آیه 53 سوره احزاب
<<52 | آیه 53 سوره احزاب | 54>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای کسانی که ایمان آوردید به خانههای پیغمبر داخل مشوید مگر آنکه اذنتان دهند و بر سفره طعام دعوت کنند در آن حال هم نباید زودتر از وقت آمده و به پختن و آماده شدن آن چشم انتظار گشایید بلکه موقعی که دعوت شدهاید بیایید و چون غذا تناول کردید زود (از پی کار خود) متفرق شوید نه آنجا برای سرگرمی و انس به گفتگو پردازید، که این کار پیغمبر را آزار میدهد و او به شما از شرم اظهار نمیدارد ولی خدا را بر اظهار حق خجلتی نیست و هر گاه از زنان رسول متاعی میطلبید از پس پرده طلبید، که حجاب برای آنکه دلهای شما و آنها پاک و پاکیزه بماند بهتر است و نباید هرگز رسول خدا را (در حیات) بیازارید و نه پس از وفات هیچ گاه زنانش را به نکاح خود در آورید، که این کار نزد خدا (گناهی) بسیار بزرگ است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- اناه: طبرسى رحمه اللَّه آن را از «انى يأنى» گرفته كه به معنى رسيدن است، در نهايه گويد: «الاناء بكسر الهمزة و القصر: النضج» على هذا غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ يعنى بى آنكه منتظر پخته شدن طعام باشيد، ولى راغب آن را به معنى وقت گفته كه جمع آن آناء است غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ يعنى بى آنكه منتظر وقت طعام شويد، اين در صورتى است كه پيش از وقت طعام وارد شوند.
- مستأنسين: استيناس. طلب انس و الفت است، منظور از آن در آيه سرگرم شدن به گفتگو و در الفت و آشنايى باز كردن است.
- حجاب: مصدر است به معنى پنهان كردن و منع از دخول، به معنى پرده نيز آيد، منظور از آن، در آيه پرده است.[۱]
نزول
«شیخ طوسى» گویند: درباره این قسمت آیه «وَلا أَنْ تَنْکحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ» عده اى میگفتند: اگر پیامبر بمیرد ما بعد از او با زنان او ازدواج خواهیم کرد سپس این آیه نازل گردید.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً «53»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به خانه پيامبر وارد نشويد مگر آن كه به شما اجازه داده شود براى خوردن غذا، (به شرط آن كه قبل از موعد نياييد) و در انتظار وقت غذا نباشيد؛ ولى هرگاه دعوت شديد پس داخل شويد، و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد، و (بعد از خوردن غذا) به گفتگو نپردازيد؛ همانا اين (گفتگوهاى پس از غذا) پيامبر را آزار مىدهد، امّا او از شما شرم مىكند (و چيزى نمىگويد) ولى خداوند از (گفتن) حقّ شرم ندارد. و هرگاه از همسران پيامبر چيزى از وسايل زندگى (به عنوان عاريت) خواستيد از پشت پرده بخواهيد؛ اين رفتار براى دلهاى شما و
جلد 7 - صفحه 390
دلهاى آنان به پاكى و پاكدامنى است و شما حقّ نداريد كه رسول خدا را آزار دهيد و با همسران او پس از رحلتش ازدواج كنيد كه اين كار نزد خداوند (گناهى) بزرگ است.
نکته ها
اجازه گرفتن براى ورود به خانهى ديگران، مخصوص خانهى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيست، همان گونه كه در سورهى نور مىخوانيم: «لا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا» «1»
در اين آيه قسمتهايى از آداب مهمانى مطرح شده، و در آيات ديگر بخشهاى ديگرى از آن آمده است:
- هنگام ورود، سلام كنيد. «فَسَلِّمُوا» «2»
- اگر جواب ردّ دادند ناراحت نشويد و برگرديد. «إِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا» «3»
- نوع پذيرايى به خصوص اگر دعوت كردهايد، خوب باشد. و «جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ» «4»
- سفره را نزد مهمان ببريد، نه آنكه مهمان را به محل پذيرايى ببريد. «فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ» «5»
در روايات نيز دهها نكته و دستور پيرامون آن وارد شده است.
«إِناهُ» به معناى پخته شدن غذاست و «غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ» يعنى مهمان زودتر از وقت پذيرايى نيايد تا منتظر پخته شدن غذا بماند.
خانهى پيامبر، اتاقهاى متعدّد داشته و هريك از همسران در اتاقى زندگى مىكردند.
