آیه 33 سوره احزاب
<<32 | آیه 33 سوره احزاب | 34>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و در خانههایتان بنشینید و آرام گیرید (و بیحاجت و ضرورت از منزل بیرون نروید) و مانند دوره جاهلیت پیشین با آرایش و خود آرایی بیرون نیایید، و نماز به پا دارید و زکات (مال به فقیران) بدهید و از امر خدا و رسول اطاعت کنید. خدا چنین میخواهد که هر رجس و آلایشی را از شما خانواده (نبوت) ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند (ذیل آیه موافق اخبار شیعه و اهل سنت راجع به شخص پیغمبر و علی و فاطمه و حسنین علیهم السّلام است و اگر راجع به زنان پیغمبر بود بایستی ضمیر مؤنث-عنکنّ-ذکر شود و به سیاق جمل صدر آیه باشد).
و در خانه هایتان قرار و آرام گیرید، و [در میان نامحرمان و کوچه و بازار] مانند زنان دوران جاهلیت پیشین [که برای خودنمایی با زینت و آرایش و بدون پوشش در همه جا ظاهر می شدند] ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید و زکات بدهید، و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید، جز این نیست که همواره خدا می خواهد هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت [که به روایت شیعه و سنی محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام اند] برطرف نماید، و شما را چنان که شایسته است [از همه گناهان و معاصی] پاک و پاکیزه گرداند.
و در خانههايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستادهاش را فرمان بريد. خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر ]بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.
و در خانههاى خود بمانيد. و چنان كه در زمان پيشين جاهليت مىكردند، زينتهاى خود را آشكار مكنيد. و نماز بگزاريد و زكات بدهيد و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد. اى اهل بيت، خدا مىخواهد پليدى را از شما دور كند و شما را پاك دارد.
و در خانههای خود بمانید، و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید؛ خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- قرن: قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَ يعنى در خانههايتان قرار بگيريد و در خانههايتان بنشينيد. اهل مدينه و عاصم بن ابى النجود «قرن» را به فتح قاف خواندهاند و آن از «قرّ يقرّ» است و چون جمع مؤنث امر مىباشد لذا در اصل «اقررن» بود، راء اول را حذف و فتحه آن را بقاف دادند، به واسطه حركت قاف، الف حذف گرديد، مثل «ظلن» از ظل يظل كه در اصل «اظللن» بود راء نيز در اثر التقاء ساكنين افتاد.
- تبرج: برج: آشكار شدن. در مجمع البيان فرموده: تبرج آنست كه زن زيبائيهاى خويش را اظهار كند، اصل آن به معنى ظهور است «لا تبرجن»: در ميان مردم ظاهر نشويد:
- رجس: پليد. راغب آن را شيء قذر و پليد گفته، طبرسى از زجاج نقل مىكند كه رجس نام هر كار تنفر آور است به نظر مىآيد آن در آيه مصدر باشد گر چه مصدر آن را رجاسة گفتهاند.[۱]
نزول
«شیخ طوسى» گویند: ابوسعید الخدرى و انس بن مالک و عائشه و امسلمة و واثلة بن الاسقع روایت کنند که این قسمت از آیه «إِنَّما یرِیدُاللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ» درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهمالسلام نازل گردیده است.
امسلمه گوید: پیامبر در خانه من بود. على و فاطمه و حسن و حسین را نزد خود خواند و آنها را به عباء خیبریه مجلل داشت و سپس فرمود: «اللّهمّ انّ هولاء اهل بیتى فاذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیرا» و خداوند آیه تطهیر را نازل فرمود سپس ام سلمة گوید: من گفتم یا رسول اللّه آیا من داخل[۲] در اهل البیت شما خواهم بود یا نه. فرمود: نه، ولى تو در خیر و خوبى هستى.[۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً «33»
و در خانههاى خود قرار گيريد و همچون دوران جاهليّتِ نخستين، با خودآرايى ظاهر نشويد (و زينتهاى خود را آشكار نكنيد)، و نماز را بر پا داريد و زكات بدهيد، و از خدا و رسولش اطاعت كنيد؛ همانا خداوند اراده كرده است كه پليدى (گناه) را از شما اهل بيت (پيامبر) دور كند و كاملًا شما را پاك سازد.
نکته ها
«قَرْنَ» از «وقار» يا «قرار» است، و نتيجهى هر دو معنا يكى است. يعنى براى خودنمايى از خانههاى خود خارج نشويد.
«تَبَرُّجَ» از «برج» به معناى خودنمايى است، همان گونه كه برج در ميان ساختمانهاى ديگر جلوهى خاصّى دارد.
جاهليّتِ اولى نشان دهندهى ظهور جاهليّت اخرى است كه ما امروز شاهد آنيم. در حديث نيز آمده است: «ستكون الجاهلية الاخرى» «1» به زودى جاهليّت ديگرى فرا مىرسد.
اگر در جاهليّت آن روز دختر را زنده به گور مىكردند، امروز با سقط جنين، هم دختر را نابود مىكنند، هم پسر را.
اگر در جاهليّت آن روز قتل و آدم كشى وجود داشت، امروز در جنگهاى بزرگ و جهانى كشتارهاى ميليونى انجام مىگيرد.
جاهليّت آن روز مدرسه نبود و جنايت انجام مىگرفت، امروز با وجود هزاران دانشگاه، مهمترين حقوق انسانها پايمال مىشود.
در جاهليّت آن روز فساد و زنا جرم بود؛ امّا امروز در مترقّىترين كشورهاى جهان همجنس
«1». تفسير نورالثّقلين.
جلد 7 - صفحه 361
بازى قانونى است. «1»
مطالبى دربارهى آيهى تطهير
«إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»
- كلمهى «إِنَّما» نشانهى اين است كه آيهى شريفه دربارهى يك موهبت استثنايى در مورد اهلبيت عليهم السلام سخن مىگويد.
- مراد از «يُرِيدُ»، ارادهى تكوينى است، زيرا ارادهى تشريعى خداوند، پاكى همهى مردم است نه تنها اهل بيت پيامبر اكرم عليهم السلام.
- مراد از «رجس» هر گونه ناپاكى ظاهرى و باطنى است. «2»
- مراد از «أَهْلَ الْبَيْتِ» همهى خاندان پيامبر نيست، بلكه برخى افراد آن است كه نام آنان در روايات شيعه و سنّى آمده است. اين گروه عبارتند از: علىّ و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام.
سؤال: دليل اين انحصار چيست؟ و چرا اين بخش از آيه دربارهى زنان پيامبر يا تمام خاندان آن حضرت نيست؟
پاسخ: 1. رواياتى از خود همسران پيامبر حتّى از عايشه و امّ سلمه نقل شده كه آنان از رسولخدا صلى الله عليه و آله پرسيدند: آيا ما هم جزء اهل بيت هستيم؟ پيامبر فرمود: خير.
2. در روايات متعدّدى مىخوانيم: پيامبر عبايى بر سر اين پنج نفر كشيد (كه يكى از آنان خود حضرت بود) و فرمود: اينها اهل بيت من هستند و اجازهى ورود ديگران را نداد.
3. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى اين كه اختصاص اهل بيت را به پنج نفر ثابت كند، مدّت شش ماه (و به گفتهى بعضى روايات هشت يا نه ماه) به هنگام نماز صبح از كنار خانهى فاطمه عليها السلام مىگذشت و مىفرمود: «الصلاة يا اهل البيت انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا»
در كتاب احقاق الحق بيش از هفتاد حديث از منابع معروف اهل سنّت درباره اختصاص آيه
«1». دربارهى جاهليّت معاصر، كتابى به نام «جاهليّت قرن بيستم» از سيّد قطب و كتاب ديگرى به نام «سيماى تمّدن غرب» از سيّد مجتبى موسوى لارى نوشته شده كه تاكنون به چند زبان ترجمه شده است.
«2». تفسير برهان.
جلد 7 - صفحه 362
شريفه به پنج نفر ذكر شده و در كتاب شواهد التنزيل كه از كتب معروف اهل سنّت است بيش از يكصد و سى روايت در همين زمينه آمده است. «1»
به هر حال اين آيه شامل زنان پيامبر نمىشود زيرا:
آنها گاهى مرتكب گناه مىشدند. در سورهى تحريم مىخوانيم: پيامبر رازى را به بعضى از همسرانش فرمودند و او امانت دارى نكرد و به ديگرى گفت. قرآن اين عمل را گناه ناميده، فرمود: «إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما» «2»
عايشه كه همسر پيامبر بود، جنگ جمل را عليه حضرت على عليه السلام به راه انداخت و سپس پشيمان شد، با آنكه در اين جنگ عدّه بسيارى از مسلمانان كشته شدند؟
چند سؤال
1. آيا «يُطَهِّرَكُمْ» به معناى آن نيست كه اهل بيت عليهم السلام آلودگى داشتهاند و خداوند آنان را تطهير كرده است؟
پاسخ: شرط تطهير آلودگى نيست، زيرا قرآن دربارهى حوريان بهشتى كلمه «مطهرة» را به كار برده در حالى كه هيچ گونه آلودگى ندارند. به عبارت ديگر «يُطَهِّرَكُمْ» به معناى پاك نگهداشتن است نه پاك كردن از آلودگى قبلى.
2. اگر اهلبيت تنها پنج نفرند، چرا اين آيه در ميان جملاتى قرار گرفته كه مربوط به زنان پيامبر است؟
پاسخ: الف: جملهى إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ ... به صورت جداگانه نازل شده ولى هنگام جمع آورى قرآن در اين جا قرار گرفته است.
ب: به گفتهى تفسير مجمع البيان، رسم فصيحان و شاعران و اديبان عرب اين بوده كه در لابلاى مطالب معمولى حرف جديد و مهمّى مطرح مىكنند تا تأثيرش بيشتر باشد. چنانكه در ميان اخبار صدا و سيما، اگر گوينده يك مرتبه بگويد: به خبرى كه هم اكنون به دستم رسيد توجّه فرماييد، اين گونه سخن گفتن يك شوك روانى و تبليغاتى ايجاد مىكند. نظير
«1». تفاسير نورالثقلين و نمونه.
«2». تحريم، 4.
جلد 7 - صفحه 363
اين آيه را در آيهى سوّم سورهى مائده خوانديم كه مطلب مربوط به ولايت و امامت و كمال دين و تمام نعمت و يأس كفّار و رضاى الهى، در كنار احكام مربوط به گوشت خوك و خون، نازل شده و اين گونه جا سازىها رمز حفظ قرآن از دستبرد نااهلان است. درست همان گونه كه گاهى زنان هنگام خروج از خانه زيور آلات خود را در لابلاى پنبههاى متّكا قرار مىدهند. با اين كه طلا و پنبه رابطهاى ندارند ولى براى محفوظ ماندن از دستبرد نااهلان اين كار انجام مىگيرد.
ج: در ميان سفارش هايى كه به زنان پيامبر مىكند، يك مرتبه مىفرمايد: خدا ارادهى مخصوص بر عصمت اهل بيت دارد، يعنى اى زنان پيامبر! شما در خانهاى هستيد كه معصومين عليهم السلام هستند و حتماً بايد تقوا را بيشتر مراعات كنيد.
د: در مورد اهلبيت ضمير جمع مذكر به كار رفته كه نشان غالب بودن مردان است، به خلاف جملات مربوط به زنان پيامبر كه در آنها از ضمير جمع مؤنث استفاده شده است.
«بُيُوتِكُنَ، أَقِمْنَ- عَنْكُمُ، يُطَهِّرَكُمْ»
گرچه اين آيه خطاب به زنان پيامبر است ولى قطعاً مراد همهى زنان مسلمان هستند كه بايد به اين دستورها عمل كنند.
پیام ها
1- جايگاه زن يا خانه است يا بيرون خانه بدون خود نمايى. «قَرْنَ- لا تَبَرَّجْنَ»
2- ارتجاع و عقب گرد به دوران جاهلى ممنوع است. «لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى»
3- خودنمايى نشانهى تمّدن نيست، نشانهى جاهليّت است. «تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى»
4- نماز و زكات دو عنصر ناگسستنى و متلازم يكديگرند. الصَّلاةَ وَ ... الزَّكاةَ
5- اطاعت از رسول در كنار اطاعت از خدا واجب است. «أَطِعْنَ اللَّهَ»
6- گناه، پليدى روح است و خاندان نبوّت بايد از اين پليدى دور باشند. «لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ»
تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 364
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً (33)
وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَ: و قرار و آرام گيريد و ثابت باشيد در خانههاى خود كه لازمه آن بيرون نيامدن از خانه باشد.
مروى است كه «سوده» يكى از زوجات حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله است، او را گفتند: چرا حج و عمره نمىكنى مانند ديگران؟!! گفت: يكبار كه واجب بود بجا آوردم، بعد از اين حج و عمره من آنست كه از خانه بيرون نروم چنانكه خدا فرموده، و عزم من آنست كه پاى از حجرهاى كه رسول مرا در آن نشانده بيرون ننهم تا بميرم، پس بيرون نيامد تا جنازهاش را بيرون آوردند «2».
وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى: و اظهار مكنيد زينتها و پيرايههاى خود را مانند اظهار زنان جاهليت نخستين كه آن را جاهليت جهلاء نامند، و آن از زمان آدم بود تا زمان حضرت نوح عليه السّلام.
از ابن عباس نقل شده كه «جاهليت اولى» ميانه حضرت ادريس و حضرت نوح عليهما السّلام بوده به مدت هزار سال، دو دسته از فرزندان آدم عليه السّلام يكى ساكن شهر و يكى ساكن كوه بودند. مردان كوهستان خوبرو و زنانشان
«1» بحار الانوار، ج 76 باب 67: جوامع مناهى النبى صلّى اللّه عليه و آله ص 329 بنقل از امالى صدوق ص 260- 253 حديث فوق را وسائل الشيعه ج 14 ص 154، روايت پنجم نيز آورده است.
«2» تفسير منهج الصادقين، ج 7، ص 315.
جلد 10 - صفحه 440
زشتر و، مردان شهرستان برعكس آن. شيطان به صورت غلامى برآمد در ميان ايشان و ناى و بربط (آلات لهو) بساخت و به زدن آن مشغول شد. چون ايشان آوازى شنيدند كه هرگز نشنيده بودند متعجب شدند، اين خبر به نواحى انتشار يافت. مردمان كوهستان بيامدند به نظاره آن، و عيدى ساختند و زنان آنها آراسته بيرون آمدند. اجتماع كردند مردان كوهستان، مايل ايشان، و زنان آنها نيز به آنها ميل نمودند فواحش و ناشايست در ميان آنها آشكار شد «1». «جاهليت اخرى» ميان حضرت عيسى عليه السّلام و حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله است.
قول ديگر «جاهليت اولى» جاهليت كفر است قبل از اسلام، و جاهليت ثانيه جاهليت فسوق است در اسلام، و مؤيد آنست كه حضرت به ابو دردا فرمود:
(انّ فيك جاهليّة). گفت: (ا جاهليّة كفر او اسلام)، فرمود: (جاهليّة كفر).
تنبيه: شخص عاقل لبيب با تأمل در اين آيه شريفه دريابد كه ذات حكيم على الاطلاق براى صلاح عامه و حفظ نظام جامعه، زنان را محدود و دو قسمت عمده را متذكر فرموده براى جلوگيرى از فساد: يكى استقرار در خانه، و ديگر اظهار نكردن زينت و محاسن به اجانب. و شكى نيست در اينكه امر به بودن زنان در خانه و خارج نشدن از حدود مبالغه در تستر و حجاب است و نهى از جلوه دادن خود را در انظار، كافى است در مطلوب؛ و احاديث بسيار در آن وارد شده:
1- نهج البلاغه- حضرت امير المؤمنين در ذيل سفارشات به محمد بن حنفيه فرمايد: و ليس خروجهنّ باشدّ من ادخالك من لا يوثق به عليهنّ و آن استطعت أن لا يعرفن غيرك فافعل: و خارج شدن زن از خانه، مفاسد و ضررهاى آن كمتر نيست از اينكه وارد نمائى بر او مردان اجنبى و بيگانه را كه به آنها وثوق و اطمينان ندارى، يعنى هر دو امر يكسان است در مظنه فساد و هتك عرض و ناموس عباد در بلاد، بعد مؤكد فرمايد به اينكه هرگاه بتوانى كارى كنى كه عيال تو غير تو ديگرى را نشناسد پس بجا آور و كوتاهى مكن «2». اين منتهاى تأكيد
«1» تفسير ابو الفتوح رازى، (چاپ اسلاميه 1398 هجرى قمرى)، ج 9، ص 152.
«2» نهج البلاغه فيض الاسلام، رساله 31 ص 939 و وسائل الشيعه ج 14 ص 41 حديث 2 همين روايت را از حضرت على عليه السّلام به فرزندش امام حسن عليه السّلام آورده است.
جلد 10 - صفحه 441
در حجاب و نهايت تستر در جلباب است در زنان.
2- ابن بابويه (رحمه اللّه) در حديث مناهى رسول صلّى اللّه عليه و آله: و نهى آن تخرج المرئة من بيتها بغير اذن زوجها فان خرجت لعنها كلّ ملك فى السّماء و كلّ شىء تمرّ عليه من الجنّ و الانس حتّى ترجع الى بيتها. و نهى فرمود پيغمبر اينكه خارج شود زن از خانه خود بدون اذن شوهرش پس اگر خارج شد لعن كند او را هر ملكى در آسمان و هر چيزى كه مرور كند بر او از جن و انس تا برگردد بخانه خود «1» 3- وسائل- حضرت امير المؤمنين فرمايد: خلق الرّجال من الارض و انّما همّهم فى الارض و خلقت المرئة من الرّجل و انّما همّها فى الرّجال، فاحتبسوا نسائكم يا معشر الرّجال. خلق نمود خداى متعال مردان را از زمين، اينست كه تمام همت و مقصد آنها به تعمير آب و خاك مصروف است. و خلق فرمود زنان را از مردان، و جز اين نيست كه تمام توجه و مقصد زنان به مردان است؛ پس تا مىتوانيد زنان خود را حبس نمائيد و حفظ كنيد آنها را از مردان اى جماعت رجال «2».
تتمه: علل الشرايع: ابن بابويه (رحمه اللّه) از حضرت باقر عليه السّلام فرمود:
حيض زنان نجاستى است كه خدا ابتلا نموده، و به تحقيق زنان در زمان حضرت نوح عليه السّلام حايض مىشدند در هر سالى يك مرتبه، تا آنكه خارج شدند زنانى از حجاب و آنها هفتصد عدد بودند، پس پوشيدند لباس معصفرات و زينت كردند و عطر زدند و متفرق شدند در شهرها و نشستند در مجالس با مردها و حاضر شدند در اعياد با آنها و نشستند در صفوف مردها؛ پس ابتلا فرمود خداى تعالى نزد اين هتاكى به حيض در هر ماه اين جماعت زنان را و سيلان نمود خون آنها و خارج شدند ميان مردها «3».
«1» بحار الانوار، ج 76 باب 67 ص 329 بنقل از امالى شيخ صدوق. اين حديث در وسائل الشيعة، ج 14 ص 154 ح 5 نيز آمده است.
«2» مضمون روايت در وسائل الشيعة ج 14 ص 42 حديث 5 و ج 13، ص 195، ح 11 از حضرت صادق عليه السّلام بنقل از علل.
«3» علل الشرايع (چاپ نجف 1385 هجرى)- باب 215- ص 290.
جلد 10 - صفحه 442
وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ: و بپاى داريد زنان نماز را در اوقات آن كه اصل طاعت بدنيه است، وَ آتِينَ الزَّكاةَ: و بدهيد زكات را كه اشرف عبادات ماليه است، وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ: و فرمانبرداريد خداى را در جميع فرايض و احكام و پيغمبر او را در سنن آن سيّد انام. يا اطاعت خدا و رسول نمائيد در ساير آنچه امر و نهى نمايد. إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ: جز اين نيست مىخواهد خدا، لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ: تا ببرد از شما پليدى از گناه را، أَهْلَ الْبَيْتِ: اى اهل بيت پيغمبر، وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً: و پاك گرداند شما را از معاصى پاك گردانيدنى.
نكته: استعاره رجس براى معصيت و ترشيح به تطهير به جهت تنفير از معصيت است.
تنبيه: به اتفاق جميع امّت، مراد به «اهل البيت» آل پيغمبرند، پس «ال» در كلمه (البيت) براى عهد باشد، و خلاصه معنى آنكه: اى اهلبيت پيغمبر، اراده الهى تعلق يافته به اينكه خطيئات و سيئات و آثام را از شما دور، و شما از خطا و سهو و گناه صغيره و كبيره منزه و معصوم باشيد؛ و احاديث خاصه و عامه وارد شده كه آيه شريفه در حق خمسه طيبه نازل شده:
1- احمد بن حنبل در مسند خود از عطاء بن رباح از ام سلمه كه روزى حضرت فاطمه سلام اللّه عليها طعامى پخته نزد حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله آورد خانه من، حضرت فرمود: اى نور ديده، على عليه السّلام را با دو فرزند خود بطلب تا با من اين طعام تناول كنند. چون حاضر شدند، همه از آن تناول كردند، جبرئيل نازل و اين آيه آورد (إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ ...) پس آن حضرت كسائى بر ايشان انداخت فرمود: (اللّهمّ هؤلاء اهل بيتى و خاصّتى اللهمّ فاذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهيرا) ام سلمه گويد: چون اين دعا از حضرت شنيدم گفتم: يا رسول اللّه من هم با شما هستم؟ حضرت فرمود: تو رتبه اهل بيت من ندارى، اما زنى نيكو كردارى «1».
2- ابو الحسن اندلسى كه جامع صحاح است، مضمون اين حديث را در
«1» تفسير برهان، ج 3، ص 320 روايت 35 بنقل از احمد بن حنبل.
جلد 10 - صفحه 443
جامع نقل نموده «1».
2- در مجمع ابو سعيد خدرى، و انس بن مالك، و وائلة بن اصبغ، و ام سلمه، و عايشه نقل نمودهاند كه آيه مختص است به رسول خدا و حضرت على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام «2».
4- ثعلبى به اسناد خود از مجمع روايت نموده كه: روزى من و مادرم نزد عايشه رفتيم، مادرم گفت: ديدى كه روز جمل خروج كردى و از امر الهى كه فرموده (وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ) عدول نمودى، پس او را از حال حضرت على عليه السّلام پرسيد. عايشه گفت: سؤال نمودى از من دوستترين مردمان به رسول خدا و شوهر دوستترين مردمان به او، به خدا قسم من ديدم على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام را كه پيغمبر ايشان را در زير جامهاى جمع كرد و آن را بر سر ايشان كشيد و فرمود: بار خدايا اينها اهل بيت منند، پس رجس را از ايشان دور، و ايشان را پاك و پاكيزه فرما از شوب معصيت. عايشه گويد: من گفتم يا رسول اللّه من هم از اهل تو هستم؟ فرمود: «تنحّى» دور شو، تو اهل بيت من نيستى، چه اينها اهل بيت من هستند «3».
5- در تيسير- انس بن مالك از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله روايت نموده كه: وقت نماز صبح به در خانه حضرت فاطمه عليها سلام بگذشتى و فرمودى «الصّلوة. انّما يريد اللّه ليذهب عنكم الرّجس ...) «4».
6- ابو القاسم حسكانى (الحاكم) به اسناد خود از حضرت امام حسن عليه السّلام روايت نموده چون آيه تطهير نازل شد، جمع فرمود حضرت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ما را با خود در زير كساء خيبرى، پس فرمود: (اللّهمّ هؤلاء اهل بيتى و عترتى) «5» و روايات كافى است در اختصاص آيه شريفه به آل عبا.
«1» مدرك قبل صفحات 323 و 324 روايات 55 و 56 و 57 و 58.
«2» تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 356.
«3» تفسير برهان، (چ علميه- قم) ج 3 ص 332، روايت 48 بنقل از ثعلبى.
«4» شواهد التنزيل، ج 2، ص 10 تا 15، و روايات 637 تا 644 بنقل از انس بن مالك.
«5» شواهد التنزيل (چ بيروت 1393 هجرى)، ج 2، ص 17، شماره 649.
جلد 10 - صفحه 444
تتمه: اشاره اجمالى به اقوال مشاهير عامه:
ثعلبى در تفسير كشف البيان.
فخر رازى در صفحه 782 جلد ششم تفسير كبير.
جلال الدين سيوطى در صفحه 199 جلد پنجم تفسير در المنثور و صفحه 264 جلد دوم خصايص الكبرى.
نيشابورى در جلد سوم تيسير.
عبد الرزاق الرستغنى در تفسير رموز الكنوز.
ابن حجر عسقلانى در صفحه 207 جلد چهارم اصابه.
ابن عساكر در صفحه 204 و صفحه 206 جلد چهارم تاريخش.
محب الدّين طبرى در صفحه 188 جلد دوم رياض النضرة.
مسلم بن حجاج- در صفحه 331 جلد دوم صحيح.
نبهانى- در صفحه 10 شرف المؤبد (چاپ بيروت).
محمد بن يوسف گنجى شافعى- در باب 100 كفاية الطالب با نقل شش خبر مسندا.
شيخ سليمان بلخى حنفى در باب 33 ينابيع المودة از صحيح مسلم، و شواهد حاكم از عايشه و ده خبر از ترمذى.
و حاكم علاء الدين سمنانى، و بيهقى، و طبرانى، و محمد بن جرير، و احمد بن حنبل، و ابن ابى شيبه، و ابن منذر، و ابن سعد، و حافظ و زرندى، و حافظ بن مردويد، از ام سلمه و عمر بن ابى سلمه (ربيب النبى) و انس بن مالك، و سعد بن ابى وقاص، و واثلة بن اسقع، و ابو سعيد خدرى تماما نقل مىنمايند كه اين آيه تطهير در شأن پنج تن آل عبا نازل گرديده (فتدبّر و انصف).
برهان: عصمت آل عبا عليهم السّلام: جميع اصحاب ما استدلال نمودهاند بر اختصاص اين آيه به آل عبا و عصمت ايشان، بدين تقرير كه تأكيد آن به لفظ «انّما» كلمه حصر و ادخال «ل» در خبر و اختصاص بقوله «اهل البيت» و تكرير آن به قوله «وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» اهميت مطلب را مبين سازد.
بيان ديگر: لفظ «انّما» محقق و مثبت آنچه بعد از آن و نافى غير آن است، زيرا قول قائل (انّما لك عندى درهم، انّما فى الدّار زيد) مقتضى آنست كه نزد او،
جلد 10 - صفحه 445
غير درهمى نيست؛ و در خانه، غير زيد نيست. بنابراين اراده در آيه شريفه از دو قسم خارج نيست: 1- اراده محضه. 2- ارادهاى است كه مستتبع تطهير و اذهاب رجس است و در آيه نمىشود اراده محضه باشد، زيرا كه خداى تعالى از هر مكلفى اراده آن فرموده، پس اين اراده مختص به اهل بيت نباشد. و ديگر آنكه آيه، مورد مدح و مقتضى تعظيم است اهل بيت را و در اراده مجرده مدح منتفى است، پس مراد وجه دوم باشد كه اراده مستتبعه تطهير است؛ و در ثبوت اين وجه عصمت آل عبا عليهم السّلام محقق و طهارت ايشان از جميع قبايح و آثام ثابت شود و از جمله ضروريات و بديهيات است كه غير اهل بيت، (چهارده معصوم) معصوم از خطا و خطل نبوده، پس آيه مختص به ايشان باشد به جهت بطلان تعلق اين امر به غير ايشان.
رفع شبهه: وقوع صدر آيه و ما بعد آن در حق ازواج آن حضرت، موجب نمىشود كه مراد اهل بيت ازواج باشند. زيرا:
اولا- در عرف و عادت فصحا شايع است كه در اثناى كلام، خطاب به غير مىكنند و بعد به كلام اول عود نمايند؛ و قرآن مجيد مشحون و كلام عرب معروف است.
ثانيا- آنكه حديث ام سلمه مشعر است بر آنكه اين آيه در خانه من نازل شد و غير حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و حضرت على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام كسى آنجا نبود.
ثالثا- اگر آيه در حق ازواج پيغمبر بود بايستى چنين وارد شود (ليذهب عنكنّ و يطهّركنّ) و چون به صيغه مذكر واقع شده معلوم شود در حق اهل بيت پيغمبر كه آل عبا باشند نازل شده است (و تذكير آن با وجود آنكه حضرت فاطمه عليها سلام داخل بوده به جهت تغليب باشد).
رابعا- صاحب كتاب عين المعالى گويد: ظاهر آيه گرچه دال است بر آنكه مراد اهل بيت ازواج باشند اما آنچه عايشه و ام سلمه و ابو سعيد خدرى و انس بن مالك نقل نمودهاند كه اهل بيت حضرت على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام مىباشند دافع آنست.
جلد 10 - صفحه 446
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً (32) وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً (33)
ترجمه
اى زنان پيغمبر نيستيد شما مانند يكى از زنان اگر پرهيزكارى كنيد پس نرمى و ملاطفت نكنيد بگفتار تا طمع كند آنكس كه در دلش بيمارى است و بگوئيد گفتار پسنديده
و قرار گيريد در خانههاتان و با زيور بيرون نيائيد مانند با زيور بيرون آمدن زمان نادانى پيشتر و بر پايداريد نماز را و بدهيد زكوة را و اطاعت كنيد خدا و پيغمبرش را جز اين نيست كه ميخواهد خدا آنكه ببرد از شما پليدى را اى خانواده و پاك گرداند شما را پاك گردانيدنى
تفسير
خداوند متعال بپاس احترام پيغمبر خاتم مزيد عنايتى نسبت بحفظ عفّت زنانش و در مقام عبادت و اطاعت آنان از آن حضرت ابراز فرموده براى آنكه رفتار آنها سرمشق ساير زنان مسلمانان باشد و كسى نتواند از ناحيه آنها طعنى بمقام مقدس نبوى وارد نمايد و فرمودهاى زنان پيغمبر شما مانند ساير افراد زنان مسلمان نيستيد در مجد و شرف و حرمت اگر از خدا بترسيد و بر خلاف وظيفه خود مرتكب امرى نشويد چون شما همسر بهترين پيغمبران و مادر اهل ايمان و بانوى مسلمانان جهانيد پس وقتى جواب مردان را ميگوئيد بفروتنى و ملاطفت با آنها سخن نگوئيد و صوت خودتان را در برابر آنان رقيق و لطيف نكنيد تا بطمع خلاف عفّت افتد آنكس كه در دل او مرض شهوت رانى و بىعفّتى است و سخن پسنديده عقلى و نجيبانه عرفى و بقدر لزوم شرعى بگوئيد كه دور باشد از ريبه
جلد 4 صفحه 320
و اغراض فاسده و در خانههاى خودتان بنشينيد و بىپرده و با زيور و زينت و آرايش و پيرايش مانند زنان زمان جاهليّت كه قبل از اسلام است بيرون نرويد و خود نمائى نكنيد و بر پا داريد نماز را و ادا كنيد زكوة را اگر بمال شما تعلق گرفته باشد و اطاعت كنيد خدا و پيغمبرش را در تمام امور اين دستورات فقط براى آنستكه خدا ميخواهد دامن شما خانواده نبوّت را از پليدى و ناپاكى و هر تهمت و خيانتى پاك و مبرى نمايد و پاكيزه گرداند شما را پاكيزه گردانيدنى كامل چون عمل باين دستورات نافع بحال خودتان است منظور و مقصود ديگرى خدا از اين احكام ندارد آنچه تا كنون ذكر شد در صورتى است كه از كلمه انّما ببعد جزء سابق خود باشد و با آن نازل شده باشد چنانچه در مصحفها درج شده ولى بر حسب روايات متواتره از طرق ما و اهل سنّت از انّما ببعد مستقّلا در شأن خمسه طيّبه عليهم السلام نازل شده و در بعضى از روايات ساير ائمه اطهار را هم ذكر فرمودهاند و در اوائل كتاب ذيل تفسير سوره حمد بيان شد كه قرآن مسلما بترتيب نزول مرتّب نشده و ظاهر آن اگر چه حجّت است ولى اعتماد بر قرائن سابقه و لا حقه نيست و اجمال مستفاد از جميع روايات آنستكه روزى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله امير المؤمنين و حضرت زهرا و حسنين عليهم السلام را در زير كسائى با خود جمع فرموده و گفته خدا يا اينها اهل بيت منند آنها را از هر پليدى پاك و پاكيزه گردان پاكيزه گرداندنى و اين آيه نازل شده است حتّى امّ سلمه و عايشه كه از راويان حديث ميباشند پرسيدهاند از پيغمبر كه ما هم از اهل بيتيم فرموده است بام سلمه عاقبت تو بخير است ولى اينها اهل بيت منند و فرموده بعايشه دور شو تو خوب زنى هستى و بنا بر اين مراد از اهل بيت فقط آنذوات مقدّسهاند و اين جمله مربوط بسابق نيست و در اين صورت ظاهر اين آيه تطهير آنستكه جز اين نيست كه اراده ميكند خدا و مقدّر فرموده كه منزّه فرمايد شما خانواده رسالت را از هر صفت بد و كار ناشايستهاى و پاك كند شما را پاك كردنى از هر قصور و فتور و خطا و ناروا و ترك اولى و اين عنايت مخصوص بشما خانواده است چون اگر كلام مسبوق بحكمى باشد ميتوان اراده را حمل نمود بر دستور و تشريع آن حكم چنانچه قبلا بيان شد و بنابر آن ظاهر كلمه انّما حصر غرض از تشريع است بمنزّه شدن مكلّف بآن حكم از پليدى و ناپاكيها
جلد 4 صفحه 321
نه اغراض ديگر ولى اگر كلام مسبوق بحكمى نباشد علاوه بر آنكه ظاهر اراده خواستن واقعى است نه صرف دستور نميشود آنرا حمل بر تشريع نمود چون حكمى نيست كه معلّل بغرضى شود و اغراضى تصوّر نميشود تا منحصر بپاكى و پاكيزگى گردد و ظاهر انّما اختصاص تنزيه و تطهير است باشخاص نامبرده و اراده بايد حمل شود بر خواستن واقعى و تقدير الهى نه غير آن و از جمله شواهدى كه ميتوان براى استقلال اين آيه ذكر نمود علاوه بر روايات متواتره آنستكه خطابات تا قبل از اين قسمت تمامى بصيغه جمع مؤنّث است و اينجا بلفظ جمع مذّكر و اراده الهى كه منفكّ از مراد نميشود مىبينيم تعلّق نگرفته مگر بتزكيه و تطهير آنذوات مقدّسه چون زينب و حفصه قبلا ذكر شد كه خطاكار شدند و عايشه هم كه بر امام زمانش خروج نمود و متبرّج شد به تبرّج جاهليّت اولى بنحو اتمّ و اكمل و حضرت امير عليه السّلام بر حسب وصيّت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله او را طلاق داد و از شرف امّهات بيرون برد سايرين هم كه كسى ادّعاء عصمت آنها را ننموده پس چگونه ميشود آنها محفوظ بحفظ و حراست الهى باشند و خدا خواسته باشد كه پيرامون گناه نگردند و ظاهرا نزول اين آيه در شأن آنذوات مقدّسه بين اصحاب در صدر اسلام مسلّم و مشهور بوده لذا حضرت امير عليه السّلام مكرّر بآن احتجاج فرموده است بر ابو بكر و عمر و عثمان و ساير اصحاب بر مقام خود و خانوادهاش و همه تصديق نمودهاند آنرا و تغيير عنوان خطاب از جمعى بجمعى و عدول از آن در كلمات فصحاء بسيار و در قرآن بيشمار است لذا اگر قائل بحجبيّت ترتيب قرآن هم شويم اشكالى وارد نيست و تقريب دلالت اين جمله بر عصمت به بيان مذكور ظاهرا از خصائص اين تفسير است و الحمد للّه على نعمائه و قرن بكسر قاف نيز قرائت شده است
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قَرنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِيَّةِ الأُولي وَ أَقِمنَ الصَّلاةَ وَ آتِينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهِيراً (33)
و قرار بگيريد در منازل خود و بيرون نيائيد مكشوفات
جلد 14 - صفحه 500
مثل دوره جاهلية اولي و بپا بداريد نماز را و ادا كنيد زكاة را و اطاعت كنيد اوامر خدا و رسول او را.
وَ قَرنَ فِي بُيُوتِكُنَّ نظر به اينكه بعد از رحلت پيغمبر حرام بود بر مسلمين ازدواج با آنها چنانچه ميفرمايد در همين سوره آيه 53 وَ ما كانَ لَكُم أَن تُؤذُوا رَسُولَ اللّهِ وَ لا أَن تَنكِحُوا أَزواجَهُ مِن بَعدِهِ واجب بود بر زنهاي پيغمبر که از منازل خود بيرون نيايند.
وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِيَّةِ الأُولي مفسرين در معناي جاهلية اولي اختلاف كردند زيرا دلالت دارد بر دو جاهليت يكي اولي و ديگري ثانيه و چون خبر نداشتند از دوره زمان، ما ولي جاهلية ثانيه امروز است که زنها به چه كيفيت زينت كرده بيرون ميآيند و جاهليت اولي همان زمان بعد از عيسي و قبل از بعثت حضرت رسالت بود مخصوصا در حجاز که چه اندازه زنهاي زانيه فراوان بود و بعضي ذوات الاعلام بودند و افتخار ميكردند به اينكه، خواهان آنها بسيارند مثل سميه مادر زياد که پدرش معلوم نبود که ميگفتند زياد إبن ابيه و مثل مرجانه مادر عبيد اللّه که چهل نفر مدعي شدند که از ما است و چون انگشت پاي او شبيه به زياد بود گفتند إبن زياد.
وَ أَقِمنَ الصَّلاةَ حتي دارد در خبر
«مسجد المرأة بيتها»
حتي دارد در بيت مخدع، يعني اطاق پسي به اصطلاح صندوق خانه.
وَ آتِينَ الزَّكاةَ واجبه و مندوبه.
وَ أَطِعنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ امتثال اوامر خدا و رسول او را بكنيد و از نواهي او منتهي باشيد و مخالفت نكنيد.
إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهِيراً اينکه است و جز اينکه نيست اراده فرموده خداوند متعال که ببرد و دفع كند رجس و پليدي را از شما اهل بيت و پاك و پاكيزه كند شما را پاك كردني.
كلام در اينکه جمله در چند مقام واقع ميشود:
جلد 14 - صفحه 501
اول در مورد شأن نزول اينکه آيه شريفه که مراد از اهل بيت كيانند ميگوييم اخبار بسيار از طرق عامه و خاصه فوق حد تواتر که مراد خمسة النجباء هستند پيغمبر و علي و فاطمه و حسنين. طبري در مجمع بعد از اينكه اخبار بسياري از طرق عامه روايت كرده ميگويد.
«و الروايات في هذا كثيرة من طريق العامة و الخاصة لو قصدنا الي ايرادها لطال الكتاب و فيما اوردناه كفاية» و در برهان قريب چهارده صفحه نقل اخبار كرده مقام دويم در شرح جملات آن:
إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ كلمه انما از أدات حصر است که اثبات مدخول و نفي غير ميكند مثل اينكه بگويي «انما في الدار زيد» اثبات زيد ميكند و نفي ما عداي زيد يا بگويي «انما لك عندي درهما» اثبات درهم و نفي ما زاد ميكند و اراده اراده تكويني است که تخلف پذير نيست نه اراده تشريعي زيرا اراده تشريعي نسبت به تمام مسلمين بلكه مكلفين است انحصار به اهل بيت ندارد.
لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ رجس شامل تمام پليديها ميشود از شرك و كفر و ضلالت و جهالت و تمام صفات خبيثه و اخلاق رذيله و ملكات قبيحه و تمام معاصي از كبائر و صغائر و منافيات مروت که تمام اينها رجس است و ذهاب از تمام اينها عصمت است و به اجماع تمام مسلمين شيعه و سني غير اينکه خمسه در زمان نبي احدي داراي مقام عصمت نبود نه در خلفاء و نه در زوجات و نه در غير اينها و اهل بيت اهل بيت پيغمبر است.
وَ يُطَهِّرَكُم تَطهِيراً طهارت قلب از عقائد فاسده و طهارة نفس از اخلاق رذيله و طهارت اعضاء و جوارح از معاصي كلا که معتقد به جميع عقائد حقه و اخلاق فاضله و اعمال صالحه و فضائل نفسانيه که همان مقام عصمت و مستكمل جميع كمالات بودند مقام سيم در دفع اشكالات:
اشكال اول: اينكه اينکه جمله در آيات راجعه به زوجات نبي است.
جواب: ترتيب نزول قرآن از سور و آيات مسلما به ترتيب مجموع في الدفتين نيست.
جلد 14 - صفحه 502
چنانچه بسياري از سور مدنيست و بسياري مكي بلكه بعض سور يك قسمت آيات آن مكي است و يك قسمت مدني بعلاوه در اينکه نوع از آيات تعمد بوده مثل آيه اليَومَ أَكمَلتُ لَكُم دِينَكُم و آيه يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ که در محل خود بيان كرديم.
اشكال دويم: اينكه شما شيعيان معتقديد که ساير ائمه هدي از زين العابدين تا حضرت بقية اللّه همه معصوم هستند و هم چنين انبياء سلف و اوصياء آنها و اينکه آيه انحصار به خمسه طيبه ميفرمايد.
جواب: در زمان نزول اينکه آيه و خطاب كم منحصرا همين خمسه بودند و ششمي نداشتند نه انبياء سلف و نه اوصياء آنها و نه ساير ائمه هدي بودند و دليل عصمت آنها ادله عقليه است که در باب شرائط نبوت و امامت مذكور است.
اشكال سيم: اينكه شما شيعه معتقديد به اينكه اينها در تمام عمر از اول تا آخر معصوم بودند و ذهاب و تطهير فرع ثبوت است که رجس بوده رفع شده نجس بوده و تطهير شده.
جواب: اولا يكي از اسماء الهي طاهر است و ذهاب فرع ثبوت نيست اگر سگي يا دشمني نزديك شما باشد و او را دفع كنند صدق ذهاب ميكند قواي نفسانيه مثل قوه شهويه و غضبيه و وهميه اقتضايي دارند لكن قوه ايمان و تقوي و اراده باري تعالي آنها را دفع ميكند به اصطلاح دفع است نه رفع و خداوند در همان عالم نورانيت عالم ارواح اينها را پاك و پاكيزه خلق فرموده.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 33)- سپس سومین دستور را که آن نیز در زمینه رعایت عفت است چنین بیان میکند: «و شما در خانههای خود بمانید و همچون جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید» و اندام و وسائل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید (وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی).
منظور از «جاهلیّت اولی» همان جاهلیتی است که مقارن عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بوده، و بطوری که در تواریخ آمده در آن موقع زنان حجاب درستی نداشتند، و دنباله روسریهای خود را به پشت سر میانداختند بطوری که گلو و قسمتی از سینه و گردنبند و گوشوارههای آنها نمایان بود، و به این ترتیب قرآن همسران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را از این گونه اعمال باز میدارد.
بدون شک این یک حکم عام است، و تکیه آیات بر زنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به عنوان تأکید بیشتر است.
بالاخره دستور چهارم و پنجم و ششم را به این صورت بیان میفرماید: شما زنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله «نماز را بر پا دارید، و زکات را بپردازید و خدا و رسولش را اطاعت کنید» (وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ).
این دستورات سه گانه نیز نشان میدهد که احکام فوق مخصوص به زنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نیست، بلکه برای همگان است هر چند در مورد آنان تأکید بیشتری دارد.
در پایان آیه میافزاید: «خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد» (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً).
تعبیر به «انّما» که معمولا برای حصر است، دلیل بر این است که این موهبت ویژه خاندان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است.
جمله «یرید» اشاره به اراده تکوینی پروردگار است یعنی معصومان به خاطر
ج3، ص609
تأییدات الهی و اعمال پاک خویش، چنان هستند که در عین داشتن قدرت و اختیار برای گناه کردن به سراغ گناه نمیروند.
روایات بسیار زیادی که در منابع اهل سنت و شیعه وارد شده شمول همه خاندان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را نفی میکند و میگوید: مخاطب در آیه فوق و منظور از «اهل بیت» منحصرا پنج نفرند: پیامبر صلّی اللّه علیه و آله، علی علیه السّلام، و فاطمه علیها السّلام و حسن و حسین علیهما السّلام.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج8، ص: 347-348
- ↑ طبرسى صاحب مجمع البیان از ابو حمزه ثمالى در تفسیرش بنا به نقل از شهر بن حوشب او از امسلمة چنین نقل نماید که گفت: فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد پدرش آمد. پیامبر به وى فرمود: شوهر و دو فرزندانت را نزد من بیاور فاطمه آنها را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آورد سپس با هم به خوردن غذا مشغول شدند و بعد آنها را در کساء خیبریه جاى داد و فرمود: «اللّهمّ انّ هؤلاء اهل بیتى و عترتى فاذهب عنهم الرّجس و طهرّهم تطهیراً». ثعلبى از مفسرین عامه در تفسیرش قریب به همین مضمون از امسلمه روایت کرده است، ابوسعید الخدرى از پیامبر روایت کند که فرمود: این آیه درباره پنج نفر نازل شده است: من و على و فاطمه و حسن و حسین و نیز سید ابوالحمد از حاکم ابوالقاسم الحسکانى او از ابوبکر السبیعى و او از ابو عروة الحرانى او از ابن مصغى او از عبدالرحیم بن واقد او از ایوب بن سیار او از محمد بن المنکدر و او از جابر روایت کند که گفت: این آیه در خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل گردید که در آن خانه غیر از على و فاطمه و حسن و حسین کسى نبود. صاحب کشف الاسرار از مفسرین عامه چنین گوید: ابوسعید الخدرى و جماعتى از تابعین مانند مجاهد و قتاده برآنند که مراد از اهل البیت على و فاطمه و حسن و حسین هستند و دلیل آن را روایتى از عائشه ذکر نموده که گوید: روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله در حالتى که جامه پشمینه و رنگینى بتن داشت نشسته بود در این میان فاطمه آمد وى را در آن جامه جاى داد سپس على آمد او را نیز در آن جاى داد سپس حسن آمد او را نیز جاى داد و بعد حسین آمد او را نیز در آن جامه جاى داد و بعد این آیه نازل گردید و نیز گوید: بنا به روایت از سعید بن جبیر او از ابن عباس نقل نموده که مراد از اهل البیت زنان رسول خدا صلی الله علیه و آله مى باشند. صاحب تفسیر برهان از خاصه از طریق مخالفین از ابو عبدالرحمن بن احمد بن حنبل او از پدرش احمد بن حنبل و او بعد از دو واسطه از عطاء بن ابى رباح روایت کند که گفت: از کسى که از امسلمه شنیده بود شنیدم که مى گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله در خانه خویش بود، دخترش فاطمه بر او وارد شد. پیامبر به وى فرمود: شوهر و دو فرزندانت را نزد من بیاور. چیزى نگذشت که على و حسن و حسین وارد شدند و از غذائى که نزد پیامبر بود، خوردند و سپس همه آنها را در کساء خیبرى جاى داد و این آیه درباره آنها نازل گردید و پیامبر دستهاى خود را به آسمان بلند کرد و گفت: بار خدایا اینان اهل بیت من و از خواص من هستند رجس و پلیدى را از آنها دور کن و آنان را پاک و پاکیزه گردان، امسلمة گوید: من اراده کردم که داخل آن کساء بشوم. گفتم: یا رسول اللّه ممکن است منهم با شما باشم؟ فرمود: امّسلمة تو بر خیر و خوبى هستى، و نیز صاحب تفسیر برهان در هشت مورد دیگر احادیث مربوط به کساء خیبرى و شأن و نزول آیه تطهیر را از مسند احمد بن حنبل پیشواى فرقه حنبلى از اهل سنت و جماعت را نقل و روایت نموده است. و نیز در صحیح مسلم و صحیح بخارى بعد از پنج واسطه از عائشه نقل کنند که صبح یک روز پیامبر از خانه بیرون رفته بود در حالتى که جامه پشمینه اى از موى سیاه که به جاى لباس رو بود. در بر کرده بود در این میان حسن نزد وى آمد او را در آن لباس رو جاى داد سپس حسین آمد او را هم جاى داد و بعد فاطمه آمد. او را نیز داخل در آن جامه نمود و بعد على آمد او را هم در لباس مزبور جاى داد سپس این آیه از براى آنها نازل گردید. و نیز ابوالحسن رزین بن معاویه اندلسى گردآورنده صحاح ستّه و موطّأ مالک در جزء ثانى از اجزاء ثلاثه آن درباره تفسیر سوره احزاب از عائشه نقل نماید که روزى پیامبر بیرون آمد در حالتى که جامه پشمینه از موى سیاه دربرداشت سپس حسن و حسین و فاطمه و على به نوبه نزد وى آمدند آنان را در آن جامه نزد خود جاى داد و این آیه نازل گردید. و نیز موفق بن احمد از علماء اهل سنت و جماعت از ابوسعید الخدرى نقل کند که وقتى که آیه «وَأْمُرْ أَهْلَک بِالصَّلاةِ» یعنى اهل خود را به اجراى نماز امر کن) نازل گردید. پیامبر تا نه ماه هر روز صبح زود بدر خانه فاطمه و على مى آمد و مى فرمود: (الصّلوة یرحمکم اللّه) سپس این آیه را تلاوت مى فرمود: «إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ».
- ↑ در تفسیر برهان از ابن بابویه بعد از شش واسطه از مثنّى مولى عبدالرحمن ابن عوف او از عبدالله بن مسعود نقل نماید که گفت: به رسول خدا گفتم: یا رسول اللّه بعد از مرگ چه کسى شما را غسل خواهد داد؟ فرمود: هر پیامبرى را وصى او غسل خواهد داد سپس گفتم: یا رسول اللّه وصى شما کیست؟ فرمود: على بن ابى طالب، بعد گفتم: على بعد از شما چند سال زندگى خواهد کرد؟ فرمود: سى سال زیرا یوشع بن نون وصى موسى بعد از او سى سال زندگى کرد و صفوراء دختر شعیب زوجه موسى بر او خروج کرد و به او گفت: من سزاوارتر از تو در امور مردم میباشم لذا پس از جنگ با یوشع اسیر گردید و یوشع بعد از اسارت با او خوشرفتارى نمود همانا دختر ابوبکر هم به على بن ابىطالب خروج خواهد کرد و با او به جنگ خواهد پرداخت و اسیر خواهد گشت و درباره او بعد از اسارت رفتار خوبى خواهد شد و این آیه درباره همین نابکارى ها نازل گردید. و نیز ابن بابویه بعد از دو واسطه از عیسى بن موسى الهاشمى در سامره نقل نماید که گفت: پدرم از پدرش و او از اجدادش و آنان از امام حسین علیهالسلام وى از پدر بزرگوارش امام مرتضى علیهالسلام نقل نماید که فرمود: روزى به رسول خدا که در خانه امسلمة بود وارد شدم و این آیه «إِنَّما یرِیدُاللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ» نازل شده بود. فرمود: یا على این آیه درباره تو و دو سبط من حسن و حسین و ائمه اطهار از نسل تو نازل گردیده است. گفتم: یا رسول اللّه ائمه بعد از من چند نفرند؟ سپس یکایک دوازده امام را نام برد، - و نیز همین حدیث از ابن بابویه بعد از چهار واسطه از عبدالرحمن بن کثیر و او از امام صادق علیهالسلام نقل و روایت شده است،- و باز هم ابن بابویه بعد از شش واسطه از عامر بن عائله نقل نماید که گفت: در شورائى که عمر بن الخطاب بعد از خود جهت انتخاب خلیفه تشکیل داده بود از على علیهالسلام شنیدم که میفرمود در جلسه مزبور از اهل شورى پرسیدم و سوگند دادم که به من بگویند این آیه درباره آنها نازل شده است یا نه؟ همه سوگند یاد کردند که این آیه درباره ما نازل نشده بلکه درباره اهل بیت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم که آنها را در کساء خیبر به خود جمع کرده بود، نازل گردیده یعنى على و فاطمه و حسن و حسین چنان که شیخ بزرگوار نیز آن را در مجالس خود بعد از پنج واسطه از سالم بن ابى الجعد که آن را به ابوذر میرساند نقل نموده است، و نیز على بن ابراهیم در تفسیر خود بعد از سه واسطه از امام صادق علیهالسلام نقل نموده که فرمود: روزى امیرالمؤمنین على به ابوبکر گفت: آیا قرآن خوانده اى؟ ابوبکر گفت: بلى، خوانده ام. فرمود: مرا از این آیه «إِنَّما یرِیدُاللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ» خبر بده که درباره چه کسى نازل شده است. آیا درباره ما نازل شده یا غیر ما؟ ابوبکر گفت: مسلم است که درباره شما نازل شده، شیخ بزرگوار در کتاب امالى خود و نیز شیخ مفید هم در کتاب امالى خود از ابوبکر محمد بن عمر او بعد از پنج واسطه از امام مرتضى علیهالسلام نقل نماید که فرمود: هر روز صبح رسول خدا صلی الله علیه و آله به خانه ما مى آمد و مى فرمود، الصّلوة الصّلوة سپس آیة تطهیرا را تلاوت مى فرمود و نیز در همان کتاب بعد از هشت واسطه از ابوالحمراء نقل نمایند که گفت: شاهد بودم که بعد از نزول این آیه تا چهل روز پیامبر به سوى خانه على و فاطمه مى آمد و آستانه در خانه را مى گرفت و مى فرمود: السلام علیکم یا اهل البیت و رحمة اللّه و برکاته سپس آیه تطهیر را تلاوت مینمود.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.