مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

آمنه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
آمنه نام مادر گرامی پیامبر اکرم است.
+
{{خوب}}
 
+
آمنه دختر وهب بن عبدمناف مادر [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله]] است. او از نظر نسب، حیا و ادب و پاکی از بافضيلت ترين دختران قريش بود. آمنه، در سال هفتم پس از عام الفیل، فرزندش، محمد را برای زیارت قبر پدرش، عبدالله و نیز دیدار با دایی‌های عبدالله که از بنی‌نجار بودند، به مدینه برد. او در بازگشت از این سفر، در محلی به نام «[[ابواء]]» در نزدیکی [[مدینه]] درگذشت و همانجا دفن شد.  
==تبار آمنه==
 
 
 
آمنه دختر وهب بن [[عبدمناف]] است و مادر بزرگوارش «بِرِّه» دختر عبدالعزي<ref> رياحين الشريعه، ذبيح الله  محلاتي، ج 2، ص 386.</ref> بشمار مي آمد. اين دو بزرگوار در نسب شريف به كلاب بن  مره بن  كعب بن  لوي مي رسند و در واقع پدر و مادر آمنه دخترعمو و پسرعمو بوده، از خصلت‌هاي مشابه بهره مي بردند. خاندان «بنوزهره» همواره در افتخارهاي بزرگ قريش و حوادث پرشكوه [[مكه]] شريك بوده و برگ‌هاي زريني از تاريخ مكه به نام افتخارآفرين آن‌ها مزين شده است.
 
 
 
عبدمناف، نياي سوم [[پيامبر اسلام]]، مغيره نام داشت و «قمر البطحاء»<ref> فرازهايي از تاريخ [[پيامبر اسلام]]، جعفر سبحاني، ص 38.</ref> خوانده مي شد. او در قلب مردم موقعيتي ويژه داشت. تاريخ نگاران درباره اش چنين مي نويسند: «شعار او پرهيزگاري، دعوت به [[تقوا]]، خوش رفتاري با مردم و [[صله رحم]] بود. سقايت و ميهمانداري حجاج بيت اللّه  الحرام با فرزندان عبدمناف بود، و اين منصب باشكوه تا زمان پيامبر به قوت خود باقي بود».
 
 
 
آمنه دختر «قمر البطحاء» (ماه مكه) نه تنها زيبايي چهره بلكه ويژگي‌هايي چون پرهيزكاري، مردم داري و... را نيز از پدر به ارث برده بود. «برّه»، مادر آمنه، نيز از خاندان شريف و بزرگوار «بني كلاب» بوده. در نسب با وهب بن  عبدمناف اشتراك دارد. مادر برّه، ام حبيبه نيز از همين نسب است. و از زيباترين جلوه «ارحام مطهره» بشمار مي آيد.
 
  
 +
==نام و نسب==
 +
آمنه دختر وهب بن  [[عبدمناف]] است و مادر بزرگوارش «بِرِّه»  نام دارد. <ref> رياحين الشريعه، ذبيح الله  محلاتي، ج 2، ص 386.</ref> اين دو بزرگوار در نسب شريف به كلاب بن  مره بن  كعب بن  لوي مي رسند و در واقع پدر و مادر آمنه دخترعمو و پسرعمو بوده اند.
 
==ويژگي‌های والاي آمنه==
 
==ويژگي‌های والاي آمنه==
 +
شواهد تاریخی نشان می دهد که آمنه در آن زمان، از نظر نسب و ازدواج، بافضيلت ترين دختران قريش بود».<ref> مادر پيامبر، دكتر بنت الشاطي، ترجمه دكتر احمد بهشتي، ص 99.</ref>
 +
عبدالمطلب، قبل از خواستگاري از آمنه، نزد عبدالله ، آمد و چنين گفت: «پسرم، آمنه دختري است از خويشان تو و در [[مكه]] مانند او دختري نيست» و سپس فرمود: {{متن حدیث|««فواللّه  ما في بنات اهل مكّة مثلها لانّها محتشمةٌ في نفسها طاهرةٌ مطهرةٌ عاقلةٌ دَيّنَةٌ؛»}}<ref> [[بحارالانوار]]، [[علامه مجلسی]]، ج 15، ص 99.</ref> [[سوگند]] به عزت و جلال خداوند، كه در مكه دختري مثل او (آمنه) نيست. زيرا او با حيا و ادب است و نفسي پاكيزه دارد و عاقل و فهيم و دين باور است».
  
آن چه بيش از هر چيز آدمي را جاودانه مي سازد، صفات نيك و اخلاق شايسته اوست. ويژگي‌هاي اخلاقي افراد نشان دهنده عظمت شخصيت آنان است. برجسته ترين اين صفات از زبان [[عبدالمطلب]]، پير بطحاء بيان مي شود.
+
'''دين باوری (دَيَّنة):'''
 
+
پيامبر گرامي اسلام را «سيد الناس و ديان العرب» مي خواندند. علي ابن  ابي طالب علیه السلام را نيز با اين وصف ستوده اند: «كان عليٌ علیه السلام ديّان هذه الامّة»<ref> مجمع البحرين، شيخ فخرالدين طريحي، ترجمه محمود عادل، ص 79 و 78.</ref> برخي دين را به معناي طاعت و گروهي به معناي هر آنچه با آن بندگي خدا مي شود<ref> منجد الطلاب، ص 231.</ref>، مي دانند.  
عبدالمطلب، قبل از خواستگاري آمنه، نزد عبدالله ، جوان برومند و زيباي بني هاشم، آمد و چنين گفت: «پسرم آمنه دختري است از خويشان تو و در [[مكه]] مانند او دختري نيست» و سپس فرمود: «فواللّه  ما في بنات اهل مكّة مثلها لانّها محتشمةٌ في نفسها طاهرةٌ مطهرةٌ عاقلةٌ دَيّنَةٌ؛<ref> [[بحارالانوار]]، [[علامه مجلسی]]، ج 15، ص 99.</ref> [[سوگند]] به عزت و جلال خداوند، كه در مكه دختري مثل او (آمنه) نيست. زيرا او با حيا و ادب است و نفسي پاكيزه دارد و عاقل و فهيم و دين باور است».
+
مورخان و پژوهشگران [[شيعه]] بر اين باورند كه پدران و مادران پيامبر [[ايمان]] داشتند. آن‌ها براي اثبات اين مطلب به سخن پيامبر صلی الله علیه و آله استناد كرده اند كه مي فرمايد: «لم يزل ينقلني اللّه  من اصلاب الشامخه الي الارحام المطّهرات حتي اخرجني الي عالمكم هذا ولم يدسنني دنس الجاهلية؛<ref> رياحين الشريعه، ج 2، ص 388.</ref> خداوند همواره مرا از پشت‌هاي پاك به رحم‌هاي پاك منتقل مي ساخت تا اين كه به اين دنياي شما آمدم و هرگز به افكار و ناپاكي‌هاي جاهليت آلوده نشدم».
 
