آیه 59 سوره نساء
<<58 | آیه 59 سوره نساء | 60>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای اهل ایمان، فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) که از خود شما هستند اطاعت کنید، پس اگر در چیزی کار به نزاع کشد آن را به حکم خدا و رسول بازگردانید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. این کار برای شما بهتر و خوشعاقبتتر خواهد بود.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اولى الامر: صاحبان دستور. سرپرستان. خواهيم ديد كه به امامان عليه السّلام تطبيق مى شود.
تأويلا: مراد از تأويل در اينجا عاقبت و نتيجه است. تأويل در اصل به معنى برگشت دادن از «اول» به معنى برگشت است.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
محمد بن يعقوب كلينى از على بن ابراهيم و او بعد از هفت واسطه از ابوبصير نقل نمايد: كه گويد از امام صادق عليهالسلام راجع به اين آيه سؤال كردم، فرمود: درباره على بن ابىطالب و حسن و حسين عليهمالسلام نازل شده، سپس گويد: من گفتم يابن رسول اللّه، مردم مى گويند: در اين آيه اسمى از اينان برده نشده است. امام فرمود: به مردم بگو وقتى كه آيات نماز بر پيامبر نازل شد. تعداد ركعات نمازهاى پنجگانه تعيين نشده بود، لذا رسول خدا صلى الله عليه و آله خود، تعداد ركعات را بيان فرمود و نيز موقعى كه آيه زکات نازل گرديد تعيين مقدار زكات در اشياء هم گفته نشده بود. بلكه پيامبر مثلاً خود درباره زكات درهم از قرار هر چهل درهم يك درهم بيان فرمود و نيز هنگامى كه آيه حج نازل شد مقدار تعيين طواف به هفت مرتبه از تفسير و تبيين رسول خدا بوده است.
هكذا درباره اين آيه هم پيامبر اسلام درباره امام على عليهالسلام فرمود: (من كنت مولاه فعليّ مولاه؛ هر كسى كه من مولاى او هستم بعد از من على مولاى اوست) و نيز فرمود: (اوصيكم بكتاب اللّه و اهل بيتى؛ اى مردم شما را به كتاب خدا و اهل بيت خود سفارش مينمايم).
و نيز در روايت ديگرى ابوبصير شبيه اين حديث را از امام باقر عليهالسلام هم روايت نموده است و همچنين سليم بن قيس الهلالي گويد: كه از امام على مرتضى عليهالسلام شنيدم كه ميفرمود: آيه اى از قرآن نبود مگر اين كه پيامبر آن را بر من قرائت مى فرمود و آن را براى من املاء ميكرد و من آن را به خط خود مى نوشتم و تمامى تفسير و تأويل و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه آيات را به من ياد ميداد و از خداوند نيز ميخواست كه حقايق قرآن و فهم و حفظ آن از براى من باشد ولذا من هيچيك از مطالب خدا را از ياد نبردم و فراموش نكردم و گاه پيامبر اسلام دست خود را بر سينه من مينهاد و از براى من دعا ميكرد كه خداوند دل مرا به نور علم و حكمت خود روشن گرداند و به من فرمود يا على خداوند به من خبر داده كه دعاى مرا درباره تو و جانشينان بعد از تو مستجاب گرداند. گفتم: يا رسول الله آنان چه كسانى اند؟ فرمود: امامان بعد از تو كه اوصياء من هستند و در حوض كوثر به من وارد ميشوند سپس اين آيه را قرائت فرمود.[۳]
و نيز در تفاسير خاصه، چنين آمده كه اين آيه درباره امیرالمومنین على عليهالسلام نازل شد هنگامى كه پيامبر او را در مدينه به جاى خود گمارده بود. على گفت: يا رسول الله مرا در مدينه به جهت زنان و كودكان گذاشتى؟
فرمود: يا على آيا خشنود نمى شوى كه براى من به منزلة هارون نسبت به موسى باشى؟ موقعى كه موسى به هارون گفته بود، (اخلفنى في قومى و اصلح؛ جانشين من باش در ميان قوم من و كارها را اصلاح كن) و خداوند درباره تو فرمايد: «وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ».[۴]
مفسرين عامه گويند: اين آيه درباره سريّه اى كه به فرماندهى خالد بن وليد بود نازل گرديد و عمار یاسر هم جزء لشكر و افراد آن سريّه بود. وقتى كه به دشمن رسيدند، همه فرار كردند و يك نفر از آنها مانده بود و فرار نكرد و بدست عمار ياسر مسلمان گرديد و عمار به او امان داده بود. وقتى كه مسلمين به دشمنان مزبور دست يافتند، آنان را غارت كردند و از زمره آنها اين مرد مسلمان را نيز غارت كردند.
