آیه 6 سوره حجرات
<<5 | آیه 6 سوره حجرات | 7>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای مؤمنان، هر گاه فاسقی خبری برای شما آورد تحقیق کنید، مبادا از روی نادانی به قومی رنجی رسانید و سخت از کار خود پشیمان گردید.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- فاسق: فسق: خارج شدن «فسقت الرطبة عن قشرها» يعنى خرما از غلاف خود خارج شد، به كافر فاسق گويند كه از ايمان خارج شده است، به گناهكار فاسق گويند كه از اطاعت خدا خارج شده است، نبأ: خبر مفيد و بزرگ و مفيد علم يا ظن (راغب) به معنى مطلق خبر نيز گفتهاند، در آيه خبر بزرگ مراد است طبرسى فرموده: خبر عظيم الشأن (مهم).
- تبينوا: تبين: آشكار شدن و آشكار كردن، منظور از آن در آيه تحقيق و آشكار كردن است.[۱]
نزول
«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس و مجاهد و یزید بن رومان و قتاده و ابن ابى لیلى گویند: این آیه درباره ولید بن عقبه بن ابى معیط نازل گردیده هنگامى که رسول خدا صلی الله علیه و آله او را براى گرفتن زکات از طائفه بنىالمصطلق فرستاده بود. طائفه مزبور به عنوان احترام و استقبال از نماینده پیامبر براى گرفتن زکات از محل خود بیرون آمده بودند. ولید پنداشت که خیال کشتن او را دارند لذا مراجعت کرد و نزد پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله طائفه بنىالمصطلق از دادن زکات امتناع ورزیده اند.[۲]
در صورتى که چنین نبوده است سپس این آیه نازل گردید.[۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ «6»
اى كسانىكه ايمان آوردهايد! اگر فاسقى براى شما خبرى مهم آورد تحقيق كنيد، مبادا (از روى زودباورى و شتابزدگى تصميم بگيريد و) ناآگاهانه به گروهى آسيب رسانيد، سپس از كردهى خود پشيمان شويد.
جلد 9 - صفحه 167
نکته ها
بر اساس روايات متعدّد از طرق شيعه و سنّى، اين آيه درباره وليدبن عقبه نازل شده است.
زيرا پيامبر او را براى جمعآورى زكات از قبيله بنى مصطلق اعزام داشت، امّا از آنجا كه ميان او و اين قبيله در دوران جاهليّت، خصومتى شديد بود، هنگامى كه اهل قبيله به استقبال او مىآمدند، گمان كرد كه به قصد كشتن او آمدهاند. لذا جلوتر نرفت و نزد پيامبر بازگشت و خبر داد كه مردم از پرداخت زكات خوددارى كردهاند. پيامبر از اين خبر ناراحت شد و تصميم گرفت آنان را گوشمالى دهد. آيه فوق نازل شد و در مورد خبر فاسق دستور تحقيق داد.
روشن است كه فسقِ وليدبن عقبه، از ابتدا روشن نبود و گرنه پيامبر شخص فاسق را به عنوان نماينده خود جهت دريافت زكات اعزام نمىكرد، بلكه پس از دروغى كه وليد در مورد سرباز زدن قبيله بنىالمصطق از پرداخت زكات گفت، اين آيه فسق او را آشكار ساخت تا پيامبر و مؤمنان بر اساس خبر او عمل نكنند.
امام حسين عليه السلام در احتجاجى كه با وليد بن عقبه داشت فرمود: به خدا سوگند من تو را در دشمنىات با علىّبن ابىطالب عليهما السلام ملامت نمىكنم، زيرا خداوند، على را مؤمن و تو را فاسق خوانده است. سپس آيه فوق را تلاوت كردند. «1»
سؤال: در اين آيه دستور تحقيق و بررسى آمده، ولى درآيهى 12 همين سوره، تجسّس، حرام شمرده شده است، آيا مىشود تحقيق و تفحّص، هم حرام باشد و هم واجب؟
پاسخ: آنجا كه تجسّس حرام است، دربارهى رفتار شخصىِ مردم است كه ربطى به زندگى اجتماعى ندارد، ولى آنجا كه واجب است، موردى است كه به جامعه مربوط است و مىخواهيم بر اساس آن، اقدام و عملى انجام دهيم كه اگر به خاطر احترام فرد، تحقيق و بررسى نكنيم ممكن است جامعه در معرض فتنه و آشوب قرار گيرد.
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 9 - صفحه 168
فسق چيست و فاسق كيست؟
«فسق» در لغت به معناى خارج شدن است و در اصطلاح قرآنى، به خارج شدن از راه مستقيم گفته مىشود. اين كلمه در برابر عدالت به كار مىرود و فاسق به كسى گويند كه مرتكب گناه كبيرهاى شود و توبه نكند.
واژه «فسق»، در قالبهاى گوناگون، پنجاه و چهار بار در قرآن آمده و در موضوعات و مصاديق مختلفى به كار رفته است از جمله:
1. در مورد انحرافهاى فرعون و قوم او: «إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ» «1»
2. در مورد افراد چند چهره و منافق: «إِنَّ الْمُنافِقِينَ هُمُ الْفاسِقُونَ» «2»
3. در مورد آزار دهندگان به انبيا و سركشان از دستورات آنان: قالُوا يا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها ...
الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ* «3»
4. در مورد كسانى كه طبق قانون الهى داورى و قضاوت نمىكنند: «وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ» «4»
5. در مورد حيله گران: ... بِما كانُوا يَفْسُقُونَ «5»
6. در مورد كسانى كه وظيفهى مهم امر به معروف و نهى از منكر را رها مىكنند: أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا ... بِما كانُوا يَفْسُقُونَ «6»
7. در مورد كسانى كه خانه، تجارت، فاميل و مادّيات را بر جهاد در راه خدا ترجيح مىدهند:
إِنْ كانَ آباؤُكُمْ ... أَحَبَ ... وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «7»
8. در مورد گناهان علنى و انحرافات جنسى و شهوترانىهاى ناروا. (قرآن به قوم لوط كه گناه را در مجالس علنى و بىپروا انجام مىدادند، لقب فاسق داده است) «رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ» «8»
9. در مورد بهرهگيرى از غذاهاى حرام: حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ ... ذلِكُمْ فِسْقٌ «9»
«1». نمل، 12.
«2». توبه، 67.
«3». مائده، 24- 26.
«4». مائده، 47.
«5». اعراف، 163.
«6». اعراف، 165.
«7». توبه، 24.
«8». عنكبوت، 34.
«9». مائده، 3.
جلد 9 - صفحه 169
10. در مورد تهمت زدن به زنان پاكدامن: يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ... أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ «1»
تحقيق، داروى دردهاى اجتماعى
در طول تاريخ، انبيا با مردم و اجتماعاتى روبرو بودهاند كه به انواع بيمارىهاى اجتماعى و اخلاقى مبتلا بودهاند و حتّى امروز با آن همه پيشرفتهاى مهمى كه در زندگى بشر شده است، هنوز آن بيمارىها به قوّت خود باقى است. بيمارىهايى همچون:
تقليد كوركورانه از نياكان و پيروى از عادات وآداب ورسوم خرافى.
پيروى از خيالات، شايعات، پيشگويىها و رؤياهاى بىاساس.
داورى و موضعگيرى بدون علم، ستايش يا انتقاد بدون علم و نوشتن و گفتن بدون علم.
داوريى شفابخش براى همه آن بيمارىها، تحقيق و بررسى است كه در اين آيه آمده است.
اگر جامعه اهل دقّت و تحقيق و بررسى باشد، همهى اين آفات و بلاهاى اجتماعى يكسره درمان مىشود.
مشابه اين آيه، آيه 94 سوره نساء است كه مىفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً» اى مؤمنان! هرگاه در راه خدا گام بر مىداريد و سفر مىكنيد، تحقيق و بررسى كنيد و به كسى كه اظهار ايمان مىكند نگوئيد تو مؤمن نيستى و بخاطر به دست آوردن غنائم بىگناهى را نكشيد. زيرا نزد خداوند غنائم فراوانى است.
چنانكه در تاريخ آمده است: پس از جنگ خيبر، پيامبر صلى الله عليه و آله شخصى به نام اسامةبن زيد را همراه گروهى از مسلمانان به سوى يهوديانى كه در يكى از روستاهاى فدك بودند فرستاد تا آنان را به اسلام يا قبول شرايط ذِمّه و تحتالحمايه بودن دعوت نمايد، يكى از يهوديان (به نام مِرداس) با شنيدن خبر، اموال و خانواده خود را در پناه كوهى قرار داد و با گفتن «لا اله
«1». نور، 4.
جلد 9 - صفحه 170
الّا اللّه محمّدٌ رَسولُ اللّه» به استقبال مسلمانان آمد. اسامه به گمان اينكه او از ترس، اسلام آورده و اسلام او واقعى نيست، او را كشت. رسول خدا پس از اطلاع، به شدّت ناراحت شدند و آيه فوق نازل شد.
