Say, ‘Will you, then, bid me to worship other than Allah, O you ignorant ones?!’
Say: What! Do you then bid me serve others than Allah, O ignorant men?
Say (O Muhammad, to the disbelievers): Do ye bid me serve other than Allah? O ye fools!
Say: "Is it some one other than Allah that ye order me to worship, O ye ignorant ones?"
معانی کلمات آیه
«أَفَغَیْرَ اللهِ ...»: مشرکان با لحنی آمرانه و بدون ذکر دلیل و منطق از پیغمبر میخواستند بتهای ایشان را پرستش نماید تا بدو ایمان بیاورند و از او پیروی کنند.
نزول
شأن نزول آیات 64 تا 66:
از امام زین العابدین علیهالسلام و سدى روایت شده که جماعت قریش نزد ابوطالب آمدند در حالتى که پیامبر هم نزد وى بود. گفتند: اى ابوطالب ما از برادرزاده ات انصاف میخواهیم.
ابوطالب گفت: منظور شما از انصاف چیست که میخواهید او مراعات کند؟ گفتند: او از ما دست بردارد ما نیز از او دست برداریم. او با ما سخن نگوید ما نیز با او سخن نگوئیم. او با ما مبارزه و مقاتله نکند ما نیز با او مقاتله و مبارزه نکنیم. اگر چه این درخواست ما موجب دورى قلب ها از یکدیگر و موجد کینه و بغض خواهد گردید. ابو طالب به پیامبر گفت: اى برادرزاده من سخنان آنها را شنیدى؟
پیامبر فرمود: اى عمّ بزرگوار اگر این خویشاوندان من بخواهند انصاف را رعایت نمایند نشانه رعایت آن اجابت دعوت من و پذیرفتن پند و اندرز من است زیرا خداوند به من امر فرموده که آنان را به دین حنیف ملت ابراهیم دعوت نمایم هر کس چنین دعوتى را اجابت نمود خدا از او خشنود خواهد شد و او را در بهشت جاویدان خود جاى خواهد داد و هر کس دعوت حق را نپذیرفت و عصیان ورزید با او مبارزه و مقاتله خواهم کرد تا این که خداوند میان ما و آنها حکم و داورى کند زیرا او بهترین داوران و قضاوتکنندگان است.
سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله به اینجا که رسید، قریش همگى گفتند: اى ابوطالب به برادرزاده ات بگو که از شتم و بدگوئى خدایان ما دست بردارد و آنها را به بدى یاد نکند سپس آیه 64 نازل گردید.[۱]
حسن بصرى گوید: مشرکین به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گفتند: آیا آباء و اجداد تو در گمراهى بوده اند؟ سپس این آیات در جواب آنها نازل گردید.[۲] سبب نزول این آیات در سوره کافرون نیز آمده است.
و قطعاً به تو و به كسانى كه (از پيامبران) پيش از تو بودهاند وحى شده است كه: «اگر شركورزى بدون شك عمل تو تباه مىشود و قطعاً از زيانكاران خواهى شد.»
جلد 8 - صفحه 197
نکته ها
شركِ بعد از توحيد، عبادات را محو مىكند. در اين آيه، شرك و در آيهى 217 سورهى بقره ارتداد سبب حبط عمل معرّفى شده است. «وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»
گرچه مخاطب اوليه در اين آيات، شخص پيامبر است، امّا همه مردم در اين امور با پيامبر شريكند و خطاب خداوند به پيامبر از جهت اهميّت موضوع است كه حتّى اگر پيامبر هم لحظهاى شرك ورزد اعمالش تباه خواهد شد و زيان خواهد كرد و يا از باب به در مىگويد تا ديوار بشنود.
قُلْ أَ فَغَيْرَ اللَّهِ: بگو اى پيغمبر از روى انكار آنان كه تو را به دين خود دعوت كنند، آيا غير خداى را، تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ: امر مىكنيد مرا پرستش كنم بعد از آنكه اين همه دلايل واضحه دلالت كند بر قوت و قدرت او سبحانه. أَيُّهَا الْجاهِلُونَ:
«1» منهج الصادقين، ج 8، ص 115.
جلد 11 - صفحه 266
اى نادانان به عواقب امور خود، و به عجز معبودان خود در رسانيدن نفع و ضرر و ديدن و شنيدن.
و نجات ميدهد خدا آنانرا كه پرهيزكار شدند بسبب رستگاريشان نميرسد بايشان بدى و نه ايشان اندوهناك مىشوند
خدا آفريننده همه چيز است
جلد 4 صفحه 508
و او بر همه چيز نگهبان و كارگزار است
براى او است كليدهاى آسمانها و زمين و آنها كه كافر شدند بآيتهاى خدا آن گروه آنها زيانكارانند
بگو آيا پس غير خدا را امر ميكنيد بمن كه بپرستم اى نادانان
و هر آينه بتحقيق وحى شد بتو و بآنانكه بودند پيش از تو كه اگر مشرك شوى هر آينه باطل خواهد شد عملت و هر آينه خواهى بود البته از زيانكاران
بلكه خدا را پس بپرست و بوده باش از شكرگزاران.
تفسير
خداوند سبحان بعد از تهديد كفار نويد داده است اهل ايمان و تقوى را بنجات از آتش جهنم براى فلاح و رستگارى ايشان در دنيا بأعمال صالحه و اجتناب از معاصى كبيره و اصرار بر صغيره و آنكه نميرسد به آنان بهيچ وجه شدّت و مكروهى و نه آنها محزون مىشوند در روزى كه غير آنها محزون خواهند شد و خداوند خالق تمام موجودات و نگهبان و نگهدار و متصرّف و مدبّر امور آنها است و هر كس را بمقام لايق خود خواهد رسانيد در دست او است كليدهاى خزانههاى آسمانها و زمين و هر كس را بقدر قابليّت او عطا مى- فرمايد از نعمت و روزى و رحمت و كفار زيانكارانند كه نعيم بهشت را از دست داده و عذاب جهنّم را خريدارى نمودهاند و در جوامع نقل نموده كه اهل شرك به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله گفتند تو بعضى از خدايان ما را قبول كن ما بخداى تو ايمان مى- آوريم لذا خداوند فرموده بآنها بگو مرا امر بعبادت غير خداى يگانه ميكنيد اى نادانان و بتحقيق وحى شد بتو و ساير انبياء قبل هر يك در زمان خودش كه اگر در عبادت خداى يگانه غير او را شريك كنى عملت باطل ميگردد و قبول نخواهد شد و البته چنين كسى از زيانكاران ميباشد پس عبادت كن خدا را بدون دخالت غير و بوده باش از شكرگزاران نعم حق بر خود و خانوادهات و معلوم است كه خطاب به پيغمبر اكرم شده براى تأديب و تعليم امّت والا ساحت مقدّس نبوى اجلّ از احتياج باين تكاليف است چنانچه در روايت قمى ره از امام صادق عليه السّلام بيان شده و از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه مراد آنستكه اگر با ولايت على عليه السّلام امر بولايت احدى نمائى بعد از خودت عملت باطل ميشود و از زيانكاران خواهى بود و در كافى از امام صادق عليه السّلام اينمعنى تأييد شده و آنكه مراد از بل اللّه فاعبد و كن من الشّاكرين اطاعت
جلد 4 صفحه 509
خدا و شكر بر آنستكه خداوند برادر و پسر عمّش را معاضد و كمك براى او قرار داد و الحمد للّه على ما انعمنا به من ولايته.
أَيُّهَا الجاهِلُونَ همين نحوي که اشرف صفات حميده علم است همين نحو بدترين صفات خبيثه جهل است زيرا منشأ كليه عقايد فاسده از شرك و كفر و ضلالت و منبع جميع صفات خبيثه و موجب جميع اعمال سيئه جهل است زيرا جهل تاريكي قلب است و قلب که تاريك و ظلماني باشد هيچ از حقايق را درك نميكند و ظلمات يوم القيمة همين جهل است بعكس علم که چراغ قلب است و تمام حقايق را درك ميكند و مكشوف ميشود
«العلم نور يقذفه اللّه في قلب من يشاء».
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 64)- از مجموع آنچه در باره شاخههای توحید در آیات گذشته ذکر شد به خوبی میتوان نتیجه گرفت که توحید در عبادت یک حقیقت غیر قابل انکار است، تا آنجا که هیچ انسان فهمیده و عاقلی نباید به خود اجازه دهد که در برابر بتها سجده کند، لذا به دنبال آن با لحنی قاطع و تشدد آمیز میگوید: «بگو: آیا به من
ج4، ص242
دستور میدهید که غیر خدا را بپرستم ای جاهلان»؟! (قُلْ أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیُّهَا الْجاهِلُونَ).
این سخن مخصوصا با توجه به این که کفار و مشرکان گاهی پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله را دعوت میکردند که خدایان آنها را احترام و پرستش کند، و یا حد اقل از عیبجوئی و انتقاد نسبت به بتها بپرهیزد مفهوم عمیقتری پیدا میکند، و با صراحت اعلام میدارد که مسأله توحید و نفی شرک مطلبی نیست که بتوان بر سر آن معامله و سازش کرد، شرک باید در تمام چهرههایش درهم کوبیده شود و از صفحه جهان محو گردد!
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: