آیه 114 سوره طه
<<113 | آیه 114 سوره طه | 115>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس بلند مرتبه است و بزرگوار خدایی که به حق و راستی پادشاه ملک وجود است و تو (ای رسول) پیش از آنکه وحی قرآن تمام و کامل به تو رسد تعجیل در (تلاوت و تعلیم) آن مکن و دائم بگو: پروردگارا بر علم من بیفزا.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يقضى: قضاء در آيه به صيغه مجهول به معنى تمام شدن است.[۱]
نزول
بعضى از مفسرین گویند: علت نزول آیه چنین بوده که وقتى که جبرئیل آیات را بر پیامبر نازل مینمود، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از شدت علاقه به آیات، قبل از اتمام و پایان یافتن آن با جبرئیل قرائت میکرد و بعضى گفته اند: مراد این آیه آنست که تا تمام آیات قرآن را نشنوى و ندانى براى اصحاب خود مگو[۲].[۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً «114»
پس (بدان كه) بلند مرتبه است خداى فرمانرواى بر حقّ، و تو (اى پيامبر!) بر خواندن قرآن پيش از آنكه وحى آن بر تو پايان يابد شتاب مكن و بگو: پروردگارا! علم مرا زياد كن.
نکته ها
از عبارت «لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ» «1» بهدست مىآيد كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله مجموعه آيات قرآن را مىدانسته و آن را پيشخوانى مىكرده است واين خود دليل روشنى است بر آنكه قرآن مجيد دو بار بر پيامبر نازل شده است، يكبار به صورت دفعى و بار ديگر به شكل تدريجى و آنچه را پيامبر در نزول دفعى در شب قدر دريافت كرده بوده، در هنگام نزول تدريجى، قبل از وحى مىخوانده است. «2»
ميان شتابزدگى و عجله از يك طرف و سرعت و سبقت كه در قرآن با عباراتِ «سارِعُوا» «3»، «سابِقُوا» «4» مورد ستايش و دستور قرار گرفته از طرف ديگر، تفاوت و اختلاف اساسى وجود دارد. حُسن سرعت و سبقت در جايى است كه تمام مسائل محاسبه و تنظيم شده باشد، لذا نبايد فرصت و وقت را از دست داد، ولى شتابزدگى و عجله در جايى است كه هنوز موعد انجام نرسيده و يا نياز به تكميل و بررسى است، از اين روى مىبايست درنگ كرد.
سرچشمهى عجله و شتاب، گاه امور منفى چون كم صبرى، غرور و اظهار وجود است كه
«1». نظير اين عبارت در سوره قيامت، آيه 18 نيز آمده است. «لاتحرّك به لسانك لتعجل به»
«2». تفسير الميزان.
«3». آلعمران، 133.
«4». حديد، 21.
جلد 5 - صفحه 396
البتّه اين صفات، مذموم، و از ذات مقدّس نبوى به دور است، و گاهى به خاطر شدّت عشق و علاقه به دريافت مطلب و دلسوزى براى حفظ چيزى است، كه در اين صورت امر نيكويى به شمار مىرود و تعجيل پيامبر صلى الله عليه و آله در وحى از اين جهت بوده است، يعنى دريافت عاشقانه، و هيجان و نگرانى براى حفظ وحى.
خداوند، حضرت موسى عليه السلام را براى آموزش در اختيار حضرت خضر گذاشت، لذا موسى عليه السلام از او كسب اجازه كرد كه «هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً» «1» آيا اجازه مىدهى كه من همراه و پيرو تو باشم تا از آنچه آموختهاى به من نيز بياموزى؟ امّا تعليم و آموزش پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را ذات مقدّس الهى بر عهده گرفت و به او فرمود: «قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً» بگو: پروردگارا! علم مرا زياد كن.
اوّلين معلّم، خداوند علّام و عليم است، «عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ» «2»، «الرَّحْمنُ، عَلَّمَ الْقُرْآنَ عَلَّمَهُ الْبَيانَ» «3» پس علم را از او بخواهيم. «رَبِّ زِدْنِي عِلْماً»
در حديث آمده است كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: اگر روزى بر من بگذرد و در آن بر علم من افزوده نشود، آن روز براى من مبارك نيست. «4»
پیام ها
1- آفرينش بىهدف و انسان رها نيست، زيرا بيهودگى وبىهدفى در شأن خدا نيست. «فَتَعالَى اللَّهُ»
2- ذات مقدّس الهى را از هر فكر و انديشهاى برتر و افعال او را از هر امر باطل، پاك ومنزّه بدانيم. «فَتَعالَى اللَّهُ»
3- حكومت حكيمانه، حقيقى، مطلق ومنحصربهفرد، از آنِ خداست. «الْمَلِكُ الْحَقُّ»
4- پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله عاشقانه طالب شنيدن و گرفتن وحى بود. «لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ»
5- فراگيرى هر چيزى به تناسب خود آدابى دارد. «لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ»
«1». كهف، 66.
«2». بقره، 31.
«3». الرحمن، 1- 3.
«4». تفسير نورالثقلين.
جلد 5 - صفحه 397
6- نهىها وعتابهاى قرآن نسبت به پيامبر، نشانهى صداقت پيامبر است وگرنه كسى خود را مورد نهى وعتاب قرار نمىدهد. «لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ»
7- در بيان قوانين الهى، بايد به شرايط زمانى توجّه كرد. لا تَعْجَلْ ... قَبْلِ أَنْ يُقْضى
8- علم را از عالم حقيقى طلب كنيم. «رَبِّ زِدْنِي عِلْماً»
9- براى علم و دانش نهايتى نيست و فارغ التحصيل معنا ندارد. «زِدْنِي عِلْماً»
10- علم حقيقى، قرآن مجيد است. «لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ- وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً»
11- اگر كسى را از چيزى نهى مىكنيم، در مقابل، راه صحيح و حقّ را هم به او نشان دهيم. «لا تَعْجَلْ- قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً»
12- افزون طلبى در كمالات ارزش است. «رَبِّ زِدْنِي عِلْماً»
13- علم، وسيلهى رشد انسانهاست. «رَبِّ زِدْنِي عِلْماً»
14- علمى داراى ارزش و اعتبار است كه همراه با فراگيرى آن، ظرفيّت انسان نيز زياد شود و رشد كند. «زِدْنِي عِلْماً»، نه، «زد علمى»
15- اگر چه خداوند مىتواند بدون دعا هم لطف كند، ولى از پيامبرش مىخواهد كه دعا نمايد. «قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً»
16- در دعا از كلمه ربّ و ربوبيّت خدا استمداد كنيم. «رَبِّ زِدْنِي عِلْماً»
17- جز خداوند، علم همه حتّى علم پيامبر محدود است. «رَبِّ زِدْنِي عِلْماً»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- پرش به بالا ↑ تفسیر روض الجنان یا روح الجنان.
- پرش به بالا ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص531.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.