خبر در اسلام
اسلام دربارهى چگونگى سخن و نقل خبر تأكيدهاى فروانى كرده است از جمله:
الف) قرآن از كسانى كه هر خبرى را مىشنوند و نسنجيده آن را نشر مىدهند، به شدّت انتقاد كرده و مىفرمايد: خبر را به اهل استنباط عرضه كنيد و اگر حقّانيّت آن ثابت شد، آنگاه آن را پخش كنيد. «1»
ب) قرآن براى كسانى كه با پخش اخبار دروغ، در جامعه دغدغه ايجاد مىكنند، كيفرى سخت معيّن فرموده است. «2»
ج) پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در سال آخر عمر شريف خود در سفر حج فرمودند: كسانى كه خبرهاى دروغى از من نقل مىكنند، زيادند و در آينده زيادتر خواهند شد، هر كس آگاهانه به من نسبت دروغ بدهد، جايگاهش دوزخ است و هر چه از من شنيديد، به قرآن و سنّت من عرضه كنيد، پس اگر موافق آن دو بود بپذيريد وگرنه ردّ كنيد. «3»
د) امام صادق عليه السلام به كسى كه خبرهاى دروغى را به پدرش امام باقر عليه السلام نسبت مىداد، لعنت كردند و فرمودند: هر چه از ما شنيديد، اگر شاهد و گواهى از قرآن يا ساير سخنان ما بر آن پيدا كرديد، بپذيريد وگرنه نپذيريد. «4»
ه) امام رضا عليه السلام فرمودند: سند سخنان ما، قرآن و سنّت رسولخدا صلى الله عليه و آله است. «5»
و) يكى از مهمترين علوم اسلامى، علم رجال است كه براى شناخت خبر صحيح از غير صحيح، افرادى را كه حديث نقل مىكنند، مورد ارزيابى و بررسى قرار مىدهد.
«1». نساء، 83.
«2». احزاب، 60.
«3». بحار، ج 2، ص 225.
«4». بحار، ج 2، ص 250.
«5». بحار، ج 2، ص 250.
جلد 9 - صفحه 171
پیام ها
1- افراد مؤمن بايد اهل تحقيق و بررسى باشند، نه افرادى زودباور و سطحىنگر.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ... فَتَبَيَّنُوا
2- همهى اصحاب پيامبر عادل نبودهاند، بلكه در ميان آنان افراد فاسق و منافق نيز بودهاند. «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ»
3- افشاگرى و رسوا كردن افرادى كه كارشان سبب فتنه است، مانعى ندارد.
«إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ»
4- زمينه فتنه دو چيز است: تلاش فاسق، زودباورى مؤمن. الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ ... فَتَبَيَّنُوا
5- اصل در اسلام، اعتماد به مردم است، امّا حساب كسى كه فسق او بر همه روشن شد، از افراد عادّى جداست. إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ ... فَتَبَيَّنُوا
6- افراد فاسق، در صدد ترويج اخبار دروغ و نوعى شايعه پراكنى هستند. «جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ»
7- ايمان، با خوشباورى سازگار نيست. آمَنُوا ... فَتَبَيَّنُوا
8- تحقيق وبررسى را به تأخير نيندازيد. «فَتَبَيَّنُوا» (حرف «فاء» نشانهى اقدام سريع است)
9- گاهى فاسق راست مىگويد، بنابراين نبايد همه جا سخن او را تكذيب كرد، بلكه بايد تحقيق شود. «فَتَبَيَّنُوا»
10- جامعه اسلامى، در معرض تهاجم خبرى است و مردم بايد هوشيار باشند.
إِنْ جاءَكُمْ ... فَتَبَيَّنُوا
11- در مديريّت، بايد علاج واقعه را قبل از وقوع كرد. ابتدا تحقيق و سپس اقدام كنيم. «فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ»
12- بيان فلسفه و رمز و راز احكام الهى، انگيزهى مردم را براى انجام دستورات زياد مىكند. (فلسفه تحقيق، دورى از ايجاد فتنه است.) «فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا»
جلد 9 - صفحه 172
13- يكى از اهداف خبرگزارىهاى فاسق، ايجاد فتنه و بهم زدن امنيّت نظام است. «أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ»
14- اقدام بر اساس يك گزارش بررسى نشده، مىتواند جامعهاى را به نابودى بكشاند. «أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً»
15- اقدام عجولانه و بدون بررسى و تحقيق، نوعى جهالت است. «بِجَهالَةٍ»
16- عمل به دستورات الهى، مانع پشيمانى است. تحقيق كنيم تا مبادا پشيمان شويم. فَتَبَيَّنُوا ... نادِمِينَ
17- پايان كار نسنجيده، پشيمانى است. «نادِمِينَ»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص266
- پرش به بالا ↑ طبرسى صاحب مجمع البیان نیز از ابن عباس و مجاهد و قتاده قضیه ولید ابن عقبه بن ابى معیط را نقل نموده و چنین افزوده است که میان ولید و طائفه بنىالمصطلق در جاهلیت نزاعى بوده است و پیامبر بعد از خبر آوردن ولید تصمیم میگیرد که با طائفه مزبور به جنگ بپردازد سپس این آیه نازل مى گردد و نیز صاحب مجمع البیان گوید: درباره کسى نازل شده که براى رسول خدا صلی الله علیه و آله خبرى آورده بود. بدین شرح شخص مزبور به پیامبر گفت: ماریه مادر ابراهیم فرزند پیغمبر با پسرعموى خود در اطاقى نشسته، رسول خدا صلی الله علیه و آله على را نزد خود خواند و فرمود: اى برادر این شمشیر را بگیر. اگر پسرعموى ماریه را نزد او دیدى. زود او را به قتل برسان، على گفت: یا رسول اللّه در اجراى این امر مانند آهن داغ باشم یا این که در مقام تحقیق برآیم. پیامبر فرمود: در مقام تحقیق برآى على به طرف حجره ماریه رفت و دید پسرعموى وى نزدش نشسته لذا شمشیر را برداشت و به طرف او حمله برد. پسرعموى ماریه وقتى وضع را چنین دید فرار کرد و به درخت خرمائى بالا رفت و از ترس به زمین افتاد و طورى شد که معلوم گردید، مرد نیست لذا على برگشت و قضیه را به پیامبر گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود الحمدللَّه الذى یصرف عنّا السوء اهل البیت یعنى درود و سپاس مر خدائى را که بدى و زشتى را از ما اهل البیت به دور داشته است. در تفسیر على ابراهیم چنین آمده که این آیه درباره ماریه قبطیه مادر ابراهیم نازل شده است و سبب آن چنین بوده که عائشه به رسول اللّه گفت: یا رسول اللّه فرزندت ابراهیم از صلب تو نیست بلکه از جریح القبطى است زیرا او هر روز در نزد ماریه است. پیامبر خشمگین گردید و به امیرالمومنین على فرمود که شمشیر در دست بگیرد و سر جریح القبطى را نزد او بیاورد. على گفت: یا رسول اللّه پدر و مادرم فداى تو باد اکنون که مرا مأمور به این کار فرمودى در اجراى آن مانند آهن داغ باشم یا این که در مقام تحقیق برآیم، پیامبر فرمود: در مقام تحقیق برآى، على به طرف جایگاه ماریه آمد. وقتى نظر جریح به على افتاد که به حال غضب به طرف حجره ماریه مى آید. از ترس فرار کرد و بالاى درخت خرما رفت، وقتى على به او رسید. فرمود که از درخت پائین بیاید. جریج گفت: یا على در این جا مردى یافت نمیشود مرا هم که مى بینى مرد نیستم سپس عورت خود را مکشوف ساخت. على متوجه شد که او مرد نمى باشد لذا نزد رسول خدا آمد. پیامبر وضع و حالت جریح را از خود او پرسید. جریح گفت: یا رسول اللّه قبطیون احشام خود را اخته کنند و نیز هر کسى که بخواهد داخل در خانواده و اهل کسى بشود او را نیز به این کیفیت از مردى مى اندازند و پدر ماریه مرا مأمور خدمت و پذیرائى دخترش نموده و روى این اصل مرا از مردى انداخته است سپس این آیه نازل گردید (و در سوره نور آیه 24 نیز چنین شأن و نزولى در صفحه 564 به تناسب ذکر شده است).
- پرش به بالا ↑ در مسند احمد و دیگران از علماى عامه از حرث بن ضرار الخزامى موضوع ولید را به طریق دیگرى که حرث نیز در آن میان بوده است و منتهى به قضیه ولید به طریقى که در کلام شیخ بزرگوار گذشته است، میگردد. نقل و روایت نموده اند و نیز در تفسیر طبرانى مانند آن را از حدیث جابر بن عبدالله و علقمة بن ناجیه و امسلمه روایت مى کند و نیز طبرى صاحب جامع البیان مانند آن را از طریق عوفى از ابن عباس روایت نموده است.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.