آیه 107 سوره توبه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ ۚ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَىٰ ۖ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<106 آیه 107 سوره توبه 108>>
سوره : سوره توبه (9)
جزء : 11
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و (گروهی دیگر از منافقانند) آنان که مسجدی برای زیان به اسلام برپا کردند و مقصودشان کفر و عناد و تفرقه کلمه بین مسلمین و ساختن کمینگاهی برای دشمنان دیرینه خدا و رسول بود، و با این همه قسم‌های مؤکّد یاد می‌کنند که ما جز قصد خیر غرضی نداریم، و خدا گواهی می‌دهد که محققا دروغ می‌گویند.

و [از منافقان] کسانی هستند که بر پایه دورویی و نفاق، مسجدی ساختند برای آسیب رساندن و ترویج کفر و تفرقه افکنی میان مؤمنان و کمین گاهی برای [گردآمدن] کسانی که پیش از این با خدا و پیامبرش جنگیده بودند، سوگند سخت می خورند که ما با ساختن این مسجد جز خوبی [و خدمت] قصدی نداشتیم، ولی خدا گواهی می دهد که بی تردید آنان دروغگویند.

و آنهايى كه مسجدى اختيار كردند كه مايه زيان و كفر و پراكندگى ميان مؤمنان است، و [نيز] كمينگاهى است براى كسى كه قبلاً با خدا و پيامبر او به جنگ برخاسته بود، و سخت سوگند ياد مى‌كنند كه جز نيكى قصدى نداشتيم. و[لى‌] خدا گواهى مى‌دهد كه آنان قطعاً دروغگو هستند.

خدا شهادت مى‌دهد: آنهايى كه مسجدى مى‌سازند تا به مؤمنان زيان رسانند و ميانشان كفر و تفرقه اندازند و تا براى كسانى كه مى‌خواهند با خدا و پيامبرش جنگ كنند كمينگاهى باشد، آنگاه سوگند مى‌خورند كه ما را قصدى جز نيكوكارى نبوده است؛ دروغ مى‌گويند.

(گروهی دیگر از آنها) کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان (به مسلمانان)، و (تقوّیت) کفر، و تفرقه‌افکنی میان مؤمنان، و کمینگاه برای کسی که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود؛ آنها سوگند یاد می‌کنند که: «جز نیکی (و خدمت)، نظری نداشته‌ایم!» امّا خداوند گواهی می‌دهد که آنها دروغگو هستند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

As for those who took to a mosque for sabotage and for defiance, and to cause division among the faithful, and for the purpose of ambush [used] by those who have fought Allah and His Apostle before—they will surely swear, ‘We desired nothing but good,’ and Allah bears witness that they are indeed liars.

And those who built a masjid to cause harm and for unbelief and to cause disunion among the believers and an ambush to him who made war against Allah and His Apostle before; and they will certainly swear: We did not desire aught but good; and Allah bears witness that they are most surely liars.

And as for those who chose a place of worship out of opposition and disbelief, and in order to cause dissent among the believers, and as an outpost for those who warred against Allah and His messenger aforetime, they will surely swear: We purposed naught save good. Allah beareth witness that they verily are liars.

And there are those who put up a mosque by way of mischief and infidelity - to disunite the Believers - and in preparation for one who warred against Allah and His Messenger aforetime. They will indeed swear that their intention is nothing but good; But Allah doth declare that they are certainly liars.

معانی کلمات آیه

ضرارا: ضرر رساندن. زيان زدن. مصدر، مفاعله است. (فكر ضرر زدن)

ارصاد: رصد: مراقبت كردن. چيزى را زير نظر گرفتن. به معناى‏ مراقب و مراقبت شده نيز آيد. ارصاد اگر بعدش لام آيد، به معنى آماده كردن است. على هذا، معنايش آماده كردن كمين است كه فقط يك بار در قرآن آمده است.[۱]

نزول

«شیخ طوسى» گوید: زهرى و یزید بن رومان و عبدالله بن ابى‌بکر و عاصم بن عمر بن قتادة گویند: این آیه درباره دوازده نفر از منافقین نازل گردیده است.

فرّاء گوید اینان از بنى عمرو بن عوف از انصار بودند. دیگران گویند از بنى‌غنم بن عوف بودند که مسجدى که بناى آن روى نیت پاک نبود، ساختند[۲] و بنا به نقل واقدى اینان پانزده نفر بودند که از زمره آنان عبدالله بن نقیل بوده.

ابن اسحق گوید: این شخص نقیل بن الحرث بوده و اسمى از عبدالله نیاورده است[۳][۴].[۵]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنى‌ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «107»

و (گروهى ديگر از منافقان) كسانى هستند كه مسجدى براى ضربه زدن به اسلام و براى ترويج كفر و تفرقه‌افكنى ميان مؤمنان و كمينگاهى براى (مساعدت) به دشمنان ديرينه‌ى خدا و پيامبرش ساختند، و همواره سوگند مى‌خورند كه جز خير، قصدى نداريم! (ولى) خداوند گواهى مى‌دهد كه آنان دروغگويانند.

نکته ها

آيه، به داستان مسجد ضرار اشاره دارد كه منافقان به بهانه‌ى افراد ناتوان و بيمار يا روزهاى بارانى، در برابر مسجد قُبا مسجدى ساختند كه در واقع پايگاه تجمّع خودشان بود، و از پيامبر در آستانه‌ى عزيمت به جنگ تبوك، خواستند آنجا نماز بخواند و افتتاح كند. بعد از مراجعت پيامبر صلى الله عليه و آله از تبوك، آيه نازل شد و نيّت شومشان را بر ملا كرد. پيامبر فرمان داد

جلد 3 - صفحه 502

مسجد را آتش بزنند و ويران كنند و محلّ آن را زباله‌دان كنند. «1»

طبق بعضى روايات، ساختِ مسجد ضرار در مدينه، به دستور ابوعامر بود. وى كه پدر حنظله‌ى غسيل الملائكه است، از عابدان مسيحى بود و در قبيله‌ى خزرج نفوذ داشت. با هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله و گسترش و نفوذ اسلام، او به مخالفت با پيامبر پرداخت و نقش منافقانه در جنگ احد داشت. سرانجام به مكّه گريخت و از آنجا به روم رفت و از پادشاه روم براى براندازى اسلام كمك خواست. شگفتا كه او رهبر منافقان بود و پسرش حنظله، عاشقِ اسلام و پيامبر و شهيد شد! «2»

هنگام دعوت پيامبر براى نماز در مسجد ضرار، سه مسأله را مطرح كردند: عشق به نماز جماعت، عشق به ناتوانان و عشق به رهبر و نماز او. و هر سه منافقانه بود. منافقان همواره چنين بوده‌اند؛ در برابر موسى، سامرى توطئه مى‌كند، در برابر مسجد نبوى، مسجد اموى مى‌سازند و در برابر على عليه السلام قرآن بر نيزه مى‌كنند. همان گونه كه گوساله‌ى سامرى را سوزاندند، مسجد منافقان را نيز مى‌سوزانند تا درسى براى تاريخ باشد.

در كوفه و شام نيز به خاطر پيروزى يزيد بر امام حسين عليه السلام مساجدى ساخته شد، كه امامان ما آنها را مساجد ملعونه ناميدند!.

هرگونه ضررى در اسلام ممنوع است، «لا ضرر و لا ضرار فى الأسلام» «3» از جمله:

الف: ضررهاى جانى. «لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» «4»

ب: ضرر به مردم. «لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ» «5»

ج: ضرر به همسر. «لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ» «6»

د: ضرر به فرزند. «لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها» «7»

ه: ضرر به ورثه. «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصى‌ بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ» «8»


«1». تفاسير مجمع‌البيان، المنار و نورالثقلين.

«2». تفسير نمونه.

«3». وسائل، ج 26، ص 14.

«4». بقره، 185.

«5». مائده، 2.

«6». طلاق، 6.

«7». بقره، 233.

«8». نساء، 12.

جلد 3 - صفحه 503

و: آموزشهاى مضرّ. «يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ» «1»

ز: ضرر در معاملات وبدهكارى‌ها. «وَ لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِيدٌ» «2»

ح: ضرر به مكتب و وحدت. «اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً»

پیام ها

1- دشمن، از مسجد و مذهب، عليه مذهب سوء استفاده مى‌كند، ظاهر شعارها و القاب، فريبمان ندهد! «اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً»

2- توطئه‌گران مى‌خواهند حتّى از نمازِ پيامبر نيز به نفع خود سوء استفاده كنند. (با توجّه به شأن نزول)

3- مسجدسازى مهّم نيست، بايد انگيزه‌هاى بانيان و متولّيان خالص باشد. اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ ...

4- در اسلام، هرگونه ضرر، ممنوع است، گرچه تحت عنوانِ مسجد باشد. «اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً»

5- احترام و قداست مسجد، در شرايطى كه مورد سوءاستفاده دشمنان باشد، برداشته مى‌شود. (با توجّه به شأن نزول)

6- خداوند حامى پيامبر و دين خود مى‌باشد و از طريق وحى توطئه‌هاى منافقان را افشا مى‌كند. وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً ...

7- هر مسجدى كه عامل تفرقه ميان مسلمانان باشد، مسجد ضرار است. اتَّخَذُوا مَسْجِداً ... تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ‌

8- منافقان در خدمت كفّارند. «إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ»

9- هنگام جنگ با دشمنان خارجى، از توطئه‌هاى دشمنان داخلى غافل نشويم. منافقان در آستانه‌ى جنگ تبوك از پيامبر مى‌خواستند تا رسماً پايگاه آنها را افتتاح كند، امّا پيامبر صلى الله عليه و آله، على عليه السلام را در مدينه بجاى خود گذاشت و پس از


«1». بقره، 102.

«2». بقره، 282.

جلد 3 - صفحه 504

بازگشت، مسجد ضرار را خراب كرد.

10- شكستن وحدت مسلمانان، همطراز كفر است. «كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ»

11- سوگند دروغ، شيوه‌ى منافقان است. «لَيَحْلِفُنَّ»

12- فريب ادّعاها و تبليغاتِ حقّ به جانب دشمن را نخوريم. «إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنى‌»

13- دروغگويى خصلت كفّار و منافقان است. «إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى‌ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ (107)

وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً: و از اهل نفاقند كسانى كه فرا گرفتند و بنا نهادند مسجدى را به جهت ضرر رسانيدن به مؤمنان، مراد همين اشخاصند كه در مقابل مسجد قبا، مسجد ساخته براى اضرار بنى اعمام خود كه مؤمنين و اصحاب قبا بودند. وَ كُفْراً: و به جهت كفرى كه پنهان مى‌كنند. وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ‌: و براى تفرقه انداختن بين مؤمنين و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله.

ج5، ص 203

وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ‌: و انتظار كشيدن مر قدوم كسى را كه محاربه نمود با خدا و پيغمبر. مِنْ قَبْلُ‌: پيش از بناى مسجد، مراد ابو عامر راهب است كه در «احد» و «حنين» به محاربه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله حاضر شد. وَ لَيَحْلِفُنَ‌: و هر آينه البته البته قسم مى‌خورند چون كسى پرسد كه چرا اين مسجد ساختيد. إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنى‌: ما نخواستيم و قصد ننموديم از بناى مسجد مگر خصلت نيكو، يا اراده خير كه نماز و ذكر و توسعه بر ضعفا است. به مكر و خدعه، قسم براى قصد خير مى‌خوردند، لكن: وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ‌: و خداى تعالى شهادت دهد بر اينكه ايشان دروغگويانند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى‌ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ (107) لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ (108) أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى‌ تَقْوى‌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى‌ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (109) لا يَزالُ بُنْيانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (110)

ترجمه‌

و آنانكه اتّخاذ نمودند مسجديرا براى ضرر رساندن و كافر شدن و جدائى افكندن ميان اهل ايمان و براى انتظار كسيكه محاربه نمود با خدا و پيغمبرش از پيش و هر آينه قسم ميخورند كه اراده ننموديم مگر خوبى را و خدا شهادت ميدهد كه آنها هر آينه دروغگويانند

قيام منما در آن هرگز هر آينه مسجدى كه تأسيس شده است بر پرهيزكارى از روز اوّل سزاوارتر است كه قيام نمائى در آن در آن باشند مردانى كه دوست دارند كه پاك شوند و خدا دوست دارد پاك شوندگان را

آيا پس كسيكه تأسيس‌

جلد 2 صفحه 621

نموده باشد بنايش را بر پرهيزكارى از خدا و خوشنودى او بهتر است يا آنكه تأسيس نموده بنايش را بر لب زمين تهى زير منهدمى پس منهدم شود و فرود آورد او را در آتش جهنّم و خدا هدايت نمى‌كند گروه ستمكاران را

هميشه مى‌باشد بناء آنها كه بنا نمودند موجب شك در دلهاى آنها مگر آنكه پاره پاره شود دلهاشان و خداوند داناى درستكار است.

تفسير

در جوامع روايت نموده كه بنى عمرو بن عوف چون مسجد قبا را بنا نمودند و نماز گذارد در آن پيغمبر (ص) حسد بردند بر آنها برادرانشان بنى غنم بن عوف و گفتند ما مسجدى بنا مى‌كنيم و نماز مى‌گذاريم در آن و حاضر نمى‌شويم در جماعت محمّد (ص) پس بنا نمودند مسجدى در جنب مسجد قبا و از پيغمبر (ص) تقاضا كردند كه در آن مسجد براى آنها نماز بگذارد در وقتى كه آنحضرت مشغول بتجهيز لشگر براى جنگ تبوك بود و فرمود كه من در شرف حركتم و چون از آن سفر مراجعت نمود اين آيه نازل شد پس امر فرمود كه آن مسجد را خراب كردند و آتش زدند و محلّش را جاى كثافت و نجاست نمودند و نيز در آن كتاب است كه ابو عامر راهب در زمان جاهليت رهبانيت و زهادت را اختيار نموده بود و چون پيغمبر وارد مدينه شد حسد بر دو احزاب را بر حضرت شورانيد و پس از فتح مكه فرار نمود و رفت در روم و نصرانى شد و بانيان مسجد ضرار منتظر او بودند كه بيايد و در آن مسجد نماز بخواند و غلبه كند بر پيغمبر و آنمسجد را براى او به اين بنا نموده بودند و او در جنگهاى آنحضرت حاضر بود و با او مقاتله مينمود تا فرار كرد و بشام رفت تا از قيصر لشگر بگيرد و با حضرت جنگ كند و در قنسرين تنها مرد و قمى ره فرموده كه جمعى از منافقان آمدند نزد پيغمبر (ص) و اجازه خواستند كه مسجدى بنا كنند در محلّه بنى سالم براى مواقع ضرورت و اشخاص ضعيف كه نمى‌توانند در مسجد آنحضرت حاضر شوند و پيغمبر بآنها اجازه داد پس خواهش نمودند كه تشريف بياورد و در آن نماز بخواند حضرت فرمود من در شرف مسافرت تبوكم انشاء اللّه در مراجعت ميآيم و نماز ميخوانم و چون حضرت مراجعت فرمود اين آيه در شان آن مسجد و ابو عامر راهب نازل شد و آنها قسم خوردند كه ما اين مسجد را براى صلاح مسلمانان و احسان بآنها ساختيم و خداوند آنها را تكذيب فرمود و در تفسير امام قريب باين معانى ذكر شده علاوه بر آنكه امير دومة الجندل و حوالى آن تا حدود شام اكيدر نام داشت و پيغمبر (ص) را تهديد مينمود و اصحاب از قبل تعرّض او خائف شده بودند و خداوند به پيغمبر (ص) وعده ظفر بر او را داد

جلد 2 صفحه 622

و آنحضرت عازم تبوك شد و اين منافقان با او مكاتبه نمودند و او را براى گرفتن مدينه دعوت كردند و با ابو عامر راهب مواضعه داشتند كه مراجعت بمدينه نمايد و از او اطاعت نمايند و اين مسجد را براى اجراء مقاصد سوء خودشان ساختند و از حضرت خواهش نماز در آن را نمودند و او ميدانست بوحى غرض آنها را با وجود اين اجابت فرمود و خواست برود ولى هر مركبى را حاضر نمودند از رفتار ماند و قدمها خشك شد لذا حضرت امر را محوّل بمراجعت از تبوك فرمود و براى دفع كيد آنها مأمور شد از طرف خداوند كه على (ع) را در مدينه خليفه و جانشين خود فرمايد چون وحى شده بود كه از مدينه خارج شود با آنكه آنجا اقامت داشته باشد و امير المؤمنين (ع) مايل بجهاد بود ولى عرض كرد اطاعت دارم با آنكه ميل به تخلّف از ركابت ندارم پيغمبر فرمود آيا نمى‌خواهى نسبت بمن بمنزله هرون نسبت بموسى باشى جز آنكه پيغمبرى بعد از من نيست عرض كرد راضى شدم و پيغمبر (ص) فرمود اجر اقامت تو در مدينه با جهاد برابر است خداوند ترا به تنهائى جماعت قرار داد چنانچه حضرت ابراهيم را امّت فرمود كفار و منافقان از هيبت تو متعرّض مسلمانان نخواهند شد و چون پيغمبر (ص) از مدينه خارج شد و على (ع) بمشايعت رفت منافقان گفتند محمّد على را در مدينه گذارد براى آنكه از او ملول شده بود ميخواست مردم شبانه بريزند او را بكشند و اين خبر بسمع مبارك پيغمبر (ص) رسيد و امير المؤمنين (ع) عرض كرد ملاحظه بفرمائيد مردم چه ميگويند پيغمبر فرمود تو مردمك ديده و نور بصر و مانند روح در بدن منى و بجانب تبوك حركت فرمود و امير المؤمنين (ع) در مدينه اقامت داشت و هر وقت منافقان تصميم ميگرفتند كه متعرض مسلمانان شوند ميترسيدند از آن كه آنحضرت به تنهائى قيام نمايد بر دفاع از آنها مانند آنكه پيغمبر (ص) مراجعت نموده باشد و خداوند اكيدر را مأخوذ و تسليم پيغمبر خود فرمود و مبالغ گزافى بعنوان صلح از او گرفته شد و پيغمبر بدون جنگ سالما غانما ظافرا بعد از هشتاد روز مراجعت فرمود و مكر منافقان باطل گرديد و اين آيات نازل شد و پيغمبر (ص) امر فرمود مسجد ضرار را آتش زدند و ابو عامر راهب را كه آنحضرت فاسق نام نهاده بود و گوساله اين امّت مانند قوم موسى بود خداوند بمرض قولنج و برص و فلج و لقوه مبتلا فرمود و چهل روز با عذاب شديد زنده بود و بعد بعذاب اليم خدا گرفتار شد حقير عرض ميكنم قضيه خلافت امير المؤمنين (ع) از پيغمبر (ص) در اين سفر در تواريخ مذكور و حديث منزلت‌

جلد 2 صفحه 623

مشهور است و اين ابو عامر پدر حنظله غسيل الملائكه است كه در جنگ احد شهيد شد و مصداق يخرج الحى من الميت ظاهر گرديد و در علم تورية و انجيل تخصّص داشت و بسيار طرّار و غدّار بود حضرات ميخواستند او را امام و خطيب آن مسجد نمايند و در مقابل پيغمبر (ص) جمعيّتى تهيّه كنند و بر او خروج نمايند ولى خدا نخواست مفتضح و رسوا شدند و اسامى منافقان در كتب مفصّله ذكر شده و بنظر حقير محرك كلّ سامرى اين امّت بوده و عاقبت بمقصود خود نائل گرديد و در تفسير مسجديكه تأسيس شده بر تقوى از روز اوّل در كافى از حضرت صادق (ع) و عياشى از آنحضرت و حضرت باقر (ع) نقل نموده و قمى ره فرموده كه مراد مسجد قبا است و گفته شده است كه پيغمبر (ص) آن مسجد را در ايام اقامت در قبا تأسيس فرمود و در آن نماز گذارد و در تفسير قول خدا يتطهروا عياشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه آن تطهير به آب است و در تفسير المطهّرين قمى ره فرموده آنها تطهير بآب مينمودند و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه دوست داشتند تطهير بآب را از غايط و بول و از پيغمبر (ص) روايت شده است كه از اهل قبا سؤال فرمود شما چگونه تطهير ميكنيد كه خداوند شما را مدح نموده عرض كردند اثر غايط را ميشوئيم فرمود خدا در باره شما نازل فرمود و اللّه يحبّ المطّهّرين و قمى از امام باقر (ع) نقل نموده كه مسجد ضرار آنستكه خدا در باره‌اش فرموده اسس على شفا جرف هار و حاصل مستفاد از آيات شريفه و اخبار ائمه اطهار آنستكه و بعضى از منافقان كسانى هستند كه بنا و اخذ نمودند مسجدى را براى اضرار بمسلمانان و تقويت كفر و تفرق جماعت مسجد قبا و براى ترقّب و ترصّد و انتظار مقدم ابو عامر راهب محارب و با اينحال قسم ميخورند كه ما مقصودى جز اقامه نماز و ذكر خدا و توسعه بر مسلمانان و رعايت حال ضعفاء نداريم ولى خدا ميداند كه دروغ ميگويند و اى پيغمبر تو قيام ننما براى نماز در آن مسجد البتّه مسجديكه در جنب آن مسجد است كه از روز اول با نيّت پاك و خالص براى رضاى خدا و اطاعت امر او ساخته شده و مبنى بر تقوى است اولى و احق است بآنكه تو و ساير مسلمانان در آن نماز بخوانيد با آنكه كسانيكه در آن نماز ميخوانند تطهير مينمايند به آب و خدا آنها را دوست ميدارد نبايد مسجديكه آنها در آن نماز ميخوانند از رواجش كاسته شود آيا كسيكه تأسيس نموده است بناى خود را بر اصل و پايه محكم كه نيّت خالص در قربت است و تزلزلى در آن روى نميدهد و منبعث از تقوى و پرهيزكارى است و موجب خوشنودى خدا است بهتر است و رعايت بناى او لازم‌

جلد 2 صفحه 624

تر است يا كسيكه تأسيس نموده است بناى خود را بر پايه نفاق و شقاق و قصد تفرقه بين مسلمانان و فتنه و فساد كه مانند زمينى است كه در كنار واديى واقع شده و از زير سيل آنرا خراب نموده و در شرف انهدام است و لب آن زمين بنائى ساخته شده و زير آن زمين كه بواسطه خرابى خالى شده است جهنم و آتش است كه چنين بنائى منهدم خواهد شد و خود و صاحبش را بجهنم واصل خواهد نمود و هميشه چنين مسجدى كه امام و خطيبش چنين ملعونى باشد موجب مزيد شك و نفاق در دلهاى حاضر شوندگان در آن مسجد است كه منافقانند و بعد از خرابى هم موجب مزيد بغض و عناد آنها خواهد شد مگر آنكه دلهاى آنها از شدّت بغض بتركد و پاره پاره شود و ساقط گردد از قابليّت ادراك و قبول زيادتى و نقصان در مدركات و خداوند عالم است به نيّات آنها و امرش بر وفق حكمت و مصلحت است بى‌جهت مسجديرا خراب نمى‌كند و قوميرا آزرده خاطر و ملول نميفرمايد و در جوامع از امام صادق (ع) نقل نموده كه الى ان تقطّع قرائت فرمود و بعضى الذين بدون و او در صدر آيه اول قرائت نموده‌اند و قصه مستقلى دانسته‌اند و بر هر تقدير يا كلمه منهم بعنوان خبريّت از الّذين مقدّر است يا خبر آن لا تقم فيه ابدا است در آيه دوم باعتبار آنكه لا تقم لهم فيه ابدا بوده و لهم براى وضوح مراد حذف شده است و آن رابطه خبر بمبتدا است و حسن تشبيهات و استعارات و كنايات و لطائف خفيّه كلام بذوق خواننده واگذار ميشود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ الَّذِين‌َ اتَّخَذُوا مَسجِداً ضِراراً وَ كُفراً وَ تَفرِيقاً بَين‌َ المُؤمِنِين‌َ وَ إِرصاداً لِمَن‌ حارَب‌َ اللّه‌َ وَ رَسُولَه‌ُ مِن‌ قَبل‌ُ وَ لَيَحلِفُن‌َّ إِن‌ أَرَدنا إِلاَّ الحُسني‌ وَ اللّه‌ُ يَشهَدُ إِنَّهُم‌ لَكاذِبُون‌َ (107)

و كساني‌ ‌از‌ منافقين‌ مسجدي‌ اتخاذ كردند و بنا نمودند ‌در‌ حالي‌ ‌که‌ قصد ‌آنها‌

جلد 8 - صفحه 311

ضرر زدن‌ بمسلمين‌ ‌بود‌ و ‌از‌ روي‌ كفر و تفرقه‌ ‌بين‌ مؤمنين‌ و كمين‌گاه‌ كسي‌ ‌که‌ قبلا ‌در‌ محاربه‌ ‌با‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ‌خدا‌ بوده‌ و ‌هر‌ آينه‌ قسم‌ ميخورند ‌که‌ ‌ما قصد سويي‌ نداشتيم‌ و اراده‌ نكرده‌ بوديم‌ مگر احسان‌ و خوبي‌ ‌را‌ و خداوند شهادت‌ ميدهد ‌که‌ اينها دروغگو هستند.

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌با‌ سه‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ راجع‌ بمسجد قبا و مسجد ضرار ‌است‌ و شرح‌ قضيه‌ ‌بر‌ حسب‌ استفاده‌ ‌از‌ اخبار مرويه‌ ‌از‌ كافي‌ و ‌علي‌ ‌إبن‌ ابراهيم‌ و طبرسي‌ و عياشي‌ بنحو خلاصه‌ اينست‌ ‌که‌ جمعي‌ ‌از‌ مسلمين‌ ‌که‌ ‌از‌ قبيله‌ عمرو ‌إبن‌ عوف‌ بودند ‌که‌ بني‌ عمرو ‌إبن‌ عوف‌ ميگفتند ‌از‌ روي‌ خلوص‌ مسجدي‌ بنا كردند ‌که‌ سقف‌ داشت‌ ‌براي‌ موقعي‌ ‌که‌ باران‌ ميباريد ‌ يا ‌ آفتاب‌ ميتابيد ‌ يا ‌ عجزه‌ و پير مرداني‌ ‌که‌ مشكل‌ ‌بود‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ آمدن‌ ‌در‌ مسجد مدينه‌ ‌در‌ آنجا نماز گذارند بنام‌ مسجد قبا ‌که‌ هنوز باقي‌ ‌است‌ و مستحب‌ّ ‌است‌ رفتن‌ ‌در‌ ‌آن‌ مسجد و نماز گذاردن‌ ‌در‌ ‌آن‌ ‌که‌ حاج‌ ميروند و ‌آن‌ موقع‌ مسجد مدينه‌ سقف‌ نداشت‌ و حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌هم‌ تشريف‌ بردند و ‌در‌ ‌آن‌ نماز گذاردند.

قبيله‌ بني‌ غنم‌ ‌إبن‌ عوف‌ ‌که‌ عموزاده‌هاي‌ ‌آنها‌ بودند حسد بردند و ‌از‌ منافقين‌ بودند و ‌در‌ نزديكي‌ مسجد قبا مسجدي‌ بنا كردند ‌که‌ مسمي‌ شد بمسجد ضرار و مقصد و منظور ‌آنها‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ بناء چهار چيز ‌بود‌:

1‌-‌ اينكه‌ يكي‌ ‌از‌ دشمنان‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ابي‌ عامر راهب‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ براهبيت‌ معرفي‌ كرده‌ ‌بود‌ و مريدهاي‌ زيادي‌ داشت‌ و ‌در‌ جنگهاي‌ مشركين‌ بدر و احد و احزاب‌ ‌با‌ ‌آنها‌ مساعدت‌ ميكرد و ‌پس‌ ‌از‌ فتح‌ مكه‌ فرار كرد بطائف‌ و ‌پس‌ ‌از‌ اسلام‌ اهل‌ طائف‌ فرار كرد بطرف‌ روم‌ چون‌ جزو رهبانان‌ ‌بود‌ و نوشت‌ ‌بر‌ منافقين‌ ‌که‌ همين‌ قبيله‌ بني‌ غنم‌ ‌إبن‌ عوف‌ بودند ‌که‌ ‌من‌ جمعيتي‌ ‌از‌ روم‌ و نصاري‌ برميدارم‌ و برميگردم‌ ‌شما‌ بنام‌ مسجد كمين‌گاهي‌ ‌بر‌ ‌ما بنا كنيد لكن‌ خداوند ‌او‌ ‌را‌

جلد 8 - صفحه 312

مهلت‌ نداد و ببلاء سخت‌ مبتلا شد و بدرك‌ واصل‌ شد.

2‌-‌ اينكه‌ قصد ‌آنها‌ ضرر بمسلمين‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌هر‌ قدر بتوانند ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ دور پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ دور كنند و بگويند بيائيد ‌در‌ ‌اينکه‌ مسجد نماز گذاريد.

3‌-‌ تفرقه‌ ‌بين‌ مسلمين‌ ‌که‌ ضعف‌ ‌در‌ ‌آنها‌ ايجاد شود و قواي‌ ‌آنها‌ كاسته‌ شود 4‌-‌ كفر ‌که‌ تقويت‌ كفر كنند و ‌پس‌ ‌از‌ بناء آمدند نزد حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌که‌ تشريف‌ ببرد ‌در‌ ‌آن‌ نماز گذارد و حضرت‌ ‌در‌ ‌آن‌ موقع‌ ‌در‌ جناح‌ سفر ‌بود‌ ‌براي‌ غزوه‌ تبوك‌ فرمود ‌در‌ مراجعت‌ و چون‌ مراجعت‌ فرمود ‌اينکه‌ آيات‌ نازل‌ شد و حضرت‌ فرستاد ‌آن‌ مسجد ‌را‌ خراب‌ كردند و سقف‌ ‌آن‌ ‌را‌ سوزانيدند و محل‌ ‌آن‌ ‌را‌ كثيف‌ و مركز كثافات‌ قرار دادند. ‌اينکه‌ خلاصه‌ قصّه‌ بپردازيم‌ بشرح‌:

وَ الَّذِين‌َ اتَّخَذُوا ‌يعني‌ بناء كردند مسجدا بنام‌ مسجد و الّا حقيقة مسجد نبود زيرا ‌تا‌ ‌در‌ ‌آن‌ نماز گذارده‌ نشود و تصرف‌ مسجديت‌ نشود مسجد نميشود و احدي‌ ‌از‌ مسلمين‌ ‌در‌ ‌آن‌ نماز نگذارد و ‌بر‌ فرض‌ ‌خود‌ منافقين‌ يك‌ صورت‌ نمازي‌ كرده‌ باشند نماز نيست‌ بعلاوه‌ اينها نه‌ قصد وقف‌ كردند و نه‌ قصد مسجديت‌ فقط اسم‌ مسجد روي‌ ‌او‌ گذاردند و باين‌ مناسبت‌ ‌در‌ قرآن‌ اطلاق‌ مسجديت‌ ‌بر‌ ‌او‌ كرده‌، و نظير ‌اينکه‌ مسجد مساجد ملعونه‌ ‌در‌ شام‌ ‌است‌ ‌که‌ بعضي‌ معاندين‌ نذر كردند ‌که‌ ‌اگر‌ حسين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ كشته‌ شد و يزيد فتح‌ كرد مسجد بناء كنند و پنج‌ مسجد بناء كردند ‌که‌ ‌در‌ اخبار ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ تعبير بملعونه‌ ‌شده‌ و البته‌ حرام‌ ‌است‌ دخول‌ ‌در‌ ‌آن‌ و اقامه‌ صلوة ‌در‌ ‌آن‌ ‌حتي‌ امر ‌آن‌ ‌از‌ بيع‌ يهود و صوامع‌ نصاري‌ كليسا بدتر ‌است‌ زيرا نماز ‌در‌ ‌آنها‌ مانعي‌ ندارد.

ضرارا صفت‌ مسجد ‌است‌ ‌که‌ نفس‌ بقاء ‌اينکه‌ مسجد ‌براي‌ مسلمين‌ ضرر دارد و پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود

(‌لا‌ ضرر و ‌لا‌ ضرار ‌في‌ الاسلام‌)

و قاعده‌ ‌لا‌ ضرر ‌از‌ همين‌ حديث‌ استفاده‌ ميشود و ‌اينکه‌ قاعده‌ مثل‌ قاعده‌ ‌لا‌ حرج‌ حكومت‌ دارد ‌بر‌ جميع‌

جلد 8 - صفحه 313

اطلاقات‌ ادله‌ احكام‌ مگر احكامي‌ ‌که‌ ‌در‌ مورد ضرر جعل‌ ‌شده‌ مثل‌ زكاة و خمس‌ آنهم‌ ‌از‌ باب‌ تخطئه‌ ‌در‌ مصداق‌ ‌است‌ و همين‌ نحوي‌ ‌که‌ ضرر و ضرار حرام‌ ‌است‌ دفعش‌ واجب‌ ‌است‌ لذا حضرت‌ امر فرمود خراب‌ كنند و بسوزانند.

و كفرا صفت‌ ‌بعد‌ ‌از‌ صفت‌ ‌است‌ ‌يعني‌ محل‌ كفر ‌است‌ ‌که‌ كفار و منافقين‌ ‌در‌ ‌آن‌ مجتمع‌ ميشوند و ‌بر‌ ضدّ اسلام‌ قيام‌ ميكنند وَ تَفرِيقاً بَين‌َ المُؤمِنِين‌َ صفت‌ سوم‌ مسجد ‌است‌ ‌که‌ موجب‌ تفرقه‌ ‌بين‌ ‌آنها‌ ميشود ‌که‌ ‌هر‌ قسمت‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌در‌ يك‌ محلي‌ بروند و ‌در‌ مركز واحد مجتمع‌ نشوند مثل‌ مسجد النبي‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ وَ إِرصاداً لِمَن‌ حارَب‌َ اللّه‌َ وَ رَسُولَه‌ُ مِن‌ قَبل‌ُ ‌که‌ ابي‌ عامر راهب‌ ‌باشد‌ و شرح‌ حال‌ ‌او‌ گذشت‌ وَ لَيَحلِفُن‌َّ إِن‌ أَرَدنا إِلَّا الحُسني‌ ‌که‌ آمدند خدمت‌ حضرت‌ و قسم‌ ياد كردند ‌که‌ ‌ما جز خير و خوبي‌ و احسان‌ بمسلمين‌ غرض‌ ديگري‌ نداشتيم‌.

وَ اللّه‌ُ يَشهَدُ إِنَّهُم‌ لَكاذِبُون‌َ ‌پس‌ ‌بعد‌ ‌از‌ شهادت‌ حق‌ جايي‌ نميماند

(چون‌ شهادت‌ داد حق‌ كبود ملك‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 107)

شأن نزول:

این آیه در باره گروهی دیگر از منافقان است که برای تحقق بخشیدن به نقشه‌های شوم خود اقدام به ساختن مسجدی در مدینه کردند که بعدا به نام مسجد «ضرار» معروف شد.

خلاصه جریان چنین است: گروهی از منافقان نزد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمدند و عرض کردند به ما اجازه ده مسجدی در میان قبیله بنی سالم (نزدیک مسجد قبا) بسازیم تا افراد ناتوان و بیمار و پیرمردان از کار افتاده در آن نماز بگزارند، و این در موقعی بود که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله عازم جنگ تبوک بود.

پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به آنها اجازه داد، ولی آنها اضافه کردند آیا ممکن است شخصا بیایید و در آن نماز بگزارید؟ پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود من فعلا عازم سفرم.

هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از تبوک بازگشت نزد او آمدند و گفتند اکنون تقاضا داریم به مسجد ما بیایی و در آنجا نماز بگزاری، و از خدا بخواهی ما را برکت دهد، و این در حالی بود که هنوز پیامبر صلّی اللّه علیه و آله وارد دروازه مدینه نشده بود.

در این هنگام پیک وحی خدا نازل شد و سلسله آیات (107- 110) را آورد و پرده از اسرار کار آنها برداشت.

و به دنبال آن پیامبر دستور داد مسجد مزبور را آتش زنند، و بقایای آن را ویران کنند، و جای آن را محل ریختن زباله‌های شهر سازند!

تفسیر:

بتخانه‌ای در چهره مسجد! در این آیه به وضع گروه دیگری از مخالفان اشاره کرده، می‌گوید: «گروهی دیگر از آنها مسجدی در مدینه اختیار کردند» که هدفهای شومی زیر این نام مقدس داشتند (وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً).

سپس هدفهای آنها را در چهار قسمت زیر خلاصه می‌کند:

1- منظور آنها این بود که با این عمل «ضرر و زیانی» به مسلمانان برسانند (ضِراراً).

2- «تقویت مبانی کفر» و بازگشت دادن مردم به وضع قبل از اسلام (وَ کُفْراً).

ج2، ص253

3- «ایجاد تفرقه در میان صفوف مسلمانان» (وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ).

زیرا با اجتماع گروهی در این مسجد، مسجد «قبا» که نزدیک آن بود و یا مسجد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله که از آن فاصله داشت از رونق می‌افتاد.

از این جمله، چنین بر می‌آید که نباید فاصله بین مساجد آن چنان باشد که روی اجتماع یکدیگر اثر بگذارند.

4- آخرین هدف آنها این بود که: «مرکز و کانونی برای کسی که با خدا و پیامبرش از پیش مبارزه کرده بود (و سوابق سوئش بر همگان روشن بود) بسازند تا از این پایگاه نفاق، برنامه‌های خود را عملی سازند» (وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ).

ولی عجب این است که تمام این اغراض سوء و اهداف شوم را در یک لباس زیبا و ظاهر فریب پیچیده بودند «و حتی سوگند یاد می‌کردند که ما جز نیکی قصد و نظر دیگری نداشتیم» (وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنی).

ولی قرآن اضافه می‌کند: «خداوندی (که از اسرار درون همه آگاه است و غیب و شهود برایش یکسان می‌باشد) گواهی می‌دهد که بطور مسلم آنها دروغگو هستند» (وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. مفسرین گویند که بنى عمرو بن عوف مسجد قبا را آماده کردند و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله فرستادند که بیاید و نماز بگذارد جماعتى از منافقین که از بنى‌غنم بن عوف بودند، حسد ورزیدند و مسجد دیگرى بنا نمودند و گفتند: ما در اینجا نماز می‌گذاریم و به مسجد قبا نمى رویم. اینان دوازده یا پانزده نفر بودند که از زمره آنان ثعلبة بن حاطب و معتب بن قشیر و نبتل بن الحرث بودند و مسجد خود را جنب مسجد قبا بنا نمودند. وقتى که از ساختن آن فارغ شدند نزد پیامبر آمدند در حالتى که پیامبر مترصد رفتن به جنگ تبوک بود از مسجد خویش تعریف نمودند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: عازم سفر هستم اگر مراجعت کردم انشاءاللَّه نزد شما خواهم آمد پیامبر به تبوک رفت و بعد از مراجعت از تبوک این آیه نازل گردید».
  3. ابن مردویه در تفسیر خود از طریق ابن اسحق روایت کرده و گوید: ابن الشهاب الزهرى از ابن اکیمة لیثى از برادرزاده خود ابورهم الغفارى نقل نموده و درباره مسجد ضرار چنین افزوده که پیامبر هنگام بازگشت از تبوک نزدیک مدینه وارد گردید این آیه درباره مسجد مزبور نازل گردید. پیامبر پس از نزول این آیه مالک بن الدخشن و معن بن عدى یا برادرش عاصم بن عدى را خواند و فرمود: بروید به طرف این مسجدى که اهل آن ظالم مى باشند آن را خراب کنید و بسوزانید. آن‌ها رفتند و دستور پیامبر را عملى کردند.
  4. على بن ابراهیم در تفسیر خود گوید: عده اى از منافقین نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و اجازه خواستند که مسجدى براى مردان پیر و سالخورده و علیل بنا کنند. پیامبر در حالتى که براى رفتن به جنگ تبوک خود را آماده کرده بود اجازه داد پس از بازگشت از جنگ تبوک این آیه درباره مسجد مزبور و درباره ابوعامر الراهب سازنده آن نازل گردید و امام حسن عسکرى علیه‌السلام بنا به نقل سید هاشم بحرانى در تفسیر برهان که از امام کاظم علیه‌السلام نقل فرموده. چنین فرماید که ابوعامر مردى فاسق بود و پیامبر پس از مراجعت دستور فرمود مسجد مزبور را بسوزانند.
  5. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص439.

منابع