حدیث لاضرر‌: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ حديث لاضرر‌ را به حدیث لاضرر‌ منتقل کرد)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
به حدیث «لاضَرَرَ وَ لاضِرارَ فى الاسلام»<ref> وسائل الشیعة، 26/14.</ref> یا «لاضَرَرَ وَ لاضِرارَ عَلىَ المُؤمِن»<ref> 18/32.</ref> كه از رسول اكرم صلى الله علیه و آله نقل شده، حدیث لاضرر اطلاق مى‌گردد. این حدیث بدون قید «فى الاسلام» یا «عَلَى المُؤمِن» نیز نقل شده است.<ref> 32 و 25/400.</ref>
+
به [[حدیث]] «لاضَرَرَ وَ لاضِرارَ فى الاسلام»<ref name=":۰"> وسائل الشیعة، ۲۶/۱۴.</ref> یا «لاضَرَرَ وَ لاضِرارَ عَلىَ المُؤمِن»<ref> وسائل الشیعة، ۱۸/۳۲.</ref> که از [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] (صلى الله علیه و آله) نقل شده، «حدیث لاضرر» اطلاق مى‌گردد. این حدیث به عنوان یکی از مستندات «[[قاعده لاضرر]]» در [[فقه]] مورد استفاده قرار گرفته<ref> ن.گ:رسائل فقهیة (شیخ انصارى)/ ۱۰۹-۱۱۱؛ القواعد الفقهیة (بجنوردى) ۱/ ۲۱۱-۲۱۳.</ref> و در مورد آن دیدگاه‌هاى مختلفى مطرح شده است.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جلد ۳، صفحه ۲۶۹‌.</ref>
 
+
==مفهوم‌شناسی حدیث لاضرر==
این حدیث به عنوان یکی از مستندات [[قاعده لاضرر]] در فقه مورد استفاده قرار گرفته است. <ref> نگ:رسائل فقهیة (شیخ انصارى)/ 109-111؛ القواعد الفقهیة (بجنوردى) 1/ 211-213.</ref> و در مورد آن دیدگاه‌هاى مختلفى مطرح است.<ref>جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جلد صفحه 269‌.</ref>
 
 
 
 
 
==مفهوم‌شناسی حدیث «لا ضرر»==
 
  
 
فهم دقیق این روایت وابسته به فهم دو کلمه "ضرر" و "ضرار" و همچنین دلالت کلمه "لا" در حدیث است:
 
فهم دقیق این روایت وابسته به فهم دو کلمه "ضرر" و "ضرار" و همچنین دلالت کلمه "لا" در حدیث است:
  
 
===معنای ضرر===
 
===معنای ضرر===
ضرر یعنی نقصانی که در چیزی وارد می‌شود.<ref>زمخشری، ابوالقاسم،  الفائق فی غریب الحدیث‌، ج ص 173، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1417 ق.</ref> یا در جایی دیگر ضرر به معنای ضد نفع تعریف شده است، و این که در روایت آمده: «لا ضرر...»؛ یعنی انسان ضرری به برادرش وارد نمی‌کند تا موجب نقصان او در چیزی شود.<ref>ابن اثیر جزری، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر‌، ج ص 81، قم، مؤسسه اسماعیلیان.</ref>
+
«ضرر» یعنی نقصانی که در چیزی وارد می‌شود.<ref>زمخشری، ابوالقاسم،  الفائق فی غریب الحدیث‌، ج ۲، ص ۱۷۳، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۷ ق.</ref> یا در جایی دیگر ضرر به معنای ضد نفع تعریف شده است، و این که در روایت آمده: «لا ضرر...»؛ یعنی انسان ضرری به برادرش وارد نمی‌کند تا موجب نقصان او در چیزی شود.<ref>ابن اثیر جزری، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر‌، ج ۳، ص ۸۱، قم، مؤسسه اسماعیلیان.</ref>
  
 
===معنای ضرار===
 
===معنای ضرار===
این کلمه؛ داراى معانى مختلفى است. «ضِرار» بر وزن «فِعال» مصدر باب مفاعله است. باب مفاعله دلالت بر اعمال طرفینى می‌کند. پس «ضرار» که مصدر باب مفاعله است مبیّن امکان ورود ضرر بر دو جانب و طرفین است، بر خلاف «ضرر» که همیشه از یک طرف علیه طرف دیگر وارد می‌شود. با توجه به قید طرفینى بودن، براى «ضرار» معانى مختلفى ارایه شده است:
+
این کلمه داراى معانى مختلفى است. «ضِرار» بر وزن «فِعال» مصدر باب مفاعله است. باب مفاعله دلالت بر اعمال طرفینى می‌کند. پس «ضرار» که مصدر باب مفاعله است مبیّن امکان ورود ضرر بر دو جانب و طرفین است، بر خلاف «ضرر» که همیشه از یک طرف علیه طرف دیگر وارد می‌شود. با توجه به قید طرفینى بودن، براى «ضرار» معانى مختلفى ارایه شده است:
  
1. مجازات بر ضررى است که از جانب دیگرى به انسان می‌رسد.
+
۱. مجازات بر ضررى است که از جانب دیگرى به انسان می‌رسد.
  
2. ضرر رساندن متقابل دو نفر است به یکدیگر.
+
۲. ضرر رساندن متقابل دو نفر است به یکدیگر.
  
3. ضرر در مواردى است که شخصى به دیگرى ضرر می‌رساند تا خودش منتفع گردد.
+
۳. ضرر در مواردى است که شخصى به دیگرى ضرر می‌رساند تا خودش منتفع گردد.
  
4. ضرار در‌ موردى است که با ضرر رسانیدن به دیگرى، نفعى عاید شخص نشود.<ref>ر.ک: همان، ص 82.</ref> بنا بر این دیدگاه؛ ضرر و ضرار داراى معناى واحد هستند.
+
۴. ضرار در‌ موردى است که با ضرر رسانیدن به دیگرى، نفعى عاید شخص نشود.<ref>ر.ک: همان، ص ۸۲.</ref> بنا بر این دیدگاه؛ ضرر و ضرار داراى معناى واحد هستند.
  
امام خمینى در کتاب «الرسائل»،<ref>امام خمینی، سید روح الله، الرسائل، ج ص 33، قم، اسماعیلیان، 1410ق.</ref> فرق بین ضرر و ضرار را چنین بیان کرده است:
+
[[امام خمینی|امام خمینى]] در کتاب «الرسائل»،<ref>امام خمینی، سید روح الله، الرسائل، ج ۱، ص ۳۳، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ق.</ref> فرق بین ضرر و ضرار را چنین بیان کرده است:
غالب استعمالات ضرر و مشتقات آن مالى یا نفسى است، ولى کاربرد ضرار و مشتقاتش در تضییق، اهمال، حَرَج، سختى و دشواری، شایع و رایج است. پس ضرار به معناى اخیر غلبه دارد. در قرآن مجید هم هر جا کلمه ضرر استعمال شده به معناى ضرر مالى و جانى آمده است؛ ولى هر جا کلمه ضرار آمده به معناى تضییق و ایصال حرج است؛ مانند آیه شریفه «لٰا تُضَارَّ وٰالِدَةٌ بِوَلَدِهٰا»<ref>بقره، 233.</ref> و آیه نازل در خصوص مسجد ضرار. در این آیه، ضرار معناى نفسى یا مالى نمی‌دهد؛ منافقان قصد نداشتند مالى را تلف کنند یا صدمه بدنى به کسى بزنند، بلکه فقط می‌خواستند عقاید مسلمانان را مشوّش سازند و آنها را به تفرقه و نفاق روحى گرفتار کنند.
+
غالب استعمالات ضرر و مشتقات آن، مالى یا نفسى است، ولى کاربرد ضرار و مشتقاتش در تضییق، اهمال، حَرَج، سختى و دشواری، شایع و رایج است. پس ضرار به معناى اخیر غلبه دارد. در [[قرآن|قرآن مجید]] هم هر جا کلمه ضرر استعمال شده به معناى ضرر مالى و جانى آمده است؛ ولى هر جا کلمه ضرار آمده به معناى تضییق و ایصال حرج است؛ مانند [[آیه]] شریفه «لٰا تُضَارَّ وٰالِدَةٌ بِوَلَدِهٰا»<ref>بقره، ۲۳۳.</ref> و آیه نازل شده در خصوص [[مسجد ضرار]]. در این آیه، ضرار معناى نفسى یا مالى نمی‌دهد؛ منافقان قصد نداشتند مالى را تلف کنند یا صدمه بدنى به کسى بزنند، بلکه فقط می‌خواستند عقاید مسلمانان را مشوّش سازند و آنها را به تفرقه و نفاق روحى گرفتار کنند.
  
بالأخره بررسى موارد استعمال واژه‌هاى ضرر و ضرار در منابع اسلامى نشان می‌دهد که «ضرر» شامل کلیه خسارت‌ها و زیان‌هاى وارد بر دیگرى است، ولى «ضرار» مربوط به مواردى است که شخص با استفاده از یک حق یا جواز شرعى به دیگرى زیان وارد سازد که در اصطلاح امروزى از چنین مواردى به «سوء استفاده از حق» تعبیر می‌شود.<ref> قواعد فقه، ج ص 141.</ref>
+
بالأخره بررسى موارد استعمال واژه‌هاى ضرر و ضرار در منابع اسلامى نشان می‌دهد که «ضرر» شامل کلیه خسارت‌ها و زیان‌هاى وارد بر دیگرى است، ولى «ضرار» مربوط به مواردى است که شخص با استفاده از یک حق یا جواز شرعى به دیگرى زیان وارد سازد که در اصطلاح امروزى از چنین مواردى به «سوء استفاده از حق» تعبیر می‌شود.<ref> قواعد فقه، ج ۱، ص ۱۴۱.</ref>
  
===دلالات "لا" در حدیث ===
+
===دلالت "لا" در حدیث===
‌درباره «لا» در این روایت نیز نظرات بسیار مفصلی بیان شده است،<ref>ر.ک: قواعد فقه، ج ص 142 - 150.</ref> ولی به طور کلی با استفاده از تمام نظریات به نظر می‌رسد که معناى حدیث «لا ضرر» به کوتاه سخن آن است که ضرر در اسلام مشروعیت ندارد، ولى عدم مشروعیت ضرر، هم شامل مرحله قانون‌گذارى می‌شود و هم شامل مرحله اجراى قانون.
+
‌درباره «لا» در روایت «لاضَرَرَ وَ لاضِرارَ» نیز نظرات بسیار مفصلی بیان شده است،<ref>ر.ک: قواعد فقه، ج ۱، ص ۱۴۲ - ۱۵۰.</ref> ولی به طور کلی با استفاده از تمام نظریات به نظر می‌رسد که معناى حدیث «لا ضرر» به کوتاه سخن آن است که ضرر در [[اسلام]] مشروعیت ندارد، ولى عدم مشروعیت ضرر، هم شامل مرحله قانون‌گذارى می‌شود و هم شامل مرحله اجراى قانون.
  
==صورت های مختلف حدیث لاضرر==
+
==صورتهای مختلف حدیث لاضرر==
مضمون حدیث لاضرر در روایات بسیاری وارد شده که نشانگر نوعی تواتر اجمالى در این موضوع است؛ به این معنا که هر چند همه روایات مذکور به یک لفظ نیستند، ولى مضمون واحدى دارند. در ذیل به دو مورد از این روایات، اشاره می‌کنیم.
+
مضمون حدیث «لا ضرر» در روایات متعددی مانند: «لاضَرَرَ وَ لاضِرارَ فى الاسلام»<ref name=":۰" /> وارد شده که نشانگر نوعی [[خبر متواتر|تواتر]] اجمالى در این موضوع است؛ به این معنا که هر چند همه روایات مذکور به یک لفظ نیستند، ولى مضمون واحدى دارند. این حدیث، بدون قید «فى الاسلام» یا «عَلَى المُؤمِن» نیز نقل شده است.<ref> وسائل الشیعة،، ۳۲ و ۲۵/۴۰۰.</ref> در ذیل به دو مورد از این روایات، اشاره می‌کنیم.
  
1. امام باقر(ع) فرمود: «در زمان رسول خدا(ص)، سمرة بن جندب در کنار خانه مردى از انصار، درخت خرمایى داشت که راه رسیدن به آن از داخل خانه آن مرد می‌گذشت. سمره براى سرکشى به آن درخت و انجام امور آن، بارها سرزده وارد منزل مرد انصارى ‌شده و بدین ترتیب باعث مزاحمت خانواده او می‌گردید تا این‌که عرصه بر صاحبخانه تنگ شد و به سمره گفت: تو بدون اطلاع قبلی وارد منزلم می‌شوى و ممکن است اعضاى خانواده‌ام در وضعیتى باشند که تو نباید آنها را ببینى! بعد از این، هنگام عبور، اجازه بخواه تا اهل خانه‌ام مطلع باشند! سمره گفت: من از میان خانه تو به باغ خودم می‌روم و چون حق عبور دارم لزومى به اعلام و اخذ اجازه نمی‌بینم! مرد انصارى مجبور شد به رسول اکرم(ص) شکایت کند. آن‌حضرت به سمره فرمود: بعد از این هنگام عبور، حضورت را اعلام کن. سمره گفت: این کار را نخواهم کرد. پیامبر(ص) فرمود: از این درخت دست بردار و به ازاى آن، درخت دیگرى با همین ویژگی به تو می‌دهم. سمره قبول نکرد. آن‌گاه پیامبر فرمود: در مقابل آن درخت، ده درخت بگیر و دست از آن بردار و سمره بازهم قبول نکرد. پس پیامبر فرمود: دست از درخت بردار و به جایش در بهشت یک درخت خرما به تو خواهم داد؛ اما او این بار هم نپذیرفت تا این‌که رسول الله(ص) فرمود: "انّک رجل مضارّ و لا ضرر و لا ضرار على مؤمن"؛ یعنى: تو مرد ضرر زننده‌اى هستى، و کسى نباید به مؤمن ضرر بزند. بعد از آن دستور داد آن درخت را کندند و نزد سمره انداختند».<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ص 292، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.</ref>
+
۱. [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]](ع) فرمود: «در زمان [[پیامبر اسلام|رسول خدا]](ص)، [[سمرة بن جندب]] در کنار خانه مردى از [[انصار]]، درخت خرمایى داشت که راه رسیدن به آن از داخل خانه آن مرد می‌گذشت. سمره براى سرکشى به آن درخت و انجام امور آن، بارها سرزده وارد منزل مرد انصارى ‌شده و بدین ترتیب باعث مزاحمت خانواده او می‌گردید تا این‌که عرصه بر صاحبخانه تنگ شد و به سمره گفت: تو بدون اطلاع قبلی وارد منزلم می‌شوى و ممکن است اعضاى خانواده‌ام در وضعیتى باشند که تو نباید آنها را ببینى! پس هنگام عبور، اجازه بخواه تا اهل خانه‌ام مطلع باشند! سمره گفت: من از میان خانه تو به باغ خودم می‌روم و چون حق عبور دارم لزومى به اعلام و اخذ اجازه نمی‌بینم! مرد انصارى مجبور شد به رسول اکرم(ص) شکایت کند. آن‌حضرت به سمره فرمود: بعد از این هنگام عبور، حضورت را اعلام کن. سمره گفت: این کار را نخواهم کرد. پیامبر(ص) فرمود: از این درخت دست بردار و به ازاى آن، درخت دیگرى با همین ویژگی به تو می‌دهم. سمره قبول نکرد. آن‌گاه پیامبر فرمود: در مقابل آن درخت، ده درخت بگیر و دست از آن بردار و سمره بازهم قبول نکرد. پس پیامبر فرمود: دست از درخت بردار و به جایش در [[بهشت]] یک درخت خرما به تو خواهم داد؛ اما او این بار هم نپذیرفت تا این‌که رسول الله(ص) فرمود: "انّک رجل مضارّ و لا ضرر و لا ضرار على مؤمن"؛ یعنى: تو مرد ضرر زننده‌اى هستى، و کسى نباید به مؤمن ضرر بزند. بعد از آن دستور داد آن درخت را کندند و نزد سمره انداختند».<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۵، ص ۲۹۲، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.</ref>
  
2. شخصى به امام حسن عسکری(ع) نوشت که کسی قناتى دارد و دیگرى در همسایگی او قصد حفر قنات دیگری را دارد. او چه مقدار باید رعایت حریم کند؟ آن‌حضرت در پاسخ نوشت: «عَلَى حَسَبِ أَنْ لَا تُضِرَّ إِحْدَاهُمَا بِالْأُخْرَى‌‌»؛ یعنى: به گونه‌اى باشد که یکى به دیگرى ضرر نرساند.<ref>همان، ص 293.</ref>
+
۲. شخصى به [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسکری]](ع) نوشت که کسی قناتى دارد و دیگرى در همسایگی او قصد حفر قنات دیگری را دارد. او چه مقدار باید رعایت حریم کند؟ آن‌حضرت در پاسخ نوشت: «عَلَى حَسَبِ أَنْ لَا تُضِرَّ إِحْدَاهُمَا بِالْأُخْرَى‌‌»؛ یعنى: به گونه‌اى باشد که یکى به دیگرى ضرر نرساند.<ref>همان، ص ۲۹۳.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
*[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa52520  لا ضرر و لا ضرار به چه معنا است؟، اسلام کوئیست]
 
* جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام
 
  
==پیوند==
+
*[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa52520 لا ضرر و لا ضرار به چه معنا است؟، اسلام کوئیست.]
[[قاعده لاضرر]]
+
*[[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام]]، جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى.
 +
 
 +
==مطالب مرتبط==
 +
 
 +
* [[قاعده لاضرر]]
  
 
[[رده:احادیث با عناوین خاص]]
 
[[رده:احادیث با عناوین خاص]]
 
[[رده:ادله فقهی]]
 
[[رده:ادله فقهی]]
 
{{حدیث}}
 
{{حدیث}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۴

به حدیث «لاضَرَرَ وَ لاضِرارَ فى الاسلام»[۱] یا «لاضَرَرَ وَ لاضِرارَ عَلىَ المُؤمِن»[۲] که از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) نقل شده، «حدیث لاضرر» اطلاق مى‌گردد. این حدیث به عنوان یکی از مستندات «قاعده لاضرر» در فقه مورد استفاده قرار گرفته[۳] و در مورد آن دیدگاه‌هاى مختلفى مطرح شده است.[۴]

مفهوم‌شناسی حدیث لاضرر

فهم دقیق این روایت وابسته به فهم دو کلمه "ضرر" و "ضرار" و همچنین دلالت کلمه "لا" در حدیث است:

معنای ضرر

«ضرر» یعنی نقصانی که در چیزی وارد می‌شود.[۵] یا در جایی دیگر ضرر به معنای ضد نفع تعریف شده است، و این که در روایت آمده: «لا ضرر...»؛ یعنی انسان ضرری به برادرش وارد نمی‌کند تا موجب نقصان او در چیزی شود.[۶]

معنای ضرار

این کلمه داراى معانى مختلفى است. «ضِرار» بر وزن «فِعال» مصدر باب مفاعله است. باب مفاعله دلالت بر اعمال طرفینى می‌کند. پس «ضرار» که مصدر باب مفاعله است مبیّن امکان ورود ضرر بر دو جانب و طرفین است، بر خلاف «ضرر» که همیشه از یک طرف علیه طرف دیگر وارد می‌شود. با توجه به قید طرفینى بودن، براى «ضرار» معانى مختلفى ارایه شده است:

۱. مجازات بر ضررى است که از جانب دیگرى به انسان می‌رسد.

۲. ضرر رساندن متقابل دو نفر است به یکدیگر.

۳. ضرر در مواردى است که شخصى به دیگرى ضرر می‌رساند تا خودش منتفع گردد.

۴. ضرار در‌ موردى است که با ضرر رسانیدن به دیگرى، نفعى عاید شخص نشود.[۷] بنا بر این دیدگاه؛ ضرر و ضرار داراى معناى واحد هستند.

امام خمینى در کتاب «الرسائل»،[۸] فرق بین ضرر و ضرار را چنین بیان کرده است: غالب استعمالات ضرر و مشتقات آن، مالى یا نفسى است، ولى کاربرد ضرار و مشتقاتش در تضییق، اهمال، حَرَج، سختى و دشواری، شایع و رایج است. پس ضرار به معناى اخیر غلبه دارد. در قرآن مجید هم هر جا کلمه ضرر استعمال شده به معناى ضرر مالى و جانى آمده است؛ ولى هر جا کلمه ضرار آمده به معناى تضییق و ایصال حرج است؛ مانند آیه شریفه «لٰا تُضَارَّ وٰالِدَةٌ بِوَلَدِهٰا»[۹] و آیه نازل شده در خصوص مسجد ضرار. در این آیه، ضرار معناى نفسى یا مالى نمی‌دهد؛ منافقان قصد نداشتند مالى را تلف کنند یا صدمه بدنى به کسى بزنند، بلکه فقط می‌خواستند عقاید مسلمانان را مشوّش سازند و آنها را به تفرقه و نفاق روحى گرفتار کنند.

بالأخره بررسى موارد استعمال واژه‌هاى ضرر و ضرار در منابع اسلامى نشان می‌دهد که «ضرر» شامل کلیه خسارت‌ها و زیان‌هاى وارد بر دیگرى است، ولى «ضرار» مربوط به مواردى است که شخص با استفاده از یک حق یا جواز شرعى به دیگرى زیان وارد سازد که در اصطلاح امروزى از چنین مواردى به «سوء استفاده از حق» تعبیر می‌شود.[۱۰]

دلالت "لا" در حدیث

‌درباره «لا» در روایت «لاضَرَرَ وَ لاضِرارَ» نیز نظرات بسیار مفصلی بیان شده است،[۱۱] ولی به طور کلی با استفاده از تمام نظریات به نظر می‌رسد که معناى حدیث «لا ضرر» به کوتاه سخن آن است که ضرر در اسلام مشروعیت ندارد، ولى عدم مشروعیت ضرر، هم شامل مرحله قانون‌گذارى می‌شود و هم شامل مرحله اجراى قانون.

صورتهای مختلف حدیث لاضرر

مضمون حدیث «لا ضرر» در روایات متعددی مانند: «لاضَرَرَ وَ لاضِرارَ فى الاسلام»[۱] وارد شده که نشانگر نوعی تواتر اجمالى در این موضوع است؛ به این معنا که هر چند همه روایات مذکور به یک لفظ نیستند، ولى مضمون واحدى دارند. این حدیث، بدون قید «فى الاسلام» یا «عَلَى المُؤمِن» نیز نقل شده است.[۱۲] در ذیل به دو مورد از این روایات، اشاره می‌کنیم.

۱. امام باقر(ع) فرمود: «در زمان رسول خدا(ص)، سمرة بن جندب در کنار خانه مردى از انصار، درخت خرمایى داشت که راه رسیدن به آن از داخل خانه آن مرد می‌گذشت. سمره براى سرکشى به آن درخت و انجام امور آن، بارها سرزده وارد منزل مرد انصارى ‌شده و بدین ترتیب باعث مزاحمت خانواده او می‌گردید تا این‌که عرصه بر صاحبخانه تنگ شد و به سمره گفت: تو بدون اطلاع قبلی وارد منزلم می‌شوى و ممکن است اعضاى خانواده‌ام در وضعیتى باشند که تو نباید آنها را ببینى! پس هنگام عبور، اجازه بخواه تا اهل خانه‌ام مطلع باشند! سمره گفت: من از میان خانه تو به باغ خودم می‌روم و چون حق عبور دارم لزومى به اعلام و اخذ اجازه نمی‌بینم! مرد انصارى مجبور شد به رسول اکرم(ص) شکایت کند. آن‌حضرت به سمره فرمود: بعد از این هنگام عبور، حضورت را اعلام کن. سمره گفت: این کار را نخواهم کرد. پیامبر(ص) فرمود: از این درخت دست بردار و به ازاى آن، درخت دیگرى با همین ویژگی به تو می‌دهم. سمره قبول نکرد. آن‌گاه پیامبر فرمود: در مقابل آن درخت، ده درخت بگیر و دست از آن بردار و سمره بازهم قبول نکرد. پس پیامبر فرمود: دست از درخت بردار و به جایش در بهشت یک درخت خرما به تو خواهم داد؛ اما او این بار هم نپذیرفت تا این‌که رسول الله(ص) فرمود: "انّک رجل مضارّ و لا ضرر و لا ضرار على مؤمن"؛ یعنى: تو مرد ضرر زننده‌اى هستى، و کسى نباید به مؤمن ضرر بزند. بعد از آن دستور داد آن درخت را کندند و نزد سمره انداختند».[۱۳]

۲. شخصى به امام حسن عسکری(ع) نوشت که کسی قناتى دارد و دیگرى در همسایگی او قصد حفر قنات دیگری را دارد. او چه مقدار باید رعایت حریم کند؟ آن‌حضرت در پاسخ نوشت: «عَلَى حَسَبِ أَنْ لَا تُضِرَّ إِحْدَاهُمَا بِالْأُخْرَى‌‌»؛ یعنى: به گونه‌اى باشد که یکى به دیگرى ضرر نرساند.[۱۴]

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ وسائل الشیعة، ۲۶/۱۴.
  2. وسائل الشیعة، ۱۸/۳۲.
  3. ن.گ:رسائل فقهیة (شیخ انصارى)/ ۱۰۹-۱۱۱؛ القواعد الفقهیة (بجنوردى) ۱/ ۲۱۱-۲۱۳.
  4. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جلد ۳، صفحه ۲۶۹‌.
  5. زمخشری، ابوالقاسم، الفائق فی غریب الحدیث‌، ج ۲، ص ۱۷۳، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۷ ق.
  6. ابن اثیر جزری، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر‌، ج ۳، ص ۸۱، قم، مؤسسه اسماعیلیان.
  7. ر.ک: همان، ص ۸۲.
  8. امام خمینی، سید روح الله، الرسائل، ج ۱، ص ۳۳، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ق.
  9. بقره، ۲۳۳.
  10. قواعد فقه، ج ۱، ص ۱۴۱.
  11. ر.ک: قواعد فقه، ج ۱، ص ۱۴۲ - ۱۵۰.
  12. وسائل الشیعة،، ۳۲ و ۲۵/۴۰۰.
  13. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۵، ص ۲۹۲، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  14. همان، ص ۲۹۳.

منابع

مطالب مرتبط