آیه 19 سوره محمد
<<18 | آیه 19 سوره محمد | 20>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
باز هم بدان که هیچ خدایی جز خدای یکتا نیست و تو بر گناه خود [منظور از گناه آن حضرت نافرمانی خدا نیست، زیرا پیامبر (ص) معصوم است. به تفاسیر مراجعه شود. (م)] و برای مردان و زنان با ایمان آمرزش طلب، و خدا منازل انتقال شما به عالم آخرت و مسکن همیشگی شما همه را میداند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- متقلبكم: ظاهرا آن مصدر ميمى است همچنين «مثواكم» پس مثوى به معنى اقامت و متقلب به معنى گردش و حركت است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ «19»
پس بدان كه هيچ معبودى جز اللّه نيست و براى گناه خود و براى مردان و زنان با ايمان استغفار كن و خداوند، رفت و آمد و آرميدن شما را مىداند (و به تمام حالات شما آگاه است).
نکته ها
«متقلب»، مصدر ميمى به معناى انقلاب و انتقال و جابجايى و «مثوى» نيز مصدر ميمى به معناى محل استقرار و آرامش است.
در آيه 55 سوره غافر نيز همين جمله «وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ» آمده است كه با توجّه به اينكه همه انبيا معصوم و به دور از گناه مىباشند، اين استغفار و طلب بخشش، براى يكى از اين چند امر است:
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير برهان.
جلد 9 - صفحه 83
الف) استغفار يك عبادت است، گرچه گناهى در كار نباشد.
ب) استغفار از ترك اولى، يعنى كارهايى كه گناه نبوده، ولى بهتر بود كه شخصى همچون پيامبر انجام نمىداد.
ج) براى آنكه استغفار از گناه، براى مردم يك سنّت و روش شود.
د) استغفار، سبب علوّ درجات پيامبر مىشود.
ه) مراد، استغفار براى گناهانى است كه مردم نسبت به پيامبر مرتكب شدهاند.
و) استغفار هميشه از تقصير نيست، بلكه گاهى از قصور است. بنده وقتى عزّت و عظمت خداوند و حقارت و ذلّت خود را مىبيند، استغفار و طلب بخشش مىكند. «1»
بعضى از مفسّران گفتهاند كه «ذنب» هميشه به معناى عصيان و گناه نيست، بلكه به معناى «ذَنَب فعل» و تبعات افعال و رفتار نيز مىباشد. بنا بر اين معنا، «ذنبِ» پيامبر، همان تبعات دعوت پيامبر به سوى خداوند است كه رسيدن بدى و شر از جانب مخالفان است، مانند هتك حرمت، قتل و آزار و اذيّت. هرچه دعوت الهى سنگينتر باشد، ذنب و تبعات آن نيز مشكلتر خواهد بود و استغفار بيشترى را مىطلبد و استغفار از آن به اين معنا است كه از خداى متعال بخواهيم ما را از شرّ مخالفان حفظ كند. «2»
در قرآن، از پيامبران ديگر همچون حضرت داود، موسى و ابراهيم عليهم السلام نيز استغفار نقل شده است.
استغفار بزرگان براى عموم مردم نيز بارها در قرآن مطرح شده است، نظير استغفار حضرت ابراهيم براى پدر و مادر و مؤمنان «3» و حتّى عمويش «4» و استغفار حضرت يعقوب براى فرزندانش، «5» استغفار حضرت موسى براى برادرش «6» و استغفار فرشتگان براى مردم «7» و در اين آيه استغفار پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله براى مؤمنان و مؤمنات كه اين خود نوعى شفاعت است.
«1». تفاسير مجمعالبيان، كبير فخررازى و الميزان.
«2». تفسير فرقان.
«3». ابراهيم، 41.
«4». شعراء، 86.
«5». يوسف، 98.
«6». اعراف، 151.
«7». شورى، 5 و غافر، 7.
جلد 9 - صفحه 84
پیام ها
1- اكنون كه ديدى مؤمنان را پاداش و كافران را كيفر مىدهيم، پس بدان كه همهكاره خداست. «فَاعْلَمْ»
2- ايمان و توحيد بايد آگاهانه باشد. «فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» (تقليد در اصول عقائد جايز نيست.)
3- در نظام الهى، اولياى خداوند واسطههاى دريافت لطف و مغفرت الهى براى مردم هستند. با اينكه خداوند قادر است بدون دعاى پيامبر مردم را ببخشد، امّا به آن حضرت فرمان دعا و استغفار مىدهد. اسْتَغْفِرْ ... لِلْمُؤْمِنِينَ
4- رهبر بايد نسبت به مردم دلسوز باشد. اسْتَغْفِرْ ... لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ
5- زنان و مردان، هر دو مشمول دعاى پيامبرند و ملاك دعاى پيامبر، مؤمن بودن است نه جنسيّت. «لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ»
6- تنها به استغفار پيامبر تكيه نكنيد، بلكه خودتان نيز خدا را حاضر و از گناه در محضر او حيا كنيد. «وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ»
7- اصلاح خود بايد قبل از اصلاح ديگران باشد. وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ ...
8- همهى مردم حتّى رسولان الهى نيازمند لطف خداوند هستند. وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ ... (عظمت ويژگى خالق، ضعف و كوچكى مخلوق و درخواست چشمپوشى از كوتاهىها)
9- خداوند، خواهان عفو و بخشش مردم است و لذا به پيامبرش فرمان مىدهد تا براى مردم استغفار كند و واسطه شود. وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ ...
10- احاطه علمى خداوند بر تمام حالات انسان، سبب نگرانى از عقوبت لغزشها و موجب روى آوردن به استغفار مىشود. اسْتَغْفِرْ ... اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ
11- علم خداوند محدوديّت ندارد و هيچ چيز از ديد او دور نمىماند. (حركت يا سكون ما براى خدا فرقى ندارد.) «يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ»
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 85
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص191
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم