوید: در سبب نزول آيه دو وجه ذكر نموده اند: اول، ابن عباس و حسن بصرى و عكرمة و قتادة و سدى گويند: درباره عده اى از صحابه است كه اجازه جهاد با مشركين را از پيامبر خواسته بودند كه از آن جمله عبدالرحمن بن عوف بود كه در مكه اقامت داشته است وقتى كه حكم قتال و جهاد در مدينه به آنها داده شد بر عده اى از آنها دشوار و سخت آمد.
دوم، مجاهد گويد: درباره يهود نازل گرديده كه خداوند امت پيامبر خود را از اين كه روشى مانند روش يهود اتخاذ نمايند، نهى فرمود[۳][۴].[۵]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا «77» آيا نمىنگرى كسانى را كه (پيش از هجرت) به آنان گفته شد (اكنون) دست نگهداريد و نماز به پا داريد و زكات بپردازيد. ليكن چون جهاد (در مدينه) بر آنان مقرّر شد، گروهى از آنان از مردم (مشرك مكّه) چنان مىترسيدند كه گويا از خدا مىترسند، بلكه بيش از خدا (از كفّار مىترسيدند) و (از روى اعتراض) گفتند:
پروردگارا! چرا جنگ را بر ما واجب كردى؟ چرا ما را تا سرآمدى نزديك (مرگ طبيعى) مهلت ندادى؟ بگو: برخوردارى دنيا اندك و ناچيز است و براى كسى كه تقوا پيشه كند آخرت بهتر است، و به اندازهى رشتهى ميان هسته خرما، به شما ستم نخواهد شد.
نکته ها
مسلمانان صدر اسلام در دوران سخت مكّه، از پيامبر اسلام اجازهى جنگ با مشركان را مىخواستند و مىگفتند: پيش از اسلام عزيز بوديم، اينك به خاطر اسلام گرفتار فشاريم، بگذار بجنگيم تا عزّت خود را به دست آوريم. پيامبر صلى الله عليه و آله كه آن هنگام مأمور به جنگ نبود، اجازه نمىداد، ولى پس از هجرت كه فرمان جهاد آمد، جمعى از همان جهاد طلبان، دست به اعتراض و بهانه جويى زدند و كفّار مكّه را بزرگ شمرده و از آنان به شدّت مىترسيدند.
«خَشْيَةِ» به ترسى گفته مىشود كه برخاسته از عظمت و بزرگ دانستن طرف مقابل باشد.
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ»، «كفّوا السنتكم» است، گويا شعارهاى توخالى مىدادند كه آيه نازل شد، دست برداريد. «1»
«1» تفسير نوالثقلين كافى ج 2 ص 114.
جلد 2 - صفحه 110
امام باقر عليه السلام يكى از نمونهها را صلح امام حسن عليه السلام معرّفى فرمودند كه آن صلح از آنچه خورشيد بر آن مىتابد براى امّت اسلام بهتر بود. «1»
آرى، رهبر معصوم گاهى مثل امام حسن عليه السلام فرمان آتشبس مىدهد و گاهى مانند امام حسين عليه السلام جنگ و شهادت را لازم مىداند.
در روايات متعددى مىخوانيم كه مراد از اجل قريب كه مردم تقاضاى تأخير جهاد را تا آن زمان دارند، قيام حضرت مهدى عليه السلام است. «2» يعنى افرادى مىگويند: تا زمان قيام امام زمان عليه السلام نبايد حكم قتال بيايد.
پیام ها
1- توجّه به تاريخ، سازنده است. أَ لَمْ تَرَ ...
