دعای ۴۵ صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش ششم)
اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی شَرَّفْتَنَا بِهِ، وَ وَفَّقْتَنَا بِمَنِّک لَهُ حِینَ جَهِلَ الْأَشْقِیاءُ وَقْتَهُ، وَ حُرِمُوا لِشَقَائِهِمْ فَضْلَهُ.
أَنْتَ وَلِی مَا آثَرْتَنَا بِهِ مِنْ مَعْرِفَتِهِ، وَ هَدَیتَنَا لَهُ مِنْ سُنَّتِهِ، وَ قَدْ تَوَلَّینَا بِتَوْفِیقِک صِیامَهُ وَ قِیامَهُ عَلَى تَقْصِیرٍ، وَ أَدَّینَا فِیهِ قَلِیلًا مِنْ کثِیرٍ.
اللَّهُمَّ فَلَک الْحَمْدُ إِقْرَاراً بِالْإِسَاءَةِ، وَ اعْتِرَافاً بِالْإِضَاعَةِ، وَ لَک مِنْ قُلُوبِنَا عَقْدُ النَّدَمِ، وَ مِنْ أَلْسِنَتِنَا صِدْقُ الِاعْتِذَارِ، فَأْجُرْنَا عَلَى مَا أَصَابَنَا فِیهِ مِنَ التَّفْرِیطِ، أَجْراً نَسْتَدْرِک بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِیهِ، وَ نَعْتَاضُ بِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الذُّخْرِ الْمَحْرُوصِ عَلَیهِ.
وَ أَوْجِبْ لَنَا عُذْرَک عَلَى مَا قَصَّرْنَا فِیهِ مِنْ حَقِّک، وَ ابْلُغْ بِأَعْمَارِنَا مَا بَینَ أَیدِینَا مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُقْبِلِ، فَإِذَا بَلَّغْتَنَاهُ فَأَعِنِّا عَلَى تَنَاوُلِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ مِنَ الْعِبَادَةِ، وَ أَدِّنَا إِلَى الْقِیامِ بِمَا یسْتَحِقُّهُ مِنَ الطَّاعَةِ، وَ أَجْرِ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْعَمَلِ مَا یکونُ دَرَکاً لِحَقِّک فِی الشَّهْرَینِ مِنْ شُهُورِ الدَّهْرِ.
ترجمهها
ترجمه انصاریان
بارالها ما اهل این ماهیم که ما را به آن شرافت بخشیدی، و توفیق ادراکش را به ما عنایت فرمودی آنگاه که تیره بختان وقتش را نشناختند، و از بخت بدشان از فضلش محروم شدند.
تویی سرپرست آنچه از معرفتش که ما را بدان برتری دادی، و آنچه از سنّتش که ما را بدان رهنمون شدی، و ما به توفیق تو به روزه و نماز آن برخاستیم همراه با تقصیر، و در آن اندکی از بسیار را بجا آوردیم.
خداوندا پس تو را سپاس همراه با اقرار به بدیهامان، و اعتراف به سهل انگاریمان، در حالی که در قلوبمان ندامت قطعی، و بر زبانمان عذر صادقانه داریم، پس ما را با توجه به اعتراف به تقصیری که در این ماه داشتیم مزدی عنایت کن که تدارککننده فضیلتهای دلخواهمان، و جایگزین ذخیرههایی که مورد علاقه ماست باشد،
و عذر ما را در کوتاهی از ادای حقّت قبول کن، و آینده عمرمان را به ماه رمضان آینده که در پیش داریم برسان، و چون ما را به آن رساندی ما را بر انجام عبادتی که سزاوار توست یاری ده، و به انجام طاعتی که شایسته آن ماه است موفق دار، و عمل صالحی را که موجب تدارک حق تو در آن دو ماه از ماههای زمان خواهد بود به دست ما جاری فرما.
ترجمه آیتی
بار خدایا، ما آشناى این ماهیم، ماهى که ما را بدان شرف و منزلت دادى و به برکت نعمت و احسان خویش روزه داشتنش را توفیق دادى، در حالى که مردمان شقى قدرش را نشناختند و شوربختى خویش را از فضیلتش محروم ماندند.
اى خداوند، تو بودى که ما را برگزیدى و به شناخت این ماه توفیق عنایت کردى و به سنت آن راه نمودى. تو بودى که ما را توفیق روزه داشتن و نمازگزاردن ارزانى داشتى، هر چند ما قصور ورزیدیم و اندکى از بسیار به جاى آوردیم.
بار خدایا، حمد تو راست در حالى که به بدکردارى خویش اقرار مى کنیم و به تبهکارى خویش معترفیم. براى رضاى توست اگر در این اعماق دلمان پشیمان شده ایم و از سر صدق از تو پوزش مى طلبیم. پس در برابر قصورى که دراین ماه در طاعت تو ورزیده ایم، ما را پاداشى ده که به یارى آن بر فضیلت مرغوب دست یابیم و آن اندوخته هاى گوناگون را که به آن مشتاق شده ایم بستانیم.
عذر تقصیر ما را در اداى حق خود بپذیر و عمر ما را تا رمضان دیگر دراز کن. و چون به رمضان دیگر رسیدیم، یاریمان ده تا آنسان که سزاى خداوندى توست عبادتت کنیم و ما را به منزلتى رسان که سزاوار طاعت توست و به چنان اعمال شایسته اى برگمار که اداى حق تو را در این رمضان و رمضان دیگر، بایسته باشد.
ترجمه ارفع
پروردگارا ما اهل این ماهى هستیم که ما را بدان شرافت دادى و ما را به کرم خویش به توسط آن توفیق بخشیدى در حالى که مردم بدبخت آمدن و رفتن آن را نشناختند و به خاطر بدبختى شان از فضل و عظمت این ماه بهره مند نگشتند.
الها تویى صاحب اختیار ما که معرفت ماه رمضان را به ما شناساندى و ما را به آداب آن هدایت فرمودى و با توفیق تو اقدام به روزه و عبادات آن البته به تقصیر و ناقص نمودیم و کمى از بسیار اعمال آن را بجا آوردیم.
خداوندا حمد تراست در حالى به بد کردن و به ضایع نمودن اعتراف داریم و ندامت واقعى دلها و معذرت خواهى زبانهایمان از روى صدق است پس به ما در آن قسمت هایى که از ماه تقصیر داشتیم حال که اعتراف مى کنیم، پاداش خوب ده تا نیکى مرغوب را به دست آوریم و اندوخته هاى گوناگون را که بدانها علاقمندیم دریافت نمائیم.
خدایا ما را در کوتاهى نسبت به حق خودت ملامت مکن و توفیق درک ماه رمضان آینده را نیز به ما عطا فرما و هرگاه ما را به ماه رمضان سال بعد رساندى براى عبادتى که ترا سزاست یاریمان کن.
و بر رعایت فرمانبرى که سزاوار آن ماه است ما را نایل کن و ما را در راهى که موفق به انجام اعمال شایسته بدان گونه که حق توست در ماه رمضان کنونى و رمضان آینده روان کن.
ترجمه استادولی
خدایا، ما اهل این ماهى هستیم که ما را به سبب آن شرافت بخشیدى، و به نعمت خویش ما را بدان موفق داشتى آن گاه که مردمان بدبخت وقت آن را ندانستند، و به خاطر شقاوتشان از فضل آن محروم ماندند.
تویى صاحب شناخت آن، که ما را بدان برترى دادى، و صاحب آداب و رسوم آن، که ما را بدان هدایت فرمودى، و ما به توفیق تو- با همه کوتاهى ها- به روزه و نماز آن پرداختیم، و در آن اندکى از وظایف بسیار را بجا آوردیم.
خدایا، پس تو را سپاس و ستایش گوییم در حالى که به بدکردارى خود اقرار داریم، و به سهل انگارى خویش اعتراف مى کنیم، و از دل خود به تو قول پشیمانى مى دهیم، و با زبان خود به راستى اعتذار مى جوییم، پس ما را با همه کوتاهى اى که در این ماه به ما دست داده پاداشى ده که بدان سبب فضل مطلوب را دریابیم، و انواع ذخیره هاى مورد حرص و رغبت را عوض یابیم.
و قبول عذر را بر حقوقى که درباره آن ها کوتاهى کرده ایم در حق ما لازم ساز، و عمر ما را به ماه رمضان آینده که در پیش داریم برسان، پس چون ما را به آن ماه رساندى بر انجام عباداتى که شایسته آنى یارى ده، و براى قیام به طاعاتى که سزاوار چنین ماهى است موفق بدار، و از اعمال شایسته به مقدارى که اداى حق تو را در این دو ماه از ماه هاى روزگار (رمضان گذشته و آینده) در برداشته باشد براى ما جارى ساز.
ترجمه الهی قمشهای
پروردگارا ما اهلیت و شایستگى بر این ماه عظیم الشان داشتیم که به این ماه ما امت را شرافت دادى و براى انجام روزه و عباداتش به لطف و کرمت موفق فرمودى هنگامى که اشقیاى امت شرافت اوقات و ایام این ماه را (از جهل و شقاوت) نشناختند و از فضیلت برکاتش محروم شدند
اى خدا توئى ولى نعمت ما که به معرفت و شرافت این ماه ما را برگزیدى و به آداب و سننش ما را هدایت فرمودى و ما با همه تقصیر (و قصور) باز خدایا به توفیق تو بر انجام روزه و نماز (و آداب) این ماه قیام کردیم و اندکى از وظائف بسیار این ماه را (به حسن توفیق تو) ادا نمودیم.
پروردگارا پس تو را سپاس و ستایش مى کنیم و اقرار به زشتکارى خود و اعتراف به ضایع و ناقص بودن اعمالمان داریم و براى (تقصیرمان در بندگى) تو ما را در دلها عقده پشیمانى است و بر زبانها با صدق و حقیقت عذر خواهى پس تو (از کرمت) بر آنچه از اعمال ضایع و تفریط کردیم اجر کامل بخش که از فضل و کرم مرغوب و عطاى محبوب تست که به جاى انواع ذخیره هاى مرغوب پربها عوض قرار دهیم (یعنى تا آن پاداش و اجر تو که از کرمت عطا کردى ذخیره ما در عالم ابد بهشت خلد سرمد گردد)
و اى خدا عذر ما را از تقصیرات و کوتاهى در حق بندگیت به واجب از لطف و کرم بپذیر و اى خدا کرم کن و همین عمرى که اکنون داریم به ماه رمضان آینده سال دگر برسان و چون ما را باز به رمضان آینده رسانیدى ما را یارى کن که به فیض عبادت شایسته حضرتت (تا حدى که قابلیم) نائل ساز و بر اداء نماز و طاعتت بدان گونه که شایسته تست لایق ساز و ما را در جریان اعمال شایسته اى قرار ده (یا به اجر اعمال صالحى رسان) که تدارک حق طاعتت را در دو ماه مذکور از ماه هاى روزگاران توانیم کرد.
ترجمه سجادی
خداوندا، همانا ما اهل این ماه هستیم، که ما را به وسیله آن شرافت دادى و ما را براى آن به وسیله نعمتت، توفیق دادى، آنگاه که تیره بختان، وقت آن را نشناختند و بر اثر شقاوتشان، از فضل آن ماهْ محروم گشتند.
تویى مولایى که ما را به وسیله شناخت آن، برترى دادى و ما را به روش آن، راهنمایى نمودى و ما را -با (همه) کوتاهىْ (کردن هایمان)- توفیق دادى تا روزه اش و به پا خاستنش (در شبانگاه) را عهده دار شویم. و در آن اندکى از بسیار را انجام دادیم.
خداوندا، پس سپاس براى توست، در حالى که به بدکردارى، اقرارکننده و به سهل انگارى، اعتراف کننده ایم و پشیمانى قطعى دل هایمان و عذر خواستن راستین زبان هایمان، براى توست. پس ما را بر آنچه از کوتاهى در آن ماه به ما رسیده، پاداش ده. پاداشى که با آن فضل پسندیده را دریابیم و با آن اندوخته هاى گوناگون که بر آن حریص و آزمند شده ایم را عوض بستانیم.
و (قبول) عذر ما را که در آن (ماه) بر حقّت کوتاهى کرده ایم، بر ما لازم گردان و عمر ما -که در پیش روى ماست- را، به ماه رمضان آینده برسان. پس چون ما را به آن رساندى، ما را بر انجام عبادتى که تو شایسته آنى، یارى فرما. و ما را بر قیام به طاعتى که سزاوار آن ماه است، موفّق بدار. و از اعمال شایسته، آنچه را که سبب دریافتن حقّ تو در دو ماه (رمضان گذشته و آینده) از ماه هاى روزگار باشد، براى ما پیوسته گردان.
ترجمه شعرانی
خداوندا ما اهل این ماهیم، ما را بدین شرف لایق دانستى و توفیق ادراک آن دادى، در زمانى که بدبختان قدر آن را نشناختند و به بدبختى از فضیلت آن محروم گشتند.
توئى که معرفت آن را مخصوص ما گردانیدى و به سنن آن ما را هدایت فرمودى، با آنکه کوتاهى کردیم اما به توفیق تو روزه گرفتیم و شبها به عبادت برخاستیم و اندکى از بسیار حق آن را ادا کردیم.
خدایا تو را حمد گوئیم و به بدکردارى خود اقرار کنیم و به تباهکارى اعتراف داریم و در دل با تو پیمان توبه بندیم پس با آن همه تقصیر و کوتاهى اجر ما را کامل عطا کن تا فضائلى که دوست داشتیم و از دست ما بدر رفت تدارک کنیم و عوض آن ذخائر گوناگون که آرزومند بودیم و بدان نرسیدیم بازیابیم.
و آنچه از حق تو تقصیر کرده ایم عذر ما بپذیر و عمر ما را به ماه رمضان آینده برسان و چون رسانیدى ما را یارى کن تا عبادتى که سزاوار تو است بجاى آریم و به طاعتى که در خور بزرگى تو است شبها برخیزیم و از اعمال نیکو آن اندازه بر دست ما جارى کن که یک ماهه وظیفه ى دو ماه را ادا کنیم.
ترجمه فولادوند
بار خدایا! ما آشنایان این ماهیم که در آن به ما منزلت بخشیدى و ما را در انجام تکالیف آن توفیق دادى، در حالى که مردمان شقى قدر آن را نشناختند و به علت شقاوت خود از فضلش بى بهره ماندند.
تویى سرپرست ما که ما را برگزیدى و به شناخت آن توفیق دادى و به سنت آن راه نمودى، تو بودى که ما را توفیق روزه و گزاردن نماز ارزانى داشتى، هر چند که ما کوتاهى کردیم و به اندکى از بسیار آن مبادرت ورزیدیم.
بار خدایا! سپاس تو راست در حالى که به بدکردارى خود معترفیم و به زشتکارى خود اقرار مى کنیم و از سر صدق از تو خواهان پوزشیم.
پس در آنچه ما را از انجام آن کوتاه آمده ایم ما را پاداشى عنایت فرما که بر اثر آن خیرى را که مرغوب ماست به دست آریم و آن اندوخته هاى گوناگونى را که مورد اشتیاق ماست در عوض بیابیم. عذر تقصیر ما را در اداى حق خود در پذیر و عمر ما را تا به ماه رمضان دیگر برسان و چون بدان رسیدیم در بر پا داشتن طاعتى که در خور توست قیام ورزیم و به عمل شایسته اى که در این رمضان و رمضان دیگر سزاوار باشد مبادرت کنیم.
ترجمه فیض الاسلام
بار خدایا ما اهل این ماه هستیم (به آن اختصاص داده شده ایم) که به وسیله ى آن ما را مقام و منزلت ارجمند دادى، و ما را براى (عبادت و بندگى در) آن به وسیله ى احسان و نیکیت توفیق عطا نمودى، هنگامى که بدبختان وقت (آمدن و رفتن) آن را نشناختند (از آنچه در آن واجب شده دورى گزیدند و آن موجب بدبختیشان گردید) و بر اثر بدبختیشان از فضل و احسان (پاداش) آن محروم و بى بهره شدند
توئى صاحب اختیار و کارگزار که ما را به معرفت و شناسائى آن برگزیدى، و به طریقه ى آن (آنچه در آن واجب، حرام، مستحب و مکروه است) راه نمودى، و ما با تقصیر و کوتاهى (نه از روى کمال و آنچه شایسته ى مقام ربوبیت تو است) به توفیق و جورى اسباب کار از جانب تو روزه و به پا خاستن (براى عبادت در) آن را کارگزار شدیم، و (چون عبادتى را که شایسته ى تو است از طاقت و توانائى ما بیرون است) اندکى از بسیار را در آن بجا آوردیم.
بار خدایا پس (به سبب عمل در آن) تو را است سپاس در حالى که به بدکردارى اقرارکننده و به تباه ساختن (تقصیر در اعمال) اعتراف کننده ایم، و پشیمانى حقیقى دلها و عذر خواستن زبانهامان که از روى راستى است براى تو است، پس ما را بر (اعتراف به کوتاهى در اعمال و پشیمانى از) تقصیر که در آن ماه به ما رسیده اجر و پاداش ده (کسى که تقصیر و نقص خود را بشناسد، در صدد خضوع و فروتنى و ذلت و خوارى برآید و چون عبادتى بالاتر از آن نیست، از اینرو درخواست پاداش براى آن مى نماید، حضرت امام محمد باقر -علیه السلام- به یکى از اصحاب خود فرمود: لا اخرجک الله من النقص و التقصیر یعنى خدا تو را از نقص و تقصیر «از این که طاعتت را اندک و خود را کوتاهى کننده ى در اعمال بدانى» خارج نسازد) پاداشى که به وسیله ى آن خیر و نیکى خواسته شده را دریابیم، و اندوخته هاى گوناگون را که بر آن حریص و آزمندیم عوض بستانیم
و ما را در تقصیر از (اداى) حق خود ملامت و سرزنش مکن، و عمرهاى ما را که در پیش است به ماه رمضان آینده برسان، و چون ما را به آن ماه رساندى بر انجام عبادت و بندگى که شایسته ى تو است یاریمان فرما، و بر رعایت فرمانبرى که سزاوار آن ماه است برسانمان، و عمل شایسته اى را که سبب به دست آوردن حق تو است در دو ماه (ماه رمضان کنونى و ماه رمضان آینده) از ماههاى روزگار براى ما روان ساز (ما را براى بجا آوردن آن توفیق ده).شرحها
دیار عاشقان (انصاریان)
"بارالها ما اهل این ماهیم که ما را به آن شرافت دادى، و توفیق درکش را به لطفت به ما دادى آنگاه که بدبختان ارزشش را نشناختند، و بدین جهت از فضیلتش محروم ماندند،
و تویى سرپرست ما در شناخت فضیلتش و هدایت به آئین و مرامش، و تو عهده دار توفیقمان به روزه داشتن و نمازگزادن در آن بودى، ولى ما کوتاهى کرده و اندکى از بسیار را بجا آوردیم.
خدایا سپاس تو را با اقرار به زشتى هایمان و اعتراف به سهل انگارى، در حالى که در دلهایمان پشیمانى قطعى، و بر زبانهایمان عذر صادقانه داریم، پس ما را بر کوتاهى اى که در این ماه دچارش شدیم مزدى ده که تدارک کننده فضیلت هاى دلخواه است، و جایگزین اندوخته هایى است که مورد علاقه مان مى باشد،
و عذر ما را در تقصیر از اداى حقوقت بپذیر، و آینده عمرمان را به ماه رمضان آینده برسان، و چون ما را به آن راه رساندى، ما را بر انجام عبادتى که شایسته توست یارى کن، و به انجام طاعتى که سزاوار آن است موفق بدار، و کارهاى شایسته اى را که موجب تدارک حق تو در آن دو ماه از ماههاى روزگار است (رمضان گذشته و رمضان آینده) براى ما روان ساز."
شرح صحیفه (قهپایی)
«اللهم انا اهل هذا الشهر الذى شرفتنا به و وفقتنا بمنک له، حین جهل الاشقیاء وقته و حرموا لشقائهم فضله».
یعنى: بار خدایا، به درستى که ما اهل این ماهیم که تشریف داده اى ما را به سبب او و توفیق داده اى ما را به نعمت خود از براى او- که قیام نماییم به وظایف طاعات از صیام و قیام و غیر آن- در حینى که ندانستند بدبختان وقت آن را و محروم شدند به سبب بدبختى خود از فضل آن- که توفیق طاعت نیافتند در او.
«انت ولى ما آثرتنا به من معرفته».
قوله علیه السلام: «انت ولى»، اى: انت مالک ما آثرتنا.
یعنى: تو صاحب امر مایى که تفضیل دادى ما را به آن از معرفت و شناسایى این ماه.
«و هدیتنا له من سنته».
السنه: السیره و الطریقه.
(یعنى:) و راه نمودى ما را از براى او از طریقه و آداب او.
«و قد تولینا بتوفیقک صیامه و قیامه على تقصیر، و ادینا فیه قلیلا من کثیر».
و به تحقیق که ما متولى شدیم و به جا آوردیم به توفیق تو روزه داشتن او را و شب برخاستن آن را با تقصیر -نه از روى کمال- و به جاى آوردیم در این ماه از آداب و وظایف آن اندکى از بسیار.
«اللهم فلک الحمد اقرارا بالاساءه، و اعترافا بالاضاعه».
بار خدایا، مر توراست سپاس در حالتى که اقرار کننده ایم به بدکارى و اعتراف کننده ایم به ضایع ساختن و از بهره انداختن حقوق این ماه.
«و لک من قلوبنا عقد الندم، و من السنتنا صدق الاعتذار».
قد عقد عقدا، اى: عهد عهدا. قاله الزمخشرى فى اساس البلاغه. و قال ابن الاثیر فى نهایته: فى حدیث الدعاء: «لک من قلوبنا عقده الندم». یرید عقد العزم على الندم، و هو تحقیق التوبه.
(یعنى:) و مر توراست از دلهاى ما عهد و پیمان و عزم بر پشیمانى از گناهان، و از زبانهاى ما عذر خواستن صادق از مافات.
«فاجرنا على ما اصابنا فیه من التفریط اجرا نستدرک به الفضل المرغوب فیه».
قوله علیه السلام: «فاجرنا»، اى: اعطنا الاجر و الثواب.
و «نستدرک» على صیغه المتکلم مع الغیر المعلوم و على صیغه المغایب المجهول، کلاهما مرویان فى هذا المقام.
یعنى: ببخش ما را از اجر و ثواب بر آنچه رسیده ما را در این ماه از تقصیر در طاعات، اجرى که بازیافت کرده شود- یا: بازیافت کنیم ما -به آن، فضلى را که مرغوب فیه باشد- یعنى خواسته شده باشد.
«و نعتاض به من انواع الذخر المخروص علیه».
«نعتاض» على صیغه المضارع للمتکلم مع الغیر، افتعال من العوض.
و «المخروص» -بالخاء المعجمه و الصاد المهمله- من الخرص بمعنى الحزر و التخمین، تنبیها على ان ما نومله من الذخر المعتاض به، انما هو على سبیل تقدیر و تخمین، کما هو شاکله الموملین و الاملین، لا من جهه استحقاق و استیجاب منا یوجب ذلک. و فى نسخه الشهید قدس سره:«المحروض علیه» -بالحاء المهمله و الضاد المعجمه. و فى نسخه من الاصل و نسخه الشیخ الکفعمى: «المحروص علیه»- بالمهملتین.
یعنى: و عوض یابیم به آن از انواع ذخیره ها که از روى خرص و تخمین باشد- یا: از روى حرص و شدت آرزو بوده باشد بر آن ذخیره.
«و اوجب لنا عذرک على ما قصرنا فیه من حقک».
و واجب گردان از براى ما عذر خواستن ما تو را بر آنچه تقصیر کرده ایم در این ماه از حق تو.
«و ابلغ باعمارنا ما بین ایدینا من شهر رمضان المقبل».
و برسان عمرهاى ما را به آنچه برابر ماست از ماه رمضان آینده.
«فاذا بلغتناه، فاعنا على تناول ما انت اهله من العباده».
پس چون برسانى ما را به آن، پس یارى ده ما را بر فراگرفتن آنچه تو سزاوارى آن را از عبادت.
«و ادنا الى القیام بما یستحقه من الطاعه».
«یستحقه» على صیغه الخطاب و الغیبه و المتکلم مع الغیر کلها مرویه. فعلى صیغه الغیبه فالفاعل هو الشهر.
یعنى: و برسان ما را به برخاستن به آنچه سزاوارى تو آن را از طاعت- یا ما استحقاق داریم، یا این ماه دارد.
«و اجر لنا من صالح الاعمال ما یکون در کالحقک فى الشهرین من شهور الدهر».
و جارى ساز از براى ما از کارهاى شایسته آنچه تدارک و تلافى کند حق تو را در دو ماه از ماههاى روزگار.
شرح صحیفه (مدرسی)
یعنى: اى خداى من ما اهل این ماه آن چنانى که هستیم شریف نمودى به او ما را و مطلع نمودى ما را منت خود را مران زمانى که اشقیا جاهل بودند وقت او را، و محروم شدند به واسطه ى شقاوتشان فضل آن را، و توئى صاحب آنچه که اختیار نمودى ما را به آن چیز از معرفت او، و هدایت نموده ى تو ما را از طریقه ى او به تحقیق که مباشرت نمودیم ما به توفیق تو روزه ى آن را و قیام آن را بر تقصیر و جاى آوردیم در آن ماه کمى از بسیار او را.
اللغه:
اقرارا: مفعول له.
یعنى: براى اقرار به گناه تا اینکه حمد مکفر او باشد یا حال باشد یعنى در حال اقرار به گناه زیرا که اقرار به گناه از اعظم و اشرف اعمال است پس استحقاق حمد دارد بر اقرار به گناه من.
التفریط: یعنى بر اعمال قلیله که تفریط نمودیم ما در آداب، و در بعض نسخ به ضاد است و در بعضى به صاد به معنى مرغب فیه و در بعضى به خاء به معنى تخمین.
یعنى: پس مر تو را است ثناء از روى اقرار نمودن بر بدکارى، و اعتراف نمودن به ضایع ساختن و مر تو را است از دلهاى ما بستن پشیمانى و از زبانها ما را راستى عذر گفتن، پس مزد ده ما را بر آنچه رسیده ما را در آن از تقصیر مزدى که دریابیم به آن فضیلتى را که رغبت کرده شده است در آن، و عوض یابیم به آن از نوعهاى ذخیره ى حرص داشته شده به آن.
ترجمه و شرح صحیفه (امامی و آشتیانی)
در چهارمین فراز از این دعا به بخش دیگرى از مسائل آن پرداخته عرض مى کند: (بار خداوندا ما اهل این ماهیم که ما را به وسیله ى آن شرافت بخشیدى) (اللهم انا اهل هذا الشهر الذى شرفتنا به).
(با لطف و منتت بر انجام اعمال و آداب آن توفیق داده اى) (و وفقتنا بمنک له).
(و این درست در هنگامى است که شقاوتمندان نسبت به زمان آن جاهل و به خاطر شقاوتشان از فضیلت آن محروم گشتند) (حین جهل الاشقیاء وقته و حرموا لشقائهم فضله).
(اما تو (اى خداوند بزرگ) ولى و سرپرست مائى که به معرفت و آشنائى با فضائل آن ما را برگزیدى) (انت ولى ما آثرتنا به من معرفته).
(ما را با سنن آدابش هدایت فرمودى) (و هدیتنا له من سنته).
(ما نیز با توفیق تو- با همه تقصیر- عهده دار صیام و قیام در آن گشتیم) (و قد تولینا بتوفیقک صیامه و قیامه على تقصیر).
(و اندکى از وظائف بسیار آن را به انجام رساندیم (و ادینا فیه قلیلا من کثیر).
(بار خداوندا بنابراین ستایش مخصوص تو است و این در حالى است که به بدکردارى خود اقرار و به تضییع اعمال اعتراف داریم) (اللهم فلک الحمد اقرارا بالاساءه و اعترافا بالاضاعه).
(و براى تو در قلبهاى ما پیمان پشیمانى و در زبان ما صداقت و راستى اعتذار برقرار است) (و لک من قلوبنا عقد الندم و من السنتنا صدق الاعتذار).
(بنابراین در برابر (تضییع اعمال) و تفریطى که در این ماه به ما رسیده اجر و مزدى عنایت کن) (فاجرنا على ما اصابنا فیه من التفریط).
(اجر و مزدى که فضیلت مورد علاقه در این ماه را استدراک کنیم) (اجرا نستدرک به الفضل المرغوب فیه).
(و به جاى آن از انواع ذخائرى که بر آن تشویق شده عوض به دست آریم) (و نعتاض به من انواع الذخر المحروص علیه).
(عذر ما را در تقصیرمان نسبت به کوتاهى حق بندگیت بپذیر) (و اوجب لنا عذرک على ما قصرنا فیه من حقک).
(عمر ما را به ماه رمضان آینده برسان) (و ابلغ باعمارنا ما بین ایدینا من شهر رمضان المقبل).
(چون ما را به آن رساندى، در انجام عبادتى که تو شایسته ى آن هستى اعانت فرما) (فاذا بلغتناه فاعنا على تناول ما انت اهله من العباده).
(ما را به قیام بر طاعتى که سزاوار آن است نائل ساز) (و ادنا الى القیام بما یستحقه من الطاعه).
(و اعمال صالح شایسته اى را که موجب تدارک حق تو در این دو ماه از بین ماههاى روزگار است براى ما به جریان انداز) (و اجرلنا من صالح العمل ما یکون درکا لحقک فى الشهرین من شهور الدهر).
ریاض السالکین (سید علیخان)
ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین، ج۶، ص:۱۷۴-۱۶۹
«اللّهمّ إنّا أهل هذا الشّهر الّذی شرّفتنا به، و وفّقتنا بمنّک له حین جهل الاشقیاء وقته و حرموا لشقائهم فضله، أنت ولی ما آثرتنا به من معرفته، و هدیتنا له من سنّته و قد تولّینا بتوفیقک صیامه و قیامه على تقصیر، و أدّینا فیه قلیلا من کثیر، اللّهمّ فلک الحمد إقرارا بالإساءة و اعترافا بالإضاعة، و لک من قلوبنا عقد النّدم، و من ألسنتنا صدق الاعتذار، فأجرنا على ما أصابنا فیه من التّفریط أجرا نستدرک به الفضل المرغوب فیه، و نعتاض به من أنواع الذّخر المحروص علیه، و أوجب لنا عذرک على ما قصّرنا فیه من حقّک، و أبلغ بأعمارنا ما بین أیدینا من شهر رمضان المقبل، فإذا بلّغتناه فأعنّا على تناول ما أنت أهله من العبادة و أدنا إلى القیام بما یستحقّه من الطّاعة و أجر لنا من صالح العمل ما یکون درکا لحقّک فی الشّهرین من شهور الدّهر».
تصدیر الجمله بحرف التاکید لوفور النشاط و الرغبه، او لکمال العنایه و الاهتمام، او لاظهار کمال التضرع و الابتهال فان کلا من ذلک یناسب المقام. و اهل هذا الشهر: اى المختصون به اختصاص الرجل باهله و قرابته.
و الشرف: علو المنزله، و شرفه الله بکذا اعلى منزلته به، وفقه الله لکذا توفیقا سدده و جعله موافقا له.
و المن: الاحسان.
و الحین: وقت حصول الشىء، و هو مبهم المعنى و یتخصص بالمضاف الیه اى وقت جهل الاشقیاء وقته.
و الجهل على ثلاثه اضرب:
احدها: خلو النفس من العلم و هذا المعنى هو الاصل.
و الثانى: اعتقاد الشىء بخلاف ما هو علیه.
و الثالث: فعل الشىء بخلاف ما حقه ان یفعل سواء اعتقد فیه اعتقادا صحیحا او فاسدا کمن یترک الصلاه عمدا، و هذا المعنى هو المراد هنا، و لذلک وصف اصحابه بالشقاء فاسنده الى الاشقیاء و هم التارکون لصیامه فجهلهم لوقته عباره عن اهمالهم له و اعراضهم عما یجب فیه من صیام و غیره.
و الشقاء: المضره اللاحقه فى العاقبه، لکن المراد به هنا سوء صنیعهم الذى هو سبب شقائهم و لذلک علل به حرمانهم فضله و نظیر ذلک قوله تعالى: «الم تکن آیاتى تتلى علیکم فکنتم بها تکذبون قالوا ربنا غلبت علینا شقوتنا و کنا قوما ضالین».
قال امین الاسلام الطبرسى فى مجمع البیان: یعنى استعلت علینا سیئاتنا التى اوجبت لنا الشقاوه و لما کانت سیئاتهم التى شقوا بها سبب شقاوتهم سمیت شقاوه توسعا انتهى.
و المعنى: انهم حرموا لترکهم صیامه و قیامه الموجب لشقائهم فضله و ما قد یتوهم من ان المراد بالشقاء ما کتب علیهم من الشقاء الازلى یبطله انه لا یکتب علیهم من السعاده و الشقاء الا ما علم الله تعالى انهم یفعلونه باختیارهم ضروره ان العلم تابع للمعلوم.
و الولى: فعیل بمعنى فاعل من ولیه اذا قام به.
و آثرته بالمد: فضلته اى: بما فضلتنا به من معرفته و العلم به.
و السنه: الطریقه، اى: هدیتنا له من طریقه صیامه و قیامه و ما یجب فیه و یحرم و یندب و یکره.
و فى نسخه: «من سننه» بلفظ الجمع.
و تولیت الامر: تقلدته و قمت به.
و على: بمعنى مع، اى مع تقصیر کقوله تعالى: «ان ربک لذو مغفره للناس على ظلمهم» اى: مع ظلمهم.
و الاداء: تسلیم عین الثابت فى الذمه بالسبب الموجب کالوقت للصلاه، و الشهر للصوم الى من یستحق ذلک الواجب و لما کان ما یستحقه تعالى على العبد من الطاعات اکثر من ان تفى به طاقه البشر کما ورد عن ابى الحسن علیه السلام: ان الله لا یعبد حق عبادته، قال علیه السلام: و ادینا فیه قلیلا من کثیر.
قوله علیه السلام: «اللهم فلک الحمد اقرارا بالاساءه و اعترافا بالاضاعه» الفاء لسببیه العمل فیه مع التقصیر للحمد فانه یقتضیه و ان قل، و نصب اقرارا و اعترافا یحتمل المصدریه و الحالیه و المفعول لاجله اى: حمد اقرار و اعتراف، او مقرا و معترفا، او للاقرار و الاعتراف.
و المراد بالاضاعه هنا الاهمال و التقصیر فى الاعمال و اصلها الاهلاک من ضاع الشىء یضیع ضیاعا بالفتح اذا هلک و اضاعه اضاعه اهلکه اهلاکا فاطلقت على الاهمال من باب اطلاق المسبب على السبب، لان اهمال الشىء یفضى الى هلاکه و ذهابه.
و العقد: نقیض الحل ثم اطلق على احکام الامر و ابرامه و تاکیده، و منه عقد العهد و الیمین اذا اکدهما یعنى لک من قلوبنا تاکید الندم و تحقیقه.
و قال ابن الاثیر فى النهایه: و فى حدیث الدعاء «لک من قلوبنا عقد الندم» یرید عقد العزم على الندامه و هو تحقیق التوبه.
و صدق الاعتذار: عباره عن مطابقته لما فى الضمیر و الاعتقاد، یقال: اعتذر اعتذارا اذا اتى بعذر.
و اجره یاجره: من بابى -ضرب- و -قتل- و آجره بالمد لغه ثالثه اذا اثابه.
و التفریط: التقصیر، یقال: ما فرطت فى کذا اى ما قصرت و هو من حیث هو لا یقتضى المثوبه لکن الاعتراف به و الندم علیه من موجباتها لان من عرف تقصیر نفسه و نقصها کان فى مقام الذل و الفقر و الانکسار و لا عبودیه اشرف منها و لذلک ورد فى الحدیث عنهم علیهم السلام اکثر من ان تقول: اللهم لاتخرجنى من التقصیر اى من الاعتراف به.
و عن ابى جعفر علیه السلام انه قال لبعض اصحابه: «لا اخرجک الله من النقص و التقصیر» اى: من ان تعد طاعتک ناقصه و نفسک مقصره.
و استدرکت الشىء بالشىء: حاولت ادراکه به، و منه: استدراک ما فات.
و الفضل: الخیر و الزیاده و الاحسان.
و اعتاض: اخذ العوض.
و الذخر بالضم: الذخیره من ذخرت الشىء ذخرا من باب -نفع-: اعددته لوقت الحاجه و الاسم الذخر بالضم ایضا.
و اوجب له الشىء: اثبته له.
و عذرته فیما صنع من باب -ضرب-: رفعت عنه اللوم فهو معذور اى: غیر ملوم و الاسم العذر و تضم الذال للاتباع و تسکن و الجمع اعذار.
و بلغت به المکان بلوغا من باب -قعد- اى: بلغته و اوصلته الیه، و منه الحدیث قیل للقمان: ما بلغ بک ما ترى.
قال الطیبى فى شرح المشکاه: اى شىء بلغک الى هذه الرتبه العلیه التى نراک فیها.
و ما بین ایدینا اى: ما نستقبله لان ما یستقبله الانسان یکون بین یدیه و اصل ذلک فى الاجسام ثم استعمل فى المعانى توسعا.
و اقبل الشهر و العام اقبالا و قبل قبولا من باب -قعد- فهو مقبل و قابل خلاف ادبر قالوا: یقال فى المعانى قبل و اقبل معا و فى الاشخاص اقبل بالالف لا غیر.
و اعانته تعالى: توفیقه و تسدیده بازاحه العلل و تقویه العزیمه.
و التناول فى الاصل: اخذ الشىء بالید یقال: تناولت الکتاب اذا اخذته بیدک ثم استعمل فى مطلق الفعل توسعا، کما وقع هنا اى: اعنا على فعل ما انت اهله من العباده اى: ما نستوجبه منها یقال: هو اهل لکذا اى: مستوجب له و حقیق به و منه «اللهم اهل الثناء و الحمد».
و اداه الى کذا: اوصله الیه.
و قام بالامر یقوم به قیاما: راعاه و حفظه.
و اجرى له نفقه جعلها جاریه اى: داره متصله.
و صالح العمل: ما لا فساد فیه.
و الدرک بفتحتین: اسم من ادرکت الشىء اذا لحقته و وصلت الیه و اسکان الراء لغه اى: وفقنا دائما لان نعمل من عمل الصالح ما یکون ادراکا لحقک، اى لما ثبت و وجب لک من الطاعه و العباده فى الشهرین: اى الماضى و القابل من شهرى رمضان و الظرف لغو متعلق بالدرک، و قیل: مستقر حال من حقک.
و قوله: «من شهور الدهر» فى محل نصب على الحال من الشهرین، و فائده القید بذلک تعمیم الشهرین لکل ماض و قابل من شهرى رمضان فى مده العمر و دفع توهم کون المراد بهما الشهر الذى هو فیه و قابله من شهر رمضان، و المراد بالدهر: مده العمر، کما تقول: لا اکلمه الدهر، ترید لا اکلمه الى آخر عمرى، و نظیر هذا القید فى التعمیم قوله تعالى: «و المحصنات من النساء».
قال العمادى: «من النساء» متعلق بمحذوف وقع حالا من المحصنات اى: کائنات من النساء، و فائدته تاکید عمومها لا دفع توهم شمولها للرجال بناء على کونها صفه للانفس کما توهم انتهى.
و ما قیل: ان فى قوله: «من شهور الدهر» اشاره الى ما بینهما من الامتیاز لا معنى له، و الله اعلم.