آیه 191 سوره آل عمران
<<190 | آیه 191 سوره آل عمران | 192>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنها که در هر حالت، ایستاده و نشسته و خفته خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمان و زمین بیندیشند و گویند: پروردگارا، تو این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریدهای، پاک و منزهی، ما را به لطف خود از عذاب دوزخ نگاهدار؛
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
قياما: جمع قائم (ايستاده)، چنان كه قعود جمع قاعد (نشسته) است.
جنوبهم: جنب: پهلو. جنوب: پهلوها (طرف- طرفها).
باطل: مراد از باطل در اينجا عبث و بى غرض است.[۱]
نزول
محل نزول:
اين آيه همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۲]
شأن نزول آیات 191، 192، 193 و 194:
از امامين باقر و صادق عليهماالسلام روايت شده كه اين آيات و آيات ديگر آخر سوره آل عمران درباره امام على مرتضى عليهالسلام و جماعتى از اصحاب و ياران او نازل گرديد، زيرا هنگامى كه پيامبر بعد از مرگ عموى خود ابوطالب مأمور هجرت به سوى مدينه گشت قريش بر ضد او با يكديگر همسوگند شدند كه يك شب در وقتى كه پيامبر در خواب باشد بر او حمله كنند و با وارد آوردن ضربات متعدد وى را بكشند تا قاتل او معلوم نگردد و كسى نتواند به علت معلوم نبودن قاتل از او خونخواهى كند.
بنابراين خداوند امر فرمود كه على در آن شب به جاى پيامبر بخوابد تا بتواند آن شب به طرف مدينه هجرت كند على عليهالسلام طبق امر خداوند به جاى پيامبر خوابيد و رسول خدا صلی الله علیه و آله به طرف مدينه هجرت فرمود. مشركين وقتى آمدند و على را به جاى پيامبر ديدند در عين حال تعجب به قهقرى برگشتند و توطئه اى كه براى قتل پيامبر چيده بودند، به خواست خداوند عملى نگرديد سپس على مرتضى به دستور رسول خدا زوجات او را به طرف مدينه حركت داد وقتى كه ابوسفيان از اين موضوع اطلاع يافت با عده اى على مرتضى را دنبال كرد كه شايد از هجرت او با زوجات پيامبر به سوى مدينه جلوگيرى به عمل آورد.
ابوسفيان غلامى داشت به نام اسود كه بسيار زرنگ و در عين حال قوى و نيرومند هم بود. به اين غلام دستور داد كه زودتر برود و در هر جا به على مرتضى برخورد نمايد جلو او را بگيرد تا خودش برسد، اسود با عجله و شتاب فراوان به راه افتاد تا به على مرتضى رسيد. او را از رفتن مانع شد و گفت: بايد صبر كند تا ابوسفيان برسد و حتى تهديد كرد كه اگر به رفتن ادامه دهد او را خواهد كشت.
على به اسود فرمود: كه از جلو راه او خارج شود و در غير اين صورت به ضرر او تمام خواهد شد. اسود با شمشير به على مرتضى حمله ور گرديد و جنگ بين آن دو نفر درگرفت. سرانجام اسود بدست على عليهالسلام كشته شد و على عليهالسلام به راه خود با زوجات رسول خدا صلی الله علیه و آله و همراهان ديگر ادامه داد. ابوسفيان وقتى كه به محل حادثه رسيد غلام خود اسود را كشته يافت. لذا با سرعت و شتاب هر چه تمامتر على عليهالسلام را دنبال كرد تا اين كه بالأخره به او رسيد و گفت: يا على با اجازه چه كسى اين زنان را كه از فاميل ما مى باشند با خود به مدينه ميبرى در حالتى كه غلام مرا هم به قتل رسانيده اى.
على عليهالسلام فرمود: با اجازه كسى به راه افتاده ام كه اجازه من بدست اوست. بنابراين بهتر است كه برگردى و كار خود را به جنگ و جدال نكشانى. ابوسفيان اعتنائى نكرد و كار آنها به جنگ كشيد. در اين جنگ ابوسفيان كارى از پيش نبرد و با نوميدى مراجعت كرد، على عليهالسلام با ياران و زوجات پيامبر به مدينه آمد پس از ورود به مدينه دستور داد كه همراهان به استراحت پردازند و پس از استراحت نماز گذارند و به شكرانه وارد شدند به مدينه در حال سلامت به ذكر خداوند مشغول شدند و تا صبح به ذكر خدا و نماز پرداختند و شكر و سپاس خداى را بجاى آوردند سپس نزد رسول خدا آمدند و قبل از رسيدن خدمت پيامبر، جبرئيل نزد رسول خدا آمد و موضوع على مرتضى را به وى خبر داد و اين آيات را نازل نمود سپس پيامبر به على فرمود: يا على خداوند اين آيات را درباره تو و اصحاب و ياران تو نازل گردانيد[۳].[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«191» الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ
(خردمندان) كسانى هستند كه ايستاده و نشسته و (خوابيده) بر پهلو ياد خدا مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين انديشه مىكنند (و از عمق جان مىگويند:) پروردگارا! اين هستى را باطل و بى هدف نيافريدهاى، تو (از كار عبث) پاك و منزّهى، پس ما را از عذاب آتش نگهدار.
نکته ها
به فرمودهى امام باقر عليه السلام، افراد سالم، نماز را ايستاده و افراد مريض، نشسته و افراد عاجز و ناتوان، به پهلو خوابيده، به جا آورند. «1»
پیام ها
1- نشانهى خردمندى، ياد خدا در هر حال است. «لِأُولِي الْأَلْبابِ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ»
2- اهلذكر بايد اهل تعقل و تفكر باشند. «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ ... وَ يَتَفَكَّرُونَ»
3- ايمان بر اساس فكر و انديشه ارزشمند است. «يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا»
4- ايمان و اعتراف با تمام وجود ارزش دارد. نبايد به اعتراف زبانى اكتفا كرد.
«يَتَفَكَّرُونَ ... رَبَّنا ما خَلَقْتَ ...»
5- ذكر وفكر، همراه يكديگر ارزش است. متأسفانه كسانى ذكر مىگويند، ولى اهل فكر نيستند وكسانى اهل فكر هستند، ولى اهل ذكر نيستند. «يَذْكُرُونَ ... يَتَفَكَّرُونَ»
6- آنچه سبب رشد و قرب الهى است، ذكر و فكر مستمر است نه مقطعى و
«1». تفاسير برهان و راهنما.
جلد 1 - صفحه 676
موسمى. «يَذْكُرُونَ» و «يَتَفَكَّرُونَ» فعل مضارعاند كه نشان استمرار است.
7- شناختِ حسّى طبيعت كافى نيست، تعقّل و تفكّر لازم است. «يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
8- كسى كه در آفرينش آسمانها و زمين فكر كند، پى مىبرد كه خالق هستى، پروردگار ما نيز هست. «يَتَفَكَّرُونَ ... رَبَّنا»
9- آفرينش بيهوده نيست، گرچه همه اسرار آن را درك نكنيم. «ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا»
10- اوّل تعقّل و انديشه، سپس ايمان و عرفان و آنگاه دعا و مناجات. «يَتَفَكَّرُونَ ... رَبَّنا ... فَقِنا»
11- اگر هستى بيهوده و باطل نيست، ما هم نبايد بيهوده و باطل زندگى كنيم.
«ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا ... فَقِنا عَذابَ النَّارِ»
12- هستى هدفدار است، پس هر چه از هدف الهى دور شويم به دوزخ نزديك مىشويم. «فَقِنا عَذابَ النَّارِ»
13- قبل از دعا، خدا را ستايش كنيم. «سُبْحانَكَ فَقِنا ...»
14- ثمرهى عقل و خرد، ترس از قيامت است. «لِأُولِي الْأَلْبابِ ... فَقِنا عَذابَ النَّارِ»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- پرش به بالا ↑ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 2، ص 693.
- پرش به بالا ↑ كتاب نهج البيان از شيبانى و تفسير برهان.
- پرش به بالا ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 172.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.