دعای ۴۵ صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش هشتم)
اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیک فِی یوْمِ فِطْرِنَا الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِینَ عِیداً وَ سُرُوراً، وَ لِأَهْلِ مِلَّتِک مَجْمَعاً وَ مُحْتَشَداً، مِنْ کلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْنَاهُ، أَوْ سُوءٍ أَسْلَفْنَاهُ، أَوْ خَاطِرِ شَرٍّ أَضْمَرْنَاهُ، تَوْبَةَ مَنْ لَا ینْطَوِی عَلَى رُجُوعٍ إِلَى ذَنْبٍ، وَ لَا یعُودُ بَعْدَهَا فِی خَطِیئَةٍ، تَوْبَةً نَصُوحاً خَلَصَتْ مِنَ الشَّک وَ الِارْتِیابِ، فَتَقَبَّلْهَا مِنَّا، وَ ارْضَ عَنَّا، وَ ثَبِّتْنَا عَلَیهَا.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِیدِ، وَ شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ حَتَّى نَجِدَ لَذَّةَ مَا نَدْعُوک بِهِ، وَ کأْبَةَ مَا نَسْتَجِیرُک مِنْهُ.
وَ اجْعَلْنَا عِنْدَک مِنَ التَّوَّابِینَ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ لَهُمْ مَحَبَّتَک، وَ قَبِلْتَ مِنْهُمْ مُرَاجَعَةَ طَاعَتِک، یا أَعْدَلَ الْعَادِلِینَ.
اللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ آبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ أَهْلِ دِینِنَا جَمِیعاً مَنْ سَلَفَ مِنْهُمْ وَ مَنْ غَبَرَ إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ نَبِینَا وَ آلِهِ کمَا صَلَّیتَ عَلَى مَلَائِکتِک الْمُقَرَّبِینَ، وَ صَلِّ عَلَیهِ وَ آلِهِ کمَا صَلَّیتَ عَلَى أَنْبِیائِک الْمُرْسَلِینَ، وَ صَلِّ عَلَیهِ وَ آلِهِ کمَا صَلَّیتَ عَلَى عِبَادِک الصَّالِحِینَ، وَ أَفْضَلَ مِنْ ذَلِک یا رَبَّ الْعَالَمِینَ، صَلَاةً تَبْلُغُنَا بَرَکتُهَا، وَ ینَالُنَا نَفْعُهَا، وَ یسْتَجَابُ لَهَا دُعَاؤُنَا، إِنَّک أَکرَمُ مَنْ رُغِبَ إِلَیهِ، وَ أَکفَى مَنْ تُوُکلَ عَلَیهِ، وَ أَعْطَى مَنْ سُئِلَ مِنْ فَضْلِهِ، وَ أَنْتَ عَلَى کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.
ترجمهها
ترجمه انصاریان
بارالها در این روز فطر که آن را برای اهل ایمان عید و شادی، و برای اهل آیین خود روز اجتماع و گردهمایی قراردادی به درگاهت توبه میکنیم، از هر معصیتی که دچارش شدیم، یا هر کار بدی که به آن دست زدیم، یا اندیشه سوئی که در دل داشتیم، مانند توبه کسی که خیال بازگشت به گناه را ندارد، و پس از توبه به جانب هیچ خطایی برنمی گردد، توبه پاک و خالصی که از شک و تردید پیراسته باشد، پس آن را از ما بپذیر، و از ما راضی شو، و ما را بر آن استوار بدار.
بارالها ترس از عذابِ وعده دادهشده، و رغبت به ثواب موعود را روزی ما کن، تا لذّت آنچه را که از تو میخواهیم بیابیم، و غصه آنچه را که از آن به تو پناه میبریم دریابیم،
و ما را در پیشگاهت از توبهکنندگانی قرار ده که محبتت را بر ایشان حتم ساختهای، و بازگشتشان را به طاعت خود قبول نمودهای، ای عادلترین عادل ها.
بارالها از پدران و مادران و اهل دین ما همگی، چه آن که از ایشان از دنیا رفته، و چه آن که تا قیامت به آنان خواهد پیوست درگذر.
بارالها بر محمد پیامبر ما و بر آلش درود فرست همچنان که بر فرشتگان مقرّبت درود فرستادی، و بر او و بر آلش درود فرست آن طور که بر پیامبران مرسلت درود فرستادی، و بر او و بر آلش درود فرست آن طور که بر بندگان شایستهات درود نثار کردی، و بهتر از آنای خدای عالمیان، چنان درودی که برکتش به ما برسد، و سودش نصیب ما گردد، و به خاطر آن دعاهایمان مستجاب شود، زیرا که تو بزرگوارترین کسی هستی که به او توجه شده، و بینیاز کنندهترین کسی هستی که بر او اعتماد شده، و بخشندهترین کسی هستی که از احسانش درخواست شده، و تو بر هر چیز توانایی.
ترجمه آیتی
اى خداوند، ما در این روز فطر، روز عید و شادمانى مومنان، روز اجتماع مسلمانان به گرد یکدیگر، از هر گناه که مرتکب شده ایم و از هر کار زشت که زین پیش از ما سرزده، و از هر خیال بد که در دل خود پنهان داشته ایم، توبه مى کنیم، توبه ى کسى که در دل خیال بازگشتش به گناه نیست و بار دیگر به گناه بازنگردد توبه اى بى بازگشت، عارى از هرگونه شک و ریب. بار خدایا، چنین توبه اى را از ما بپذیر و از ما خشنود شو و ما را در آن توبه ثابت قدم گردان.
اى خداوند، روزى ما ساز خوف از عقاب جهنم را و شوق به نعیم بهشت را، تا لذت آنچه را که از تو خواسته ایم دریابیم و از اندوه آنچه از آن به تو پناه مى آوریم وارهیم.
اى خداوند، ما را در شمار توبه کنندگانى درآور که محبت خود را به آنان ارزانى داشته اى و پذیرفته اى که به طاعت تو بازگردند، اى دادگرترین دادگران.
اى خداوند، از پدران و مادران و همکیشان ما، آنان که دیده از جهان بسته اند و آنان که هنوز جام مرگ ننوشیده اند، درگذر.
بار خدایا، بر محمد پیامبر ما و خاندان او درود بفرست، همچنان که بر ملائکه ى مقربین خود درود فرستاده اى. و بر او و خاندانش درود بفرست، آنسان که بر پیامبران مرسل خود درود فرستاده اى. و درود بفرست بر او و خاندانش، آنسان که بندگان صالح خود را درود فرستاده اى، درودى برتر از درود آنها، اى پروردگار جهانیان. درودى که برکت آن به ما رسد و سود آن نصیب ما گردد و سبب استجابت دعاى ما شود، که تو کریم تر کسى هستى که بدو رغبت توان یافت و کارسازترین کسى هستى که بدو توکل توان کرد و تو خود بخشنده ترین کسان به سائلان درگاه خود هستى. و انت على کل شى ء قدیر.
ترجمه ارفع
خدایا ما در این روز فطرى که براى مومنین عید و روز شادمانى، روز اجتماع و روز تعاون براى اهل دینت قرار داده ای از گناهى که آن را انجام داده ایم و یا کار زشتى که در گذشته کرده ایم و یا فکر غلطى که در ذهن گذرانده ایم به سویت توبه مى کنیم. توبه کسى که بازگشت به گناه را در دل نمى گذراند توبه ى خالصى که از شک و تردید پاکیزه باشد. پس آن را از ما قبول کن و از ما راضى باش و توفیق پابرجایى و استقامت عنایت فرما.
پروردگارا ترس از عذاب وعده داده شده و شوق ثواب مقرر گشته را روزیمان کن تا لذت آنچه را که وعده داده ای بر کام جانمان نشیند و از اندوه آنچه را که لازم است به تو پناه ببریم دریابیم.
الها ما را از جمله توبه کنندگان قرار ده که محبتت را بر ایشان واجب فرمودى و این بازگشت افراد به بندگى ات را قبول نموده اى، ای عادلترین دادگران.
پروردگارا پدران و مادران ما را از اهل دین ما آنهایى که دستشان از دنیا کوتاه شده و آنهایى که زنده اند همه و همه را تا روز قیامت مورد آمرزش خویش قرار ده و از گناهانشان درگذر.
خدایا بر حضرت محمد پیامبر ما و آل او درود فرست همانطور که بر ملائکه مقرب خویش درود مى فرستى و بر او و اهل بیت گرامش درود فرست همانگونه که بر پیامبران مرسلت درود فرستى و بر او و اهل بیتش درود فرست همانطور که بر بندگان صالحت درود فرستى و بلکه برتر از آنها ای خداى جهانیان. درودى که برکت و سودش به ما رسد و دعایمان مستجاب گردد زیرا که تو کریم تر از آنى که از او درخواست شود و بى نیازکننده ترین کسى هستى که بر او توکل شود و تویى که هر که از او بخواهد مى دهى و تویى که بر همه چیز توانایى.
ترجمه استادولی
خدایا، در این روز فطرمان که آن را روز عید و شادى مؤمنان و محل اجتماع و همایش اهل آیین خویش قرار داده اى، از هر گناهى که کرده ایم، یا هر کار زشتى که در گذشته انجام داده ایم، یا اندیشه بدى که از خاطر گذرانده ایم به درگاهت توبه مى کنیم، توبه کسى که قصد ندارد دیگر به گناهى بازگردد، و دوباره خطایى مرتکب شود، توبه اى پاک و خالص که پیراسته از شک و تردید باشد؛ پس آن را از ما بپذیر، و از ما خشنود باش، و ما را بر آن پایدار بدار.
خدایا، ترس از کیفرهاى هشدار داده شده، و شوق پاداش هاى وعده داده شده را روزى ما کن، تا لذت آنچه را که به دعا از تو مى خواهیم، و اندوه (عاقبت) آنچه را که از آن به تو پناه مى آوریم دریابیم.
و ما را نزد خود از توبه کارانى قرار ده که محبت خویش را براى آنان لازم ساخته اى، و بازگشت به طاعتت را از آنان پذیرفته اى، اى دادگرترین دادگران.
خدایا، از پدران و مادران و همکیشان ما چه آنان که درگذشته اند و چه آنان که تا روز قیامت مى آیند، از همه آنان درگذر.
خدایا، بر محمد و آل او درود فرست چنان که بر فرشتگان مقربت درود فرستادى، و بر او و آلش درود فرست چنان که بر پیامبران مرسل خود درود فرستادى، و بر او و آلش درود فرست چنان که بر بندگان شایسته ات درود فرستادى، و افزون تر از همه آنها درود فرست اى پروردگار جهانیان، درودى که برکت آن به ما رسد، و سود آن عاید ما شود، و دعاى ما به خاطر آن مستجاب گردد، که تو گرامى ترین کسى هستى که به او راغب شوند، و کفایت کننده ترین کسى هستى که بر او توکل کنند، و بخشنده ترین کسى هستى که از فضل او درخواست نمایند، و تو بر هر چیز توانایى.
ترجمه الهی قمشهای
اى خدا ما به درگاه تو (از هر گناه به درگاهت توبه مى کنیم در روز فطر که این روز را براى اهل ایمان عید و روز شادى و سرور قرار دادى و براى ملت خود (یعنى ملت اسلام که «ان الدین عند الله الاسلام» دین خدا اسلام است) مجمع و محفلى آراستى ما در این روز شریف از هر گناه که مرتکب شده ایم و از هر زشتکارى و بدى که از این پیش از ما سر زده یا خیال بدى که در دل پنهان داریم توبه مى کنیم توبه ى کسى که هرگز قصد رجوع به هیچ گناه نکند و به هیچ خطا و ناروائى باز نگردد توبه نصوح که خالص و پاک از هر شک و ریب باشد پس اى خدا تو از ما این توبه را (به لطف و کرمت) بپذیر و از ما راضى و خشنود باش و بر این توبه نصوح ما را ثابت بدار (و ما را یارى کن که توبه نشکنیم و بر نفس اماره و شیطان رجیم هنگام اراده معصیت فیروز گردیم و از نفس و شیطان به یارى تو اطاعت نکنیم تا توبه ما ثابت بماند)
پروردگارا دلهاى ما را از خوف عقاب و وعده عذاب و شوق ثواب و وعده اجر و رحمت دائما نصیب گردان (که همیشه از معصیتت به ترسیم و به طاعتت مشتاق باشیم و لحظه اى دل ما را از یادت غافل مگردان که اگر ترس و شوق تو از دل ما بیرون رود دل خانه شیطان شود و غرق دوزخ عصیان گردد و از درجات عالى بهشتى به قعر درکات جهنم سقوط خواهد کرد) (دو چشمه خوف و شوقت را در دل ما جارى ساز) تا ما از شوق بهشت و نعمتهائى که از تو به دعا درخواست مى کنیم شاد باشیم و لذت بریم و از ترس عذابهائى که به تو از آنها پناه مى بریم محزون و هراسان شویم
و اى خدا ما را در نزد خود از توبه کنندگان آنانکه بر آنها محبتت را حتم و لازم «در آیه ى ان الله یحب التوابین» فرمودى مقرر فرما) و از آنانکه رجوع به طاعتت را از آنها قبول فرمودى قرار ده اى عادل تر از همه دادگران عالم.
اى پروردگار از خطاهاى پدران و مادران و اهل دین ما (و برادران ایمانى ما) از رفتگان و آیندگان ایشان تا روز قیامت از خطاهاى جمیعشان (به عفو و کرمت) درگذر.
خدایا بر محمد (ص) پیغمبر ما و آل پاکش رحمت فرست چنانکه بر فرشتگان مقربت رحمت فرستادى. و باز درود و رحمت فرست بر او و آل پاکش چنانکه بر انبیاء و رسولانت درود و رحمت فرستادى و نیز درود و رحمت فرست بر او و آل پاکش چنانکه بر بندگان صالح و شایسته ات رحمت فرستادى و افضل و کاملتر از همه آنان اى خداى پروردگار عوالم بى نهایت چنان رحمت کاملى بر رسول خاتمت ( محمد مصطفى) فرست که برکات آن رحمت ما را فرارسد و به نفعش ما نیز نائل شویم و از برکاتش دعاهاى ما مستجاب گردد که همانا اى پروردگار تو از هر کس که خلق به کرمش راغب و مشتاقند البته بى نهایت کریم ترى و از هر کس که خلق به او اعتماد کنند تو محققا کافى تر از او خواهى بود (بلکه تنها توکل و اعتماد بر تو که کل رحمت و قدرتى شایسته است نه بر غیر تو که همه فقیر و عاجز فانى الذاتند) و تو عطا بخش ترین کسى که از فضل و کرمش خلق درخواست حاجت کنند و توئى که بر کل موجودات عالم قدرت کامل دارى.
ترجمه سجادی
خداوندا ما در روزِ فطرمان که آن را براى اهل ایمانْ عید و شادى و براى اهل دینتْ محل اجتماع و گردهمایى قرار دادى، از هر گناهى که آن را مرتکب شده ایم یا بدى اى که در گذشته انجام داده ایم یا اندیشه بدى که در دل داشته ایم، به درگاه تو توبه مى کنیم. توبه کسى که بازگشتن به گناه را در دل ندارد و پس از توبه به خطایى بازنمى گردد. توبه خالصى که از تردید و دودلى پاک باشد. پس آن را از ما بپذیر و از ما خوشنود باش و ما را بر آن ثابت گردان.
خداوندا ترسِ کیفرِ هشدارداده شده و شوقِ پاداشِ وعده داده شده را روزى ما گردان. تا خوشى آنچه از تو مى خواهیم و اندوه آنچه از آن به تو پناه مى بریم، دریابیم.
و ما را در نزد خود از توبه کنندگانى قرار ده که دوستى ات را براى آنها واجب نموده اى، و بازگشت به طاعتت را از آنان پذیرفته اى. اى عادل ترین دادگران.
خداوندا از پدران و مادران و همه هم کیشان ما، هر که از ایشان درگذشته و مرده و هر که زنده مانده، تا روز رستاخیز درگذر.
خداوندا بر محمّد پیامبرمان و خاندانش درود فرست. همچنانکه بر فرشتگان مقرّبت درود فرستادى. و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر پیامبران فرستاده شده ات درود فرستادى. و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر بندگان شایسته ات درود فرستادى. و برتر از آن اى پروردگار جهانیان، درودى که برکت آن به ما رسد و سودش ما را دریابد و دعاى ما به سبب آن مستجاب گردد. به درستى که تو کریم تر کسى هستى که از او درخواست شده و بى نیازکننده تر کسى هستى که بر او اعتماد شده و بخشنده تر کسى هستى که از فضل او درخواست شده و تو بر هر چیزى توانایى.
ترجمه شعرانی
خدایا در این روز فطر که آن را براى مومنان روز جشن و شادى و براى دینداران هنگام اجتماع و انس گردانیدى، از هر گناهى که مرتکب شدیم و هر بدى که پیشتر از ما صادر گشت و هر اندیشه ى زشت که در ضمیر ما گذشت سوى تو توبه کنیم، توبه اى که به گناه باز نخواهیم گشت و به خطائى عودت نخواهیم کرد، توبه ى پاک و خالص از شک و شبهه، و آن را از ما بپذیر و راضى باش و ما را بر آن استوار بدار.
خدایا بیم عقاب در دل ما افکن و شوق ثواب موعود نصیب ما کن تا لذت این دعاها را دریابیم و از عذاب تو، نستجیر بک، هراسناک باشیم.
و ما را از زمره ى تائبان شمر که محبت خویش را درباره ى آنان لازم فرمودى و بازگشت به طاعت را از آنان پذیرفتى یا اعدل العادلین
خدایا از گناه پدران و مادران و اهل دین ما بگذر هر کس در گذشته و هر که خواهد آمد تا روز قیامت
خدایا بر محمد پیغمبر ما و بر خاندان او درود فرست چنانکه بر پیغمبران مرسل فرستادى و بر او و آل او درود فرست چنانکه بر بندگان شایسته ى خود فرستادى و بهتر از آنها اى پروردگار جهانیان درودى که برکت آن بما رسد و سود آن عاید ما شود و دعاى ما مستجاب گردد، اى بزرگوارترین کس که همه روى به تو آرند و کارگزارنده تر کس که همه توکل بر تو کنند و بخشنده تر کس که هر چیز از فضل تو خواهند و تو بر هر چیز توانائى.
ترجمه فولادوند
بار الها! ما در این روز یعنى روز فطرى که تو آن را براى گروندگان عید و مایه ى شادى قرار داده اى و براى پیروان آیین خود روز گردهمایى و اجتماع مقرر فرموده اى، از هر گناهى که مرتکب شده ایم و از هر خیال بد که در دل نهان داشته ایم توبه مى کنیم، چون توبه ى آن کس که در دل دیگر خیال بازگشت بدان را ندارد و پس از آن مجددا به خطا برنمى گردد، توبه ى نابى که از هر گونه دودلى و شک پیراسته باشد! پس چنین توبه اى را از ما بپذیر و از ما خشنود شو و ما را بر آن ثابت بدار.
بار الها! بیم از کیفر دوزخ و شوق به نعیم بهشت را روزى ما ساز تا لذت آنچه را که از تو درخواست کرده ایم دریابیم و از اندوه آنچه از آن به تو پناه مى جوییم باز رهیم
و ما را در زمره ى توبه کنندگانى قرار ده که محبت خویش بدانها ارزانى فرموده اى و پذیرفته اى که به طاعت تو باز گردند، اى دادگرترین دادگران!
بار خدایا! از پدران و مادران و همدینان ما همه، چه آنها که در گذشته اند و چه کسانى که تا روز رستاخیز خواهند آمد، درگذر!
بار خدایا! درود بر محمد پیامبر ما و خاندان وى، همانگونه که بر فرشتگان مقرب خود درود فرستاده اى و درود باد بر او و خاندانش، همانگونه که بر پیامبران مرسل خود درود فرستاده اى، و درود فرست بر وى و خاندانش همچنانکه بر بندگان نیکو کردارت درود فرستادى، بلکه بهتر از آن، اى پروردگار جهانیان ! آنگونه رحمتى که برکت آن به ما برسد و سودش نصیب ما گردد و به موجب آن دعاى ما روى اجابت بیند، این تویى که دهشمندترین کس مى باشى که بر وى توکل توان کرد و بخشنده ترین کسى که از فزون بخشیت در خواست مى کنند و تویى که بر هر چیز توانایى.
