تفسیر علمی - تجربی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

در روش‌ «تفسیر علمی»، مفسر می‌کوشد بین‌ آیات‌ قرآن‌ کریم و یافته‌های علوم‌ تجربی ارتباطی بیابد و به‌ شرح‌ آن‌ بپردازد. تفسیر علمی که موافقان و مخالفانی دارد، معمولا به سه قسم تعریف و تقسیم می‌شود: استخراج علوم از قرآن، تحمیل و تطبیق علوم بر قرآن، استخدام علوم در فهم قرآن؛ که تنها مورد آخر صحیح به نظر می‌رسد.

تعریف تفسیر علمی

در مورد مفهوم علم و تفسیر و «تفسیر علمی»، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. مقصود از تفسیر، فهم معانی و مقاصد آیات قرآن است.[۱] و منظور از علم، علوم تجربی است که به دو شاخه علوم طبیعی (همچون فیزیک، شیمی، پزشکی و کیهان شناسی) و علوم انسانی (همچون جامعه شناسی، روان شناسی) تقسیم می شود. اما صاحبنظران تعریف های متعددی در مورد «تفسیر علمی» ارائه کرده اند که به برخی از آنها اشاره می شود.

دکتر ذهبی در مورد تعریف تفسیر علمی می نویسد: «مقصود ما از تفسیر علمی آن تفسیری است که اصطلاحات علمی را بر عبارات قرآن حاکم می کند و تلاش می نماید علوم مختلف و نظریات فلسفی را از قرآن استخراج سازد.»[۲]

امین الخولی در مورد تفسیر علمی می نویسد: «آن تفسیری است که طرفدارن آن اقدام به استخراج همه علوم قدیم و جدید می کنند، قرآن را میدان وسیعی از علوم فلسفی، انسانی در زمینه پزشکی، کیهان شناسی و فنون مختلف می دانند و اصطلاحات علمی را بر قرآن حاکم می کنند و می کوشند این علوم را استخراج کنند».[۳]

راترود ویلانت نیز در دائرةالمعارف قرآن لیدن در مقاله «تفسیر قرآن در دوره جدید» در تعریف علمی بر استخراج از قرآن تاکید می کند و می نویسد: «تفسیر علمی باید در پرتو این فرض درک شود که تمام انواع یافته های (دستاوردهای) علوم طبیعی جدید در قرآن پیش بینی شده است و این که می توان قرائن و شواهد روشن بسیاری نسبت به آنها در آیات قرآن کشف نمود. یافته های علمی از کیهان شناسی کوپرنیکی گرفته تا خواص الکتریسته و از نظم و ترتیب انفعالات شیمیایی تا عوامل امراض عفونی همه از پیش در قرآن مورد تایید قرار گرفته است».[۴]

و دکتر فهد نیز در تعریف تفسیر علمی می نوسد: «مراد از تفسیر علمی، اجتهاد مفسر در کشف ارتباط بین آیات قرآن کریم و اکتشافات علم تجربی است؛ به طوری که اعجاز قرآن آشکار شود و ثابت گردد که آن [از طرف خدا] صادر شده و صلاحیت برای همه زمانها و مکانها دارد».[۵]

بنابراین می توان نتیجه گرفت روش تفسیر علمی قرآن دارای گونه ها و اقسام مختلف است که بر اساس آنها تعریف های متفاوتی از آن ارائه شده است. گاهی با عنوان استخراج علوم از قرآن و گاهی با عنوان تحمیل مطالب علمی بر قرآن، از آن یاد شده است.

اقسام تفسیر علمی

دکتر رفیعی در این باره می گوید: گاه تفسیر علمی از باب استخدام و تأیید محتوای آیات و به شکل اعتدالی است که به آن تفسیر «علمی اعتدالی» می‌گوییم؛ مثلاً با استفاده از برخی مباحث روز به تبیین آیاتی که متضمن برخی مباحث علمی است می‌پردازیم که این یک سبک و شکل است؛ به عنوان مثال، وقتی که قرآن می‌فرماید: «رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ» اگر کسی بحث مشرق‌ها و مغرب‌های متعدد در این آیه را با کروی بودن زمین مرتبط بداند، این یک شکل «اعتدالی» است؛ نه آن‌که به محض شنیدن یافته‌های علمی آیه را با آن مطابقت دهیم و در مقابل آن خاضع شویم و یا به طور صددرصد علوم را طرد نماییم و آن را با قرآن بیگانه جلوه دهیم.

شکل دوّم، شکل افراطی است که برخی از تفسیرهای علمی به آن مبتلا هستند و آن، تطبیق آیات قرآن با یافته‌ها یا حتی فرضیه‌های علمی است. اگر کسی یک فرضیه‌ی علمی را یافت، سعی می‌کند در مقابل آن خاضع شود؛ و با هر لطایف الحیلی آیه را با‌ آن ارتباط دهد. این همان مشکلی است که برخی، مثل طنطاوی،[۶] و دیگران به آن مبتلا شده‌اند.

مرحوم علامه طباطبایی این روش را نمی‌پسندد و می‌فرماید: نتایج بحث‌های علمی یا فلسفی و غیر آن را از خارج گرفته و بر مضمون آیات تحمیل می‌کنند ولذا تفسیر آنها سر از تطبیق بیرون آورده است. روی همین جهت، بسیاری از حقایق قرآن را مَجاز جلوه داده و آیات را تأویل کرده‌اند.[۷]

دکتر رضایی در این رابطه می گوید: در مورد اقسام تفسیر علمی، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد؛[۸] به نظر ما رویکرد به تفسیر علمی، سه نوع است:

  • یک. گاهی برخی از مفسرین[۹] خواسته‌اند علوم را از قرآن استخراج کنند و در حقیقت سخن آنها ناظر به آیاتی مثل «تِبْیانًا لِکلِّ شَیءٍ»[۱۰] بوده است؛ چون قرآن بیان‌کننده‌ی همه چیز است پس همه‌ی مطالب باید در ظواهر قرآن وجود داشته باشد؛ مثلاً زرکشی در «البرهان» آورده است که برخی از آیه‌ی شریفه‌ی «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا»[۱۱] بر اساس حروف ابجد پیش‌ بینی نموده‌اند که در سال ۷۰۲ زلزله‌ای صورت می‌گیرد و اتفاقاً چنین هم شد؛ و یا از آیه‌ی شریفه‌ «وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفِینِ»[۱۲] آن‌جا که خداوند از قول حضرت ابراهیم علیه السلام نقل می‌کند که «وقتی من بیمار شدم اوست که شفا می‌دهد.» علم پزشکی را استخراج کرده‌اند.[۱۳] و از حروف مقطعه اوایل سوره‌ها علم جبر را استفاده کرده‌اند.[۱۴] روشن است که این روش، روش صحیحی نیست؛ زیرا همه‌ی علوم و ریزه‌کاری‌های علوم، ظرافت‌ها، فرمول‌های فیزیک، شیمی و غیره در ظواهر قرآن وجود ندارد و استخراج آنها از قرآن کاری بی‌ثمر و بی‌معناست.
  • دو. گاهی منظور از تفسیر علمی، تحمیل و تطبیق نظریه‌های علمی بر قرآن است؛ گاهی برخی از کسانی که به سراغ تفسیر علمی رفتند سعی کردند نظریه‌های اثبات شده‌ی علوم را به آیات قرآن تحمیل کنند؛ مثلاً عبدالرزاق نوفل، نویسنده‌ی معروف مصری درباره‌ی آیه‌ی شریفه‌ی «هُوَ الَّذِی خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیسْکنَ إِلَیهَا»[۱۵] می‌گوید: «انفسکم» یعنی پروتون و «زوجها» یعنی الکترون و «لیسکن الیها» یعنی حالت آرامشی که بین این الکترون و پروتون برقرار شده و در نتیجه این اتم از هم نمی‌پاشد و الکترون به طور مرتب به دور مرکز اتم که پروتون و الکترون است می‌چرخد.[۱۶] این سخن با ظاهر آیه و با معنای لغوی و اصطلاحی آیه سازگاری ندارد. روشن است که این روش نیز روش صحیحی نیست. علامه طباطبایی در مقدمه‌ی المیزان به مسئله‌ی تطبیق می‌پردازد و آن را رد می‌کند و می‌فرماید: این گونه تفسیر علمی در یک قرن اخیر در مصر و ایران رایج شد و موجب بدبینی بعضی دانشمندان مسلمان نسبت به مطلق تفسیر علمی گردید.[۱۷]
  • سه. گاهی منظور از تفسیر علمی این است که ما برای فهم بهتر آیات قرآن از علوم استفاده کنیم؛ یعنی علوم را برای فهم بهتر آیات قرآن و روشن کردن و کشف معانی و مقصود خداوند تبارک و تعالی استخدام کنیم؛ به عبارت دیگر هر چه علم بشر پیشرفت کند، موجب فهم بهتر برخی از آیات قرآن می‌شود، بدون این‌که قصد استخراج علوم را از قرآن داشته باشیم. مثلاً این آیه‌ شریفه: «إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیکمُ الْمَیتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ...»؛[۱۸] همانا خداوند خون، میته و گوشت خوک را بر شما حرام کرده است. وقتی که علوم بشر پیشرفت‌ می‌کند، روشن می‌شود که خوردن خون، مردار، خوک و شراب چه ضررهایی برای بشر دارد. این پیشرفت‌های علمی، موجب روشن‌تر شدن معنای این آیات و فلسفه‌ی حرمت می‌شود؛ یا وقتی که قرآن شریف می‌فرماید: «االلَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا»؛[۱۹] اشاره به این دارد که بین آسمان‌ها، ستون‌هایی است که نمی‌توان دید. روایتی از امام رضا علیه السلام در ذیل همین آیات وارد شده است: «ثَمَّ عَمَدٌ ولکِنْ لاتَروْنَها»؛ آن‌جا ستون‌هایی است؛ اما شما نمی‌بینید.[۲۰] این به چیزی مثل نیروی جاذبه و مانند آن اشاره دارد که ممکن است بعداً کشف شوند؛ لذا می‌توان یکی از مصادیق آن را نیروی جاذبه دانست. قرآن در جایی دیگر می‌فرماید: «وَأَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَوَاقِحَ»؛[۲۱] و ما بادها را فرستادیم که عمل لقاح را انجام دهند. در این آیه لقاح (آبستن کردن) گیاهان به وسیله‌ی باد به روشنی بیان شده است و حال آن‌که بعد از قرن‌ها، علم بشر کشف کرده است که ابرها با بار مثبت و منفی در اثر برخورد با هم بارور می‌شوند؛[۲۲] بنابراین، این اشاره‌ی علمی قرآن اولاً، ما را به این‌جا می‌رساند که نازل‌کننده‌ی قرآن از همه‌ی اسرار جهان اطلاع داشته است؛ ثانیاً کشف‌های علمی مثل نیروی جاذبه، توسط نیوتون و دیگران، مفادی از این آیات را برای ما روشن‌تر می‌کند، بدون این‌که نظریه‌ای را بر قرآن تحمیل و یا مطلبی خلاف واقع را از قرآن استخراج کنیم.

موافقان و مخالفان تفسیر علمی

از این‌ روش‌ تفسیری با دیدگاه‌ مخالف‌ و موافق‌، تعاریف‌ مختلفی شده‌ و در اغلب‌ آنها به‌ سخنان‌ امام‌ محمد غزالی (متوفی ۵۰۵) و نقد ابوالقاسم‌ شاطِبی (متوفی ۵۹۰) استناد گردیده‌ است‌. این‌ دو اندیشمند پیشگام‌، به‌رغم‌ این که‌ تفسیر مستقلی بر قرآن‌ ننگاشته‌اند، در بحث‌ از علوم‌ ضروری برای فهم‌ قرآن‌ به‌ این‌ موضوع‌ پرداخته‌اند که‌ آیا می توان‌ در تفسیر قرآن‌ از علومی بهره‌ گرفت‌ که‌ در زمان‌ نزول‌ قرآن‌ برای مردم‌ ناشناخته‌ بوده‌ است‌؟ غزالی موافق‌ بهره‌گیری از این‌ علوم‌ است‌ و به‌ پیروی از آرای وی، زرکشی (متوفی ۷۹۴) و سیوطی (متوفی ۹۱۱) آرایی در تأیید تفسیر علمی ابراز داشته‌اند. شاطبی نخستین‌ مخالف‌ این‌ دیدگاه‌ بوده‌ است‌. مفسران‌ متأخری همچون‌ امین‌ خولی، بر مبنای آرای شاطبی ولی در شکلی جدید با تفسیر علمی مخالفت‌ کرده‌اند.[۲۳]

از نظر مخالفان‌ تفسیر علمی، در این‌ روش‌ تفسیری، قرآن‌ اصل‌ و مبنا نیست‌، بلکه‌ امری فرعی و الحاقی است‌ و به‌ همین‌ سبب‌ این‌ روش‌ مردود است‌.[۲۴] در مقابل‌، موافقان‌ این‌ روش‌ برای تعریف‌ تفسیر علمی بر مباحثی مانند اعجاز علمی قرآن‌ و شایستگی آن‌ برای همه زمانها و مکانها[۲۵] یا استخراج‌ علوم‌ از آن‌[۲۶] تأکید می کنند که‌ خود محل‌ بحث‌ و مناقشه‌ است‌. از اشکالات‌ عمده این گونه‌ تعاریف‌ این‌ است‌ که‌ در آن‌ به‌ اشتباه‌، میان‌ علم‌ و فلسفه‌ جمع‌ شده‌ است‌، در حالی که‌ علم‌ به‌ معنای عام‌ نه‌ تنها فلسفه‌ بلکه‌ کلیه دانش های بشری را دربرمیگیرد و در نتیجه‌، تفسیر علمی به‌ این‌ معنا اعم‌ از تمامی تفسیرها (غیر از تفاسیر ذوقی) است‌ و به‌ معنای خاص‌ آن‌، کاملاً با فلسفه‌ متباین‌ است‌ و شامل‌ آرای فلسفی نمی شود.[۲۷]

به‌ نظر می رسد که‌ اهتمام‌ به‌ علم‌ و پیدایی رویکرد علمی به‌ قرآن‌، متأثر از رویکرد اثبات‌گرایانه حاکم‌ بر دوران‌ جدید در غرب‌ است‌ که‌ بر اثر پیشرفت های شگفت‌ علمی، نوعی خوش‌بینی نسبت‌ به‌ علم‌ و آینده‌ به‌ وجود آمد.[۲۸] جهان‌ اسلام‌ در رویارویی با غربِ پیروز و پیشرفته‌، از این‌ نگرش‌ بشدت‌ تأثیر گرفت‌، بدانسان‌ که‌ علمی بودن‌ تا حدودی مساوی درست‌ بودن‌ دانسته‌ شد و چنین‌ بود که‌ مخالفان‌ با غیرعلمی خواندنِ اسلام‌، آن‌ را می کوبیدند و موافقان‌ با علمی دانستن‌ آن‌ از آن‌ دفاع‌ می کردند.

