آیه 8 سوره مجادله

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوَىٰ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَيَتَنَاجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُولِ وَإِذَا جَاءُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ وَيَقُولُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ لَوْلَا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِمَا نَقُولُ ۚ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَهَا ۖ فَبِئْسَ الْمَصِيرُ

مشاهده آیه در سوره


<<7 آیه 8 سوره مجادله 9>>
سوره : سوره مجادله (58)
جزء : 28
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آیا آنان (یعنی یهود و منافقان) را که از نجوا و راز گفتن با هم ممنوع شدند ندیدی که باز هم با یکدیگر بر بزهکاری و دشمنی و مخالفت رسول راز گفتن از سرگرفتند؟ و هر گاه حضور تو آیند (از مکر و خدیعت) تو را سلام و تحیّتی گویند که خدا نفرموده است و پیش خود می‌گویند: (اگر این شخص رسول خداست) چرا خدا بر این سلام (تمسخر آمیزی) که به او می‌کنیم ما را عذاب نمی‌کند؟! عذاب دوزخ آنها را کفایت است که در آنجا که بسیار بد منزلگاهی است پیوسته معذّب خواهند شد.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Have you not regarded those who were forbidden from secret talks but again resumed what they had been forbidden from, and hold secret talks [imbued] with sin and transgression and disobedience to the Apostle? And when they come to you they greet you with words with which Allah never greeted you, and they say to themselves, ‘Why does not Allah punish us for what we say?!’ Let hell suffice them: they shall enter it, and it is an evil destination!

معانی کلمات آیه

  • حيوك: تحيت هر دعا و ثنا و تعارفي است كه شخص در روبرو بودن با شخص ديگر بر زبان مى‏آورد و آن در اصل مصدر «حياك اللَّه» است. نظر به اصل ماده به معنى زنده نگه داشتن است.
  • حسبهم: حسب (بر وزن عقل): كفايت. گويى ميان كفايت كننده و كفايت شده حسابى وجود دارد كه اين ماده به معنى كفايت آمده است.[۱]

نزول

«شیخ طوسى» فرّاء گوید: این آیه درباره منافقین و یهود نازل گشته که در آن از نجوى در مجامع مسلمین نهى گردیدند.[۲][۳]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوى‌ ثُمَّ يَعُودُونَ لِما نُهُوا عَنْهُ وَ يَتَناجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ إِذا جاؤُكَ حَيَّوْكَ بِما لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ وَ يَقُولُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ لَوْ لا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِما نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمَصِيرُ «8»

آيا نظر نكردى به كسانى كه از نجوا نهى شدند سپس به آنچه نهى شده، بازگشته و براى گناه و ستم و نافرمانىِ پيامبر با يكديگر نجوا مى‌كنند و (با اين حال) هنگامى‌كه سوى تو مى‌آيند، كلماتى براى تحيّت وسلام (وخوش‌آمد) بكار مى‌برند كه (حتى) خدا با آن تو را تحيّت و سلام نگفته است و در بين خودشان مى‌گويند: (اگر اين مرد پيامبر است) پس چرا خداوند ما را به سبب آنچه مى‌گوئيم عذاب نمى‌كند؟ جهنم براى آنان كافى است كه وارد آن مى‌شوند، پس چه بد سرانجام و جايگاهى است.

نکته ها

در آيه قبل خوانديم كه هر چند نفر با هم نجوا كنند، خدا نزد آنان حاضر است و سخن آنها را مى‌شنود. اين آيه نمونه‌اى از نجوا را بيان مى‌كند كه نجواى مخالفان درباره مخالفت با پيامبر است.

«يَصْلَوْنَها» از «صلى» به معناى واردكردن به جايى براى سوزاندن و گداختن است. «1»

انسان به تدريج مرتكب گناهان بزرگتر مى‌شود:

«اثم»، گناه فردى است مثل شرب خمر.

«عدوان»، تجاوز به حقوق ديگران است.

«معصيت الرسول»، مخالفت با فرمان‌هاى اجتماعى و حكومتى رهبر الهى است كه براى مصالح مسلمانان صادر مى‌فرمايد. «2»

«1». تفسير الميزان.

«2». تفاسير الميزان و نمونه.

جلد 9 - صفحه 511

پیام ها

1- نجوا در جمع مؤمنان، منكرى است كه از آن نهى شده‌است. «نُهُوا عَنِ النَّجْوى‌» (در آيه‌ى 10 نيز مى‌خوانيم: «إِنَّمَا النَّجْوى‌ مِنَ الشَّيْطانِ»)

2- ناهيان از منكر توقّع نداشته باشند كه مردم با گفتن آنها منكر را كنار بگذارند.

«يَعُودُونَ لِما نُهُوا»

3- تكرار گناه و بى‌اعتنايى به تذكرات، جرم را سنگين مى‌كند. «يَعُودُونَ لِما نُهُوا»

4- اطاعت از پيامبر معصوم واجب است. (لذا از نافرمانى او به هر شكل انتقاد شده است.) «مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ»

5- به هر تجليل و تكريم و تمجيدى اعتماد نكنيم. (منافقان، آشكارا تجليل بيش از حد دارند، ولى مخفيانه از نافرمانى پيامبر سخن مى‌گويند.) «حَيَّوْكَ بِما لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ»

6- چاپلوسى و تملّق و تعريف بيش از اندازه، از نشانه‌هاى نفاق است. «حَيَّوْكَ بِما لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ»

7- حتّى در تجليل از اشرف مخلوقات، حدود را مراعات كنيم. «لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ»

8- نه تنها گفتار مخفى منافقان را خدا آشكار مى‌كند، بلكه آنچه را در دل دارند و به اصطلاح حديث نفس مى‌كنند، برملا مى‌سازد. «يَقُولُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ»

9- مهلت‌هاى الهى را نشانه رضايت او ندانيد. «لَوْ لا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِما نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ»

10- سرانجام نفاق، جهنّم است. «حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ»

11- گفتار بد، سرانجام بدى را براى انسان آماده مى‌كند. بِما نَقُولُ‌ ... فَبِئْسَ الْمَصِيرُ

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 512

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص60
  2. پرش به بالا در تفسیر على بن ابراهیم راجع به این قسمت از آیه «وَ یتَناجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوانِ» چنین آمده که اصحاب رسول خدا نزد او مى آمدند و چیزهائى از پیامبر درخواست نموده و سؤال مى کردند که شایسته آنان نبود سپس این آیه نازل گردید و نیز راجع به این قسمت از آیه «وَ إِذا جاؤُک حَیوْک بِما لَمْ یحَیک بِهِ اللَّهُ» گوید هنگامى که صحابه نزد پیامبر مى آمدند به روش جاهلیت با الفاظ (انعم صباحا یا انعم مساءً) تحیت و درود مى فرستادند سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن‌ها فرمود: خداوند براى کیفیت درود فرستادن دستور بهترى داده و آن عبارت است از گفتن سلام علیکم که تحیت و درود اهل بهشت است، صاحب مجمع البیان از ابن عباس نقل نماید که این آیه درباره یهود و منافقین نازل شده که با یکدیگر در مجامع مسلمین به نجوى (زیرگوشى حرف زدن) مى پرداختند و سپس به مؤمنین نظر مى افکندند و مؤمنین به خیال مى افتادند که چه قضایائى از براى آن‌ها اتفاق افتاده و یا چه موضوع مهمى از مصیبت و گرفتارى براى آن‌ها یا خویشاوندانشان رخ داده است و این نوع زیرگوشى حرف زدن به طور پنهانى باعث پریشانى خاطر آن‌ها مى گردید لذا مؤمنین شکایت نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بردند و طى این آیه، نجوى منع گردید.
  3. پرش به بالا ابن ابى حاتم در تفسیر خود از مقاتل بن حیان روایت کند که میان رسول خدا صلی الله علیه و آله و یهودیان صلح و آشتى برقرار شده بود. یهودیان وقتى مؤمنین را می‌دیدند به نجوى و زیرگوشى حرف زدن مى پرداختند و شخص مؤمن مى پنداشت که بر ضد خودش توطئه اى مى چینند و یا آن که می‌خواهند، او را بکشند لذا از طرف پیامبر از این گونه نجوى منع گردیدند و آن‌ها توجهى به منع پیامبر نمى نمودند و به کار خویش ادامه می‌دادند تا این که این آیه نازل شد و احمد در مسند خود و بزار و طبرانى از عبدالله بن عمر روایت کنند که یهودیان به رسول خدا صلی الله علیه و آله که می‌رسیدند. مى گفتند: سام علیکم (سام در لغت عبرى به معنى مرگ است) و سپس پیش خود مى گفتند: چرا خداوند به این گفتار و درود از روى مکر و حیله ما را عذاب نمى کند؟ سپس این آیه «وَ إِذا جاؤُک حَیوْک بِما لَمْ یحَیک بِهِ اللَّهُ» نازل شد.

منابع