آیه 74 سوره توبه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا ۚ وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ ۚ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ ۖ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ

مشاهده آیه در سوره


<<73 آیه 74 سوره توبه 75>>
سوره : سوره توبه (9)
جزء : 10
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

(منافقان) قسم به خدا یاد می‌کنند که (حرف کفر) بر زبان نیاورده‌اند، و (چنین نیست) البته سخن کفر گفته و پس از اظهار اسلام کافر شدند و همت بر آنچه موفق بر آن نشدند گماشتند (یعنی همت بر قتل رسول و اخراج او و هر گونه فساد در دین او گماشتند ولی موفق نشدند) آنها به جای آنکه از آن بی‌نیازی که به فضل خدا و رسول نصیب آنها شد شکر گویند در مقام انتقام و دشمنی برآمدند، اکنون هم اگر باز توبه کنند برای آنها بهتر است و اگر روی بگردانند آنها را خدا در دنیا و آخرت به عذابی دردناک معذب خواهد فرمود و دیگر در همه روی زمین یک نفر دوستدار و یاوری برای آنها نخواهد بود.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They swear by Allah that they did not say it. But they certainly did utter the word of unfaith and renounced faith after their Islam. They contemplated what they could not achieve, and they were vindictive only because Allah and His Apostle had enriched them out of His grace. Yet if they repent, it will be better for them; but if they turn away, Allah shall punish them with a painful punishment in this world and the Hereafter, and they shall not find on the earth any guardian or helper.

معانی کلمات آیه

يحلفون: حلف: (به كسر اول و فتح آن) سوگند. «يحلفون»: سوگند مى‏ خورند.

هموا: هم: قصد و اراده. به معنى حزن و اضطراب نيز در قرآن آمده است‏. «هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا»: قصد كردند چيزى را كه به آن نرسيدند.

نقموا: نقم: انكار، ناخوش داشتن. «نقم الامر نقما: انكره». عقوبت را نقمه گويند كه در مقابل عمل ناپسند واجب است. «نقموا»: مكروه داشتند.[۱]

نزول

«شیخ طوسى» گوید: اختلاف است از این که این آیه درباره چه کسى نازل گردیده است: اول، ابن اسحق و عروة و مجاهد گویند: درباره جلاس بن سوید بن الصّامت نازل شده که گفته بود اگر آنچه براى محمد آمده راست و حق باشد ما از خر کمتریم (یا) بدتریم، سپس سوگند یاد کرد که اگر این خبر به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم برسد، تکذیب نماید.

دوم، قتاده گوید: درباره عبدالله بن ابى‌سلول نازل گردیده که گفته بود اگر به مدینه برگردیم عزیزترین ما ذلیل‌ترین افراد خواهد گشت.

سوم، حسن بصرى گوید: درباره جماعتى از منافقین نازل گردیده.

چهارم، واقدى و زجاج گویند: درباره اهل عقبه نازل گردیده که با یکدیگر مشورت کردند که ناگهانى در میان راه هنگام بازگشت پیامبر از جنگ تبوک به او حمله‌ور شوند و می‌خواستند. قطع راه و راحله رسول خدا صلی الله علیه و آله بنمایند. خداوند به رسول خود خبر داد و این خود از معجزات پیامبر بود زیرا اطلاع از این جریان مخفى جز از راه وحى میسر نبود و پیامبر در عقبه به تنهائى طى طریق می‌نمود و به لشکریان دستور داده بود که هر یک در فکر راه خویش باشند و دوازده نفر یا پانزده نفر از منافقین به چنین تصمیم شومى دست زده بودند، پس از چندى رسول خدا صلى الله علیه و آله یکایک آنها را شناسانید و معرفى فرمود. و عمار یاسر ناقه پیامبر را داشت و حذیفه آن را مى برد، خبر و روایت مزبور در کتاب واقدى مشروحا ذکر شده است. امام محمدباقر علیه‌السلام فرمود: آنان دوازده نفر بودند که هشت تن از قریش و چهار تن از عرب بوده اند[۲][۳].[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَلِيماً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ «74»

(منافقان) به خدا سوگند مى‌خورند كه (سخنى كفرآميز) نگفته‌اند، در حالى كه قطعاً سخن كفر (آميز) گفته‌اند و پس از اسلام آوردنشان كافر شدند و تصميم به كارى (كشتن پيامبر) گرفتند كه به آن دست نيافتند. و جز اينكه خداوند و پيامبرش آنان را از لطف خويش بى‌نياز كرده، عيبى (براى پيامبر و مؤمنان) نيافتند (با اين‌حال) اگر توبه كنند، برايشان بهتر است واگر روى بگردانند، خداوند آنان را در دنيا و آخرت به عذابى دردناك گرفتار مى‌كند ودر روى زمين هيچ دوست و ياورى برايشان نخواهد بود.

نکته ها

در آيه‌ى 66، از قول پيامبر به منافقان چنين آمده بود: «كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ»، در اين آيه خداوند مى‌فرمايد: «كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ»؛ پيامبر صلى الله عليه و آله تعبير «ايمان» داشت و خداوند تعبير «اسلام»، زيرا پيامبر طبق ظاهر، آنان را مؤمن مى‌دانست، امّا خداوندِ آگاه از اسرار، آنان را مسلمان مى‌داند، نه مؤمن. «1»

آيه، شامل همه‌ى توطئه‌هايى مى‌شود كه منافقان بر ضدّ پيامبر و اسلام داشتند، ولى اغلب تفاسير شيعه و سنّى به توطئه‌ى «ليلة العقبه» اشاره كرده‌اند كه منافقان براى كشتن پيامبر در گردنه‌اى كمين كردند تا شترِ پيامبر را رَم دهند، امّا توطئه‌ى آنها كشف شد و به مقصود خود نرسيدند. «هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا»

نقل شده است كه هنگام سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله در تبوك، منافقى به نام حلّاس گفت: اگر


«1». تفسير الميزان.

جلد 3 - صفحه 468

پيامبر راست بگويد، ما از الاغ بدتريم. يكى از اصحاب (عامربن قيس) اين جسارت را به پيامبر خبر داد. رسول خدا صلى الله عليه و آله احضارش كرد. او انكار مى‌كرد و عامر مى‌گفت كه دروغ مى‌گويد و او چنين گفته است. به دستور پيامبر، هر دو نزديك منبر سوگند ياد كردند، امّا با نزول اين آيه، منافق رسوا شد. «1»

پیام ها

1- دروغگويى وسوگند دروغ، از نشانه‌هاى منافق است. «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ»

2- منافقان ناسپاسند، آنان در سايه‌ى اسلام به جايى رسيده‌اند، امّا دست از عيب‌جويى و بدگويى بر نمى‌دارند. وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ‌ ...

3- آوردن نام رسول‌اللَّه در كنار نام خدا و نسبت دادن كارى به هر دو، شرك نيست. «أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ»

4- سرچشمه‌ى فضل، تنها خداست. «مِنْ فَضْلِهِ»، ونفرمود: «من فضلهما» «2»

5- اسلام، علاوه بر تربيت فكرى و اخلاقى، وضع مادّى زندگى را نيز بهتر كرد. «أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ»

6- راه توبه حتّى براى آنان كه نقشه قتل پيامبر را كشيدند، باز است. «فَإِنْ يَتُوبُوا»

7- منافقان، در دنيا نيز عذاب مى‌شوند، چون نظام علل و اسباب جهان بر پايه‌ى صدق است. يُعَذِّبْهُمُ‌ ... فِي الدُّنْيا (گندم از گندم برويد، جو ز جو)

8- عذاب منافقان در دنيا؛ بى‌پناهى، سرگردانى و وحشت درونى است كه همواره مضطربند. «3» يُعَذِّبْهُمُ‌ ... فِي الدُّنْيا

9- منافقان سرانجام بى‌ياورند، تشكيلاتشان فرو مى‌ريزد، منزوى و تحقير مى‌شوند، نه از حمايت مردم برخوردارند و نه از حمايت حكومت‌ها. «ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ»


«1». تفسير الميزان.

«2». نظير آيه 62 همين سوره: «اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ» و نفرمود: «يرضوهما».

«3». «يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ» منافقون، 4.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 469

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. پرش به بالا صاحبان جامع البیان و مجمع البیان گویند: پیامبر در سایه درختى نشسته بود، فرمود: مردى بزودى مى آید و با دو چشم شیطان به شما مى نگرد چندى نگذشت که مردى ازرق چشم وارد شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله او را خواند و فرمود: چرا تو و یاران تو به من ناسزا مى گوئید؟ این مرد رفت و یاران خود را آورد همه آن‌ها سوگند یاد کردند که چنین مطالبى نگفته اند سپس این آیه نازل شد چنان که ابن عباس گوید و نیز گویند منافقین با رسول خدا صلی الله علیه و آله به طرف جنگ تبوک رفتند وقتى که با یکدیگر در خلوت مى بودند به پیامبر و اصحاب او دشنام می‌دادند و در دین طعنه می‌زدند. حذیفه جریان امر را به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد پیامبر آنان را احضار فرمود و گفت چرا درباره من و اصحاب من این چنین سخن می‌رانید. آن‌ها قسم خوردند که چنین چیزهائى نگفته اند چنانکه ضحاک گوید و همچنین گویند: درباره جلاس بن سوید بن الصامت نازل شد موقعى که پیامبر در یکى از روزهاى جنگ تبوک براى مردم خطبه خواند و در آن خطبه منافقین را نجس خطاب کرد و از روش آن‌ها مذمت فرمود. جلاس گفت: به خدا سوگند اگر محمد در سخنانى که مى گوید راست باشد ما از خر بدتریم. عامر بن قیس این سخنان را شنید و گفت: آرى به خدا قسم محمد راست مى گوید و شما از خر بدتر هستید وقتى که پیامبر به مدینه بازگشت. عامر بن قیس نزد او آمد و قضیه جلاس را خبر داد. جلاس گفت: یا رسول اللَه عامر دروغ مى گوید. پیامبر دستور داد هر دو نزدیک منبر سوگند یاد کنند جلاس نزدیک منبر قسم خورد عامر هم قسم خورد و گفت: خدایا جریان راست بودن ما را بر رسول خود نازل فرماى رسول خدا صلی الله علیه و آله و مؤمنین آمین گفتند قبل از آن که مردم از آن مجلس متفرق شوند. جبرئیل آمد و این آیه را نازل کرد جلاس از جا برخاست و گفت: یا رسول الله کلمات توبه را به من تلقین فرماى تا توبه کنم زیرا عامر راست گفته بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله توبه او را پذیرفت چنان که کلبى گفته است، طبرانى از ابن عباس روایت کند که مردى بنام اسود در صدد بر آمد که رسول خدا صلی الله علیه و آله را به قتل برساند سپس این قسمت از آیه «وَ هَمُّوا بِما لَمْ ینالُوا» نازل گردید.
  3. پرش به بالا صاحب تفسیر برهان از ابن شهر آشوب نقل کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله وقتى که امام على بن ابى‌طالب علیه‌السلام را در غدیر خم به ولایت نصب فرمود: عده اى از قریش اجتماع کردند و گفتند: اى کاش پیامبر غیر از على مردى دیگر را به این سمت برمى گزید و از ولایت على اظهار تأسف کردند. این موضوع را ابوذر شنید و به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد. پیامبر آنان را احضار فرمود و جریان قضیه را پرسید، آنان منکر شدند و سوگند یاد کردند که چنین موضوعى را درباره على نگفته اند سپس این آیه نازل گردید. پیامبر فرمود:‌ ما اظلت الخضراء ولا اقلت الغبراء اصدق لهجة من ابى‌ذر.
  4. پرش به بالا محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص422.

منابع