آیه 180 سوره آل عمران
<<179 | آیه 180 سوره آل عمران | 181>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنان که بخل نموده و از مالی که خدا از فضل خویش به آنها داده حقوق فقیران را ادا نمیکنند گمان نکنند این بخل به نفع آنها خواهد بود بلکه به ضرر آنهاست، چه آنکه مالی که در آن بخل ورزند در قیامت زنجیر گردن آنها شود، و تنها خدا وارث آسمانها و زمین است و خدا به کردار شما آگاه است.
و کسانی که خدا به آنچه از فضلش به آنان داده بخل می ورزند، گمان نکنند که آن بخل به سود آنان است، بلکه آن بخل به زیانشان خواهد بود. به زودی آنچه به آن بخل ورزیدند در روز قیامت طوق گردنشان می شود. و میراث آسمان ها و زمین فقط در سیطره مالکیّت خداست، و خدا به آنچه انجام می دهید، آگاه است.
و كسانى كه به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا كرده، بخل مىورزند، هرگز تصور نكنند كه آن [بخل] براى آنان خوب است، بلكه برايشان بد است. به زودى آنچه كه به آن بخل ورزيدهاند، روز قيامت طوق گردنشان مىشود. ميراث آسمانها و زمين از آنِ خداست، و خدا به آنچه مىكنيد آگاه است.
آنان كه در نعمتى كه خدا به آنها عطا كرده است بخل مىورزند، مپندارند كه در بخل ورزيدن برايشان خير است. نه، شر است. در روز قيامت آنچه را كه در بخشيدنش بخل مىورزيدند چون طوقى به گردنشان خواهند آويخت. و از آن خداست ميراث آسمانها و زمين و او به هر كارى كه مىكنيد آگاه است.
کسانی که بخل میورزند، و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده، انفاق نمیکنند، گمان نکنند این کار به سود آنها است؛ بلکه برای آنها شر است؛ بزودی در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقی به گردنشان میافکنند. و میراث آسمانها و زمین، از آن خداست؛ و خداوند، از آنچه انجام میدهید، آگاه است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يبخلون: بخل: ضد سخاوت. و امساك در جايى است كه نبايد امساك شود.
سيطوقون: طوق آن است كه در گردن گذاشته شود خلقتا، مثل طوق كبوتر، يا صنعتا مثل طوق طلا، «يطوقون» يعنى طوق زده مى شوند، طوق و طاقت به معنى قدرت نيز آيد.
ميراث: وراثت وارث: منتقل شدن مالى است از كسى به كسى بدون خريدن، مال ميت را ميراث، ارث و تراث گويند.[۱]
نزول
محل نزول:
اين آيه همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۲]
شأن نزول:
«شیخ طوسى» گويد: اين آيه درباره اهل كتاب نازل شده كه بخل مى ورزيدند از اين كه حقايق را از براى مردم بيان نموده و آشكار سازند، چنان كه ابن عباس گفته است. ولى سدى گويد: درباره كسانى نازل گرديده كه بخل مى ورزيدند در راه خدا انفاق نمايند و اين قول اظهر است زيرا بيشتر مفسرين را عقيده بر آنست كه درباره مانعين زكوة نازل گرديده است چنان كه قول امام باقر عليهالسلام نيز چنين است[۳][۴].[۵]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«180» وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
و كسانى كه نسبت به (انفاق) آنچه خداوند از فضلش به آنان داده، بخل مىورزند، گمان نكنند كه (اين بخل) براى آنان بهتر است، بلكه آن برايشان بدتر است. به زودى آنچه را كه بخل كردهاند در روز قيامت، (به صورت) طوقى بر گردنشان آويخته مىشود. و ميراث آسمانها و زمين مخصوص خداست و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
جلد 1 - صفحه 662
پیام ها
1- واقع بين باشيد واز خيال و گمان انحرافى دورى كنيد. «لا يَحْسَبَنَّ»
2- مال كه از آنِ تو نيست، پس بخل چرا؟ «آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»
3- سرچشمهى بخل، ناآگاهى و تحليل غلط از خير و شرّ است. «لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ ... خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ»
4- يكى از وظايف انبيا، اصلاح بينش و تفكّر انسانهاست. «لا يَحْسَبَنَّ ... هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ»
5- حبّ دنيا، شرور را نزد انسان خير جلوه مىدهد. «لا يَحْسَبَنَّ ... هو خير»
6- در قيامت، برخى جمادات نيز محشور مىشوند. «سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا»
7- معاد، جسمانى است. «سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا»
8- قيامت، صحنهى ظهور خير و شرّ واقعى است. «هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا»
9- انسان، در تصرّف اموال خود آزاد مطلق نيست. «سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا»
10- قيامت، صحنهى تجسّم عمل است. «سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا» در حديث آمده است: هركس زكات مال خود را ندهد، در قيامت اموالش به صورت مار و طوقى بر گردنش نهاده مىشود. «1»
11- زمان برپايى قيامت، دور نيست. «سَيُطَوَّقُونَ»
12- اسير مال شدن، موجب اسارت در آخرت است. «سَيُطَوَّقُونَ»
13- آنچه را در دنيا به آن دل بستهايم و بخل ورزيدهايم، همان مايهى عذاب ما مىشود. «سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا»
14- خداوند هم صاحب ميراث ماندگار دنياست و هم نيازمند انفاق ما نيست.
پس دستور انفاق، براى سعادت خود ماست. «وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
15- وارث واقعى همه چيز و همه كس خداست. ما با دست خالى آمدهايم و با
«1». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 3، ص 502.
جلد 1 - صفحه 663
دست خالى مىرويم، پس بخل چرا؟ «وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (180)
بعد از آن در تهديد ممسكين از حقوقات واجبه بيان فرمايد:
وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ: و گمان نكنند آنان كه بخل ورزند از روى دنائت همت، بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ: به آنچه عطا فرمايد ايشان را خداى تعالى از بخشايش و كرم خود، يعنى اموال و متاع دنيويه، هُوَ خَيْراً لَهُمْ:
آن بخل و امساك، خير است براى ايشان، بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ: نه چنين است، بلكه شر است براى آنان، هم در دنيا به رفتن بركت، و هم در آخرت به عذاب و سطوت. بعد در كيفيت حشر آنها فرمايد: سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ: زود است كه طوق كرده شوند به گردن، آنچه بخل نمودند به آن از مال و زكات و حقوق واجبه، يَوْمَ الْقِيامَةِ: اين فضيحت و رسوائى آنها روز قيامت باشد.
تنبيه: آيه شريفه در شأن مانعين زكات است، و احاديث بسيار در آن وارد شده از جمله:
1- در كتاب كافى محمد بن مسلم روايت نموده از حضرت صادق
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 313
عليه السّلام: سؤال نمودم از اين آيه، فرمود: اى محمد: ما من احد يمنع من زكوة ماله شيئا الّا جعل اللّه ذلك يوم القيمة ثعبانا من نار مطوّقا فى عنقه ينهش من لحمه حتّى يفرغ من الحساب، ثمّ قال: و هو قول اللّه: سيطوّقون ما بخلوا به يوم القيمة. «1» يعنى: هيچكس منع ننمايد از زكات مالش چيزى را، مگر آنكه قرار دهد خدا آن را روز قيامت مارى از آتش، طوق زند در گردن او، به دندان گيرد گوشت او را تا فارغ شود از حساب. پس فرمود: اين است فرمايش الهى: زود باشد طوق زند در گردن او آنچه بخل ورزيده به آن.
2- على عليه السّلام فرمايد: اذا منعوا الزّكوة منعت الارض بركتها من الزّرع و الثّمار و المعادن كلّها. «2» وقتى منع نمودند زكات را، منع كند زمين بركت خود را از زراعت و ميوهها و معادن تماما.
3- حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: من منع الزّكوة فى حياته طلب الكرّة بعد موته. «3» هر كه منع نمايد زكات را در زنده بودنش، طلب كند برگشتن را بعد از مردنش.
4- ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده، فرمود: من منع الزّكوة فليمت ان شاء يهوديّا و ان شاء نصرانيّا. «4» هر كه منع نمايد زكات را، پس هر آينه مىميرد اگر بخواهد، يهودى و اگر خواهد، نصرانى.
5- و نيز آن حضرت فرمود: ما ضاع مال فى برّ او بحر الّا بمنع الزّكوة. «5» و قال:
اذا قام القائم اخذ مانع الزّكوة فضرب عنقه. «6» ضايع نشود مال در صحرا يا در دريا مگر به منع زكات؛ و فرمود: وقتى قيام فرمايد قائم عجل اللّه فرجه، بگيرد مانع
«1» فروع كافى، جلد 3، كتاب الزكاة، صفحه 502، حديث اوّل
«2» جامع الاحاديث، جلد 8، كتاب الزكوة، باب 2، صفحه 26، حديث مسلسل 74
«3» همان مدرك، باب 3، صفحه 31، حديث 88
«4» همان مدرك، حديث 91
«5» مدرك پيشين، باب 2، صفحه 23، حديث مسلسل 59
«6» فروع كافى، جلد 3، صفحه 503، حديث پنجم
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 314
زكات را و بزند گردن او را.
وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: و بر خداى تعالى ثابت است به خاصه ميراث آسمانها و زمينها، يعنى حق تعالى به ميراث گيرد از ايشان آنچه متمكنند به آن و انفاق ننمايند در راه او؛ به اين وجه كه ايشان را هلاك، و جميع ملك آسمان و زمين بىمنازعى ذات يگانه سبحانى را مسلم آيد كه: لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ.
تنبيه: محققان گفتهاند كه ميراث، حقيقتا چيزى را گويند كه به ملك كسى درآيد، و قبل از آن در ملك او نبوده باشد. پس اسناد ميراث آسمان و زمين در آيه مجاز باشد، زيرا آن عاريه است در دست مردمان، و به حسب حقيقت متعلق به خداى تعالى است كه: وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ*. پس چون اهل آسمانها و زمين بميرند، عاريه به صاحبش بازماند. و در اين اشاره است به آنكه بخيل را در واقع مالى نباشد، و آنچه در دست او است، مال خدا باشد، لذا به مال ديگرى بخل ورزيدن، غايت جهالت و شقاوت است.
وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ: و خداى تعالى به آنچه مىكنيد از انفاق و امساك، آگاه است، پس همه را بر وفق منع و عطا و خير و شر، جزا خواهد داد. اين تأكيد وعد و وعيد است در انفاق و امساك.
تبصره: آيه شريفه تحريص است بر انفاق و منع از امساك قبل از آنكه به معرض زوال درآيد به موت يا به غير آن از حوادث زمان. پس عاقل مؤمن مسارعت كند در انفاق، و از وبال بخل ترسناك باشد.
در مجمع- از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است، فرمود: سختترين حسرت و ندامت، آن كس راست كه او را مالى باشد و اخراج حقوق آن نكند و بميرد، و آن مال منتقل وارث شود و او اخراج حقوق آن را نمايد. چون روز قيامت شود، مال آن مورّث در ميزان نهند و او را امر به جهنم كنند به سبب آن مال، و وارث را امر به بهشت نمايند به واسطه مال غير.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 315
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (180)
ترجمه
و نه پندارند آنانكه بخل مينمايند بآنچه داده است ايشانرا خدا از فضلش كه آن خير است مر ايشان را بلكه آن شر است مر ايشان را زود باشد طوق كرده شوند بآنچه بخل نمودند بآن روز قيامت و مر خدا راست ميراث آسمانها و زمين و خدا بآنچه ميكنيد بينا است.
جلد 1 صفحه 540
تفسير
در سوره بقره شرحى از منافع جود و احسان و مضار بخل و امساك به عرض رساندم و در اينجا مراد بخلى است كه موجب ترك صدقات واجبه شود ميفرمايد گمان نكنند بخيلان كه بخل خوب است براى آنها چون در دنيا هر قدر مال شخص زياد شود زحمت و ابتلاء و گرفتاريش زياد ميشود و در آخرت هم شر محض است براى آنكه موجب عذاب اليم براى صاحبش ميگردد پس وبال و نتيجه سوء آن احاطه مى- نمايد بر او مانند احاطه طوق بر گردن در كافى از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه كسى نيست كه چيزى از زكوة مال خود را نداده باشد مگر آنكه خداوند آن مال را در روز قيامت بصورت اژدهائى از آتش درميآورد كه بر گردن صاحبش طوق زده و گوشت تن او را به دندان ميكند تا از حساب فارغ شود و اينست معنى سيطوقون ما بخلوا به يوم القيمة يعنى آنچه را بخل نمودند بآن از زكوة و از حضرت صادق (ع) روايت شده است كه پيغمبر فرمود نيست هيچ صاحب مال متعلق زكاتى از درخت خرما و زراعت و درخت مو مگر آنكه خداوند خاك هفت طبقه زمين آن مال را طوق گردن او مىنمايد تا روز قيامت و از حضرت باقر (ع) روايت شده كه خداوند مال مانع- الزكوة را بصورت مارى درميآورد كه دو شاخ دارد و طوق ميزند برگردن او در روز قيامت پس بآن خطاب ميشود ملازم او باش چنانچه او ملازم تو بود در دنيا و اينست مراد از اين آيه و آنچه ماليت دارد و بارث باشخاص ميرسد در آسمانها و زمين از آن خدا است پس هر ملكيتى زايل ميشود جز ملكيت او پس چرا نسبت به متاع فانى چند روزه كه آنهم ملك حقيقى خدا است از انفاق در راه او مضايقه مينمايند و خداوند بآنچه انفاق ميكنند و نميكنند خبير است و هر دو را به پاداش مناسب خود ميرساند و لا تحسبن كه خطاب به پيغمبر است و بما يعملون بصيغه مغايب نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ يَبخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِن فَضلِهِ هُوَ خَيراً لَهُم بَل هُوَ شَرٌّ لَهُم سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَومَ القِيامَةِ وَ لِلّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ اللّهُ بِما تَعمَلُونَ خَبِيرٌ (180)
و گمان نكنند كساني که بخل ميكنند بآنچه خداوند بآنها داده در اداء حقوقش از فضل خود اينکه براي آنها خير است بلكه شرّ است بر آنها زود باشد که طوق ميكنند آنها را بآنچه باو بخل كردند روز قيامت و مختص بخدا است ميراث آسمانها و زمين و خداوند بآنچه عمل ميكنيد با خبر است.
اخبار زيادي از كافي و مجالس شيخ و عياشي و غير اينها از ائمّه عليهم السلام رسيده در موضوع زكاة که مانع الزكاة فرداي قيامت افعي دور گردنش طوق زند و او را بگزد تا از حساب خلائق فارق شوند، لكن اينکه اخبار بيان مصداق و مورد نزول آيه را ميرساند منافي با اطلاق آيه ندارد شامل جميع حقوق واجبه ماليه ميشود، بلي بخل در مستحبات و لو مذموم است و صفة بخل از صفات ذميمه است لكن مورد عقوبت نيست.
وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ يَبخَلُونَ گذشت که حسبان گمان بر خلاف واقع است اعم از يقين که جهل مركّبش گويند يا مظنه در مقابل وهم.
بِما آتاهُمُ اللّهُ مِن فَضلِهِ خداوند هر چه بهر که عنايت كند تفضل است زيرا احدي طلب از او ندارد و استحقاق از براي او نيست، در دعاء است
کل نعمك ابتداء.
هُوَ خَيراً لَهُم اينکه منع زكاة و ساير حقوق واجبه بنفع آنها تمام ميشود
جلد 4 - صفحه 442
چنين نيست بَل هُوَ شَرٌّ لَهُم بلكه باعث گرفتاري و عذاب آخرت ميشود، بلكه بسا باعث بي ايمان از دنيا رفتن آنها ميشود چنانچه در آيات و اخبار اشاره دارد.
سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَومَ القِيامَةِ اينکه يكي از عذابهاي آنها است نه اينكه منحصر باين عذاب باشد چنانچه در آيات ديگر و اخبار در موارد متفرقه بيان فرمودهاند.
وَ لِلّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ كانّه دفع دخل است که گمان كنند بنفع دنيوي آنها تمام ميشود اينکه هم توهّم فاسد است بايد تمام بگذارند و بروند و مالكية آنها زايل و تمام منحصرا مملوك حق هستند لِمَنِ المُلكُ اليَومَ لِلّهِ الواحِدِ القَهّارِ مؤمن آيه 16، و مراد از ميراث گذاردن و رفتن است.
وَ اللّهُ بِما تَعمَلُونَ خَبِيرٌ خبير علم بقضاياي خارجيه و وقايع واقعه و علم بجزئيّات است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 180))- طوق سنگین اسارت! این آیه سرنوشت بخیلان را در روز رستاخیز، توضیح میدهد، همانها که در جمع آوری و حفظ ثروت میکوشند و از انفاق کردن در راه بندگان خدا، خود داری میکنند.
گر چه در آیه، نامی از زکات و حقوق واجب مالی برده نشده، ولی در روایات اهل بیت علیهم السّلام و گفتار مفسران، آیه به مانعان زکات تخصیص داده شده است.
آیه میگوید: «افرادی که بخل میورزند و از آنچه خداوند از فضل خود به آنها داده در راه او نمیدهند، تصور نکنند به سود آنهاست، بلکه این کار به زیان آنها تمام میشود» (وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ).
«بلکه (بر خلاف تصور آنها) این کار به زیان آنها تمام میشود» (بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ).
سپس سرنوشت آنها را در رستاخیز، چنین توصیف میکند: «به زودی در روز قیامت آنچه (اموالی) را که نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقی در گردنشان میافکنند» (سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ).
از این جمله استفاده میشود، اموالی که حقوق واجب آن، پرداخت نشده
ج1، ص355
و اجتماع از آن بهرهای نگرفته است و تنها در مسیر هوسهای فردی و گاهی مصارف جنون آمیز به کار گرفته شده و یا بیدلیل روی هم انباشته گردیده، همانند سایر اعمال زشت انسان، در روز رستاخیز طبق قانون «تجسم اعمال» تجسم مییابد. و به صورت عذاب دردناکی در خواهد آمد.
سپس آیه اشاره به یک نکته دیگر میکند، و میگوید: این اموال چه در راه خدا و بندگان او انفاق شود یا نشود بالاخره از صاحبان آن جدا خواهد شد «و خداوند وارث همه میراثهای زمین و آسمان خواهد بود» (وَ لِلَّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
اکنون که چنین است چه بهتر که پیش از جدا شدن از آنها، از برکات معنوی آن بهرهمند گردند، نه تنها از حسرت و مسؤولیت آن! و در پایان آیه میفرماید: «خدا از اعمال شما آگاه است» (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ).
بنابراین، اگر بخل بورزید میداند و اگر در راه کمک به جامعه انسانی از آن استفاده کنید آن را نیز میداند و به هر کس پاداش مناسبی خواهد داد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 2، ص 693.
- ↑ صاحب كشف الاسرار از قول ابن عباس گويد: كه اين آيه درباره احبار يهود نازل گرديد كه صفات و نعت نبوت رسول خدا صلی الله علیه و آله را كتمان نموده بودند و بيشتر مفسرين معتقدند كه اين آيه درباره آنان آمده از لحاظ اين كه زكوة مال را نميدادند و صاحب روض الجنان در تفسير اين آيه چنين گويد در خبر است كه زهرى روزى نزد امام سجاد عليهالسلام رفت. امام پرسيد: كجا بودى؟ گفت: از نزد بيمارى مى آيم كه مرا وصى خود قرار داده بود. آن هم درباره هزار دينارى كه در صندوق خويش داشته است امام كه در اين حال تكيه داده بود و مى شنيد. وقتى كه به اين گفتار زهرى رسيد با تعجب فرمود: هزار دينار در صندوق داشته است؟ سپس چنين فرمود: (لعلّ من باطل جمعه و من حقّ منعه؛ اين هزار دينار يا از باطل جمع شده و يا از حقى منع گرديده است).
- ↑ شيخ بزرگوار معتقد است كه اين آيه درباره فنحاص بن عازروا نازل شده چنانچه در ذيل شأن و نزول آيه 186 همين سوره ذكر نموده است.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 167.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.