 
بينش عميق و عفت و پاكي اين بانو چنان بود كه تاريخ چنين مي نويسد: «او (آمنه) در آن روز، از نظر نسب و ازدواج، بافضيلت ترين دختران قريش بود».<ref> مادر پيامبر، دكتر بنت الشاطي، ترجمه دكتر احمد بهشتي، ص 99.</ref>
 
 
 
از صفات برجسته ديگر اين بانو ساده زيستي و دوري از جلوه هاي مادي است. به گونه اي كه پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله مي فرمايد: «انّما انا ابن امرأة من قريش تأكل القديد<ref> همان، ص 18.</ref>؛ همانا من فرزند زني از قريشم كه گوشت خشكيده مي خورد».
 
 
 
بخشي از صفات برجسته اين جاودانه مادر چنين است:
 
 
 
===دين باوری(دَيَّنة)===
 
پيامبر گرامي اسلام را «سيد الناس و ديان العرب» مي خواندند. علي ابن  ابي طالب علیه السلام را نيز با اين وصف ستوده اند: «كان عليٌ علیه السلام ديّان هذه الامّة»<ref> مجمع البحرين، شيخ فخرالدين طريحي، ترجمه محمود عادل، ص 79 و 78.</ref> برخي دين را به معناي طاعت و گروهي به معناي هر آنچه با آن بندگي خدا مي شود<ref> منجد الطلاب، ص 231.</ref>، مي دانند. برخي از كوتاه نظران كه با نگرش مادي به مسايل پيرامون خود مي نگرند، معتقدند كه: «چون آمنه قبل از ظهور اسلام مي زيسته نمي تواند مؤمن باشد و از زنان مشرك بشمار مي آيد».
 
 
 
اما مورخان و پژوهشگران [[شيعه]] بر اين باورند كه پدران و مادران پيامبر [[ايمان]] داشتند. آن‌ها براي اثبات اين مطلب به سخن پيامبر صلی الله علیه و آله استناد كرده اند كه مي فرمايد: «لم يزل ينقلني اللّه  من اصلاب الشامخه الي الارحام المطّهرات حتي اخرجني الي عالمكم هذا ولم يدسنني دنس الجاهلية؛<ref> رياحين الشريعه، ج 2، ص 388.</ref> خداوند همواره مرا از پشت‌هاي پاك به رحم‌هاي پاك منتقل مي ساخت تا اين كه به اين دنياي شما آمدم و هرگز به افكار و ناپاكي‌هاي جاهليت آلوده نشدم».
 
 
 
از اين [[حديث]] شريف، كه با عبارات مختلف بيان شده است، پاكي وجود آمنه و طهارت فكري او ثابت مي شود. بسياري از دانشمندان [[اهل سنت]] [[ايمان]] آمنه را بيان كرده، براي اثبات اين امر از روايت زير استفاده كرده اند: «كعب الاحبار به معاويه گفت: من در هفتاد و دو كتاب خوانده ام كه [[فرشتگان]]، جز براي مريم و آمنه بنت وهب براي ولادت هيچ پيامبري به زمين نيامدند و جز براي مريم و آمنه، براي هيچ زني حجاب‌هاي بهشتي را برپا نساختند».(9)
 
  
«واقدي» و گروهي از دانشمندان [[اهل سنت]]، پس از ذكر [[حديث]] فوق، مي گويند: خداوند متعال هرگز زن كافره را در برابر زن باايماني مانند مريم علیهاالسلام قرار نمي دهد. اگر آمنه ايمان نداشت، هرگز مقامات مريم علیهاالسلام براي او به وجود نمي آمد. زيرا بين ايمان و كفر فاصله بسيار است و هرگز اين دو جمع نمي شوند.(10)
+
از اين [[حديث]] شريف، كه با عبارات مختلف بيان شده است، پاكي وجود آمنه و طهارت فكري او ثابت مي شود. بسياري از دانشمندان [[اهل سنت]] [[ايمان]] آمنه را بيان كرده، براي اثبات اين امر از روايت زير استفاده كرده اند: «كعب الاحبار به معاويه گفت: من در هفتاد و دو كتاب خوانده ام كه [[فرشتگان]]، جز براي مريم و آمنه بنت وهب براي ولادت هيچ پيامبري به زمين نيامدند و جز براي مريم و آمنه، براي هيچ زني حجاب‌هاي بهشتي را برپا نساختند». <ref> بحارالانوار، ج 15، ص 117 </ref>
  
 +
«واقدي» و گروهي از دانشمندان [[اهل سنت]]، پس از ذكر [[حديث]] فوق، مي گويند: خداوند متعال هرگز زن كافره را در برابر زن باايماني مانند مريم علیهاالسلام قرار نمي دهد. اگر آمنه ايمان نداشت، هرگز مقامات مريم علیهاالسلام براي او به وجود نمي آمد. زيرا بين ايمان و كفر فاصله بسيار است و هرگز اين دو جمع نمي شوند. <ref> بحارالانوار، ج 15، ص 117 </ref>
 
[[شيخ صدوق]] نيز در «اعتقادات» خود مي فرمايد: «اعتقادنا في آباء النّبي انّهم مسلمون من آدم الي ابيه و اباطالب و كذا آمنة بنت وهب امّ رسول اللّه  صلی الله علیه و آله(11)؛ اعتقاد ما اين است كه پدران پيامبر صلی الله علیه و آله از آدم تا عبداللّه  و ابوطالب و همچنين آمنه، مادر پيامبر، مسلم بوده اند».
 
[[شيخ صدوق]] نيز در «اعتقادات» خود مي فرمايد: «اعتقادنا في آباء النّبي انّهم مسلمون من آدم الي ابيه و اباطالب و كذا آمنة بنت وهب امّ رسول اللّه  صلی الله علیه و آله(11)؛ اعتقاد ما اين است كه پدران پيامبر صلی الله علیه و آله از آدم تا عبداللّه  و ابوطالب و همچنين آمنه، مادر پيامبر، مسلم بوده اند».
  
 
[[امام صادق]] علیه السلام نيز مي فرمايد: [[جبرئيل]] بر پيامبر نازل شد و گفت: اعتقاد ما اين است كه پدران پيامبر صلی الله علیه و آله از آدم تا عبدالله  و [[ابوطالب]] و همچنين آمنه، مادر پيامبر، مسلم بوده اند.
 
[[امام صادق]] علیه السلام نيز مي فرمايد: [[جبرئيل]] بر پيامبر نازل شد و گفت: اعتقاد ما اين است كه پدران پيامبر صلی الله علیه و آله از آدم تا عبدالله  و [[ابوطالب]] و همچنين آمنه، مادر پيامبر، مسلم بوده اند.
  
«يا محمد ان الله  جل جلاله يقرئك السلام و يقول اني قد حرمت النار علي صلب انزلك و بطنٍ حملك و حجرٌ كفلك...(12)؛ اي محمد صلی الله علیه و آله، خداوند تعالي بر تو سلام فرستاد و گفت: من آتش را بر صلب و پشتي كه تو را فرود آورد و بطني كه حامل تو بود و دامني كه تو را تربيت كرد، حرام كردم».
+
{{متن حدیث|«يا محمد ان الله  جل جلاله يقرئك السلام و يقول اني قد حرمت النار علي صلب انزلك و بطنٍ حملك و حجرٌ كفلك»}}<ref> بحارالانوار، ج 15، ص 117 </ref> ؛ اي محمد صلی الله علیه و آله، خداوند تعالي بر تو سلام فرستاد و گفت: من آتش را بر صلب و پشتي كه تو را فرود آورد و بطني كه حامل تو بود و دامني كه تو را تربيت كرد، حرام كردم».
 
 
 
مرحوم مجلسي مي نويسد: اين خبر دلالت بر ايمان عبدالله  و آمنه و ابوطالب دارد؛ زيرا خداوند آتش را بر جميع مشركان و كفار واجب كرده است و اگر اينان مؤمن نبودند، آتش بر آنان [[حرام]] نمي شد.
 
مرحوم مجلسي مي نويسد: اين خبر دلالت بر ايمان عبدالله  و آمنه و ابوطالب دارد؛ زيرا خداوند آتش را بر جميع مشركان و كفار واجب كرده است و اگر اينان مؤمن نبودند، آتش بر آنان [[حرام]] نمي شد.
  
===محجوب و باحيا (محتشمه)===
+
'''محجوب و باحيا (محتشمه):'''
ويژگي ديگر اين بانوي بزرگوار [[حيا]] و ادب اوست كه با واژه «محتشمه» در ميان عرب شناخته شده بود. در كتب لغت اين واژه را اين گونه تعريف كرده اند: «احتشام و هو افتعالٌ من الحِشمة بمعني الانقباض والاستحياء والحشمة الحياءُ والادب(13)؛ احتشام از حشمت گرفته شده است و به معناي گرفته بودن و حياداشتن است. حشمت به معناي ادب و حيا است و زيباترين صفتي است كه بانوان كريمه مي توانند داشته باشند و در سايه آن آسودگي جسمي و رواني يابند».
 
  
 +
ويژگي ديگر اين بانوي بزرگوار [[حيا]] و ادب اوست كه با واژه «محتشمه» در ميان عرب شناخته شده بود. در كتب لغت اين واژه را اين گونه تعريف كرده اند: «احتشام و هو افتعالٌ من الحِشمة بمعني الانقباض والاستحياء والحشمة الحياءُ والادب  <ref> بحارالانوار، ج 15، ص 117 </ref> احتشام از حشمت گرفته شده است و به معناي گرفته بودن و حياداشتن است. حشمت به معناي ادب و حيا است و زيباترين صفتي است كه بانوان كريمه مي توانند داشته باشند و در سايه آن آسودگي جسمي و رواني يابند».
 
جريان خواستگاري «فاطمه»، همسر [[عبدالمطلب]]، از آمنه و آن‌چه در اين مجلس به وقوع پيوست حيا و ادب اين دختر برگزيده عرب را نشان مي دهد: زماني كه همسر عبدالمطلب به منزل وهب بن [[ عبدمناف]] آمد، آمنه در مقابل او ايستاد. خوش آمد گفت و مقدمش را گرامي داشت. وقتي فاطمه نيكي‌هاي آمنه را ديد، به مادرش گفت: «من پيشتر آمنه را ديده بودم، فكر نمي كردم چنين با حسن و كمال باشد».<ref> همان، ص 100 و 99.</ref>
 
جريان خواستگاري «فاطمه»، همسر [[عبدالمطلب]]، از آمنه و آن‌چه در اين مجلس به وقوع پيوست حيا و ادب اين دختر برگزيده عرب را نشان مي دهد: زماني كه همسر عبدالمطلب به منزل وهب بن [[ عبدمناف]] آمد، آمنه در مقابل او ايستاد. خوش آمد گفت و مقدمش را گرامي داشت. وقتي فاطمه نيكي‌هاي آمنه را ديد، به مادرش گفت: «من پيشتر آمنه را ديده بودم، فكر نمي كردم چنين با حسن و كمال باشد».<ref> همان، ص 100 و 99.</ref>
  
 
سپس با آمنه گفتگو كرد و او را فصيح ترين زن [[مكه]] يافت. آنگاه از جاي برخاست، نزد عبدالله  شتافت و گفت: فرزندم، در ميان دختران عرب مانند او نديدم. من او را مي پسندم...
 
سپس با آمنه گفتگو كرد و او را فصيح ترين زن [[مكه]] يافت. آنگاه از جاي برخاست، نزد عبدالله  شتافت و گفت: فرزندم، در ميان دختران عرب مانند او نديدم. من او را مي پسندم...
  
===فرزانگی و فرهيختگي (عاقله)===
+
'''فرزانگی و فرهيختگي (عاقله):'''
 +
 
 
فهيم بودن از صفات و ويژگي‌هاي اولياي الهي است. عبدالمطلب آمنه را با كلمه عاقله ستوده است. آمنه عقيله عرب، در فهم و كمال بي نظير بود. سخن اين بانوي بزرگ در هنگام [[مرگ]]، نشان دهنده ميزان خرد و درك اوست. او به فرزندش [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله مي گويد: هر زنده اي مي ميرد، هر تازه اي كهنه مي شود، هر گروهي فاني مي شود و من مي ميرم؛ اما ياد من هميشه هست. من خير به جاي گذاشتم و مولود مطهري (چون تو) زادم.<ref> رياحين الشريعه، ج 2، ص 387.</ref>
 
فهيم بودن از صفات و ويژگي‌هاي اولياي الهي است. عبدالمطلب آمنه را با كلمه عاقله ستوده است. آمنه عقيله عرب، در فهم و كمال بي نظير بود. سخن اين بانوي بزرگ در هنگام [[مرگ]]، نشان دهنده ميزان خرد و درك اوست. او به فرزندش [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله مي گويد: هر زنده اي مي ميرد، هر تازه اي كهنه مي شود، هر گروهي فاني مي شود و من مي ميرم؛ اما ياد من هميشه هست. من خير به جاي گذاشتم و مولود مطهري (چون تو) زادم.<ref> رياحين الشريعه، ج 2، ص 387.</ref>
  
=== فصاحت و بلاغت (اديبه)===
+
'''فصاحت و بلاغت (اديبه):'''
  
 
از ديگر صفات دختر شايسته مكه شيريني بيان و گويايي كلام اوست. اشعار زيبايي كه از او به جاي مانده، گواه درستي اين سخن است. او خطاب به فرزندش حضرت محمد صلی الله علیه و آله چنين سرود:
 
از ديگر صفات دختر شايسته مكه شيريني بيان و گويايي كلام اوست. اشعار زيبايي كه از او به جاي مانده، گواه درستي اين سخن است. او خطاب به فرزندش حضرت محمد صلی الله علیه و آله چنين سرود:
  
 +
ان صَحَّ ما ابصرتُ في المنام * فانْتَ مبعوثٌ علي الانام
  
ان صَحَّ ما ابصرتُ في المنام فانْتَ مبعوثٌ علي الانام × من عند ذي الجلال والاكرام تبعث في الحِّل و في الحرام
+
من عند ذي الجلال والاكرام * تبعث في الحِّل و في الحرام
  
تُبَعثُ بالتحقيق والاسلام دين ابيك البّر ابراهام × فاللّه  انهاك عن الاصنام ان لاتو اليها مع الاقوامَ.<ref> همان.</ref>
+
تُبَعثُ بالتحقيق والاسلام * دين ابيك البّر ابراها
  
 +
فاللّه  انهاك عن الاصنام* ان لاتو اليها مع الاقوامَ.<ref> همان.</ref>
  
 
معناي شعر به اختصار چنين است: اگر خوابي كه ديدم درست باشد، تو بر مردم مبعوث خواهي شد. از طرف خداوندي كه داراي جلال و اكرام است. براي بيان [[حلال]] و [[حرام]] مبعوث مي شوي. براي حق گويي و [[اسلام]] كه دين پدرت ابراهيم است، برانگيخته مي شوي. پس خداوند تو را از پرستش بت‌ها و پيروي خويشان بازداشت.
 
معناي شعر به اختصار چنين است: اگر خوابي كه ديدم درست باشد، تو بر مردم مبعوث خواهي شد. از طرف خداوندي كه داراي جلال و اكرام است. براي بيان [[حلال]] و [[حرام]] مبعوث مي شوي. براي حق گويي و [[اسلام]] كه دين پدرت ابراهيم است، برانگيخته مي شوي. پس خداوند تو را از پرستش بت‌ها و پيروي خويشان بازداشت.
  
===پاك و طهارت (طاهره، مطهره، عفيفه)===
+
'''پاك و طهارت (طاهره، مطهره، عفيفه):'''
  
 
پاكي و طهارت آمنه بر اهل [[مكه]] پوشيد نبود. اين طهارت به مناسبت‌هاي مختلف در سخنان و اشعار عرب مطرح شده است. در توصيف اين بانوي كريمه [[عبدالمطلب]] آمنه را با كلمه عاقله ستوده است.
 
پاكي و طهارت آمنه بر اهل [[مكه]] پوشيد نبود. اين طهارت به مناسبت‌هاي مختلف در سخنان و اشعار عرب مطرح شده است. در توصيف اين بانوي كريمه [[عبدالمطلب]] آمنه را با كلمه عاقله ستوده است.
  
چنين نوشته اند: «انّها كان وجُهها كفلقة القمر المضيئة و كانت من احسن النساء جمالاً و كمالاً و افضلهّن حسبا و نسبا<ref> خصايص فاطميه، ملاباقر واعظ كجوري، ص 292.</ref>؛ به درستي كه چهره اش (آمنه) مثل ماه نوراني بود، در زيبايي و كمال از بهترين زنان بشمار مي آمد و از نظر صفات و دودمان نيز از بهترين ها بود. او هم پاكيزگي ظاهري داشت و هم پاكي معنوي».(عفت)
+
چنين نوشته اند: «انّها كان وجُهها كفلقة القمر المضيئة و كانت من احسن النساء جمالاً و كمالاً و افضلهّن حسبا و نسبا<ref> خصايص فاطميه، ملاباقر واعظ كجوري، ص 292.</ref>؛ به درستي كه چهره اش (آمنه) مثل ماه نوراني بود، در زيبايي و كمال از بهترين زنان بشمار مي آمد و از نظر صفات و دودمان نيز از بهترين ها بود. او هم پاكيزگي ظاهري داشت و هم پاكي معنوي».
  
==ازدواج آمنه==
+
'''عفت:'''
  
در اين ازدواج آسماني چند مسأله مهم بايد مورد توجه قرار گيرد:
+
از صفات برجسته ديگر اين بانو ساده زيستي و دوري از جلوه هاي مادي است. به گونه اي كه پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله مي فرمايد: «انّما انا ابن امرأة من قريش تأكل القديد<ref> همان، ص 18.</ref>؛ همانا من فرزند زني از قريشم كه گوشت خشكيده مي خورد».
 +
==ازدواج آمنه با عبدالله==
 +
مسعودی در اثبات الوصیه جریان ازدواج آمنه با پیامبر اسلام را چنین نقل می کند:
 +
روزى عبد اللّه به پدر خود [[عبد المطّلب]] گفت: اى پدر! من در خواب ديدم كه از مكه خارج شدم و ديدم كه دو نور از پشت من خارج گرديد، يكى از آن دو نور مشرق را فرا گرفت و ديگرى مغرب را و آن نور به كمتر از يك چشم به هم‏ زدن در پشت من دور زد، عبد المطلب فرمود: اگر خواب تو راست باشد بهترين مردم عالم از پشت تو خارج خواهد شد.
  
===انتخاب و معيارهاي انتخاب از سوي خانواده «عبدالله »===
+
حضرت عبد اللّه مدتى را در همين حال بود و زنان قريش را آرزوئى جز وصال آن حضرت نبود. بعد از آن تعداد هفتاد نفر از علماى يهود شام بسوى عبد اللّه حركت كردند و هم قسم شدند كه تا عبد اللّه عليه السّلام را نكشند خارج نشوند، تعداد هفتاد شمشيرى كه با زهر آب داده بودند با خود آوردند، در شب حركت ميكردند و در روز پنهان ميشدند تا اينكه در نزديكى مكه وارد شدند و در آنجا اقامت كردند.
  
به نظر مي رسد معيارهاي عبدالمطلب و همسرش در انتخاب همسري شايسته براي «ماه» مكه ـ عبدالله  ـ در دو بعد خلاصه مي شد: اصالت خاندان و ويژگي‌هاي فردي. معيارهاي خانواده آمنه نيز بر اساس ماديات نبود، بلكه به كمال و عظمت روحي و معنوي خانواده عبدالله  توجه داشتند.
+
در يكى از روزها كه حضرت عبد اللّه به تنهائى براى شكار خارج گرديد و علماى يهود آن بزرگوار را در خلوتگاهى بدست آوردند آن حضرت را محاصره كردند كه او را بكشند، وقتى كه وهب بن عبد مناف كه پدر آمنه مادر رسول خدا باشد اين منظره را مشاهده كرد حس حمايت او بجنبش افتاد و گفت: هفتاد نفر يك نفر از اهل مكه را محاصره كنند كه معين و ناصرى ندارد؟؟ من حتما او را يارى مينمايم.
  
===ميزان مهريه===
+
آنگاه وهب بن عبد مناف از محل خود براى يارى كردن عبد اللّه حمله كرد، همين‏كه وهب متوجه شد مردانى را كه شباهت بمردان دنيا نداشتند ديد كه از آسمان بر زمين نازل شدند و بر علماى يهود حمله كرده آنان را قطعه ‏قطعه كردند. موقعى كه وهب اين منظره را مشاهده كرد نزد زوجه خود مراجعت كرده او را از اين جريان خبردار نمود و گفت: برو نزد حضرت عبد المطلب و دختر خود را بآن حضرت براى پسرش عبد اللّه عرضه كن! شايد عبداللّه عليه السّلام دختر ما را تزويج نمايد قبل از آنكه مردم ديگر بر ما سبقت بگيرند و حسرت و مصيبت بزرگ آن نصيب ما گردد.
  
به گواهي تاريخ پدر آمنه، پس از مراسم خواستگاري، به [[عبدالمطلب]] گفت: «دخترم هديه اي است به فرزند شما؛ هيچ مهري نمي خواهيم». عبدالمطلب گفت: خداوند تو را جزاي خير دهد، دختر بايد مهر داشته باشد و كساني از بستگان ما نيز بايد ميان ما گواه باشند».<ref> زنان نامدار، دكتر احمد بهشتي، ص 19.</ref>
+
زوجه وهب نزد حضرت عبد المطّلب آمد و دختر خود را كه آمنه باشد بر آن بزرگوار عرضه كرد. عبد المطّلب فرمود: حقا دخترى را براى پسر من معرفى كردى كه در ميان زنان غير از او كسى براى فرزند من صلاح نيست. پس عبد المطّلب عليه السّلام آمنه بنت وهب را براى حضرت عبد اللّه تزويج نمود و تعداد صد ناقه قرمز را براى او مهريه كرد. همين‏كه عبد اللّه عليه السّلام زوجه خود آمنه را به خانه خود آورد زنان قريش مريض شدند و عده زيادى از زنان قريش و غير آنان از اندوه اينكه عبد اللّه با آنان ازدواج نكرد از دنيا رفتند.<ref>ترجمه إثبات الوصية، ص195</ref>
  
«مهريه» يك ارزش معنوي نيست و بسياريِ آن نمي تواند نشان دهنده جايگاه معنوي و اجتماعي فرد باشد. در فرهنگ [[اهل بيت]] علیهم‌السلام كمي مهريه نشان دهنده برتري دختر است. به هر حال اين ازدواج، بي آن كه با مشكلاتي چون مهريه و جهيزيه روبرو شود، تحقق يافت. و مقدمات ميلاد محمد صلی الله علیه و آله فراهم شد.
+
==ولادت پیامبر==
 +
عبدالله چند روز پس از ازدواج با آمنه، به سفر تجاری رفت و در راه بازگشت، در [[یثرب]] از دنیا رفت.<ref>زرقانی، شرح المواهب اللدنیة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۰۷-۲۰۶.</ref> آمنه پيامبر را در ماه «[[ربیع الاول]]» در سالی که آن را بخاطر واقعه [[اصحاب فیل]]، [[عام الفیل]] خواندند به دنیا آورد.<ref>أعيان الشيعة، محسن الأمين ،ج‏1، ص218</ref> آمنه پس از تولد محمد، او را به زنی از قبیله بنی سعد به نام [[حلیمه]] سپرد و او ان حضرت را با خود به قبیله خویش برد و تا دو سال به آن حضرت شیر داده از او نگهداری نمود. پس از دو سال حلیمه حضرت محمدصلی الله علیه و آله را نزد آمنه آورد، اما آمنه بار دیگر بخاطر شیوع بیماری وبا او را به حلیمه سپرد و حضرت محمد صلی الله علیه و آله تا سن پنج سالگی در نزد حلیمه بود. <ref>زندگانى محمد(ص) پيامبر اسلام (ترجمه سیره ابن هشام)، ج1، ص106 تا 110</ref>
  
==آمنه در آينه مادري==
+
== وفات آمنه==
 
+
آمنه، در سال هفتم پس از [[عام الفیل]]، فرزندش، محمد را برای زیارت قبر [[عبدالله بن عبدالمطلب|عبدالله]] و نیز دیدار با دایی‌های عبدالله که از [[قبیله بنی‌نجار|بنی‌نجار]] بودند، به [[مدینه]] برد و بنا بر قول مشهور، در راه بازگشت از مدینه در [[ابواء]] از دنیا رفت<ref>نگاه کنید به: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۰.</ref>
هنوز نخستين فرزند آمنه پاي به گيتي ننهاده بود كه خبر فوت همسر مهربانش او را در اندوه فروبرد. لطف الهي، بردباري، اشعاري كه در سوگ همسر مي سرايد و رؤياهاي دوران بارداري و فرزندي كه پيش از تولد با او سخن مي گويد، تنها سرمايه هاي اين زن پاكدامن بشمار مي آيد؛ سرمايه هايي كه در سايه آن فرزندش را به دنيا مي آورد. شايد از اين جهت است كه پيامبر صلی الله علیه و آله را نيز مانند [[حضرت عیسی]] علیه السلام به نام مادر بزرگوارش مي خواندند.
 
 
 
«جارود» هنگامي كه از نزد [[رسول خدا]] برمي گردد، خطاب به قبيله اش چنين مي سرايد: «اَتَيتُكَ يابن آمنة الرّسولا لِكيَ بكَ اهتدي النهج السبيلا<ref> [[بحارالانوار]]، ج 15، ص 247.</ref>؛ اي پسر آمنه، اي رسول، آمدم سوي تو تا به وسيله تو به راه راست هدايت شوم».
 
 
 
و اينك پس از گذشت قرن‌ها، مسلمانان با نام اين بشر آسماني در كره زمين بپا خاسته، [[نماز]] عشق مي خوانند. بر مأذنه هاي جاودانه تاريخ بانگ «اشهد انّ محمدا رسول اللّه » گوش زمان را نوازش مي دهد و ياد و خاطره جاودانه مادرِ خورشيد را در سيناي دل‌ها زنده مي سازد. آري، تا پايان آفرينش، هر مسلماني در هر كجاي تاريخ و هر سرزميني بشكفد، رويش او وامدار بارشِ لطف الهي از دامان اين مادر مهربان است.
 
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}}
 
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
 
<references />
 
<references />
(9)، (10)، (11)، (12)، (13). بحارالانوار، ج 15، ص 117.
 
  
 
+
==منابع==
===منابع===
+
*ن ـ طيبي،«آمنه سلام الله علیها مادر خورشید»، فرهنگ كوثر، شماره 16، تير 1377
 
+
*مسعودى، على بن حسين، اثبات الوصية، ترجمه محمدجواد نجفى‏، تهران، اسلامية، 1362 ش‏.
ن ـ طيبي, فرهنگ كوثر، شماره 16، تير 1377
+
*زندگانى محمد(ص) پيامبر اسلام (ترجمه سیره ابن هشام)، سيد هاشم رسولى، تهران، انتشارات كتابچى، چ پنجم ، 1375ش.
 +
*ویکی شیعه
 +
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}}
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
 
[[رده:خاندان اهل البیت علیهم السلام]]
 
[[رده:خاندان اهل البیت علیهم السلام]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۴۳

آمنه دختر وهب بن عبدمناف مادر حضرت محمد صلی الله علیه و آله است. او از نظر نسب، حیا و ادب و پاکی از بافضيلت ترين دختران قريش بود. آمنه، در سال هفتم پس از عام الفیل، فرزندش، محمد را برای زیارت قبر پدرش، عبدالله و نیز دیدار با دایی‌های عبدالله که از بنی‌نجار بودند، به مدینه برد. او در بازگشت از این سفر، در محلی به نام «ابواء» در نزدیکی مدینه درگذشت و همانجا دفن شد.

نام و نسب

آمنه دختر وهب بن عبدمناف است و مادر بزرگوارش «بِرِّه» نام دارد. [۱] اين دو بزرگوار در نسب شريف به كلاب بن مره بن كعب بن لوي مي رسند و در واقع پدر و مادر آمنه دخترعمو و پسرعمو بوده اند.

ويژگي‌های والاي آمنه

شواهد تاریخی نشان می دهد که آمنه در آن زمان، از نظر نسب و ازدواج، بافضيلت ترين دختران قريش بود».[۲] عبدالمطلب، قبل از خواستگاري از آمنه، نزد عبدالله ، آمد و چنين گفت: «پسرم، آمنه دختري است از خويشان تو و در مكه مانند او دختري نيست» و سپس فرمود: ««فواللّه ما في بنات اهل مكّة مثلها لانّها محتشمةٌ في نفسها طاهرةٌ مطهرةٌ عاقلةٌ دَيّنَةٌ؛»[۳] سوگند به عزت و جلال خداوند، كه در مكه دختري مثل او (آمنه) نيست. زيرا او با حيا و ادب است و نفسي پاكيزه دارد و عاقل و فهيم و دين باور است».

دين باوری (دَيَّنة): پيامبر گرامي اسلام را «سيد الناس و ديان العرب» مي خواندند. علي ابن ابي طالب علیه السلام را نيز با اين وصف ستوده اند: «كان عليٌ علیه السلام ديّان هذه الامّة»[۴] برخي دين را به معناي طاعت و گروهي به معناي هر آنچه با آن بندگي خدا مي شود[۵]، مي دانند. مورخان و پژوهشگران شيعه بر اين باورند كه پدران و مادران پيامبر ايمان داشتند. آن‌ها براي اثبات اين مطلب به سخن پيامبر صلی الله علیه و آله استناد كرده اند كه مي فرمايد: «لم يزل ينقلني اللّه من اصلاب الشامخه الي الارحام المطّهرات حتي اخرجني الي عالمكم هذا ولم يدسنني دنس الجاهلية؛[۶] خداوند همواره مرا از پشت‌هاي پاك به رحم‌هاي پاك منتقل مي ساخت تا اين كه به اين دنياي شما آمدم و هرگز به افكار و ناپاكي‌هاي جاهليت آلوده نشدم».

از اين حديث شريف، كه با عبارات مختلف بيان شده است، پاكي وجود آمنه و طهارت فكري او ثابت مي شود. بسياري از دانشمندان اهل سنت ايمان آمنه را بيان كرده، براي اثبات اين امر از روايت زير استفاده كرده اند: «كعب الاحبار به معاويه گفت: من در هفتاد و دو كتاب خوانده ام كه فرشتگان، جز براي مريم و آمنه بنت وهب براي ولادت هيچ پيامبري به زمين نيامدند و جز براي مريم و آمنه، براي هيچ زني حجاب‌هاي بهشتي را برپا نساختند». [۷]

«واقدي» و گروهي از دانشمندان اهل سنت، پس از ذكر حديث فوق، مي گويند: خداوند متعال هرگز زن كافره را در برابر زن باايماني مانند مريم علیهاالسلام قرار نمي دهد. اگر آمنه ايمان نداشت، هرگز مقامات مريم علیهاالسلام براي او به وجود نمي آمد. زيرا بين ايمان و كفر فاصله بسيار است و هرگز اين دو جمع نمي شوند. [۸] شيخ صدوق نيز در «اعتقادات» خود مي فرمايد: «اعتقادنا في آباء النّبي انّهم مسلمون من آدم الي ابيه و اباطالب و كذا آمنة بنت وهب امّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله(11)؛ اعتقاد ما اين است كه پدران پيامبر صلی الله علیه و آله از آدم تا عبداللّه و ابوطالب و همچنين آمنه، مادر پيامبر، مسلم بوده اند».

امام صادق علیه السلام نيز مي فرمايد: جبرئيل بر پيامبر نازل شد و گفت: اعتقاد ما اين است كه پدران پيامبر صلی الله علیه و آله از آدم تا عبدالله و ابوطالب و همچنين آمنه، مادر پيامبر، مسلم بوده اند.

«يا محمد ان الله جل جلاله يقرئك السلام و يقول اني قد حرمت النار علي صلب انزلك و بطنٍ حملك و حجرٌ كفلك»[۹] ؛ اي محمد صلی الله علیه و آله، خداوند تعالي بر تو سلام فرستاد و گفت: من آتش را بر صلب و پشتي كه تو را فرود آورد و بطني كه حامل تو بود و دامني كه تو را تربيت كرد، حرام كردم». مرحوم مجلسي مي نويسد: اين خبر دلالت بر ايمان عبدالله و آمنه و ابوطالب دارد؛ زيرا خداوند آتش را بر جميع مشركان و كفار واجب كرده است و اگر اينان مؤمن نبودند، آتش بر آنان حرام نمي شد.

محجوب و باحيا (محتشمه):

ويژگي ديگر اين بانوي بزرگوار حيا و ادب اوست كه با واژه «محتشمه» در ميان عرب شناخته شده بود. در كتب لغت اين واژه را اين گونه تعريف كرده اند: «احتشام و هو افتعالٌ من الحِشمة بمعني الانقباض والاستحياء والحشمة الحياءُ والادب [۱۰] احتشام از حشمت گرفته شده است و به معناي گرفته بودن و حياداشتن است. حشمت به معناي ادب و حيا است و زيباترين صفتي است كه بانوان كريمه مي توانند داشته باشند و در سايه آن آسودگي جسمي و رواني يابند». جريان خواستگاري «فاطمه»، همسر عبدالمطلب، از آمنه و آن‌چه در اين مجلس به وقوع پيوست حيا و ادب اين دختر برگزيده عرب را نشان مي دهد: زماني كه همسر عبدالمطلب به منزل وهب بن عبدمناف آمد، آمنه در مقابل او ايستاد. خوش آمد گفت و مقدمش را گرامي داشت. وقتي فاطمه نيكي‌هاي آمنه را ديد، به مادرش گفت: «من پيشتر آمنه را ديده بودم، فكر نمي كردم چنين با حسن و كمال باشد».[۱۱]

سپس با آمنه گفتگو كرد و او را فصيح ترين زن مكه يافت. آنگاه از جاي برخاست، نزد عبدالله شتافت و گفت: فرزندم، در ميان دختران عرب مانند او نديدم. من او را مي پسندم...

فرزانگی و فرهيختگي (عاقله):

فهيم بودن از صفات و ويژگي‌هاي اولياي الهي است. عبدالمطلب آمنه را با كلمه عاقله ستوده است. آمنه عقيله عرب، در فهم و كمال بي نظير بود. سخن اين بانوي بزرگ در هنگام مرگ، نشان دهنده ميزان خرد و درك اوست. او به فرزندش حضرت محمد صلی الله علیه و آله مي گويد: هر زنده اي مي ميرد، هر تازه اي كهنه مي شود، هر گروهي فاني مي شود و من مي ميرم؛ اما ياد من هميشه هست. من خير به جاي گذاشتم و مولود مطهري (چون تو) زادم.[۱۲]

فصاحت و بلاغت (اديبه):

از ديگر صفات دختر شايسته مكه شيريني بيان و گويايي كلام اوست. اشعار زيبايي كه از او به جاي مانده، گواه درستي اين سخن است. او خطاب به فرزندش حضرت محمد صلی الله علیه و آله چنين سرود:

ان صَحَّ ما ابصرتُ في المنام * فانْتَ مبعوثٌ علي الانام

من عند ذي الجلال والاكرام * تبعث في الحِّل و في الحرام

تُبَعثُ بالتحقيق والاسلام * دين ابيك البّر ابراها

فاللّه انهاك عن الاصنام* ان لاتو اليها مع الاقوامَ.[۱۳]

معناي شعر به اختصار چنين است: اگر خوابي كه ديدم درست باشد، تو بر مردم مبعوث خواهي شد. از طرف خداوندي كه داراي جلال و اكرام است. براي بيان حلال و حرام مبعوث مي شوي. براي حق گويي و اسلام كه دين پدرت ابراهيم است، برانگيخته مي شوي. پس خداوند تو را از پرستش بت‌ها و پيروي خويشان بازداشت.

پاك و طهارت (طاهره، مطهره، عفيفه):

پاكي و طهارت آمنه بر اهل مكه پوشيد نبود. اين طهارت به مناسبت‌هاي مختلف در سخنان و اشعار عرب مطرح شده است. در توصيف اين بانوي كريمه عبدالمطلب آمنه را با كلمه عاقله ستوده است.

چنين نوشته اند: «انّها كان وجُهها كفلقة القمر المضيئة و كانت من احسن النساء جمالاً و كمالاً و افضلهّن حسبا و نسبا[۱۴]؛ به درستي كه چهره اش (آمنه) مثل ماه نوراني بود، در زيبايي و كمال از بهترين زنان بشمار مي آمد و از نظر صفات و دودمان نيز از بهترين ها بود. او هم پاكيزگي ظاهري داشت و هم پاكي معنوي».

عفت:

از صفات برجسته ديگر اين بانو ساده زيستي و دوري از جلوه هاي مادي است. به گونه اي كه پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله مي فرمايد: «انّما انا ابن امرأة من قريش تأكل القديد[۱۵]؛ همانا من فرزند زني از قريشم كه گوشت خشكيده مي خورد».

ازدواج آمنه با عبدالله

مسعودی در اثبات الوصیه جریان ازدواج آمنه با پیامبر اسلام را چنین نقل می کند: روزى عبد اللّه به پدر خود عبد المطّلب گفت: اى پدر! من در خواب ديدم كه از مكه خارج شدم و ديدم كه دو نور از پشت من خارج گرديد، يكى از آن دو نور مشرق را فرا گرفت و ديگرى مغرب را و آن نور به كمتر از يك چشم به هم‏ زدن در پشت من دور زد، عبد المطلب فرمود: اگر خواب تو راست باشد بهترين مردم عالم از پشت تو خارج خواهد شد.

حضرت عبد اللّه مدتى را در همين حال بود و زنان قريش را آرزوئى جز وصال آن حضرت نبود. بعد از آن تعداد هفتاد نفر از علماى يهود شام بسوى عبد اللّه حركت كردند و هم قسم شدند كه تا عبد اللّه عليه السّلام را نكشند خارج نشوند، تعداد هفتاد شمشيرى كه با زهر آب داده بودند با خود آوردند، در شب حركت ميكردند و در روز پنهان ميشدند تا اينكه در نزديكى مكه وارد شدند و در آنجا اقامت كردند.

در يكى از روزها كه حضرت عبد اللّه به تنهائى براى شكار خارج گرديد و علماى يهود آن بزرگوار را در خلوتگاهى بدست آوردند آن حضرت را محاصره كردند كه او را بكشند، وقتى كه وهب بن عبد مناف كه پدر آمنه مادر رسول خدا باشد اين منظره را مشاهده كرد حس حمايت او بجنبش افتاد و گفت: هفتاد نفر يك نفر از اهل مكه را محاصره كنند كه معين و ناصرى ندارد؟؟ من حتما او را يارى مينمايم.

آنگاه وهب بن عبد مناف از محل خود براى يارى كردن عبد اللّه حمله كرد، همين‏كه وهب متوجه شد مردانى را كه شباهت بمردان دنيا نداشتند ديد كه از آسمان بر زمين نازل شدند و بر علماى يهود حمله كرده آنان را قطعه ‏قطعه كردند. موقعى كه وهب اين منظره را مشاهده كرد نزد زوجه خود مراجعت كرده او را از اين جريان خبردار نمود و گفت: برو نزد حضرت عبد المطلب و دختر خود را بآن حضرت براى پسرش عبد اللّه عرضه كن! شايد عبداللّه عليه السّلام دختر ما را تزويج نمايد قبل از آنكه مردم ديگر بر ما سبقت بگيرند و حسرت و مصيبت بزرگ آن نصيب ما گردد.

زوجه وهب نزد حضرت عبد المطّلب آمد و دختر خود را كه آمنه باشد بر آن بزرگوار عرضه كرد. عبد المطّلب فرمود: حقا دخترى را براى پسر من معرفى كردى كه در ميان زنان غير از او كسى براى فرزند من صلاح نيست. پس عبد المطّلب عليه السّلام آمنه بنت وهب را براى حضرت عبد اللّه تزويج نمود و تعداد صد ناقه قرمز را براى او مهريه كرد. همين‏كه عبد اللّه عليه السّلام زوجه خود آمنه را به خانه خود آورد زنان قريش مريض شدند و عده زيادى از زنان قريش و غير آنان از اندوه اينكه عبد اللّه با آنان ازدواج نكرد از دنيا رفتند.[۱۶]

ولادت پیامبر

عبدالله چند روز پس از ازدواج با آمنه، به سفر تجاری رفت و در راه بازگشت، در یثرب از دنیا رفت.[۱۷] آمنه پيامبر را در ماه «ربیع الاول» در سالی که آن را بخاطر واقعه اصحاب فیل، عام الفیل خواندند به دنیا آورد.[۱۸] آمنه پس از تولد محمد، او را به زنی از قبیله بنی سعد به نام حلیمه سپرد و او ان حضرت را با خود به قبیله خویش برد و تا دو سال به آن حضرت شیر داده از او نگهداری نمود. پس از دو سال حلیمه حضرت محمدصلی الله علیه و آله را نزد آمنه آورد، اما آمنه بار دیگر بخاطر شیوع بیماری وبا او را به حلیمه سپرد و حضرت محمد صلی الله علیه و آله تا سن پنج سالگی در نزد حلیمه بود. [۱۹]

وفات آمنه

آمنه، در سال هفتم پس از عام الفیل، فرزندش، محمد را برای زیارت قبر عبدالله و نیز دیدار با دایی‌های عبدالله که از بنی‌نجار بودند، به مدینه برد و بنا بر قول مشهور، در راه بازگشت از مدینه در ابواء از دنیا رفت[۲۰]

پانویس

  1. رياحين الشريعه، ذبيح الله محلاتي، ج 2، ص 386.
  2. مادر پيامبر، دكتر بنت الشاطي، ترجمه دكتر احمد بهشتي، ص 99.
  3. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 15، ص 99.
  4. مجمع البحرين، شيخ فخرالدين طريحي، ترجمه محمود عادل، ص 79 و 78.
  5. منجد الطلاب، ص 231.
  6. رياحين الشريعه، ج 2، ص 388.
  7. بحارالانوار، ج 15، ص 117
  8. بحارالانوار، ج 15، ص 117
  9. بحارالانوار، ج 15، ص 117
  10. بحارالانوار، ج 15، ص 117
  11. همان، ص 100 و 99.
  12. رياحين الشريعه، ج 2، ص 387.
  13. همان.
  14. خصايص فاطميه، ملاباقر واعظ كجوري، ص 292.
  15. همان، ص 18.
  16. ترجمه إثبات الوصية، ص195
  17. زرقانی، شرح المواهب اللدنیة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۰۷-۲۰۶.
  18. أعيان الشيعة، محسن الأمين ،ج‏1، ص218
  19. زندگانى محمد(ص) پيامبر اسلام (ترجمه سیره ابن هشام)، ج1، ص106 تا 110
  20. نگاه کنید به: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۰.

منابع

  • ن ـ طيبي،«آمنه سلام الله علیها مادر خورشید»، فرهنگ كوثر، شماره 16، تير 1377
  • مسعودى، على بن حسين، اثبات الوصية، ترجمه محمدجواد نجفى‏، تهران، اسلامية، 1362 ش‏.
  • زندگانى محمد(ص) پيامبر اسلام (ترجمه سیره ابن هشام)، سيد هاشم رسولى، تهران، انتشارات كتابچى، چ پنجم ، 1375ش.
  • ویکی شیعه
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
رحمة للعالمین.jpg
رویدادهای مهم زندگی
حمله اصحاب فیل به مکهسفر پیامبر اکرم به شامازدواج با حضرت خدیجه کبری (س) • گذاشتن سنگ حجرالاسود در جای خویش • مبعثمعراجولادت حضرت فاطمه سلام الله علیهارفتن به شعب ابی طالبعام الحزنسفر به طائفهجرت به مدینهازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)غزوه بدرغزوه احدغزوه احزابصلح حدیبیهغزوه خیبرسریه ذات السلاسل فتح مکهغزوه حنینغزوه تبوکغدیر خم
بستگان
امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) •عبدالله بن عبدالمطلب(س) • عبدالمطلبابوطالب(ع) • حمزه بن عبدالمطلب(ع) • عباس بن عبدالمطلبابولهبجعفر طیارآمنه(س) • فاطمه بنت اسد(س) • خدیجه کبری(س) • حضرت زهرا(س) • امام حسن(ع) • امام حسین(ع) • حضرت زینب(س)
اصحاب
سلمان فارسیعمار بن یاسرابوذرمقدادابوسلمه مخزومیزيد بن حارثهعثمان بن مظعونمصعب بن عمیرابوبکرطلحهزبیرعثمان بن عفانعمر بن خطابسعد بن ابی وقاصعبدالله بن مسعوداسعد بن زرارهسعد بن معاذسعد بن عبادهعثمان بن حنیفسهل بن حنیفابو ایوب انصاری حذیفة بن یمانخالد بن سعيدخزیمة بن ثابتعبدالله بن رواحهاویس قرنیعبدالله بن مسعود بلال حبشی
مکان های مرتبط
مکهمدینهغار حراکعبهشعب ابوطالبغدیر خمفدکبقیعغار ثورمسجد قبامسجد النبیمسجد الحرام