آیه 12 سوره مریم

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا

مشاهده آیه در سوره


<<11 آیه 12 سوره مریم 13>>
سوره : سوره مریم (19)
جزء : 16
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

(چون زکریا ذکر تسبیح و نماز کرد ما به او یحیی را عطا کردیم و چون سه ساله شد به وی خطاب کردیم که) ای یحیی، تو کتاب آسمانی ما را به قوت (نبوت) فراگیر، و به او در همان سن کودکی مقام نبوت بخشیدیم.

ای یحیی! کتاب را به قوت و نیرومندی بگیر؛ و به او در حالی که کودک بود، حکمت دادیم.

اى يحيى، كتاب [خدا] را به جد و جهد بگير، و از كودكى به او نبوّت داديم.

اى يحيى، كتاب را به نيرومندى بگير. و در كودكى به او دانايى عطا كرديم.

ای یحیی! کتاب (خدا) را با قوّت بگیر! و ما فرمان نبوّت (و عقل کافی) در کودکی به او دادیم!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

‘O John!’ [We said,] ‘Hold on with power to the Book!’ And We gave him judgement while still a child,

O Yahya! take hold of the Book with strength, and We granted him wisdom while yet a child

(And it was said unto his son): O John! Hold fast the Scripture. And we gave him wisdom when a child,

(To his son came the command): "O Yahya! take hold of the Book with might": and We gave him Wisdom even as a youth,

معانی کلمات آیه

«خُذْ»: برگیر. مراد عمل کردن و اجرا نمودن است. «الْکِتَاب»: مراد تورات است. «الْحُکْمَ»: رجاحت عقل و درایت اسرار شریعت. در اینجا مراد فهم تورات و درک احکام آن است. «صَبِیّاً»: در حالی که کودک بود.

نزول

«شیخ طوسى» گوید: از معمر چنین روایت شده که کودکان به یحیى که آن هم کودک بوده گفته بودند، بیا با هم به بازى مشغول شویم. یحیى در پاسخ گفت: ما براى بازى کردن آفریده نشده ایم. سپس این قسمت از آیه «وَ آتَیناهُ الْحُکمَ صَبِیا» بدان منظور به عنوان حکایت از روش یحیى در کودکى او براى پیامبر نازل گردید.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا يَحْيى‌ خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا «12»

اى يحيى! كتاب (خدا) را با قدرت بگير و در كودكى به او حكمت (ونبوّت) داديم.

وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا وَ زَكاةً وَ كانَ تَقِيًّا «13»

و نيز از جانب خود، مهربانى و پاكى به او داديم و او تقواپيشه بود.

نکته ها

«حكم» به معناى علم و فهم‌ «1» و قدرت قضاوت‌ «2» آمده است و در تفسير الميزان مى‌خوانيم: مراد از «حكم»، علم به معارف الهى و كنار رفتن پرده‌ى غيب است.

سه نفر در كودكى به نبوّت رسيدند: سليمان، عيسى و يحيى عليهم السلام و سه نفر نيز در كودكى به امامت رسيدند: امام جواد و امام هادى وامام مهدى عليهم السلام‌ «3»

برخى گفته‌اند: يحيى عليه السلام در كتاب عهد جديد، يوحنّا ناميده شده است.

شايد مراد از كتاب آسمانى در اينجا، تورات باشد. زيرا كتاب ديگرى كه بر حضرت يحيى نازل شده باشد، شناخته شده نيست.

در آيات 63 و 93 سوره‌ى بقره نيز اين فرمان آمده است كه كتاب آسمانى را با قدرت بگيريد. «خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ»*

«حنان» به معناى شفقت ومهربانى است. رأفت خدا به يحيى وعشق او به خدا، مهر مردم به يحيى و محبّت يحيى به مردم، پرتو «حَناناً مِنْ لَدُنَّا» ى الهى است.

راه خدا همه چيزش رحمت است: خداى آن رحمان، پيامبرش‌ «رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» «4» و «حَناناً مِنْ لَدُنَّا»، كتابش‌ «رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» «5» ومردمش‌ «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» «6» است.

«زكات» به معناى صدقه، رشد، پاكى از گناه و بركت آمده است. يحيى براى حضرت زكريّا، هديه‌اى مبارك و نمونه‌ى انسان پاك و رشد يافته بود.


«1». لسان العرب.

«2». قاموس القرآن.

«3». تفسير اطيب‌البيان.

«4». انبياء، 107.

«5». اسراء، 82.

«6». فتح، 29.

جلد 5 - صفحه 251

پیام ها

1- رهبر بايد در تحقّق بخشيدن به اهداف كتاب آسمانى، صلابت داشته باشد. «يا يَحْيى‌ خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ»

2- حفظ دين و اجراى احكام، به قاطعيّت و قدرت نياز دارد. «خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ»

3- ديندارى بايد با قدرت و جدّيت باشد. «خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ»

4- اگر خدا بخواهد، طفل را هم به مقام نبوّت مى‌رساند. «آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا»

5- لازمه‌ى تبليغ و تربيت، رأفت، محبّت و پاكى است. «وَ حَناناً و زَكاةً»

6- سرچشمه‌ى رأفت و مودّت، خداوند است. «مِنْ لَدُنَّا»

7- روحيّه‌ى رأفت و عطوفت براى انسان ارزش است. «حَناناً»

8- تقوايى ارزش دارد كه هميشگى و خصلت انسان باشد. «كانَ تَقِيًّا»

9- تقوا به معناى انزوا و خشن بودن نيست، بلكه همراه مردم بودن با مهربانى و محبّت است. حَناناً ... كانَ تَقِيًّا

10- تقوا زمينه دريافت الطاف الهى رشد ومحبوبيّت است. حَناناً ... زَكاةً ... كانَ تَقِيًّا

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يا يَحْيى‌ خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا «12»

جلد 8 - صفحه 151

حضرت يحيى را به اوصافى ذكر فرمايد:

صفت اول: يا يَحْيى‌ خُذِ الْكِتابَ‌: اى يحيى فراگير كتاب تورات را.

لطيفه: در اين كلام اختصار عجيبى است و تقدير آنكه «فوهبناك يحيى و اعطيناه الفهم و العقل و قلنا له يا يحيى خذ الكتاب» يعنى پس بخشيديم تو را اى زكريا يحيى را، و او را فهم و عقل داديم، و فرموديم او را اى يحيى بگير كتاب تورات را. بِقُوَّةٍ به قوتى كه تو را داديم بر اخذ آن و عمل نمودن به آن، يعنى به تأييد ما تو قادرى بر فرا گرفتن آن و توانا بر عمل به مضمون آن. نزد بعضى معنى آنكه اخذ تورات كن به جد و جهد تمام و به عزيمت صحيحه بر احكام آن قيام نما.

صفت دوم: وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا: و عطا فرموديم يحيى را حكمت و نبوت در حالت كوچكى. از ابن عباس نقل شده يعنى عطا فرموديم او را پيغمبرى در سه سالگى. نزد بعضى مراد به حكم، فهم تورات و تفقه در احكام دين بوده، و اين ملازم نبوت باشد نه منافى. و ايضا استدلال امام بر اين آيه و تفسير آن، دليل قطعى باشد بر آنكه مراد نبوت است؛ چنانچه عياشى به اسناد خود از على بن اسباط روايت نموده كه گفت: به مدينه آمدم و قصد مصر داشتم، خدمت حضرت جواد عليه السلام رفتم. در سن پنج سالگى بود، در حسن اخلاق و سير و فهم و ذكاء او تأمل مى‌نمودم، متفكر و متعجب و با خود فكر مى‌كردم چون به مصر روم آن حضرت را نزد اصحاب خود تعريف و عظم رتبه و مزيت فطانت و وفور علم و فضيلت او را در پنج سالگى اعلام نمايم. آن حضرت نگاه به من و فرمود: انّ اللّه اخذ فى الامامة كما اخذ فى النّبوّة بدرستى كه حق تعالى اخذ امامت مى‌فرمايد به همان طريق كه اخذ نبوت فرمايد، بعد اين دو آيه را تلاوت نمود «وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى‌ آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً» «1» و قوله‌ «وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا» و فرمود: جايز است كه حق تعالى عطا فرمايد حكمت را كه نبوت است به كسى كه چهل ساله باشد، و جايز است كه‌

«1» سوره قصص آيه 14.

جلد 8 - صفحه 152

آن را كرامت فرمايد به كسى كه كودك باشد «1» «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ»* «2».

ايضا حكم بن ايمن روايت نموده كه شنيدم حضرت باقر عليه السلام فرمود:

قسم به خدا هر آينه بتحقيق عطا شد على عليه السلام، چنانچه عطا شد يحيى بن زكريا حكمت در حالت كوچكى‌ «3».

در مجمع از حضرت رضا عليه السلام روايت شده كه: اطفال به يحيى گفتند: بيا تا بازى كنيم، فرمود: ما براى بازى خلق نشده‌ايم، پس خداوند نازل فرمود «وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا» «4» و در اين فرمايش يحيى پند بزرگى است مر بى‌خبران بازيچه غفلت را، كه عمر عزيز را به بازيچه لهو و لعب مى‌گذرانند و به دام فريب‌ «إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ»* مقيدند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا يَحْيى‌ خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا «12» وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا وَ زَكاةً وَ كانَ تَقِيًّا «13» وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ جَبَّاراً عَصِيًّا «14» وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا «15»

ترجمه‌

اى يحيى بگير كتاب را به نيروى يزدانى و داديم او را فرمان در كودكى‌

و مهربانى از جانب خودمان و پاكى را و بود پرهيزكار

و نيكوكار با پدر و مادرش و نبود سركش معصيت كار

و نازل شد سلامتى بر او در روز كه متولد شد و روز كه ميميرد و روز كه مبعوث ميشود در حاليكه زنده است..

جلد 3 صفحه 464

تفسير

- خداوند تعالى در اين مقام اختصار عجيبى در كلام فرموده چون معلوم است مراد آنستكه يحيى متولّد شد و بر شد رسيد و ما باو گفتيم اى يحيى بگير تورية را با قوّت تمام و عزم بر عمل بآن بتوفيق ربّانى و تأييد سبحانى و كمك يزدانى و عطا نموديم باو حكمت و منصب نبوّت را در حال صباوت و كودكى از ابن عباس نقل شده كه آنحضرت در سه سالگى باين مقام فائز گرديد در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود زكريا وفات نمود پس ارث برد از او يحيى كتاب و حكمت را با آنكه صبى و صغير بود و اين آيه را تلاوت فرمود و نيز از امام جواد عليه السّلام نقل نموده كه استدلال فرمود باين آيه بر امامت خود چون امامت هم مانند نبوّت است كه اگر خدا بخواهد بصبى هم عطا ميفرمايد و در مجمع از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه بچّه‌ها به يحيى گفتند بيا برويم بازى كنيم فرمود ما براى بازى خلق نشديم پس خداى تعالى فرمود در باره او كه ما باو حكم داديم در كودكى و كلمه حنان ظاهرا مشتقّ از حنين است كه آن ناله ناقه است وقتى مشتاق به بچه‌اش شود و بر رحمت و عطوفت و مهربانى و دلسوزى اطلاق ميشود و از اين قبيل است تحنّن و تعطّف لذا در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند مراد خداوند از حنانا من لدنّا چيست كه در باره حضرت يحيى فرموده جواب فرمود مراد تحنّن خدا است عرض كردند چه تحننى خدا در باره او داشت فرمود وقتى كه ميگفت پروردگارا خدا ميفرمود لبّيك اى يحيى و در مجمع از آنحضرت اينمعنى نقل شده و در محاسن از امام صادق عليه السّلام علاوه بر اين معنى نقل شده كه ميفرمود بخواه حاجت خود را و كلمه زكوة ظاهرا مأخوذ از تزكيه باشد بمعناى پاكى و پاكيزگى از اخلاق رذيله و صفات خبيثه و اعمال ناشايسته كه انبياء عظام منزّه و مبرّى از آنها هستند خلاصه آنكه اشاره بمقام عصمت است كه از جانب خداوند براى پيغمبر و امام مقدّر شده و آنحضرت باين مقام نرسيد مگر براى آنكه ذاتا متّقى و پرهيزكار و خدا ترس و نيكوكار و فرمانبردار نسبت بپدر و مادر بود و نبود سركش و متمرّد و طاغى و باغى نسبت بآن دو و ساير خلق چه رسد بخدا و خود و در تفسير امام عليه السّلام است كه خداوند ملحق نفرمود بمردها كودكى را مگر چهار نفر عيسى بن مريم و يحيى بن زكريا و حسن و حسين عليهم السلام را و شمه‌اى از احوال هر يك را بيان‌

جلد 3 صفحه 465

فرموده و در ضمن قصّه حضرت يحيى فرموده كه خداوند باو در كودكى حكم داد و براى اين بود كه در كودكى وقتى كودكان او را ببازى دعوت مينمودند ميفرمود بخدا ما براى بازى خلق نشديم ما براى سعى و كوشش در امر بزرگى خلق شديم و خداوند باو عطوفت و مهربانى داد نسبت بپدر و مادرش و ساير خلق و طهارت عطا فرمود براى كسانيكه باو ايمان آورند و تصديق او كنند و پرهيز مينمود از شرور و معاصى و نيكى ميكرد بپدر و مادر و احسان مينمود نسبت بآنها و اطاعت ميكرد اوامرشان را و نبود جبّار معصيت كار كه بكشد از روى غضب و بزند از روى غضب بلكه مأمور بامر خدا بود و هيچ بنده خدائى نبود كه خطائى يا قصد خطائى از او سر نزد مگر يحيى بن زكريا كه گناهى نكرد و قصد گناهى هم ننمود و بنابراين شايسته است كه خداوند در سه موقع مناسب سلام و تحيّت فرستد بر او اوّل روز ولادت دوّم روز وفات سوّم روز بعث و حيات ابدى كه اين سه روز روز نزول در دنيا و ورود بعالم برزخ و قيام در برابر حضرت احديّت است يا آنكه سلامتى و ايمنى نازل فرمايد بر او از شرّ شيطان در دنيا روز تولّد و از سكرات موت و وحشت قبر و عذاب برزخ روز وفات و از هول مطّلع و عقبات محشر و آتش جهنّم روز قيامت و اينكه از روز ولادت بماضى و از روز وفات و بعث بمستقبل تعبير شده براى آنستكه وقت تقدير نزول سلامتى بعد از ولادت و قبل از موت و بعث بوده و اين مرجّح معناى دوّم است بر معناى اوّل با آنكه آن اظهر است بنظر بدوى و نيز مؤيّد اينمعنى است روايتى كه در عيون از حضرت رضا عليه السّلام نقل شده كه فرمود پر وحشت‌ترين اوقات خلق سه موطن است روز كه از مادر متولّد ميشود و دنيا را ميبيند و روز كه ميميرد و آخرت را معاينه ميكند با اهلش و روز كه مبعوث ميشود از قبر و مشاهده ميكند خود و آثار اعمال خود را در محشر و بتحقيق سلام كرد خدا بر يحيى در اين سه موطن و ايمن فرمود او را از ترس پس فرمود و سلام عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيّا و حضرت عيسى هم بر خود سلام كرد در اين سه موطن پس گفت و السّلام على يوم ولدت و يوم اموت و يوم ابعث حيّا چه قدر شبيه است احوال اين دو پسر خاله بيكديگر و چه قدر شبيه است احوال حضرت سيد الشهداء بحضرت يحيى سلام اللّه عليهم اجمعين و معناى حقيقى سلام سلامتى است و در اين مقام معناى‌

جلد 3 صفحه 466

ديگر مناسب نيست اگر چه مراد تحيّت الهى باشد و بنابراين مئال هر دو معنى يكى است چنانچه در حديث اشاره بآن شده است و اگر كسى طالب تحقيق باشد بشفاء الصّدور مرحوم والد ماجد قدس سره در شرح السّلام عليك يا ابا عبد اللّه مراجعه نمايد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يا يَحيي‌ خُذِ الكِتاب‌َ بِقُوَّةٍ وَ آتَيناه‌ُ الحُكم‌َ صَبِيًّا «12»

خطاب‌ بيحيي‌ ‌پس‌ ‌از‌ ولادتش‌ ‌در‌ حال‌ صباوت‌ ‌که‌ بگير كتاب‌ ‌را‌ بتمام‌ قوّة داديم‌ ‌او‌ ‌را‌ نبوّت‌ ‌در‌ حال‌ صباوت‌ سه‌ نفر ‌از‌ انبياء ‌در‌ حال‌ صباوت‌ بمقام‌ نبوّت‌ نائل‌ شدند سليمان‌ ‌در‌ سن‌ّ هفت‌ سالگي‌ يحيي‌ ‌در‌ سن‌ سه‌ سالگي‌ عيسي‌ ‌در‌ گهواره‌ ‌در‌ اوان‌ ولادت‌ و سه‌ نفر ‌از‌ ائمه‌ بمقام‌ امامت‌ نائل‌ شدند حضرت‌ جواد ‌در‌ سن‌ هفت‌ سالگي‌ و حضرت‌ هادي‌ نه‌ ساله‌ و حضرت‌ بقية اللّه‌ چهار ساله‌، زيرا مقام‌ نبوّت‌ و امامت‌ افاضه‌ حق‌ ‌است‌، بلكه‌ انبياء و ائمه‌ اطهار ‌در‌ همان‌ عالم‌ نورانيت‌ افاضه‌ جميع‌ كمالات‌ و علوم‌ بآنها ‌شده‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ ‌در‌ ارحام‌ امّهات‌ و ‌در‌ گهواره‌ و حين‌ ولادت‌ تكلّم‌ ميكردند و حل‌ّ مشكلات‌ ميفرمودند و اخبار ‌در‌ ‌اينکه‌ باب‌ بسيار داريم‌ ‌حتي‌ صدّيقه‌ طاهره‌ ‌با‌ اينكه‌ نه‌ نبي‌ّ ‌بود‌ و نه‌ امام‌ داراي‌ ‌اينکه‌ مقام‌ ‌بود‌ يا يَحيي‌ خُذِ الكِتاب‌َ تقدير اينكه‌ يحيي‌ متولّد شد و بسن‌ّ سه‌ سالگي‌ رسيد خطاب‌ شد باو يا يَحيي‌ خُذِ الكِتاب‌َ كتاب‌ تورية ‌بود‌ چون‌ ‌تا‌ زمان‌ عيسي‌ شريعت‌ موسوي‌ ‌بود‌ و انبياء مكلّف‌ بآن‌ شريعت‌ بودند

جلد 12 - صفحه 424

و مراد ‌از‌ اخذ عمل‌ بآن‌ كتاب‌ و تلاوت‌ ‌است‌ (بِقُوَّةٍ) ‌با‌ تمام‌ استعداد و جديت‌ و همت‌ وَ آتَيناه‌ُ الحُكم‌َ حكم‌ نبوت‌ ‌است‌ ‌که‌ داراي‌ مقام‌ نبوت‌ شد و ‌لو‌ مأمور بابلاغ‌ و رسالت‌ نبود (صَبِيًّا) صباوت‌ قبل‌ البلوغ‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ سه‌ ساله‌ ‌بود‌ ‌که‌ باين‌ مقام‌ نائل‌ شد و مكلف‌ باين‌ تكاليف‌ شد (اشكال‌) ‌در‌ مورد يحيي‌ و عيسي‌ ‌که‌ ‌در‌ طفوليت‌ بمقام‌ نبوت‌ و رسالت‌ نائل‌ شدند آيا حجة ‌بر‌ زكريّا بودند ‌ يا ‌ زكريّا ‌بر‌ ‌آنها‌ حجت‌ ‌بود‌.

(جواب‌) ‌در‌ يك‌ عصر بسا انبياء بسيار بودند و تمام‌ مكلف‌ بتكاليف‌ اولوا العزم‌ بودند و حجة بودند ‌بر‌ قومي‌ ‌که‌ مبعوث‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ شدند و مخصوصا ‌در‌ ‌اينکه‌ مورد حديث‌ مفصّلي‌ دارد ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌ ‌که‌ عيسي‌ ‌در‌ مهد مقام‌ نبوت‌ داشت‌ و ‌در‌ ‌آن‌ وقت‌ حضرت‌ زكريا حجة ‌بر‌ خلق‌ ‌بود‌ و ‌پس‌ ‌از‌ زكريّا يحيي‌ حجة ‌بر‌ خلق‌ شد و چون‌ عيسي‌ بسن‌ هفت‌ سالگي‌ رسيد مبعوث‌ برسالت‌ شد و ناسخ‌ شريعت‌ موسي‌ و حجة ‌بر‌ تمام‌ خلق‌ شد ‌تا‌ آخر حديث‌ و خلاصه‌ آنكه‌ زكريّا حجة ‌بود‌ ‌تا‌ موقعي‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ بقتل‌ رسانيدند ‌پس‌ ‌از‌ ‌او‌ يحيي‌ ‌در‌ سن‌ سه‌ سالگي‌ بمقام‌ رسالت‌ نائل‌ شد و دو سال‌ حجة ‌بر‌ خلق‌ ‌بود‌ و چون‌ عيسي‌ بسن‌ هفت‌ سالگي‌ رسيد حجت‌ ‌بر‌ خلق‌ و حجة ‌بر‌ يحيي‌ شد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 12)- صفات برجسته یحیی: در آیات گذشته دیدیم که خداوند چگونه به هنگام پیری زکریا، یحیی را به او مرحمت فرمود، به دنباله آن در این آیه فرمان مهم الهی را خطاب به «یحیی» می‌خوانیم: «ای یحیی! کتاب خدا را با قوت و قدرت بگیر»! (یا یَحْیی خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ).

منظور از «کتاب» در اینجا «تورات» است. و منظور از گرفتن کتاب با قوت و قدرت آن است که با قاطعیت هر چه تمامتر محتوای آن را اجرا کند، و به تمام آن عمل نماید، و در راه تعمیم و گسترش آن از هر نیروی مادی و معنوی، فردی و اجتماعی، بهره گیرد.

بعد از این دستور، به مواهب دهگانه‌ای که خدا به یحیی داده بود، و یا او به توفیق الهی کسب کرد، اشاره می‌کند.

1- «ما فرمان نبوت و عقل و هوش و درایت را در کودکی به او دادیم» (وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص524.

منابع