«بُيُوتَ النَّبِيِّ»
خطابهايى كه در اين آيه درباره زنان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده است، در حقيقت مربوط به همهى زنان مسلمان است، به دليل «أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ» كه خداوند دربارهى هر زن و مردى پاكدلى را مىخواهد.
چون خطر سوء استفاده از همسران پيامبر، مهمتر از حقّ شخصى آنهاست، بايد بعد از
«1». نور، 27.
«2». نور، 61.
«3». نور، 28.
«4». هود، 69.
«5». ذاريات، 27.
جلد 7 - صفحه 391
پيامبر حقّ ازدواج با ديگران از آنان سلب شود. «وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ»
پیام ها
1- ايمان، مستلزم رعايت ادب و آداب اجتماعى است. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا ...
2- حقّ آرامش در مسكن براى همگان محترم است، خصوصاً براى رسولخدا صلى الله عليه و آله. «لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ»
3- بهتر آن است كه مهمانى در منزل باشد. (نه در مهمانسرا و هتل) بُيُوتَ النَّبِيِ ...
إِلى طَعامٍ
4- صاحب خانه حقّ دارد به كسى اذن ورود ندهد. «إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ»
5- اجازه براى ورود به خانه ديگران، به هر صورت كافى است و لازم نيست خود او شخصاً اجازه بدهد. ( «يُؤْذَنَ» به صورت مجهول آمده، يعنى اجازه صاحبخانه از هر طريقى حاصل شود.)
6- پذيرايى از مهمان، از سيرهى پيامبر اكرم است. إِلى طَعامٍ ... دُعِيتُمْ
7- اصل مهمانى مهم است، نه نوع غذا. إِلى طَعامٍ ... دُعِيتُمْ
8- دين جامع آن است كه هم براى مسايل جزيى همچون پذيرايى از مهمان و هم بزرگترين مسايل رحكومتى برنامه داشته باشد. يُؤْذَنَ لَكُمْ- غَيْرَ ناظِرِينَ- فَانْتَشِرُوا ...
9- بى دعوت به مهمانى نرويد. «إِذا دُعِيتُمْ»
10- در اسلام، مردم عادّى مىتوانند به خانه اول شخصيّت دينى رفت و آمد كرده و حتّى مهمان شوند. بُيُوتَ النَّبِيِ ... دُعِيتُمْ
11- از آداب مهمانى آن است كه بعد از خوردن غذا خانه را ترك كنيد. «فَانْتَشِرُوا» و منزل ميزبان را محلّ گفت وشنود قرار ندهيد. «وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ»
12- اذيّت كردن ميزبان ممنوع است. «يُؤْذِي النَّبِيَّ» (گرچه با بردن فرزندان و يا همراهان باشد. تحقير غذا وناچيز شمردن آن نيز مصداق اذيّت ميزبان است.)
جلد 7 - صفحه 392
13- پيامبر، از اتلاف وقت در گفتگوهاى بىمورد رنج مىبرد. «لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ»
14- رنجاندن لازم نيست ظاهرى و جسمى باشد، فشار اخلاقى و روحى نيز نوعى آزار دادن است. «ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي»
15- صاحبخانه را در بنبست و رودربايستى قرار ندهيد. «فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ»
16- سكوتى كه بر اساس حيا و رودربايستى باشد، علامت رضايت نيست.
«فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ»
17- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شخص با حيايى بود. «فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ»
18- اگر به دليلى شخصى از روى حيا سكوت كرد، ديگران سكوت را بشكنند و حقّ را بيان كنند و بار خجالت را از دوش او بردارند. «وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ»
19- ارتباط با ديگران و داد و ستد زنان، با حفظ حجاب مانعى ندارد. «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ»
20- زنان پيامبر محصور نبوده و با بيرون از منزل در ارتباط بودند. «1» «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ»
21- در استدلال بر لزوم حجاب زن، دليلى بياوريد كه مورد اتّفاق همه باشد.
«ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ»
22- در نحوهى ارتباط زنان و مردان، بايد محور كارها تقوا و پاكدلى باشد. «أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»
23- نگاه نامحرمان به يكديگر، در دل آنان تأثير گذار است. «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»
ز دست ديده و دل هر دو فرياد
هر آنچه ديده بيند دل كند ياد
24- حجاب به نفع زن و مرد هر دو است. «أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»
25- رابطه با نامحرم بدون حفظ حجاب، سبب رنجاندن رسول اكرم صلى الله عليه و آله است.
«وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ»
26- آزار پيامبر از گناهان كبيره است. «كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج8، ص: 386
- پرش به بالا ↑ صاحب تفسیر کشف الاسرار گوید: علت نزول آیه چنین بوده که پیامبر به خاطر ازدواج با زینب دختر جحش جمعى از یاران را دعوت کرده بود. انس مالک گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله به من دستور داد که بروم تا هر که از اصحاب و یاران را ببینم به ولیمه دعوت نمایم من هم رفتم و گفتم و دسته دسته مردم مى آمدند و غذا میخوردند و بازمى گشتند تا این که گفتم یا رسول اللّه کسى نمانده است که به او نگفته باشم و هر کسى که طعام میخورد، بیرون میرفت و متفرق مى گشت تا این که سه نفر از آنها ماندند در حالتى که پاهاى خویش را دراز نموده و تکیه داده بودند و از هر درى سخن میراندند. پیامبر میخواست که آنها بیرون بروند ولى شرم میکرد تا این که یکى دو بار میرفت و باز میآمد و به خانه عائشه میرفت و برمى گشت تا شاید آنها بیرون روند. در آن حال جبرئیل آمد این آیه را براى او نازل کرد. در صحیح مسلم و مسند احمد و سنن نسائى چنین آمده که وقتى که زینب عده طلاق او از زید تمام شد. پیامبر به زید گفت: نزد زینب برود و قضیه ازدواج او را با پیامبر در میان گذارد (و البته این قضیه با شرح جریان کشته شدن زید در جنگ و ازدواج پیامبر با زینب بعد از کشته شدن زید چنان که صاحب کشف الاسرار و دیگران ذکر نموداند منافات دارد) و نیز در صحیح بخارى و صحیح مسلم موضوع ولیمه دادن رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز مذکور گردیده است. صاحب مجمع البیان نیز بعد از ذکر ولیمه دادن پیامبر به نقل از ابن رزین چنین گوید که آیه حجاب در این مهمانى نازل گردید بدین توضیح که در موقع اطعام که شخصاً خود پیامبر به این کار مبادرت جسته بود و با دست خود غذا را میان آنها تقسیم مینمود. در این میان دست یکى از صحابه به دست عائشه اصابت نمود زیرا عائشه نیز در آن میان به خدمت مشغول بود. این موضوع بر رسول خدا گران آمد و آیه «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» نازل گردید چنان که از مجاهد روایت گردیده است. طبرانى از عامه در تفسیر خود نقل نماید که عائشه گفت: با پیامبر مشغول خوردن غذا بودیم در این میان عمر پیدا شد، پیامبر به او فرمود: بیاید غذا بخورد. در این بین براى دادن غذا انگشتان من به انگشت عمر برخورد کرد. پیامبر به من فرمود: اى کاش هیچ چشمى به شما نگاه نمى کرد سپس این آیه نازل گردید. و نیز صاحب مجمع البیان از ابن عباس نقل نماید که مردى از صحابه گفته بود اگر پیامبر از دنیا برود من عائشه دختر ابوبکر را به زوجیت خواهم گرفت و مقاتل گوید: این مرد طلحة بن عبدالله بوده است چنان که ابن ابى حاتم نیز در تفسیر خود آن را از ابن عباس ذکر نموده است و نیز صاحب مجمع البیان از ابوحمزه ثمالى نقل کند که دو نفر از مسلمین مى گفتند، چطور است که محمد زنان ما را به زوجیت مى گیرد ولى ما نمى توانیم زنان او را بعد از مردن وى به زوجیت بگیرم و البته چنین کارى خواهیم کرد و منظور آن دو نفر دو زوجه رسول خدا صلی الله علیه و آله عائشه و امسلمة بوده است و نیز جویبر از ابن عباس روایت کند که مردى نزد یک نفر از زوجات پیامبر که پسرعموى او بود رفت و با وى شروع به صحبت کردن نمود در این میان رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و به آن مرد فرمود: از این به بعد نباید در اینجا قدم بنهى. آن مرد گفت: یا رسول الله این زوجه شما دخترعموى من است به خدا قسم که صحبت بدى میان ما دو نفر رد و بدل نگردید. پیامبر فرمود: باید بدانى که غیرت دارتر از خداوند موجودى نیست و بعد از خدا کسى از من با غیرت تر نمى باشد سپس رفت آن مرد پیش خود گفت: مرا از صحبت دخترعموى من بازمیدارد بالاخره بعد از خودش با دخترعموى خود ازدواج خواهم نمود سپس این آیه نازل شد، ابن عباس گوید: وقتى که آن مرد این آیه را شنید پشیمان شد و براى کفاره این کار و عمل خود یک برده آزاد کرده و ده بار شتر در راه خدا انفاق و بخشش نمود و یک سفر حج پیاده طى نمود آن هم به خاطر توبه از کلماتى که بر زبان رانده بود.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.