مرتضی مطهری

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۵۰ توسط فرزند ایران اسلامی (بحث | مشارکت‌ها) (آثار و تألیفات)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

زندگی نامه

تولد

استاد شهيد آيت الله مطهرى در 13 بهمن 1298 هجرى شمسى مطابق با 12 جمادى الاول 1338 هجرى قمرى در قرية فريمان كه اكنون تبديل به شهرستان شده است واقع در 75 كيلومترى شهر مقدس مشهد در يك خانواده اصيل روحانى چشم به جهان گشود.

تحصیل

مطهری پس از طى دوران طفوليت به مكتبخانه رفته و به فراگيرى دروس ابتدايى مى‌پردازد. در سن دوازده سالگى به حوزه علميه مشهد عزيمت نموده و به تحصيل مقدمات علوم اسلامى اشتغال مى‌ورزد. در سال 1315 على رغم مبارزه شديد رضاخان با روحانيت و على رغم مخالفت دوستان و نزديكان، براى تكميل تحصيلات خود عازم حوزه علميه قم مى‌شود در حالى كه به تازگى مؤسس گرانقدر آن آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى ديده از جهان فروبسته و رياست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن، آيات عظام سيد محمد حجت، سيد صدرالدين صدر و سيد محمدتقى خوانسارى به عهده گرفته‌اند.

شهید مطهری نزد آیت الله صدوقی، كتاب «مطوّل» را فراگرفت و در محضر آیت الله مرعشی نجفی، «شرح لمعه» را بیاموخت. او همچنین از استادانی بزرگ همانند آیات سید صدرالدین صدر، سید محمدرضا گلپایگانی، سید احمد خوانساری، سید محمدتقی خوانساری، سید محمد حجت، سید محمد محقق یزدی ـ معروف به داماد ـ انگجی و میرزا مهدی آشتیانی ـ كه سلام خدا بر همگی آنان ـ در علوم گوناگون بهره‎مند شد.

مطهری قبل از هجرت آيت الله العظمي بروجردي به قم به بروجرد مي رفته و از محضر ايشان استفاده مي کرده است. و بعد از ورود ایشان به قم، در درس فقه و اصول ایشان شركت می نمود.[۱] او پیش از رسیدن به مرحله اجتهاد، از آیت الله بروجردی تقلید می‎كرد.[۲]

مطهری، درس اصول فقه را از «مباحث عقلیه» به طور خصوصی از حضرت امام خمینی فراگرفت[۳] همچنین بحث حكمت از «شرح منظومه» حكیم سبزواری و مبحث نفس از «اسفار اربعه» صدرالمتألهین شیرازی را در محضر ایشان آموخت.[۴]

در سال 1329 ش. استاد مطهری در محضر درس استاد علامه سید محمدحسین طباطبایی حاضر شد و مبحث «الهیّات» از كتاب «شفا» (تألیف ابو علی سینا) را از آن حكیم بزرگ بیاموخت.[۵]

علامه طباطبایی، درس دیگری ـ غیر از الهیات شفا ـ در فلسفه شروع كرده بود كه در شب های پنج شنبه و جمعه تشكیل می‎شد. این درس خصوصی بود و در آن جمعی از فاضلان حوزه علمیه قم، از جمله آیت الله دكتر بهشتی، امام موسی صدر، استاد مطهری، دكتر احمد احمدی و... شركت می‎كردند.[۶] ثمره مبارك این مجمع علمی بزرگ، شاهكاری جهانی در كلام و فلسفه است به نام كتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم». سهم مطهری در آفرینش این اثر پربار و ماندگار، اگر بیشتر از علامه طباطبایی نباشد، بدون شك كمتر نیست.

شهید مطهری مدتي نيز از محضر مرحوم آيت الله حاج ميرزا علي آقا شيرازي در اخلاق و عرفان بهره هاي معنوي فراوان برده است. دیدار با عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی اصفهانی، ایشان را وارد دنیایی جدید و شگفت انگیز كرد. حاج میرزا علی آقا با نهج البلاغه می‎زیست، با آن تنفس می‎كرد و روحش با این كتاب همدم و جمله‎های گرانقدر آن ورد زبانش بود و مهم‎تر آن كه به هر آنچه می‎دانست عمل می‎كرد و راستی كه مرد حقیقت و معنویت بود.[۷]

استاد مطهری، همچنین در دوره تحصیل هم فكر و یار و یاور سازمان انقلابی و اسلامی «فدائیان اسلام» بود.[۸] این حزب سیاسی اسلامی كه در سال 1324 شمسی، از سوی روحانی مبارز سید مجتبی نواب صفوی تشكیل شد نقش مؤثری در مبارزه با ستمگران و استبداد داشت.

تدریس

مطهری، علاوه بر مباحثه دروس اصولی، فقهی و فلسفی خود حوزه تدریس داشت. او از جمله كتاب‌های ذیل را تدریس كرد:

  • «مطوّل» (در علم معانی، بیان و بدیع)
  • «شرح مطالع» (در علم منطق)
  • «كشف المراد» (در علم كلام و عقاید)
  • «رسائل» و «كفایه» (در علم اصول فقه)
  • «مكاسب» (در فقه)
  • «شرح منظومه» و «اسفار» (در فلسفه).[۹]

فعالیت های فرهنگی و سیاسی

شهید مطهری در سال 1331 در حالى كه از مدرسين معروف و از اميدهاى آينده حوزه به شمار مى‌رفت به تهران مهاجرت مى‌كند. در تهران به تدريس در مدرسه مروى و تأليف و سخنراني هاى تحقيقى مى‌پردازد. در سال 1334 اولين جلسه تفسير انجمن اسلامى دانشجويان توسط استاد مطهرى تشكيل مى‌گردد. در همان سال تدريس خود در دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران را آغاز مى‌كند. در سالهاى 1337 و 1338 كه انجمن اسلامى پزشكان تشكيل مى‌شود. استاد مطهرى از سخنرانان اصلى اين انجمن است و در طول سالهاى 1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد اين انجمن مى‌باشد كه بحثهاى مهمى از ايشان به يادگار مانده است.

از سال 1341 كه نهضت امام خمينى آغاز مى‌شود استاد مطهرى به طور فعال در كنار امام بوده است به طورى كه مى‌توان سازماندهى قيام پانزده خرداد در تهران و هماهنگى آن با رهبرى امام را مرهون تلاشهاى او و يارانش دانست. در ساعت 1 بعد از نيمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد 1342 به دنبال يك سخنرانى مهيج عليه شخص شاه به وسيله پليس دستگير شده و به زندان موقت شهربانى منتقل مى‌شود و به همراه تعدادى از روحانيون تهران زندانى مى‌گردد. پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علماى شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه ساير روحانيون از زندان آزاد مى‌شود.

بعد از تشكيل هيئت هاى مؤتلفه اسلامى، استاد مطهرى از سوى امام خمينى همراه چند تن ديگر از شخصيت هاى روحانى عهده‌دار رهبرى اين هيئت ها مى‌گردد. پس از ترور حسنعلى منصور نخست وزير وقت توسط شهيد محمد بخارايى كه در كلاسهاى درس استاد شركت فعال داشت كادر رهبرى هيئت هاى مؤتلفه شناسايى و دستگير مى‌شود ولى از آنجا كه قاضى اين پرونده مدتى در قم نزد استاد تحصيل كرده بود به ايشان پيغام مى‌فرستد كه حق استادى را بجا آوردم و بدين ترتيب استاد شهيد از مهلكه جان سالم بدر مى‌برد.

پس از تبعيد امام خمينى به خارج از كشور مسئوليت استاد مطهرى و يارانش سنگين‌تر مى‌شود. در اين زمان وى به تأليف كتاب در موضوعات مورد نياز جامعه و ايراد سخنرانى در دانشگاهها، انجمن اسلامى پزشكان، مسجد هدايت، مسجد جامع نارمك و غيره ادامه مى‌دهد. به طور كلى استاد شهيد كه به يك نهضت اسلامى معتقد بود نه به هر نهضتى براى اسلامى كردن محتواى نهضت تلاشهاى ايدئولوژيك بسيارى نمود و با كجروي ها و انحرافات مبارزه سرسختانه كرد.

در سال 1346 به كمك چند تن از دوستان اقدام به تأسيس حسينيه ارشاد نمود به طورى كه مى‌توان او را بنيانگذار آن مؤسسه دانست. ولى پس از مدتى به علت تكروى و كارهاى خودسرانه و بدون مشورت يكى از اعضاى هيئت مديره (ناصر ميناچى) و ممانعت او از اجراى طرحهاى استاد و از جمله ايجاد يك شوراى روحانى كه كارهاى علمى و تبليغى حسينيه زير نظر آن شورا باشد سرانجام در سال 1349 على رغم زحمات زيادى كه براى آن مؤسسه كشيده بود و على رغم اميد زيادى كه به آينده آن بسته بود، در حالى كه در آن چند سال خون دل زيادى خورده بود از عضويت هيئت مديره آن مؤسسه استعفا داد و آن را ترك گفت.

در سال 1348 به خاطر صدور اعلاميه‌اى با امضاى ايشان و علامه طباطبایی و آيت الله حاج سيد ابوالفضل مجتهد زنجانى مبنى بر جمع اعانه براى كمك به آوارگان فلسطينى و اعلام آن طى يك سخنرانى در حسينيه ارشاد، دستگير شد و مدت كوتاهى در سلول انفرادى بسر برد. از سال 1349 تا 1351 برنامه‌هاى تبليغى مسجد الجواد را زير نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلى بود تا اين كه آن مسجد و به دنبال آن حسينيه ارشاد تعطيل گرديد و بار ديگر استاد مطهرى دستگير و مدتى در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهيد سخنراني هاى خود را در مسجد جاويد و مسجد ارك و غيره ايراد مى‌كرد. بعد از مدتى مسجد جاويد نيز تعطيل گرديد. در سال 1354 ممنوع المنبر گرديد و اين ممنوعيت تا پيروزى انقلاب اسلامى ادامه داشت.

از مهمترين خدمات استاد مطهرى در طول حيات پربركتش ارائه ايدئولوژى اصيل اسلامى از طريق درس و سخنرانى و تأليف كتاب است. اين امر خصوصاً در سالهاى 1351 تا 1357 به خاطر افزايش تبليغات گروههاى چپ و پديد آمدن گروههاى مسلمان چپ زده و ظهور پديده التقاط به اوج خود مى‌رسد. گذشته از امام خمينى، استاد مطهرى اولين شخصيتى است كه به خطر سران سازمان موسوم به "مجاهدين خلق ايران" پى برد و ديگران را از همكارى با اين سازمان بازداشت و حتى تغيير ايدئولوژى آنها را پيش بينى نمود. در اين سالها استاد شهيد به توصيه امام مبنى بر تدريس در حوزه علميه قم هفته‌اى دو روز به قم عزيمت كرده و درسهاى مهمى در آن حوزه القا مى‌نمايد و همزمان در تهران نيز درسهايى در منزل و غيره تدريس مى‌كند.

در سال 1355 به دنبال يك درگيرى با يك استاد كمونيست دانشكده الهيات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته مى‌شود. همچنين در اين سالها استاد مطهرى با همكارى تنى چند از شخصيتهاى روحانى، "جامعه روحانيت مبارز تهران" را بنيان مى‌گذارد بدان اميد كه روحانيت شهرستانها نيز به تدريج چنين سازمانى پيدا كند.

گرچه ارتباط استاد مطهرى با امام خمينى پس از تبعيد ايشان از ايران به وسيله نامه و غيره استمرار داشته است ولى در سال 1355 استاد موفق گرديد مسافرتى به نجف اشرف نموده و ضمن ديدار با امام خمينى درباره مسائل مهم نهضت و حوزه‌هاى علميه با ايشان مشورت نمايد. پس از شهادت آيت الله سيد مصطفى خمينى و آغاز دوره جديد نهضت اسلامى، استاد مطهرى به طور تمام وقت در خدمت نهضت قرار مى‌گيرد و در تمام مراحل آن نقشى اساسى ايفا مى‌نمايد.

در دوران اقامت امام خمينى در پاريس، سفرى به آن ديار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ايشان گفتگو مى‌كند و در همين سفر امام ايشان را مسئول تشكيل شوراى انقلاب اسلامى مى‌نمايد. هنگام بازگشت امام خمينى به ايران، استاد مطهرى مسئوليت "كميته استقبال از امام" را شخصاً به عهده مى‌گيرد و تا پيروزى انقلاب اسلامى و پس از آن همواره در كنار رهبر عظيم الشان انقلاب اسلامى و مشاورى دلسوز و مورد اعتماد براى ايشان بود.

آثار و تألیفات

آثار درباره مرتضی مطهری

کتاب‌شناسی توصیفی استاد مرتضی مطهری، میراحمد باقرزاده ارجمندی، تبریز: مؤسسه تحقیقاتی علوم اسلامی ـ انسانی دانشگاه تبریز (سه علامه تبریزی): کلیات 7، 1381.

شهادت

استاد مطهری كه آرزویش شهادت در راه خدا بود و در كتاب ها و گفتارهایش، مقام بلند و ارزش والای شهید را با عباراتی نغز و حكیمانه نوشته و گفته بود، سرانجام به آرزویش رسید. در شب چهارشنبه 12 اردیبهشت 1358، ساعت بیست و دو و بیست دقیقه، استاد مطهری به وسیله جوانی فریب خورده از اعضای گروهك سیاسی و منافق «فرقان» به شهادت رسید.[۱۰]

شهید مطهری از نگاه شخصیت های بزرگ

امام خمینی

مطهری که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود مفت و به ملا اعلی پیوست لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی اش نمی رود.[۱۱]

«...تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن بی نظیر بود».[۱۲]

علامه طباطبایی

مرحوم مغفور مطهری که دانشمندی بود متفکر و محقق دارای هوش سرشار و فکری روشن و ذهنی واقع بین. تألیفانی که از خود به یادگار گذاشته و تحقیقاتی که در اطراف مقاصد علمی و برهانی نگاشته و در لابلای کتاب هایش به چشم می خورد، اعجاب آور است.[۱۳]

آیت الله خامنه ای دام ظله

آقای مطهری در پیروزی این انقلاب بلکه در به وجود آوردن این انقلاب هم نقش بسیار داشتند...

مرحوم مطهری جزو شخصیت ها و پیش روان کاروان تقریب روحانی و دانشجو بود که با قوت و صلابت شخصیت علمی اش، مخاطبان خودش را متواضع کرده بود.

آیت الله مشکینی

ایشان یک اسلامشناس و درک کننده اسلام راستین بود و چون عقاید و عمل و اخلاق و روش و فروع را خوب درک می کرد... قهراً عده ای با مرحوم مطهری مخالفت داشتند و حداقل سه تیپ با ایشان مخالفند: تیپ اول مادیون ضد الهیون... تیپ دوم آقایان التقاطی... و تیپ سوم ملی گرایان.[۱۴]

پانویس

  1. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج1، ص9.
  2. مطهری، مطهر اندیشه، ج1، ص32.
  3. یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج1، ص172.
  4. یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج1، ص172.
  5. علل گرایش به مادی‌گری، ص11.
  6. ر.ك: یادواره استاد شهید مطهری، ص31؛ یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج1، ص172.
  7. ر.ك: سیری در نهج البلاغه، ص10ـ12.
  8. یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج1، ص339 و 340.
  9. یادواره استاد شهید مرتضی مطهری، ص 32.
  10. مطهری، مطهر اندیشه‎ها، ج2، ص67.
  11. مطهری مطهر اندیشه ها، ج1، ص44.
  12. مطهری مطهر اندیشه ها، ج1، ص46.
  13. مطهری مطهر اندیشه ها، ج1، ص27.
  14. مطهری مطهر اندیشه ها، ج2، ص90، 689.

منابع