عمار كه به آن مرد امان داده بود، به خالد گفت: او را رها كند زيرا به وى امان داده است. خالد از او گوش نكرد و گفت: فرماندهى لشكر با من است و تو نمى بايستى به او امان داده باشى. موضوع آنها به رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد، پيامبر ضمن تأييد امان دادن عمار به او توصيه فرمود كه دستور فرمانده لشكر را نبايد از نظر دور بدارد، سپس اين آية نازل گرديد.[۵]
و نيز موضوع نزول آيه از ابن عباس به طريق ديگرى درباره عبدالله بن حذافة هم نقل شده است،[۶] شيخ بزرگوار از امامين باقر و صادق عليهماالسلام روايت كند كه مراد از اولى الامر در آيه شريفه ائمه از آل محمد عليهمالسلام مى باشند كه خداوند اطاعت از آنان را واجب شمرده، همچنانى كه اطاعت از خدا و رسول او را واجب گردانيده است.[۷]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلًا «59»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خدا را اطاعت كنيد و از رسول و اولى الامر خود (جانشينان پيامبر) اطاعت كنيد. پس اگر درباره چيزى نزاع كرديد آن را به حكم خدا و پيامبر ارجاع دهيد، اگر به خدا و قيامت ايمان داريد. اين (رجوع به قرآن و سنّت براى حلّ اختلاف) بهتر و پايانش نيكوتراست.
نکته ها
آيهى قبل، بيان وظايف حاكمان بود كه بايد دادگر و امانتدار باشند، اين آيه به وظيفهى مردم در برابر خدا و پيامبر اشاره مىكند. با وجود سه مرجع «خدا»، «پيامبر» و «اولى الامر» هرگز مردم در بنبست قرار نمىگيرند. آمدن اين سه مرجع براى اطاعت، با توحيد قرآنى منافات ندارد، چون اطاعت از پيامبر و اولى الامر نيز، شعاعى از اطاعت خدا و در طول آن است، نه در عرض آن و به فرمان خداوند اطاعت از اين دو لازم است.
در تفسير نمونه به نقل از ابن عباس آمده است كه وقتى پيامبر اسلام، هنگام عزيمت به تبوك، على عليه السلام را در مدينه به جاى خود منصوب كرد و فرمود: «انت منّى بمنزلة هارون من موسى» اين آيه نازل شد.
در آيه قبل سفارش شد كه امانات به اهلش سپرده شود، اين آيه گويا مىفرمايد: سپردن به اهلش، در سايه اطاعت از خدا و رسول و اولىالامر است.
تكرار فرمانِ «أَطِيعُوا» رمز تنوّع دستورهاست. پيامبر گاهى بيان احكام الهى مىكرد، گاهى دستور حكومتى مىداد ودو منصب «رسالت» و «حكومت» داشت. قرآن گاهى خطاب به پيامبر مىفرمايد: «أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» «1» آنچه را نازل كردهايم براى مردم بيان كن. و گاهى مىفرمايد: «لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ اللَّهُ» «2» ميان مردم بر
«1». نحل، 44.
«2». نساء، 105.
جلد 2 - صفحه 91
اساس قوانين الهى، حكومت و قضاوت كن.
قرآن درباره مفسدان، مسرفان، گمراهان، جاهلان، جبّاران و ... دستور «لا تُطِعْ»* و «لا تَتَّبِعْ»* مىدهد. بنابراين موارد «أَطِيعُوا» بايد كسانى باشند كه از اطاعتشان نهى نشده باشد و اطاعتشان در تضادّ با اوامر خدا و رسول نباشد.
در آيه، اطاعت از اولىالامر آمده، ولى به هنگام نزاع، مراجعه به آنان مطرح نشده، بلكه تنها مرجع حلّ نزاع، خدا و رسول معرفى شدهاند. و اين نشانه آن است كه اگر در شناخت اولىالامر و مصداق آن نيز نزاع شد، به خدا و رسول مراجعه كنيد كه در روايات نبوى، اولىالامر اهلبيت پيامبر معرّفى شدهاند. «1»
حسينبن ابىالعلاء گويد: من عقيدهام را دربارهى اوصياى پيامبر واينكه اطاعت آنها واجب است، بر امام صادق عليه السلام عرضه كردم، حضرت فرمود: آرى چنين است، اينان همان كسانى هستند كه خداوند دربارهى آنان فرموده: أَطِيعُوا اللَّهَ ... و همان كسانىاند كه دربارهى آنها فرموده: إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ... وَ هُمْ راكِعُونَ «2»
حضرت على عليه السلام در خطبه 125 نهجالبلاغه و عهدنامه مالكاشتر فرمودند: مراد از مراجعه به خدا و رسول، مراجعه به آيات محكمات وسنّتى كه همه بر آن اتّفاق داشته باشند.
حضرت على عليه السلام فرمود: هر حاكمى كه به غير از نظر اهلبيت معصوم پيامبر عليهم السلام قضاوت كند، طاغوت است. «3»
پیام ها
1- مردم بايد نظام اسلامى را بپذيرند و از رهبران الهى آن در قول و عمل پشتيبانى كنند. «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»
2- اسلام مكتبى است كه عقايد و سياستش بهم آميخته است. اطاعت از رسول و ولىالامر كه امرى سياسى است، به ايمان به خدا و قيامت كه امرى اعتقادى
«1». كمال الدين صدوق، ص 222.
«2». كافى، ج 1، ص 187.
«3». دعائمالاسلام، ج 2، ص 530.
جلد 2 - صفحه 92
است، آميخته است. «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ»
3- سلسله مراتب در اطاعت بايد حفظ شود. «اللَّهَ، الرَّسُولَ، أُولِي الْأَمْرِ»
4- اولىالامر بايد همچون پيامبر معصوم باشند، تا مانند پيامبر اطاعت از آنان، لازم و بىچون وچرا باشد. «أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ»
5- اطاعت از حاكمى واجب است كه مؤمن و از خود مردم با ايمان باشد. أَطِيعُوا ... مِنْكُمْ
6- نشانهى ايمان واقعى، مراجعه به خدا و رسول، هنگام تنازع و بالا گرفتن درگيرىهاست و اطاعت در شرايط عادّى كار مهمّى نيست. «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ»
7- يكى از وظايف حكومت اسلامى ايجاد وحدت و حلّ تنازعات است. فَإِنْ تَنازَعْتُمْ ...
8- دين كامل بايد براى همهى اختلافها، راه حل داشته باشد. «فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ»
9- پذيرش فرمان از حكومتهاى غير الهى و طاغوت، حرام است. «فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ»
10- اگر همهى فرقهها، قرآن و سنّت را مَرجع بدانند، اختلافها حل شده، وحدت و يكپارچگى حاكم مىشود. «فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ»
11- مخالفان با احكام خدا و رسول و رهبران الهى، بايد در ايمان خود شك كنند. إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ ...
12- برنامه عملى اسلام بر اساس برنامه اعتقادى آن است. أَطِيعُوا ... إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ. به عبارت ديگر ايمان به خدا و قيامت، پشتوانهى اجرايى احكام اسلام و مايهى پرهيز از نافرمانى خدا و رسول است.
13- دورانديشى و رعايت مصالح درازمدّت، ميزان ارزش است. «أَحْسَنُ تَأْوِيلًا»
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 93
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- پرش به بالا ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 3.
- پرش به بالا ↑ البرهان في تفسير القرآن.
- پرش به بالا ↑ تفاسير مجاهد و برهان.
- پرش به بالا ↑ تفاسير جامع البيان و كشف الاسرار از عامه.
- پرش به بالا ↑ صحيح بخارى.
- پرش به بالا ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 212.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.