‘Had we possessed a Reminder from our predecessors,
Had we a reminder from those of yore,
If we had but a reminder from the men of old
"If only we had had before us a Message from those of old,
معانی کلمات آیه
«ذِکْراً»: مراد کتابی، همچون کتابهای آسمانی انبیاء است.
نزول
ابن ابى هلال گوید: قریش از کسانى بودند که مى گفتند، اگر خداوند پیامبرى از میان ما برگزیند هیچ امتى مانند ما نسبت به خداوند مطیع تر و نسبت به پیامبر او فرمانبردارتر و درباره کتاب آسمانى او گوش شنواتر وجود نخواهد داشت ولى وقتى که پیامبر اسلام ظهور نمود، معلوم گردید که دروغ مى گفتند سپس این آیه و آیات 157 سوره انعام و 42 سوره فاطر نازل گردید.[۱]
(مشركان) پيوسته و با تأكيد مىگفتند. اگر پندنامهاى از نوع (كتابهاى) پيشينيان نزد مابود، ما نيز حتما از بندگان برگزيدهى خدا بوديم.
فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ «170»
(ولى همين كه قرآن براى آنان آمد) پس به آن كفر ورزيدند و به زودى (نتيجهى كفر خود را) خواهند دانست.
نکته ها
از امام باقر عليه السلام نقل شده كه مشركان مكّه و كفّار قريش به يهود و نصارى نفرين مىكردند كه چگونه پيامبران خود را تكذيب كردند و مىگفتند: به خدا قسم اگر يكى از كتابهاى آسمانى پيشين نزد ما بود ما به آن ايمان مىآورديم. امّا همين كه حضرت محمد صلى الله عليه و آله مبعوث شد به او كفر ورزيدند. «1»
شايد معناى آيه اين باشد كه مشركان پيوسته مىگفتند اگر ما خبرى از موحّدان قبلى داشتيم كه آنان در سعادت و خوشى هستند، ما نيز اهل توحيد مىشديم. پس اين گونه طفره رفته و كافر شدند.
پیام ها
1- ادّعا بسيار است و مدّعيان فراوان. هنگام عمل، مؤمن از كافر شناخته مىشود.
لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ... لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ ... فَكَفَرُوا بِهِ
2- در برابر منطق و استدلال نبايد تاريخ گذشته را بهانه كرد. لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ ...
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 8 - صفحه 70
3- به فكر عاقبت كار باشيم كه غفلت از آينده، موجب كفر و انكار است. «فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ»
لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً: اگر مىبود نزد ما كتابى كه متضمن ذكر و نصيحت باشد، مِنَ الْأَوَّلِينَ: از جنس كتب پيشينيان، يعنى اگر بر ما نيز كتابى نازل مىشد مانند سابقين،
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَإِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ (161) ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفاتِنِينَ (162) إِلاَّ مَنْ هُوَ صالِ الْجَحِيمِ (163) وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ (164) وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ (165)
خطاب خداوند به بتپرستان است بعد از نقل آراء آنها در آيات سابقه كه با اينهمه دروغ و افترا كه بخدا بستيد شما و معبودهاتان نميتوانيد بر خلاف اراده او گمراه كنيد كسيرا مگر آنرا كه مقدّر شده بجهنّم رود يا نميتوانيد براى آنچه عبادت ميكنيد بفتنه و گمراهى بيندازيد كسيرا مگر آنرا كه بايد جهنّمى شود باختيار خود و تقدير خدا و بنابر احتمال اوّل ضمير عليه بخدا راجع است و باحتمال دوم بما تعبدون كه بتها باشند باعتبار لفظ ما و كسانيكه مقدّر شده آنها مطيع باشند مانند ملائكه مقرّند بعبوديّت خدا و ميگويند نيست از ما احدى مگر آنكه مقام معلوم معيّنى در معرفت و عبادت دارد و مأموريّت مخصوصى در تدبير امور عالم بر وفق حكمت چنانچه گفتهاند ولى قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه نازل شده در شأن ائمه اطهار و اوصياء ابرار و نيز گويند مائيم صف زنندگان در اداء طاعت و امتثال خدمت و مائيم كه تنزيه مينمائيم خدا را از صفاتى كه لايق او نيست چنانچه در روايات اينها از اوصاف ملائكه ذكر شده و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه ما انوارى بوديم در صفوفى حول عرش تسبيح مينموديم پس تسبيح مينمودند اهل آسمانها به تسبيح ما تا هبوط نموديم بسوى زمين پس تسبيح نمودند اهل زمين بتسبيح ما و مائيم صفزنندگان و مائيم تسبيحكنندگان و جمع بين ظاهر آيه شريفه بملاحظه سبق ذكر ملائكه و روايات خاصّه آنستكه گفته شود مقصود نقل قول ملائكه است كه بتعليم اهل بيت طهارت در عالم انوار اين اظهارات را مينمودند چون ايشانند آموزگاران ملائكه در عالم ملكوت عليا و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در تفسير آيات اخيره قريب به اين معنى را كه قريش ميگفتند اگر نزد ما بود كتابى مانند كتب پيشينيان بخدا قسم هر آينه بوديم ما از بندگان مخلص او و ميگفتند خدا بكشد يهود و نصارى را چگونه پيغمبرانشان را تكذيب نمودند پس كافر شدند بكتاب خدا كه اشرف كتب بود چون آورد آنرا پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه اشرف انبياء بود و كلمه ان در وان كانوا مخفّفه از مثقّله است بدليل لزوم
جلد 4 صفحه 453
لام در خبر آن و جمله فجائهم ذكر قبل از فكفروا به محذوف است و جمله فسوف يعلمون تهديد آنها است بعاقبت كفرشان در دنيا و آخرت.
يعني در آباء و اجداد ما ذكر از توحيد و نفي شرك نبوده اينکه اصنام از قديم الايام بوده و پدران ما ميپرستيدند و ما دست از دين آباء و اجدادي خود برنميداريم.
لَكُنّا عِبادَ اللّهِ المُخلَصِينَ جواب آنها اولا دروغ ميگويند اگر هزار پيغمبر و هزار كتاب هم بر شما ميآمد قساوت قلب و سياهي دل و هواهاي نفساني و عناد و عصبيت مانع از قبول بود و ثانيا حجت بر شما تمام بود و ميانه شما اوصياء ابراهيم بودند اعتنايي بآنها نداشتيد و ثالثا يهود و نصاري در حجاز بسيار بودند و از موسي و عيسي و زكريا و يحيي و ساير انبياء بني اسرائيل خبر ميدادند و از كتاب آسماني تورية و زبور و انجيل صحبت ميكردند و شما اعراض ميكرديد و رابعا مسئله توحيد و نفي شرك بضرورة عقل ثابت است احتياج بمذكر ندارد و خامسا اينکه قرآن مجيد و اينکه پيغمبر اكرم با معجزات باهرات و ادله روشن و بيان شيوا ميان شما و از خود شما آمده چرا نميپذيريد و در مقام اذيت او هر قدر که ميتوانيد برميآييد و چندين مرتبه تصميم قتل او را گرفتيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 168)- «اگر یکی از کتابهای پیشینیان نزد ما بود» (لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِکْراً مِنَ الْأَوَّلِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: