منابع و پی نوشتهای متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

تفسیر اجتهادی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
تفسیر اجتهادی، یکی از شیوه های تفسیر قرآن است که در آن مفسر کوشش می نماید تا با تکیه بر تدبر و استفاده از منابعی همچون خود قرآن، روایات، معانی لغوی واژگان آیه و... معنا و مقصود مورد نظر آیه را از آن استخراج نماید.
+
{{خوب}}
  
==تفسير اجتهادى==
+
«تفسیر اجتهادی»، یکی از شیوه های [[تفسیر قرآن]] است که در آن مفسر کوشش می نماید تا با تکیه بر [[تدبر در قرآن|تدبر]] و استفاده از منابعی همچون خود [[قرآن]]، [[حدیث|روایات]]، معنای لغوی واژگان [[آیه]] و...، مفهوم و مقصود مورد نظر آیه را از آن استخراج نماید.
  
مشهورترین روش و مبنای تفسیری که در طی قرون اسلامی همواره در میان دانشمندان اسلامی و مفسران [[قرآن]] معمول بوده تفسیر اجتهادی است. این نوع تفسیر را می توان حد وسط بین دو نوع تفسیر دیگر، یعنی تفسیر به رای (طبقه افراطی) و تفسیر نقلی (طبقه  تفریطی) دانست.
+
==معرفی تفسیر اجتهادى==
  
گرچه طبقه معتقد به تفسیر مبتنی بر روایت عرضه کننده قدیمی ترین روش در تفسیر قرآن محسوب می شود ولی ملاحظه روش مفسران صدر اسلام و اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و تابعانی چون [[ابن عباس]]، [[ابن مسعود]]، [[قیس بن مسلم مجاهد]] و نظایر آنان به خوبی بیانگر آن است که اولین گروه مفسران معروف پیرو تفسیر اجتهادی بوده اند و با وجود عنایت و توجه فراوان به روایات تفسیری تامل و تدبر و اجتهاد را پایه و اساس فهم آیات و استخراج معانی آنها قرار داده، از طریق روایت و سماع به عنوان یکی از وسایل و مقدمات فهم قرآن استفاده می نمودند.
+
مشهورترین روش و مبنای تفسیری که همواره در میان دانشمندان اسلامی و مفسران [[قرآن]] معمول بوده، «تفسیر اجتهادی» است. این نوع تفسیر را می توان حد وسط بین دو نوع تفسیر دیگر، یعنی [[تفسیر به رأی]] (طبقه افراطی) و [[تفسیر روایی|تفسیر نقلی]] (طبقه تفریطی) دانست.
  
روش تفسیر اجتهادی، اعتماد به تدبر و عقل را توام با تقید به روایات تفسیری مورد استفاده قرار می دهد و به همین جهت است که با روش تفسیر به رای و همچنین با تفسیر نقلی فرق اصولی دارد. به علاوه در تفسیر اجتهادی امکان استخراج صحیح معانی آیات از طریق تدبر و تعقل با این که سنت و روایت نیز یکی از ارکان ضروری  آن است اما در عین حال نیازمند شرایط و مقدمات دیگری است که مفسر باید به قدر کفایت از آنها اطلاع داشته باشد.
+
روش تفسیر اجتهادی، اعتماد به [[تدبر در قرآن|تدبر]] و [[عقل]] را توام با تقید به روایات تفسیری مورد استفاده قرار می دهد و به همین جهت است که با روش تفسیر به رأی و همچنین با تفسیر نقلی فرق اصولی دارد. به علاوه در تفسیر اجتهادی امکان استخراج صحیح معانی آیات از طریق تدبر و تعقل با این که [[سنت]] و روایت نیز یکی از ارکان ضروری  آن است، اما در عین حال نیازمند شرایط و مقدمات دیگری است که مفسر باید به قدر کفایت از آنها اطلاع داشته باشد.
  
دانستن ادبیات عربی در سطح بالا آگاه بودن از نکات و دقایق فصاحت و بلاغت زبان، اطلاع از کیفیت تنزیل، اسباب نزول و شان نزول آیات، ناسخ و منسوخ، علم حدیث و... از جمله این شرایط محسوب می گردد.
+
دانستن [[ادبیات عرب]] در سطح بالا، آگاه بودن از نکات و دقایق فصاحت و [[بلاغت]] زبان، اطلاع از کیفیت تنزیل، [[اسباب نزول]] و شأن نزول آیات، [[ناسخ و منسوخ]]، [[علوم حدیث|علم حدیث]] و... از جمله این شرایط محسوب می گردد.
  
بدیهی است حساسیتی که در تفسیر اجتهادی از نظر صلاحیت و مسئولیت مفسر در احراز شرایط و مقدمات علمی لازم وجود دارد موجب آن شده که مرز میان «تفسیر اجتهادی» و «[[تفسیر به رای]]» همواره مبهم و تاریک مانده تشخیص این دو از یکدیگر برای مفسران دشوار باشد و باعث لغزش و انحراف آنان شود. آری بسیاری از مفسرانی که تحت عنوان تفسیر اجتهادی دچار لغزشها و اشتباهات عجیب و دور از انتظار گردیده، مرتکب بدترین شکل «تفسیر به رای» شده اند و عده ای دیگر بی آنکه شرایط تفسیر اجتهادی را دارا باشند اقدام به تفسیر قرآن کرده اند.
+
بدیهی است حساسیتی که در تفسیر اجتهادی از نظر صلاحیت و مسئولیت مفسر در احراز شرایط و مقدمات علمی لازم وجود دارد، موجب آن شده که مرز میان «تفسیر اجتهادی» و «تفسیر به رأی» همواره مبهم و تاریک مانده، تشخیص این دو از یکدیگر برای مفسران دشوار باشد و باعث لغزش و انحراف آنان شود. آری بسیاری از مفسرانی که تحت عنوان تفسیر اجتهادی دچار لغزشها و اشتباهات عجیب و دور از انتظار گردیده، مرتکب بدترین شکل «تفسیر به رأی» شده اند و عده ای دیگر بی آنکه شرایط تفسیر اجتهادی را دارا باشند اقدام به تفسیر قرآن کرده اند.
  
==مشخصات تفسیر اجتهادی==
+
==مبانی تفسیر اجتهادی==
  
# قرآن، کتابی است همگانی و مقصود از خطابات آن عموم و تفهیم تمامی آنان می باشد.
+
*[[قرآن]]، کتابی است همگانی و مقصود از خطابات آن عموم و تفهیم تمامی آنان می باشد.
# تمام آیات قرآن قابل فهم بوده از راه تدبر و تامل می توان به درک معانی و مقاصد آن نایل آمد.
+
*تمام آیات قرآن قابل فهم بوده از راه [[تدبر در قرآن|تدبر]] و تامل می توان به درک معانی و مقاصد آن نایل آمد.
# روایات تفسیری جنبه ارشادی دارند و منظر از بیان آنها توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توضیح مطالبی نیست که بدون وجود آنها درک معانی آیات قرآن غیرممکن باشد.
+
*روایات تفسیری جنبه ارشادی دارند و منظر از بیان آنها توسط [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله توضیح مطالبی نیست که بدون وجود آنها درک معانی آیات قرآن غیرممکن باشد.
# روایاتی که در تفسیر آیات وارد شده است به عنوان یکی از مقدمات لازم و مهم در توضیح معانی آنها مورد استفاده قرار می گیرند.
+
*روایاتی که در تفسیر آیات وارد شده است به عنوان یکی از مقدمات لازم و مهم در توضیح معانی آنها مورد استفاده قرار می گیرند.
# همه شرایط و مقدماتی که ذکر شد همراه با تجربه و ممارست کافی در صلاحیت مفسر معتبر بوده باید در این باره به مقدار لازم و ضروری آمادگی داشته باشد.
+
*همه شرایط و مقدماتی که ذکر شد همراه با تجربه و ممارست کافی در صلاحیت مفسر معتبر بوده و باید در این باره به مقدار لازم و ضروری آمادگی داشته باشد.
# در این روش، مفسر باید از تحمیل رای و نظریه بدست آمده از غیر قرآن به آیات و تطبیق آن با مطالبی که مناسبت لفظی و معنوی با ظاهر آیات ندارد اکیداً خودداری نماید.
+
*در این روش، مفسر باید از تحمیل رای و نظریه بدست آمده از غیر قرآن به آیات و تطبیق آن با مطالبی که مناسبت لفظی و معنوی با ظاهر آیات ندارد اکیداً خودداری نماید.
  
 
==آغازگران تفسیر اجتهادی==
 
==آغازگران تفسیر اجتهادی==
  
به یک معنا و در حقیقت نخستین آموزگاران عقل ورزی در فهم متن قرآن پیامبر و جانشینان آن مقام عالیقدر نبوت است. آنان با علم به نیاز همیشگی مسلمانان به فهم درست و روزآمد قرآن راه را بر تفسیر اجتهادی گشودند تا زندگی بر مبنای [[وحی]] را محدود به دوران خود نکرده باشند. اما تا چند سده پس از ایشان کسی را یارای پیمودن این راه نبود و گویا مسلمانان تا مدتهای مدید اجتهاد را رقیب و معارض [[تفسیر ماثور]] می دانستند و جز ماثور را مرضی معصوم نمی پنداشتند تا این که به تدریج نظرها مساعدتر گشت و هر روز بر خیل کسانی که جسارت و توانایی اجتهاد در تفسیر را پیدا می کردند، بیشتر شد.
+
گرچه طبقه معتقد به تفسیر مبتنی بر [[حدیث|روایت]]، عرضه کننده قدیمی ترین روش در [[تفسیر قرآن]] محسوب می شود، ولی ملاحظه روش مفسران صدر [[اسلام]] و [[صحابی|اصحاب پیامبر]] صلی الله علیه و آله چون [[ابن عباس]]، [[ابن مسعود]]، و [[تابعان|تابعانی]] مانند مجاهد و نظایر آنان، به خوبی بیانگر آن است که اولین گروه مفسران معروف پیرو تفسیر اجتهادی بوده اند و با وجود عنایت و توجه فراوان به روایات تفسیری، تامل و [[تدبر در قرآن|تدبر]] و [[اجتهاد]] را پایه و اساس فهم آیات و استخراج معانی آنها قرار داده، از طریق روایت و [[سماع (علم الحدیث)|سماع]] به عنوان یکی از وسایل و مقدمات فهم قرآن استفاده می نمودند.
  
محمد ابن جریر طبری (متوافی 310 هجری) اندک تغییرات او در شیوه تفسیر اثری، اولین نمونه های تفسیر اجتهادی در میان مفسران رسمی اهل سنت است.
+
در حقیقت نخستین آموزگاران عقل ورزی در فهم متن قرآن، [[پیامبر اکرم]] و جانشینان آن مقام عالیقدر است. آنان با علم به نیاز همیشگی مسلمانان به فهم درست و روزآمد قرآن راه را بر تفسیر اجتهادی گشودند تا زندگی بر مبنای [[وحی]] را محدود به دوران خود نکرده باشند. اما تا چند سده پس از ایشان کسی را یارای پیمودن این راه نبود و گویا مسلمانان تا مدتهای مدید اجتهاد را رقیب و معارض [[تفسیر روایی|تفسیر مأثور]] می دانستند و جز روایت را مرضی [[معصوم]] نمی پنداشتند تا این که به تدریج نظرها مساعدتر گشت و هر روز بر خیل کسانی که جسارت و توانایی اجتهاد در تفسیر را پیدا می کردند، بیشتر شد.
  
* ابومسلم اصفهانی (متوفی 322 هجری) نویسنده جامع التاویل
+
اولین نمونه های تفسیر اجتهادی عبارتند از:
* تفسیر علی ابن موسی رمانی (متوفی 384 هجری)
 
* نوشته هاو بحث های [[شیخ مفید]] در آثار کلامی خود که سخت گرایش تفسیری داشتند.
 
* سید رضی (متوفی 406) با تالیف کتابهای تفسیری حقائق التنزیل و دقائق التاویل والمجازات القرانیه.
 
* سید مرتضی علم الهدی (متوفی 436 هجری) نویسنده المحکم والمتشابه والصرفه فی اعجاز القران.
 
* [[شیخ طوسی]] (متوفی 460) در التبیان و همه آثار کلامی خود.
 
* ابن ادریس (متوفی 598) تبیان را تلخیص کرد و نام مختصر البیان را بر آن گذاشت.
 
* فضل بن حسن طبرسی (متوفی 548) مولف مهمترین تفسیر شیعی به نام مجمع البیان.
 
* ابوالفتوح رازی (متوفی 589 به بعد) صاحب روض الجنن و روح الجنان
 
  
این فهرست را می توان همچنان ادامه داد و تا دامنه های تفاسیر قرن حاضر کشاند اما شمار بی حد و حصری از آثار تفسیری در قرون اخیر به این شیوه نگارش یافته اند.
+
* [[محمد بن جریر طبری]] (متوفی ۳۱۰) صاحب [[تفسیر طبری (کتاب)|تفسیر طبری]] که تغییرات اندکی در شیوه [[تفسیر روایی|تفسیر اثری]] داد.
 +
 
 +
*ابومسلم اصفهانی (متوفی ۳۲۲) نویسنده جامع التأویل.
 +
*تفسیر علی ابن عیسی رمانی (متوفی ۳۸۴).
 +
*نوشته ها و بحث های [[شیخ مفید]] در آثار کلامی خود که سخت گرایش تفسیری داشتند.
 +
*[[سید رضی]] (متوفی ۴۰۶) با تالیف کتابهای تفسیری [[حقایق التأویل فی متشابه التنزیل (کتاب)|حقایق التأویل فی متشابه التنزیل]] و [[تلخیص البیان فی مجازات القرآن (کتاب)|المجازات القرآنیه]].
 +
*[[سید مرتضی|سید مرتضی علم الهدی]] (متوفی ۴۳۶) نویسنده المحکم والمتشابه والصرفه فی اعجاز القرآن.
 +
*[[شیخ طوسی]] (متوفی ۴۶۰) در [[التبیان (کتاب)|التبیان]] و همه آثار کلامی خود.
 +
*[[ابن ادریس حلی|ابن ادریس]] (متوفی ۵۹۸) التبیان طوسی را تلخیص کرد و نام مختصر البیان را بر آن گذاشت.
 +
*[[شیخ طبرسی|فضل بن حسن طبرسی]] (متوفی ۵۴۸) مولف مهمترین تفسیر شیعی به نام [[مجمع البیان (کتاب)|مجمع البیان]].
 +
*[[ابوالفتوح رازی]] (متوفی ۵۸۹ به بعد) صاحب [[روض الجنان و روح الجنان (کتاب)|روض الجنان و روح الجنان]].
 +
 
 +
این فهرست را می توان همچنان ادامه داد و تا دامنه های تفاسیر قرن حاضر کشاند اما شمار زیادی از آثار تفسیری در قرون اخیر به این شیوه نگارش یافته اند.
  
 
==حجیت تفسیر اجتهادی==
 
==حجیت تفسیر اجتهادی==
  
دانشمندان و علمای اسلام برای اثبات صحت و حجیت روش تفسیر اجتهادی دلایل زیادی آورده اند:
+
دانشمندان و علمای اسلامی برای اثبات صحت و حجیت روش تفسیر اجتهادی دلایل زیادی آورده اند:
  
 
'''دلایل قرآنی:'''
 
'''دلایل قرآنی:'''
  
آیاتی که می تواند به منظور اثبات و تایید «تفسیر اجتهادی» مورد استناد قرار گیرد به جهت اختلافی که از نظر مضمون و کیفیت استدلال دارند به چند دسته تقسیم می شوند:
+
آیاتی که می تواند به منظور اثبات و تایید «تفسیر اجتهادی» مورد استناد قرار گیرد، به جهت اختلافی که از نظر مضمون و کیفیت استدلال دارند به چند دسته تقسیم می شوند:
  
* دسته اول: آیاتی که زبان قرآن را لسان عربی آشکار و قابل فهم و مطابق با زبان قومی که بر آنان نازل شده معرف می کند. [[سوره نحل]]/31، [[سوره زخرف]]/2و3، [[سوره ابراهیم]]/[[سوره دخان]]/58.
+
*دسته اول: آیاتی که زبان قرآن را «لسان عربی آشکار» و قابل فهم و مطابق با زبان قومی که بر آنان نازل شده معرف می کند. [[سوره نحل]]/۳۱، [[سوره زخرف]]/۲و۳، [[سوره ابراهیم]]/۴، [[سوره دخان]]/۵۸.
  
* دسته دوم: آیاتی که قؤان را به عنوان هدایت، فارق بین حق و باطل و روشنگر هر امر مبهمی توصیف می نماید. مانند [[سوره بقره]]/185 و [[سوره نحل]]/89.
+
*دسته دوم: آیاتی که قرآن را به عنوان هدایت، فارق بین حق و باطل و روشنگر هر امر مبهمی توصیف می نماید. مانند [[سوره بقره]]/۱۸۵ و [[سوره نحل]]/۸۹.
  
* دسته سوم: آیاتی مه با لحنی شدید و تند مردمان را به تدبر و تعقل در معانی و مقاصد آیات قرن ترغیب می کند و کسانی را که در فهم آنها کوتاهی می کنند، مورد انتقاد شدید قرار می دهد. بدیهی است اگر قرآن با تدبر و تامل قابل فهم نبود چگونه امکان داشت چنینی دستوری از سوی خداوند حکیم آن هم نسبت به یک امر ناممکن صادر گردد و در این صورت تعقل و تفکر چه سودی می توانست داشته باشد؟ مانند [[سوره ص]]/29 و [[سوره محمد]]/24.
+
*دسته سوم: آیاتی که با لحنی شدید و تند مردمان را به تدبر و تعقل در معانی و مقاصد آیات قرن ترغیب می کند و کسانی را که در فهم آنها کوتاهی می کنند، مورد انتقاد شدید قرار می دهد؛ مانند [[سوره ص]]/۲۹ و [[سوره محمد]]/۲۴. بدیهی است اگر قرآن با تدبر و تامل قابل فهم نبود چگونه امکان داشت چنین دستوری از سوی خداوند حکیم آن هم نسبت به یک امر ناممکن صادر گردد و در این صورت تعقل و تفکر چه سودی می توانست داشته باشد؟
  
* دسته چهارم: آیاتی که صریحاً تحدی به قرآن می کند و از مردم می خواهد که اگر به قابل فهم بودن آن برای عوام مردم ایمان ندارد دسته به دست هم داده سوره ای مشابه یک سوره از آن بیاورند. [[سوره نساء]]/82 و [[سوره بقره]]/23. مشخص است که آیات قرآن تا خود مفهوم و قابل درک نباشد تحدی آن امری نامعقول است.
+
*دسته چهارم: آیاتی که صریحاً [[تحدی در قرآن|تحدی]] به قرآن می کند و از مردم می خواهد که اگر به قابل فهم بودن آن برای عوام مردم ایمان ندارند، دست به دست هم داده سوره ای مشابه یک سوره از آن بیاورند ([[سوره نساء]]/۸۲ و [[سوره بقره]]/۲۳). مشخص است که آیات قرآن تا خود مفهوم و قابل درک نباشد تحدی آن امری نامعقول است.
  
 
'''دلایل روایی:'''
 
'''دلایل روایی:'''
  
به رواياتى نيز استدلال شده است؛ مانند اين روايت معتبر از [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله: «فاذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن». با توجه به اين كه ظاهر از «الفتن» همه فتنه ها و «القرآن» همه قرآن است رسول خدا صلى الله عليه و آله به طور مطلق در هر فتنه اى ما را به [[قرآن كريم]] ارجاع داده است، بنابراين بايد در حد توان از هدايت معارف و احكام قرآن بهره گرفت؛ خواه معارف و احكام روشنى كه نياز به تفسير ندارند يا معارف و احكام نيازمند تفسير؛ همچنين حديث متواتر ثقلين كه تمسك به قرآن و عترت را شرط گمراه نشدن قرار داده است و نيز اين سخنان اميرمؤمنان، على عليه السلام: «عليكم بكتاب الله فإنه الحبل المتين والعصمة للتمسك» كه مسلمانان را به كتاب خدا ارجاع مى دهد، دليل لزوم اجتهاد در فهم و تفسير قرآن اند.
+
به روایاتى نیز استدلال شده است مانند:
 +
 
 +
* روایتی معتبر از [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله: «فاذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن». با توجه به این که ظاهر از «الفتن» همه فتنه ها و «القرآن» همه قرآن است. رسول خدا صلى الله علیه و آله به طور مطلق در هر فتنه اى ما را به [[قرآن کریم]] ارجاع داده است، بنابراین باید در حد توان از هدایت معارف و احکام قرآن بهره گرفت؛ خواه معارف و احکام روشنى که نیاز به تفسیر ندارند یا معارف و احکام نیازمند تفسیر.
 +
* همچنین [[حدیث ثقلین|حدیث ثقلین]] که تمسک به قرآن و [[عترت]] را شرط گمراه نشدن قرار داده است.
 +
* نیز این سخن [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان على]] علیه السلام: «علیکم بکتاب الله فإنه الحبل المتین والعصمة للتمسک» که مسلمانان را به کتاب خدا ارجاع مى دهد، دلیل لزوم اجتهاد در فهم و تفسیر قرآن اند.
 +
* روایت مرسل نبوى: «القرآن ذلول ذو وجوه فاحملوه على أحسن الوجوه؛ قرآن انعطاف پذیر و داراى وجوهى است، پس آن را بر بهترین وجه حمل کنید» نیز مؤید جواز استنباط و اجتهاد در قرآن است.
  
روايت مرسل نبوى: «القرآن ذلول ذو وجوه فاحملوه على أحسن وجهه؛ قرآن انعطاف پذير و داراى وجوهى است، پس آن را بر بهترين وجه حمل كنيد» نيز مؤيد جواز استنباط و اجتهاد در قرآن است.
+
'''سیره پیامبر و امامان معصوم:'''
  
'''سيره پيامبر و امامان معصوم:'''
+
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله کیفیت اجتهاد عقلى در فهم نصوص دینى (قرآن و سنت) را به اصحاب خویش مى آموخت، چنان که براى [[ابن عباس]] دعا کرد: «اللّهمّ فقّهه فى الدین و علّمه التأویل».
  
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله كيفيت اجتهاد عقلى در فهم نصوص دينى (قرآن و سنت) را به اصحاب خويش مى آموخت، چنان كه براى ابن عباس دعا كرد: «اللّهمّ فقهه فى الدين و علمه التأويل».
+
اگر تفسیر منحصر در نقل و روایت مى بود، دعاى پیامبر به ابن عباس هیچ ویژگى اى نداشت. هر چند نقل هاى یاد شده از جهت [[سند حدیث|سند]] ضعیف اند؛ ولى مى توانند مؤیدى بر جواز تفسیر اجتهادى باشند.
  
اگر تفسير منحصر در نقل و روايت مى بود، دعاى پيامبر به ابن عباس هيچ ويژگى اى نداشت. هر چند نقل هاى ياد شده از جهت سند ضعيف اند؛ ولى مى توانند مؤيدى بر جواز تفسير اجتهادى باشند.
+
'''سیره عقلا:'''
  
'''سيره عقلا:'''
+
دلیل دیگر بر جواز تفسیر اجتهادى سیره عقلاست. روش عقلا در فهم مطالب هر کتابى این است که مطالب مبهم آن را با شیوه اى خاص روشن و معناى کلام و مراد نویسنده را آشکار مى کنند. این سیره همان اجتهاد در فهم معناى کلام و مراد گوینده و نویسنده است که همواره معمول بوده و خداوند متعال و پیامبر صلى الله علیه و آله آن را رد نکرده اند. قرآن کریم گرچه باطنى دارد که فهم آن با قواعد ادبى و اصول عقلایى محاوره ممکن نیست و از این نظر با کتاب هاى دیگر فرق دارد؛ ولى ظاهرى نیز دارد که روش تفهیم آن مانند روش تفهیم دیگر کتاب هاست و با این سیره، جواز اجتهاد در فهم معناى متن و صحت روش تفسیر اجتهادى در تفسیر قرآن ثابت مى شود.
  
دليل ديگر بر جواز تفسير اجتهادى سيره عقلاست. روش عقلا در فهم مطالب هر كتابى اين است كه مطالب مبهم آن را با شيوه اى خاص روشن و معناى كلام و مراد نويسنده را آشكار مى كنند. اين سيره همان اجتهاد در فهم معناى كلام و مراد گوينده و نويسنده است كه همواره معمول بوده و خداوند متعالى و پيامبر صلى الله عليه و آله آن را رد نكرده اند. قرآن كريم گرچه باطنى دارد كه فهم آن با قواعد ادبى و اصول عقلايى محاوره ممكن نيست و از اين نظر با كتاب هاى ديگر فرق دارد؛ ولى ظاهرى نيز دارد كه روش تفهيم آن مانند روش تفهيم ديگر كتاب هاست و با اين سيره جواز اجتهاد در فهم معناى متن و صحت روش تفسير اجتهادى در تفسير قرآن ثابت مى شود.
+
حتى مى توان گفت چون دانستن بسیارى از معارف و احکام قرآن ضرورى اند و کوشش براى فهم آنها از راه مناسب از نظر عقل و عقلا لازم است، وجوب تفسیر اجتهادى فى الجمله ثابت مى شود.
  
حتى مى توان گفت چون دانستن بسيارى از معارف و احكام قرآن ضرورى اند و كوشش براى فهم آنها از راه مناسب از نظر عقل و عقلا لازم است، وجوب تفسير اجتهادى فى الجمله ثابت مى شود.
+
==انواع تفسیر اجتهادى==
  
==تنوع تفسير اجتهادى==
+
تفسیر اجتهادى بر اساس اختلاف منابع و روشهاى مفسران، متنوع مى شود؛ براى نمونه گاهى در تفسیر اجتهادى براى توضیح و تبیین آیات، بیشترین استفاده از آیات قرآن مى شود که به آن [[تفسیر قرآن به قرآن|تفسیر قرآن به قرآن]] گفته مى شود و گاه بیشترین استفاده از روایات برده مى شود که به آن تفسیر اجتهادى روایى گفته مى شود و گاه در تفسیر آیات از منابع مختلف (قرآن، روایات، عقل، علوم ادبى) بهره برده مى شود که به آن تفسیر اجتهادى جامع گفته مى شود.
  
تفسير اجتهادى بر اساس اختلاف منابع و روشهاى مفسران، متنوع مى شود؛ براى نمونه گاهى در تفسير اجتهادى براى توضيح و تبيين آيات، بيشترين استفاده از آيات قرآن مى شود كه به آن تفسير اجتهادى قرآن به قرآن گفته مى شود و گاه بيشترين استفاده از روايات برده مى شود كه به آن تفسير اجتهادى روايى گفته مى شود و گاه در تفسير آيات از منابع مختلف (قرآن، روايات، عقل، علوم ادبى) بهره برده مى شود كه به آن تفسير اجتهادى جامع گفته مى شود؛ همچنين تفسير اجتهادى بر اساس استعدادها و توانايى هاى علمى و ادبى و دستاوردها و آموخته هاى مفسران از علوم و معارف متنوع و گوناگون است، زيرا هر دانشمندى تخصص علمى خود را وسيله فهم قرآن قرار مى دهد و از زاويه دانشى كه در آن مهارت دارد به قرآن مى نگرد؛ مثلاً كسى كه اديب برجسته اى است در تفسير از نظر ادبى بر ديگران برترى دارد؛ همچنين كسانى كه در فلسفه، عرفان، كلام، فقه، لغت يا حتى علوم طبيعى و رياضى و نجوم و جز آن صاحب نظرند آيات مربوط به تخصص خود را بهتر از كسانى كه در آن رشته تخصص ندارند، تفسير مى كنند و گرايش ويژه آنها در تفسيرشان بروز مى كند و در نتيجه تفسير اجتهادى با گرايش متفاوت مانند ادبى، فلسفى، باطنى، عرفانى، علمى، كلامى، اجتماعى و فقهى به وجود مى آيد.
+
همچنین تفسیر اجتهادى بر اساس استعدادها و توانایى هاى علمى و ادبى و دستاوردها و آموخته هاى مفسران از علوم و معارف متنوع و گوناگون است، زیرا هر دانشمندى تخصص علمى خود را وسیله فهم قرآن قرار مى دهد و از زاویه دانشى که در آن مهارت دارد به قرآن مى نگرد؛ مثلاً کسى که ادیب برجسته اى است در تفسیر از نظر ادبى بر دیگران برترى دارد؛ همچنین کسانى که در [[فلسفه]]، [[عرفان]]، [[کلام]]، [[فقه]]، [[علم لغت|لغت]] یا حتى علوم طبیعى و [[ریاضى]] و [[علم نجوم|نجوم]] و جز آن صاحب نظرند، آیات مربوط به تخصص خود را بهتر از کسانى که در آن رشته تخصص ندارند، تفسیر مى کنند و گرایش ویژه آنها در تفسیرشان بروز مى کند و در نتیجه تفسیر اجتهادى با گرایش متفاوت مانند ادبى، فلسفى، باطنى، عرفانى، علمى، کلامى، اجتماعى و فقهى به وجود مى آید.
  
همچنين به باور برخى تفسير اجتهادى به اعتبار برخوردارى از شرايط به تفسير اجتهادى صحيح و غيرصحيح قسمت مى شود، زيرا تفسير اجتهادى يا داراى شرايط لازم براى تفسير و مفسر و بر پايه قراين صحيح است كه تفسير اجتهادى صحيح است يا داراى شرايط لازم و بر پايه قراين نيست كه تفسير غيرصحيح و مردود است.
+
همچنین به باور برخى، تفسیر اجتهادى به اعتبار برخوردارى از شرایط به تفسیر اجتهادى صحیح و غیرصحیح قسمت مى شود، زیرا تفسیر اجتهادى یا داراى شرایط لازم براى تفسیر و مفسر و بر پایه قراین صحیح است، که تفسیر اجتهادى صحیح شمرده می شود؛ و یا داراى شرایط لازم و بر پایه قراین نیست که تفسیر غیرصحیح و مردود است.
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* حسين علوى مهر، سيد عبدالرسول حسينى زاده، تفسیر اجتهادی، [http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,13129 دانشنامه موضوعی قرآن]، تاریخ بازیابی: 10 مهر 1392.
+
 
* عباسعلی عمید زنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1367، صص270-276.
+
*حسین علوى مهر، سید عبدالرسول حسینى زاده، "تفسیر اجتهادی"، [http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,13129 دانشنامه موضوعی قرآن]، تاریخ بازیابی: ۱۰ مهر ۱۳۹۲.
* علی اصغر چراغی، نگاهی دوباره به تفسیر اجتهادی، صحیفه مبین، دوره دوم شماره 23-24.
+
*عباسعلی عمید زنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۷، صص۲۷۰-۲۷۶.
* محمدهادی معرفت، تفسیر و مفسران، قم: موسسه فرهنگی التمهید، 1385، جلد دوم.
+
*علی اصغر چراغی، نگاهی دوباره به تفسیر اجتهادی، صحیفه مبین، دوره دوم شماره ۲۳-۲۴.
 +
*محمدهادی معرفت، تفسیر و مفسران، قم: موسسه فرهنگی التمهید، ۱۳۸۵، جلد دوم.
  
 
[[رده:روشهای تفسیر قرآن]]
 
[[رده:روشهای تفسیر قرآن]]
 +
[[رده:تفسیر اجتهادی]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
 
{{تفسیر قرآن}}
 
{{تفسیر قرآن}}
 +
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۰


«تفسیر اجتهادی»، یکی از شیوه های تفسیر قرآن است که در آن مفسر کوشش می نماید تا با تکیه بر تدبر و استفاده از منابعی همچون خود قرآن، روایات، معنای لغوی واژگان آیه و...، مفهوم و مقصود مورد نظر آیه را از آن استخراج نماید.

معرفی تفسیر اجتهادى

مشهورترین روش و مبنای تفسیری که همواره در میان دانشمندان اسلامی و مفسران قرآن معمول بوده، «تفسیر اجتهادی» است. این نوع تفسیر را می توان حد وسط بین دو نوع تفسیر دیگر، یعنی تفسیر به رأی (طبقه افراطی) و تفسیر نقلی (طبقه تفریطی) دانست.

روش تفسیر اجتهادی، اعتماد به تدبر و عقل را توام با تقید به روایات تفسیری مورد استفاده قرار می دهد و به همین جهت است که با روش تفسیر به رأی و همچنین با تفسیر نقلی فرق اصولی دارد. به علاوه در تفسیر اجتهادی امکان استخراج صحیح معانی آیات از طریق تدبر و تعقل با این که سنت و روایت نیز یکی از ارکان ضروری آن است، اما در عین حال نیازمند شرایط و مقدمات دیگری است که مفسر باید به قدر کفایت از آنها اطلاع داشته باشد.

دانستن ادبیات عرب در سطح بالا، آگاه بودن از نکات و دقایق فصاحت و بلاغت زبان، اطلاع از کیفیت تنزیل، اسباب نزول و شأن نزول آیات، ناسخ و منسوخ، علم حدیث و... از جمله این شرایط محسوب می گردد.

بدیهی است حساسیتی که در تفسیر اجتهادی از نظر صلاحیت و مسئولیت مفسر در احراز شرایط و مقدمات علمی لازم وجود دارد، موجب آن شده که مرز میان «تفسیر اجتهادی» و «تفسیر به رأی» همواره مبهم و تاریک مانده، تشخیص این دو از یکدیگر برای مفسران دشوار باشد و باعث لغزش و انحراف آنان شود. آری بسیاری از مفسرانی که تحت عنوان تفسیر اجتهادی دچار لغزشها و اشتباهات عجیب و دور از انتظار گردیده، مرتکب بدترین شکل «تفسیر به رأی» شده اند و عده ای دیگر بی آنکه شرایط تفسیر اجتهادی را دارا باشند اقدام به تفسیر قرآن کرده اند.

مبانی تفسیر اجتهادی

  • قرآن، کتابی است همگانی و مقصود از خطابات آن عموم و تفهیم تمامی آنان می باشد.
  • تمام آیات قرآن قابل فهم بوده از راه تدبر و تامل می توان به درک معانی و مقاصد آن نایل آمد.
  • روایات تفسیری جنبه ارشادی دارند و منظر از بیان آنها توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توضیح مطالبی نیست که بدون وجود آنها درک معانی آیات قرآن غیرممکن باشد.
  • روایاتی که در تفسیر آیات وارد شده است به عنوان یکی از مقدمات لازم و مهم در توضیح معانی آنها مورد استفاده قرار می گیرند.
  • همه شرایط و مقدماتی که ذکر شد همراه با تجربه و ممارست کافی در صلاحیت مفسر معتبر بوده و باید در این باره به مقدار لازم و ضروری آمادگی داشته باشد.
  • در این روش، مفسر باید از تحمیل رای و نظریه بدست آمده از غیر قرآن به آیات و تطبیق آن با مطالبی که مناسبت لفظی و معنوی با ظاهر آیات ندارد اکیداً خودداری نماید.

آغازگران تفسیر اجتهادی

گرچه طبقه معتقد به تفسیر مبتنی بر روایت، عرضه کننده قدیمی ترین روش در تفسیر قرآن محسوب می شود، ولی ملاحظه روش مفسران صدر اسلام و اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله چون ابن عباس، ابن مسعود، و تابعانی مانند مجاهد و نظایر آنان، به خوبی بیانگر آن است که اولین گروه مفسران معروف پیرو تفسیر اجتهادی بوده اند و با وجود عنایت و توجه فراوان به روایات تفسیری، تامل و تدبر و اجتهاد را پایه و اساس فهم آیات و استخراج معانی آنها قرار داده، از طریق روایت و سماع به عنوان یکی از وسایل و مقدمات فهم قرآن استفاده می نمودند.

در حقیقت نخستین آموزگاران عقل ورزی در فهم متن قرآن، پیامبر اکرم و جانشینان آن مقام عالیقدر است. آنان با علم به نیاز همیشگی مسلمانان به فهم درست و روزآمد قرآن راه را بر تفسیر اجتهادی گشودند تا زندگی بر مبنای وحی را محدود به دوران خود نکرده باشند. اما تا چند سده پس از ایشان کسی را یارای پیمودن این راه نبود و گویا مسلمانان تا مدتهای مدید اجتهاد را رقیب و معارض تفسیر مأثور می دانستند و جز روایت را مرضی معصوم نمی پنداشتند تا این که به تدریج نظرها مساعدتر گشت و هر روز بر خیل کسانی که جسارت و توانایی اجتهاد در تفسیر را پیدا می کردند، بیشتر شد.

اولین نمونه های تفسیر اجتهادی عبارتند از:

این فهرست را می توان همچنان ادامه داد و تا دامنه های تفاسیر قرن حاضر کشاند اما شمار زیادی از آثار تفسیری در قرون اخیر به این شیوه نگارش یافته اند.

حجیت تفسیر اجتهادی

دانشمندان و علمای اسلامی برای اثبات صحت و حجیت روش تفسیر اجتهادی دلایل زیادی آورده اند:

دلایل قرآنی:

آیاتی که می تواند به منظور اثبات و تایید «تفسیر اجتهادی» مورد استناد قرار گیرد، به جهت اختلافی که از نظر مضمون و کیفیت استدلال دارند به چند دسته تقسیم می شوند:

  • دسته دوم: آیاتی که قرآن را به عنوان هدایت، فارق بین حق و باطل و روشنگر هر امر مبهمی توصیف می نماید. مانند سوره بقره/۱۸۵ و سوره نحل/۸۹.
  • دسته سوم: آیاتی که با لحنی شدید و تند مردمان را به تدبر و تعقل در معانی و مقاصد آیات قرن ترغیب می کند و کسانی را که در فهم آنها کوتاهی می کنند، مورد انتقاد شدید قرار می دهد؛ مانند سوره ص/۲۹ و سوره محمد/۲۴. بدیهی است اگر قرآن با تدبر و تامل قابل فهم نبود چگونه امکان داشت چنین دستوری از سوی خداوند حکیم آن هم نسبت به یک امر ناممکن صادر گردد و در این صورت تعقل و تفکر چه سودی می توانست داشته باشد؟
  • دسته چهارم: آیاتی که صریحاً تحدی به قرآن می کند و از مردم می خواهد که اگر به قابل فهم بودن آن برای عوام مردم ایمان ندارند، دست به دست هم داده سوره ای مشابه یک سوره از آن بیاورند (سوره نساء/۸۲ و سوره بقره/۲۳). مشخص است که آیات قرآن تا خود مفهوم و قابل درک نباشد تحدی آن امری نامعقول است.

دلایل روایی:

به روایاتى نیز استدلال شده است مانند:

  • روایتی معتبر از رسول خدا صلى الله علیه و آله: «فاذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن». با توجه به این که ظاهر از «الفتن» همه فتنه ها و «القرآن» همه قرآن است. رسول خدا صلى الله علیه و آله به طور مطلق در هر فتنه اى ما را به قرآن کریم ارجاع داده است، بنابراین باید در حد توان از هدایت معارف و احکام قرآن بهره گرفت؛ خواه معارف و احکام روشنى که نیاز به تفسیر ندارند یا معارف و احکام نیازمند تفسیر.
  • همچنین حدیث ثقلین که تمسک به قرآن و عترت را شرط گمراه نشدن قرار داده است.
  • نیز این سخن امیرمؤمنان على علیه السلام: «علیکم بکتاب الله فإنه الحبل المتین والعصمة للتمسک» که مسلمانان را به کتاب خدا ارجاع مى دهد، دلیل لزوم اجتهاد در فهم و تفسیر قرآن اند.
  • روایت مرسل نبوى: «القرآن ذلول ذو وجوه فاحملوه على أحسن الوجوه؛ قرآن انعطاف پذیر و داراى وجوهى است، پس آن را بر بهترین وجه حمل کنید» نیز مؤید جواز استنباط و اجتهاد در قرآن است.

سیره پیامبر و امامان معصوم:

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله کیفیت اجتهاد عقلى در فهم نصوص دینى (قرآن و سنت) را به اصحاب خویش مى آموخت، چنان که براى ابن عباس دعا کرد: «اللّهمّ فقّهه فى الدین و علّمه التأویل».

اگر تفسیر منحصر در نقل و روایت مى بود، دعاى پیامبر به ابن عباس هیچ ویژگى اى نداشت. هر چند نقل هاى یاد شده از جهت سند ضعیف اند؛ ولى مى توانند مؤیدى بر جواز تفسیر اجتهادى باشند.

سیره عقلا:

دلیل دیگر بر جواز تفسیر اجتهادى سیره عقلاست. روش عقلا در فهم مطالب هر کتابى این است که مطالب مبهم آن را با شیوه اى خاص روشن و معناى کلام و مراد نویسنده را آشکار مى کنند. این سیره همان اجتهاد در فهم معناى کلام و مراد گوینده و نویسنده است که همواره معمول بوده و خداوند متعال و پیامبر صلى الله علیه و آله آن را رد نکرده اند. قرآن کریم گرچه باطنى دارد که فهم آن با قواعد ادبى و اصول عقلایى محاوره ممکن نیست و از این نظر با کتاب هاى دیگر فرق دارد؛ ولى ظاهرى نیز دارد که روش تفهیم آن مانند روش تفهیم دیگر کتاب هاست و با این سیره، جواز اجتهاد در فهم معناى متن و صحت روش تفسیر اجتهادى در تفسیر قرآن ثابت مى شود.

حتى مى توان گفت چون دانستن بسیارى از معارف و احکام قرآن ضرورى اند و کوشش براى فهم آنها از راه مناسب از نظر عقل و عقلا لازم است، وجوب تفسیر اجتهادى فى الجمله ثابت مى شود.

انواع تفسیر اجتهادى

تفسیر اجتهادى بر اساس اختلاف منابع و روشهاى مفسران، متنوع مى شود؛ براى نمونه گاهى در تفسیر اجتهادى براى توضیح و تبیین آیات، بیشترین استفاده از آیات قرآن مى شود که به آن تفسیر قرآن به قرآن گفته مى شود و گاه بیشترین استفاده از روایات برده مى شود که به آن تفسیر اجتهادى روایى گفته مى شود و گاه در تفسیر آیات از منابع مختلف (قرآن، روایات، عقل، علوم ادبى) بهره برده مى شود که به آن تفسیر اجتهادى جامع گفته مى شود.

همچنین تفسیر اجتهادى بر اساس استعدادها و توانایى هاى علمى و ادبى و دستاوردها و آموخته هاى مفسران از علوم و معارف متنوع و گوناگون است، زیرا هر دانشمندى تخصص علمى خود را وسیله فهم قرآن قرار مى دهد و از زاویه دانشى که در آن مهارت دارد به قرآن مى نگرد؛ مثلاً کسى که ادیب برجسته اى است در تفسیر از نظر ادبى بر دیگران برترى دارد؛ همچنین کسانى که در فلسفه، عرفان، کلام، فقه، لغت یا حتى علوم طبیعى و ریاضى و نجوم و جز آن صاحب نظرند، آیات مربوط به تخصص خود را بهتر از کسانى که در آن رشته تخصص ندارند، تفسیر مى کنند و گرایش ویژه آنها در تفسیرشان بروز مى کند و در نتیجه تفسیر اجتهادى با گرایش متفاوت مانند ادبى، فلسفى، باطنى، عرفانى، علمى، کلامى، اجتماعى و فقهى به وجود مى آید.

همچنین به باور برخى، تفسیر اجتهادى به اعتبار برخوردارى از شرایط به تفسیر اجتهادى صحیح و غیرصحیح قسمت مى شود، زیرا تفسیر اجتهادى یا داراى شرایط لازم براى تفسیر و مفسر و بر پایه قراین صحیح است، که تفسیر اجتهادى صحیح شمرده می شود؛ و یا داراى شرایط لازم و بر پایه قراین نیست که تفسیر غیرصحیح و مردود است.

منابع

  • حسین علوى مهر، سید عبدالرسول حسینى زاده، "تفسیر اجتهادی"، دانشنامه موضوعی قرآن، تاریخ بازیابی: ۱۰ مهر ۱۳۹۲.
  • عباسعلی عمید زنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۷، صص۲۷۰-۲۷۶.
  • علی اصغر چراغی، نگاهی دوباره به تفسیر اجتهادی، صحیفه مبین، دوره دوم شماره ۲۳-۲۴.
  • محمدهادی معرفت، تفسیر و مفسران، قم: موسسه فرهنگی التمهید، ۱۳۸۵، جلد دوم.
***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: