آیه 60 سوره نساء

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا

مشاهده آیه در سوره


<<59 آیه 60 سوره نساء 61>>
سوره : سوره نساء (4)
جزء : 5
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آیا ننگری به حال آنان که به گمان (و دعوی) خود ایمان به قرآن تو و کتبی که پیش از تو فرستاده شده آورده‌اند، چگونه باز می‌خواهند داوری به طاغوت برند در صورتی که مأمورند که به طاغوت کافر شوند؟! و شیطان خواهد که آنان را گمراه کند گمراهی دور (از هر سعادت).

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Have you not regarded those who claim that they believe in what has been sent down to you and what was sent down before you? They desire to seek the judgment of fake deities, though they were commanded to reject them, and Satan desires to lead them astray into far error.

معانی کلمات آیه

يزعمون: زعم: سخن باطل و دروغ. «يزعمون» يعنى دروغ مى گويند (قاموس قرآن).

يتحاكموا: تحاكم: محاكمه و مخاصمه را پيش كسى بردن (داورى خواستن).

طاغوت: طغيانگر. انسان باشد يا مكتب باطل و يا معبود باطل (نساء/ 51)[۱]

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]

شأن نزول:

«شیخ طوسى» گوید: حسن بصرى و جبائى گويند: درباره قومى از منافقين نازل شده كه بت ها را براى حكومت و داورى انتخاب كرده بودند. آن هم با انداختن قداح كه نوعى از قرعه بود[۳][۴].[۵]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالًا بَعِيداً «60»

آيا كسانى را كه مى‌پندارند به آنچه بر تو و آنچه (بر پيامبران) پيش از تو نازل شده است، ايمان آورده‌اند نمى‌بينى كه مى‌خواهند داورى را نزد طاغوت (وحكّام باطل) ببرند، در حالى كه مأمورند به طاغوت، كفر ورزند. و شيطان مى‌خواهد آنان را گمراه كند، گمراهى دور و درازى!

نکته ها

آيه‌ى قبل، مرجع در منازعات را خدا و پيامبر معرفى كرد، اين آيه در انتقاد از كسانى است كه مرجع نزاع خود را طاغوت قرار مى‌دهند.

ميان يك منافق مسلمان‌نما و يك يهودى نزاع شد. بنا بر داورى گذاشتند. يهودى پيامبر را به خاطر امانت وعدالت به داورى قبول كرد، ولى آن منافق گفت: من به داورى كعب‌بن اشرف (كه از بزرگان يهود بود) راضيم، زيرا مى‌دانست كه با هدايايى مى‌تواند نظر كعب را به نفع خود جلب كند. اين آيه در نكوهش آن رفتار نازل شد.

به تعبير امام صادق عليه السلام طاغوت، كسى است كه به حقّ حكم نكند و در برابر فرمان خدا، دستور دهد و اطاعت شود. «1»

پیام ها

1- ايمان بدون تبرّى از طاغوت، ايمان نيست، خيال ايمان است. يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا ... يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ‌

2- اديان، هدف و ماهيّت مشترك دارند و ايمان به دستورات همه‌ى انبيا لازم است. «أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ»

«1». تفسير نمونه.

جلد 2 - صفحه 94

3- سازش با طاغوت، حرام است. «أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ»

4- ابتدا راه حقّ را نشان دهيد، سپس راه باطل را نفى كنيد. فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ‌ ... يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ‌

5- حتّى فكر و اراده‌ى مراجعه به طاغوت مورد انتقاد است. «يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ»

6- موفّقيت شيطان، در سايه‌ى اطاعت مردم از طاغوت‌هاست. يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ‌ ... يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ‌

7- منافق، طاغوت و شيطان در يك خط و در برابر پيامبرانند. الَّذِينَ يَزْعُمُونَ‌ ... يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ‌ ... يُرِيدُ الشَّيْطانُ‌

8- كفر به طاغوت وحرام بودن مراجعه به دادگاه‌هاى طاغوتى، فرمان همه اديان آسمانى است. أَ لَمْ تَرَ ... أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ‌ ... يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ‌

9- در حل اختلافات داخلى، سراغ بيگانگان رفتن، خواست شيطان و ممنوع است. «يُرِيدُ الشَّيْطانُ ...»

10- منافقان، تحت اراده‌ى شيطانند و طاغوت‌ها دام‌ها و ابزار كار شيطانند. «يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ»

11- نتيجه‌ى مراجعه و پناه به طاغوت، سقوط به درّه هولناك است. «ضَلالًا بَعِيداً»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. پرش به بالا طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.
  3. پرش به بالا صاحب مجمع البيان گويد: اكثر مفسرين برآنند كه بين دو نفر يهودى و منافق نزاعى رخ داد. يهودى گفت: من داورى محمد را قبول دارم زيرا مي‌دانم رشوه نمي‌گيرد و در قضاوت ظلم و ستم روا نمي‌دارد. منافق گفت: من داورى كعب بن اشرف را قبول دارم و در عين حال مي‌دانست كه كعب اهل رشوه است سپس اين آية نازل شد و صاحب البرهان از قول على بن ابراهيم گويد: كه آيه درباره زبير بن عوام نازل شده كه با مردى يهودى راجع به باغى نزاع كرده بود. زبير به يهودى مى گفت: تو به قضاوت ابن شيبه يهودى خشنود مي‌شوى، يهودى مى گفت: تو به قضاوت محمد راضى مى گردى سپس اين آيه نازل گرديد.
  4. پرش به بالا طبرى صاحب جامع البيان از شعبى روايت كند كه ميان دو نفر يهودى و منافق نزاع شده بود. يهودى مى گفت: حكم تو را نزد يك نفر از اهل دين خودت مى برم يا نزد محمد مى برم كه هيچ رشوه نمي‌گيرد سپس اتفاق كردند كه حكم خود را نزد كاهنى در جهينه ببرند و در تفسير ابن ابى‌حاتم و نيز طبرانى از ابن عباس روايت كند كه كاهن مزبور ابوبرزة الاسلمى بوده است.
  5. پرش به بالا محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 215.

منابع