میرزا محمد ارباب قمی
آیت الله حاج میرزا محمد ارباب قمی (۱۳۴۱-۱۲۷۳ ق)، از عالمان بزرگ شیعه در قرن ۱۴ هجری و از شاگردا میرزا حبیب الله رشتى و آخوند خراسانى بود. مرحوم ارباب قمی در شهر قم، به تدریس و تألیف و اقامه جماعت و موعظه و حلّ و فصل دعاوى مردم و رفع مخاصمات اشتغال داشت. «الاربعین الحسینیة» از آثار مهم اوست.
نام کامل | میرزا محمد ارباب قمی |
زادروز | ۱۲۷۳ قمری |
زادگاه | قم |
وفات | ۱۳۴۱ قمری |
مدفن | قم، قبرستان شیخان |
اساتید | |
شاگردان |
شیخ عباس قمى، میرزا محمد فیض قمى، میرزا محمد کبیر قمى، میرزا محمدتقى اشراقى،... |
آثار |
الاربعین الحسینیة، رجوم الشیاطین، حاشیه بر جواهر الکلام، حاشیه بر اسفار،... |
محتویات
ولادت و خاندان
میرزا محمد ارباب قمی در سال ۱۲۷۳ ق، در بیت علم و فضل در شهر قم چشم به جهان گشود.[۱] پدر بزرگوارش، مرحوم محمدتقى بیک ارباب (م، ۱۳۱۱ ق) از فاضلان و ادیبان و شاعران قم بشمار مى رفت و از او دو کتاب: «مقتل منظوم امام حسین علیه السلام» و «تاریخ دارالایمان قم» به یادگار مانده است.[۲] عبدالله مستوفى درباره اش مى نویسد: «محمدتقى بیک ارباب، با داشتن اطلاعات وسیعى از فلاحت و ساختمان و مقنى گرى... که قول و تصدیق او در نزد تمام استادان این متون رهان قاطع بشمار مى رفت، ادیب و شاعر و نویسنده و خوش خط و بذله گو و مجلس آرا هم بود... شعر را بسیار خوب مى گفت، در نویسندگى و اسلوب خط سبک قائم مقام را پیروى مى کرد، هم ساده و روان و هم ادیبانه، سهل و ممتنع چیز مى نوشت... هیچ کس نمى توانست تصور کند که در این قباى راسته و (لباس) رعیتى... این قدر اطلاع و فضل و ادب باشد... حاجى میرزا محمد مجتهد، پسرش هم ملاى جامع خوش محضر تام العیارى بود که در عالم خود هیچ دست کمى از پدرش نداشت...».[۳]
تحصیل و استادان
میرزا محمد ارباب، در ایام جوانى به تحصیل ادبیات همت گمارد و پس از آن به تهران رفت و نزد اساتید هر فن از هنر علمى توشه اى و از هر خرمن خوشه اى برچید تا مشار بالبنان گردید.[۴] البته به نام اساتیدش در تهران تصریح نشده، ولى در آن زمان مدار تدریس علوم نقلى و عقلى بر عهده آیات عظام: شیخ عبدالرحیم نهاوندى، میرزا ابوالحسن جلوه و آقا محمدرضا قمشه اى بوده است.
حاج میرزا محمد ارباب، به همراه دوستان گرانقدرش آیت الله حاج ملا آقا حسین قمى (م ۱۳۲۷ ق) و آیت الله مولى عبدالله قمى به سامرا مهاجرت کردند و چندى در درسهاى آیت الله العظمى میرزاى شیرازى شرکت نمود. پس از آن به همراه ملا عبدالله قمى به نجف کوچید.[۵] و سالیان بسیار در درسهاى آیات عظام، میرزا حبیب الله رشتى و آخوند ملا محمدکاظم خراسانى حضور یافت، تا آن که پس از تحصیل و تکمیل علوم دینى، به درجه رفیع اجتهاد نائل آمد و با اخذ اجازات متعدد روایى (از آیات عظام: محدث نورى و شریعت اصفهانى و میرزا حسین خلیلی تهرانی) و اجتهادى (از آخوند خراسانى و میرزا حبیب الله رشتى) به زادگاهش بازگشت.[۶]
تدریس و شاگردان
آن فقیه بزرگ، همه روز به تدریس فقه و حدیث اشتغال داشت و از مجلس درس وى گروهى بسیار به مدارج عالیه نائل آمدند. برخى از آنان عبارتند از:
- آیت الله شیخ عباس قمى (۱۲۹۴-۱۳۵۹ ق) نویسنده «سفینةالبحار» و «الکنى والالقاب»؛
- آیت الله میرزا محمد فیض قمى (۱۲۹۳-۱۳۷۰ ق) نویسنده «کتاب الفیض» و «ذخیرةالعباد»؛
- آیت الله میرزا محمد کبیر قمى (۱۲۹۰-۱۳۶۹ ق) نویسنده «مطالع الشموس» در علم اصول؛
- آیت الله شیخ حسن نویسى قمى (۱۲۹۱-۱۳۷۱ ق)؛
- سید علىاکبر برقعى قمى (۱۳۱۷-۱۴۰۷ ق) نویسنده «راهنماى دانشوران» و «کانون احساسات»؛
- میرزا محمدتقى اشراقى (۱۳۱۳-۱۳۶۸ ق) نویسنده «تفسیر سوره یوسف» و «تفسیر سوره قلم»؛
- شیخ على محمد باغ پنبه اى قمى؛
- شیخ ابوالحسن فقیهى قمى.
آثار و تألیفات
آن مرد بزرگ، تمام اوقات خویش را به خدمت به دین مصروف داشت. او به غیر از تدریس و منبر و اقامه جماعت، صاحب کتابهایى فراوان در فقه، حدیث، شعر، تاریخ و کلام است که عبارتند از:
- الاربعین الحسینیة؛ این کتاب، معروفترین نوشتار وى است. مؤلف، در این کتاب شریف چهل حدیث درباره امام حسین علیه السلام را شرح نموده و در آن از مطالب بسیار در فنون حدیث، تفسیر، تاریخ، کلام، شعر عربى و فارسى، لغت و فقه سخن گفته است.[۷] این کتاب، آکنده از فوائد گوناگون و مطالب خواندنى بوده و مؤلف بزرگوار، بسیارى از اشعار عربى و فارسى خود را در این کتاب - به تناسب مقام - ذکر نموده و چیره دستى خود را در فن قصیده سرایى نشان داده است. در سبب تألیف این کتاب، آورده اند: از مرحوم محدث نورى مى خواهند که بحارالانوار را براى چاپ، مقابله و تصحیح نماید و ایشان، این کار را به مرحوم آیت الله ارباب حواله مى دهد. معظم له نیز مى پذیرد، اما در اثر انجام این کار سنگین و طاقت فرسا، نور چشم خود را از دست مى دهد و کم دید مى شود. لذا نذر مى کند که اگر خداوند او را شفا دهد کتاب اربعین را بنویسد. و خداوند متعال او را شفا داد و او هم این کتاب را در سال ۱۳۲۸ ق نگاشت و در سال ۱۳۳۰ به چاپ رسید.[۸] مؤلف محترم، در آغاز سلسله سند خویش را به ائمه اطهار علیهم السلام از طریق محدث نورى، و در حدیث ۴۰، از طریق آیات عظام: حاج میرزا حسین خلیلى تهرانى، سید محمد هندى نجفى، شیخ الشریعه اصفهانى و محدث نورى بازگو کرده است.
- دیوان اشعار (مجموعه اى از اشعار عربى و فارسى، که برخى از آنها بسیار معروف است و اگر گردآورى شود، دیوانى بزرگ خواهد شد.)؛
- شرح کتاب «بیان» شهید اول - دوره فقه -؛
- شرح قصیده عینیه سید حمیرى (لامّ عمرو باللوى مربع)؛
- رجوم الشیاطین، در رد بر فرقه ضاله بابى و بهایى؛
- حاشیه بر کتاب «جواهر الکلام»؛
- حاشیه بر کتاب «اسفار»؛
- تصحیح و مقابله کتابهاى: «بحارالانوار»، «الغیبت» نعمانى (چاپ ۱۳۱۸ ق)، «اثبات الوصیة» مسعودى (چاپ ۱۳۲۰ ق)، «کنزالعرفان» فاضل مقداد و «منهاج النجاة» فیض کاشانى.
ویژگیهاى اخلاقى
آن فقیه بزرگ داراى سجایا و صفاتى بود که از دیگران، متمایزش ساخته بود. از جمله ویژگیهایش دستگیرى از مستمندان و کمک به مردم بود. جود و احسان شیوه او بود و به این ویژگى مشهور چنان که درباره اش نوشته اند: «وى از آیات الهیه و از براهین قاطعه طریقه جعفریه، در فقاهت و اجتهاد مقامى بسیار بلند و رتبه اى ارجمند داشت. به مقام بزرگوارى و بسط ید و نفاذ حکم و قبول عامه که او داشت کمتر کسى رسیده است...».[۹]
مهربانى و دوستى اش با مردم به اندازه اى بود که حتى مجرمین آن زمان به خود اجازه مى دادند بدو پناهنده شوند و در منزلش «بست» بنشینند و در امان باشند. بسیار متهجد و شب زنده دار بود و در سفر و حضر تهجدش ترک نمى شد. به عزادارى اهل بیت علیهم السلام اهمیت بسیار مى داد و در مجالس ماتم ایشان با صداى بلند مى گریست. چنانکه شاگرد نامدارش مرحوم حاج شیخ عباس قمى مى نویسد: «وى مانند محمد بن احمد بن عبدالله بصرى، ملقب به مفجع و معروف به کثرت بکاء و گریه و زارى بر اهل بیت بود».[۱۰]
معظم له در دهه عاشورا و آخر ماه صفر و روز بیست و پنجم ماه رجب - سالروز شهادت حضرت موسى بن جعفر - در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه سلام الله علیها منبر مى رفت و مردم را موعظه و ارشاد مى فرمود. در تفقد و دلجویى از سادات بسیار کوشا بود و به محرومان، فراوان رسیدگى مى کرد. متواضع و خوش مجلس و خوش برخورد بود و از علماى معاصر خود، تجلیل فراوان مى نمود.[۱۱]
منبرى داشت شیرین و متین و محضرى بس نمکین، در نهى از منکر و منع اهل فجور قلبى قوى و قدمى راسخ داشت و در حفظ حدود شرعیه دقیقه اى فرونگذاشت... جماعت علما در محضر وى، خود را کوچک مى شمردند و بزرگان دین و دنیا نامش را به حرمت تمام مى بردند.[۱۲] او وجود منکرات را در قم برنمى تافت و با آن شدیداً به مبارزه مى پرداخت. به گونه اى که صاحب تحفة الفاطمیین مىنویسد: «...در حفظ حماى شریعت مصطفوى دقیقه اى فرونگذاشت و در این باب اقدام و اهتمام او را دیگرى نداشت».
آن مرحوم، هماره در دفاع از حقوق عامه پیشقدم بود. در جنگ جهانى اول که قواى روس وارد ایران شده و همه جا را دستخوش ناامنى و چپاول و ناراحتى مردم ساخته بودند، شهر قم نیز از این مصیبت در رنج و آزار بود. به گونهاى که قواى روسى به غیر از غارت و چپاول اموال مردم، کار را به جایى رساندهاند که دست تعدى به ناموس مردم دراز کرده و امنیت را از شهر سلب نموده بودند. لذا مرحوم حاج میرزا محمد ارباب -بزرگ علماى قم - به همراه چند تن از محترمین شهر به دیدن ژنرال «باراتف» روسى رفت و پس از گفتگوهاى بسیار ژنرال روسى را تحت تأثیر قرار داد و او گفت: «من در خدمت شما هستم و دستور داد که هیچ سربازى حق ندارد به کسى از مردم تعرض کند، و با این کار هوشمندانه معظمله مردم قم از تعرض سربازان روس در امان مىمانند».[۱۳]
وفات
سرانجام آن فقیه بزرگ، پس از عمرى تلاش و کوشش در ترویج دین و بزرگداشت شعایر الهى، در سال ۱۳۴۱ ق. در ۶۸ سالگى چشم از جهان فروبست. پیکر پاکش پس از یک تشییع باشکوه، در قبرستان شیخان قم - در جوار مرقد میرزاى قمى - به خاک سپرده شد.
پانویس
- ↑ اشراقى، مقدمه اربعین الحسینیة، ص «ب».
- ↑ مهدى عباسى، تاریخ تکایا و عزادارى قم، ص ۲۵۹-۲۶۰.
- ↑ مدرسى طباطبایى، کتابشناسى آثار مربوط به قم. ص ۷۳-۷۸.
- ↑ شیخ آقا بزرگ تهرانى، نقباءالبشر، ج ۳، ص ۱۱۸۶ و هدیة الرازى، ذیل شماره ۲۹۰.
- ↑ شریف رازى محمد، گنجینه دانشمندان، ج ۱، ص ۱۵۲ به نقل از: شیخ حسین ارده شیره قمى، تحفة الفاطمیین. ج ۱.
- ↑ تحفة الفاطمیین، ج ۱ و مدرس خیابانى، ریحانة الادب، ج ۳، ص ۳۲۰.
- ↑ ناصرالدین انصارى، مجله مسجد.
- ↑ حاج شیخ عباس قمى، سفینةالبحار، ج ۲، ص ۱۷.
- ↑ محدث قمى، فوائد الرضویة، ص ۶۰۲.
- ↑ على دوانى، مفاخر اسلام، ج ۱۱، ص ۲۴۰. در آن متن پاسخ محدث قمى و اشعارى در مدح مرحوم آیت الله ارباب - که سروده محدث قمى است - ذکر شده.
- ↑ شریف رازى. آثار الحجة، ج ۱، ص ۱۶.
- ↑ شیخ آقا بزرگ تهرانى، الذریعة، ج ۱، ص ۴۲۵.
- ↑ شریف رازى. آثار الحجة، ج ۱، ص ۱۳۵-۱۳۷ و گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۳۳۸.
منابع
- ناصرالدین انصارى، ستارگان حرم، جلد ۹.