خمس
«خُمس» به یک پنجم منفعت مازاد بر خرج سال گفته می شود و حقی است که خداوند برای پیامبر و امام و سادات فقیر در مال افراد قرار داده و واجب است پرداخت شود. خمس به دو قمست تقسیم میشود که یک قسمت آن سهم امام علیه السلام است و قسمت دیگر آن سهم سادات فقیر میباشد.
خمس در قرآن
خداوند در آیه ۴۱ سوره انفال، وجوب خمس و مصارف آن را به طور فشرده بیان نموده و اهمیت آن را گوشزد کرده است:
«وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبى وَالْیَتامی وَالْمَساکینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا؛ (ای مؤمنان) بدانید که آنچه به شما غنیمت و فایده رسد (کم یا زیاد) خمس (یک پنجم) آن مخصوص خدا و رسول و خویشان او و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان است اگر به خدا و آنچه بر بنده خود نازل کردهایم دارید».
اگر چه متعارف از غنیمت چیزی است که در جنگ از دشمن به دست میآید، ولی با توجه به گفتار اهل لغت که غنیمت را مطلق سود گرفتهاند و بر حسب روایات فراوانی که از پیغمبر اکرم و ائمه علیهمالسلام رسیده آیه خمس شامل فوائد و سودهای دیگر نیز میگردد. چنان که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «وَاخراجُ الخُمسِ مِنْ کلِّ ما یَملِکهُ اَحَدٌ مِنَ النّاس؛[۱] خمس از هر چه انسان مالک شود اخراج میگردد».
و شخصی از موسی بن جعفر علیه السلام پرسید از چه چیز خمس باید داده شود؟ فرمود: «فی کلِّ ما اَفادَ النّاسُ مِنْ قَلیلٍ اَوْ کثیرٍ؛[۲] در هر چیزی که مردم فائده برند کم باشد یا زیاد (باید خمس آن داده شود)».
با در نظر گرفتن روش رسول اکرم و امامان معصوم علیهمالسلام که خمس را از امور دیگری غیر از غنیمتهای جنگی نیز میگرفتهاند و موارد فراوانی که نقل شده رسول اکرم صلی الله علیه و آله به دادن خمس امر میکرد، از جمله آن حضرت به طایفه بنی قیس نوشت: «فَاَنتُم اِنْ اَقَمْتُمُ الصَّلوهَ و آتَیتُم الزَّکوهَ و اَعطَیتُم سهمَ اللهِ و الصفِی فَاَنتُمْ آمِنونَ؛[۳] اگر شما نماز را به پا دارید و زکات و خمس بدهید در امانید»؛ و آن حضرت همچنان که افرادی را برای جمعآوری زکات میفرستاد، برای گرفتن خمس نیز مأمورینی را اعزام میفرمود، چنان که حضرت علی علیه السلام را به یمن اعزام داشت و دستور داد خمس را از آنها بگیرد؛[۴] و مردی از بنیاسد را نیز مأمور گرفتن خمس کرد؛[۵] لذا جای تردید باقی نمیماند که مقصود از آیه خمس لزوم خمس در موارد دیگری از سود علاوه بر غنائم جنگی نیز خواهد بود.
با توجه به آن چه ذکر شد و بسیاری از مدارک و روایات دیگر، علمای شیعه نیز فتوا دادهاند که آیه مزبور شامل سودهای دیگری نیز میشود و علاوه بر لزوم دادن خمس غنیمتهای جنگی، در شش مورد دیگر (که بعداً بیان میشود) نیز دادن خمس را واجب دانستهاند.
نکته قابل توجهی که آیه مزبور به آن اشاره کرده است اهمیت خمس میباشد که میفرماید: «باید خمس سودی که میبرید بدهید اگر به خدا و آنچه بر بنده خود نازل کردهایم ایمان دارید» و میرساند که اگر بر کسی خمس واجب شده و از دادن آن خودداری میکند، به خدا و آنچه بر پیامبر نازل شده ایمان و اعتقاد ندارد.[۶]
خمس در روایات
- ۱- امام رضا علیه السلام مى فرماید: هیچ مالى حلال نمى گردد مگر از طریقى که خداوند آن را حلال کرده است؛ خمس، پشتوانه ما براى تقویت دین ما و اداره زندگى ما و کمک به دوستان ما است. با خمس، آبروى خود را از کسانى که از قدرتشان بیم داریم، حفظ مى کنیم. پس خمس را از ما دریغ ندارید و خود را از دعاى ما محروم نکنید.[۷]
- ۲- قال الباقر: «لایحلُّ لاَحدٍ ان یَشْتَرِیَ منَ الخُمسِ شَیْئاً حَتّی یَصِلَ الَینا حَقَّنا؛[۸] ابوبصیر میگوید: امام باقر علیه السلام فرمود: برای هیچ کس حلال نیست که چیزی از خمس (مالی که خمس آن داده نشده) بخرد تا این که حق ما را به ما برساند.
- ۳- در کافى بسند خود از على بن ابراهیم از پدرش از ابن ابى عمیر از حسین بن عثمان از سماعه روایت کرده که گفت: از امام ابى الحسن علیه السلام از مساله خمس سؤال کردم، حضرت فرمود: خمس در هر فائده اى که مردم مى برند چه کم و چه زیاد واجب است.[۹]
- ۴- امام صادق علیه السلام میفرماید: به راستی خداوندی که خدائی جز او نیست چون زکات را برای ما حرام کرده، خمس را برای ما قرار داده است و کرامت برای ما حلال است.[۱۰]
- ۵- ابوبصیر میگوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: کوچکترین چیزی که بنده را داخل آتش میکند چیست؟ فرمود: این است که کسی یک درهم مال یتیم را بخورد و ما یتیم هستیم.[۱۱]
- ۶- امام زمان علیه السلام در نامهای که برای محمد بن عثمان (دومین نایب خاص خود) فرستاد در آن نوشته بود به نام خداوند رحمن و رحیم، لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر کسی که یک درهم بدون مجوز مال ما را بخورد.[۱۲]
- ۷- در نامه دیگری که آن حضرت در پاسخ محمد بن عثمان فرستاد نوشت (و اما آنچه پرسیده بودی از عمل کسی که مالی از (خمس) مالهای ما در دست او است و آن را برای خود حلال دانسته و بدون دستور ما مانند مال خود در آن تصرف میکند. هر کس چنین کاری کند ملعون بوده و ما دشمن او هستیم چنان که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود هر کس چیزی از حق اهل بیت مرا حلال شمرد به زبان من و به زبان هر پیغمبر مستجاب الدعوه ملعون خواهد بود. پس هر کس به ما (در ندادن حق) ستم کند از جمله ستمگران به ما خواهد بود و لعنت خداوند بر او است که خداوند می فرماید لعنت خدا بر ستمگران.[۱۳]
- ۸- محمد بن زید طبری میگوید: جمعی از مردم خراسان خدمت امام رضا علیه السلام رسیدند و از آن حضرت خواستند که خمس را برای آنها حلال کند؛ آن حضرت فرمود: حلال نمیکنم، شما به زبان خود را دوست خالص ما معرفی میکنید ولی حقی که خدا برای ما قرار داده و ما را برای آن قرار داده که آن خمس است از ما باز میدارید و سه بار فرمود نه برای هیچ یک از شما حلال نمیکنم.[۱۴]
فلسفه خمس
احکام اسلامى بر اساس مصلحت ها و مفسده هایى است که در ذات موضوعات آنها نهفته است و هیچ گاه این احکام بى حساب مقرر نگردیده است. حکمت و فلسفه بخش قابل ملاحظه اى از احکام اسلامى در آیات و روایات توضیح داده شده است؛ بخش دیگر آن را نیز عقل آدمى با کمک علم و تجربه در گذر زمان مى تواند دریابد. بنابراین وجوب خمس نیز بر اساس مصلحت یا مصلحت هایى است که در حقیقت آن موجود است. چنان که در برخى از روایات به آن اشاره شده است.
به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام درباره علت دریافت خمس از مردم مى فرمود: «انّى لَآخُذُ مِنْ احَدِکمُ الدِّرْهَمَ وَ انّى لَمِنْ اکثَرِ اهْلِ الْمَدینَةِ مالاً، ما أریدُ بِذلِک الَّا انْ تُطَهَّرُوا؛[۱۵] من با این که از بیشتر اهل مدینه داراترم، یک درهم (خمس) را هم از شما مى گیرم و از این کار قصدى جز پاک شدن شما ندارم».
چنان که از حدیث شریف استفاده مى شود، اهل بیت علیهمالسلام از نظر معیشت و گذران زندگى هیچ نیازى به کمک دیگران ندارند و فلسفه اصلى خمس، اداره حکومتى است که آن بزرگواران باید در رأس آن قرار گیرند و مردم را به سوى پاکى رهنمون شوند. بر همین اساس است که در بعضى از روایات از خمس به عنوان «حق امارت و حکومت» یاد شده است.
حضرت على علیه السلام مى فرماید: آن چه خداى عالم از اسباب و راه هاى معیشت و زندگى مخلوقات در قرآن بیان فرموده پنج چیز است که عبارتند از: جهت امارت و حکومت، عمران و آبادانى، اجاره، تجارت و صدقات؛ اما جهت امارت و حکومت همان خمس است که خداوند تعالى درباره اش فرمود: «وَاعْلَمُوا انَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْءٍ فَانَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبى وَالْیتامى وَالْمَساکینِ...؛ (سوره انفال، ۴۱) بدانید هر چیزى را که به غنیمت گرفتید خمس آن از آنِ خداوند، پیامبر، خویشاوندان پیامبر، یتیمان و مسکینان است».[۱۶]
با توجه به این حدیث شریف و آیه شریفه، خمس در درجه اول مال خداست[۱۷] که در نظام حکومتى الهى در اختیار مقام رسالت و امامت قرار مى گیرد و در زمان غیبت به ولی فقیه، مجتهد جامع الشرایط، عالم بالله و امین بر حلال و حرام الهى سپرده مى شود تا در راه مصالح مسلمانان، توسعه و ترویج فرهنگ و معارف اسلامى، تبلیغات، ایجاد سازمان هاى دفاعى و غیره مصرف کند. از این رو، اداره شئون مقام ولایت، امامت و رهبرى، تقویت مراکز دینى و اسلامى، تقویت بنیه اقتصادى حکومت اسلامى، تضمین استقلال آن، رفع محرومیت ها و نیازمندى هاى جامعه (به ویژه سادات) و... از آثار و برکات خمس خواهد بود.
امام رضا علیه السلام فرمود: «انَّ الْخُمْسَ عَوْنُنا عَلى دینِنا وَ عَلى عَیالاتِنا وَ عَلى مَوالینا؛[۱۸] همانا خمس کمکى بر دین (و اهداف دینى)، خاندان و دوستان ماست».
از همین رهگذر، مؤمنان نیز باید براى برپایى و نشر آیین خود مایه بگذارند و با پرداخت خمس اموال خود، حکومت اسلامى را در اداره کشور و استقلال آن در تمام زمینه هاى فرهنگى، اقتصادى، سیاسى و نظامى یارى نمایند.[۱۹]
پانویس
- ↑ جامع الاحادیث، ج ۸، ص ۵۴۶.
- ↑ وسائل، ج ۶، باب ۸، ص ۳۵۰، ح ۶.
- ↑ اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۲۸.
- ↑ بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۳۶۰.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۹۳.
- ↑ فروع دین، غلامحسین رحیمی، ص ۳۱.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۳۷۵.
- ↑ وسائل، ج ۶، ص ۳۳۷، ح ۴.
- ↑ کافى، ج ۱، ص ۵۴۵.
- ↑ وسائل، ج ۶، ص ۳۳۷، ح ۲.
- ↑ وسائل، ج ۶، ص ۳۳۷، ح ۱.
- ↑ وسائل، ج ۶، ص ۳۳۷، ح ۷.
- ↑ وسائل، ج ۶، ص ۳۷۶، ح ۶.
- ↑ وسائل، ج ۶، ص ۳۷۶، ح ۳.
- ↑ علل الشرایع، شیخ صدوق، ص ۳۷۷-۳۷۸.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۳۴۱.
- ↑ مال خداست؛ یعنى حق خداوند است که خمس دهنده باید آن را در راه خداوند (فى سبیل الله) به مصرف برساند، منتها خداوند همین سهم خود را براى پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و خاندانش قرار داده و شخص موظف است خمس مال خود را به پیغمبر، امام معصوم یا نایب او بپردازد.
- ↑ جامع احادیث الشیعه، ج ۸، ص ۵۸۱.
- ↑ احکام اقتصادى، ج ۱، ص ۱۹.
منابع
- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، قم: مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۰۹ هجری.
- احکام مالى، سید مرتضى حسینى فاضل.
- احکام اقتصادى، نعمت الله یوسفیان.
- بحارالانوار، علامه مجلسى؛ تهران.
- علل الشرائع، ترجمه ذهنى تهرانى، سید محمدجواد ذهنى تهرانى؛ قم، انتشارات مؤمنین، چاپ اول، ۱۳۸۰ ش.
برای مطالعه بیشتر
فقه/احکام |
عبادات: تقلید، طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، حج
اموال: خرید و فروش، شرکت، صلح، اجاره، مزارعه، مساقات، وکالت، قرض، حواله، رهن، ضامن شدن، کفالت، امانت، عاریه، ارث، غصب آداب و رفتار: ازدواج، طلاق، خوردن و آشامیدن، نذر و عهد، قسم، امر به معروف و نهی از منکر، صید ، ذبح، وصیت، مال پیدا شده، وقف، دفاع، مسائل مستحدثه |
رده ها: احکام | احکام عبادی | احکام اقتصادی | احکام خانواده | احکام روابط اجتماعی |اصطلاحات احکام|مراجع تقلید |