این‌ نگرش‌ را در سخنان‌ پیشگامان‌ اصلاح‌طلبی این‌ دوره‌، از جمله‌ سید جمال‌الدین‌ اسدآبادی[۲۹] و سر سید احمدخان‌[۳۰]، می توان‌ یافت‌. طنطاوی که‌ تفسیر الجواهر او در حوزه تفسیر علمی بی بدیل‌ است‌، تمام‌ ذلت‌ و حقارت‌ مسلمانان‌ را دوری آنان‌ از علم‌ می دانست‌[۳۱] و اقدام‌ خود را در فراهم‌ آوردن‌ این‌ تفسیر، تلاشی برای وارد کردن‌ علم‌ به‌ خانه مسلمانان‌ معرفی می کرد.[۳۲] بنابراین‌، تفسیر علمی حاصل‌ دغدغه دینداران‌ در این‌ دوره‌ است‌ که‌ در مواردی با کمتر شدن‌ حساسیت ها و طرح‌ موضوعات‌ جدید (به ویژه‌ در ایران‌ که‌ موضوعات‌ سیاسی نظیر حکومت‌ و آزادی و محدوده قدرت‌، جانشین‌ اینگونه‌ مباحث‌ شد) از شدت‌ آن‌ کاسته‌ شده‌ است‌.

مخالفان‌ و موافقان‌ به‌ پیامدهای مثبت‌ و منفی تفسیر علمی نیز توجه‌ داشته‌اند. موافقان‌ این‌ روش‌ با نظر به‌ اعجاز علمی که‌ ثمره مثبت‌ این‌ نوع‌ تفسیر محسوب‌ می شود، بر ضرورت‌ پرداختن‌ به‌ تفسیر علمی در این‌ دوره‌ تأکید کرده‌اند. به‌ نظر آنان‌ اتمام‌ حجت‌ قرآن‌ بر مردمان‌ امروز ــ که‌ عموماً به‌ زبان‌ عربی تسلط‌ ندارند و نمی توانند اعجاز بلاغی قرآن‌ را درک‌ کنند ــ و نیز تبیین‌ و تحقق‌ جاودانگی خطاب‌ قرآن‌ برای مردمان‌ همه اعصار، تنها از طریق‌ اعجاز علمی میسر می شود.[۳۳]

اعجاز علمی قرآن‌ آنچنان‌ برای عموم‌ اندیشه‌وران‌ مسلمان‌ جذابیت‌ دارد که‌ عده‌ای با تفکیک‌ بین‌ تفسیر علمی و اعجاز علمی مدعی شده‌اند که‌ نزاع‌ عالمان‌ مسلمان‌، تنها بر سر تفسیر علمی است‌ و همه آنان‌ به‌ اعجاز علمی باور دارند.[۳۴] چنین‌ است‌ که‌ برخی مخالفان‌ این‌ روش‌، به‌ رغم‌ نادرست‌ دانستن‌ تفسیر علمی در مواردی بر اعجاز علمی قرآن‌ تأکید کرده‌اند.[۳۵]

بعضی دیگر از مخالفان‌ معتقدند که‌ برای بیان‌ جاودانگی پیام‌ قرآن‌، نه‌ تفسیر نه‌ اعجاز علمی، بلکه‌ صرف‌ اثبات‌ ناسازگار نبودن‌ قرآن‌ با علم‌ کفایت‌ می کند.[۳۶] البته‌ روشن‌ نیست‌ که‌ چگونه‌ می توان‌ بدون‌ تفسیر علمی و عرضه قرآن‌ بر علم‌، اعجاز آن‌ و ناسازگار نبودن‌ آن‌ با علم‌ را ثابت‌ کرد و چگونه‌ می توان‌ با انکار مقدمات‌ به‌ نتیجه‌ ملتزم‌ بود.

گروهی دیگر، با در نظر گرفتن‌ پیامدهای منفی تفسیر علمی، در نکوهش‌ آن‌ سخن‌ گفته‌اند. ایشان‌ به‌ دگرگونی های شدید در عرصه معرفت‌ علمی نظر دارند و این که‌ چگونه‌ در یک‌ زمان‌ امری مسلّم‌ تصور شده‌ و در دوره‌ای دیگر بطلان‌ آن‌ آشکار گردیده‌ است‌. از نظر ایشان‌ با تفسیر علمی، سرنوشت‌ قرآن‌ به‌ سرنوشت‌ علم‌ پیوند می خورد و موجب‌ می شود قرآن‌ نیز همراه‌ با پیشرفت‌ علم‌ به‌ فراز و فرود آید.[۳۷]

نمونه روشن‌ این‌ امر، تفسیر طنطاوی است‌ که‌ به‌ رغم‌ استقبال‌ گسترده‌ از آن‌، به سرعت‌ کهنه‌ گردید. با در نظر گرفتن‌ همین‌ پیامد منفی، عده‌ای کوشیده‌اند تا با مطرح‌ کردن‌ شروطی (از جمله‌ پایبندی به‌ ظاهر الفاظ‌، رعایت‌ قواعد زبانی در فهم‌ کلام‌ و انصراف‌ از حقیقت‌ به‌ مجاز) در نگارش‌ هر گونه‌ تفسیر قاعده‌مند، اعم‌ از علمی و غیرعلمی این‌ ضایعه‌ را به‌ حداقل‌ برسانند.

موافقان‌ تفسیر علمی بر رعایت‌ این‌ شرط‌ تأکید کرده‌ و هم‌صدا با مخالفان‌ بر کسانی که‌ آن‌ را رعایت‌ نمی کنند، خرده‌ گرفته‌اند.[۳۸] اما برخی موافقان‌، تنها ظاهر الفاظ‌ را ملاک‌ نمی دانند و جستجو از رموز و اشارات‌ را برای رسیدن‌ به‌ عمق‌ آموزه‌های قرآنی لازم‌ می شمارند.[۳۹] از شرایط‌ دیگر برای استوارکردن‌ تفسیر علمی، بهره‌گیری صرف‌ از حقایق‌ علمی و نه‌ فرضیات‌ و تئوریهاست‌، زیرا نظریه‌ها و فرضیه‌ها اثبات‌ نشده‌اند ولی حقایق‌ قطعی برای تفسیر علمی شایسته‌اند.[۴۰]

برخی دیگر با دقت‌ و تفصیل‌ بیشتر در این‌ مورد بحث‌ کرده‌ و با توجه‌ به‌ ماهیت‌ آموزه‌های علم‌ و قرآن‌ از نظر قطعی بودن‌، چهار حالت‌ را مطرح‌ کرده‌اند: مخالفت‌ علم‌ قطعی با نص‌ یا با آیات‌ تأویل‌پذیر؛ مخالفت‌ فرضیات‌ علما با نص‌ یا با آیات‌ تأویل‌پذیر؛ در صورت‌ اول‌ توقف‌، در صورت‌ دوم‌ تأویل‌ آیه‌ و در حالت‌ سوم‌ و چهارم‌ پایبندی به‌ آیه‌ را توصیه‌ می کنند.[۴۱]

پانویس

  1. طباطبایی، ۱۳۹۷ق، ج۱، ص۷.
  2. ذهبی، ۱۳۸۱، ح۲، ص۲۷۴.
  3. امین الخولی، بی تا، أص ۲۸۷ به نقل از سید محمد ایازی.
  4. Rotraud wiclandt, Exegesis of the Quran Modem and .ntcmporary.In Encylopadia the Quran v:۲,pp،۱۲۴.
  5. رومی، ۱۴۰۷ ق، ج۲، ص۵۴۹.
  6. ر.ک: الطنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن.
  7. محمدحسین طباطبایی، همان، ج۱، ص۷.
  8. برای مطالعه بیشتر ر.ک: رضایی، همان، ص۳۷۴-۳۸۰.
  9. غزالی، جواهرالقرآن، ص۳۷، فصل خامس.
  10. سوره‌ نحل، آیه‌ ۸۹.
  11. سوره‌ زلزال، آیه‌ ۱.
  12. سوره‌ شعرا، آیه‌ ۸۰.
  13. غزالی، همان، ص۲۷.
  14. ذهبی، التفسیر والمفسرون، ج۲، ص۴۸۱.
  15. سوره اعراف، آیه‌ ۱۸۹؛ اوست خدایی که همه‌ی شما را از یک تن آفریده و از او نیز جفتش را مقدر داشت تا به او انس و آرام گیرد.
  16. عبدالرزاق نوفل، قرآن والعلم الحدیث، ص۱۵۶.
  17. محمدحسین طباطبایی، تفسیرالمیزان، ج۱، ص۶.
  18. سوره‌ بقره، آیه‌ ۱۷۳.
  19. سوره‌ رعد، آیه‌ ۲.
  20. محمدحسین طباطبایی، همان، ج۱۱، ص ۲۸۶، بحث روایی.
  21. سوره‌ حجر، آیه‌ ۲۲.
  22. عباسعلی سرفرازی، رابطه‌ی علم و دین، ص۳۶.
  23. رجوع کنید به رومی، ج‌۲، ص‌۵۷۲؛ شریف‌، ص‌۶۲۷؛ شرقاوی، ص‌۳۹۳.
  24. رجوع کنید به ابوحجر، ص‌۶۶.
  25. رومی، ج‌۲، ص‌۵۴۹.
  26. بکری، ص‌۱۲۵.
  27. رومی، ج‌۲، ص‌۵۴۵ـ۵۴۹.
  28. رجوع کنید به باربور، ص‌۳۲۱.
  29. رجوع کنید به مجتهدی، ص‌۲۳.
  30. رجوع کنید به اکرم‌، ص‌۸۹؛ نَدَوی، ص‌۱۲۷.
  31. ج‌۱، ص۳۵ـ۳۶، ج‌۱۷، ص‌۱۷، ج‌۲۵، ص‌۵۶ـ۵۷.
  32. همان‌، ج‌۲، ص‌۲۰۴.
  33. حنفی احمد، ص‌۱۷؛ نوفل‌، ص‌۶ـ۷، ۲۲ـ۲۵؛ جمیلی، ص‌۳۱۳؛ شریعتی مزینانی، ص‌۶۰.
  34. رجوع کنید به رومی، ج‌۲، ص‌۶۰۰ـ۶۰۱.
  35. قطب‌، ج‌۵، ص‌۳۰-۹۵، ج‌۶، ص۳۷-۸۷.
  36. خولی، ص‌۲۹۵؛ شلتوت‌، ص‌۲۲؛ ذهبی، ج‌۲، ص‌۵۳۹ـ۵۴۰.
  37. رجوع کنید به شلتوت‌، ص‌۲۱.
  38. ابوحجر، ص‌۲۱۰، ۲۴۹؛ دراز، ص‌۱۷۶.
  39. غزالی، ۱۴۱۲، ج‌۱، ص‌۳۸۳؛ حنفی احمد، ص‌۵ـ۶؛ کارم‌ سید غنیم‌، ص‌۶۰.
  40. ابوحجر، ص‌۲۰۹؛ رومی، ج‌۲، ص‌۵۷۱؛ دِیاب‌ و قرقوز، ص‌۱۲؛ شریعتی مزینانی، ص‌ شصت‌ و دو؛ قرضاوی، ص‌۳۸۲.
  41. رجوع کنید به طباطبائی، ج‌۱۷، ص‌۳۷۳؛ سید غنیم‌، ص‌۲۷۷ـ۲۷۸.

منابع

  • "تفسیر علمی"، شادی نفیسی، دانشنامه جهان اسلام، تاریخ بازیابی: ۲ مهر ۱۳۹۲.
  • "تفسیر علمی قرآن از دیدگاه مفسران شیعه"، محمدعلی رضایی اصفهانی، مجله شیعه شناسی، سال هفتم شماره ۲۶.
  • "آشنایی با تفسیر علمی قرآن"، مرکز مطالعات و پژوهش‌‌های فرهنگی‌‌ حوزه‌ی‌‌ علمیه، قم: انتشارات حوزه علمیه قم.
***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: