آیه 64 سوره آل عمران

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۶۴ آل عمران)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<63 آیه 64 سوره آل عمران 65>>
سوره : سوره آل عمران (3)
جزء : 3
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

بگو: ای اهل کتاب، بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم که به جز خدای یکتا را نپرستیم، و چیزی را با او شریک قرار ندهیم، و برخی برخی را به جای خدا به ربوبیّت تعظیم نکنیم. پس اگر از حق روی گردانند بگویید: شما گواه باشید که ما تسلیم فرمان خداوندیم.

بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است [و همه کتاب های آسمانی و پیامبران آن را ابلاغ کردند] که جز خدای یگانه را نپرستیم، و چیزی را شریک او قرار ندهیم، و بعضی از ما بعضی را اربابانی به جای خدا نگیرد. پس اگر [از دعوتت به این حقایق] روی گرداندند [تو و پیروانت] بگویید: گواه باشید که ما [در برابر خدا و فرمان ها و احکام او] تسلیم هستیم.

بگو: «اى اهل كتاب، بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه: جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم، و بعضى از ما بعضى ديگر را به جاى خدا به خدايى نگيرد.» پس اگر [از اين پيشنهاد] اعراض كردند، بگوييد: «شاهد باشيد كه ما مسلمانيم [نه شما].»

بگو: اى اهل كتاب، بياييد از آن كلمه‌اى كه پذيرفته ما و شماست پيروى كنيم: آنكه جز خداى را نپرستيم و هيچ چيز را شريك او نسازيم و بعضى از ما بعضى ديگر را سواى خدا به پرستش نگيرد. اگر آنان رويگردان شدند بگو: شاهد باشيد كه ما مسلمان هستيم.

بگو: «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را -غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد.» هرگاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Say, ‘O People of the Book! Come to a common word between us and you: that we will worship no one but Allah, that we will not ascribe any partner to Him, and that some of us will not take some others as lords besides Allah.’ But if they turn away, say, ‘Be witnesses that we have submitted [to Allah].’

Say: O followers of the Book! come to an equitable proposition between us and you that we shall not serve any but Allah and (that) we shall not associate aught with Him, and (that) some of us shall not take others for lords besides Allah; but if they turn back, then say: Bear witness that we are Muslims.

Say: O People of the Scripture! Come to an agreement between us and you: that we shall worship none but Allah, and that we shall ascribe no partner unto Him, and that none of us shall take others for lords beside Allah. And if they turn away, then say: Bear witness that we are they who have surrendered (unto Him).

Say: "O People of the Book! come to common terms as between us and you: That we worship none but Allah; that we associate no partners with him; that we erect not, from among ourselves, Lords and patrons other than Allah." If then they turn back, say ye: "Bear witness that we (at least) are Muslims (bowing to Allah's Will).

معانی کلمات آیه

تعالوا: بيائيد. اسم فعل است، مفرد آن «تعال» ميباشد.

ارباب: جمع ربّ. مراد از آن در اينجا قانونگذار و مدبّر است، ربّ در اصل بمعنى تربيت ميباشد، اطلاق آن بر مربّى بطور استعاره است (قاموس قرآن).[۱]

نزول

محل نزول:

اين آيه همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۲]

شأن نزول:

«شیخ طوسى» گوید: درباره نزول اين آيه سه قول است: اول، حسن بصرى و سدى و ابن زيد و محمد بن جعفر الزبير گويند: درباره مسيحيان نجران نازل شده است. دوم، قتادة و ربيع و ابن جريج گويند: درباره يهوديان مدينه نازل شده چنان كه اصحاب ما هم روايت كرده اند. سوم، ابوعلى جبائى گويد: درباره هر دو فرقه از اهل كتاب (يهود و نصارى) نازل گرديده است[۳].[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«64» قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‌ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ‌

بگو: اى اهل‌كتاب! به سوى سخنى بياييد كه ميان ما و شما مشترك است.

جز آنكه خداوند را نپرستيم وچيزى را شريك او قرار ندهيم و بعضى از ما بعضى ديگر را بجاى خدا ارباب نگيرد. پس اگر (از اين پيشنهاد) سرباززدند، بگوييد: گواه باشيد كه ما مسلمان و تسليم خدائيم.

نکته ها

دعوت به سوى توحيد وحقّ، لازم است. خواه با استدلال، خواه با مباهله و خواه از طريق دعوت به مشتركات.

جلد 1 - صفحه 532

عدىّ‌بن حاتم بعد از اسلام آوردن، به پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كرد: ما زمانى كه مسيحى بوديم، هرگز يكديگر را «ربّ» خود قرار نمى‌داديم، پس مراد از جمله‌ى‌ «لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً» چيست؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: آيا علماى شما احكام خدا را تغيير نمى‌دادند؟ گفت: چرا! فرمودند:

پيروى از عالمى كه قانون خدا را تغيير دهد، يك نوع بندگى وبردگى اوست. «1»

پیام ها

1- مسلمانان بايد بر سر مشتركات، با اهل كتاب به توافق برسند. «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‌ كَلِمَةٍ ...»

2- بايد در دعوت به وحدت، پيش قدم بود. «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ»

3- اگر به تمام اهدافِ حقّ خود دست نيافتيد، از تلاش براى رسيدن به بعضى از آن خوددارى نكنيد. «تَعالَوْا إِلى‌ كَلِمَةٍ ...»

4- يكى از مراحل تبليغ، دعوت به مشتركات است. «كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ»

5- در تبليغ و دعوت ديگران، بايد ابتدا به عقايد حقّه و مقدّسات مشترك، احترام گذارد. «كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ»

6- يگانه پرستى و بيزارى از شرك، از جمله امور مشترك تمام اديان آسمانى است. «كَلِمَةٍ سَواءٍ ... أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ»

7- توحيد، سبب تعالى انسان است. «تعالوا» در جايى بكار مى‌رود كه دعوت به رشد و بالا آمدن باشد. «تَعالَوْا ... أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ»

8- اطاعت بى‌چون و چرا از ديگر انسان‌ها، نشانه‌ى پذيرش نوعى ربوبيّت براى آنها ويك نوع عبوديّت براى ماست. در حالى كه همه‌ى انسان‌ها با يكديگر مساوى هستند. «لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً»

9- انديشه‌ى آزاد و شخصيّت مستقل، شعار قرآن است. «لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً»

«1». تفسير مراغى.

جلد 1 - صفحه 533

10- اعراض و سرپيچى مخالفان نبايد در اراده و ايمان ما اثر بگذارد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»

11- هر مبلّغى بايد سرپيچى و اعراض مردم را پيش بينى كند تا مأيوس نشود.

«فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا ...»

12- پس از استدلال و برهان، جَدل را قطع كنيد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا ...»

13- بندگى خدا، نفى شرك و طرد حاكميّت غير خداوند، از ويژگى‌هاى يك مسلمان واقعى است. «اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‌ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (64)

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 134

شأن نزول: در نزول آيه شريفه سه قول است: 1- در باره يهود و نصارى. 2- در باره نصاراى نجران. 3- در باره هرقل سلطان روم نازل شد كه حضرت نامه‌اى براى او نوشت. مضمون نامه آنكه: اين نامه‌اى است از حضرت محمد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به سوى هرقل بزرگ روم، سلام بر كسى كه متابعت هدايت نمايد. بعد، تو را دعوت مى‌كنم به اسلام. اسلام بياور تا سالم باشى از هلاكت. اسلام بياورى، به تو دو اجر مى‌رسد؛ و اگر پشت كنى، تو را دو گناه باشد؛ يكى گناه خود كه مسلمان نشدى، و ديگر گناه تابعانت كه به سبب تو مسلمان نشدند؛ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‌ كَلِمَةٍ (الخ).

قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ‌: بگو اى پيغمبر، اى اهل كتاب تورات و انجيل، تَعالَوْا إِلى‌ كَلِمَةٍ: بيائيد به سوى كلمه‌اى كه، سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ‌: مساوى است ميان ما و شما كه پيغمبران و كتابهاى آسمانى بر حقيّت آن شاهد و متحد الكلمه بودند و در آن اختلاف نكردند، و آن كلمه سه چيز است: كلمه اول:

أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ‌: اينكه پرستش نكنيم مگر خدا را كه مستجمع جميع صفات كماليه و منزه از كليه نقايص و سزاوار بندگى و فرمانبردارى است. اين تعرض است به يهود و نصارى در پرستش عزير و عيسى عليهما السّلام. كلمه دوم: وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً: و شريك قرار ندهيم به خدا چيزى را نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال و نه عبادات. كلمه سوم: وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً: و فرا نگيريم بعضى از ما بعض ديگر را، أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ‌: صاحبان اطاعت، غير از خداى تعالى. مراد آنكه اطاعت احبار و رهبانان نكنيم در اموراتى كه احداث كنند از تحليل حرام و تحريم حلال.

چون آيه شريفه نازل شد، عدى پسر حاتم گفت: ما احبار و رهبانان خود را نمى‌پرستيم. حضرت فرمود: آيا براى شما چيزها را حلال و بعضى را حرام‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 135

نكرده‌اند و شما به قول باطل آنها عمل مى‌كنيد؟ گفتند: بلى. فرمود: اين خود، پرستش و عبادت ايشان است.

در كتاب كافى ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده، فرمود: ما عبدوهم من دون اللّه و لكن حرّموا لهم حلالا و احلّوا لهم حراما و كان ذلك اتّخاذهم اربابا من دون اللّه. «1» يعنى: پرستش ننمودند احبار و رهبانان را غير از خدا، و لكن حرام كردند براى آنها حلال را، و حلال كردند براى آنها حرام را، و اين بود فرا گرفتن آنها احبار و رهبانان را ارباب به غير از خداى تعالى.

و نيز در حديث وارد شده. من اطاع مخلوقا فى معصية اللّه فكانّما سجد سجدة لغير اللّه: «2» هر كس اطاعت كند مخلوقى را در معصيت خداى تعالى، پس به منزله اينست كه سجده نموده غير خدا را.

فَإِنْ تَوَلَّوْا: پس اگر پشت كنند و اعراض نمايند از اين كلمه عدل با وجود ظهور حجت و برهان، فَقُولُوا اشْهَدُوا: پس بگوئيد اى اهل اسلام ايشان را كه شاهد باشيد، بِأَنَّا مُسْلِمُونَ‌: به اينكه ما مسلمانيم و تسليم شديم فرامين الهى را، يعنى چون حجت بر شما لازم شد، پس اعتراف كنيد كه ما مسلمانيم نه شما، و اقرار كنيد كه شما مؤمن نيستيد به آنچه كتب منزله ناطق و متفق عليه تمام انبياء است.

تنبيه: آيه شريفه مبالغه در ارشاد و حسن مراتب احتجاج را بيان فرمايد: 1- بيان احوال حضرت عيسى عليه السّلام و آن چيزى را كه بر او متعارف شده از اطوار منافيه با الوهيت. 2- ذكر آنچه منافى با عقيده آنان و رفع شبهه ايشان در قسمت خلق عيسى عليه السّلام به مانند حضرت آدم ابو البشر عليه السّلام. 3- چون عناد و لجاج آنها ظاهر شد، ايشان را دعوت به مباهله فرمود كه نوعى از

«1» اصول كافى، جلد 2، كتاب الايمان و الكفر، باب الشرك، صفحه 398، حديث 7 (با اندكى تفاوت)

«2» وسايل الشيعه، جلد 11، صفحه 423، حديث 12 و جلد 18، صفحه 91، حديث 8 (دو روايت با اندكى تفاوت)- اصول كافى جلد 2، صفحه 398، حديث 8.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 136

اعجاز است. 4- بعد از اعراض از مباهله و تسليم به مصالحه، معاودت فرمود به ارشاد و هدايت به بيان طريقى كه اسهل و الزم باشد بر ايشان، به آنچه متفق الكلمه تمام انبياء و كتب منزله بر آن دلالت دارد از توحيد و پرهيز از شرك و عدم متابعت احبار و رهبانان در خلاف رضاى حضرت سبحان. 5- پس از اعراض و انكار آنان بعد از وضوح برهان در مقابل مخاصمه ايشان، در مقام تعليم مؤمنان فرمايد: حال كه پشت كنيد از قبول حق، پس اعتراف و اقرار نمائيد به آنكه ما مسلمان و تسليم هستيم به فرمان حضرت رحمن كه: فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ‌: تا مبطل بداند كه مخالفت او مؤثر نيست در حق و حقانيت، و دال است بر آنكه حق، واجب الاتباع است بدون اعتبار قلت و كثرت.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‌ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (64)

ترجمه‌

بگو اى اهل كتاب بيائيد بسوى سخن عدل ميان ما و ميان شما كه نپرستيم مگر خدا را و شريك قرار ندهيم با او چيزى را و نگيرد بعضى از ما بعضى را خدايان غير از خدا پس اگر اعراض كنند پس بگوئيد گواه باشيد بر آنكه ما منقادانيم..

