آیه 79 سوره آل عمران
<<78 | آیه 79 سوره آل عمران | 80>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
هیچ بشری را نرسد که خدا وی را به رسالت برگزیند و به او کتاب و حکمت و نبوت بخشد آن گاه به مردم گوید: مرا به جای خدا بپرستید، بلکه (پیغمبران بر حسب وظیفه خود به مردم گویند) خداشناس و خداپرست باشید چنانکه این حقیقت را از کتاب به دیگران میآموزید و خود نیز میخوانید.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
الحكم: حكم در اصل به معنى منع و قضاوت است. مراد از آن در آيه درك و فهم و جودت نظر مى باشد مثل: رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ. شعراء/ 83.
ربانيين: جمع ربانى، ربان وصف است، مثل عطشان به معنى تربيت كننده، «ياء» آن براى نسبت است و نيز بمعنى «مخصوص بخدا» نيز آمده است و الف و نون آن براى مبالغه است يعنى «بسيار مخصوص به رب».
تدرسون: درس مى خوانيد. درس به معنى پيوسته خواندن است، يك بار خواندن را درس نمى گويند.[۱]
نزول
محل نزول:
اين آيه همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۲]
شأن نزول:
«شیخ طوسى» گوید: از عبدالله بن عباس روايت شده كه گفت: سبب نزول آيه قومى از يهود بوده اند كه به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: آيا ما را به عبادت و پرستش خودت ميخوانى؟ همچنان كه مسيح ادعا كرده بود؟[۳][۴][۵].[۶]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«79» ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِباداً لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ
هيچ (پيامبر و) بشرى كه خداوند به او كتاب و حكم و نبوّت داده است، حقّ ندارد به مردم بگويد: به جاى خدا، بندگان من باشيد. بنابراين (شما دانشمندان اهلكتاب به طريق اولى چنين حقّى نداريد، بلكه بايد) به خاطر سابقهى آموزش كتاب و تدريسى كه داريد، ربّانى باشيد.
نکته ها
امتياز پيامبران بر ديگران آن است كه هر قدر بر تعداد ياران و مقدار قدرتشان افزوده شود، مردم را بيشتر به بندگى خدا دعوت مىكنند، و هرگز راه توحيد را عوض نمىكنند و تأكيد و هشدارشان بيشتر مىشود. امّا دعوت كنندههاى سودجو، در ابتدا با قيافهاى مقدّس مآبانه ودلسوزانه كار را شروع مىكنند، ولى پس از رسيدن به مسند قدرت، استبداد و خودمحورى را پىريزى مىكنند.
جلد 1 - صفحه 548
در روايات آمده است كه به بردگان خود، «عَبدى» نگوييد، بلكه «فَتى» بگوييد و بردگان نيز به مولاى خود «ربّى» نگويند، بلكه «سَيّدى» بگويند. «1»
اگر انبيا نبايد پرستش بشوند، حساب ديگران روشن است. اگر مواهب معنوى عامل عبوديّت نشود، حساب زرق و برق مادّى روشن است.
«رَبّانيّين» جمع «رَبّانى» به كسى گفته مىشود كه پيوند او با خدا محكم باشد و در فكر اصلاح و تربيت ديگران باشد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: درباره من دو گروه هلاك شدند: 1. پيروان افراطى كه مرا از حدّ بشرى بالا بردند. 2. دشمنان بىانصاف كه پيامبرى مرا قبول ندارند و من از هر دو گروه بيزارم. حضرت عيسى عليه السلام نيز اين هشدار را براى پيروان خود گوشزد كرده بود و نظير اين معنا را در نهجالبلاغه از حضرت على عليه السلام نيز شاهد هستيم.
همچنين فرمودند: «لاتَرفعونى فَوق حقّى فانّ اللّه تعالى اتّخذَنى عَبداً قبل ان يَتّخذَنى نَبيّاً» مرا از آنچه هستم بالاتر نبريد، همانا خداوند پيش از آنكه مرا پيامبر قرار دهد، بنده آفريده است. سپس اين آيه را تلاوت فرمودند. «2»
رسولخدا صلى الله عليه و آله دربارهى اين آيه فرمودند: هيچ مرد وزن مسلمان، آزاد يا بندهاى نيست مگر آنكه حقّ واجبى از خداوند بر گردن اوست و آن اينكه قرآن را فراگيرد و در قرآن تفكّر كند. «3»
پیام ها
1- استفاده نادرست ازموقعيّت، محبوبيّت ومسئوليّت، ممنوعاست. «ما كانَ لِبَشَرٍ»
2- كتاب و حكمت و نبوّت، انسان را از بشر بودن خارج نمىكند. «ما كانَ لِبَشَرٍ»
3- هدف انبيا، تنها نجات بشر از شرك نيست، بلكه رشد او تا مرحلهى ربّانى شدن است. «كُونُوا رَبَّانِيِّينَ»
«1». تفسير قرطبى.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». مستدرك، ج 4، ص 323.
جلد 1 - صفحه 549
4- راه ربّانى شدن، علمِ دين و درس كتاب است، نه تصوّف و چلّه نشينى. «1»
«رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ ...»
5- اگر تعليم و تعلّم و درس، انسان را ربّانى نكند، در واقع آن علم، علم نبوده است. «2» «رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ ...»
6- علماى ربّانى، مفسّران واقعى قرآن هستند. «كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ»
7- تعليم و تدريس كتب آسمانى، بايد هميشگى باشد. «كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ ... تَدْرُسُونَ»
8- معلّمى، شغل انبياست. «تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- پرش به بالا ↑ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 2، ص 693.
- پرش به بالا ↑ صاحب مجمع البيان گويد: ابورافع القرظى از يهوديان و نيز رئيس وفد نجران از مسيحيان به پيامبر اسلام گفتند: يا محمد تو ميخواهى كه ما تو را پرستش كنيم و خداى خود قرار بدهيم. پيامبر فرمود: به خدا پناه مى برم از عبادت غيرخدا و من براى اين كار مبعوث نشده ام. سپس اين آيه نازل گرديد، چنانكه ابن عباس و عطا گفته اند. مقاتل و ضحاك گويند: درباره مسيحيان نجران نازل شده و نيز گويند مردى نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: يا رسول الله بر تو سلام ميكنيم همچنانى كه به يكديگر سلام مى كنيم آيا نبايد به تو سجده نمائيم؟ پيامبر فرمود: سجده بر غيرخدا جائز نيست ولى نسبت به پيامبر خويش احترام كنيد و حق وى را بشناسيد.
- پرش به بالا ↑ عبدالرزاق در تفسير خود و نيز صاحب كشف الاسرار از حسن بصرى نقل نمايند كه مردى نزد پيامبر آمد و گفت: اجازه بده تو را سجده كنم كه بالاتر از سلام كردن است. پيامبر او را از اين كار منع فرمود.
- پرش به بالا ↑ ابن اسحق و بيهقى نيز آن را از ابن عباس روايت كرده اند.
- پرش به بالا ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 129.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.