دعای ۴۷ صحیفه سجادیه
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
موضوع دعا: دعای امام در روز عرفه
تقسیمات: این دعا به سیزده بخش تقسیم شده است.
عبارت آغاز دعا در صحیفه سجادیه:
وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ فِی یوْمِ عَرَفَةَ:
از دعاهاى آن حضرت است در روز عرفه:
متن و ترجمه دعا:
ترجمه دعا از ترجمه صحیفه حسین انصاریان گرفته شده. برای مشاهده سایر ترجمه های دعا و شرح های آن به لینک قرار داده شده در ذیل هر بخش مراجعه کنید.
--بخش اول-- الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمِینَ؛ اللهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ، رَبَّ الْأَرْبَابِ، وَ إِلَهَ كُلِّ مَأْلُوهٍ، وَ خَالِقَ كُلِّ مَخْلُوقٍ، وَ وَارِثَ كُلِّ شَیءٍ، لَیسَ كَمِثْلِهِ شَیءٌ، وَ لَا یعْزُبُ عَنْهُ عِلْمُ شَیءٍ، وَ هُوَ بِكُلِّ شَیءٍ مُحِیطٌ، وَ هُوَ عَلَی كُلِّ شَیءٍ رَقِیبٌ.
سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است، بار خدایا تو را سپاسای پدید آورنده آسمانها و زمین،ای صاحب جلال و بزرگواری،ای ربّ ارباب، و معبود هر معبود و آفریننده هر آفریده، و وارث هر چیز،ای که چیزی شبیه تو نیست، و علم چیزی از تو پنهان نمیباشد، بلکه بر هر چیز احاطه داری، و نسبت به هر چیز نگهبانی،
أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْأَحَدُ الْمُتَوَحِّدُ الْفَرْدُ الْمُتَفَرِّدُ
تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، که یکتای بیهمتایی، و فرد بیمانندی،
وَ أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْكَرِیمُ الْمُتَكَرِّمُ، الْعَظِیمُ الْمُتَعَظِّمُ، الْكَبِیرُ الْمُتَكَبِّرُ
تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، که بزرگوار و بخشنده، و بزرگ در نهایت بزرگی، و کبیر و متکبری،
وَ أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْعَلِی الْمُتَعَالِ، الشَّدِیدُ الْمِحَالِ
و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، بلند مرتبه و بلند پایه، و شدید الانتقامی،
وَ أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ، الْعَلِیمُ الْحَكِیمُ.
و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، که بخشنده و مهربان و دانا و حکیمی،
وَ أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، السَّمِیعُ الْبَصِیرُ، الْقَدِیمُ الْخَبِیرُ
و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، که شنوا و بینا و قدیم و خبیری،
وَ أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْكَرِیمُ الْأَكْرَمُ، الدَّائِمُ الْأَدْوَمُ،
و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، که کریمی و از همه کریم تری، و همیشگی و جاویدی،
وَ أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ أَحَدٍ، وَ الْآخِرُ بَعْدَ كُلِّ عَدَدٍ
و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، که پیش از هر کس و هر چیزی، و بعد از هر شمار و هر چیزی،
وَ أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الدَّانِی فِی عُلُوِّهِ، وَ الْعَالِی فِی دُنُوِّهِ
و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، که در نهایت بلندی خود نزدیک، و در نزدیکی خود بلندی،
وَ أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، ذُو الْبَهَاءِ وَ الْمَجْدِ، وَ الْكِبْرِیاءِ وَ الْحَمْدِ
و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، که صاحب بها و مجد، و کبریا و ستایشی،
| |
--بخش دوم-- وَ أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الَّذِی أَنْشَأْتَ الْأَشْیاءَ مِنْ غَیرِ سِنْخٍ، وَ صَوَّرْتَ مَا صَوَّرْتَ مِنْ غَیرِ مِثَالٍ، وَ ابْتَدَعْتَ الْمُبْتَدَعَاتِ بِلَا احْتِذَاءٍ.
و تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، خدایی که همه چیز را بدون اصل پدید آوردی، و صورت هر چیز را بدون نمونه صورت دادی، و آفریدهها را منهای اقتباس ساختی،
أَنْتَ الَّذِی قَدَّرْتَ كُلَّ شَیءٍ تَقْدِیراً، وَ یسَّرْتَ كُلَّ شَیءٍ تَیسِیراً، وَ دَبَّرْتَ مَا دُونَكَ تَدْبِیراً
تویی که هر چیز را دقیقاً اندازه گیری کردی، و هر چیز را برای انجام تکلیفش روبراه نمودی، و ماسوای خود را سر و سامان دادی،
أَنْتَ الَّذِی لَمْ یعِنْكَ عَلَی خَلْقِكَ شَرِیكٌ، وَ لَمْ یوَازِرْكَ فِی أَمْرِكَ وَزِیرٌ، وَ لَمْ یكُنْ لَكَ مُشَاهِدٌ وَ لَا نَظِیرٌ.
تویی که در ایجاد موجودات شریکی به کمکت برنخاست، و در فرمانروائیت وزیری تو را یاری نداد، و برایت شاهد (بر آفرینش) و نظیری نبود،
أَنْتَ الَّذِی أَرَدْتَ فَكَانَ حَتْماً مَا أَرَدْتَ، وَ قَضَیتَ فَكَانَ عَدْلًا مَا قَضَیتَ، وَ حَكَمْتَ فَكَانَ نِصْفاً مَا حَكَمْتَ.
تویی که اراده فرمودی پس ارادهات حتمی شد، و قضاوت کردی و قضاوتت بر اساس عدل بود، و حکم فرمودی پس حکمت بر مبنای انصاف بود،
أَنْتَ الَّذِی لَا یحْوِیكَ مَكَانٌ، وَ لَمْ یقُمْ لِسُلْطَانِكَ سُلْطَانٌ، وَ لَمْ یعْیكَ بُرْهَانٌ وَ لَا بَیانٌ.
تویی که مکانی تو را فرا نمیگیرد، و سلطهای در برابر سلطهات بر پا نخاسته، و برهان و بیانی حضرتت را عاجز ننموده،
أَنْتَ الَّذِی أَحْصَیتَ كُلَّ شَیءٍ عَدَداً، وَ جَعَلْتَ لِكُلِّ شَیءٍ أَمَداً، وَ قَدَّرْتَ كُلَّ شَیءٍ تَقْدِیراً.
تویی که هر چیز را به شمار آوردی، و برای هر چیز مدتی قرار دادی، و هر چیز را اندازه گرفتی،
أَنْتَ الَّذِی قَصُرَتِ الْأَوْهَامُ عَنْ ذَاتِیتِكَ، وَ عَجَزَتِ الْأَفْهَامُ عَنْ كَیفِیتِكَ، وَ لَمْ تُدْرِكِ الْأَبْصَارُ مَوْضِعَ أَینِیتِكَ.
تویی که پرندههای اوهام به کنه ذاتت نرسیدند، و فهمها از درک کیفیتت ناتوان شدند، و چشمها موضعت را درنیافتند،
أَنْتَ الَّذِی لَا تُحَدُّ فَتَكُونَ مَحْدُوداً، وَ لَمْ تُمَثَّلْ فَتَكُونَ مَوْجُوداً، وَ لَمْ تَلِدْ فَتَكُونَ مَوْلُوداً.
تویی که برایت حدّی نیست تا محدود گردی، و حضرتت را مانندی نیست تا به مثل و مانند ادراک شوی، و فرزندی نیاوردی تا خود نیز زائیده شده باشی،
أَنْتَ الَّذِی لَا ضِدَّ مَعَكَ فَیعَانِدَكَ، وَ لَا عِدْلَ لَكَ فَیكَاثِرَكَ، وَ لَا نِدَّ لَكَ فَیعَارِضَكَ.
تویی که برایت همتایی نیست تا با تو به معارضه برخیزد، و همانندی نداری تا با تو پهلو زند، و نظیری برایت نیست تا با تو عرض وجود کند،
أَنْتَ الَّذِی ابْتَدَأَ، وَ اخْتَرَعَ، وَ اسْتَحْدَثَ، وَ ابْتَدَعَ، وَ أَحْسَنَ صُنْعَ مَا صَنَعَ.
تویی که آغاز کردی و اختراع نمودی، و پدید آوردی و بدون نمونه آفریدی، و هر چه را ساختی نیکو ساختی،
| |
--بخش سوم-- سُبْحَانَكَ! مَا أَجَلَّ شَأْنَكَ، وَ أَسْنَی فِی الْأَمَاكِنِ مَكَانَكَ، وَ أَصْدَعَ بِالْحَقِّ فُرْقَانَكَ!
پاک و منزهی، چه بزرگ است شأنت! و چه بلند است در میان جایگاهها جایگاهت! و چه آشکارکننده حق است فرقانت!
سُبْحَانَكَ! مِنْ لَطِیفٍ مَا أَلْطَفَكَ، وَ رَءُوفٍ مَا أَرْأَفَكَ، وَ حَكِیمٍ مَا أَعْرَفَكَ!
پاکی تو ای صاحب لطفی که چه بسیار است لطفت! و رئوفی که چه فزون است رأفتت! و حکیمی که چه بسیار است شناسائیت!
سُبْحَانَكَ! مِنْ مَلِیكٍ مَا أَمْنَعَكَ، وَ جَوَادٍ مَا أَوْسَعَكَ، وَ رَفِیعٍ مَا أَرْفَعَكَ! ذُو الْبَهَاءِ وَ الْمَجْدِ وَ الْكِبْرِیاءِ وَ الْحَمْدِ.
پاکی تو ای پادشاهی که چه شکوهمند است پادشاهیات! و بخشندهای که چه پهناور است سفره کرمت! و والایی که چه والاست قدر و مرتبه ات، تو صاحب بهاء و مجد و کبریایی و حمدی.
سُبْحَانَكَ! بَسَطْتَ بِالْخَیرَاتِ یدَكَ، وَ عُرِفَتِ الْهِدَایةُ مِنْ عِنْدِكَ، فَمَنِ الْتَمَسَكَ لِدِینٍ أَوْ دُنْیا وَجَدَكَ!
پاکی تو، دست قدرتت را به خوبیها گشودهای، و هدایت از جانب تو شناخته شده، پس هر کس تو را برای دین یا دنیا بخواهد تو را مییابد.
سُبْحَانَكَ! خَضَعَ لَكَ مَنْ جَرَی فِی عِلْمِكَ، وَ خَشَعَ لِعَظَمَتِكَ مَا دُونَ عَرْشِكَ، وَ انْقَادَ لِلتَّسْلِیمِ لَكَ كُلُّ خَلْقِكَ!
پاک و منزهی، هر که در عرصه علم تو قرار گرفته در پیشگاهت خاضع، و هرچه در زیر عرش توست در مقابل بزرگیت خاشع، و همه مخلوقاتت در پیشگاه تو ریسمان تسلیم به گردن انداخته است.
سُبْحَانَكَ! لَا تُحَسُّ وَ لَا تُجَسُّ وَ لَا تُمَسُّ وَ لَا تُكَادُ وَ لَا تُمَاطُ وَ لَا تُنَازَعُ وَ لَا تُجَارَی وَ لَا تُمَارَی وَ لَا تُخَادَعُ وَ لَا تُمَاكَرُ!
پاکی تو که با حواس برون و درون درک نشوی، و قابل لمس نمیباشی، و احدی را قدرت حیله گری و کنارزدن، و کشمکش و دعوا و غلبه و جدال و فریب و مکر با تو نیست.
سُبْحَانَكَ! سَبِیلُكَ جَدَدٌ. وَ أَمْرُكَ رَشَدٌ، وَ أَنْتَ حَی صَمَدٌ.
پاکی تو که راهت هموار، و برنامهات صواب، و تو زنده و مرجع حاجتهایی.
سُبْحَانَكَ! قَولُكَ حُكْمٌ، وَ قَضَاؤُكَ حَتْمٌ، وَ إِرَادَتُكَ عَزْمٌ!
پاکی تو، گفتارت حکمت، و فرمانت حتمی، و ارادهات جزمی است.
سُبْحَانَكَ! لَا رَادَّ لِمَشِیتِكَ، وَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِكَ!.
پاکی تو، خواستهات را رد کنندهای نیست، و کلماتت را تغییر دهندهای نمیباشد.
سُبْحَانَكَ! بَاهِرَ الْآیاتِ، فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ، بَارِئَ النَّسَمَاتِ!
پاکی تو، ای دارنده آیات روشن، ای پدید آورنده آسمانها، ای آفریننده جانها،
| |
--بخش چهارم-- لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً یدُومُ بِدَوَامِكَ وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً خَالِداً بِنِعْمَتِكَ.
سپاس تو را سپاسی که به دوامت دائم ماند، و تو را سپاس سپاسی که به نعمتت همیشه بپاید،
وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً یوَازِی صُنْعَكَ وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً یزِیدُ عَلَی رِضَاكَ.
و تو را سپاس سپاسی که با احسانت برابری کند، و تو را سپاس سپاسی که بر خشنودیت بیفزاید،
وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً مَعَ حَمْدِ كُلِّ حَامِدٍ، وَ شُكْراً یقْصُرُ عَنْهُ شُكْرُ كُلِّ شَاكِرٍ
و سپاس تو را سپاسی که با سپاس هر سپاسگزاری توأم باشد، و شکری که شکر هر شاکری از آن کوتاه آید،
حَمْداً لَا ینْبَغِی إِلَّا لَكَ، وَ لَا یتَقَرَّبُ بِهِ إِلَّا إِلَیكَ
سپاسی که سزاوار غیر تو نباشد، و وسیله تقرب به غیر حضرتت نشود،
حَمْداً یسْتَدَامُ بِهِ الْأَوَّلُ، وَ یسْتَدْعَی بِهِ دَوَامُ الْآخِرِ.
سپاسی که موجب دوام سپاس اول، و به دنبال داشتن دوام سپاس پایانی شود،
حَمْداً یتَضَاعَفُ عَلَی كُرُورِ الْأَزْمِنَةِ، وَ یتَزَایدُ أَضْعَافاً مُتَرَادِفَةً.
سپاسی که بر گردش زمانها چند برابر گردد، و به افزایشهای پی در پی فزونی یابد،
حَمْداً یعْجِزُ عَنْ إِحْصَائِهِ الْحَفَظَةُ، وَ یزِیدُ عَلَی مَا أَحْصَتْهُ فِی كِتَابِكَ الْكَتَبَةُ
سپاسی که فرشتگان حافظ اعمال از شمردنش عاجز شوند، حمدی که از شماره اعمال بندگان که ملائکه در کتاب تو مینویسند افزون باشد،
حَمْداً یوازِنُ عَرْشَكَ الْمَجِیدَ وَ یعَادِلُ كُرْسِیكَ الرَّفِیعَ.
سپاسی که با عرش برینت هموزن باشد، و با کرسی بلندت معادل نشان دهد،
حَمْداً یكْمُلُ لَدَیكَ ثَوَابُهُ، وَ یسْتَغْرِقُ كُلَّ جَزَاءٍ جَزَاؤُهُ
سپاسی که پاداشش از جانب تو کامل گردد، و مزدش همه مزدها را فرا گیرد،
حَمْداً ظَاهِرُهُ وَفْقٌ لِبَاطِنِهِ، وَ بَاطِنُهُ وَفْقٌ لِصِدْقِ النِّیةِ
سپاسی که ظاهرش با باطنش، و درونش با صدق نیت وفق دهد،
حَمْداً لَمْ یحْمَدْكَ خَلْقٌ مِثْلَهُ، وَ لَا یعْرِفُ أَحَدٌ سِوَاكَ فَضْلَهُ
سپاسی که هیچ آفریده به مثل آن تو را سپاس ننموده باشد، و جز تو هیچ کس فضل آن را نشناسد،
حَمْداً یعَانُ مَنِ اجْتَهَدَ فِی تَعْدِیدِهِ، وَ یؤَیدُ مَنْ أَغْرَقَ نَزْعاً فِی تَوْفِیتِهِ.
سپاسی که هر کس در فراوان آوردنش زحمت کشد یاری گردد، و هر که در کامل آوردنش نهایت کوشش را به کار برد تأیید شود،
حَمْداً یجْمَعُ مَا خَلَقْتَ مِنَ الْحَمْدِ، وَ ینْتَظِمُ مَا أَنْتَ خَالِقُهُ مِنْ بَعْدُ.
سپاسی که هر چه سپاس آفریدهای را دارا باشد، و هر چه را پس از این به وجود آوری در برگیرد،
حَمْداً لَا حَمْدَ أَقْرَبُ إِلَی قَوْلِكَ مِنْهُ، وَ لَا أَحْمَدَ مِمَّنْ یحْمَدُكَ بِهِ.
سپاسی که هیچ سپاس از آن به کلام تو نزدیکتر، و هیچ کس از آن کس که بر اینگونه سپاس گوید سپاس گزارتر نباشد،
حَمْداً یوجِبُ بِكَرَمِكَ الْمَزِیدَ بِوُفُورِهِ، وَ تَصِلُهُ بِمَزِیدٍ بَعْدَ مَزِیدٍ طَوْلًا مِنْكَ
سپاسی که به کرمت باعث افزونی نعمت و وفور آن گردد، و از باب احسان پس از هر فزونی آن را به فزونی دیگر برسانی،
حَمْداً یجِبُ لِكَرَمِ وَجْهِكَ، وَ یقَابِلُ عِزَّ جَلَالِكَ.
سپاسی که با بزرگواری ذات تو واجب آمده، و با جلال و عظمت تو برابر باشد.
| |
--بخش پنجم-- رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، الْمُنْتَجَبِ الْمُصْطَفَی الْمُكَرَّمِ الْمُقَرَّبِ، أَفْضَلَ صَلَوَاتِكَ، وَ بَارِكْ عَلَیهِ أَتَمَّ بَرَكَاتِكَ، وَ تَرَحَّمْ عَلَیهِ أَمْتَعَ رَحَمَاتِكَ.
بار خدایا بر محمد و آل محمد که انتخاب شده و برگزیده و گرامی و مقرب درگاه توست بهترین درودهای خود را بفرست، و او را به کاملترین برکاتت برکت عنایت کن، و پر بهرهترین رحمتت را نصیب او فرما.
رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاةً زَاكِیةً لَا تَكُونُ صَلَاةٌ أَزْكَی مِنْهَا، وَ صَلِّ عَلَیهِ صَلَاةً نَامِیةً لَا تَكُونُ صَلَاةٌ أَنْمَی مِنْهَا، وَ صَلِّ عَلَیهِ صَلَاةً رَاضِیةً لَا تَكُونُ صَلَاةٌ فَوْقَهَا.
خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، درودی بالنده که هیچ درودی از آن بالندهتر نباشد، و بر او درودی فزاینده فرست که دروری از آن فزایندهتر نباشد، و بر او دوردی پسندیده فرست که دوری برتر از آن نباشد،
رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاةً تُرْضِیهِ وَ تَزِیدُ عَلَی رِضَاهُ، وَ صَلِّ عَلَیهِ صَلَاةً تُرْضِیكَ و تَزِیدُ عَلَی رِضَاكَ لَهُ وَ صَلِّ عَلَیهِ صَلَاةً لَا تَرْضَی لَهُ إِلَّا بِهَا، وَ لَا تَرَی غَیرَهُ لَهَا أَهْلًا.
پروردگارا بر محمد و آلش درود فرست، درودی که وی را خشنود سازد و بیش از رضایش باشد، و بر او درودی فرست که تو را خشنود سازد و بیش از رضایت از او باشد، و بر او درودی فرست که برای او جز به آن خشنود نشوی، و غیر او کسی را شایسته آن ندانی.
رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاةً تُجَاوِزُ رِضْوَانَكَ، وَ یتَّصِلُ اتِّصَالُهَا بِبَقَائِكَ، وَ لَا ینْفَدُ كَمَا لَا تَنْفَدُ كَلِمَاتُكَ.
پروردگارا بر محمد وآلش درود فرست، درودی که از رضای تو فراتر رود، و دوامش به دوام تو متصل گردد، و پایان نپذیرد چنانکه کلمات تو پایان نگیرد.
رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاةً تَنْتَظِمُ صَلَوَاتِ مَلَائِكَتِكَ وَ أَنْبِیائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ، وَ تَشْتَمِلُ عَلَی صَلَوَاتِ عِبَادِكَ مِنْ جِنِّكَ وَ إِنْسِكَ وَ أَهْلِ إِجَابَتِكَ، وَ تَجْتَمِعُ عَلَی صَلَاةِ كُلِّ مَنْ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِكَ.
پروردگارا بر محمد و آلش درود فرست، درودی برابر همه درودهای فرشتگان و پیمبران و فرستادگان تو و آنان که اهل طاعت تو باشند، و شامل بر درود بندگانت از جنّ و انس و پذیرندگان دعوتت گردد، و درود هر که را از انواع مخلوقات خود که آفریدهای و پدید آوردهای در برگیرد.
رَبِّ صَلِّ عَلَیهِ وَ آلِهِ، صَلَاةً تُحِیطُ بِكُلِّ صَلَاةٍ سَالِفَةٍ وَ مُسْتَأْنَفَةٍ، وَ صَلِّ عَلَیهِ وَ عَلَی آلِهِ، صَلَاةً مَرْضِیةً لَكَ وَ لِمَنْ دُونَكَ، وَ تُنْشِئُ مَعَ ذَلِكَ صَلَوَاتٍ تُضَاعِفُ مَعَهَا تِلْكَ الصَّلَوَاتِ عِنْدَهَا، وَ تَزِیدُهَا عَلَی كُرُورِ الْأَیامِ زِیادَةً فِی تَضَاعِیفَ لَا یعُدُّهَا غَیرُكَ.
خداوندا بر او و آلش درود فرست، درودی که بر هر درود گذشته و تازهای محیط باشد، و بر او و آلش درود فرست, درودی که نزد تو و غیر تو پسندیده باشد، و در کنار آن درودهایی بیافرینی که آن درودهای گذشته را چند برابر کنی، و با دور روزگار چندان بر آن اضافه کنی که غیر تو از شمارش آن ناتوان باشد.
رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَایبِ أَهْلِ بَیتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِكَ، وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِكَ، وَ حَفَظَةَ دِینِكَ، وَ خُلَفَاءَكَ فِی أَرْضِكَ، وَ حُجَجَكَ عَلَی عِبَادِكَ، وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِیراً بِإِرَادَتِكَ، وَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِیلَةَ إِلَیكَ، وَ الْمَسْلَكَ إِلَی جَنَّتِكَ
خداوندا درود فرست بر پاکیزهتران از اهل بیت او که ایشان را برای اجرای فرمان خود انتخاب کردهای، و آنان را گنجینه داران علم و حافظان دین و خلفای خود در زمین، و حجتهای خویش بر بندگانت قرار دادهای، و به اراده خود ایشان را از پلیدی به تمام معنی پاک کردهای، و آنان را وسیلهای به سوی خود، و راه بهشت خود نمودهای.
رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاةً تُجْزِلُ لَهُمْ بِهَا مِنْ نِحَلِكَ وَ كَرَامَتِكَ، وَ تُكْمِلُ لَهُمُ الْأَشْیاءَ مِنْ عَطَایاكَ وَ نَوَافِلِكَ، وَ تُوَفِّرُ عَلَیهِمُ الْحَظَّ مِنْ عَوَائِدِكَ وَ فَوَائِدِكَ.
خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، درودی که به سبب آن بخشش و بزرگواریت را در حق ایشان بزرگ گردانی، و هر گونه عطا و احسانت را درباره ایشان کامل کنی، و بهره آنان را از تمام عوائد و فوائد خود سرشار نمایی.
رَبِّ صَلِّ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمْ صَلَاةً لَا أَمَدَ فِی أَوَّلِهَا، وَ لَا غَایةَ لِأَمَدِهَا، وَ لَا نِهَایةَ لِآخِرِهَا.
الها بر او و بر ایشان درودی فرست که آغازش را مرزی، و مدّتش را پایانی، و آخرش را نهایتی نباشد.
رَبِّ صَلِّ عَلَیهِمْ زِنَةَ عَرْشِكَ وَ مَا دُونَهُ، وَ مِلْءَ سَمَاوَاتِكَ وَ مَا فَوْقَهُنَّ، وَ عَدَدَ أَرَضِیكَ وَ مَا تَحْتَهُنَّ وَ مَا بَینَهُنَّ، صَلَاةً تُقَرِّبُهُمْ مِنْكَ زُلْفَی، وَ تَكُونُ لَكَ وَ لَهُمْ رِضًی، وَ مُتَّصِلَةً بِنَظَائِرِهِنَّ أَبَداً.
خداوندا بر ایشان درودی فرست همپایه عرش و آنچه زیر عرش است، و به گنجایش آسمانها و آنچه فوق آنهاست، و به شمار زمینهایت و آنچه زیر آنها و میانشان قرار دارد، درودی که آنان را بدان سبب به کمال قرب خود رسانی، و برای تو و ایشان رضا و خشنودی باشد، و برای همیشه به نظائر آن متصل گردد.
| |
--بخش ششم-- اللهُمَّ إِنَّكَ أَیّدْتَ دِینَكَ فِی كُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ، وَ مَنَاراً فِی بِلَادِكَ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ، وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِیعَةَ إِلَی رِضْوَانِكَ، وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ، وَ حَذَّرْتَ مَعْصِیتَهُ، وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْیهِ، وَ أَلَّا یتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ، وَ لَا یتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللائِذِینَ، وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِینَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِینَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِینَ.
خداوندا تو در هر زمان دینت را به سبب رهبری بر حق تأیید کردی و او را نشانهای برای بندگانت، و مشعلی فروزان در شهرهایت بپا داشتی، پس از آنکه ریسمان او را به ریسمان خود وصل کردی، و او را سبب دستیابی به رضای خود ساختی، و طاعتش را بر همه واجب نمودی، و از نافرمانیش بیم دادی، و به اطاعت دستوراتش، و باز ایستادن از نواهیش، و پیشی نجستن بر او، و واپس نماندن از حضرتش فرمان دادی، پس او پناه پناهندگان، و ملجأ اهل ایمان، و دستاویز چنگ زنندگان، و جمال جهانیان است.
اللهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیكَ شُكْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیهِ، وَ أَوْزِعْنَا مِثْلَهُ فِیهِ، وَ آتِهِ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِیراً، وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یسِیراً، وَ أَعِنْهُ بِرُكْنِكَ الْأَعَزِّ، وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ، وَ قَوِّ عَضُدَهُ، وَ رَاعِهِ بِعَینِكَ، وَ احْمِهِ بِحِفْظِكَ وَ انْصُرْهُ بِمَلَائِكَتِكَ، وَ امْدُدْهُ بِجُنْدِكَ الْأَغْلَبِ.
الها ولی خود را به سپاس آنچه بر او انعام کردی الهام کن، و ما را نیز به شکر نعمت وجود رهبر برحق ملهم نما، و از نزد خویش قدرتی یاریدهنده به او ببخش، و درهای کامیابی را سهل و آسان به رویش باز کن، و او را به قویترین تکیه گاه خود مدد ده، و او را پشت گرم ساز، و بازویش را توان بخش، و به نظر لطف و عنایت خود مراقبت کن، و به حفظ خویش حمایت نما، و او را به ملائکه خود یاری ده، و به نیرومندترین سپاهت مدد رسان،
وَ أَقِمْ بِهِ كِتَابَكَ وَ حُدُودَكَ وَ شَرَائِعَكَ وَ سُنَنَ رَسُولِكَ، -صَلَوَاتُكَ اللهُمَّ عَلَیهِ وَ آلِهِ-، وَ أَحْی بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِینِكَ، وَ اجْلُ بِهِ صَدَاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِیقَتِكَ، وَ أَبِنْ بِهِ الضَّرَّاءَ مِنْ سَبِیلِكَ، وَ أَزِلْ بِهِ النَّاكِبِینَ عَنْ صِرَاطِكَ، وَ امْحَقْ بِهِ بُغَاةَ قَصْدِكَ عِوَجاً
و کتاب و حدود و شرایعت و سنتهای رسولت را - که صلواتت بر او و آلش باد - به وسیله او بر پادار، و آنچه از علائم آئینت را که اهل تجاوز میراندهاند به وسیله او زنده کن، و از برکت وجودش زنگار ستم از طریقت خود پاک فرما، و ناهمواری را از جادّه خود برطرف کن، و به وسیله او آنان را که انحراف از راهت گزیدهاند از سر راه بردار، و آنان را که قصد ایجاد کجی دارند از عرصه گاه حیات ریشه کن فرما،
وَ أَلِنْ جَانِبَهُ لِأَوْلِیائِكَ، وَ ابْسُطْ یدَهُ عَلَی أَعْدَائِكَ، وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ، وَ رَحْمَتَهُ وَ تَعَطُّفَهُ وَ تَحَنُّنَهُ، وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ، وَ فِی رِضَاهُ سَاعِینَ، وَ إِلَی نُصْرَتِهِ وَ الْمُدَافَعَةِ عَنْهُ مُكْنِفِینَ، وَ إِلَیكَ وَ إِلَی رَسُولِكَ -صَلَوَاتُكَ اللهُمَّ عَلَیهِ وَ آلِهِ- بِذَلِكَ مُتَقَرِّبِینَ.
و دلش را در حق دوستانت نرم، و دستش را بر دشمنات گشوده ساز، و رأفت و رحمت و عطوفت و مهربانیاش را به ما ارزانی دار، و ما را از گوش دهندگان و اطاعت کنندگان وی قرار ده، و در راه خشنودی حضرتش پوینده، و در یاری و دفاع از او مددکار قرار ده، و بدین ترتیب به حضرت تو و رسول بزرگوارت -که درودت بر او و آلش باد- تقرب جوئیم.
اللهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیائِهِمُ الْمُعْتَرِفِینَ بِمَقَامِهِمُ، الْمُتَّبِعِینَ مَنْهَجَهُمُ، الْمُقْتَفِینَ آثَارَهُمُ، الْمُسْتَمْسِكِینَ بِعُرْوَتِهِمُ، الْمُتَمَسِّكِینَ بِوِلَایتِهِمُ، الْمُؤْتَمِّینَ بِإِمَامَتِهِمُ، الْمُسَلِّمِینَ لِأَمْرِهِمُ، الْمُجْتَهِدِینَ فِی طَاعَتِهِمُ، الْمُنْتَظِرِینَ أَیامَهُمُ، الْمَادِّینَ إِلَیهِمْ أَعْینَهُمُ، الصَّلَوَاتِ الْمُبَارَكَاتِ الزَّاكِیاتِ النَّامِیاتِ الْغَادِیاتِ الرَّائِحَاتِ.
الها و بر دوستان ایشان درود فرست که به مقامشان اعتراف دارند، و پیرو راهشان هستند، و دنباله رو آثارشان، و چنگ زننده به دستاویزشان، و متمسّک به ولایتشان، و اقتدا کننده به امامتشان، و تسلیم امرشان، و کوشنده در فرمانبرداریشان، و منتظر حکومتشان، و چشم دوخته بر ایشانند، درودهای پربرکت و پاکیزه و فزایندهای که صبحگاهان و شامگاهان در رسند،
وَ سَلِّمْ عَلَیهِمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِهِمْ، وَ اجْمَعْ عَلَی التَّقْوَی أَمْرَهُمْ، وَ أَصْلِحْ لَهُمْ شُئُونَهُمْ، وَ تُبْ عَلَیهِمْ، إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ، وَ خَیرُ الْغافِرِینَ، وَ اجْعَلْنَا مَعَهُمْ فِی دَارِ السَّلَامِ بِرَحْمَتِكَ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
و درود فرست بر ایشان و بر ارواحشان، و کارشان را بر اساس تقوا فراهم آور، و احوالشان را به سامان آر، و توبه آنان را قبول فرما، زیرا که تو بسی توبه پذیر و مهربان، و بهترین آمرزندگانی، و ما را به رحمت خود در جایگاه امن و امان در کنار ایشان قرار ده،ای مهربانترین مهربانان.
| |
--بخش هفتم-- اللهُمَّ هَذَا یوْمُ عَرَفَةَ یوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ، نَشَرْتَ فِیهِ رَحْمَتَكَ، وَ مَنَنْتَ فِیهِ بِعَفْوِكَ، وَ أَجْزَلْتَ فِیهِ عَطِیتَكَ، وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَی عِبَادِكَ.
خداوندا این روز عرفه، روزی است که آن را شرافت و کرامت و عظمت دادی، سفره رحمتت را در آن گستردی، و با بخششت بربندگان منّت نهادی، و عطایت را در آن فراوان نمودی، و به وسیلهاش بر بندگان خود احسان کردی.
اللهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُكَ الَّذِی أَنْعَمْتَ عَلَیهِ قَبْلَ خَلْقِكَ لَهُ وَ بَعْدَ خَلْقِكَ إِیاهُ، فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ هَدَیتَهُ لِدِینِكَ، وَ وَفَّقْتَهُ لِحَقِّكَ، وَ عَصَمْتَهُ بِحَبْلِكَ، وَ أَدْخَلْتَهُ فِی حِزْبِكَ، وَ أَرْشَدْتَهُ لِمُوَالاةِ أَوْلِیائِكَ، وَ مُعَادَاةِ أَعْدَائِكَ.
بارالها و من آن بندهای هستم که قبل از آفریدنش و پس از خلقتش بر او انعام فرمودی، و او را از جمله کسانی قرار دادی که به آئین خود رهبری نمودی، و برای ادای حقّ خویش توفیق دادی، و او را با ریسمان خویش نگاه داشتی، و در حزب خود وارد کردی، و به دوستداری دوستانت، و دشمنی دشمنانت رهنمون شدی،
ثُمَّ أَمَرْتَهُ فَلَمْ یأْتَمِرْ، وَ زَجَرْتَهُ فَلَمْ ینْزَجِرْ، وَ نَهَیتَهُ عَنْ مَعْصِیتِكَ، فَخَالَفَ أَمْرَكَ إِلَی نَهْیكَ، لَا مُعَانَدَةً لَكَ، وَ لَا اسْتِكْبَاراً عَلَیكَ، بَلْ دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَی مَا زَیلْتَهُ وَ إِلَی مَا حَذَّرْتَهُ، وَ أَعَانَهُ عَلَی ذَلِكَ عَدُوُّكَ وَ عَدُوُّهُ، فَأَقْدَمَ عَلَیهِ عَارِفاً بِوَعِیدِكَ، رَاجِیاً لِعَفْوِكَ، وَاثِقاً بِتَجَاوُزِكَ، وَ كَانَ أَحَقَّ عِبَادِكَ مَعَ مَا مَنَنْتَ عَلَیهِ أَلَّا یفْعَلَ.
و با این همه به او دستور دادی ولی اطاعت نکرد، و نهی فرمودی امّا باز نایستاد، و از نافرمانی خود بر حذرش داشتی ولی پس از امر تو به سوی نهیت شتافت، نه از باب دشمنی باتو، و نه از جهت گردنکشی در برابر تو، بلکه هوای نفس وی را به آنچه تواش از آن راندی و ترساندی کشاند، و دشمن تو و دشمن او وی را در این زمینه کمک داد، تا در عین معرفت به تهدید تو دست به گناه زد، در حالی که به عفوت امیدوار، و به گذشتت اعتماد داشت، با وجود آن همه محبت که در حقش فرمودی شایستهترین بندگانت بود که دامن آلوده نکند.
وَ هَا أَنَا ذَا بَینَ یدَیكَ صَاغِراً ذَلِیلًا خَاضِعاً خَاشِعاً خَائِفاً، مُعْتَرِفاً بِعَظِیمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَ جَلِیلٍ مِنَ الْخَطَایا اجْتَرَمْتُهُ، مُسْتَجِیراً بِصَفْحِكَ، لَائِذاً بِرَحْمَتِكَ، مُوقِناً أَنَّهُ لَا یجِیرُنِی مِنْكَ مُجِیرٌ، وَ لَا یمْنَعُنِی مِنْكَ مَانِعٌ.
و اینک من در برابرت خوار و ذلیل و خاضع و خاشع و ترسان و معترف به گناهان بزرگی که بارش را بر دوش برداشتهام، و خطاهای فراوانی که انجام دادهام ایستادهام، و به عفوت پناه آوردهام، و به رحمتت ملتجی شدهام، و حتم دارم که اماندهندهای مرا از تو امان نمیدهد، و بازدارندهای مرا از تو باز نمیدارد،
فَعُدْ عَلَی بِمَا تَعُودُ بِهِ عَلَی مَنِ اقْتَرَفَ مِنْ تَغَمُّدِكَ، وَ جُدْ عَلَی بِمَا تَجُودُ بِهِ عَلَی مَنْ أَلْقَی بِیدِهِ إِلَیكَ مِنْ عَفْوِكَ، وَ امْنُنْ عَلَی بِمَا لَا یتَعَاظَمُكَ أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَی مَنْ أَمَّلَكَ مِنْ غُفْرَانِكَ،
پس آنچه را بر معصیت کار میپوشی به من عنایت کن، و عفوی که به تسلیم شونده به حضرتت میبخشی بر من ببخش، و آمرزشی را که چون به شخص امیدوار مرحمت کنی در نظرت بزرگ نمینماید بر من منّت بنه،
وَ اجْعَلْ لِی فِی هَذَا الْیوْمِ نَصِیباً أَنَالُ بِهِ حَظّاً مِنْ رِضْوَانِكَ، وَ لَا تَرُدَّنِی صِفْراً مِمَّا ینْقَلِبُ بِهِ الْمُتَعَبِّدُونَ لَكَ مِنْ عِبَادِكَ
و در این روز به من نصیبی مرحمت فرما که به سبب آن بهرهای از رضای تو یابم، و از آنچه قسمت کوشندگان در عبادتت میشود مرا تهیدست بر مگردان،
وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِیدَكَ وَ نَفْی الْأَضْدَادِ وَ الْأَنْدَادِ وَ الْأَشْبَاهِ عَنْكَ، وَ أَتَیتُكَ مِنَ الْأَبْوَابِ الَّتِی أَمَرْتَ أَنْ تُؤْتَی مِنْهَا، وَ تَقَرَّبْتُ إِلَیكَ بِمَا لَا یقْرُبُ أَحَدٌ مِنْكَ إِلَّا بالتَّقَرُّبِ بِهِ.
و من گرچه اعمال صالحهای که آنان پیش فرستادهاند پیش نفرستادهام ولی توحید تو و نفی هر گونه شبه یا همتا یا همانند را از وجود مبارکت قبول کرده و از همان راهها که فرمان دادهای تا از آن به سویت آیند آمدهام، و تقرب جستم به تو با آن وسیلهای که کسی جز با تقرب به آن به قرب حضرتت نرسد،
ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذَلِكَ بِالْإِنَابَةِ إِلَیكَ، وَ التَّذَلُّلِ وَ الِاسْتِكَانَةِ لَكَ، وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِكَ، وَ الثِّقَةِ بِمَا عِنْدَكَ، وَ شَفَعْتُهُ بِرَجَائِكَ الَّذِی قَلَّ مَا یخِیبُ عَلَیهِ رَاجِیكَ.
و به دنبال آن دل دادن به تو و خواری و زاری در برابر و حسن ظن و اطمینان کامل به آنچه را نزد توست بدرقه کرده ام، و امید به تو را که کمتر امیدواری باداشتن آن نومید میشود ضمیمه آن نمودم،
وَ سَأَلْتُكَ مَسْأَلَةَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ، وَ مَعَ ذَلِكَ خِیفَةً وَ تَضَرُّعاً وَ تَعَوُّذاً وَ تَلَوُّذاً، لَا مُسْتَطِیلًا بِتَكَبُّرِ الْمُتَكَبِّرِینَ، وَ لَا مُتَعَالِیاً بِدَالَّةِ الْمُطِیعِینَ، وَ لَا مُسْتَطِیلًا بِشَفَاعَةِ الشَّافِعِینَ. وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّینَ، وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّینَ، وَ مِثْلُ الذَّرَّةِ أَوْ دُونَهَا،
و همانند درخواست شخص - کوچک خوار بینوای تهیدست ترسان پناه خواهنده از تو درخواست کردم، همراه با بیم و زاری و امان طلبی و پناه خواهی، نه از روی گردنکشی ناشی از کبر متکبران، و نه از روی بلند پروازی ناشی از خاطرجمعی فرمانبرداران، و نه از روی برتری جویی بر پایه شفاعت شفیعان، و من گذشته از این، کمترین کمتران، و خوارترین خواران، و همانند ذرّه یا کمتر از آنم.
| |
--بخش هشتم-- فَیا مَنْ لَمْ یعَاجِلِ الْمُسِیئِینَ، وَ لَا ینْدَهُ الْمُتْرَفِینَ، وَ یا مَنْ یمُنُّ بِإِقَالَةِ الْعَاثِرِینَ، وَ یتَفَضَّلُ بِإِنْظَارِ الْخَاطِئِینَ.
پس ای آن که در عقاب بدکاران عجله نمیکنی، و فراخی عیش مترفین را ناگهان نمیگیری، و ای که از لغزش لغزندگان درمی گذری، و به خطاکاران مهلت میدهی،
أَنَا الْمُسِیءُ الْمُعْتَرِفُ الْخَاطِئُ الْعَاثِرُ. أَنَا الَّذِی أَقْدَمَ عَلَیكَ مُجْتَرِئاً.
منم آن بدکار معترف، خطاکار لغزش دار، منم که از روی جرأت بر علیه تو قدم برداشتم،
أَنَا الَّذِی عَصَاكَ مُتَعَمِّداً. أَنَا الَّذِی اسْتَخْفَی مِنْ عِبَادِكَ وَ بَارَزَكَ.
منم که از روی عمد نافرمانیت کردم، منم که کار زشت خود را از بندگانت پوشانده و آشکارا به مخالفت با تو برخاستم،
أَنَا الَّذِی هَابَ عِبَادَكَ وَ أَمِنَكَ. أَنَا الَّذِی لَمْ یرْهَبْ سَطْوَتَكَ، وَ لَمْ یخَفْ بَأْسَكَ.
منم که از بندگان تو ترسیده و از حضرت تو ایمن گشتم، منم که از هیبت تو نهراسیده، و از خشمت نترسیدم،
أَنَا الْجَانِی عَلَی نَفْسِهِ أَنَا الْمُرْتَهَنُ بِبَلِیتِهِ.
منم که در حق خود جنایت کردم، منم که در گرو بلای خودم،
أَنَا القَلِیلُ الْحَیاءِ. أَنَا الطَّوِیلُ الْعَنَاءِ.
منم که کمحیایم، منم که دارای گرفتاری فراوانم.
بِحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِكَ، وَ بِمَنِ اصْطَفَیتَهُ لِنَفْسِكَ، بِحَقِّ مَنِ اخْتَرْتَ مِنْ بَرِیتِكَ، وَ مَنِ اجْتَبَیتَ لِشَأْنِكَ، بِحَقِّ مَنْ وَصَلْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِكَ، وَ مَنْ جَعَلْتَ مَعْصِیتَهُ كَمَعْصِیتِكَ، بِحَقِّ مَنْ قَرَنْتَ مُوَالاتَهُ بِمُوَالاتِكَ، وَ مَنْ نُطْتَ مُعَادَاتَهُ بِمُعَادَاتِكَ، تَغَمَّدْنِی فِی یوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیكَ مُتَنَصِّلًا، وَ عَاذَ بِاسْتِغْفَارِكَ تَائِباً.
به حق آن که او را از خلق خود برگزیدی، و حضرتش را برای خود پسندیدی، به حق آن که از آفریدگانت اختیار فرمودی، و برای امر خود برگزیدی، به حق آن که طاعتش را به طاعت خود وصل کردی، و آن که نافرمانیش را همانند نافرمانی خود قلمداد کردهای، به حق آن که دوستیاش را به دوستی خود مقرون ساختی، و دشمنیاش را به دشمنی خود مرتبط نمودی، مرا در این روز جامهای بپوشان که بر آن کس میپوشانی که از گناه خود به حضرتت زاری و عذرخواهی نموده، و در حال توبه پناهنده به آمرزشت شده،
وَ تَوَلَّنِی بِمَا تَتَوَلَّی بِهِ أَهْلَ طَاعَتِكَ وَ الزُّلْفَی لَدَیكَ وَ الْمَكَانَةِ مِنْكَ.
و مرا بدان سان که اهل طاعت و قرب و منزلت نزد خود را سرپرستی میکنی سرپرستی کن،
وَ تَوَحَّدْنِی بِمَا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ وَفَی بِعَهْدِكَ، وَ أَتْعَبَ نَفْسَهُ فِی ذَاتِكَ، وَ أَجْهَدَهَا فِی مَرْضَاتِكَ.
و خود به تنهایی آنچه را که به وفاکنندگان به عهدت و به تعب اندازندگان وجود خویش در راهت و خسته کنندگان خود جهت خوشنودیت میدهی به من عطا کن،
وَ لَا تُؤَاخِذْنِی بِتَفْرِیطِی فِی جَنْبِكَ، وَ تَعَدِّی طَوْرِی فِی حُدُودِكَ، وَ مُجَاوَزَةِ أَحْكَامِكَ.
و مرا به تقصیر در حقّت، و تجاوز از مرز خوشنودیت، و پافراگذاشتن از احکامت مجازات مکن،
وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِی بِإِمْلَائِكَ لِی اسْتِدْرَاجَ مَنْ مَنَعَنِی خَیرَ مَا عِنْدَهُ وَ لَمْ یشْرَكْكَ فِی حُلُولِ نِعْمَتِهِ بِی.
و با مهلت دادن به من غافلگیرم منما همچون غافلگیر ساختن کسی که خیرش را از من بازگیرد، و تو را در رسیدن نعمتهایش به من شریک نداند،
وَ نَبِّهْنِی مِنْ رَقْدَةِ الْغَافِلِینَ، وَ سِنَةِ الْمُسْرِفِینَ، وَ نَعْسَةِ الْمَخْذُولِینَ
و مرا از خواب غافلین، و خواب آلودگی مسرفین، و چرت به خود واگذاشتگان بیدار کن،
وَ خُذْ بِقَلْبِی إِلَی مَا اسْتَعْمَلْتَ بِهِ الْقَانِتِینَ، وَ اسْتَعْبَدْتَ بِهِ الْمُتَعَبِّدِینَ، وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ الْمُتَهَاوِنِینَ.
و دلم را به مسیری ببر که فرمانبرانت را به آن گماشتهای، و کوشش کنندگان در عرصهگاه عبادت را بر آن داشتهای، و مسامحهکاران را با آن نجات دادهای،
وَ أَعِذْنِی مِمَّا یبَاعِدُنِی عَنْكَ، وَ یحُولُ بَینِی وَ بَینَ حَظِّی مِنْكَ، وَ یصُدُّنِی عَمَّا أُحَاوِلُ لَدَیكَ
و مرا از آنچه موجب دوری از تو شود، و میان من و بهرهام از تو حایل گردد، و از آنچه نزد تو میجویم باز میدارد پناه ده،
وَ سَهِّلْ لِی مَسْلَكَ الْخَیرَاتِ إِلَیكَ، وَ الْمُسَابَقَةَ إِلَیهَا مِنْ حَیثُ أَمَرْتَ، وَ الْمُشَاحَّةَ فِیهَا عَلَی مَا أَرَدْتَ.
و راه سلوک خیرات را به سوی خود، و پیشیگرفتن به آنها را بدان صورت که دستور دادهای، و رقابت در آنها را به نحوی که خواستهای برایم هموار کن،
| |
--بخش نهم-- وَ لَا تَمْحَقْنِی فِیمَن تَمْحَقُ مِنَ الْمُسْتَخِفِّینَ بِمَا أَوْعَدْتَ
و مرا در زمره سبک شمرندگان تهدیدهایت که آنها را از میان برمیداری ازمیان برندار،
وَ لَا تُهْلِكْنِی مَعَ مَنْ تُهْلِكُ مِنَ الْمُتَعَرِّضِینَ لِمَقْتِكَ
و همراه با کسانی که در معرض دشمنیت قرار گرفتهاند و هلاکشان میکنی هلاک مکن،
وَ لَا تُتَبِّرْنِی فِیمَنْ تُتَبِّرُ مِنَ الْمُنْحَرِفِینَ عَنْ سُبُلِكَ
و در زمره منحرفین از راههایت که تباهشان میکنی تباه مکن،
وَ نَجِّنِی مِنْ غَمَرَاتِ الْفِتْنَةِ، وَ خَلِّصْنِی مِنْ لَهَوَاتِ الْبَلْوَی، وَ أَجِرْنِی مِنْ أَخْذِ الْإِمْلَاءِ.
و از گردابهای فتنه رهاییام ده، و از گلوگاه بلاها نجاتم بخش، و از غافلگیر شدن در امانم بر،
وَ حُلْ بَینِی وَ بَینَ عَدُوٍّ یضِلُّنِی، وَ هَوًی یوبِقُنِی، وَ مَنْقَصَةٍ تَرْهَقُنِی
و بین من و دشمنی که به ضلالتم افکند، و هوسی که نابودم کند، و عیبی که از پایم اندازد فاصله شو،
وَ لَا تُعْرِضْ عَنِّی إِعْرَاضَ مَنْ لَا تَرْضَی عَنْهُ بَعْدَ غَضَبِكَ
و از من روی مگردان آنگونه که رویگردان میشوی از کسی که بعد از غضب بر او دیگر از وی خشنود نمیشوی،
وَ لَا تُؤْیسْنِی مِنَ الْأَمَلِ فِیكَ فَیغْلِبَ عَلَی الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَتِكَ
و از امید به خودت ناامیدم مکن به طوری که یأس از رحمتت بر من غالب گردد،
وَ لَا تَمْنَحْنِی بِمَا لَا طَاقَةَ لِی بِهِ فَتَبْهَظَنِی مِمَّا تُحَمِّلُنِیهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِكَ.
و چندانم مرحمت مکن که طاقتش را نداشته باشم و از زیادی محبتت گرانبار گردم،
وَ لَا تُرْسِلْنِی مِنْ یدِكَ إِرْسَالَ مَنْ لَا خَیرَ فِیهِ، وَ لَا حَاجَةَ بِكَ إِلَیهِ، وَ لَا إِنَابَةَ لَهُ
و مرا از دست لطف رها مکن همچون رها کردن کسی که خیری در او نبوده و تو را با او کاری نیست و راه برگشت ندارد،
وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْی مَنْ سَقَطَ مِنْ عَینِ رِعَایتِكَ، وَ مَنِ اشْتَمَلَ عَلَیهِ الْخِزْی مِنْ عِنْدِكَ، بَلْ خُذْ بِیدِی مِنْ سَقْطَةِ الْمُتَرَدِّینَ، وَ وَهْلَةِ الْمُتَعَسِّفِینَ، وَ زَلَّةِ الْمَغْرُورِینَ، وَ وَرْطَةِ الْهَالِكِینَ.
و مرا مانند کسی که از نظر التفاتت افتاده، و همچون کسی که رسوایی از سوی تو تمام وجودش را گرفته دور مینداز، بلکه از درافتادن درافتادگان، و هول و هراس گمراهان، و لغزش فریبخوردگان، و پرتگاه تباهشدگان حفظ فرما،
وَ عَافِنِی مِمَّا ابْتَلَیتَ بِهِ طَبَقَاتِ عَبِیدِكَ وَ إِمَائِكَ، وَ بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ عُنِیتَ بِهِ، وَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِ، وَ رَضِیتَ عَنْهُ، فَأَعَشْتَهُ حَمِیداً، وَ تَوَفَّیتَهُ سَعِیداً
و از آنچه گروه بندگان و کنیزانت را به آن دچار نمودهای سلامت بخش، و به مقامات کسی برسان که به او عنایت داشته و بر وی انعام نموده و از او خشنود گشتهای، و سعادتمند زندهاش داشته، و نیکبخت میراندهای،
| |
--بخش دهم-- وَ طَوِّقْنِی طَوْقَ الْإِقْلَاعِ عَمَّا یحْبِطُ الْحَسَنَاتِ، وَ یذْهَبُ بِالْبَرَكَاتِ
و طوق پرهیز از موجبات بطلان حسنات و زوال برکات را به گردنم انداز،
وَ أَشْعِرْ قَلْبِی الِازْدِجَارَ عَنْ قَبَائِحِ السَّیئَاتِ، وَ فَوَاضِحِ الْحَوْبَاتِ.
و نفرت از زشتی گناه، و رسوایی معصیت را در قلبم جای ده،
وَ لَا تَشْغَلْنِی بِمَا لَا أُدْرِكُهُ إِلَّا بِكَ عَمَّا لَا یرْضِیكَ عَنِّی غَیرُهُ
و مرا به برنامهای که جز با کمک تو به آن نمیرسم سرگرم مساز تا از که غیر آن تو را از من راضی نمیکند باز مانم،
وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِی حُبَّ دُنْیا دَنِیةٍ تَنْهَی عَمَّا عِنْدَكَ، وَ تَصُدُّ عَنِ ابْتِغَاءِ الْوَسِیلَةِ إِلَیكَ، وَ تُذْهِلُ عَنِ التَّقَرُّبِ مِنْكَ.
و از سویدای قلبم عشق دنیای دون را که مرا از آنچه نزد توست باز میدارد، و از جستن وسیله به سوی تو مانع میگردد، و از تحصیل مقام قرب به تو غافل مینماید ریشه کن فرما،
وَ زَینْ لِی التَّفَرُّدَ بِمُنَاجَاتِكَ بِاللیلِ وَ النَّهَارِ
و خلوت راز و نیاز با خود را در شب و روز در نظرم بیارای،
وَ هَبْ لِی عِصْمَةً تُدْنِینِی مِنْ خَشْیتِكَ، وَ تَقْطَعُنِی عَنْ رُكُوبِ مَحَارِمِكَ، وَ تَفُكَّنِی مِنْ أَسْرِ الْعَظَائِمِ.
و به من مقام عصمتی عنایت کن که به خشیت تو نزدیک، و از ارتکاب محرّمات تو جدایم سازد، و از اسارت گناهان کبیره رهائیم دهد،
وَ هَبْ لِی التَّطْهِیرَ مِنْ دَنَسِ الْعِصْیانِ، وَ أَذْهِبْ عَنِّی دَرَنَ الْخَطَایا، وَ سَرْبِلْنِی بِسِرْبَالِ عَافِیتِكَ، وَ رَدِّنِی رِدَاءَ مُعَافَاتِكَ، وَ جَلِّلْنِی سَوَابِغَ نَعْمَائِكَ، وَ ظَاهِرْ لَدَی فَضْلَكَ وَ طَوْلَكَ
و مرا از آلودگی گناه پاک کن، و پلیدی خطاها را از من ببر، و لباس عافیت خود را بر من بپوشان، و ردای سلامتت را بر دوشم افکن، و خلعت نعمتهای فراوان و کاملت را بر تنم کن، و احسان و نعمت خود را بر من پیاپی ساز
وَ أَیدْنِی بِتَوْفِیقِكَ وَ تَسْدِیدِكَ، وَ أَعِنِّی عَلَی صَالِحِ النِّیةِ، وَ مَرْضِی الْقَوْلِ، وَ مُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ، وَ لَا تَكِلْنِی إِلَی حَوْلِی وَ قُوَّتِی دُونَ حَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ.
و به توفیق و ارشادت تأییدم فرما، و بر نیت شایسته و کلام پسندیده و کار نیک یاریم ده، و به جای حول و قوّه خودت مرا به حول و قوّه خودم وامگذار.
| |
--بخش یازدهم-- وَ لَا تُخْزِنِی یوْمَ تَبْعَثُنِی لِلِقَائِكَ، وَ لَا تَفْضَحْنِی بَینَ یدَی أَوْلِیائِكَ، وَ لَا تُنْسِنِی ذِكْرَكَ، وَ لَا تُذْهِبْ عَنِّی شُكْرَكَ، بَلْ أَلْزِمْنِیهِ فِی أَحْوَالِ السَّهْوِ عِنْدَ غَفَلَاتِ الْجَاهِلِینَ لِآلْائِكَ، وَ أَوْزِعْنِی أَنْ أُثْنِی بِمَا أَوْلَیتَنِیهِ، وَ أَعْتَرِفَ بِمَا أَسْدَیتَهُ إِلَی.
و در آن روز که مرا برای لقای خود برانگیزی خوار و ذلیلم مکن، و در برابر اولیاءت رسوایم منما، و یاد خود را از ذهنم مبر، و توان ادای شکرت را از من سلب مکن، بلکه زمانی که جاهلان بیخبر غافلانه نعمتهایت را فراموش کنند ادای شکر را ملازم من ساز، و توفیق ثنایت را به سبب آنچه به من عطا نمودهای، و اعتراف به آنچه را که ارزانیام داشتهای به من مرحمت کن،
وَ اجْعَلْ رَغْبَتِی إِلَیكَ فَوْقَ رَغْبَةِ الرَّاغِبِینَ، وَ حَمْدِی إِیاكَ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِینَ
و رغبتم را به سویت بالاتر از رغبت دیگران، و ستایشم را در حقّت فوق ستایش دیگران قرار ده،
وَ لَا تَخْذُلْنِی عِنْدَ فَاقَتِی إِلَیكَ، وَ لَا تُهْلِكْنِی بِمَا أَسْدَیتُهُ إِلَیكَ، وَ لَا تَجْبَهْنِی بِمَا جَبَهْتَ بِهِ الْمُعَانِدِینَ لَكَ، فَإِنِّی لَكَ مُسَلِّمٌ، أَعْلَمُ أَنَّ الْحُجَّةَ لَكَ، وَ أَنَّكَ أَوْلَی بِالْفَضْلِ، وَ أَعْوَدُ بِالْإِحْسَانِ، وَ أَهْلُ التَّقْوی، وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، وَ أَنَّكَ بِأَنْ تَعْفُوَ أَوْلَی مِنْكَ بِأَنْ تُعَاقِبَ، وَ أَنَّكَ بِأَنْ تَسْتُرَ أَقْرَبُ مِنْكَ إِلَی أَنْ تَشْهَرَ.
و مرا به هنگام نیاز به خود دچار خذلان مکن، و به سزای اعمالی که به پیشگاهت تقدیم داشتهام هلاکم منما، و آن گونه که دشمنان را از خود میرانی مرا از خود مران، چرا که من سرسپرده توام، میدانم که حجت توراست، و تو سزاوار به تفضّل، و خو کرده به احسان، و شایسته آنی که از تو پروا گیرند، و اهل و آمرزشی، و آگاهم که به عفوکردن سزاوارتر از عقاب کردنی، و به پردهپوشی از پردهدری نزدیکتری،
فَأَحْینِی حَیاةً طَیبَةً تَنْتَظِمُ بِمَا أُرِیدُ، وَ تَبْلُغُ مَا أُحِبُّ مِنْ حَیثُ لَا آتِی مَا تَكْرَهُ، وَ لَا أَرْتَكِبُ مَا نَهَیتَ عَنْهُ، وَ أَمِتْنِی مِیتَةَ مَنْ یسْعَی نُورُهُ بَینَ یدَیهِ وَ عَنْ یمِینِهِ.
پس زندهام بدار به حیات پاکیزهای که خواسته هایم را برآورده سازد، و همه آنچه را که دوست میدارم فراهم آورد بدون آنکه ناپسند تواز من سرزند، و منهیات تو از من صادر شود، و مانند آن کسی بمیران که نور او از پیشاپیش و از جانب راستش - روان میگردد،
وَ ذَلِّلْنِی بَینَ یدَیكَ، وَ أَعِزَّنِی عِنْدَ خَلْقِكَ، وَ ضَعْنِی إِذَا خَلَوْتُ بِكَ، وَ ارْفَعْنِی بَینَ عِبَادِكَ، وَ أَغْنِنِی عَمَّنْ هُوَ غَنِی عَنِّی، وَ زِدْنِی إِلَیكَ فَاقَةً وَ فَقْراً.
و مرا در محضرت ذلیل، و در نزد بندگانت عزیز گردان، و چون به خلوت مناجات بنشینم خاشعم ساز، و در میان بندگانت رفعتم ده، و از آن که از من بینیاز است بینیازم کن، و بر فقر و تهیدستیم نسبت به حضرتت بیفزا،
وَ أَعِذْنِی مِنْ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ، وَ مِنْ حُلُولِ الْبَلَاءِ، وَ مِنَ الذُّلِّ وَ الْعَنَاءِ، تَغَمَّدْنِی فِیمَا اطَّلَعْتَ عَلَیهِ مِنِّی بِمَا یتَغَمَّدُ بِهِ الْقَادِرُ عَلَی الْبَطْشِ لَوْ لَا حِلْمُهُ، وَ الْآخِذُ عَلَی الْجَرِیرَةِ لَوْ لَا أَنَاتُهُ
و از سرزنش دشمنان (دشمن شادی)، و رسیدن بلا، و خواری و رنج پناهم ده، و درباره آنچه از زشتیهایم آگاهی مرا بپوشان به آنچه که میپوشاند به آن کسی که به سختگیری قدرت دارد ولی حلمش مانع است، و بر کیفر دادن تواناست اما شکیبایی میکند،
وَ إِذَا أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَةً أَوْ سُوءاً فَنَجِّنِی مِنْهَا لِوَاذاً بِكَ، وَ إِذْ لَمْ تُقِمْنِی مَقَامَ فَضِیحَةٍ فِی دُنْیاكَ فَلَا تُقِمْنِی مِثْلَهُ فِی آخِرَتِكَ
و چون در حق قومی فتنه یا بدی بخواهی پس مرا از باب اینکه در پوشش تو درآمدهام نجات ده، و چون مرا در دنیای خود در موقف افتضاح بپا نداشتی به همان صورت در جهان آخرت در چنان موقفی بپامدار،
| |
--بخش دوازدهم-- وَ اشْفَعْ لِی أَوَائِلَ مِنَنِكَ بِأَوَاخِرِهَا، وَ قَدِیمَ فَوَائِدِكَ بِحَوَادِثِهَا، وَ لَا تَمْدُدْ لِی مَدّاً یقْسُو مَعَهُ قَلْبِی، وَ لَا تَقْرَعْنِی قَارِعَةً یذْهَبُ لَهَا بَهَائِی، وَ لَا تَسُمْنِی خَسِیسَةً یصْغُرُ لَهَا قَدْرِی وَ لَا نَقِیصَةً یجْهَلُ مِنْ أَجْلِهَا مَكَانِی.
و نعمت این جهان را برایم به نعمت آن جهان بپیوند، و فوائد دیرینهات را با تازههای آن توأم ساز، و آنقدر مهلتم مده که در اثر آن به سنگدلی دچار شوم، و مرا دچار مصیبتی که به آبرویم لطمه زند مساز، و به فرومایگیای که قدر و منزلتم را بکاهد، و عیبی که باعث گمنامیام شود دچار مکن،
وَ لَا تَرُعْنِی رَوْعَةً أُبْلِسُ بِهَا، وَ لَا خِیفَةً أُوجِسُ دُونَهَا، اجْعَلْ هَیبَتِی فِی وَعِیدِكَ، وَ حَذَرِی مِنْ إِعْذَارِكَ وَ إِنْذَارِكَ، وَ رَهْبَتِی عِنْد تِلَاوَةِ آیاتِكَ.
و آن چنانم مترسان که نومید شوم، و آن گونه بیمم مده که در برابر آن هراسناک گردم، چنان کن که وحشتم از تهدیدت، و پرهیزم از اتمام حجّتت و هشدارت، و بیمناکیام هنگام تلاوت آیاتت باشد،
وَ اعْمُرْ لَیلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِكَ، وَ تَفَرُّدِی بِالتَّهَجُّدِ لَكَ، وَ تَجَرُّدِی بِسُكُونِی إِلَیكَ، وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِی بِكَ، وَ مُنَازَلَتِی إِیاكَ فِی فَكَاكِ رَقَبَتِی مِنْ نَارِكَ، وَ إِجَارَتِی مِمَّا فِیهِ أَهْلُهَا مِنْ عَذَابِكَ.
و شبم را به بیداری برای عبادتت آباد ساز، و تنهاییم را برای شب زنده داری، و مجرّدماندنم را برای انس گرفتن با تو، و فرود آوردن حاجات به درگاه تو، و درخواست شدیدم از تو را برای آزادی از آتشت، و پناه دادن از عذابی که اهل جهنم گرفتار آناند قرار ده،
وَ لَا تَذَرْنِی فِی طُغْیانِی عَامِهاً، وَ لَا فِی غَمْرَتِی سَاهِیاً حَتَّی حِینٍ، وَ لَا تَجْعَلْنِی عِظَةً لِمَنِ اتَّعَظَ، وَ لَا نَكَالًا لِمَنِ اعْتَبَرَ، وَ لَا فِتْنَةً لِمَنْ نَظَرَ، وَ لَا تَمْكُرْ بِی فِیمَنْ تَمْكُرُ بِهِ، وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِی غَیرِی، وَ لَا تُغَیرْ لِی اسْماً، وَ لَا تُبَدِّلْ لِی جِسْماً، وَ لَا تَتَّخِذْنِی هُزُواً لِخَلْقِكَ، وَ لَا سُخْرِیاً لَكَ، وَ لَا تَبَعاً إِلَّا لِمَرْضَاتِكَ، وَ لَا مُمْتَهَناً إِلَّا بِالانْتِقَامِ لَكَ.
و مرا مدت زمانی در طغیان و سرکشی سرگردان، و در گرداب نادانی بیخبر قرار مده، و مرا مایه پند پندگیران، و وسیله عبرت عبرت آموزان، و باعث گمراهی نظرکنندگان قرار مده، و مرا در جرگه آنان که گرفتار مکرت شدهاند میاور، و دیگری را به جای من انتخاب مکن، و نامم را از دفتر اهل سعادت تغییر مده، و بدنم را دچار بلا مکن، و مرا مضحکه بندگانت و مسخره خود مساز، و جز تابع رضای خود مگردان، و جز به انتقام گرفتن از دشمنات خدمتی به عهده من مگذار،
وَ أَوْجِدْنِی بَرْدَ عَفْوِكَ، وَ حَلَاوَةَ رَحْمَتِكَ وَ رَوْحِكَ وَ رَیحَانِكَ، وَ جَنَّةِ نَعِیمِكَ، وَ أَذِقْنِی طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ بِسَعَةٍ مِنْ سَعَتِكَ، وَ الِاجْتِهَادِ فِیمَا یزْلِفُ لَدَیكَ وَ عِنْدَكَ، وَ أَتْحِفْنِی بِتُحْفَةٍ مِنْ تُحَفَاتِكَ.
و از لذت عفو و شیرینی رحمت و رَوح و ریحان و بهشت نعیمت کامیابم کن، و مزه دل پرداختن به آنچه را که به آن علاقه داری به سبب غنای بیپایانت، و کوشش برای تقرّب جستن به حضرتت را به من بچشان، و ارمغانی از ارمغانهایت را نصیب من فرما،
وَ اجْعَلْ تِجَارَتِی رَابِحَةً، وَ كَرَّتِی غَیرَ خَاسِرَةٍ، وَ أَخِفْنِی مَقَامَكَ، وَ شَوِّقْنِی لِقَاءَكَ، وَ تُبْ عَلَی تَوْبَةً نَصُوحاً لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوباً صَغِیرَةً وَ لَا كَبِیرَةً، وَ لَا تَذَرْ مَعَهَا عَلَانِیةً وَ لَا سَرِیرَةً.
و تجارتم را سودمند، و بازگشتم را بیخسارت گردان، و مرا از مقام خود بیمناک، و به لقایت مشتاق فرما، و به توبهای خالص توفیق ده که هیچ گناه کوچک و بزرگ و ظاهر و باطنی را با آن باقی نگذاری،
| |
--بخش سیزدهم-- وَ انْزِعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِی لِلْمُؤْمِنِینَ، وَ اعْطِفْ بِقَلْبِی عَلَی الْخَاشِعِینَ، وَ كُنْ لِی كَمَا تَكُونُ لِلصَّالِحِینَ، وَ حَلِّنِی حِلْیةَ الْمُتَّقِینَ، وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْغَابِرِینَ، وَ ذِكْراً نَامِیاً فِی الْآخِرِینَ، وَ وَافِ بِی عَرْصَةَ الْأَوَّلِینَ.
و دشمنی مؤمنان را از دلم برکن، و قلبم را بر خاشعان مهربان ساز، و با من آنچنان باش که با شایستگان هستی، و به زینت پرهیزکارانم بیارای، و برایم یاد خوبی در میان بازماندگان، و آوازه روزافزونی در میان آیندگان قرار ده، و در جایگاه پیشتازانم برآور،
وَ تَمِّمْ سُبُوغَ نِعْمَتِكَ، عَلَیّ، وَ ظَاهِرْ كَرَامَاتِهَا لَدَیّ، امْلَأْ مِنْ فَوَائِدِكَ یدِی، وَ سُقْ كَرَائِمَ مَوَاهِبِكَ إِلَیّ، وَ جَاوِرْ بِی الْأَطْیبِینَ مِنْ أَوْلِیائِكَ فِی الْجِنَانِ الَّتِی زَینْتَهَا لِأَصْفِیائِكَ، وَ جَلِّلْنِی شَرَائِفَ نِحَلِكَ فِی الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّةِ لِأَحِبَّائِكَ.
و گشایش نعمتت را بر من کامل کن، و کرامتهایش را برایم پیاپی فرما، دست خالیم را از فوائد خود پرکن، و موهبتهای گرانقدرت را به سویم فرست، و مرا همسایه اولیاء طاهرینت در بهشتی که برای برگزیدگانت آراستهای قرار ده، و ردای عطایای بزرگت را در مقاماتی که برای عاشقانت فراهم ساختهای بر من بپوشان،
وَ اجْعَلْ لِی عِنْدَكَ مَقِیلًا آوِی إِلَیهِ مُطْمَئِنّاً، وَ مَثَابَةً أَتَبَوَّؤُهَا، وَ أَقَرُّ عَیناً، وَ لَا تُقَایسْنِی بِعَظِیمَاتِ الْجَرَائِرِ، وَ لَا تُهْلِكْنِی یوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ، وَ أَزِلْ عَنِّی كُلَّ شَكٍّ وَ شُبْهَةٍ، وَ اجْعَلْ لِی فِی الْحَقِّ طَرِیقاً مِنْ كُلِّ رَحْمَةٍ، وَ أَجْزِلْ لِی قِسَمَ الْمَوَاهِبِ مِنْ نَوَالِكَ، وَ وَفِّرْ عَلَی حُظُوظَ الْإِحْسَانِ مِنْ إِفْضَالِكَ.
و برایم در آستان خود جایگاهی قرار ده که با دل آرام در آن بیارامم، و منزلی که در آن سکونت گزینم، و به آن دیده روشن کنم، و مرا با گناهان بزرگ مقایسه مکن، و در آن روزی که اسرار برملا شود هلاکم مکن، و هر شک و تردیدی را از قلبم بشوی، و از هر رحمتی برایم طریقی به حق باز کن، و بهرههای مواهبم را از عطایای خود سرشار فرما، و نصیبهای احسان را از انعامت بر من فراوان ساز،
وَ اجْعَلْ قَلْبِی وَاثِقاً بِمَا عِنْدَكَ، وَ هَمِّی مُسْتَفْرَغاً لِمَا هُوَ لَكَ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْتَعْمِلُ بِهِ خَالِصَتَكَ، وَ أَشْرِبْ قَلْبِی عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَكَ، وَ اجْمَعْ لِی الْغِنَی وَ الْعَفَافَ وَ الدَّعَةَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ الصِّحَّةَ وَ السَّعَةَ وَ الطُّمَأْنِینَةَ وَ الْعَافِیةَ.
و دلم را به رحمتت مطمئن کن، و همّتم را یکجا به کار خودت متوجه ساز، و مرا به کاری بگمار که عباد خاص خود را به آن میگماری، و به هنگام غفلت و پریشانی خردها طاعت خود را با قلبم درآمیز، و توانگری و پاکدامنی و راحت و سلامتی و تندرستی و گشایش در زندگی و آرامش و عافیت را برایم فراهم نما،
وَ لَا تُحْبِطْ حَسَنَاتِی بِمَا یشُوبُهَا مِنْ مَعْصِیتِكَ، وَ لَا خَلَوَاتِی بِمَا یعْرِضُ لِی مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِكَ، وَ صُنْ وَجْهِی عَنِ الطَّلَبِ إِلَی أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ، وَ ذُبَّنِی عَنِ الْتِمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِینَ.
و خوبیهایم را به سبب گناهی که با آن میآمیزد، و خلوتهایم را به مفاسدی که از آزمایشت پیش آید تباه مکن، و آبرویم را از روانداختن به هریک از جهانیان نگاه دار، و از طلبیدن آنچه نزد فاسقان است بازم دار،
وَ لَا تَجْعَلْنِی لِلظَّالِمِینَ ظَهِیراً، وَ لَا لَهُمْ عَلَی مَحْوِ كِتَابِكَ یداً وَ نَصِیراً، وَ حُطْنِی مِنْ حَیثُ لَا أَعْلَمُ حِیاطَةً تَقِینِی بِهَا، وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ تَوْبَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ رَأْفَتِكَ وَ رِزْقِكَ الْوَاسِعِ، إِنِّی إِلَیكَ مِنَ الرَّاغِبِینَ، وَ أَتْمِمْ لِی إِنْعَامَكَ، إِنَّكَ خَیرُ الْمُنْعِمِینَ
و مرا پشتیبان ظالمان، و یاور و دستیارشان در از بین بردن کتابت مساز، و از آنجا که خود آگاه نیستم چنانم نگهبان باش که به آن محفوظم بداری، و درهای توبه و رحمت و مهربانی و روزی فراخت را به رویم بگشا، که من از رغبت کنندگان به سوی توام، و انعامت را در حقّم کامل کن، که تو بهترین نعمتدهندگانی،
وَ اجْعَلْ بَاقِی عُمُرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ، یا رَبَّ الْعَالَمِینَ، وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ، وَ السَّلَامُ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمْ أَبَدَ الْآبِدِینَ.
و باقی عمرم را جهت خشنودیت در حج و عمره قرار ده،ای پروردگار جهانیان، و درود خدا بر محمد و آل پاک و پاکیزه او، و سلام بر او و بر ایشان باد سلامی پیوسته و جاودانه.
|