علی بن ریان بن صلت قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: علی بن ریان بن صلت قمی، اثر علی بن ریان ب...' ایجاد کرد)
 
جز
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
'''علی بن ریّان بن صلت اشعری قمی''' (حدود ۲۰۰ - ۲۷۰ ق) [[محدث|محدّث]] مورد اعتماد [[شیعه|شیعی]] و از نمایندگان [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] علیه السلام و از اصحاب [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام عسکری]] علیه السلام است. در میان شاگردان او چهره هاى بسیار مشهور و برجسته اى مانند [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى]] و [[علی بن ابراهیم قمی|على بن ابراهیم قمى]] نیز دیده مى شوند که از نشانه هاى موقعیت و پایگاه بلند على بن ریان در دانش [[حدیث]] و معارف [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام می باشد. كتاب «منثور الاحاديث» از جمله آثار علمى اوست.
  
 +
==زندگی‌نامه==
  
 +
تاریخ تولد علی بن ریّان چندان روشن نیست و دانشمندان دانش تراجم کمتر به آن پرداخته اند. ولی مطابق با پاره ای از شواهد در اوائل سده سوم متولد گردیده است.<ref> رجوع شود به ابوالحسن ربانى سبزوارى،"على بن ریان بن صلت قمى"، ستارگان حرم، جلد ۹ </ref> پدرش، [[ریان بن صلت|ابوعلی ریّان بن صلت]] (م. حدود ۲۶۵ ق) از راویان بلندپایه [[شیعه]] بود که در پی وداع غمگینش با [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] علیه السلام عازم [[بغداد]] و [[کوفه]] شد و پس از آن به [[قم]] آمد و با سلسله جلیل القدر اشعریان قم رابطه نزدیکی یافت و لقب «اشعری» گرفت. احتمالاً هنگامی که پدرش پیش از وفات امام رضا علیه السلام (م ۲۰۳ ق) از مرو عازم بغداد بود، وی کودکی بیش نبود.
  
 +
در منابع معتبر، هرچند گزارش دقیقی از دخالت پدرش در تربیت او دیده نمی شود، اما در موارد اندکی دیده شده که وی از پدرش نقل [[حدیث]] کرده است. همچنین به دلیل اینکه برخی از شاگردان پدرش نزد او نیز شاگردی نموده اند، گمان می رود که عامل اصلی در پرورش او، اشارات و راهنمایی های پدرش بوده است.
  
==على بن ريان بن صلت قمى ==
+
علی بن ریّان بخش عمده ای از تحصیلات خود را در بغداد و کوفه گذراند و در [[فقه]] و حدیث به حدّ کمال رسید. با اینکه وی در عصر [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] علیه السلام فردی میان سال بود، اما موفقیت های علمی و صداقت او در گفتار سبب شدند تا مورد توجه آن امام علیه السلام قرار گیرد و به عنوان وکیل آن حضرت برگزیده شود. وی در مسائل فقهی، مکاتبات متعددی با امام هادی علیه السلام انجام داده و گاهی به سبب فشارهای سیاسی، نام آن امام را به صراحت در مکاتباتش ذکر نمی کرده و تنها به جمله «کتبتُ الی الماضی الاخیر» اکتفا نموده است.
  
'''امين روايت'''
+
ممکن است وی در مدت وکالتش، سفرهایی به [[سامرا|سامرّاء]] داشته و از نزدیک با امام هادی علیه السلام ملاقات نموده باشد، اما در این باره گزارشی نرسیده است. همچنین درباره مکاتبه او با [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسکری]] علیه السلام نیز گزارشی دیده نشده است.
  
پيشگفتار
+
علی بن ریّان صلت ظاهرا در اواخر سده دوم یا در آغاز سده سوم حدود ۲۷۰ ه در قم وفات یافت. از آنجا که این [[محدث]] بزرگوار از یاران حضرت امام حسن عسکرى علیه‌السلام به شمار مى رود، ظاهراً تا سال ۲۶۰ که هنگام رحلت جانگداز امام عسکرى علیه‌السلام است، در قید حیات بوده؛ ولى بعد از این تاریخ معلوم نیست در چه سالى از دنیا رفته است. یکى از شاگردان او [[علی بن ابراهیم قمی|على بن ابراهیم قمى]]، تا سال ۳۰۷ زنده بود. شاید با توجه به این نشانه ها، بتوان گفت: ایشان  در اواخر سده سوم هجرت وفات یافته اند. محل دفن ایشان نیز در پرده ابهام قرار دارد، شاید همانند بسیارى از محدثان قمى در جوار [[حضرت معصومه]] به خاک سپرده شده باشد. 
  
يكى از شگفتى هاى تاريخ بشرى، پيشرفت سريع و برق‌آساى [[اسلام]] است؛ چه در اندك زمانى مرزهاى جزيرة العرب را درنورديد و قلمرو وسيعى از معموره خاكى را فتح كرد. اين ترقى بهت‌آور، در گرو علل و اسباب گوناگونى است كه در جايگاه خويش بايد مورد عنايت پژوهشگران قرار گيرد.
+
==اساتید و شاگردان==
 +
على بن ریان در زمینه فراگیرى آموزه هاى دینى که مربوط به حوزه عملى و رفتارى یک انسان مسلمان است، تلاش پیگیرى داشت. او همانند سایر [[محدث|محدثان]] برخاسته از خاندان با شرف و دانش پرور اشعرى، روح و جان خویش را با تحصیل دانش [[حدیث|حدیث]] جلا و صفایى تازه بخشید. در این راستا وى از شهر [[قم]] به [[مدینه]] و یا [[سامرا]] به محضر [[امامان معصوم]] شیعه علیهم‌السلام مى شتافت، تا اخبار و روایات را از محضر آنان دریافت کند. علاوه بر امامان علیهم‌السلام وى از محضر جمعى از یاران امامان و استادان مسلم حدیث نیز استفاده برد و از خرمن دانش و فقه آنان بهره مند گشته است، از جمله:
  
يكى از اين اسباب و عوامل تلاش ها و كوشش هاى هوشمندانه و افتخارآميزى است كه دانشوران مكتب [[وحى]] آن را در راه نشر و گسترش سخنان جذاب و انسان‌ساز رهبران عالى‌قدر اسلام، [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله و خاندان عصمت و طهارت علیهم‌السلام به كار بردند. انوارى كه با جامع نگرى خود «رشد» جامعه را به ارمغان آورده است. در اين قلمرو، محدثانِ فرهيخته شيعه نيز به نوبه خويش رنج ها برده اند و سفرهاى سختى را به جان خريده اند تا بتوانند از سرچشمه هاى دانش كوير دل تشنگان را سيرآب كرده و منابع اصلى استنباط [[احكام]] را به نسل هاى بعد از خويش انتقال دهند.
+
*۱- پدر بزرگوارش: [[ریان بن صلت|ریان بن صلت]]؛
  
در اوائل سده سوم هجرى، در يكى از خاندان رفيع و پرآوازه [[شيعه]] در [[قم]]، كودكى چشم به جهان گشود، كه نام مبارك «على» را برايش برگزيدند. چون اين كودك در خاندان اشعرى پا به عرصه هستى نهاد، «اشعرى» لقب يافت و نيز از آنجا كه در قم مى زيست در اين شهر بالندگى يافت و به «قمى» شهره گشت.
+
*۲- احمد بن خلف؛<ref> معجم رجال الحدیث، ج ۱۲، ص ۲۵.</ref>
  
تاريخ تولد وى چندان روشن نيست و دانشمندانِ دانش تراجم كمتر به آن پرداخته اند. شايد بتوان گفت - چنان كه پيشتر اشاره كرديم - در اوائل سده سوم متولد شده باشد. پاره اى از شواهد نيز، كه در آينده روشن خواهد شد، اين سخن را تأييد و تقويت مى كند.<ref> رجال، نجاشى، ص 198، طبع داورى [[قم]]؛ خلاصه الاقوال، ص 99؛ رجال، طوسى، ص 419 و 433؛ مستدرك الوسائل، طبع قديم، ج 3، ص 628؛ بهجة الآمال، ج 5، ص 442، طبع بنياد فرهنگ اسلامى؛ الذريعه لتصانيف الشيعه، ج 23، ص 15 و ج 24، ص 147؛ معجم الرجال، ج 12، ص 25؛ قاموس الرجال، ج 7، ص 463؛ و فهرست، شيخ طوسى، ص 91؛ تنقيح المقال، ج 2، ص 289؛ وسائل الشيعه، ج 20، ص 263؛ مشيخه من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 49؛ جامع الروات، ج 1، ص 580؛ معجم الثقات، ص 82؛ معالم العلماء، ص 63.</ref>
+
- حسن بن راشد بغدادى:<ref> همان.</ref> حسن بن راشد از گروه محدثان نامور شیعه و از یاران [[امام جواد علیه السلام|حضرت جواد]] و [[امام هادی علیه السلام|حضرت هادى]] علیه‌السلام بود. [[کنیه|کنیه]] اش ابوعلى، و از قبیله آل ملهب [[بغداد]] به شمار مى آمد. وى یکى از چهره هاى حدیثى، موثق و موجه است.<ref> رجال، شیخ، ص ۴۰۰ و ۴۱۳؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۳۷۶.</ref>
  
'''خاندان '''
+
*۴- حسین بن راشد بغدادى: او برادر حسن بن راشد است. [[شیخ طوسى]] او را از اصحاب و یاران حضرت هادى علیه‌السلام برمى شمرد. به نظر مى رسد او نیز همانند برادرش از محدثان شیعه باشد.<ref> رجال، شیخ، ص ۳۴۶؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۳۲۷.</ref>
  
على بن ريان در خانواده دانش و فقاهت چشم به دنيا گشود. پدر بزرگوارش، ريان بن صلت اشعرى قمى، يكى از نمونه هاى برجسته و نامور محدثان شيعه از فرهيختگان دانشوران قمى است. نامش در سراسر كتاب هاى [[حديث]] شيعه، نقل زبان محققان و دين‌پژوهان است نجاشى درباره او چنين مى نگارد: «ريان بن صلت اشعرى قمى، كنيه اش ابوعلى و از اصحاب حضرت [[امام رضا]] علیه‌السلام محدثى است نامدار و موثق و راستگو، مى گويند كتابى تأليف كرده است كه سخنان حضرت رضا علیه‌السلام را در گرد آنجا آورده».<ref> رجال، نجاشى، ص 118.</ref>
+
*۵- عبیدالله بن عبدالله دهقان؛<ref> معجم رجال الحدیث، ج ۱۲، ص ۲۶.</ref>
  
[[شيخ طوسى]] مى گويد: «او از ياران حضرت امام رضا علیه‌السلام و چهره اى موثق و نامدار است<ref> رجال، شيخ، ص 376.</ref> وى تصريح مى كند كه او از ياران [[امام هادى]] علیه‌السلام بوده و گويا اصالةً اهل بغداد است».<ref> رجال، شيخ، ص 416.</ref>
+
*۶- على بن محمد معروف به ابن وهب؛<ref> همان.</ref>
  
ايشان در فهرست مى نويسد: «على بن ريان، كتاب هم تأليف كرده است».<ref> فهرست، شيخ، ص 71، شماره 285.</ref>
+
*۷- قاسم الصیقل:<ref> همان.</ref> وى از یاران [[امام موسی کاظم علیه السلام|حضرت موسى بن جعفر]] علیه‌السلام است. از منظر اعتقادى و باورهاى دینى و گرایش هاى مذهبى به ظاهر باید یک محدث شیعى باشد؛ ولى درباره وجاهت و وثاقت او مطلب ویژه اى را نقل نکرده اند.<ref> تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۱، ماده قاف.</ref>
  
ساير ترجمه‌نويسان [[شيعه]] بعد از دوره  نجاشى و شيخ نيز سخنانى همانند آنچه گفته شد را در شأن اين مرد بزرگ ذكر مى كنند.<ref> خلاصة الاقوال، ص 70.</ref>
+
على بن ریان خود در منصب کرسى استادى قرار گرفت و آموخته هاى خویش را به جمعى از تشنگان معارف اهل بیت علیهم‌السلام تقدیم کرد. نام آن‌ها در کتب تراجم چنین آمده است:
  
على بن ريان، برادرى داشت كه او هم در گروه ارزشمند روايتگران شيعه است. نام او در كتاب هاى رجالى نيز شهرت بسزائى دارد. نجاشى درباره اش مى گويد: «محمد بن ريان بن صلت اشعرى قمى، كتابى دارد به نام المسائل كه از حضرت [[امام حسن عسكرى]] علیه‌السلام روايت مى كند».<ref> نجاشى، ص 262.</ref>
+
*۱- [[احمد بن محمد بن خالد برقى|احمد بن ابى عبدالله برقى]]؛
  
شيخ طوسى مى نويسد: «محمد بن ريان از محدثان مورد اطمينان شيعه است».<ref> رجال، طوسى، ص 433.</ref>
+
*۲- [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى]]؛
  
[[علامه حلى]] در خلاصه و [[شيخ حر عاملى]] در [[وسائل الشيعه]] نيز مى گويند: «محمد بن ريان بن صلت از ياران حضرت هادى علیه‌السلام بوده و محدثى برجسته و موثق است».<ref> خلاصةالاقوال، ص 142؛ وسائل الشيعه، ج 20، ص 327؛ و رجال نجاشى، ص 263.</ref>
+
*۳- [[سهل بن زیاد|سهل بن زیاد آدمى]]؛
  
'''از نگاه دانشوران '''
+
*۴- [[عبدالله بن جعفر حمیری|عبدالله بن جعفر حمیرى اشعرى قمى]]؛
  
'''<I>نجاشى:</I>'''
+
*۵- [[محمد بن احمد بن یحیی اشعری قمی|محمد بن احمد بن یحیى]]؛
  
«على بن ريان بن صلت اشعرى قمى، يكى از محدثان مورد اعتماد و موثق است».<ref> رجال، نجاشى، ص 199.</ref>
+
*۶- [[محمد بن على بن محبوب قمى|محمد بن على بن محبوب اشعرى قمى]]؛
  
'''<I>علامه حلى:</I>'''
+
*۷- [[علی بن ابراهیم قمی|على بن ابراهیم قمى]]؛
  
«على بن ريان اشعرى قمى، از روايتگران موثق و صاحب نام است».<ref> خلاصة الاقوال، ص 99.</ref>
+
*۸- [[ابراهیم بن هاشم قمی|ابراهیم بن هاشم قمى]]؛
  
'''<I>علامه ممقانى:</I>'''
+
*۹- [[محمد بن احمد بن یحیی اشعری قمی|محمد بن احمد]]؛
  
«در اين محدث عالى مقام شيعى، هيچ عيب و نقطه منفى وجود ندارد. او قطعاً از دانشوران مورد اعتبار و موثق است و در اين سخن جاى هيچ شك و شبهه اى وجود ندارد».<ref> تنقيح المقال، ج ص 289.</ref>
+
*۱۰- عبدالله بن محمد.<ref> معجم الرجال، ج ۲، ص ۲۶؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۵۸۰؛ رجال، نجاشى، ص ۱۹۸؛ تهذیب، شیخ طوسى، ج ۱، ص ۳۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۶۲۳.</ref>
  
ساير دانشمندانِ تراجم به نقل آنچه گفته شد بسنده كرده اند و تمامى آن‌ها به شخصيت ارزشمند و برجسته اين محدث گرانقدر با ديده احترام و عظمت نگريسته و از او تجليل كرده اند.<ref> [[وسائل الشيعه]]، ج 20، ص 262؛ معجم الرجال، ج 12، ص 25؛ جامع الروات، ج 1، ص 580.</ref>
+
==ابن ریان از نگاه عالمان==
 +
دانشمندان تراجم به شخصیت ارزشمند و برجسته این محدث گرانقدر با دیده احترام و عظمت نگریسته و از او تجلیل کرده اند:
  
'''صحابى امام '''
+
*[[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] مى نویسد: «محمد بن ریان از محدثان مورد اطمینان [[شیعه|شیعه]] است».<ref> رجال، طوسى، ص ۴۳۳.</ref>
 +
*[[علامه حلى]] در [[خلاصة الاقوال (کتاب)|خلاصه]] و [[شیخ حر عاملى]] در [[وسائل الشیعه]] نیز مى گویند: «محمد بن ریان بن صلت از یاران حضرت هادى علیه‌السلام بوده و محدثى برجسته و موثق است».<ref> خلاصةالاقوال، ص ۱۴۲؛ وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۳۲۷؛ و رجال نجاشى، ص ۲۶۳.</ref>
 +
*[[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] درباره او می گوید: «على بن ریان بن صلت اشعرى قمى، یکى از محدثان مورد اعتماد و موثق است».<ref> رجال، نجاشى، ص ۱۹۹.</ref>
 +
*[[عبدالله مامقانی|علامه ممقانى]]: «در این محدث عالى مقام شیعى، هیچ عیب و نقطه منفى وجود ندارد. او قطعاً از دانشوران مورد اعتبار و موثق است و در این سخن جاى هیچ شک و شبهه اى وجود ندارد».<ref> تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>
  
از پژوهش در كتاب هاى تراجم بدست مى آيد كه يكى از افتخارات ريان بن صلت اين بوده كه از گروه ياران امامان معصوم [[شيعه]] به شمار مى رفته است. شيخ طوسى در رجال خود، در يك مورد او را از اصحاب حضرت [[امام هادى]] علیه‌السلام مى شمرد و در جاى ديگر نيز از اصحاب حضرت [[امام حسن عسكرى]] علیه‌السلام».<ref> رجال، طوسى، ص 419 و 433.</ref>
+
==آثار علمی==
  
نجاشى مى گويد: «او از حضرت هادى علیه‌السلام نسخه اى را روايت مى كند».<ref> رجال، نجاشى، ص 199.</ref>
+
على بن ریان قمى در راستاى نشر اخبار [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام کتاب هائى را هم تألیف کرده است: [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] مى نویسد: «او از [[امام هادی علیه السلام|حضرت هادى]] علیه‌السلام «نسخه»‌اى دارد و علاوه بر آن کتاب: منشور الاحادیث هم از اوست».<ref> رجال، نجاشى، ص ۱۹۹؛ الذریعه، ج ۲۳، ص ۱۵.</ref>  
  
مرحوم صاحب [[وسائل الشيعه]]، آيت  الله خوئى و علامه ممقانى و...، همگى آن بزرگوار را از ياران حضرت هادى و حضرت عسكرى علیه‌السلام شمرده اند.<ref> [[وسائل الشيعه]]، ج 20، ص 262؛ معجم الرجال، ج 12، ص 25؛ تنقيح المقال، ج 2، ص 285.</ref>
+
[[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] در فهرست مى گوید: «على بن ریان به اتفاق برادرش محمد بن ریان کتابى را تصنیف کردند».<ref> فهرست، شیخ طوسى، ص ۹۰.</ref>
  
'''در محضر استاد'''
+
پژوهشگر معروف شیعه [[شیخ آقا بزرگ تهرانی|آقا بزرگ تهرانى]] در کتاب ارزشمندش [[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعة]] درباره واژه «نسخه» که در تعبیر نجاشى بکار رفته بود مى گوید نسخه یک عنوان گسترده و عامى است که چندین رساله و کتاب کوچک را در خود جاى داده و آن‌ها را دربر مى گیرد: همانند کتاب‌هائى که در سده دوم و سوم هجرى به وسیله اصحاب امامان علیه‌السلام تصنیف مى شد. این‌ها مسائل و احکام عملیه دینى - که به عنوان منابع اصلى تشریع و قانون گذارى محسوب مى شوند - را شامل مى شود، مانند [[اصول اربعمائه‌‌‌|اصول چهارصدگانه]] که دانشوران پرتلاش شیعه آن را در سده هاى پیشین جمع آورى کرده اند.<ref> الذریعه، ج ۲۴، ص ۱۴۷.</ref> وى مى افزاید: «کتاب دیگر ایشان منشور الاحادیث است».<ref> الذریعه، ج ۲۳، ص ۱۵.</ref>
  
على بن ريان در زمينه فراگيرى آموزه هاى دينى كه مربوط به حوزه عملى و رفتارى يك انسانِ مسلمان است، تلاش پيگيرى داشت. اوهمانند ساير محدثان برخاسته از خاندان با شرف و دانش پرور اشعرى، روح و جان خويش را با تحصيل دانش حديث جلا و صفايى تازه بخشيد. در اين راستا وى از شهر [[قم]] به [[مدينه]] و يا [[سامرا]] به محضر امامان معصوم شيعه علیهم‌السلام مى شتافت، تا اخبار و روايات را از محضر آنان دريافت كند. علاوه بر امامان علیهم‌السلام وى از محضر جمعى از ياران امامان و استادان مسلم [[حديث]] نيز استفاده برد و از خرمن دانش و فقه آنان بهره مند گشته است. در اين نوشتار كوتاه به نام برخى از آنان اشاره مى شود.
+
همچنین از پاره اى از روایات استفاده مى شود که على بن ریان علاوه بر [[حدیث]]، در [[ادبیات عرب|ادبیات عرب]] هم جایگاه بلندى دارد. این مدعا از روایت ذیل قابل استنباط و استنتاج است.
  
* 1- پدر بزرگوارش: ريان بن صلت؛
+
او مى گوید: «یکى از شیعیان، به وسیله ابراهیم بن عقبه، نامه اى به محضر حضرت [[امام جواد]] علیه‌السلام فرستاد. در آن نامه از حضرت چنین پرسش کرد: آیا مى شود بر نوعى از سجاده ساخت [[مدینه]] [[نماز]] خواند؟ حضرت در پاسخ چنین مرقوم داشتند: «فکتَب صلّ ما کان معمولاً بخیوطة و لا تصل على ماکان معمولا بسیورة؛<ref> تهذیب، شیخ طوسى، ج ۲، ص ۳۳۰؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۶۰۳.</ref> [[سجده]] بر آن سجاده‌هائى که از حصیر بافته شده و با نخ‌هائى به هم متصل شده اند، بى‌اشکال است، ولى بر آن سجاده اى که از پوست درست شده سجده نکن».
  
* 2- احمد بن خلف؛<ref> معجم رجال الحديث، ج 12، ص 25.</ref>
+
وقتى نامه امام به شیعیان رسید، از بکارگیرى و استعمال کلمات «خیوطة» و «سیورة» در شگفت شدند که چرا امام علیه‌السلام به جاى خیوط و سیور، از کلمات خیوطة و سیورة استفاده کرده است؟ از این جهت از پذیرش نامه خوددارى کردند که نکند این نامه از امام علیه‌السلام نباشد.
  
* 3- حسن بن راشد بغدادى<ref> همان.</ref>: حسن بن راشد از گروه محدثان نامور شيعه و از ياران حضرت جواد و حضرت هادى علیه‌السلام بود. كنيه اش ابوعلى، و از قبيله آل ملهب بغداد به شمار مى آمد. وى يكى از چهره هاى حديثى، موثق و موجه است.<ref> رجال، شيخ، ص 400 و 413؛ تنقيح المقال، ج 1، ص 376.</ref>
+
على بن ریان مى گوید: من براى این که شبهه آنان را برطرف کنم، براى آنان شعرى از شاعر معروف عرب به نام «تأبّط شرّا» را خواندم. او در یکى از اشعار خود کلمه «خیوطة» را بکار مى برد:
  
* 4- حسين بن راشد بغدادى: او برادر حسن بن راشد است. [[شيخ طوسى]] او را از اصحاب و ياران حضرت هادى علیه‌السلام برمى شمرد. به نظر مى رسد او نيز همانند برادرش از محدثان شيعه باشد.<ref> رجال، شيخ، ص 346؛ تنقيح المقال، ج 1، ص 327.</ref>
+
قریساً و مغشیاً علیه کانّه * خیوطة مارى تغار و تضل
  
* 5- عبيدالله بن عبدالله دهقان<ref> معجم رجال الحديث، ج 12، ص 26.</ref>؛
+
مارى مردى بوده که ریسمان درست مى کرد و از نخ ها ریسمان مى ساخت.<ref> همان؛ ولسان العرب، ماده خیط و سیر.</ref>
  
* 6- على بن محمد معروف به ابن وهب<ref> همان.</ref>؛
+
بنابراین «خیوطة» همراه با تاء در کلام شعراى عرب استعمال شده است و واژه نادرستى نیست.
  
* 7- قاسم الصيقل<ref> همان.</ref>: وى از ياران حضرت موسى بن جعفر علیه‌السلام است. از منظر اعتقادى و باورهاى دينى و گرايش هاى مذهبى به ظاهر بايد يك محدث شيعى باشد؛ ولى درباره وجاهت و وثاقت او مطلب ويژه اى را نقل نكرده اند.<ref> تنقيح المقال، ج 2، ص 21، ماده قاف.</ref>
+
[[شيخ صدوق]] و [[شیخ کلینی|ثقةالاسلام كلينى]] برخى از روايات او را نقل كرده اند، مانند:
  
'''شاگردان '''
+
*على بن ريان مى گويد: به ابوالحسن [[امام هادی علیه السلام|امام هادى]] علیه‌السلام نوشتم مردى است از پدرش خواسته تا [[وصیت]] او را قبول كند آيا پدر مى تواند از قبول آن امتناع كند؟ امام علیه‌السلام در پاسخ وى نوشت: خير، نمى تواند.
  
على بن ريان خود در محضر امام و جمعى از اصحاب، [[احاديث]] اهل بيت علیهم‌السلام را آموخت؛ اما از آنجائى كه گفته اند: زكات دانش، نشر و گسترش آن است.<ref> اصول كافى، ج 1، ص 41، باب بذل العلم، حديث 3.</ref> در منصب كرسى استادى قرار گرفت و آموخته هاى خويش را به جمعى از تشنگان معارف [[اهل بيت]] علیهم‌السلام تقديم كرد. نام آن‌ها در كتب تراجم چنين آمده است:
+
*همچنين از [[یونس بن عبدالرحمن|يونس بن عبد]]<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>[[یونس بن عبدالرحمن|ال]]<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>[[یونس بن عبدالرحمن|رحمن]] نقل مى كند: از امام رضا علیه‌السلام سؤال كرد: يكى از افراد سرشناس بنى عباس گفته است شما غنا را جايز مى دانيد؟ آيا همين گونه است؟ امام علیه‌السلام فرمود: آن كافر [[دروغ]] مى گ<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>ويد، من چنين نگفتم. سپس ف<span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>رمود: او درباره غنا از من سؤال كرد، گفتم مردى نزد [[امام باقر]] علیه‌السلام آمد و از غنا سوال كرد، امام باقر علیه‌السلام فرمود: اگر خدا بخواهد [[حق]] و [[باطل]] را از هم جدا كند غنا در كدام طرف است؟ گفت: در طرف باطل. امام فرمود پس تو خود حكم كردى كه غنا از موارد باطل است.
  
* 1- احمد بن ابى عبدالله برقى؛
+
==پانویس==
 
+
<references />
* 2- احمد بن محمد بن عيسى اشعرى قمى؛
 
 
 
* 3- سهل بن زياد آدمى؛
 
 
 
* 4- عبدالله بن جعفر حميرى اشعرى قمى؛
 
 
 
* 5- محمد بن احمد بن يحيى؛
 
 
 
* 6- محمد بن على بن محبوب اشعرى قمى؛
 
 
 
* 7- على بن ابراهيم قمى؛
 
 
 
* 8- ابراهيم بن هاشم قمى؛
 
 
 
* 9- محمد بن احمد؛
 
 
 
* 10- عبدالله بن محمد.<ref> معجم الرجال، ج 2، ص 26؛ جامع الروات، ج 1، ص 580؛ رجال، نجاشى، ص 198؛ تهذيب، شيخ طوسى، ج 1، ص 37؛ مستدرك الوسائل، ج 3، ص 623.</ref>
 
 
 
همان طور كه مشاهده مى كنيد در ميان شاگردان اين محدث شيعى، چهره هاى بسيار مشهور و برجسته اى نيز ديده مى شوند. اين يكى از نشانه هاى موقعيت و پايگاه بلند على بن ريان در دانش [[حديث]] و معارف اهل بيت علیهم‌السلام است.
 
 
 
'''فضايل '''
 
 
 
از پاره اى از روايات استفاده مى شود كه على بن ريان با اين كه در حوزه [[حديث]] از فرزانگان دوران است، در ادبيات عرب هم جايگاه بلندى دارد. اين مدعا از روايت ذيل قابل استنباط و استنتاج است.
 
 
 
او مى گويد: «يكى از شيعيان، به وسيله ابراهيم بن عقبه، نامه اى به محضر حضرت [[امام جواد]] علیه‌السلام فرستاد. در آن نامه از حضرت چنين پرسش كرد: آيا مى شود بر نوعى از سجاده ساخت [[مدينه]] [[نماز]] خواند؟ حضرت در پاسخ چنين مرقوم داشتند: سجده بر آن سجاده‌هائى كه از حصير بافته شده و با نخ‌هائى به هم متصل شده اند، بى‌اشكال است «فكتَب صلّ ما كان معمولاً بخيوطة ولاتصل على ماكان معمولا بسيورة<ref> تهذيب، شيخ طوسى، ج 2، ص 330؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 603.</ref>؛ ولى بر آن سجاده اى كه از پوست درست شده سجده نكن».
 
 
 
وقتى نامه آقا به شيعيان رسيد، از بكارگيرى و استعمال كلمه: خيوطة و سيورة، در شگفت شدند كه چرا امام علیه‌السلام به جاى خيوط و سيور، از كلمات خيوطة و سيورة استفاده كرده است؟ از اين جهت از پذيرش نامه خوددارى كردند كه نكند اين نامه از امام علیه‌السلام نباشد.
 
 
 
على بن ريان مى گويد: من براى اين كه شبهه آنان را برطرف كنم، براى آنان شعرى از شاعر معروف عرب به نام «تأبط شرا» را خواندم. او در يكى از اشعار خود كلمه «خيوطة» را بكار مى برد:
 
 
 
قريساً و مغشياً عليه كانّه  × خيوطة مارى تغار و تضل
 
 
 
كه مارى مردى بوده كه ريسمان درست مى كرد و از نخ ها ريسمان مى ساخت.<ref> همان؛ ولسان العرب، ماده خيط و سير.</ref>
 
 
 
بنابراين «خيوطة» همراه با تاء در كلام شعراى عرب استعمال شده است و واژه نادرستى نيست.
 
 
 
'''اثر مكتوب '''
 
 
 
على بن ريان قمى در راستاى نشر اخبار اهل بيت علیهم‌السلام كتاب هائى را هم تأليف كرده است: نجاشى مى نويسد: «او از حضرت هادى علیه‌السلام «نسخه»‌اى دارد و علاوه بر آن كتاب: منشورالاحاديث هم از اوست».<ref> رجال، نجاشى، ص 199؛ الذريعه، ج 23، ص 15.</ref>
 
 
 
شيخ طوسى در فهرست مى گويد: «على بن ريان به اتفاق برادرش محمد بن ريان كتابى را تصنيف كردند».<ref> فهرست، [[شيخ طوسى]]، ص 90.</ref>
 
 
 
پژوهشگر معروف شيعه آقا بزرگ تهرانى در كتاب ارزشمندش الذريعة درباره واژه «نسخه» كه در تعبير نجاشى بكار رفته بود مى گويد نسخه يك عنوان گسترده و عامى است كه چندين رساله و كتاب كوچك را در خود جاى داده و آن‌ها را دربرمى گيرد: همانند كتاب‌هائى كه در سده دوم و سوم هجرى به وسيله اصحاب امامان علیه‌السلام تصنيف مى شد.
 
 
 
اين‌ها مسائل و احكام عمليه دينى - كه به عنوان منابع اصلى تشريع و قانون گذارى محسوب مى شوند - را شامل مى شود: مانند اصول چهارصدگانه كه دانشوران پرتلاش شيعه آن را در سده هاى پيشين جمع آورى كرده اند.<ref> الذريعه، ج 24، ص 147.</ref>
 
 
 
وى در ادامه مى گويد: «كتاب ديگر ايشان منشورالاحاديث است و بعضى از دانشمندان منشورالاحاديث هم نقل كرده اند».<ref> الذريعه، ج 23، ص 15.</ref>
 
  
'''غروب سپيده '''
+
==منابع==
  
از آنجا كه اين محدث بزرگوار از ياران حضرت [[امام حسن عسكرى]] علیه‌السلام به شمار مى رود ظاهراً تا سال 260 كه هنگام رحلت جانگداز امام عسكرى علیه‌السلام است، در قيد حيات بوده؛ ولى بعد از اين تاريخ معلوم نيست در چه سالى از دنيا رفته است. يكى از شاگردان او على بن ابراهيم قمى، تا سال 307 زنده بود. شايد با توجه به اين نشانه ها، بتوان گفت: مرغ روح او در اواخر سده سوم هجرت به شاخسار بهشت پر كشيده است. محل دفن ايشان نيز در پرده ابهام قرار دارد، شايد همانند بسيارى از محدثان قمى در جوار [[حضرت معصومه]] به خاك سپرده شده باشد. روحش شاد و ياد گرامى او برقرار باد.
+
*ابوالحسن ربانى سبزوارى، "على بن ریان بن صلت قمى" [[ستارگان حرم]]، جلد ۹.
 
+
*رحیم ابوالحسینی، عالمان شیعه، مجله شیعه شناسی، شماره ۹، در دسترس در [http://www.hawzah.net/fa/Article/View/79336 سایت حوزه]، بازیابی: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴.
'''شمه اى از روايات '''
 
 
 
'''<I>نماز با لباس آلوده به مو</I>'''
 
 
 
على بن ريان از حضرت هادى علیه‌السلام مى پرسد كه مردى محاسن خود را اصلاح مى كند، ناخن هاى خود را مى گيرد و مقدارى مو و ناخن بر لباس او قرار مى گيرد؛ آيا مى تواند قبل از اين كه بدن خويش را تكان دهد و آن‌ها را از لباس خود بزدايد، [[نماز]] بخواند؟ امام در پاسخ فرمودند: «اشكالى ندارد».<ref> [[من لايحضره الفقيه]]، ج 1، ص 172.</ref>
 
 
 
'''<I>ادرار در آب </I>'''
 
 
 
با واسطه روايت مى كند از مسمع بن عبدالملك از حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام، كه ايشان فرمودند: آقا اميرالمؤمنين [[امام على]] علیه‌السلام فرمودند: «نهى شده از اين كه انسان در آب جارى ادار كند؛ مگر از روى اضطرار و ناچارى. چون در داخل آب نيز موجودات زنده اى زندگى مى كنند».<ref> تهذيب، ج 1، ص 37.</ref>
 
 
 
با واسطه از [[امام صادق]] علیه‌السلام روايت مى كند كه حضرت گفت: اميرالمؤمنين علیه‌السلام فرمود كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «مكروه و ناپسند است كه مرد بولش را در هوا پراكنده سازد».<ref> تهذيب، ج 1، ص 374.</ref>
 
 
 
با واسطه روايت مى كند از حضرت صادق علیه‌السلام كه نزد آن بزرگوار، سخن از سر گوسفند به ميان آمد آن حضرت فرمودند: «جاى ذبح گوسفند سر آن حيوان است. چون هم نزديك است به زمينى كه از او مى چرد و هم اين كه كمتر اذيت مى شود».<ref> تهذيب، ج 1، ص 319.</ref>
 
 
 
'''<I>اهميت آب </I>'''
 
 
 
با واسطه از جناب امام صادق علیه‌السلام روايت مى كند كه فرمود: «حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند: برترين نوشيدنى بهشت، آب است».<ref> تهذيب، ج 6، ص 28؛ و مكارم الاخلاق، ص 155.</ref>
 
 
 
'''<I>شفاء در تربت امام حسين علیه‌السلام</I>'''
 
 
 
باز حديث نقل مى كند با واسطه از حضرت [[امام باقر]] علیه‌السلام كه فرمودند: «هنگامى كه مى خواهى از قبر [[امام حسين]] علیه‌السلام تربت بردارى بگو: خدايا به حق اين خاك پاك و به حق فرشته اى كه موكل اين تربت است و به حق وصى [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله كه در اين مكان آرميده، بر محمد و آل محمد درود فرست و اين خاك را شفاى از هر نوع بيمارى و امنيتِ از هر گونه ترس قرار بده. اگر كسى كه تربت را برمى دارد، آن دعائى را كه گفته شد بخواند، يقيناً اين تربت براى او شفادهنده از هر بيمارى و امان و سلامتى از هر گونه ترس و خوفى خواهد بود».<ref> كامل الزيارات، ص 280، باب 93، حديث 4.</ref>
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
===منبع===
 
  
ابوالحسن ربانى سبزوارى , ستارگان حرم، جلد 9
+
[[رده: علمای قرن سوم]]
 +
[[رده:اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام]]
 +
[[رده:اصحاب امام هادی علیه السلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۰۵

علی بن ریّان بن صلت اشعری قمی (حدود ۲۰۰ - ۲۷۰ ق) محدّث مورد اعتماد شیعی و از نمایندگان امام هادی علیه السلام و از اصحاب امام عسکری علیه السلام است. در میان شاگردان او چهره هاى بسیار مشهور و برجسته اى مانند احمد بن محمد بن عیسى و على بن ابراهیم قمى نیز دیده مى شوند که از نشانه هاى موقعیت و پایگاه بلند على بن ریان در دانش حدیث و معارف اهل بیت علیهم‌السلام می باشد. كتاب «منثور الاحاديث» از جمله آثار علمى اوست.

زندگی‌نامه

تاریخ تولد علی بن ریّان چندان روشن نیست و دانشمندان دانش تراجم کمتر به آن پرداخته اند. ولی مطابق با پاره ای از شواهد در اوائل سده سوم متولد گردیده است.[۱] پدرش، ابوعلی ریّان بن صلت (م. حدود ۲۶۵ ق) از راویان بلندپایه شیعه بود که در پی وداع غمگینش با امام رضا علیه السلام عازم بغداد و کوفه شد و پس از آن به قم آمد و با سلسله جلیل القدر اشعریان قم رابطه نزدیکی یافت و لقب «اشعری» گرفت. احتمالاً هنگامی که پدرش پیش از وفات امام رضا علیه السلام (م ۲۰۳ ق) از مرو عازم بغداد بود، وی کودکی بیش نبود.

در منابع معتبر، هرچند گزارش دقیقی از دخالت پدرش در تربیت او دیده نمی شود، اما در موارد اندکی دیده شده که وی از پدرش نقل حدیث کرده است. همچنین به دلیل اینکه برخی از شاگردان پدرش نزد او نیز شاگردی نموده اند، گمان می رود که عامل اصلی در پرورش او، اشارات و راهنمایی های پدرش بوده است.

علی بن ریّان بخش عمده ای از تحصیلات خود را در بغداد و کوفه گذراند و در فقه و حدیث به حدّ کمال رسید. با اینکه وی در عصر امام هادی علیه السلام فردی میان سال بود، اما موفقیت های علمی و صداقت او در گفتار سبب شدند تا مورد توجه آن امام علیه السلام قرار گیرد و به عنوان وکیل آن حضرت برگزیده شود. وی در مسائل فقهی، مکاتبات متعددی با امام هادی علیه السلام انجام داده و گاهی به سبب فشارهای سیاسی، نام آن امام را به صراحت در مکاتباتش ذکر نمی کرده و تنها به جمله «کتبتُ الی الماضی الاخیر» اکتفا نموده است.

ممکن است وی در مدت وکالتش، سفرهایی به سامرّاء داشته و از نزدیک با امام هادی علیه السلام ملاقات نموده باشد، اما در این باره گزارشی نرسیده است. همچنین درباره مکاتبه او با امام حسن عسکری علیه السلام نیز گزارشی دیده نشده است.

علی بن ریّان صلت ظاهرا در اواخر سده دوم یا در آغاز سده سوم حدود ۲۷۰ ه در قم وفات یافت. از آنجا که این محدث بزرگوار از یاران حضرت امام حسن عسکرى علیه‌السلام به شمار مى رود، ظاهراً تا سال ۲۶۰ که هنگام رحلت جانگداز امام عسکرى علیه‌السلام است، در قید حیات بوده؛ ولى بعد از این تاریخ معلوم نیست در چه سالى از دنیا رفته است. یکى از شاگردان او على بن ابراهیم قمى، تا سال ۳۰۷ زنده بود. شاید با توجه به این نشانه ها، بتوان گفت: ایشان در اواخر سده سوم هجرت وفات یافته اند. محل دفن ایشان نیز در پرده ابهام قرار دارد، شاید همانند بسیارى از محدثان قمى در جوار حضرت معصومه به خاک سپرده شده باشد.

اساتید و شاگردان

على بن ریان در زمینه فراگیرى آموزه هاى دینى که مربوط به حوزه عملى و رفتارى یک انسان مسلمان است، تلاش پیگیرى داشت. او همانند سایر محدثان برخاسته از خاندان با شرف و دانش پرور اشعرى، روح و جان خویش را با تحصیل دانش حدیث جلا و صفایى تازه بخشید. در این راستا وى از شهر قم به مدینه و یا سامرا به محضر امامان معصوم شیعه علیهم‌السلام مى شتافت، تا اخبار و روایات را از محضر آنان دریافت کند. علاوه بر امامان علیهم‌السلام وى از محضر جمعى از یاران امامان و استادان مسلم حدیث نیز استفاده برد و از خرمن دانش و فقه آنان بهره مند گشته است، از جمله:

  • ۲- احمد بن خلف؛[۲]
  • ۳- حسن بن راشد بغدادى:[۳] حسن بن راشد از گروه محدثان نامور شیعه و از یاران حضرت جواد و حضرت هادى علیه‌السلام بود. کنیه اش ابوعلى، و از قبیله آل ملهب بغداد به شمار مى آمد. وى یکى از چهره هاى حدیثى، موثق و موجه است.[۴]
  • ۴- حسین بن راشد بغدادى: او برادر حسن بن راشد است. شیخ طوسى او را از اصحاب و یاران حضرت هادى علیه‌السلام برمى شمرد. به نظر مى رسد او نیز همانند برادرش از محدثان شیعه باشد.[۵]
  • ۵- عبیدالله بن عبدالله دهقان؛[۶]
  • ۶- على بن محمد معروف به ابن وهب؛[۷]
  • ۷- قاسم الصیقل:[۸] وى از یاران حضرت موسى بن جعفر علیه‌السلام است. از منظر اعتقادى و باورهاى دینى و گرایش هاى مذهبى به ظاهر باید یک محدث شیعى باشد؛ ولى درباره وجاهت و وثاقت او مطلب ویژه اى را نقل نکرده اند.[۹]

على بن ریان خود در منصب کرسى استادى قرار گرفت و آموخته هاى خویش را به جمعى از تشنگان معارف اهل بیت علیهم‌السلام تقدیم کرد. نام آن‌ها در کتب تراجم چنین آمده است:

  • ۱۰- عبدالله بن محمد.[۱۰]

ابن ریان از نگاه عالمان

دانشمندان تراجم به شخصیت ارزشمند و برجسته این محدث گرانقدر با دیده احترام و عظمت نگریسته و از او تجلیل کرده اند:

  • شیخ طوسى مى نویسد: «محمد بن ریان از محدثان مورد اطمینان شیعه است».[۱۱]
  • علامه حلى در خلاصه و شیخ حر عاملى در وسائل الشیعه نیز مى گویند: «محمد بن ریان بن صلت از یاران حضرت هادى علیه‌السلام بوده و محدثى برجسته و موثق است».[۱۲]
  • نجاشى درباره او می گوید: «على بن ریان بن صلت اشعرى قمى، یکى از محدثان مورد اعتماد و موثق است».[۱۳]
  • علامه ممقانى: «در این محدث عالى مقام شیعى، هیچ عیب و نقطه منفى وجود ندارد. او قطعاً از دانشوران مورد اعتبار و موثق است و در این سخن جاى هیچ شک و شبهه اى وجود ندارد».[۱۴]

آثار علمی

على بن ریان قمى در راستاى نشر اخبار اهل بیت علیهم‌السلام کتاب هائى را هم تألیف کرده است: نجاشى مى نویسد: «او از حضرت هادى علیه‌السلام «نسخه»‌اى دارد و علاوه بر آن کتاب: منشور الاحادیث هم از اوست».[۱۵]

شیخ طوسى در فهرست مى گوید: «على بن ریان به اتفاق برادرش محمد بن ریان کتابى را تصنیف کردند».[۱۶]

پژوهشگر معروف شیعه آقا بزرگ تهرانى در کتاب ارزشمندش الذریعة درباره واژه «نسخه» که در تعبیر نجاشى بکار رفته بود مى گوید نسخه یک عنوان گسترده و عامى است که چندین رساله و کتاب کوچک را در خود جاى داده و آن‌ها را دربر مى گیرد: همانند کتاب‌هائى که در سده دوم و سوم هجرى به وسیله اصحاب امامان علیه‌السلام تصنیف مى شد. این‌ها مسائل و احکام عملیه دینى - که به عنوان منابع اصلى تشریع و قانون گذارى محسوب مى شوند - را شامل مى شود، مانند اصول چهارصدگانه که دانشوران پرتلاش شیعه آن را در سده هاى پیشین جمع آورى کرده اند.[۱۷] وى مى افزاید: «کتاب دیگر ایشان منشور الاحادیث است».[۱۸]

همچنین از پاره اى از روایات استفاده مى شود که على بن ریان علاوه بر حدیث، در ادبیات عرب هم جایگاه بلندى دارد. این مدعا از روایت ذیل قابل استنباط و استنتاج است.

او مى گوید: «یکى از شیعیان، به وسیله ابراهیم بن عقبه، نامه اى به محضر حضرت امام جواد علیه‌السلام فرستاد. در آن نامه از حضرت چنین پرسش کرد: آیا مى شود بر نوعى از سجاده ساخت مدینه نماز خواند؟ حضرت در پاسخ چنین مرقوم داشتند: «فکتَب صلّ ما کان معمولاً بخیوطة و لا تصل على ماکان معمولا بسیورة؛[۱۹] سجده بر آن سجاده‌هائى که از حصیر بافته شده و با نخ‌هائى به هم متصل شده اند، بى‌اشکال است، ولى بر آن سجاده اى که از پوست درست شده سجده نکن».

وقتى نامه امام به شیعیان رسید، از بکارگیرى و استعمال کلمات «خیوطة» و «سیورة» در شگفت شدند که چرا امام علیه‌السلام به جاى خیوط و سیور، از کلمات خیوطة و سیورة استفاده کرده است؟ از این جهت از پذیرش نامه خوددارى کردند که نکند این نامه از امام علیه‌السلام نباشد.

على بن ریان مى گوید: من براى این که شبهه آنان را برطرف کنم، براى آنان شعرى از شاعر معروف عرب به نام «تأبّط شرّا» را خواندم. او در یکى از اشعار خود کلمه «خیوطة» را بکار مى برد:

قریساً و مغشیاً علیه کانّه * خیوطة مارى تغار و تضل

مارى مردى بوده که ریسمان درست مى کرد و از نخ ها ریسمان مى ساخت.[۲۰]

بنابراین «خیوطة» همراه با تاء در کلام شعراى عرب استعمال شده است و واژه نادرستى نیست.

شيخ صدوق و ثقةالاسلام كلينى برخى از روايات او را نقل كرده اند، مانند:

  • على بن ريان مى گويد: به ابوالحسن امام هادى علیه‌السلام نوشتم مردى است از پدرش خواسته تا وصیت او را قبول كند آيا پدر مى تواند از قبول آن امتناع كند؟ امام علیه‌السلام در پاسخ وى نوشت: خير، نمى تواند.
  • همچنين از يونس بن عبدالرحمن نقل مى كند: از امام رضا علیه‌السلام سؤال كرد: يكى از افراد سرشناس بنى عباس گفته است شما غنا را جايز مى دانيد؟ آيا همين گونه است؟ امام علیه‌السلام فرمود: آن كافر دروغ مى گويد، من چنين نگفتم. سپس فرمود: او درباره غنا از من سؤال كرد، گفتم مردى نزد امام باقر علیه‌السلام آمد و از غنا سوال كرد، امام باقر علیه‌السلام فرمود: اگر خدا بخواهد حق و باطل را از هم جدا كند غنا در كدام طرف است؟ گفت: در طرف باطل. امام فرمود پس تو خود حكم كردى كه غنا از موارد باطل است.

پانویس

  1. رجوع شود به ابوالحسن ربانى سبزوارى،"على بن ریان بن صلت قمى"، ستارگان حرم، جلد ۹
  2. معجم رجال الحدیث، ج ۱۲، ص ۲۵.
  3. همان.
  4. رجال، شیخ، ص ۴۰۰ و ۴۱۳؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۳۷۶.
  5. رجال، شیخ، ص ۳۴۶؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۳۲۷.
  6. معجم رجال الحدیث، ج ۱۲، ص ۲۶.
  7. همان.
  8. همان.
  9. تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۱، ماده قاف.
  10. معجم الرجال، ج ۲، ص ۲۶؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۵۸۰؛ رجال، نجاشى، ص ۱۹۸؛ تهذیب، شیخ طوسى، ج ۱، ص ۳۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۶۲۳.
  11. رجال، طوسى، ص ۴۳۳.
  12. خلاصةالاقوال، ص ۱۴۲؛ وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۳۲۷؛ و رجال نجاشى، ص ۲۶۳.
  13. رجال، نجاشى، ص ۱۹۹.
  14. تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۸۹.
  15. رجال، نجاشى، ص ۱۹۹؛ الذریعه، ج ۲۳، ص ۱۵.
  16. فهرست، شیخ طوسى، ص ۹۰.
  17. الذریعه، ج ۲۴، ص ۱۴۷.
  18. الذریعه، ج ۲۳، ص ۱۵.
  19. تهذیب، شیخ طوسى، ج ۲، ص ۳۳۰؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۶۰۳.
  20. همان؛ ولسان العرب، ماده خیط و سیر.

منابع

  • ابوالحسن ربانى سبزوارى، "على بن ریان بن صلت قمى" ستارگان حرم، جلد ۹.
  • رحیم ابوالحسینی، عالمان شیعه، مجله شیعه شناسی، شماره ۹، در دسترس در سایت حوزه، بازیابی: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴.