آیه 1 سوره حجرات
<<1 | آیه 1 سوره حجرات | 2>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای کسانی که ایمان آوردهاید (در هیچ کار) بر خدا و رسول تقدّم مجویید و از خدا پروا کنید، که خدا شنوا و داناست.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«لا تُقَدِّمُوا»: پیشی مگیرید. پیشدستی مکنید. بعضی این فعل را لازم و برخی آن را متعدی و مفعولش را محذوف دانستهاند، و مراد این است که هیچ حکمی را بر حکم خدا و پیغمبرش مقدم ندارید. پیش از فهم و دریافت سخن و دستور خدا و رسول درباره حکم چیزی، سخنی نگوئید. پیش از اخذ فرمان از خدا و پیغمبرش، عملی را انجام ندهید. در جائی که خدا و پیغمبرش حکمیدارند، شما حکم نکنید، یعنی حکمی نکنید مگر به حکم خدا و رسول او، و باید که همواره این ویژگی در شما باشد که پیرو و گوش بفرمان خدا و رسول باشید. «بَیْنَ یَدَیْ»: جلو. حضور. منظور مقام حکمرانی است که مختص به خدا و به رسول خدا - برابر رهنمود و با اجازه خدا - دارد.
نزول
ابن کدینة الاودى گوید: مردى از امیرالمومنین على علیهالسلام درباره این آیه پرسید که براى چه کسى نازل شده است؟ فرمود: درباره دو نفر از قریش نازل گردیده است.[۱]
و نیز گویند: درباره دو طایفه بنىعدى و بنىتمیم نازل شده که نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده بودند و در مقابل حجره پیامبر ایستاده و با صداى بلند آواز میدادند و مى گفتند: یا رسول الله بیرون بیا که تو را ببینیم. وقتى که پیامبر از حجره بیرون آمد و با آنان مشغول صحبت گردید. در راه رفتن از پیامبر جلوتر مى رفتند و هنگام صحبت با یکدیگر با صداى بلند همدیگر را میخواندند و بر رسول خدا صلی الله علیه و آله به لفظ یا محمد خطاب مینمودند سپس این آیه نازل گردید.[۲]
از طریق ابن جریج از ابن ابى ملیکه روایت شده که عبدالله بن زبیر به او خبر داده و گفته است که طائفه بنىتمیم نزد پیامبر آمده بودند و میخواستند تا یکى از میان ایشان از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله به سمت امیر برگزیده شود. ابوبکر یک نفر را که نام وى قعقاع بن معبد بود بدین منظور پیشنهاد نموده و اختیار کرده بود و عمر بن الخطاب فرد دیگرى را که نام وى اقرع بن حابس بود بدین منظور پیشنهاد نموده و برگزیده بود. در این میان ابوبکر به عمر گفت: آیا مقصود تو از این انتخاب مخالفت با من بوده است؟
عمر در جواب گفت: مراد من از این انتخاب مخالفت با تو نبود سخنان این دو نفر به مشاجره لفظى کشیده شد و صداهاى خود را در حین مشاجره بلند کرده و با آواز بلند با یکدیگر سخن مى گفتند. سپس در چنین موقعى این آیه نازل گردید.[۳]
شأن و نزول مذکور درباره آیه دوم این سوره نازل شده است.[۴]
حسن بصرى گوید: عده اى در روز عید قربان قبل از نماز عید و پیش از آن که پیامبر اقدام به ذبح بنماید. عمل قربانى و ذبح را انجام دادند سپس این آیه نازل شد و از طرف پیامبر به آنان دستور داده شد تا عمل ذبح را اعاده نمایند.[۵]
و نیز گویند: مردى قبل از نماز عید اقدام به ذبح نموده بود سپس این آیه نازل گردید.[۶] عائشه گوید: عده اى یک روز قبل از ماه رمضان به عنوان یوم الشک روزه گرفته بودند و پیش از آن که پیامبر روزه بگیرد، اقدام به روزه گرفتن نموده بودند سپس این آیه نازل شد.[۷]
مقاتل بن حیان گوید: پیامبر بیست و هفت تن را به سرکردگى منذر بن عمرو الانصارى به تهامه فرستاد. اینان وقتى که به بئرمعونه رسیدند قومى از مشرکین بنى عامر به آنان برخوردند. ایشان را بکشتند سه نفر موفق به فرار شدند و به سوى مدینه آمدند که پیامبر را از این موضوع باخبر سازند چون به دروازه مدینه رسیدند، دو نفر از قبیله بنىعامر را دیدند که از نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله مى آمدند.
این دو نفر را به تلافى مشرکین بنىعامر به قتل رسانیدند و البته این کشتن بدون دستور و اجازه رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است و پیامبر را از کار آنان خوش نیامد و این آیه نازل گردید.[۸]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
جلد 9 - صفحه 153
سیمای سوره حجرات
اين سوره در مدينه نازل شده وداراى هجده آيه است.
«حجرات» جمع «حجرة» است و چون در آيه چهارم اين سوره درباره حجرههاى خانه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سخن به ميان آمده، اين سوره حجرات ناميده شده است.
در اين سوره كه به سوره آداب نيز شهرت دارد، موضوعهاى اخلاقى و اجتماعى مهمى مطرح شده كه به برخى از آنها اشاره مىشود:
1. آداب برخورد با پيامبر صلى الله عليه و آله و پيشى نگرفتن بر آن حضرت.
2. دورى از مسخره كردن، نام بد نهادن، سوءظن، تجسّس و غيبت.
3. برقرارى روابط اجتماعى بر اساس اخوّت و برادرى، اصلاح ذات البين، بسيج عمومى بر ضد ياغى، ميانجىگرى عادلانه و دورى از شايعه پراكنى.
4. ارزش گذارى افراد جامعه بر اساس درجات ايمان و تقواى آنان و دورى نمودن از كفر، فسق و گناه.
5. پيروى از پيامبر الهى از روى عشق وآگاهى و دورى از هرگونه منّتگذارى به واسطهى پذيرش اسلام و عمل به دستورات آن.
در اين سوره كوتاه، پنج بار خطاب «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» تكرار شده است كه بيانگر جايگاه مسائل اخلاقى و روابط اجتماعى در اسلام مىباشد و به خوبى نشان مىدهد كه نحوهى رفتار مسلمانان با يكديگر و با رهبران خود، مورد توجّه شارع مقدس بوده است.
جلد 9 - صفحه 154
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشندهى مهربان.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «1»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! (در هيچ كارى) بر (حكم) خدا و پيامبر او پيشى نگيريد و از خداوند پروا كنيد، كه خداوند شنوا و دانا است.
نکته ها
سه سورهى مائده، حجرات و ممتحنه كه درباره مسائل حكومتى و اجتماعى است، با جملهى «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» شروع شده است.
در آغاز سورهى مائده مىخوانيم: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به پيمانهاى خود وفادار باشيد و در سورهى ممتحنه مىخوانيم: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ» اى كسانى كه ايمان آوردهايد! دشمن من و دشمن خود را سرپرست خود قرار ندهيد و در اين سوره مىخوانيم: اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بر حكم خدا و رسول پيشى نگيريد.
اين آيه مىخواهد مؤمنان را همچون فرشتگان تربيت كند، زيرا قرآن دربارهى آنها مىفرمايد: در سخن بر خدا سبقت نمىگيرند و تنها طبق دستور او عمل مىكنند.
«لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ» «1»
قرآن، موارد تقدّم و پيشى گرفتن بر پيامبر را بيان نكرده است تا شامل نهى از انواع پيش
«1». انبياء، 27.
جلد 9 - صفحه 155
افتادنها در امور عقيدتى، اجتماعى، سياسى، اقتصادى و غير آن در گفتار وكردار گردد.
خداوند از تقدّم بر رهبر جامعه اسلامى به شدّت نهى نموده است، زيرا كسى كه در كارهايش از خدا و پيامبر پيشى مىگيرد، در مديريّت نظام اسلامى خلل وارد كرده و جامعه را به هرج ومرج مىكشاند و در حقيقت نظام قانونگذارى را بازيچه تمايلات خود قرار مىدهد.
عمل به اين آيه، جلوى بسيارى از خطاها را مىگيرد. زيرا گاهى خواستهى مردم، پيروى انسان از حدس و تخمين يا ميل به ابتكار ونوآورى و يا قضاوت عجولانه و يا گمان آزادانديشى، انسان را وادار به گفتن، نوشتن و يا گرفتن تصميماتى مىكند كه ناخودآگاه از خواستهى خدا و رسول جلو مىافتد. همان گونه كه گروهى به گمان عبادت، قاطعيّت، انقلابى بودن و زهد و ساده زيستى، از خدا و رسول پيشى گرفتند و به قول معروف كاسهى داغتر از آش شدند.
پذيرش و عمل به آن دسته از آداب و عادات و رسوم اجتماعى و يا مقرّرات و قوانين بشرى كه ريشه در قرآن و حديث ندارد و برخاسته از عقل و فطرت نيست، نوعى پيش افتادن از خدا و رسول است.
نمونههاى پيشافتادن
به چند نمونه تاريخى از پيشى گرفتن بر پيامبر كه در تفاسير و روايات آمده، توجّه كنيم:
1. در عيد قربان، گروهى قبل از پيامبر صلى الله عليه و آله قربانى كردند، به آنان گفته شد: «لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» «1»
2. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله گروهى را براى تبليغ نزد كفّار فرستاد. كفّار نمايندگان پيامبر را كشتند و تنها سه نفر توانستند فرار كنند. اين سه نفر در مسير بازگشت دو نفر از كفّار قبيلهى بنىعامر را به انتقام كشته شدن دوستان خود كشتند، در حالى كه آن دو نفر بىتقصير بودند. قرآن آنان را به خاطر اين عمل خودسرانه توبيخ كرد كه چرا بدون دستور پيامبر دست به اين عمل زديد؟ «2» «لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
«1». تفسير كشّاف.
«2». تفسير كشّاف.
جلد 9 - صفحه 156
3. قوم بنىتميم از پيامبر صلى الله عليه و آله امير و حاكم خواستند. خليفهى اوّل و دوّم هر كدام شخصى را پيشنهاد كردند و با هم مشاجره مىكردند كه كانديداى من بهتر است، آيه نازل شد: لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ ... و لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ «1»
4. امام معصوم عليه السلام به شخصى فرمود: اين دعا را بخوان: لا اله الا الله ... تا آنجا كه مىفرمايد: «يحيى و يميت». شنونده از پيش خود جملهاى اضافه كرد و گفت: «و يميت و يحيى» حضرت فرمودند: جملهى تو صحيح است، امّا آنچه من مىگويم بگو و سپس آيهى «لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» را براى او تلاوت فرمودند. «2»
5. بعضى اصحاب پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله خواب و خوراك و آميزش با همسر را بر خود حرام كردند.
حضرت ناراحت شده و مردم را جمع كرده و فرمودند: من خودم غذا مىخورم، مىخوابم و با همسرم زندگى مىكنم. راه و روش و سيرهى زندگى من اين است، پس هركس از اين راه پيروى نكند، از من نيست. «فمن رغب عن سنتى فليس منى» «3»
6. با اين كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ازدواج موقّت را شرعى و قانونى اعلام فرمودند، امّا خليفهى دوم آن را حرام كرد. اين خود، نوعى پيش افتادن از پيامبر صلى الله عليه و آله است كه در اين آيه از آن نهى شده است. «لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
7. در سال هشتم هجرى كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله براى فتح مكه از مدينه حركت كردند، بعضى از مسلمانان در اين سفر روزه خود را افطار نكردند، با اين كه مىدانستند مسافر روزه ندارد و مىديدند كه پيامبر صلى الله عليه و آله افطار كرده است. اينها در واقع از پيامبر صلى الله عليه و آله پيشى گرفتند.
پیام ها
1- پيش از درخواست و دستور به كارى، بايد ابتدا زمينههاى روانى پذيرش را در مخاطب ايجاد كرد. جملهى «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» به مؤمنان شخصيّت مىدهد و
«1». صحيح بخارى، ج 3، ص 123.
«2». خصال صدوق، ج 2، ص 62.
«3». وسائل، ج 23، ص 244.
جلد 9 - صفحه 157
رابطهى آنان با خدا را كه زمينهى انجام دستور است، بيان مىكند.
2- از آنجا كه فرمان پيش نيفتادن از خدا و رسول، فرمان ادب است، خود اين آيه نيز مخاطب را با ادب ويژه صدا مىزند. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ...
3- حرام كردنِ حلال خداوند و يا حلال كردن حرامها، نوعى پيشى گرفتن بر خدا و رسول است. لا تُقَدِّمُوا ...
4- هرگونه بدعت و جعل قانون در برابر قانون الهى ممنوع است. لا تُقَدِّمُوا ...
5- سرچشمهى قانون و رفتار ما بايد قرآن و سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله باشد. «لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
6- حكم رسول، حكم خداست و بىاحترامى به او بىاحترامى به خداست. «لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
7- پيشى گرفتن از خدا و رسول، بىتقوايى است. لا تُقَدِّمُوا ... وَ اتَّقُوا
8- براى انجام تكاليف، دو اهرم ايمان و تقوا لازم است. آمَنُوا ... وَ اتَّقُوا
9- التزام عملى بايد همراه با تقواى درونى باشد. لا تُقَدِّمُوا ... وَ اتَّقُوا اللَّهَ
10- كسانى كه به خاطر سليقههاى شخصى يا آداب اجتماعى، بر خدا و رسولش پيشى مىگيرند، از ايمان و تقوا دور شدهاند. لا تُقَدِّمُوا ... وَ اتَّقُوا
11- تندروىهاى خود را توجيه نكنيم. لا تُقَدِّمُوا ... إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
12- ايمان به حضور و آگاهى خداوند، زمينه پرهيز و خداترسى مىگردد. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»
پانویس
- پرش به بالا ↑ کتاب الاختصاص از شیخ مفید.
- پرش به بالا ↑ تفسیر على بن ابراهیم.
- پرش به بالا ↑ صحیح بخارى و دیگران از علماء عامه.
- پرش به بالا ↑ تفسیر کشف الاسرار.
- پرش به بالا ↑ تفسیر ابن المنذر و میبدى صاحب کشف الاسرار.
- پرش به بالا ↑ کتاب الاضاحى از ابن ابى الدنیا از عامه.
- پرش به بالا ↑ کتاب الاوسط از طبرانى.
- پرش به بالا ↑ تفسیر کشف الاسرار.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.