2- در آغاز هر انقلابى، تحمل مشكلات و سعهى صدر لازم است. «كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ»
3- بايد احساسات زودرس و شعارهاى توخالى را كنترل كرد. «كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ»
4- دستورهاى خداوند، طبق مصالح واقعى است، نه تقاضاى مردم. «كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ» (با توجّه به شأن نزول)
5- هميشه و همه جا شمشير كارساز نيست. در شرايط بحرانى و عدم آمادگى، نبايد بهانه به دشمن قوى پنجه داد. «كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ»
6- از رسول خدا و فرمان خدا جلو نيفتيد و در امور دينى، اظهار سليقهى شخصى نكنيد. «كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ»
7- با نماز كه ياد خداست، آرامش درونى كسب كنيد و با زكات، خلاهاى اقتصادى را پر كنيد. «أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ»
8- مسائل عبادى اسلام با مسائل اقتصادى آن بهم پيوسته است. «الصَّلاةَ، الزَّكاةَ»
9- در ميان عبادات، نماز و زكات جايگاه ويژه دارد. «أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ»
10- نماز بر زكات مقدّم است. (هر كجا نامى از اين دو است، اوّل نام نماز است)
«1». كافى ج 8 ص 330.
«2». تفسير عيّاشى، ج 1، ص 257.
جلد 2 - صفحه 111
11- فرمان نماز وزكات قبل از جهاد صادر وتشريع شده است. كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ ...
12- خودسازى، مقدّم بر جامعهسازى است، آنكه اهل نماز و زكات نباشد، اهل اخلاص و ايثار نخواهد بود. «أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ» 13- آنان كه زود داغ مىشوند، زود هم سرد مىشوند. آرى هر داغى، سرد مىشود، ولى هيچ پختهاى خام نمىشود. كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ ... فَلَمَّا كُتِبَ ... لِمَ كَتَبْتَ
14- انقلابى بودن مهم نيست، انقلابى ماندن مهم است. گاهى از شعار تا عمل فاصله زياد است. فَلَمَّا كُتِبَ ... إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ
15- فرمان جهاد، وسيلهى آزمايش مردم است. كُتِبَ ... الْقِتالُ ... فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ
16- سرچشمه اعتراض بهفرمان جهاد، ترس است. يَخْشَوْنَ ... لِمَ كَتَبْتَ
17- عامل مهم ترك جبهه و جهاد، دلبستگىهاى دنيوى است. «لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى أَجَلٍ»
18- به فرمانهاى خدا و زمان صدور آنها اعتراض نكنيد. در برابر امر الهى، محاسبات زمانى و مكانى خود را كنار بگذاريد. «لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى أَجَلٍ قَرِيبٍ»
19- اعتراض به فرمان خدا، نشانهى بىتقوايى است. لِمَ كَتَبْتَ ... خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى
20- اگر چشم اندازتان را وسيعتر از اين جهان مادّى قرار دهيد، به متاع اندك دنيا دلبسته نمىشويد. «وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ»
21- كاميابان آخرت، تنها اهل تقوايند. «خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- پرش به بالا ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 3.
- پرش به بالا ↑ صاحبان مجمع البيان و كشف الاسرار از كلبى نقل نمايند كه اين آيه درباره عبدالرحمن بن عوف الزهرى و مقداد بن الاسود الكندى و قدامة بن مظعون الجمحى و سعد بن ابىوقاص نازل شده و صاحب كشف الاسرار افزوده كه كسى كه اصرار بر شركت نكردن در جهاد داشته طلحة بن عبيدالله بود كه به خاطر ثروت زياد و علاقه شديد به زندگى از رفتن به جهاد كراهت داشته است، - نسائى و حاكم نيز از ابن عباس موضوع نزول آيه را درباره عبدالرحمن بن عوف روايت كرده اند. -
- پرش به بالا ↑ صاحب برهان از محمد بن يعقوب كلينى و او بعد از چهار واسطه از محمد بن مسلم او از امام باقر عليهالسلام روايت كند كه فرمود: به خدا قسم روشى را كه امام حسن مجتبى عليهالسلام درباره اين امت اتخاذ فرمود بسيار نيكو و خير بود و براى چنين روش پسنديده اى اين آيه نازل گرديده است ولى وقتى كه بر مردم واجب شد كه در ركاب امام حسين عليهالسلام به قتال و جهاد بپردازند، گفتند: رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ و نيز حسن بن زياد العطار از امام صادق عليهالسلام نيز نظير چنين روايت را نقل نموده است.
- پرش به بالا ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 220.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.