آیه 35 سوره جاثیة
<<34 | آیه 35 سوره جاثیة | 36>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
این عذاب شما کیفر آن است که به آیات خدا تمسخر کردید و مغرور زندگانی دنیا شدید. پس کافران امروز از آتش دوزخ رهایی ندارند و هیچ عذر و توبه ایشان نپذیرند.
این [عذاب] برای این است که شما آیات خدا را به مسخره گرفته اید و زندگی دنیا، شما را فریفت؛ پس امروز نه آنان را از آتش بیرون آورند و نه از آنان می خواهند که [برای به دست آوردن خشنودی خدا] عذرخواهی کنند.
اين بدان سبب است كه شما آيات خدا را به ريشخند گرفتيد و زندگى دنيا فريبتان داد. پس امروز نه از اين [آتش] بيرون آورده مىشوند، و نه عذرشان پذيرفته مىگردد.
و اين به كيفر آن است كه آيات خدا را به مسخره مىگرفتيد و زندگى دنيوى شما را بفريفت. پس امروز از اين آتش كسى بيرونشان نبرد و كسى عذرشان را نپذيرد.
این بخاطر آن است که شما آیات خدا را به مسخره گرفتید و زندگی دنیا شما را فریب داد! «امروز نه آنان را از دوزخ بیرون میآورند، و نه هیچگونه عذری از آنها پذیرفته میشود!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- يستعتبون: عتبى: رضايت و خوشنودى. اعتاب: راضى كردن. استعتاب: طلب رضايت.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ «35»
اين به خاطر آن است كه شما آيات خدا را مسخره گرفتيد و زندگى دنيا مغرورتان كرد. پس امروز نه از آتش دوزخ خارج مىشوند و نه از آنان خواسته مىشود كه رضايت خدا را بخواهند.
نکته ها
«استعتاب» به معناى درخواست چيزى است كه رنج و غم را برطرف كند، نظير عذرخواهى.
در اين چند آيهاى كه گذشت جلوهاى از دادگاه قيامت ترسيم شده است:
1. همه در قيامت جمع مىشوند. «يَجْمَعُكُمْ»
2. باطل گرايان در آن روز خسارت خود را مىبينند. «يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ»
3. هر امّتى به سوى كتابش خوانده مىشود. «كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَا»
4. كتاب، گواه بر رفتار است. «هذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ»
5. مردم دو دسته شده، گروهى در رحمت و گروهى اهل دوزخند.
6. به دوزخيان دلايل كيفر تفهيم مىشود. فَاسْتَكْبَرْتُمْ ... اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ
7. كيفر متناسب با جرم است. «نَنْساكُمْ كَما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا»
8. عوارض و آثار سوء گناهان دامنگير مىشود و راه خروج و عذرخواهى بسته است.
مهمترين عامل بدبختى، مغرور شدن به دنيا و تمسخر و تشكيك است.
جلد 8 - صفحه 543
پیام ها
1- دليل كيفر را به مجرم بگوييد. ذلِكُمْ بِأَنَّكُمُ ...
2- به زندگى دنيا، دلشاد و مغرور و سرمست شدن، انسان را به استهزاى حقايق مىكشاند. «اتَّخَذْتُمْ آياتِ اللَّهِ هُزُواً»
3- از دنيا انتقاد نشده، بلكه از مغرور شدن به آن انتقاد شده است. «غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا»
4- براى كسانى كه مكتب آسمانى را تحقير و استهزا كنند نه راه نجات است و نه راه عذرخواهى و عذرپذيرى. لا يُخْرَجُونَ ... لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ذلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (35)
ذلِكُمْ بِأَنَّكُمُ: آن عذاب بىشمار به سبب آنست كه شما، اتَّخَذْتُمْ آياتِ اللَّهِ هُزُواً: فراگرفتيد آيات خدا و دلايل قدرت او را استهزاء و سخريه نماينده و بازيچه، وَ غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا: و فريفته گردانيد شما را زندگانى دنيا، يعنى به دنياى فانى فريب خورديد و از حيات باقى غافل شديد، فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْها: پس امروز بيرون آورده نشويد از آتش جهنم، وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ: و نه ايشان طلب كرده شوند به چيزى كه موجب رضاى پروردگار باشد از كسب طاعت و عبادت تا موجب تخفيف عذاب ايشان شود، زيرا آخرت سراى جزاست نه عمل، بنابراين چارهاى نخواهد داشت.
تنبيه: آيه شريفه تهديد عظيمى است نسبت به كسانى كه استهزاء و سخريه نمايند فرامين الهى و آيات سبحانى را و مغرور شوند به زندگانى دنيا، لا جرم خود را از سعادت ابديه محروم و به عذاب سرمديه گرفتار كردند كه خلاصى از آتش براى آنها نخواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَ فَلَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَ كُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِينَ (31) وَ إِذا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيها قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلاَّ ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ (32) وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (33) وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرِينَ (34) ذلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (35)
فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمِينَ (36) وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (37)
ترجمه
و اما آنانكه كافر شدند خدا بآنها گويد آيا پس نبود آيتهاى من كه خوانده ميشد بر شما پس سركشى و تكبّر كرديد و بوديد گروهى گناهكاران
و چون گفته شد همانا وعده خدا حق است و قيامت نيست شكى در آن گفتيد نميدانيم چيست قيامت گمان نميكنيم مگر گمان ضعيفى و نيستيم ما يقين دارندگان
و ظاهر شد براى آنها بديهاى آنچه كردند و احاطه نمود بآنها جزاى آنچه بودند كه بآن استهزاء مينمودند
و گفته شود كه امروز واگذاريم شما را همچنانكه واگذارديد
جلد 4 صفحه 643
ملاقات امروزتان را و جاى شما آتش است و نباشد برايتان يارى كنندگانى
اين براى آنست كه شما گرفتيد آيتهاى خدا را باستهزاء و فريب داد شما را زيور زندگانى دنيا پس امروز بيرون آورده نميشوند از آن و نه بآنها دستور رسد كه عذرخواهى نمايند
پس مر خدا را است ستايش پروردگار آسمانها و پروردگار زمين پروردگار جهانيان
و براى او است بزرگى و بزرگوارى در آسمانها و زمين و او است ارجمند درستكردار.
تفسير
بيان حال كفّار مسبوق بذكر است در قيامت كه بعد از اتمام حجّت از خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بر آنها بتلاوت آيات قرآن و ظهور اعجاز آن براى آنان باز اصرار بر كفر و معصيت داشتند در دنيا و صريحا اظهار شك و ترديد در معاد مينمودند و آنروز قبح اعمال آنها برايشان آشكار ميگردد بلكه بصور قبيحه مجسّم ميشود و جزاى كردارشان كه استهزاء بآيات الهيّه بود بر آنها احاطه مينمايد و آن عذابهاى گوناگون جهنّم است و از طرف خداوند بآنها گفته ميشود امروز ما شما را بحال شخص فراموش شده واگذار در جهنّم مينمائيم چنانچه شما هم در دنيا امروز را بحال فراموشى واگذار نموديد و تهيّه و تداركى براى آن نديديد و اعتنائى بآن نداشتيد جايگاه ابدى شما آتش جهنّم است و هيچ ناصر و معينى نداريد كه بتواند با شما مختصر كمكى كند چون شما در دنيا به پيغمبر و ائمه اطهار استهزاء مينموديد و زيور و زينت زندگانى دو روزه دنيا شما را فريب داده بود و كاملا سرگرم بجمال بىمثال او شده بوديد و ابدا بياد آخرت نبوديد پس آنان امروز بايد بدانند كه ديگر از آتش بيرون نمىآيند و تا خدا خدائى ميكند بايد بسوزند و بسازند و ديگر جاى توبه و انابه و عذرخواهى براى آنها باقى نمانده لذا در اين باب بآنها پيشنهادى نميشود و بهيچ وجه پوزش آنها پذيرفته نخواهد شد پس بايد دانست كه ستايش و پرستش لايق و سزاوار خداوندى است كه خالق و مربّى و نگهدار عالم و عالميان و منعم حقيقى ايشان است نه غير او و بزرگى و بزرگوارى و فرمانروائى زيبنده و در خور او است نه جز او چون آثار قدرت و عظمت او در تمام عالم ظاهر و هويدا است و كسى را نميرسد كه در برابر بزرگى و عظمت او تكبّر و بزرگ منشى نمايد و اگر بنمايد در جهنّم جايگير خواهد شد چنانچه در حديث قدسى بآن اشاره
جلد 4 صفحه 644
شده است و خداوند عزيز است كه هيچ كس هيچ وقت بر او غالب نشود و حكيم است كه جز بر وفق حكمت و مصلحت حكم نكند پس حمد و ثناى او واجب و تكبير و تعظيم او لازم و اطاعت و عبادت او فرض و حتم است و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره جاثيه را قرائت نمايد ثوابش آنستكه هرگز آتش جهنّم را نمىبيند و زفير و شهيق آنرا نميشنود و با محمّد صلّى اللّه عليه و آله محشور خواهد بود فالحمد و الشكر للّه ربّ العالمين.
جلد 4 صفحه 645
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ذلِكُم بِأَنَّكُمُ اتَّخَذتُم آياتِ اللّهِ هُزُواً وَ غَرَّتكُمُ الحَياةُ الدُّنيا فَاليَومَ لا يُخرَجُونَ مِنها وَ لا هُم يُستَعتَبُونَ (35)
اينکه عذاب شما و جايگاه شما در آتش براي اينکه است که بآيات الهي استهزاء كرديد و مسخره نموديد و فريب داد شما را زندگاني دنيا پس امروز بيرون نمي شوند از آتش و نه از آنها پذيرفته ميشود عذرهايي که ميآورند.
ذلِكُم اينکه پيش آمد شما بِأَنَّكُمُ سببش و منشأش براي اينکه است که شما در دنيا اتَّخَذتُم گرفتيد آياتِ اللّهِ قرآن مجيد و معجزات انبياء و فرستادگان خدا را:
هُزُواً گفتيد قرآن افترا است و معجزات سحر است و رسولان الهي كاذب و ساحر و مجنون هستند.
وَ غَرَّتكُمُ الحَياةُ الدُّنيا گول اينکه چهار روزه دنيا را خورديد و گمان كرديد هميشه در دنيا هستيد و صاحب قوة و قدرت و جاه و منصب و مقام و عزت و رياست هستيد تا اينجا خطاب باهل نار است سپس خداوند خبر ميدهد از حال آنها ميفرمايد:
فَاليَومَ لا يُخرَجُونَ مِنها پس امروز ديگر بيرون نميشوند از آتش.
وَ لا هُم يُستَعتَبُونَ و عذرهاي آنها و تقاضاهاي آنها پذيرفته نميشود که بگويند: رَبِّ ارجِعُونِ لَعَلِّي أَعمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكتُ يا : رَبَّنا أَخرِجنا مِنها فَإِن عُدنا فَإِنّا ظالِمُونَ يا بگويند: لِيَقضِ عَلَينا که بميريم، يا گردن ديگران بيندازند و بگويند: هؤُلاءِ أَضَلُّونا يا تخفيف عذاب:عليهبه «يُخَفِّف عَنّا يَوماً مِنَ- العَذابِ» يا اعذار ديگر و گفتيم آنچه در قرآن يا لسان اخبار بنحو اخبار است قابل تخلف نيست زيرا مستلزم كذب ميشود و آنچه بنحو وعيد است ممكن است تخلف پيدا كند زيرا خلف وعيد قبيح نيست خلف وعد قبيح است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 35)- اما چرا و به چه دلیل شما گرفتار چنین سرنوشتی شدید؟ «این به خاطر آن است که آیات خدا را به سخریه گرفتید و زندگی دنیا شما را مغرور کرد»
ج4، ص420
(ذلِکُمْ بِأَنَّکُمُ اتَّخَذْتُمْ آیاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا).
و در پایان آیه بار دیگر آنچه را که در آیه قبل آمده بود به تعبیر دیگری تکرار و تأکید کرده، میگوید: «پس امروز آنها از آتش دوزخ خارج نمیشوند، و هیچ گونه عذری از آنها پذیرفته نیست» (فَالْیَوْمَ لا یُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ).
در آنجا سخن از مأوی و جایگاه ثابت آنها بود و در اینجا سخن از عدم خروج آنها از دوزخ است، در آنجا میفرمود یاوری ندارند، و در اینجا میگوید عذری از آنها از دوزخ است، در آنجا میفرمود یاوری ندارند، و در اینجا میگوید عذری از آنها پذیرفته نمیشود، و در نتیجه راه نجاتی برای آنها نیست.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص120
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم