آیه 11 سوره مریم
<<10 | آیه 11 سوره مریم | 12>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس زکریا در حالی که از محراب (عبادت) بر قومش بیرون آمد به آنان اشاره کرد که صبح و شام به تسبیح و نماز قیام کنید.
پس [به دنبال ناتوانی از سخن گفتن] از عبادتگاهش بر قومش درآمد و به آنان اشاره کرد که صبح و شام خدا را تسبیح گویید.
پس، از محراب بر قوم خويش درآمد و ايشان را آگاه گردانيد كه روز و شب به نيايش بپردازيد.
از محراب به ميان قوم خود بيرون آمد و به آنان اعلام كرد كه: صبح و شام تسبيح گوييد.
او از محراب عبادتش به سوی مردم بیرون آمد؛ و با اشاره به آنها گفت: «(بشکرانه این موهبت،) صبح و شام خدا را تسبیح گویید!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اوحى: وحى: در اصل به معنى اشاره سريع است. «اوحى»: اشاره كرد.
بكرة: بكرة: اوّل روز.
«عشىّ»: از اول ظهر تا غروب آفتاب.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا «11»
پس (زكريّا) از محراب عبادت به سوى مردم خارج شد، آنگاه به آنان اشاره كرد كه در صبح و شام خدا را تسبيح گوييد.
نکته ها
«بُكْرَةً» به زمان ميان طلوع فجر تا طلوع خورشيد گفته مىشود و «عَشِيًّا» يا به فاصله ظهر تا غروب و يا به آخر روز گفته مىشود.
«محراب» را محراب گويند، چون محل جنگ با شيطان و وسوسههايى است كه مانع تمركز فكر انسان مىشود. شايد محرابهاى بنىاسرائيل همان مسجدهايى بوده است كه مردم آنجا را براى عبادت انتخاب كرده و در آن عبادت مىكردند.
به گفته طبرسى و فخررازى، مراد از تسبيح در اين آيه، نماز است، زيرا نماز مشتمل بر تسبيح است.
پیام ها
1- در تبليغ، هموطن بودن مبلّغ اولويّت دارد. «فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ»
2- مردان خدا، مكان خاصّى را براى عبادات خود قرار مىدهند. «الْمِحْرابِ»
3- كسى كه مردم را به عبادت دعوت مىكند، بايد خود نيز اهل عبادت باشد.
«فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ»
4- با هر وسيلهاى بايد تبليغ كرد. (آنجا كه زبان زكريّا بند مىآيد، با اشاره به مردم سفارش مىكند كه خدا را تسبيح كنيد.) «فَأَوْحى إِلَيْهِمْ»
5- وظيفهى انبيا، دعوت مردم به عبادت است. «فَأَوْحى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا»
6- فرزنددار شدن پيرمرد از همسر نازا، نشانهى منزّه بودن خداوند از هرگونه كاستى و ناتوانى است. «سَبِّحُوا»
7- عبادت زمانى ارزش دارد كه دائمى باشد، نه مقطعى و موسمى. «بُكْرَةً وَ عَشِيًّا»
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 250
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا «11»
«1» مجمع البيان ج 3 ص 505.
«2» مجمع البيان ج 3 ص 505.
جلد 8 - صفحه 150
خلاصه مردمان بنابر عادت خود، در مسجد منتظر بودند كه زكريا بيرون آيد و در مسجد بگشايد تا با او نماز كنند:
فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ: پس بيرون آمد بر قوم خود از مصلى صبح آن روز كه شبش زوجه او حامله شده بود.
نكته: تسميه مصلى به محراب، به جهت آنست كه كسى كه متوجه است به آن در نماز، مانند كسى است كه محارب شيطان باشد در نماز خود. مفسرين نقل نمودهاند چون زكريا نزد قوم آمد، ايشان بر عدم قدرت او بر تكلم علم پيدا نموده، دانستند اثر اجابت دعاى او ظاهر گشته، مسرور و خوشحال گشتند.
فَأَوْحى إِلَيْهِمْ: پس اشاره نمود زكريا به سوى ايشان. مجاهد از ابن عباس نقل نموده كه بر زمين نوشت. أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا: اينكه نماز گذاريد يا تسبيح گوئيد خداى را و به وظايف شكر او قيام نمائيد بامداد كه پيش از طلوع آفتاب است و شب كه بعد از غروب آفتاب است.
از ابن جريح نقل شده كه: زكريا بر بالاى غرفهاى نماز گزاردى و عبادت نمودى كه بدون نردبان به آنجا نتوانستى رفت، و قوم او بامداد و شبانگاه پائين آن آمدى و زكريا بر بام غرفه برآمدى و ايشان را رخصت دخول دادى تا نماز صبح و شام با او گزاردى. و چون زبانش از تكلم با قوم بسته شد، بنابر عادت خود به بام برآمدى و ايشان را اذن دادى، ايشان دانستند كه وقت امر موعود است، و زكريا سه روز با قوم نتوانستى سخن نمايد، اما بر تسبيح و تهليل و ذكر لسانى قادر بود. بعد از سه روز به حال خود آمد و يحيى بعد از ششماه متولد شد، و در كودكى پلاس پوشيده و با احبار به عبادت مشغول تا وحى به او نازل شد.
(قصّه دوم، حضرت يحيى).
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا «7» قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا «8» قالَ كَذلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَكُ شَيْئاً «9» قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَيالٍ سَوِيًّا «10» فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا «11»
ترجمه
اى زكريا ما مژده ميدهيم تو را به پسرى كه نام او يحيى است قرار نداديم از براى او پيش از اين همنامى
گفت پروردگار من از كجا ميباشد براى من پسرى با آنكه بوده است زنم نازا و بتحقيق رسيدهام من از پيرى به نهايت ناتوانى
گفت اينچنين گفت پروردگار تو آن بر من آسان است و بتحقيق آفريدم تو را پيش از اين با آنكه نبودى چيزى
گفت پروردگار من قرار ده براى من علامتى گفت علامت تو آنستكه سخن نميگوئى با مردم سه شب با آنكه سالم باشى
پس بيرون آمد بر قومش از محراب پس اشاره كرد بآنها كه تسبيح گوئيد بامداد و شبانگاه.
تفسير
- دعاى حضرت زكريّا باجابت رسيد و خطاب از جانب رب الارباب بتوسط ملائكه باو شد كه ما بشارت ميدهيم تو را بوجود پسرى كه خودمان قبلا اسم او را يحيى گذارديم براى آنكه دلش بمحبّت و اطاعت خدا زنده است و كسى را موسوم باين اسم تاكنون ننموديم و اين موجب مزيد افتخار او است كه خداوند خودش براى او اسم گذارده آنهم اسمى كه دلالت بر فضل او ميكند و سابقه ندارد حضرت زكريّا از شدّت فرح و خوشحالى از اين بشارت استبعاد عادى نمود و عرضه داشت از كجا و كى چنين پسرى براى من بوجود ميآيد با آنكه زن من نازا است و خودم بمنتهاى پيرى و ضعف و ناتوانى رسيدهام خداوند فرمود امر از قرارى است كه گفت پروردگارت چنين فرزندى دادن بچنين پدر و مادرى براى من آسان است مگر نه اين بود كه تو را از كتم عدم بعرصه وجود آوردم حال نميتوانم قوّت تو را زياد كنم و نقص رحم زوجهات را بر طرف نمايم در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خداوند پنج سال بعد از بشارت يحيى را بزكريّا عطا فرمود و اين دلالت دارد بر آنكه اسباب و وسائل و وسائط ظاهريّه در قدرت خداوند مدخليّتى ندارد خدا هر وقت هر كار بخواهد ميكند ولى بايد مصلحت باشد و حضرت زكريا
جلد 3 صفحه 463
هم ميدانست كه اين امور براى خدا اهميّتى ندارد ولى اين سؤال تعجّب آميز را نمود براى آنكه بمذاق عامّه مشى نموده باشد و جوابى كه آنها را قانع نمايد بشنود و بگويد در هر حال چون وقت اين عطا معلوم نبود و حضرت زكريا كمال اشتياق را بوجود چنين پسرى داشت عرض كرد پروردگارا علامتى براى من قرار بده كه بدانم وقت آن شده كه چنين موهبتى بمن بفرمائى خداوند فرمود علامتش آنستكه سه شبانه روز نميتوانى با مردم سخن بگوئى با آنكه سالم باشى و مرضى بخودت و زبانت عارض نشده باشد گفتهاند شبى با عيالش هم بستر شد صبح كه خواست صحبت كند ديد زبانش بند آمده ولى ميتواند ذكر بگويد و دعا كند و زبور بخواند فهميد وعده خداوند انجاز شده از معبد خود بيرون آمد و به بنى اسرائيل كه منتظر اقامه جماعت بودند با سر و دست اشاره نمود كه نماز را فرادى بخوانيد در صبح و شام كه معمولا بجماعت ميخوانديد يا آنكه مانند من تسبيح بگوئيد و بنابر معناى اوّل مراد از تسبيح نماز است براى اشتمال نماز بر تسبيح و ذكر و بنابر احتمال دوم مراد متابعت قوم است با او در ذكر براى آنكه مأمور باين امر بوده و اينكه اينجا از سه شبانه روز بليالى تعبير شده و در سوره آل عمران بايام براى آنستكه معلوم شود مراد شبانه روز است نه روز تنها يا شب تنها چنانچه متعارف است كه ميگويند فلانى سه روز آنجا ماند يا سه شب آنجا ماند با آنكه سه شبانه روز مانده است و كلمه عتيّا مصدر است بمعناى عتوّ كه از حد در گذشتن است و محراب بر جايگاه عبادت اطلاق ميشود اعمّ از مسجد و محراب آن و مصلّى براى آنكه جايگاه حرب با شيطان است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَخَرَجَ عَلي قَومِهِ مِنَ المِحرابِ فَأَوحي إِلَيهِم أَن سَبِّحُوا بُكرَةً وَ عَشِيًّا «11»
پس بيرون رفت زكريّا از محراب عبادتش بسوي قومش و بنحو اشاره بآنها وحي نمود و بآنها رسانيد اينكه تسبيح پروردگار كنيد هر صبح و شام فَخَرَجَ عَلي قَومِهِ بزرگترين تكليف انبياء هدايت و ارشاد و موعظه و تبليغ است پس زكريا آمد براي موعظه قوم من المحراب پس از اداء تكاليف شخصيه از نماز و اذكار و دعاء و عبادت که در محراب بجا ميآورد از محراب خارج شد بر قوم خود و نتوانست تلفّظ و تكلّم كند با قوم فَأَوحي إِلَيهِم اقسام وحي را قبلا متذكر شديم و در اينجا بالقاء بقلب است باشاره بيد و سر بر آنها اعلام و ابلاغ كرد أَن سَبِّحُوا بُكرَةً وَ عَشِيًّا و مراد از تسبيح بمعناي اعم است شامل نماز و دعاء و ذكر ميشود از تهليل و تحميد و تكبير و تسبيح و ساير اذكار ميشود و مراد از بكرة اول صبح است و مراد از عشيّ اوّل شب است.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 11)- «بعد از این (بشارت و این آیت روشن) زکریا از محراب عبادتش به سراغ مردم آمد و با اشاره به آنها چنین گفت: صبح و شام تسبیح پروردگار بگویید» (فَخَرَجَ عَلی قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحی إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَ عَشِیًّا).
چرا که نعمت بزرگی که خدا به زکریا ارزانی داشته دامنه آن همه قوم را فرا میگرفت و در سر نوشت آینده همه آنها تأثیر داشت.
ج3، ص81
از این گذشته این موهبت که اعجازی محسوب میشد میتوانست پایههای ایمان را در دلهای افراد محکم کند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم