آیه 2 سوره صف
<<1 | آیه 2 سوره صف | 3>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
الا ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا چیزی به زبان میگویید که در مقام عمل خلاف آن میکنید؟
ای مؤمنان! چرا چیزی را می گویید که خود عمل نمی کنید؟
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چرا چيزى مىگوييد كه انجام نمىدهيد؟
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چرا سخنانى مىگوييد كه به كارشان نمىبنديد؟
ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا سخنی میگویید که عمل نمیکنید؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«لِمَ»: چرا؟ مرکب از (ل) جرّ و (ما) استفهامیه است که الف آن برای تخفیف حذف شده است.
نزول
«شیخ طوسى» گویند: حسن بصرى گوید: این آیه درباره منافقین نازل گردید که با زبان خود چیزى مى گفتند که به آن عمل نمیکردند و نیز گویند: درباره قومى نازل شده که مى گفتند هر وقت دشمنى را ببینیم، فرار نمى کنیم و روى برنمى گردانیم ولى وقتى که دشمن را دیدند، فرار کردند.
قتاده گوید: درباره قومى نازل شده که گفته بودند قتال و پیکار مینمائیم ولى دروغ مى گفتند. ابن عباس و مجاهد گویند: درباره عده اى نازل شده که گفته بودند ما اگر بدانیم محبوبترین اعمال در نزد پروردگار جهاد است درباره آن کوشش و شتاب به عمل خواهیم آورد ولى وقتى که جهاد واجب گردید شانه خالى کردند.[۱][۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ «2»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چرا چيزى مىگوييد كه عمل نمىكنيد؟
كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ «3»
نزد خدا بسيار مورد غضب است كه چيزى را بگوئيد كه عمل نمىكنيد.
نکته ها
«مقت» به معناى خشم و غضب شديد است.
جلد 9 - صفحه 601
مشابه اين توبيخ را در آيه «أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ» «1» مىخوانيم.
عمل نكردن به گفتار، گاهى به خاطر ناتوانى است و گاهى از روى بىاعتنايى كه اين مورد توبيخ است.
عالم بىعمل، به درخت بى ثمر، ابر بى باران، نهر بى آب، زنبور بدون عسل، سوزن بدون نخ و الاغى كه كتاب حمل مىكند، تشبيه شده است.
در احاديث مىخوانيم: «علم بلا عمل حجة الله على العبد» «2» علم بدون عمل، حجّتى بر عليه انسان است.
«العلم الذى لا يعمل به كالكنز الذى لا ينفق منه» «3» علمى كه به آن عمل نشود، مانند گنجى است كه از آن انفاق و استفاده نشود.
«ان اشد الناس حسرة يوم القيامة الذى و صفوا العدل ثم خالفوه» «4» كسى كه از عدالت سخن بگويد ولى عادل نباشد، سختترين حسرت را در قيامت خواهد داشت.
حضرت عيسى عليه السلام فرمود: «أشقى الناس من هو معروف عند الناس بعلمه مجهول بعمله» «5» كسىكه نزد مردم به علم معروف است، ولى به عمل معروف نيست، شقىترين مردم است.
امام صادق عليه السلام فرمود: «من لم يصدق فعله قوله فليس بعالم» «6» كسىكه كارهايش تأكيد
«1». بقره، 44.
«2». غرر الحكم.
«3». امالى صدوق، ص 343.
«4». بحار، ج 2، ص 30.
«5». مصباح الشريعه، ص 368.
«6». كافى، ج 1، ص 36.
جلد 9 - صفحه 602
كنندهى گفتارش نباشد، عالم نيست.
امام صادق عليه السلام يكى از مصاديق اين آيه را خلف وعده دانستند و فرمودند: وعده مؤمن به منزلهى نذر است، ليكن (مخالفت با آن) كفّاره ندارد. «عدة المؤمن اخاه نذر لا كفارة له» «1»
به گفته مفسّران، شأن نزول آيه درباره كسانى است كه خواهان جهاد بوده ولى همين كه فرمان جهاد صادر شد، بهانه تراشى و عذرخواهى كردند. البتّه محتواى آيه مربوط به تمام كسانى است كه شعار مىدهند ولى عمل نمىكنند.
پیام ها
1- ايمان بايد با عمل و صداقت همراه باشد وگرنه مستحقّ سرزنش و توبيخ است. (تمام آيه)
2- قبل از اين كه انتقاد كنيد، به بيان نقاط مثبت بپردازيد. شما كه ايمان داريد، چرا عمل نمىكنيد؟ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ... لِمَ ... لا تَفْعَلُونَ
3- يكى از روشهاى تربيت، توبيخ بجا و به موقع است. «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ»
4- وفاى به عهد، واجب و خلف وعده، از گناهان كبيره است. «كَبُرَ مَقْتاً»
5- چه زشت است كه تمام هستى در حال تسبيح خداوند باشند، «سَبَّحَ لِلَّهِ» ولى انسان با سخنان بدون عمل، خداوند را به غضب آورد. «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ»
6- گفتار بدون عمل، خطرناك است. «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ» (كلمات «كَبُرَ»، «مَقْتاً» و «عِنْدَ اللَّهِ»، نشان از خطرناك بودن موضوع است)
7- اگر امروز كار شما با وعدهها و شعارهاى دروغين حل شود، اما نزد خداوند وضع خطرناكى خواهيد داشت. كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ «2»
شأن نزول: مروى است كه صحابه خدمت حضرت عرض كردند: اگر ما بدانيم دوستترين عمل نزد خداى تعالى كدام است، ما نفس و مال را به آن بذل كنيم؟ حق تعالى آيه نازل فرمود: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ: چون روز احد رسيد، به قول خود عمل ننموده، فرار كردند، حضرت را با معدودى ميان كفار گذاشتند، و لذا سر مبارك حضرت و دندان رباعيه آن سرور به سنگ جفاى مشركين شكسته شد؛ حق تعالى به جهت توبيخ ايشان اين آيه نازل فرمود:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آوردهايد به خدا و رسول، لِمَ تَقُولُونَ: چرا مىگوئيد، ما لا تَفْعَلُونَ: آنچه را كه به جا نمىآوريد و نخواهيد كرد.
نكته: [ «لم» مركب است از حرف جر و ماى استفهام، و حذف الف آن با حرف جر در كلام عرب بسيار است، به جهت كثرت استعمال. «1»]
«1» نكته از تفسير منهج الصادقين جلد 9، صفحه 261 نقل گرديد.
جلد 13 - صفحه 144
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «1» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ «2» كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ «3» إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ «4»
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «5»
ترجمه
تسبيح گويند مر خدايرا آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و او است تواناى درست كردار
اى كسانيكه ايمان آورديد چرا ميگوئيد آنچه را نميكنيد
بزرگ است از جهت مبغوض بودن نزد خدا كه بگوئيد آنچه را نميكنيد
همانا خدا دوست ميدارد آنانرا كه كارزار ميكنند در راهش صف زده گويا ايشانند بنائى پيوسته و محكم
و هنگاميكه گفت موسى بقومش اى قوم من چرا مىآزاريد مرا با آنكه ميدانيد كه من پيغمبر خدايم بسوى شما پس چون رو گردان شدند برگرداند خدا دلهاشان را و خدا هدايت نميكند گروه متمرّدان را.
تفسير
تسبيح و تنزيه و تقديس تمام موجودات آسمانى و زمينى ذات اقدس احديّت را از تمام عيوب و نقائص بلسان حال و مقال هميشه بوده و هست و خواهد بود لذا به صيغ مختلفه از ماضى و مضارع و مصدر در اوائل سور از آن تعبير ميشود و چون مانند بسمله مناسب با افتتاح امور است تكرار آن مستحسن است و عزت و حكمت خداوند انسب اوصاف است باستحقاق حمد و ثنا و تسبيح و تقديس گفتهاند مسلمانان صدر اسلام گفتند ما اگر ميدانستيم محبوبترين اعمال نزد خدا چيست
جلد 5 صفحه 194
بجا ميآورديم آنرا پس آيه چهارم نازل شد و در جنگ احد فرار نمودند و آيه دوم و سوم نازل شد و قمّى ره فرموده خطاب باصحاب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه وعده كرده بودند يارى كنند آنحضرت را و مخالفت ننمايند امر او را و نقض ننمايند عهد او را نسبت بامير المؤمنين عليه السّلام و چون خداوند ميدانست كه آنها بوعده خودشان وفا نميكنند مخاطب فرموده و اينكه آنها را اهل ايمان خوانده براى اقرارشان است بزبان اگر چه تصديق نداشتند و ظاهرا مراد ايشان از اصحاب اهل نفاق آنانند چون معمولا آنها وعده ميدهند و وفا نميكنند و سخنى ميگويند و بر طبق آن عمل نمينمايند و مستحق ملامت هر كس است كه بگويد عملى انجام ميدهم و قصد انجام آنرا نداشته باشد نه كسيكه قصد انجام آنرا داشته باشد و موفق نشود و مقت بغض شديد است و در نهج البلاغه مولى فرموده كه خلف موجب مقت است نزد خدا و خلق خدا فرموده كبر مقتا عند اللّه أن تقولوا ما لا تفعلون و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه وعده مؤمن ببرادر دينى خود نذرى است كه كفّاره ندارد پس كسيكه خلف كند با خدا خلف نموده و در معرض بغض شديد الهى خود را قرار داده و باين دو آيه استشهاد فرموده است و بنظر حقير بعيد نيست شامل شود وعاظى را كه در واجبات و محرّمات هم عمل بگفته خودشان نميكنند چون مشاهده آن موجب تزلزل مردم ميشود در قبول نصايح علماء و صلحاء و قبح آن ظاهر است و رص استحكام و اتّصال اجزاء بنا است بيكديگر كه فرجهاى نداشته باشد خداوند دوست دارد مسلمانان در معركه جهاد مانند ديوار محكم بىرخنه و فتورى در مقابل كفّار صف بندى نمايند و هيچ گاه از حمله آنها متفرّق و پراكنده نشوند و از امير المؤمنين عليه السّلام در خطبه روز غدير سبيل در اين آيه با وجود مبارك آنحضرت كه منصوب براى متابعت بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشد تطبيق شده است چون سبيل اعظم الهى اين خانوادهاند و ظاهرا براى تسليت خاطر مبارك پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آزار اهل نفاق باز خداوند اشارهاى بقصّه حضرت موسى فرموده كه به بنى اسرائيل گفت چرا اينقدر مرا اذيّت و آزار مينمائيد با آنكه ميدانيد من پيغمبر خدايم بسوى شما و احترام پيغمبر
جلد 5 صفحه 195
واجب و آزار او اقبح قبائح است و آزارهاى آنها در ضمن سور سابقه از قبيل تقاضاهاى بيجا و نسبتهاى ناروا و تخلّفات از فرامين و غيرها گذشت و انحراف از حقّ و اعراض از حقيقت بعد از وضوح آن موجب اعراض الهى است و منع الطاف خود از اعراض كنندگان و واگذاردن آنها را بحال خودشان و آن موجب انصراف قلب است از قبول حق و سقوط از قابليّت هدايت يا ابتلاء بشك و شبهه چنانچه قمّى ره فرموده و در هر حال هدايت الهيّه شامل حال متمرّدين از فرامين انبيا و آزار كنندگان ايشان نخواهد شد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفعَلُونَ «2»
اي كساني که ايمان آوردهايد براي چه ميگوئيد آنچه را که عمل نميكنيد و بجا نميآوريد، بدترين صفات خبيثه اينکه است که انسان قولي بدهد و وعده كند و عهد نمايد سپس بقولش عمل نكند و بوعدهاش خلف كند و بعهدش وفا نكند و اينکه موضوع در جميع مراحل جريان دارد در باب دين اظهار اسلام كند و تسليم او امر الهي نشود اظهار ايمان كند و بوظائف ايمان عمل نكند با خدا عهد كند که واجب ميشود سپس خلف كند که كفّاره دارد، با پيغمبر (ص) بيعت كند سپس نقض كند در امر جهاد و دشمني با كفّار قول دهد و تخلّف كند بمؤمن وعده دهد و وفاء نكند اظهار محبت كند و عداوت داشته باشد و با مؤمنين نفاق داشته باشد و فريب دهد و غير اينها اينکه صفات صفات كفار و منافقين است مؤمن نبايد متصف باين صفات شود لذا ميفرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خطاب بمؤمنين ميفرمايد:
جلد 16 - صفحه 510
لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفعَلُونَ سببش چيست! چه منشأ دارد! براي چه ميگوئيد و عمل نميكنيد ميخواهيد شما هم مثل كفار و منافقين شويد! و در حزب آنها داخل شويد نميدانيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 2)
شأن نزول:
جمعی از مؤمنان پیش از آنکه حکم جهاد نازل شود میگفتند: ای کاش خداوند بهترین اعمال را به ما نشان میداد تا عمل کنیم، چیزی نگذشت که خداوند به آنها خبر داد که «افضل اعمال، ایمان خالص و جهاد است» اما این خبر آنها را ناخوشایند آمد و تعلل ورزیدند، آیه نازل شد و آنها را ملامت کرد.
تفسیر:
این آیه به عنوان ملامت و سرزنش از کسانی که به گفتههای خود عمل نمیکنند، میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا سخنی میگوئید که عمل نمیکنید»؟! (یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ صاحب مجمع البیان از مقاتل و کلبى روایت کند که این آیه درباره قومى نازل گردیده که مى گفتند: اگر با دشمن روبرو شویم، فرار نمى کنیم و روى برنمى گردانیم ولى به قول خود وفا نمى نمودند و در جنگ احد فرار کردند تا این که به صورت رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن جنگ صدمه شدید وارد شد و دندانهاى رباعى وى شکست، محمد بن کعب گوید وقتى که خداوند از ثواب شهداى بدر خبر داد، صحابه گفتند: اگر از این به بعد در جنگى شرکت بکنیم، پیکار شدیدى خواهیم نمود به حدى که کشته شویم سپس در جنگ احد فرار کردند و خداوند آنها را مذمت نمود.
- ↑ ترمذى در صحیح خود و نیز حاکم از طریق عکرمة از ابن عباس و نیز طبرى صاحب جامع البیان از ضحاک روایت کنند که درباره مردى نازل شد که چیزهائى درباره قتال از زبان خود مى گفت که هیچ یک از آنها را عمل نمى کرد و ابن ابى حاتم در تفسیر خود از مقاتل نقل نماید که درباره کسانى نازل شد که در جنگ احد فرار کرده بودند.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.