تفسير

خداوند تعالى بعد از آنكه شرح حالات حضرت عيسى را كه تماما دال بر مخلوقيت و منافى با الوهيت او بود بيان فرمود و دفع شبهه نصارى را به جواب نقضى و

جلد 1 صفحه 431

حلى نمود پيغمبر را مأمور بمباهله كرد شايد آنها دست از لجاج و عناد كشيده قبول دين حق را بنمايند و چون باز تن در ندادند مسلك ديگرى را براى ارشاد اتخاذ فرمود و دستور داد به پيغمبر كه بگو بيائيد توافق كنيم بر يك اصل مسلم بين انبياء و كتب سماوى كه آن اصل سخن مطابق با عدل و انصاف و حق است و كلمه لا اله الا اللّه مجمل آن اصل است و مفصل آن آنستكه عبادت نكنيم مگر خالصا للّه و شريك نكنيم غير خدا را با خدا در عبادت و نگوئيم عزير يا مسيح پسر خدا است و اطاعت نكنيم احبار و رهبانان را در بدعت‌هايى كه گذارده‌اند از حلال و حرام چونكه همه اينها بشرند مثل ما و بشر نه خدا است و نه پسر خدا و در مجمع روايت نموده كه چون آيه اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون اللّه نازل شد عدى بن حاتم عرض كرد يا رسول اللّه ما عبادت نمى‌كرديم آنها را حضرت فرمود آيا نبود كه آنها حرام ميكردند و حلال مينمودند شما هم بقول آنها عمل ميكرديد عرض كرد بلى حضرت فرمود آن همين است و بعد از همه اينها باز اگر اعراض نمودند و حاضر براى قبول كلمه توحيد نشدند بگو حجت بر شما تمام شد پس اقرار كنيد كه ما منقاديم نسبت بحق و شما سركش و متمرد و گفته‌اند اين آيه را پيغمبر در نامه‌هائيكه بسلاطين مهم دنيا نوشت مينوشت چنانچه عكس نامه را كه بهرقل مرقوم فرموده بود شايع شد و حقير زيارت نمودم و العلم عند اللّه تعالى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قُل‌ يا أَهل‌َ الكِتاب‌ِ تَعالَوا إِلي‌ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَينَنا وَ بَينَكُم‌ أَلاّ نَعبُدَ إِلاَّ اللّه‌َ وَ لا نُشرِك‌َ بِه‌ِ شَيئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضاً أَرباباً مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ فَإِن‌ تَوَلَّوا فَقُولُوا اشهَدُوا بِأَنّا مُسلِمُون‌َ (64)

بگو اي‌ محمّد صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و دعوت‌ فرما اهل‌ كتاب‌ ‌را‌ ‌که‌ بيائيد همگي‌ اتفاق‌ كنيم‌ بكلمه‌ عادلانه‌ ‌که‌ ‌بين‌ ‌ما و ‌شما‌ ‌است‌ و ‌آن‌ كلمه‌ اينست‌ ‌که‌ عبادت‌ نكنيم‌ مگر ذات‌ مقدّس‌ ربوبي‌ اللّه‌ ‌را‌ و هيچ‌ شريكي‌ ‌براي‌ ‌او‌ قرار ندهيم‌ و بعضي‌ بعضي‌ ‌را‌ نگيريم‌ بربوبية ‌غير‌ ‌از‌ اللّه‌ ‌پس‌ ‌اگر‌ قبول‌ نكردند و اعراض‌ نمودند ‌شما‌ (‌يعني‌ پيغمبر و مسلمين‌) بگوئيد ‌که‌ ‌شما‌ (اهل‌ كتاب‌) شاهد باشيد ‌که‌ ‌ما تسليم‌ اوامر الهي‌ هستيم‌ و جز ‌او‌ ‌را‌ عبادت‌ نميكنيم‌.

قُل‌ يا أَهل‌َ الكِتاب‌ِ اهل‌ كتاب‌ ‌اگر‌ چه‌ اعم‌ّ ‌است‌ لكن‌ بمناسبت‌ آيات‌ سابقه‌ و مضامين‌ همين‌ ‌آيه‌ خطاب‌ بنصاري‌ ‌است‌ لكن‌ مورد مخصص‌ نيست‌ و حكم‌ عام‌ ‌است‌

جلد 4 - صفحه 236

‌حتي‌ ‌غير‌ اهل‌ كتاب‌ ‌از‌ كفار و مشركين‌ و تمام‌ اهل‌ عالم‌ محكوم‌ باين‌ حكم‌ هستند.

تعالوا بشتابيد و اقبال‌ كنيد و متفق‌ شويد.

‌الي‌ كلمة اطلاق‌ كلمه‌ ‌بر‌ جمله‌ و جملات‌ ‌هم‌ ميشود و مراد اينجا مطلب‌ و معني‌ ‌از‌ حيث‌ عقيده‌ و عمل‌ و اقرار و اعتراف‌ ‌است‌.

سواء مصدر ‌است‌ بمعني‌ مفعولي‌ ‌يعني‌ مستوية خالي‌ ‌از‌ افراط و تفريط عادلانه‌ ‌باشد‌، نه‌ مثل‌ نصاري‌ ‌که‌ مسيح‌ و روح‌ القدس‌ و ‌خدا‌ ‌هر‌ سه‌ ‌را‌ عبادت‌ ميكنند و مي‌پرستند ‌که‌ ‌در‌ طرف‌ افراط افتادند، و نه‌ مثل‌ مشركين‌ ‌که‌ عبادت‌ ‌خدا‌ ‌را‌ ترك‌ گفته‌ چنانچه‌ يهود ‌در‌ ادوار متماديه‌ ترك‌ عباد ‌خدا‌ ‌را‌ كردند چنانچه‌ ‌در‌ كتب‌ عهد قديم‌ تصريحاتي‌ باين‌ معني‌ دارد.

‌در‌ سفر داوران‌ باب‌ دوم‌ ‌از‌ جمله‌ اول‌ ‌تا‌ نهم‌ شرك‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بيان‌ ميكند ‌که‌ يك‌ جمله‌ ‌او‌ اينست‌ ‌که‌ «يهوه‌ خداي‌ پدران‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌ايشان‌ ‌را‌ ‌از‌ زمين‌ مصر بيرون‌ آورده‌ ‌بود‌ ترك‌ كردند» و ‌در‌ باب‌ سوم‌ جمله‌ هفتم‌ و هشتم‌ ميگويد «و يهوه‌ خداي‌ ‌خود‌ ‌را‌ فراموش‌ نمودند» و ‌در‌ باب‌ دهم‌ جمله‌ ششم‌ و هفتم‌ ميگويد «و يهوه‌ ‌را‌ ترك‌ كرده‌ عبادت‌ نكردند» و تفصيل‌ اينها ‌را‌ ‌ما ‌در‌ مجلد اول‌ كلم‌ الطيب‌ ‌از‌ صفحه‌ 261 ‌تا‌ 271 متذكر شده‌ايم‌ مراجعه‌ شود و اينها ‌در‌ طرف‌ تفريط افتادند.

بيننا مسلمين‌ و بينكم‌ اهل‌ كتاب‌، و ‌آن‌ كلمه‌ عادلانه‌ اينست‌ ‌که‌:

أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللّه‌َ اشاره‌ بشرك‌ ‌در‌ عبادت‌ ‌است‌ ‌که‌ مفاد مطابقي‌ كلمه‌ ‌لا‌ اله‌ الا اللّه‌ ‌است‌ وَ لا نُشرِك‌َ بِه‌ِ شَيئاً اشاره‌ بشرك‌ افعالي‌ ‌است‌ و لذا تعبير بشيئي‌ فرموده‌ ‌که‌ شامل‌ ذوي‌ العقول‌ و ‌غير‌ ‌آنها‌ شود ‌يعني‌ مؤثّر و موجد و خالق‌ ‌را‌ جز ‌خدا‌ ندانيم‌ نه‌ عيسي‌ و نه‌ ملائكه‌ و نه‌ كواكب‌ و نه‌ شيئي‌ آخر.

وَ لا يَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضاً أَرباباً مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ تمام‌ افراد بشر ‌از‌ آدم‌ ‌الي‌ يوم القيمة ‌از‌ انبياء و اولياء و ‌غير‌ ‌آنها‌ مربوب‌ و مخلوق‌ خداوند هستند و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ و اشاره‌

جلد 4 - صفحه 237

بآيه‌ شريفه‌ ‌است‌ اتَّخَذُوا أَحبارَهُم‌ وَ رُهبانَهُم‌ أَرباباً مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ وَ المَسِيح‌َ ابن‌َ مَريَم‌َ سوره‌ توبه‌ ‌آيه‌ 31.

فَإِن‌ تَوَلَّوا ‌اگر‌ قبول‌ نكردند و زير بار نرفتند و دست‌ ‌از‌ شرك‌ نكشيدند و اقرار بتوحيد نكردند فقولوا ‌شما‌ مسلمانان‌ ‌که‌ مقرّ بتوحيد هستيد بگوئيد بمنكرين‌ اشهَدُوا ‌که‌ گواه‌ باشيد بِأَنّا مُسلِمُون‌َ ‌به‌ اينكه‌ ‌ما بآنچه‌ ‌خدا‌ امر فرموده‌ و انبياء ‌عليه‌ السّلام‌ بيان‌ نموده‌اند اقرار و اعتراف‌ داريم‌ و تسليم‌ هستيم‌، و ‌اينکه‌ جمله‌ دلالت‌ ‌بر‌ آخرين‌ جواب‌ ‌است‌ ‌از‌ مخالف‌ زيرا موقعي‌ ‌که‌ خصم‌ ‌هر‌ چه‌ دليل‌ و برهان‌ ‌بر‌ ‌او‌ بيان‌ كني‌ و هدايت‌ و ارشاد و موعظه‌ نمايي‌ دست‌ ‌از‌ عناد و لجاج‌ برنميدارد طرف‌ ميگويد ‌پس‌ شاهد باش‌ ‌که‌ ‌من‌ ‌بر‌ حق‌ و حقيقة ثابت‌ و لجاج‌ و عناد تو ‌در‌ ‌من‌ هيچ‌ تأثيري‌ ندارد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 64)- دعوت به سوی وحدت! در آیات گذشته دعوت به سوی اسلام با تمام خصوصیات بود ولی در این آیه دعوت به نقطه‌های مشترک میان اسلام و آیینهای اهل کتاب است روی سخن را به پیامبر کرده می‌فرماید: «بگو: ای اهل

(1) شرح جامع پیرامون «آیه مباهله» را در «تفسیر نمونه» ذیل همین آیه مطالعه فرمایید.

ج1، ص292

کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خداوند یگانه به خدایی نپذیرد» (قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ).

با این طرز استدلال به ما می‌آموزد اگر کسانی حاضر نبودند در تمام اهداف مقدس با شما همکاری کنند بکوشید لا اقل در اهداف مهم مشترک همکاری آنها را جلب کنید و آن را پایه‌ای برای پیشبرد اهداف مقدستان قرار دهید.

سپس در پایان آیه می‌فرماید: «اگر آنها (بعد از این دعوت منطقی به سوی نقطه مشترک توحید باز) سر تابند و روی‌گردان شوند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم» و تسلیم حق هستیم و شما نیستید (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ).

بنابراین دوری شما از حق در روح ما کمترین اثری نمی‌گذارد و ما همچون به راه خود یعنی راه اسلام ادامه خواهیم داد تنها خدا را می‌پرستیم و تنها قوانین او را به رسمیت می‌شناسیم و بشرپرستی به هر شکل و صورت در میان ما نخواهد بود.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌2، ص 693.
  3. صاحب مجمع البيان بعد از ذكر اين اقوال قول سوم را كه عموميت دارد بهتر دانسته است.
  4. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 120.

منابع