ترجمه فیض الاسلام
بار خدایا ما در روز فطر و روزه گشودنمان که آن را براى اهل ایمان (روز) عید و شادى و براى اهل دین خود (اسلام) روز اجتماع و گرد آمدن و روز تعاون و کمک کردن به یکدیگر قرار دادى، از هر گناهى که آن را بجا آورده ایم، یا کار بدى که پیش از این کرده ایم، یا اندیشه ى بدى که در دل داشته ایم، به سوى تو، توبه و بازگشت مى نمائیم، توبه ى کسى که رجوع به گناهى را در دل نمى گذراند، و پس از توبه در گناهى بازنمى گردد، توبه ى خالصى که از شک و دودلى پاکیزه باشد، پس آن را از ما قبول فرما، و از ما راضى و خشنود شو، و ما را بر آن ثابت و پابرجا گردان (سید جزائرى- رحمه الله- در شرح خود بر صحیفه مى نویسد جمله ى اللهم انا نتوب الیک فى یوم فطرنا قول به مستحب بودن خواندن این دعاء را در روز عید فطر تایید مى نماید)
بار خدایا ترس کیفر ترسیده شده (دوزخ) و شوق و دوستى پاداش وعده داده شده (بهشت) را روزى ما گردان تا اینکه لذت و خوشى آنچه (آمرزشى که) از تو مى خواهیم، و اندوه آنچه (کیفر بر گناهانى که) از آن به تو پناه مى بریم دریابیم
و ما را نزد خویش از توبه کنندگانى قرار ده که محبت و دوستیت را براى آنها واجب و لازم نموده اى (اشاره به قول خداى تعالى «س ۲ ى ۲۲۲»: «ان الله یحب التوابین» یعنى خدا توبه کنندگان را دوست دارد «آنها را از رحمت خود بهره مند گرداند») و از ایشان بازگشت به طاعت و فرمانبریت را پذیرفته اى (اشاره به قول خداى تعالى «س ۹ ى ۱۰۴»: «ان الله هو یقبل التوبه عن عباده» یعنى خدا است که او توبه ى بندگانش را مى پذیرد) اى عادلترین عدالت دارندگان (همه ى اقوال و افعال و احکام خداوند متعال بر وفق نظام کل و حکمت و مصلحت است و افراط و تفریط در آنها راه ندارد و جز او هر چند در عدل و دادگرى کوشش نماید محال است که همه ى اقوال و افعال و احکامش طبق نظام کل و خارج از افراط و تفریط باشد، از این رو خداوند سبحان عادلترین عدالت دارندگان است، و مناسبت بیان این جمله در اینجا براى آنست که چون خداوند محبت و دوستیش را براى توبه کنندگان واجب و لازم نموده و بازگشت کسى که به طاعت و فرمانبرى او بازگردد را پذیرفته و همه ى بندگان در عبودیت و بندگى و روآوردن به سوى او یکسان اند و درخواست کننده یکى از آنان است، پس خداى عزوجل عادلتر از آنست که گروهى را به آن اختصاص دهد و برخى را از آن بى بهره گرداند)
بار خدایا از پدران و مادران و همه همکیشان ما هر که از ایشان در گذشته و هر که در نگذشته (موجود باشد یا پس از این بیاید) تا روز رستاخیز درگذر (آنان را ببخش)
بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، همچنانکه بر فرشتگانى که از خواص و نزدیکان درگاهت هستند درود فرستادى (این تشبیه از جهت اصل صلوه و درود است نه از جهت کسى که درود بر او فرستاده شده، زیرا پیغمبر ما- صلى الله علیه و آله- افضل و برتر از همه ى مخلوقات است پس معنى این جمله اینست: بار خدایا بر محمد و آل او به مقدار فضل و شرف ایشان نزد تو درود فرست، همچنانکه بر فرشتگانت به مقدار فضل و شرف آنان نزد تو درود فرستادى، و تشبیه چیزى به چیزى ممکن است از یک جهت باشد، مانند اینکه گفته شود فلان کس مانند شیر است یعنى در دلاورى) و بر او و بر آلش درود فرست همچنانکه بر پیغمبران فرستاده شده ات درود فرستادى، و بر او و آلش درود فرست همچنانکه بر بندگان شایسته ات درود فرستادى، و بهتر از آن اى پروردگار جهانیان، چنان درودى که برکت و نیکیش به ما برسد، و سودش ما را دریابد، و از جهت آن درخواست ما روا شود، زیرا تو کریمتر کسى هستى که به او روآورده شده، و بى نیازکننده تر کسى هستى که بر او اعتماد شده، و بخشنده تر کسى هستى که از فضل و احسانش درخواست شده، و تو بر هر چیز توانائى (به کمکى نیازمند نیستى، و جلوگیرى تو را بازنمى دارد).شرحها
دیار عاشقان (انصاریان)
بارالها در این روز فطر که آن را براى مؤمنان عید و شادى و براى اهل ملّت خود روز اجتماع و گردهمایى قرار دادى به پیشگاهت از هر گناهى که مرتکب شدیم توبه مى کنیم، یا از هر کار بدى که از ما سرزده یا اندیشه بدى که در دل داشتیم باز مى گردیم، توبه و بازگشت کسى که خیال بازگشت به گناه را ندارد، و پس از توبه به خطا برنمى گردد، توبه خالصى که از شک و تردید پیراسته باشد، پس آن را از ما بپذیر، و از ما خوشنود شو، و ما را بر آن ثابت بدار.
بارالها ترس از عذاب و عید، و شوق به ثواب موعود را روزى ما ساز، تا لذا آنچه را که از تو مى خواهیم و اندوه آنچه را که از آن به تو پناه مى بریم دریابیم، و ما را نزد خود از توبه کنندگانى قرار ده که محبتت را برایشان لازم ساختى، و بازگشتشان را به طاعت خود پذیرفته اى، اى عادلترین عادلها.
بارالها از پدر و مادران و همه اهل دین ما، هر که از ایشان در گذشته و هر که تا روز قیامت به آنها خواهد پیوست، درگذر.
بارالها بر محمّد پیامبر ما و بر آل او درود فرست، همچنان که بر فرشتگان مقرّب درود فرستادى، و بر او و آلش درود فرست آن طور که بر پیامبران مرسلت درود فرستادى، و بر او و بر آلش درود فرست آن طور که بر بندگان شایسته ات درود فرستادى، و بهتر از آن اى پروردگار جهانیان، چنان درودى که برکتش به ما برسد، و نه نفعش عاید ما شود، و به موجب آن دعایمان مستجاب گردد، زیرا که تو کریم ترین کسى هستى که توجه به او شده، و بى نیاز کننده ترین کسى هستى که بر او اعتماد شده، و بخشنده ترین کسى هستى که فضل وى مسئلت شده، و تو بر هر چیز توانایى.
شرح صحیفه (قهپایی)
«اللهم انا نتوب الیک فى یوم فطرنا الذى جعلته للمومنین عیدا و سرورا، و لاهل ملتک مجمعا و محتشدا من کل ذنب اذنبناه».
المحتشد -بضم المیم و فتح الشین- اسم زمان من: احتشد القوم لفلان: تجمعوا له و تاهبوا. فیکون بمنزله التاکید ل«مجمعا». و «من کل ذنب» متعلق بقوله علیه السلام: «نتوب».
یعنى: بار خدایا، به درستى که ما بازگشت و رجوع مى نماییم به سوى تو در روز گشودن روزه ى ما- آنچنان روزى که گردانیده اى آن را از براى مومنین عید و شادى و از براى اهل ملت خود زمانى که جمع شوند همه در آن زمان- از هر گناهى که کرده ایم.
«او سوء اسلفناه، او خاطر شر اضمرناه».
یا بدیى که از پیش کرده ایم، یا اندیشه ى بدى که در خاطر گذرانیده ایم.
«توبه من لا ینطوى على رجوع الى ذنب، و لا یعود بعدها فى خطیئه».
لا ینطوى، اى: لا ینتوى. من الطیه بمعنى النیه.
(یعنى:) توبه ى آن کسى که در دل نگذراند که بازگردد به گناهى و عود نکند بعد از آن توبه در خطیئه.
«توبه نصوحا خلصت من الشک و الارتیاب. فتقبلها منا. و ارض عنا. و ثبتنا علیها».
نصحت الابل الشرب تنصح نصوحا، اى: صدقته. و منه التوبه النصوح، و هى الصادقه بضم النون و بفتح النون، مصدر قولک: نصحت الثوب: خطته. یقال: و منه التوبه النصوح، اعتبارا بقوله علیه السلام: «من اغتاب خرق. و من استغفر رفا». و بالاعرابین -یعنى بالضم و الفتح- وردت الروایه.
یعنى: توبه ى خالص راست که پاک باشد از شک و ریب. پس درپذیر آن را از ما. و خشنود باش از ما -و ثابت دار ما را بر آن- که دیگر بازگشت ننماییم به معصیت.
«اللهم ارزقنا خوف عقاب الوعید، و شوق ثواب الموعود حتى نجد لذه ما ندعوک به، و کابه ما نستجیرک منه».
قالوا فى الخیر الوعد و العده و فى الشر الایعاد و الوعید.
و الکابه: سوء الحال و الانکسار من الحزن.
یعنى: بار خدایا، روزى کن ما را ترس عقوبت آن چیزى که ترسانیده اى ما را از آن و آرزوى ثواب آن چیزى که دلخوشى داده اى ما را از آن، تا بیابیم لذت و خوشمزگى آنچه مى خوانیم ما تو را به آن و شکسته شدن از اندوه و بدحالى آنچه زینهار مى خواهیم تو را از آن.
«و اجعلنا عندک من التوابین الذین اوجبت لهم محبتک، و قبلت منهم مراجعه طاعتک یا اعدل العادلین».
و بگردان ما را نزدیک خود از توبه کنندگان، آنانکه واجب ساخته اى از براى ایشان محبت خود را و پذیرفته اى از ایشان بازگشتن به سوى طاعت تو، اى داد دهنده ترین داد دهندگان.
«اللهم تجاوز عن آبائنا و امهاتنا و اهل دیننا جمیعا من سلف منهم و من غبر الى یوم القیامه».
غبر غبورا من الاضداد. و المراد هنا الخلف. قال المطرزى فى المغرب: الغابر: الباقى و الماضى.
(یعنى:) بار خدایا، درگذر از گناهان پدران و مادران ما و اهل دین ما، آن کسانى که از پیش گذشته اند از پیشینگان و از باقیماندگان که خواهند آمد تا روز قیامت.
«اللهم صل على محمد نبینا و آله کما صلیت على ملائکتک المقربین».
بار خدایا، رحمت کن بر محمد که پیغمبر ماست و آل او، همچنانکه رحمت کرده اى بر فرشتگان مقرب خود.
«و صل علیه و آله کما صلیت على انبیائک المرسلین».
و رحمت کن بر محمد و آل او، همچنانکه رحمت کرده اى بر پیغمبران مرسل خود- یعنى پیغمبرانى که فرستاده شده به ایشان کتابى یا دینى.
«و صل علیه و آله کما صلیت على عبادک الصالحین».
و رحمت کن بر محمد و آل او، همچنانکه رحمت کرده اى بر بندگان نیکوکار خود.
«و افضل من ذلک یا رب العالمین».
و فاضلتر از آن رحمت، اى پروردگار عالمیان- یعنى ماسواى تو (که) پرورده ى نعمت تواند.
«صلاه تبلغنا برکتها، و ینالنا نفعها، و یستجاب لها دعاونا».
رحمتى که برسد به ما برکت آن، و دریابد ما را نفع آن، و مستجاب شود از جهت آن رحمت دعاى ما.
«انک اکرم من رغب الیه، و اکفى من توکل علیه، و اعطى من سئل من فضله».
زیرا که تو گرامیترین آن کسى که رغبت کرده شود به سوى او، و کفایت کننده ترین آن کسى که توکل کرده شود بر او، و عطا کننده ترین آن کسى که چیزى خواسته شود از فضل او.
«و انت على کل شى ء قدیر».
و تو بر همه چیز توانایى.
شرح صحیفه (مدرسی)
محتشد و مجمع: قریب همدیگر است در معنى احتشاد یعنى گردهم در آمدن.
یعنى: خدایا به درستى که ما توبه مى کنیم به سوى تو در روز فطرمان، که گردانیدى او را از براى مومنان عید و شادمانى و از براى اهل دین مجمع از هر گناهى که کرده ایم او را، یا بدى که پیش انداخته ایم او را یا اندیشه ى بدى که در دل داشته ایم او را بازگشت نمودن کسى که در دل خود نگذرانیده باشد بر رجوع به سوى گناهى و باز نگردد پس از آن در خطائى، بازگشت خالص که پاک باشد از شک و ریب پس قبول نما او را از ما و راضى شو به آن از ما و ثابت دار ما را بر آن.
خداوندا روزى کن ما را ترس عقاب و عید، و شوق ثواب وعده داده شده تا بیابیم لذت آنچه را که مى خوانیم به آن، و اندوه آنچه پناه مى جوئیم به تو از آن، و بگردان ما را نزد خود از توبه کنندگان آن چنانى که واجب کردى براى آنها دوستى خود را و قبول نموده اى تو از ایشان بازگشت به طاعت خود را، اى عادل ترین عدل کنندگان.
خداوندا در گذر از پدران ما و مادران ما و اهل دین ما همگى هر که گذشته است از ایشان و هر که آینده است تا روز قیامت.
خداوندا رحمت فرست بر پیغمبر و آل او چنانکه رحمت فرستادى بر فرشتگان مقربانت، و رحمت فرست بر او و بر آل او چنان که رحمت فرستادى بر پیغمبران مرسلانت.
و رحمت فرست بر او و بر آل او چنانکه رحمت فرستادى بر بندگان صلحایت و بهتر از آن اى پروردگار رحمتى که به ما رسد برکت او و به ما رسد نفع او و مستجاب شود براى آن دعاى ما به درستى که تو کریم ترى از هر که رغبت به سوى او شود و کار گذار از هر که توکل بر او شود، و دهنده تر از هر که سئوال شود از فضل او و تو بر هر چیز قادرى.
بدان که ما بین نبى و مرسل عموم مطلق است. مرسل آن است که او را کتاب باشد گفته شده که ایشان سیصد و سیزده نفرند و اولى العزم از پیغمبران آنهایند که دینشان ناسخ ادیان سالفه باشد.
بدان که این دعا در روز آخر رمضان نیز خواندن آن مستحب است چنان که بعض محدثین تصریح کرده اند و دور نیست در شب آخرهم بلکه به مقتضاى وداع آن است که پیش از تمام شدن باشد به عبارت اخرى در ما قبل آخر و کیف کان در هر یک از سه وقت یعنى روز فطر و شب آخر و روز آخر خوانده شود خوب است در جاى خود است.
ترجمه و شرح صحیفه (امامی و آشتیانی)
(بار خداوندا ما را در این روز فطر- روزى که آن را براى مومنان عید و سرور، و براى اهل ملت خود روز اجتماع و گردهمائى- قرار داده اى به سوى تو بازمى گردیم و از هرگونه گناهى که کرده ایم یا عمل بدى که از پیش فرستاده ایم و یا نیت سوئى که در ضمیر خود پرورش داده ایم توبه مى کنیم) (اللهم انا نتوب الیک فى یوم فطرنا- الذى جعلته للمومنین عیدا و سرورا و لاهل ملتک مجمعا و محتشدا- من کل ذنب اذنبناه، او سوء اسلفناه، او خاطر شر اضمرناه).
(توبه ى کسى که هرگز خیال بازگشت به گناه در درون نمى پرورد و پس از آن به خطا عود نمى کند) (توبه من لا ینطوى على رجوع الى ذنب، و لا یعود بعدها فى خطیئه).
(توبه ى نصوح و خالص از هر شک و ریب) (توبه ى نصوحا خلصت من الشک و الارتیاب).
(بنابراین آن را از ما قبول فرما از ما راضى و خشنود باش و بر این توبه ما را ثابت قدم بدار) (فتقبلها منا، و ارض عنا، و ثبتنا علیها).
(بار خداوندا خوف و ترس از عقاب و کیفر وعده شده را روزیمان ساز) (اللهم ارزقنا خوف عقاب الوعید).
(و شوق ثواب موعود را نصیبمان ساز تا لذت آنچه را از تو مسالت داریم و شدت اندوه آنچه را که از آن به تو پناه مى بریم دریابیم) (و شوق ثواب الموعود، حتى نجد لذه ما ندعوک به، و کابه ما نستجیرک منه).
(ما را در پیشگاه خود از توابین قرار ده، همانها که محبت خود را بر ایشان واجب دانسته و بازگشت به طاعتت را از آنان پذیرفته اى، اى عادلترین عادلان) (و اجعلنا عندک من التوابین الذین اوجبت لهم محبتک، و قبلت منهم مراجعه طاعتک، یا اعدل العادلین).
در اینجا یک باره هدف دعا را متوجه آباء و نیاکان ساخته مى گوید: (بار خداوندا از پدران و مادران و اهل دین ما همه ى آنها که درگذشته اند و آنها که تا روز قیامت خواهند آمد درگذر) (اللهم تجاوز عن آبائنا و امهاتنا و اهل دیننا جمیعا من سلف منهم و من غبر الى یوم القیامه).
(بار خداوندا بر محمد پیامبر ما و آل او درود فرست همانگونه که بر فرشتگان مقربت درود فرستاده اى (اللهم صل على محمد نبینا و آله کما صلیت على ملائکتک المقربین).
(بر او و بر آلش درود فرست همانگونه که بر انبیاء مرسلت فرستاده اى) ( و صل علیه و آله کما صلیت على انبیائک المرسلین).
(بر او و بر آلش درود فرست همانگونه که بر بندگان صالح و شایسته ات درود فرستاده اى) (وصل علیه و آله کما صلیت على عبادک الصالحین).
(و بیش از همه ى آنها بر اینان درود فرست اى پروردگار جهانیان) (و افضل من ذلک یا رب العالمین).
(صلوات و درودى که برکت آن به ما برسد، نفع آن شامل ما گردد و به خاطر آن دعاى ما مستجاب شود) (صلاه تبلغنا برکتها، و ینالنا نفعها، و یستجاب لها دعاونا).
(زیرا تو گرامى ترین کسى هستى که مخلوق به سوى او روى مى آورند) (انک اکرم من رغب الیه).
(کفایت کننده ترین فردى که به او توکل مى شود) (و اکفى من توکل علیه).
(بخشنده ترین کسى که از فضل و لطفت او مسئلت مى گردد) (و اعطى من سئل من فضله).
(و تو بر هر چیز قادرى) (و انت على کل شى ء قدیر).
ریاض السالکین (سید علیخان)
ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین، ج۶، ص:۱۹۶-۱۸۷
«اللّهمّ إنّا نتوب إلیک فی یوم فطرنا الّذی جعلته للمؤمنین عیدا و سرورا و لأهل ملّتک مجمعا و محتشدا من کلّ ذنب أذنبناه أو سوء أسلفناه، أو خاطر شرّ أضمرناه، توبة من لا ینطوی على رجوع إلى ذنب، و لا یعود بعدها فی خطیئة، توبة نصوحا خلصت من الشک و الارتیاب فتقبّلها منّا، و ارض عنّا، و ثبّتنا علیها».
ایثار صیغه المتکلم مع الغیر على ان حقیقه التوبه تقتضى صیغه المتکلم وحده اما لملاحظه جمیع قواه و حواسه الظاهره و الباطنه او للاشعار بانه واحد من التائبین نفیا لتوهم ادعاء التفرد بها او للتوصل الى قبول توبته بادراجها فى جمله توبه غیره ممن تقبل توبته، و عرض الجمیع صفقه واحده لئلا یتوزع قبولا و ردا اذ کان تبعیض الصفقه قد نهى سبحانه عنه عباده فهو اولى بعدم تبعیضها او للاشعار باشتراک سائر الموحدین له فى الحاله العارضه له بناء على تعاضد الادله الملجئه الى ذلک.
و السرور: الفرح و جعل الیوم سرورا من باب اطلاق الامر على باعثه او اطلاق اسم الحال على المحل.
و المله: الدین، و لا یستعمل الا فى جمله الشرائع دون آحادها فلا یقال: للصلاه مله بخلاف الدین، و فى اضافتها الى الله سبحانه فى قوله علیه السلام: «اهل ملتک» ابطال لقول الراغب ان الفرق بین الدین و المله ان المله لا تضاف الا الى النبى الذى تسند الیه نحو: «اتبعوا مله ابراهیم» و لا تکاد توجد مضافه الى الله و لا الى آحاد الامه فلا یقال: مله الله و لا ملتى کما یقال: دین الله و دینى، انتهى.
و المجمع بفتح المیم الثانیه و کسرها: محل الاجتماع.
و المحتشد: محل الاحتشاد و هو الاجتماع ایضا یقال: حشد القوم حشودا من باب -قعد- و احشدوا و احتشدوا و تحشدوا: اذا اجتمعوا لامر واحد او دعوا فاجابوا.
و فى الاساس: حشد القوم حشودا: اجتمعوا و خفوا فى التعاون و احتشدوا و تحشدوا و تحاشدوا على الامر اجتمعوا علیه متعاونین.
و انما کان یوم الفطر مجمعا و محتشدا لاجتماع الناس فیه متعاونین على الفطر و الصلاه و اجابتهم للداعى الى الخروج الى المصلى و الى الصلاه فیه و خفوفهم فى التعاون على ذلک.
و السوء: کل ما یغم الانسان و یسوئه من امور الدنیا و الاخره فکل ذنب سوء من غیر عکس، و فائده عطفه علیه شمول نحو المکروهات و الشبهات فان التوبه منها من شان الابرار و المقربین اذ کان ملابستها ما تسوء المتقین.
و سلف سلوفا من باب- قعد: مضى و انقضى، و یعدى بالهمز فیقال: اسلفته.
و الخاطر: ما یعرض فى القلب و یرد علیه، و هو ینقسم الى خاطر خیر و خاطر شر، فما کان باعثا على مفروض او مندوب فهو خاطر خیر، و ما کان داعیا الى مخالفه الحق فهو خاطر شر و لذلک قیده علیه السلام بالاضافه الى الشر، و اضمر فلان کذا: عزم علیه بقلبه اخذا من الضمیر و هو قلب الانسان و باطنه.
و انطوى على کذا: اشتمل علیه قلبه و ضمیره و اصله من طى الصحیفه و الثوب، و هو مطاوع طوى کشحه على الامر اذا کتمه و اخفاه.
و العود: الرجوع الى الشىء بعد الانصراف عنه بالذات، او بالقول او بالعزیمه، یقال: عاد الیه یعود عودا، و قد یعدى بفى فیقال: عاد فیه کما وقع فى عباره الدعاء، و منه قوله تعالى: «او لتعودن فى ملتنا» و الظاهر ان تعدیته ب«فى» لتضمینه معنى الدخول و لذلک فسر بعضهم قوله تعالى: «او لتعودن فى ملتنا» بقوله اى: لتعودن الى ترک دعوى الرساله و الاقرار بها داخلین فى ملتنا، و قال بعضهم: اى لتعودن الینا داخلین فى ملتنا و على ذلک فقوله علیه السلام: «و لا یعود بعدها فى خطیئه» تقدیره لا یعود بعد هذه التوبه الى ترکها و فسخها داخلا فى خطیئه.
و التوبه النصوح تقدم الکلام علیها فى صدر هذا الدعاء.
و الشک: خلاف الیقین، و اصله اضطراب النفس و قلق القلب و عدم الاطمئنان.
و الارتیاب: اسوء الشک، و قیل: هو الشک مع التهمه: اى توبه لا اشک فى نصاحتها و صدقها و لا اتهم نفسى فى ایقاعها و العزم علیها.
و «الفاء» من قوله علیه السلام: «فتقبلها منا» لترتیب التقبل على عموم التوبه، و اخلاصها و نصاحتها و خلوصها من الشک و الارتیاب فان ذلک کله من دواعى التقبل و الرضا و التثبیت، و التقبل: قبول الشىء على وجه یقتضى ثوابا قال تعالى: «انما یتقبل الله من المتقین».
و ثبته على الشىء تثبیتا: جعله ثابتا علیه، اى دائما غیر زائل عنه، من ثبت یثبت ثبوتا من باب -قعد- اذا دام و استقر، و الله اعلم.
الرزق: العطاء الجارى دنیویا کان او اخرویا، فارزقنا بمعنى اعطنا و اعطاوه سبحانه ذلک عباره عن اعداده له بافاضه قوه یستعد بها العقل لذلک.
و الوعید: مصدر بمعنى التهدد بالعقوبه، قال تعالى: «ذلک لمن خاف مقامى و خاف وعید» و قال «لا تختصموا لدى و قد قدمت الیکم بالوعید».
و الموعود: اما مصدر بمعنى الوعد کالمعقول و المیسور و المعسور کما سمع: دعه من معسوره الى میسوره، او اسم مفعول على الحذف و الایصال، و یکون المراد الشىء الموعود به.
و حتى: بمعنى کى.
و نجد: اى نعلم فهو من الوجدان بمعنى العلم، لا بمعنى الادراک بالقوى الظاهره المسمى مدرکه بالحسیات، و لا بمعنى الادراک بالقوى الباطنه المسمى مدرکه بالوجدانیات لان اللذه و الکابه التى تعلق بهما هذا الوجدان عقلیان من العقلیات الصرفه لا من الحسیات و لا من الوجدانیات کما نص على ذلک السعد التفتازانى حیث قال: اللذه و الالم العقلیان لیسا من الوجدانیات بل من العقلیه الصرفه کالعلم و الحیاه و تحقیق ذلک:
ان اللذه ادراک و نیل لما هو عند المدرک کمال و خیر من حیث هو کذلک، و الالم ادراک و نیل لما هو عند المدرک آفه و شر من حیث هو کذلک، و کل منهما حسى و عقلى، اما الحسى فادراک القوه الغضبیه و الشهویه ما هو خیر عندها و کمال کتکیف الذائقه بالحلو، و اللامسه باللین، و الباصره بالملاحه، و السامعه بصوت حسن، و الشامه برائحه طیبه، و المتوهمه بصوره شىء مرجو و کذلک البواقى فهذه مستنده الى الحس.
و اما العقلى فلا شک ان للقوه العاقله کمالا و هو ادراکاتها المجردات الیقینیه و انها تدرک هذا الکمال و تلتذبه و هو اللذه العقلیه و قس على هذا الالم.
فاللذه العقلیه لیس من الوجدانیات المدرکه بالحواس الباطنه و کذلک الالم و هذا ظاهر و اما اللذه و الالم الحسیان فلما کانا عبارتین عن الادراکین المذکورین و الادراک لیس مما تدرکه الحواس الظاهره دخلا بالضروره فیما عدى المدرک باحدى الحواس الظاهره و لیسا من العقلیات الصرفه لکونهما من الجزئیات المستنده الى الحواس بل من الوجدانیات المدرکه بالقوى الباطنه کالشبع و الجوع و الفرح و الغم و الغضب و الخوف و ما شاکل ذلک انتهى.
و استعمال الوجدان فى العلم کثیر.
قال الراغب: ما نسب الى الله تعالى من الوجدان فبمعنى العلم المجرد اذ کان الله تعالى منزها عن الجوارح و الالات نحو قوله: «و ما وجدنا لاکثرهم من عهد» و قد یکون بالعقل او وساطه العقل کمعرفه الله و معرفه النبوه، انتهى.
قوله علیه السلام: «ندعوک به» اى نسالک ایاه و نرغب الیک فیه یقال: دعا الله بالعافیه اى: سال الله العافیه، و منه قوله تعالى: «و یدع الانسان بالشر دعاءه بالخیر».
قال ابوالبقاء: اى: یطلب الشر مثل طلبه الخیر فالباء للحال، و یجوز ان تکون بمعنى السبب، انتهى.
و معنى کونها للحال ان تکون للملابسه فتکون حالا من الدعاء اى دعاء متلبسا بالشر او الخیر و الظاهر انها للتعدیه نحو امرت زیدا بکذا.
و الکابه بمد الهمزه مصدر کئب یکاب من باب -تعب- اذا حزن اشد الحزن فهو کئیب.
و قیل: هى تغیر النفس بالانکسار من شده الهم و الحزن و فى حدیث الدعاء اعوذ بک من کابه المنقلب و کابه المنظر.
و نستجیرک منه اى: نسالک ان تحفظنا منه.
و فى نسخه: «نستجیر بک» یقال: استجاره و استجار به اذا طلب منه ان یحفظه مما یخافه.
و قوله: «و اجعلنا عندک من التوابین الذین اوجبت لهم محبتک» اى صیرنا فى حکمک و کتابک کما یقال: هو عند الله کذا، اى فى حکمه و شرعه و کتابه، و فیه تلمیح الى قوله تعالى: «ان الله یحب التوابین» و قد سبق الکلام علیه مبسوطا.
و قبلت منهم مراجعه طاعتک: اى رضیت مراجعتهم، من قبلت الشىء اذا رضیته و مراجعه الشىء معاودته یقال: راجعته بمعنى رجعت الیه، اى عدت الیه لان التائب کان قد فارق الطاعه ثم عاد الیها.
و العدل: عباره عن التوسط فى الافعال و الاقوال بین طرفى الافراط و التفریط، و لما کان البارى تعالى عادلا بالنظر الى علمه و قضائه بمعنى انه لا یقضى فى ملکه بامر الا و هو على وفق النظام الکلى و الحکمه البالغه و یدخل فى ذلک جمیع اقواله و افعاله و احکامه فانه لا یصدر منه شىء الا و هو کذلک.
و اما غیره فانه و ان بالغ فى العدل و اتصف به فمحال ان یکون جمیع افعاله و اقواله و احکامه جاریا على وفق الحکمه و النظام الاکمل واقعا على حاق الوسط بین الافراط و التفریط، لاجرم کان سبحانه و تعالى اعدل العادلین و اما تذییل هذا الفصل من الدعاء بهذا النداء فوجه المناسبه انه لما اوجب من نفسه محبته للتوابین بقوله: «ان الله یحب التوابین» و قیل مراجعه من رجع الى طاعته لقوله: «ان الله یقبل التوبه عن عباده» کان سبحانه اعدل من ان یخص بذلک قوما دون آخرین فیفعل ذلک بطائفه و یحرم طائفه مع تساویهم فى عبودیته و الرغبه الیه فوجب ان یکون عدله فى حکمه بذلک شاملا لجمیع عباده و هو احدهم فیمتنع ان یخصه بالحرمان دونهم، و الله اعلم.
تجاوزت عن الشىء: عفوت عنه و صفحت من باب -تفاعل- بمعنى -فعل-.
قال بعض المحققین: و لعل معنى المجاوزه ان الله تعالى یطالب المذنب بذنبه، و المذنب یطالبه بعفوه الى ان یتمسک عند الخوف من عذابه برحمته فاذا عفى الرب فقد بحاوزا (تجاوزا) عن المطالبه.
و جمیعا: حال موکده لما فیه من العموم.
و سلف: اى مضى.
و غبر غبورا من باب -قعد-: اى بقى، و منه الغبار لما یبقى من التراب، و قد یستعمل فیما مضى فیکون من الاضداد.
و قوله علیه السلام: «الى یوم القیامه» غایه للغبور دفعا لتوهم ان المراد به البقاء حال الدعاء، و ان معنى «من سلف منهم و من غبر» الاموات و الاحیاء فنص بالغایه على ان المراد بمن غبر من لم یمض سواء کان موجودا حال الدعاء او سیوجد الى یوم القیامه.
الوصف بنبینا مع تعین الموصوف لغرض المدح و اضافته الى ضمیر المتکلم مع غیره لتضمنها تعظیما لشان المضاف الیه.
و «ما» مصدریه اى: کصلاتک على ملائکتک المقربین، و الظاهر ان هذا التشبیه من حیث اصل الصلاه لامن حیث المصلى علیه لان نبینا صلى الله علیه و آله افضل المخلوقات من الملائکه و غیرهم. فمعناه اللهم صل على محمد و آله مقدار شرفهم و فضلهم عندک کما صلیت على ملائکتک المقربین بمقدار فضلهم و شرفهم عندک کقوله تعالى: «فاذکروا الله کذکرکم آبائکم» یعنى اذکروا بقدر نعمه و ایادیه علیکم کما تذکرون آبائکم بقدر نعمتهم علیکم، و تشبیه الشىء بالشىء یصلح من وجه واحد و ان کان لا یشبهه من کل الوجوه کما قال تعالى: «ان مثل عیسى عند الله کمثل آدم» یعنى من وجه واحد و هو خلقه عیسى بغیر اب و بهذا یندفع السوال المشهور من ان تشبیه الصلاه علیه صلى الله علیه و آله بالصلاه على غیره کما وقع فى هذا الفصل من الدعاء یستلزم خلاف ما تقرر بین البلغاء من انه لابد من کون المشبه به اقوى من المشبه او مساویا له.
و قال بعضهم: لا منافاه بین افضلیته علیه السلام على سائر المخلوقات و مساواه الصلاه علیه للصلاه علیهم.
فان قیل: اذا کان افضل کانت الصلاه علیه کذلک طلبنا الدلیل.
فان قیل: الافضلیه عباره عن علو الدرجه و هى لا یکون الا بالرحمه، و الصلاه منه تعالى عباره عنها فکل منهما لازم للاخر و ملزوم.
فالجواب: ان الرحمه کسبیه و موهبیه و لا یلزم من مساواه الموهبیه مساواه الکسبیه ایضا و لو سلمنا ان جمیعها موهبیه فاى مانع من تعدد افرادها، و لا یلزم من المساواه فى فرد المساواه فى الجمیع مثلا اذا قلت فى الانشاء: اعط زیدا ما اعطیت عمروا، فاى مانع من اختصاص زید بشىء لیس ذلک الشىء لعمرو و کذا اذا قلت فى الخبر: اعطیت زیدا ما اعطیت عمروا فلا دلاله فیه على انک لم تعط زیدا غیره بل لا دلاله فیه الا على انک لم تفضل زیدا على عمرو فى العطاء فیسقط الاشکال راسا، انتهى فتامل.
قوله علیه السلام: «و افصل من ذلک» اى وصل علیه صلاه افضل من ذلک، و صلاه مصدر مبین لنوع عامله لوصفه بالجمله بعده.
و تبلغنا برکتها: اى تصل الینا من بلغ المنزل اذا وصل الیه و البرکه الخیر الالهى.
و ینالنا نفعها: اى یصیبنا خیرها.
قال الراغب: «النفع» ما یستعان به فى الوصول الى الخیرات و ما یتوصل به الى الخیر فهو خیر فالنفع خیر و ضده الضر قال تعالى: «و لا یملکون لانفسهم ضرا و لا نفعا».
و الاستجابه: بمعنى الاجابه، یقال: اجاب الله دعاءه، و استجاب دعاءه.
و قال تاج القراء: الاجابه عامه و الاستجابه خاصه باعطاء المسوول.
و الرغبه: السوال و الطلب رغب الى الله رغبا و رغبه من باب -تعب-: ساله، و الیه ارفع رغبتى: اى سوالى.
و کفى الشىء یکفى کفایه فهو کاف: اذا حصل به الاستغناء عن غیره، و الله کاف عبده قائم بامره مغنیه عمن سواه.
و قیل: معنى کفایته سبحانه اعطاوه لکل قابل من خلقه ما یکفى استحقاقه من منفعه و دفع مضره.
و التوکل: اعتماد الانسان فیما یرجو و یخاف على غیره.
و اعطى: اسم تفضیل من افعل مع کونه ذا زیاده و هو قیاس عند سیبویه و سماع عند غیره و قد سمع هو اعطاهم للدینار.
و انت على کل شىء قدیر: اى: لا تفتقر الى سبب و لا یمنعک مانع و هذه الجمل کلها تعلیل للدعاء و مزید استدعاء للاجابه، و الله اعلم.