حاشیه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(برداشتن لینک غیر فعال)
(ویرایش)
 
سطر ۱: سطر ۱:
این واژه در لغت به‌ معنای كناره و شرحی است كه بر متن می‌نویسند و در اصطلاح [[نسخه‌شناسی]]، مطالبی است كه در گذشته در اطراف متن اصلی كتاب‌ها برای توضیح مطالب مشكل یا مبهم یا نقد و ردّ اشكالات مطرح‌شده در متن نوشته می‌شد. این سنت از قرن‌ها پیش در میان دانشمندان اسلامی رواج داشته كه به هنگام خواندن كتاب، نظرها و توضیحات خود را در سه طرف (بالا، پایین، و سمت چپ) صفحات آن می‌نوشتند.
+
واژه «حاشه» در لغت به‌ معنای کناره و شرحی است که بر متن می‌نویسند و در اصطلاح نسخه‌شناسی، مطالبی است که در گذشته در اطراف متن اصلی کتاب‌ها برای توضیح مطالب مشکل یا مبهم یا نقد و ردّ اشکالات مطرح‌شده در متن نوشته می‌شد. این سنت از قرن‌ها پیش در میان دانشمندان اسلامی رواج داشته که به هنگام خواندن کتاب، نظرها و توضیحات خود را در اطراف صفحات آن می‌نوشتند.
  
== واژه شناسی ترکیب حاشیه نویسی ==
+
==مفهوم شناسی حاشیه ==
  
این اصطلاح با مصدر حَشْو به معناى افزایش و با حاشیه به معناى كناره و پیرامون، پیوند تنگاتنگ دارد؛ چه، حاشیه‌نویسى در عمل افزودنِ مطالبى است در كناره‌هاى متن مكتوب. در زبان عربى، حاشیه به معناى كناره (كه نام محلّ است) به معناى آنچه در حاشیه نوشته می‌شود (= حالّ) به كار رفته است <ref> رجوع کنید به خلیل‌بن احمد، ج 3، ص260ـ261، ذیل «حشو»؛ ابن‌منظور، ج ص 195، ذیل «حشا». </ref>
+
این اصطلاح با مصدر حَشْو به معناى افزایش و با حاشیه به معناى کناره و پیرامون، پیوند تنگاتنگ دارد؛ چه، حاشیه‌نویسى در عمل افزودنِ مطالبى است در کناره‌هاى متن مکتوب. در زبان عربى، حاشیه به معناى کناره (که نام محلّ است) به معناى آنچه در حاشیه نوشته می‌شود (= حالّ) به کار رفته است <ref> رجوع کنید به خلیل‌بن احمد، ج ۳، ص۲۶۰ـ۲۶۱، ذیل «حشو»؛ ابن‌منظور، ج ۳، ص ۱۹۵، ذیل «حشا». </ref>
  
== عناوین دیگر حاشیه نویسی ==
+
حاشیه‌نویسی در جهان [[اسلام]] به‌ویژه عالم [[شیعه|تشیع]]، وسیله‌ای برای بسط علم، گسترش فهم و اندیشه، ترویج آزادانه عقاید و توسعه بیشتر [[فرهنگ]] بود. بدین ترتیب، کتاب‌های حاشیه‌دار از شکل اصلی خود بیرون آمد و اثر تازه و جداگانه‌ای محسوب شد.
  
حاشیه‌ها را توشیح و تعلیق یا تعلیقه نیز نامیده‌اند. آقابزرگ طهرانى <ref> ج 4، ص 223 </ref>، با تصریح بر تفاوت نداشتن تعلیقات و حواشى، یادآور شده است كه اصطلاح تعلیق اغلب بر حاشیه‌هاى كتابهاى معقول اطلاق می‌شود؛ اما، نمونه‌هاى بسیارى وجود دارد كه نشان می‌دهد كاربرد تعلیقه براى حواشىِ كتابهاى نقلى و كاربرد حاشیه براى حواشى كتابهاى علوم عقلى نیز كاملا معمول بوده است <ref> مثلا رجوع کنید به حبشى، ج 1، ص 406، 409ـ410، 415، 423، ج 2، ص 1116ـ1124 </ref> تعابیر پاره‌اى از حاشیه‌نویسان هم نشان می‌دهد كه خود آنان نیز میان تعلیقه و حاشیه تفاوتى قائل نمی‌شده‌اند <ref> رجوع کنید به محقق كركى، ج 8، ص 13؛ شیخ‌بهائى، ص 31؛ اصفهانى، ج 3، ص 421 </ref>، حتى گاه چنین فهمیده می‌شود كه تعلیق با شرح یكى انگاشته شده است <ref> رجوع کنید به موسوى عاملى، ج 1، ص 4.</ref>
+
شمار حاشیه‌های باارزش و سودمند تاریخی، فراوان است. [[آقا بزرگ طهرانی]] در کتاب [[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]]، تعداد ۱۲۸۶ عنوان حاشیه از حاشیه‌نویسان شیعه را برشمرده که تعداد مؤلفان آنها بیش از ۳۰۰ نفر است.
به‌طور كلى، سفید باقى گذاشتن كناره‌هاى صفحاتِ نُسَخ خطى، صرف‌نظر از ضرورتهاى هنر كتاب‌آرایى، احتمالا واجد این پیام بوده است كه خوانندگان می‌توانند نظر خویش را درباره متن در این كناره‌ها بنویسند؛ گو اینكه اولین كسانى كه در كناره‌هاى صفحات چیزى نوشتند، خودِ مؤلفان یا ناسخان یا صاحبان كتابها بودند كه یا در هنگام بازخوانى نوشته‌هاى خویش، شَكلِ درستِ كلماتِ مغلوط را در كنار صفحات می‌نوشتند یا در آنجا كلمات یا علائمى درج می‌كردند كه دلالتهاى معنایى آنها را خود در می‌یافتند.
 
  
== قدمت حاشیه نویسی ==
+
==عناوین دیگر حاشیه‌نویسی==
  
قدمت درج جمله‌هاى توضیحى یا انتقادى در حواشى متون با پدیدآیى خود این متنها تقریبآ هم‌زمان دانسته شده؛ چه، این كاملا طبیعى بوده است كه خواننده متن، نظر خود را ــهر چه باشدــ در كنار آن درج نماید <ref> رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج6، ص7 </ref>. با این‌همه، تشخیص‌قدمت‌حاشیه‌ها آسان‌نیست، زیراحاشیه‌نویسى كار غیرمستقلى تلقى می‌شده است و حاشیه‌نویسان در جاهاى دلخواه در حواشى برخى صفحات مطالبى می‌نوشتند و این نوشته‌ها معمولا انجامه و تاریخ كتابت ندارند؛ بنابراین، حتى با وجود نسخه‌هاى خطى تاریخ‌دارى كه قدمتشان به سده سوم می‌رسد <ref> ایمن‌فؤاد سید، ج ص 399ـ402 </ref>، نمی‌توان قدمت حواشى آنها را تا همان زمان به عقب برد. به‌نظر روزنتال، سابقه این نوع حواشى، به پیش‌تر از قرن پنجم نمی‌رسد <ref> رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Hashiya" </ref>. شخصى به‌نام ابن‌مسرور ظاهرآ در قرن پنجم بر كتاب الحس و المحسوس ارسطو حاشیه‌هایى نوشته است <ref> ابن‌مطران، ص 196؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام، همانجا. </ref> در مقابل، تعیین پیشینه حاشیه‌هایى كه مستقلا تألیف شده‌اند آسان‌تر است. این آثار گاه نام مستقلى دارند، مانند ردّالمُحتار على الدُّرالمختار، از ابن‌عابدین، كه خود در مقدمه اثرش<ref> ج 1، ص2ـ 3 </ref> آن‌را حاشیه شمرده است، و گاه كلمه حاشیه یا حواشى سرآغاز عنوان آنهاست <ref> رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج ص 8؛ آلوارت، ج6، ص426، 428ـ429 </ref> به گفته حاجی‌خلیفه <ref> ج 3، ص3ـ4</ref>، نخستین كسى كه حاشیه مستقلى تدوین كرد، محمدبن احمد مشهور به ابن‌یسار، درگذشته در دهه نخست سده چهارم، بود. حاجی‌خلیفه به نام و موضوع حاشیه ابن‌یسار اشاره‌اى نكرده است. صرف‌نظر از این اشاره حاجی‌خلیفه، پیشینه این حاشیه‌هاى مستقل دست‌كم به قرن ششم می‌رسد <ref> رجوع کنید به یاقوت حموى، ج ص 2643، 2773؛ قس د. اسلام، همانجا. </ref>
+
حاشیه‌ها را توشیح و تعلیق یا تعلیقه نیز نامیده‌اند. [[شیخ آقا بزرگ تهرانی|آقا بزرگ طهرانى]]<ref> ج ۴، ص ۲۲۳ </ref> با تصریح بر تفاوت نداشتن تعلیقات و حواشى، یادآور شده است که اصطلاح تعلیق اغلب بر حاشیه‌هاى کتابهاى معقول اطلاق می‌شود؛ اما، نمونه‌هاى بسیارى وجود دارد که نشان می‌دهد کاربرد تعلیقه براى حواشىِ کتابهاى نقلى و کاربرد حاشیه براى حواشى کتابهاى علوم عقلى نیز کاملا معمول بوده است.<ref> مثلا رجوع کنید به حبشى، ج ۱، ص ۴۰۶، ۴۰۹ـ۴۱۰، ۴۱۵، ۴۲۳، ج ۲، ص ۱۱۱۶ـ۱۱۲۴ </ref> تعابیر پاره‌اى از حاشیه‌نویسان هم نشان می‌دهد که خود آنان نیز میان تعلیقه و حاشیه تفاوتى قائل نمی‌شده‌اند،<ref> رجوع کنید به محقق کرکى، ج ۸، ص ۱۳؛ شیخ‌بهائى، ص ۳۱؛ اصفهانى، ج ۳، ص ۴۲۱ </ref> حتى گاه چنین فهمیده می‌شود که تعلیق با شرح یکى انگاشته شده است.<ref> رجوع کنید به موسوى عاملى، ج ۱، ص ۴.</ref>
  
== حاشیه‌نویسى در تمدن اسلامى ==
+
به‌طور کلى، سفید باقى گذاشتن کناره‌هاى صفحاتِ [[نسخه خطی|نُسَخ خطى]]، صرف‌نظر از ضرورتهاى هنر کتاب‌آرایى، احتمالا واجد این پیام بوده است که خوانندگان می‌توانند نظر خویش را درباره متن در این کناره‌ها بنویسند؛ گو اینکه اولین کسانى که در کناره‌هاى صفحات چیزى نوشتند، خودِ مؤلفان یا ناسخان یا صاحبان کتابها بودند که یا در هنگام بازخوانى نوشته‌هاى خویش، شَکلِ درستِ کلماتِ مغلوط را در کنار صفحات می‌نوشتند یا در آنجا کلمات یا علائمى درج می‌کردند که دلالتهاى معنایى آنها را خود در می‌یافتند.
  
حاشیه‌نویسی در جهان [[اسلام]] به روزگار انتشار گسترده كتاب‌های خطی بازمی‌گردد كه هر كس مطلبی را می‌خواند از نگارش نظر خویش درباره آن خودداری نمی‌كرد تا جایی كه بعضی از دانشمندان حاشیه‌نویسی را كار و وظیفه خود می‌دانستند. آنان ضمن نسخه‌برداری از كتاب‌های معروف و معتبر، مطالب خود را در اطراف یا در لابه‌لای صفحات گوناگون می‌نوشتند و سپس دنباله مطلب را پی می‌گرفتند.
+
==قدمت حاشیه‌نویسی==
در تمدن اسلامى، حاشیه‌نویسى بر انواع كتابها، به‌جز جغرافیا و تاریخ، معمول بوده است؛ اما، حاشیه‌نویسان به كتابهاى ادبى، فقهى، حدیثى، اصولى، كلامى، فلسفى، منطقى و عرفانى بسیار بیشتر توجه كردند و مشهورترین حواشى بر این‌گونه متون نوشته شدند. در میان این‌گونه كتابها، بر آثارى كه متون درسى بودند یا اعتبار و اشتهار و مرجعیت بیشترى داشتند، بیش از همه حاشیه یا شرح نوشته می‌شد <ref> براى نمونه‌هاى بسیار رجوع کنید به تنكابنى، ص 40ـ82؛ آقابزرگ طهرانى، ج 6، ص 7ـ231؛ ادامه مقاله </ref>. شمار حاشیه‌هایى كه بر شروح متون یا بر حاشیه‌هاى دیگران نوشته می‌شده، بسیار افزون‌تر از حاشیه‌هاى خود متنها بوده است. مثلا حَبشى در جامع‌الشروح والحواشى <ref> ج 1، ص 396ـ438 </ref>، نامِ بیش از دویست شرح و حدود پنجاه حاشیه بر صحیح بخارى (متوفى 256) را برشمرده است كه عمده این حاشیه‌ها بر شروح صحیح بخارى نوشته شده‌اند. برخى شروح و حواشى، به دلیل اهمیت و دربرداشتن مطالب بحث برانگیز، اعتبارى همسنگِ متن اصلى و حتى برتر از آن یافته‌اند و در نتیجه، حواشى فراوانى بر آنها نوشته شده است. مثلا بر حاشیه خَفرى (متوفى 957) بر شرح تجریدالاعتقادِ قوشچى (متوفى 879)، دست كم 31 حاشیه <ref> رجوع کنید به صدرایى خویى، ص 102ـ129 </ref> و بر حاشیه جرجانى بر شرح قدیم تجریدالاعتقاد، 26 حاشیه نوشته‌اند <ref> رجوع کنید به همان، ص 47ـ54؛ درباره این دو شرح رجوع کنید به تجریدالاعتقاد </ref>و در میان افزون بر یكصد شرحِ كافیه ابن‌حاجب <ref> متوفى 646؛ رجوع کنید به جامى، ج 1، مقدمه رفاعى، ص 31ـ41 </ref>، الفوائدالضیائیة از عبدالرحمان جامى (متوفى 897) چندان اهمیت یافت كه 46 حاشیه بر آن نوشتند <ref> رجوع کنید به همان مقدمه، ص 85ـ90 </ref>
 
  
== تفاوت حاشیه و شرح ==
+
قدمت درج جمله‌هاى توضیحى یا انتقادى در حواشى متون با پدیدآیى خود این متنها تقریبا هم‌زمان دانسته شده؛ چه، این کاملا طبیعى بوده است که خواننده متن، نظر خود را ـ هر چه باشد ـ در کنار آن درج نماید.<ref> رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج۶، ص۷ </ref> با این‌همه، تشخیص‌ قدمت‌ حاشیه‌ها آسان‌ نیست، زیرا حاشیه‌نویسى کار غیرمستقلى تلقى می‌شده است و حاشیه‌نویسان در جاهاى دلخواه در حواشى برخى صفحات مطالبى می‌نوشتند و این نوشته‌ها معمولا انجامه و تاریخ کتابت ندارند؛ بنابراین، حتى با وجود نسخه‌هاى خطى تاریخ‌دارى که قدمتشان به سده سوم می‌رسد،<ref> ایمن‌فؤاد سید، ج ۲، ص ۳۹۹ـ۴۰۲ </ref> نمی‌توان قدمت حواشى آنها را تا همان زمان به عقب برد. به‌نظر روزنتال، سابقه این نوع حواشى، به پیش‌تر از قرن پنجم نمی‌رسد.<ref> رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Hashiya" </ref> شخصى به‌نام ابن‌مسرور ظاهرا در قرن پنجم بر کتاب «الحس و المحسوس» ارسطو حاشیه‌هایى نوشته است.<ref> ابن‌مطران، ص ۱۹۶؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام، همانجا. </ref>  
با اینكه در بسیارى از حاشیه‌ها، همانند شرحها، صرفاً یا عمدتاً به طرح و تبیین و توضیح و تعلیل مراد نویسنده اصلى و آوردن شواهد و جز آن توجه شده است، تفاوتهایى هم میان شروح و حاشیه‌ها وجود دارد؛ شروح از حاشیه‌ها قدمت بیشترى دارند. قدمت حاشیه‌هاى مستقل حداكثر به قرن چهارم می‌رسد، اما در فهرست ابن‌ندیم <ref> ص 65، 423 </ref> از شرحهاى متعلق به قرن سوم نیز یاد شده است، از جمله شرح شواهد كتاب سیبویه از ابوالعباس مبرّد و حتى شروحى از سده دوم چون شرح‌المجسطى و نیز شرح‌اقلیدس، هر دو از جابربن حیان. شرحها به دلیل قدمت و سابقه، از حاشیه‌ها رایج‌تر شدند. در فهرستِ ابن‌ندیم در قبال ذكر نام افزون بر شصت كتابِ شرح <ref> رجوع کنید به فهرس‌الكتب، ص 124ـ125 </ref>، از هیچ كتابى با عنوان حاشیه نام‌برده نشده است. باگذشت افزون بر دو قرن از تألیف الفهرست، باز هم اتفاق متفاوتى در این حوزه رخ نداد، چنان‌كه مثلا یاقوت حموى (متوفى 626) در ازاى ذكر نامِ 225 كتابِ شرح <ref> رجوع کنید به ج 7، فهرس‌الكتب، ص 3399ـ 3406 </ref>، صرفآ از پنج كتاب حاشیه نام‌برده است <ref> رجوع کنید به همان، ص 3366</ref>. از قرن هشتم به بعد هم كه حاشیه‌نویسى رواج بسیار یافت <ref> رجوع کنید به بروكلمان، >ذیل<، ج 3، ص 892ـ894؛ د. اسلام، همانجا </ref>، شرح‌نویسى نه تنها از رونق نیفتاد، بلكه كتابهاى شروح، چونان متنى مستقل، محل توجه و موضوع كار حاشیه‌نویسان قرار گرفتند.
 
  
گذشته از تفاوتهاى تاریخى، از لحاظ روشى هم میان شرح و حاشیه تفاوتهایى هست: شارح اغلب همه یك متن را جزء به جزء شرح می‌دهد (مانند شرح‌الرسالةالقشیریة از زكریا انصارى، و فتح‌البارى شرح صحیح البخارى از ابن‌حجر عسقلانى)، اما حاشیه‌نویس صرفآ پاره‌هایى از متن را براى حاشیه‌نویسى برمی‌گزیند. این پاره‌گزینى، حتى در حاشیه‌هاى مستقل، احتمالا با درج نخستین حاشیه‌ها بر حواشى متون مرتبط بوده، زیرا محدودیت مكانى كناره‌هاى صفحات نسخ خطى، به حاشیه‌نویس این امكان را نمی‌داده است تا به همه متن توجه كند. با این همه، آثارى نیز هستند كه با آنكه نام حاشیه دارند، در آنها حاشیه‌نویس به مثابه شارح رفتار كرده و تقریبآ همه اجزاى كتاب را شرح داده است؛ ازاین‌رو، این‌گونه حاشیه‌ها از متن اصلى بسیار مفصّل‌ترند. از جمله آنهاست: حاشیه محمدبن عمر مغربى بر الترتیبِ ابویعقوب وارجلانى اِباضى (متوفى 570) به‌نام حاشیةالترتیب؛ حاشیه صَبّان (متوفى 1206) بر شرحِ اُشمونى (متوفى 900) بر الفیه ابن‌مالك (متوفى 672)؛ و حاشیه دسوقى (متوفى قرن دوازدهم) بر كتاب مغنی‌اللبیب ابن‌هشام (متوفى 761). تفاوت دیگر حاشیه با شرح، مسبوق است به تفاوت اخیر. در واقع حواشى، به‌ویژه حواشىِ نوشته بر كنار صفحات، چون از پاره‌هایى كمابیش گسیخته تشكیل می‌شوند، معمولا فاقد خطبه و مقدماتِ معمول در كتاب‌نویسی‌اند و چون در هیئت كتاب نشر می‌یابند، با عباراتى چون «قوله» آغاز می‌شوند <ref> رجوع کنید به اصفهانى، ج ص 9.</ref>
+
در مقابل، تعیین پیشینه حاشیه‌هایى که مستقلا تألیف شده‌اند آسان‌تر است. این آثار گاه نام مستقلى دارند، مانند «ردّالمُحتار على الدُّرالمختار»، از ابن‌ عابدین، که خود در مقدمه اثرش<ref> ج ۱، ص۲ـ ۳ </ref> آن‌را حاشیه شمرده است، و گاه کلمه حاشیه یا حواشى سرآغاز عنوان آنهاست.<ref> رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج ۶، ص ۸؛ آلوارت، ج۶، ص۴۲۶، ۴۲۸ـ۴۲۹ </ref> به گفته [[حاجی خلیفه|حاجی‌خلیفه]]<ref> ج ۳، ص۳ـ۴</ref>، نخستین کسى که حاشیه مستقلى تدوین کرد، محمدبن احمد مشهور به ابن‌یسار، درگذشته در دهه نخست سده چهارم بود. حاجی‌خلیفه به نام و موضوع حاشیه ابن‌یسار اشاره‌اى نکرده است. صرف‌نظر از این اشاره حاجی‌خلیفه، پیشینه این حاشیه‌هاى مستقل دست‌کم به قرن ششم می‌رسد.<ref> رجوع کنید به یاقوت حموى، ج ۶، ص ۲۶۴۳، ۲۷۷۳؛ قس د. اسلام، همانجا. </ref>
  
== انواع حواشی ==
+
==حاشیه‌نویسى در تمدن اسلامى==
  
افزون بر حاشیه‌هایى كه كاركردى چون شرحها دارند و هدف اصلى حاشیه‌نویس، تشریح مراد نویسنده (ماتن) و تعلیل آنهاست و آنها را می‌توان به اعتبارِ همرأیى حاشیه‌نویس با نویسنده، حواشى امضایى نیز نامید، انواع دیگرى از حاشیه نیز وجود دارد، از جمله حاشیه‌هاى انتقادى یا حاشیه‌هایى كه جنبه‌هاى انتقادى آنها چشمگیرتر است. تفكیك مصادیق حاشیه‌هاى انتقادى با حاشیه‌هاى شرحى یا امضایى گاه دشوار است، زیرا بسیارى از حواشى شرحى نیز، ولو به‌ندرت، حاوى نكات انتقادى و ابداعى نیز هستند <ref> رجوع کنید به همان، ج ص 241ـ244 </ref>. رویكرد نقدى یا رَدّى گرچه گاه به‌سبب اختلاف مذهبى نویسنده و حاشیه‌نویس (محشّى) بوده است، این حواشى به‌طور كلى، به‌ویژه در مواقعى كه پیروان یك مذهب آثار یكدیگر را نقد می‌كردند، می‌توانند نشان رواج روحیه نقد و آزادى اندیشه و بیان تلقى شوند. در میان حاشیه‌هاى نوع اول (انتقادى)، از حاشیه‌هاى فراوانى می‌توان نام برد كه بیشتر آنها را علماى شیعه در رد شرح قوشچى بر تجرید الاعتقادِ نصیرالدین طوسى، به‌ویژه در مباحث امامت، نوشته‌اند <ref> آقابزرگ طهرانى، ج ص 354 </ref>. بر خود این حاشیه‌ها نیز حواشى بسیارى نوشته‌اند. مثلا، دست‌كم 23 حاشیه بر حاشیه دوانى بر شرح قوشچى نوشته شده است (رجوع کنید به صدرایى خویى، ص 69ـ84). برخى از حاشیه‌هاى نوع دوم (شرحى یا امضایى) عبارت‌اند از : مدارك الأحكام فى شرح شرائع الاسلام سیدمحمد موسوى عاملى (متوفى 1009)؛ حاشیه محقق كركى (متوفى 940) بر مختلف‌الشیعة فى احكام‌الشریعة، نوشته علامه حلّى (متوفى 726)؛ و حاشیه محمدباقر بهبهانى (متوفى 1205) بر مجمع‌الفائدة والبرهان، تألیف مقدس اردبیلى (متوفى 993). بهبهانى در نقد آن كتاب تا آنجا پیش‌رفته كه گفته است <ref> 1417، ص 253، 263 </ref> اگر مناقشات اردبیلى را بپذیریم، دیگر اثرى از شرع و فقه نمی‌ماند. همچنین محقق خوانسارى در حاشیه خود بر شفاى ابن‌سینا، در موارد زیادى به نقد آن پرداخته است <ref> براى نمونه رجوع کنید به ص 43، 574ـ575، 578،730، 743 </ref>
+
حاشیه‌نویسی در جهان [[اسلام]] به روزگار انتشار گسترده کتاب‌های خطی بازمی‌گردد که هر کس مطلبی را می‌خواند از نگارش نظر خویش درباره آن خودداری نمی‌کرد، تا جایی که بعضی از دانشمندان حاشیه‌نویسی را کار و وظیفه خود می‌دانستند. آنان ضمن نسخه‌برداری از کتاب‌های معروف و معتبر، مطالب خود را در اطراف یا در لابه‌لای صفحات گوناگون می‌نوشتند و سپس دنباله مطلب را پی می‌گرفتند.
نوع دیگر حاشیه‌ها، حاشیه‌هاى فتوایی‌اند كه آنها را می‌توان مشابه حواشى نقدى یا حتى از انواع آن تلقى كرد. این حاشیه‌هاــ آنچنان‌كه در میان فقها، به‌ویژه فقهاى شیعه، مرسوم بوده ــ برحاشیه برخى كتابهاى فقهى و در حاشیه مطالبى نوشته می‌شده كه فقیهِ حاشیه‌نویس، نظرى مغایر با نظر نویسنده متن داشته است. حاشیه‌نویس با درج حاشیه فتوایى خود، تفاوتهاى نظر خود را با نظر نویسنده معلوم می‌كرده و عدم درج نظر حاشیه‌نویس درباره مطالب دیگر، در واقع به منزله تأیید و امضاى آن رأى بوده است. نمونه‌اى از این‌گونه آثار، حواشى فتوایى بسیارى است كه بر تبصرةالمتعلّمین فى احكام‌الدین علامه حلّى (از فقهاى متقدم)، و حواشى فتوایى متعددى است كه بر عروةالوثقى تألیف سیدمحمدكاظم طباطبایی‌یزدى (متوفى 1337، از فقهاى اخیر) نوشته شده است <ref> رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج ص 8، 31؛ نیز رجوع کنید به رساله عملیه </ref> نویسندگانِ حاشیه‌ها را "مُحَشّی" یا "حاشیه‌نویس" و عمل حاشیه‌نویسی را "تحشیه" می‌گفتند. بعدها بر اساس اعتبار علمی نویسندگان حاشیه و یا نظر به اهمیت حاشیه‌ها، ناسخان به هنگام نسخه‌برداری از كتاب‌های گوناگون، حاشیه‌های مهم را در اطراف صفحات ثبت می‌كردند.
+
 
 +
در تمدن اسلامى، حاشیه‌نویسى بر انواع کتابها، به‌جز جغرافیا و تاریخ، معمول بوده است؛ اما، حاشیه‌نویسان به کتابهاى ادبى، [[فقه|فقهى]]، [[حدیث|حدیثى]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصولى]]، [[علم کلام|کلامى]]، [[فلسفه|فلسفى]]، [[منطق|منطقى]] و [[عرفان|عرفانى]] بسیار بیشتر توجه کردند و مشهورترین حواشى بر این‌گونه متون نوشته شدند. در میان این‌گونه کتابها، بر آثارى که متون درسى بودند یا اعتبار و اشتهار و [[مرجعیت]] بیشترى داشتند، بیش از همه حاشیه یا شرح نوشته می‌شد.<ref> براى نمونه‌هاى بسیار رجوع کنید به تنکابنى، ص ۴۰ـ۸۲؛ آقابزرگ طهرانى، ج ۶، ص ۷ـ۲۳۱؛ ادامه مقاله </ref>
 +
 
 +
شمار حاشیه‌هایى که بر شروح متون یا بر حاشیه‌هاى دیگران نوشته می‌شده، بسیار افزون‌تر از حاشیه‌هاى خود متنها بوده است. مثلا حَبشى در «جامع‌الشروح والحواشى»،<ref> ج ۱، ص ۳۹۶ـ۴۳۸ </ref> نام بیش از دویست شرح و حدود پنجاه حاشیه بر [[صحیح بخاری (کتاب)|صحیح بخارى]] (متوفى ۲۵۶ ق) را برشمرده است که عمده این حاشیه‌ها بر شروح صحیح بخارى نوشته شده‌اند. برخى شروح و حواشى، به دلیل اهمیت و دربرداشتن مطالب بحث برانگیز، اعتبارى همسنگِ متن اصلى و حتى برتر از آن یافته‌اند و در نتیجه، حواشى فراوانى بر آنها نوشته شده است. مثلا بر حاشیه خَفرى (متوفى ۹۵۷) بر «شرح تجریدالاعتقادِ» قوشچى (متوفى ۸۷۹)، دست کم ۳۱ حاشیه<ref> رجوع کنید به صدرایى خویى، ص ۱۰۲ـ۱۲۹ </ref> و بر حاشیه جرجانى بر شرح قدیم «[[تجرید الاعتقاد (کتاب)|تجریدالاعتقاد]]»، ۲۶ حاشیه نوشته‌اند<ref> رجوع کنید به همان، ص ۴۷ـ۵۴؛ درباره این دو شرح رجوع کنید به تجریدالاعتقاد </ref> و در میان افزون بر یکصد شرحِ کافیه ابن‌حاجب <ref> متوفى ۶۴۶؛ رجوع کنید به جامى، ج ۱، مقدمه رفاعى، ص ۳۱ـ۴۱ </ref>، «الفوائدالضیائیة» از [[جامی|عبدالرحمان جامى]] (متوفى ۸۹۷) چندان اهمیت یافت که ۴۶ حاشیه بر آن نوشتند.<ref> رجوع کنید به همان مقدمه، ص ۸۵ـ۹۰ </ref>
 +
 
 +
==تفاوت حاشیه و شرح==
 +
با اینکه در بسیارى از حاشیه‌ها، همانند شرحها، صرفاً یا عمدتاً به طرح و تبیین و توضیح و تعلیل مراد نویسنده اصلى و آوردن شواهد و جز آن توجه شده است، تفاوتهایى هم میان شروح و حاشیه‌ها وجود دارد؛ شروح از حاشیه‌ها قدمت بیشترى دارند. قدمت حاشیه‌هاى مستقل حداکثر به قرن چهارم می‌رسد، اما در [[فهرست ابن ندیم (کتاب)|فهرست ابن‌ندیم]]<ref> ص ۶۵، ۴۲۳ </ref> از شرحهاى متعلق به قرن سوم نیز یاد شده است، از جمله شرح شواهد کتاب سیبویه از ابوالعباس مبرّد و حتى شروحى از سده دوم چون شرح‌ المجسطى و نیز شرح‌ اقلیدس، هر دو از جابر بن حیان. شرحها به دلیل قدمت و سابقه، از حاشیه‌ها رایج‌تر شدند.
 +
 
 +
در فهرستِ ابن‌ندیم در قبال ذکر نام افزون بر شصت کتابِ شرح،<ref> رجوع کنید به فهرس‌الکتب، ص ۱۲۴ـ۱۲۵ </ref> از هیچ کتابى با عنوان حاشیه نام‌برده نشده است. باگذشت افزون بر دو قرن از تألیف الفهرست، باز هم اتفاق متفاوتى در این حوزه رخ نداد، چنان‌که مثلا [[یاقوت حموی|یاقوت حموى]] (متوفى ۶۲۶) در ازاى ذکر نامِ ۲۲۵ کتابِ شرح،<ref> رجوع کنید به ج ۷، فهرس‌الکتب، ص ۳۳۹۹ـ ۳۴۰۶ </ref> صرفا از پنج کتاب حاشیه نام‌برده است.<ref> رجوع کنید به همان، ص ۳۳۶۶</ref> از قرن هشتم به بعد هم که حاشیه‌نویسى رواج بسیار یافت،<ref> رجوع کنید به بروکلمان، >ذیل<، ج ۳، ص ۸۹۲ـ۸۹۴؛ د. اسلام، همانجا </ref> شرح‌نویسى نه تنها از رونق نیفتاد، بلکه کتابهاى شروح، چونان متنى مستقل، محل توجه و موضوع کار حاشیه‌نویسان قرار گرفتند.
 +
 
 +
گذشته از تفاوتهاى تاریخى، از لحاظ روشى هم میان شرح و حاشیه تفاوتهایى هست: شارح اغلب همه یک متن را جزء به جزء شرح می‌دهد (مانند شرح‌ الرسالةالقشیریة از زکریا انصارى، و فتح‌البارى شرح صحیح البخارى از [[ابن حجرعسقلانی|ابن‌ حجر عسقلانى]])، اما حاشیه‌نویس صرفا پاره‌هایى از متن را براى حاشیه‌نویسى برمی‌گزیند. این پاره‌گزینى، حتى در حاشیه‌هاى مستقل، احتمالا با درج نخستین حاشیه‌ها بر حواشى متون مرتبط بوده، زیرا محدودیت مکانى کناره‌هاى صفحات [[نسخه خطی|نسخ خطى]]، به حاشیه‌نویس این امکان را نمی‌داده است تا به همه متن توجه کند. با این همه، آثارى نیز هستند که با آنکه نام حاشیه دارند، در آنها حاشیه‌نویس به مثابه شارح رفتار کرده و تقریبا همه اجزاى کتاب را شرح داده است؛ ازاین‌رو، این‌گونه حاشیه‌ها از متن اصلى بسیار مفصّل‌ترند. از جمله آنهاست: حاشیه محمدبن عمر مغربى بر «الترتیبِ» ابویعقوب وارجلانى اِباضى (متوفى ۵۷۰) به‌نام «حاشیةالترتیب»؛ حاشیه صَبّان (متوفى ۱۲۰۶) بر شرحِ اُشمونى (متوفى ۹۰۰) بر «الفیه» ابن‌مالک (متوفى ۶۷۲)؛ و حاشیه دسوقى (متوفى قرن دوازدهم) بر کتاب «مغنی‌اللبیب» ابن‌هشام (متوفى ۷۶۱).
 +
 
 +
تفاوت دیگر حاشیه با شرح، مسبوق است به تفاوت اخیر. در واقع حواشى، به‌ویژه حواشىِ نوشته بر کنار صفحات، چون از پاره‌هایى کمابیش گسیخته تشکیل می‌شوند، معمولا فاقد خطبه و مقدماتِ معمول در کتاب‌نویسی‌اند و چون در هیئت کتاب نشر می‌یابند، با عباراتى چون «قوله» آغاز می‌شوند.<ref> رجوع کنید به اصفهانى، ج ۱، ص ۹.</ref>
 +
 
 +
==انواع حواشی==
 +
 
 +
افزون بر حاشیه‌هایى که کارکردى چون شرحها دارند و هدف اصلى حاشیه‌نویس، تشریح مراد نویسنده (ماتن) و تعلیل آنهاست و آنها را می‌توان به اعتبارِ همرأیى حاشیه‌نویس با نویسنده، حواشى امضایى نیز نامید. انواع دیگرى از حاشیه نیز وجود دارد، از جمله حاشیه‌هاى انتقادى یا حاشیه‌هایى که جنبه‌هاى انتقادى آنها چشمگیرتر است.  
 +
 
 +
تفکیک مصادیق حاشیه‌هاى انتقادى با حاشیه‌هاى شرحى یا امضایى گاه دشوار است، زیرا بسیارى از حواشى شرحى نیز، ولو به‌ندرت، حاوى نکات انتقادى و ابداعى نیز هستند.<ref> رجوع کنید به همان، ج ۵، ص ۲۴۱ـ۲۴۴ </ref> رویکرد نقدى یا رَدّى گرچه گاه به‌سبب اختلاف مذهبى نویسنده و حاشیه‌نویس (محشّى) بوده است، این حواشى به‌طور کلى، به‌ویژه در مواقعى که پیروان یک مذهب آثار یکدیگر را نقد می‌کردند، می‌توانند نشان رواج روحیه نقد و آزادى اندیشه و بیان تلقى شوند.  
 +
 
 +
در میان حاشیه‌هاى نوع اول (انتقادى)، از حاشیه‌هاى فراوانى می‌توان نام برد که بیشتر آنها را علماى [[شیعه]] در رد شرح قوشچى بر «[[تجرید الاعتقاد (کتاب)|تجرید الاعتقاد]]» [[خواجه نصیرالدین طوسی|نصیرالدین طوسى]]، به‌ویژه در مباحث [[امامت]]، نوشته‌اند.<ref> آقابزرگ طهرانى، ج ۳، ص ۳۵۴ </ref> بر خود این حاشیه‌ها نیز حواشى بسیارى نوشته‌اند. مثلا، دست‌کم ۲۳ حاشیه بر حاشیه دوانى بر شرح قوشچى نوشته شده است.<ref>رجوع کنید به صدرایى خویى، ص ۶۹ـ۸۴.</ref>
 +
 
 +
برخى از حاشیه‌هاى نوع دوم (شرحى یا امضایى) عبارت‌اند از: «[[مدارک الاحکام (کتاب)|مدارک الأحکام فى شرح شرائع الاسلام]]» [[صاحب مدارک|سید محمد موسوى عاملى]] (متوفى ۱۰۰۹)؛ حاشیه [[محقق ثانی|محقق کرکى]] (متوفى ۹۴۰) بر «[[مختلف الشیعه (کتاب)|مختلف‌الشیعة فى احکام‌الشریعة]]»، نوشته [[علامه حلی|علامه حلّى]] (متوفى ۷۲۶)؛ و حاشیه [[وحید بهبهانی|محمدباقر بهبهانى]] (متوفى ۱۲۰۵) بر «[[مجمع الفائدة و البرهان فى شرح ارشاد الأذهان (کتاب)|مجمع‌الفائدة والبرهان]]»، تألیف [[مقدس اردبیلی|مقدس اردبیلى]] (متوفى ۹۹۳). بهبهانى در نقد آن کتاب تا آنجا پیش‌رفته که گفته است<ref> ۱۴۱۷، ص ۲۵۳، ۲۶۳ </ref> اگر مناقشات اردبیلى را بپذیریم، دیگر اثرى از [[شریعت|شرع]] و [[فقه]] نمی‌ماند.  
 +
 
 +
همچنین محقق خوانسارى در حاشیه خود بر «[[شفا (کتاب)|شفاى]]» [[ابن سینا|ابن‌سینا]]، در موارد زیادى به نقد آن پرداخته است.<ref> براى نمونه رجوع کنید به ص ۴۳، ۵۷۴ـ۵۷۵، ۵۷۸،۷۳۰، ۷۴۳ </ref>
 +
 
 +
نوع دیگر حاشیه‌ها، حاشیه‌هاى [[فتوا|فتوایی‌اند]] که آنها را می‌توان مشابه حواشى نقدى یا حتى از انواع آن تلقى کرد. این حاشیه‌ها ـ آنچنان‌که در میان [[فقیه|فقها]]، به‌ویژه فقهاى شیعه، مرسوم بوده ـ بر حاشیه برخى کتابهاى فقهى و در حاشیه مطالبى نوشته می‌شده که فقیهِ حاشیه‌نویس، نظرى مغایر با نظر نویسنده متن داشته است. حاشیه‌نویس با درج حاشیه فتوایى خود، تفاوتهاى نظر خود را با نظر نویسنده معلوم می‌کرده و عدم درج نظر حاشیه‌نویس درباره مطالب دیگر، در واقع به منزله تأیید و امضاى آن رأى بوده است. نمونه‌اى از این‌گونه آثار، حواشى فتوایى بسیارى است که بر «تبصرةالمتعلّمین فى احکام‌الدین» علامه حلّى (از فقهاى متقدم)، و حواشى فتوایى متعددى است که بر «[[عروة الوثقى (کتاب)|عروةالوثقى]]» تألیف [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سیدمحمدکاظم طباطبایی‌یزدى]] (متوفى ۱۳۳۷، از فقهاى اخیر) نوشته شده است.<ref> رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج ۶، ص ۸، ۳۱؛ نیز رجوع کنید به رساله عملیه </ref>  
 +
 
 +
نویسندگانِ حاشیه‌ها را "مُحَشّی" یا "حاشیه‌نویس" و عمل حاشیه‌نویسی را "تحشیه" می‌گفتند. بعدها بر اساس اعتبار علمی نویسندگان حاشیه و یا نظر به اهمیت حاشیه‌ها، ناسخان به هنگام نسخه‌برداری از کتاب‌های گوناگون، حاشیه‌های مهم را در اطراف صفحات ثبت می‌کردند.
 
در زیر چند نمونه از حواشی بیان شده است:
 
در زیر چند نمونه از حواشی بیان شده است:
1. حواشی كتاب‌های ادبی به‌ ویژه متونی كه برای تدریس در حوزه‌های علمی تعیین شده بود. بعضی از این حواشی، توضیحی و روشنگر و برخی حاوی شرح و بسط و نقد و استدلال‌های زائد بر متن بودند.
 
  
2. حواشی كتاب‌های دینی كه درباره اصول اعتقادی یا فروع فقهی ([[احكام]] عملی) بود. این حاشیه‌ها برای توضیح مقصود نویسنده متن، و بسط و تفصیل دلایل عقلی و نقلی وی نوشته می‌شد كه بدان "شرح" می‌گفتند و مستقل از كتاب اصلی بود و نویسنده شرح برای اثر خود، عنوان جداگانه دوجزئی برمی‌گزید كه واژه شرح، غالباً در آغاز جزء دوم قرار داشت. همچنین هنگامی كه نویسنده‌ای مطالبی در ردّ یك یا چند بخش و یا همه مطالب نویسنده‌ای می‌نوشت، بدان "ردّ" یا "[[ردّیه]]" می‌گفتند كه به‌ صورت مستقل منتشر می‌شد و عنوان جداگانه و دوجزئی داشت كه واژه ردّ، غالباً در آغاز جزء دوم آن واقع بود.
+
۱. حواشی کتاب‌های ادبی به‌ ویژه متونی که برای تدریس در [[حوزه علمیه|حوزه‌های علمی]] تعیین شده بود. بعضی از این حواشی، توضیحی و روشنگر و برخی حاوی شرح و بسط و نقد و استدلال‌های زائد بر متن بودند.
 +
 
 +
۲. حواشی کتاب‌های دینی که درباره اصول اعتقادی یا فروع فقهی ([[احکام]] عملی) بود. این حاشیه‌ها برای توضیح مقصود نویسنده متن، و بسط و تفصیل دلایل عقلی و نقلی وی نوشته می‌شد که بدان "شرح" می‌گفتند و مستقل از کتاب اصلی بود و نویسنده شرح برای اثر خود، عنوان جداگانه دوجزئی برمی‌گزید که واژه شرح، غالباً در آغاز جزء دوم قرار داشت. همچنین هنگامی که نویسنده‌ای مطالبی در ردّ یک یا چند بخش و یا همه مطالب نویسنده‌ای می‌نوشت، بدان "ردّ" یا "[[ردّیه]]" می‌گفتند که به‌ صورت مستقل منتشر می‌شد و عنوان جداگانه و دوجزئی داشت که واژه ردّ، غالباً در آغاز جزء دوم آن واقع بود.
 +
 
 +
۳. حواشی کتاب‌های [[علم کلام|کلامی]] و [[فلسفه|فلسفی]]، که در دوره تیموری رو به کاهش نهاد و پس از آن تا اندازه‌ای رواج یافت. نویسندگان این‌گونه حواشی، برای خود در این زمینه حق اظهارنظر قائل بودند. این قبیل کتاب‌ها میدان جدال آرای مختلف و احیاناً متضاد گردید و کار به جایی رسید که به محض نوشته شدن اثری در این زمینه، حاشیه از هر سو نوشته می‌شد و پس از نشر آنها، دیگران نیز حواشی دیگری می‌نوشتند و از آرای نویسنده اصلی، پشتیبانی و نظرهای مخالف وی را رد می‌کردند. شاید گه‌گاه در این میان، کسی نقش داور و میانجی را در میان آرای متناقض برعهده می‌گرفت.
  
3. حواشی كتاب‌های كلامی و فلسفی، كه در دوره تیموری رو به كاهش نهاد و پس از آن تا اندازه‌ای رواج یافت. نویسندگان این‌گونه حواشی، برای خود در این زمینه حق اظهارنظر قائل بودند. این قبیل كتاب‌ها میدان جدال آرای مختلف و احیاناً متضاد گردید و كار به جایی رسید كه به محض نوشته شدن اثری در این زمینه، حاشیه از هر سو نوشته می‌شد و پس از نشر آنها، دیگران نیز حواشی دیگری می‌نوشتند و از آرای نویسنده اصلی، پشتیبانی و نظرهای مخالف وی را رد می‌كردند. شاید گه‌گاه در این میان، كسی نقش داور و میانجی را در میان آرای متناقض برعهده می‌گرفت.
+
==فواید حاشیه‌نویسى==
  
== فواید و دستاوردهاى سنّت حاشیه‌نویسى ==
+
سنّت حاشیه‌نویسى در فرهنگ [[اسلام|اسلامى]]، متضمن فواید و دستاوردهاى درخور توجهى بوده است. به‌طور کلى، حاشیه‌ها سیر تطور و تحول و تعامل علمى جامعه مسلمانان را نشان می‌دهند.<ref> رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج ۶، ص ۸</ref> علاوه بر این، حاشیه‌ها به‌ویژه حاشیه‌هاى مستقل، حاوى فواید متن‌پژوهانه و نسخه‌شناسانه نیز هستند و به کار تصحیح [[نسخه خطی|نسخ خطى]] می‌آیند؛ چه، در بسیارى از این حاشیه‌ها، حاشیه‌نویس عین متنِ محشّى علیه را نیز ضبط کرده است که این ضبطها نسخه بدلى براى آن متن تلقى می‌گردد.
  
سنّت حاشیه‌نویسى در فرهنگ اسلامى، متضمن فواید و دستاوردهاى درخور توجهى بوده است. به‌طور كلى، حاشیه‌ها سیر تطور و تحول و تعامل علمى جامعه مسلمانان را نشان می‌دهند <ref> رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج 6، ص 8</ref> علاوه بر این، حاشیه‌ها به‌ویژه حاشیه‌هاى مستقل، حاوى فواید متن‌پژوهانه و نسخه‌شناسانه نیز هستند و به كار تصحیح نسخ خطى می‌آیند؛ چه، در بسیارى از این حاشیه‌ها، حاشیه‌نویس عین متنِ محشّى علیه را نیز ضبط كرده است كه این ضبطها نسخه بدلى براى آن متن تلقى می‌گردد. ذكر اقوال نویسندگان دیگر و بررسى آنها در حاشیه‌ها نیز فواید حاشیه‌ها را دو چندان می‌كند <ref> رجوع کنید به مغربى، ج ص 12ـ13، 16ـ17، 76ـ77، و جاهاى دیگر؛ بهبهانى، 1419ـ1420، ج ص 273ـ274 </ref> گاه نیز گوینده اقوالى كه در متن، بدون ذكر نام گوینده، آمده است ذكر می‌شود <ref> رجوع کنید به مقدس اردبیلى، ص 178؛ اصفهانى، ج ص 147</ref> بنابراین، گاه حاشیه‌نویس، در كنار بررسى یك متن معین، محتویات متون دیگر را نیز بررسى می‌كند. مثلا، محقق خوانسارى (متوفى 1099) در حاشیه خود بر شفا، اقوال محشّیان دیگر چون غیاث‌الدین دشتكى، میرداماد و ملاصدرا را نقل و گاه به رد اقوال آنان پرداخته است <ref> رجوع کنید به ص 24، 280، 468، مقدمه ناجى اصفهانى، ص هشت ـ ده </ref>.
+
ذکر اقوال نویسندگان دیگر و بررسى آنها در حاشیه‌ها نیز فواید حاشیه‌ها را دو چندان می‌کند.<ref> رجوع کنید به مغربى، ج ۱، ص ۱۲ـ۱۳، ۱۶ـ۱۷، ۷۶ـ۷۷، و جاهاى دیگر؛ بهبهانى، ۱۴۱۹ـ۱۴۲۰، ج ۱، ص ۲۷۳ـ۲۷۴ </ref> گاه نیز گوینده اقوالى که در متن، بدون ذکر نام گوینده، آمده است ذکر می‌شود.<ref> رجوع کنید به مقدس اردبیلى، ص ۱۷۸؛ اصفهانى، ج ۵، ص ۱۴۷</ref> بنابراین، گاه حاشیه‌نویس، در کنار بررسى یک متن معین، محتویات متون دیگر را نیز بررسى می‌کند. مثلا، [[آقا حسین خوانساری|محقق خوانسارى]] (متوفى ۱۰۹۹) در حاشیه خود بر «[[شفا (کتاب)|شفا]]»، اقوال محشّیان دیگر چون غیاث‌الدین دشتکى، [[میرداماد|میرداماد]] و [[ملاصدرا]] را نقل و گاه به رد اقوال آنان پرداخته است.<ref> رجوع کنید به ص ۲۴، ۲۸۰، ۴۶۸، مقدمه ناجى اصفهانى، ص هشت ـ ده </ref>
علاوه بر اینها، برخى حاشیه‌نویسان به اختلاف نسخ توجه كرده و وجوه ترجیح یكى از آنها بر دیگرى را بیان كرده‌اند <ref> رجوع کنید به همان، ص 46ـ47، 302 </ref>. گاه نیز حاشیه‌نویس جاهایى از متن را تصحیح قیاسى كرده است <ref> رجوع کنید به همان، ص 93، 751) </ref>.
 
در كنار این فواید، حاشیه‌نویسى گاه نتایج ناخواسته و مشكلاتى در پى داشته، كه یكى از آنها درازنویسى و طرح نكات افزون بر حاجت بوده است. از همین‌رو، ابن‌جماعه (متوفى 733؛ ص 186، 191) به حاشیه‌نویسان هشدار داده است كه از زیاده‌روى و نقل مطالب دور از ذهن بپرهیزند و با حواشى بیش از ضرورت، كتاب را یكسر سیاه نكنند. از مشكلات دیگر، نوشتن حاشیه در لابه‌لاى سطور بوده؛ چه، گاه این‌گونه حاشیه‌ها با متن اصلى یكى تلقى می‌شده است. براى پیشگیرى از چنین خطایى، برخى محشّیان در لابه‌لاى سطور با قلمى رنگى، و در واقع متفاوت، حاشیه می‌نوشتند <ref> رجوع کنید به همان، ص 191 </ref>. گاه نیز ممكن بوده است نوشته ماتن در میان سطرها، حاشیه پنداشته شود، چنان‌كه ابن‌اثیر <ref> ج 1، ص 16 </ref> نگران آن بوده كه ناسخان، آن علامتهاى اختصارى را كه او به‌جاى نام منابع خود در شرح تراجم در نظر گرفته و در میان سطرها درج كرده است، بیرون از متن بدانند و آنها را حذف كنند. اشكال دیگر، احتمال التباس میان حاشیه و تخریج، به‌ویژه در كتابهاى حدیثى و روایى، بوده است. به نوشته ابن‌جماعه <ref> ص 186 </ref>، حاشیه‌نویس باید براى بركنار ماندن از این اشتباه، از درج كلمه «صحَّ»، كه مختص تخریج است، خوددارى ورزد. برخى حاشیه‌نویسان، براى معلوم كردن حاشیه، در بالا یا انتهاى حاشیه خود كلمه‌هایى (مثلا حاشیه، فایده) می‌نوشته‌اند.
 
  
== تداوم سنّت حاشیه‌نویسى ==
+
علاوه بر اینها، برخى حاشیه‌نویسان به اختلاف نسخ توجه کرده و وجوه ترجیح یکى از آنها بر دیگرى را بیان کرده‌اند.<ref> رجوع کنید به همان، ص ۴۶ـ۴۷، ۳۰۲ </ref> گاه نیز حاشیه‌نویس جاهایى از متن را تصحیح قیاسى کرده است.<ref> رجوع کنید به همان، ص ۹۳، ۷۵۱) </ref>
  
پس از پدید آمدن صنعت چاپ، علاوه بر تداوم سنّت حاشیه‌نویسى در میان مسلمانان، به گونه‌اى دیگر نیز از كناره‌هاى خالى صفحات استفاده شد؛ بدین ترتیب كه، به‌ویژه در كتابهاى چاپ سنگى، پاره‌اى از حواشى آنها در این كناره‌ها چاپ شدند. گاه نیز كتابهایى، حتى نامرتبط با متن اصلى، در این حاشیه‌ها جاى گرفتند. امروزه در دوره چاپهاى حروفى نیز ناشران یا مصححان كتابها، برخى حاشیه‌ها یا شرحها را همراه با اصل كتاب، به صورت پاورقى یا متن، چاپ می‌كنند. تعلیقاتى كه امروزه مصححان نسخ خطى و مؤلفان در پانویس صفحات یا در انتهاى كتاب یا هر فصل آن چاپ می‌كنند، تداوم سنّت حاشیه‌نویسى، ولو در قالبها و اَشكال نوتر، است.
+
در کنار این فواید، حاشیه‌نویسى گاه نتایج ناخواسته و مشکلاتى در پى داشته، که یکى از آنها درازنویسى و طرح نکات افزون بر حاجت بوده است. از همین‌رو، ابن‌جماعه (متوفى ۷۳۳؛ ص ۱۸۶، ۱۹۱) به حاشیه‌نویسان هشدار داده است که از زیاده‌روى و نقل مطالب دور از ذهن بپرهیزند و با حواشى بیش از ضرورت، کتاب را یکسر سیاه نکنند.  
  
== حواشی بر نسخ خطی ==
+
از مشکلات دیگر، نوشتن حاشیه در لابه‌لاى سطور بوده؛ چه، گاه این‌گونه حاشیه‌ها با متن اصلى یکى تلقى می‌شده است. براى پیشگیرى از چنین خطایى، برخى محشّیان در لابه‌لاى سطور با قلمى رنگى، و در واقع متفاوت، حاشیه می‌نوشتند.<ref> رجوع کنید به همان، ص ۱۹۱ </ref> گاه نیز ممکن بوده است نوشته ماتن در میان سطرها، حاشیه پنداشته شود، چنان‌که [[ابن اثیر جزری|ابن‌اثیر]]<ref> ج ۱، ص ۱۶ </ref> نگران آن بوده که ناسخان، آن علامتهاى اختصارى را که او به‌جاى نام منابع خود در شرح تراجم در نظر گرفته و در میان سطرها درج کرده است، بیرون از متن بدانند و آنها را حذف کنند.
  
حواشی بر نسخ خطی به اعتبار حاشیه‌نویسان به سه گروه تقسیم می‌شوند:
+
اشکال دیگر، احتمال التباس میان حاشیه و [[تخریج حدیث|تخریج]]، به‌ویژه در کتابهاى [[حدیث|حدیثى]] و روایى، بوده است. به نوشته ابن‌جماعه،<ref> ص ۱۸۶ </ref> حاشیه‌نویس باید براى برکنار ماندن از این اشتباه، از درج کلمه «صحَّ»، که مختص تخریج است، خوددارى ورزد. برخى حاشیه‌نویسان، براى معلوم کردن حاشیه، در بالا یا انتهاى حاشیه خود کلمه‌هایى (مثلا حاشیه، فایده) می‌نوشته‌اند.
  
# حاشیه طلاب كه از یك اثر، خلاصه‌ای تهیه می‌كردند و سپس نقایص این نسخه را فردی فاضل با مقایسه آن با نسخه كامل و اصلی برطرف و با رفع افتادگی‌ها، آن را كامل می‌كرد.
+
==تداوم سنّت حاشیه‌نویسى==
# حواشی علما و دانشمندان كه به‌ منظور شرح پیچیدگی‌ها و یا ردّ نظریات نویسنده در كنار صفحات متن نوشته می‌شد.
 
# حواشی صاحبان نسخه كه شرح و بسط و تكمیل نقایص كتاب خود بوده است.
 
  
پس از پیدایش صنعت چاپ، حاشیه‌نویسی همچنان به دو صورت ادامه یافت:
+
پس از پدید آمدن صنعت چاپ، علاوه بر تداوم سنّت حاشیه‌نویسى در میان مسلمانان، به گونه‌اى دیگر نیز از کناره‌هاى خالى صفحات استفاده شد؛ بدین ترتیب که، به‌ویژه در کتابهاى چاپ سنگى، پاره‌اى از حواشى آنها در این کناره‌ها چاپ شدند. گاه نیز کتابهایى، حتى نامرتبط با متن اصلى، در این حاشیه‌ها جاى گرفتند. امروزه در دوره چاپهاى حروفى نیز ناشران یا مصححان کتابها، برخى حاشیه‌ها یا شرحها را همراه با اصل کتاب، به صورت پاورقى یا متن، چاپ می‌کنند. تعلیقاتى که امروزه مصححان [[نسخه خطی|نسخ خطى]] و مؤلفان در پانویس صفحات یا در انتهاى کتاب یا هر فصل آن چاپ می‌کنند، تداوم سنّت حاشیه‌نویسى، ولو در قالبها و اَشکال نوتر، است.
  
# مطالبی كه نویسنده كتاب یا مقاله نه آن‌قدر لازم می‌داند كه جزو متن اصلی بیاورد و نه آن‌قدر زائد كه از آوردن آن صرف‌نظر كند. بنابراین آنها را در ذیل صفحات، آخر فصل‌ها یا در آخر كتاب قرار می‌دهد.
+
==حواشی بر نسخ خطی==
# مطالبی كه مترجم كتاب یا مقاله در توضیح منظور نویسنده اصلی اثر می‌آورد و بنا به رعایت امانت در ترجمه، نمی‌تواند آن را در متن ترجمه داخل كند و ناگزیر آن را جدا از متن می‌آورد. گروهی از صاحب‌نظران برآنند كه دوره حاشیه‌نویسی را می‌توان دوره‌ای دانست كه كمتر اندیشه تازه‌ای برای طرح وجود داشت و از این رو، اهل فضل به حاشیه‌نویسی بر آثار پیشینیان پرداختند؛ چنان‌كه دوره [[مغول]] و [[قاجار]] نمونه‌های دوران حاشیه‌نویسی در [[ایران]] به‌شمار می‌رود.
 
  
به هر روی، حاشیه‌نویسی در جهان اسلام به‌ویژه عالم تشیع، وسیله‌ای برای بسط علم، گسترش فهم و اندیشه، ترویج آزادانه عقاید و توسعه بیشتر فرهنگ بود. بدین ترتیب، كتاب‌های حاشیه‌دار از شكل اصلی خود بیرون آمد و اثر تازه و جداگانه‌ای محسوب شد.
+
حواشی بر [[نسخه خطی|نسخ خطی]] به اعتبار حاشیه‌نویسان به سه گروه تقسیم می‌شوند:
  
شمار حاشیه‌های باارزش و سودمند تاریخی، فراوان است. [[آقا بزرگ طهرانی]] در كتاب [[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]]، تعداد 1286 عنوان حاشیه از حاشیه‌نویسان [[شیعه]] را برشمرده كه تعداد مؤلفان آنها بیش از 300 نفر است.
+
#حاشیه طلاب که از یک اثر، خلاصه‌ای تهیه می‌کردند و سپس نقایص این نسخه را فردی فاضل با مقایسه آن با نسخه کامل و اصلی برطرف و با رفع افتادگی‌ها، آن را کامل می‌کرد.
 +
#حواشی علما و دانشمندان که به‌ منظور شرح پیچیدگی‌ها و یا ردّ نظریات نویسنده در کنار صفحات متن نوشته می‌شد.
 +
#حواشی صاحبان نسخه که شرح و بسط و تکمیل نقایص کتاب خود بوده است.
 +
 
 +
پس از پیدایش صنعت چاپ، حاشیه‌نویسی همچنان به دو صورت ادامه یافت:
 +
 
 +
#مطالبی که نویسنده کتاب یا مقاله نه آن‌قدر لازم می‌داند که جزو متن اصلی بیاورد و نه آن‌قدر زائد که از آوردن آن صرف‌نظر کند. بنابراین آنها را در ذیل صفحات، آخر فصل‌ها یا در آخر کتاب قرار می‌دهد.
 +
#مطالبی که مترجم کتاب یا مقاله در توضیح منظور نویسنده اصلی اثر می‌آورد و بنا به رعایت امانت در ترجمه، نمی‌تواند آن را در متن ترجمه داخل کند و ناگزیر آن را جدا از متن می‌آورد. گروهی از صاحب‌نظران برآنند که دوره حاشیه‌نویسی را می‌توان دوره‌ای دانست که کمتر اندیشه تازه‌ای برای طرح وجود داشت و از این رو، اهل فضل به حاشیه‌نویسی بر آثار پیشینیان پرداختند؛ چنان‌که دوره مغول و قاجار نمونه‌های دوران حاشیه‌نویسی در [[ایران]] به‌شمار می‌رود.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۶۶: سطر ۹۶:
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
==منابع==
 
==منابع==
*[http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D8%AD%D8%A7%D8%B4%D9%8A%D9%87.aspx دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "حاشیه" از محمدحسن رجبی]، بازیابی: 9 مرداد 1392.
+
 
*دانشنامه جهان اسلام، مدخل "حاشیه نویسی" از قنبرعلى رودگر .
+
*[http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D8%AD%D8%A7%D8%B4%D9%8A%D9%87.aspx دائرةالمعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "حاشیه" از محمدحسن رجبی]، بازیابی: ۹ مرداد ۱۳۹۲.
 +
*[[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، مدخل "حاشیه نویسی" از قنبرعلى رودگر .
 
   
 
   
 
[[رده:اصطلاحات کتابشناسی]]
 
[[رده:اصطلاحات کتابشناسی]]
 +
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۳۶

واژه «حاشه» در لغت به‌ معنای کناره و شرحی است که بر متن می‌نویسند و در اصطلاح نسخه‌شناسی، مطالبی است که در گذشته در اطراف متن اصلی کتاب‌ها برای توضیح مطالب مشکل یا مبهم یا نقد و ردّ اشکالات مطرح‌شده در متن نوشته می‌شد. این سنت از قرن‌ها پیش در میان دانشمندان اسلامی رواج داشته که به هنگام خواندن کتاب، نظرها و توضیحات خود را در اطراف صفحات آن می‌نوشتند.

مفهوم شناسی حاشیه

این اصطلاح با مصدر حَشْو به معناى افزایش و با حاشیه به معناى کناره و پیرامون، پیوند تنگاتنگ دارد؛ چه، حاشیه‌نویسى در عمل افزودنِ مطالبى است در کناره‌هاى متن مکتوب. در زبان عربى، حاشیه به معناى کناره (که نام محلّ است) به معناى آنچه در حاشیه نوشته می‌شود (= حالّ) به کار رفته است [۱]

حاشیه‌نویسی در جهان اسلام به‌ویژه عالم تشیع، وسیله‌ای برای بسط علم، گسترش فهم و اندیشه، ترویج آزادانه عقاید و توسعه بیشتر فرهنگ بود. بدین ترتیب، کتاب‌های حاشیه‌دار از شکل اصلی خود بیرون آمد و اثر تازه و جداگانه‌ای محسوب شد.

شمار حاشیه‌های باارزش و سودمند تاریخی، فراوان است. آقا بزرگ طهرانی در کتاب الذریعه، تعداد ۱۲۸۶ عنوان حاشیه از حاشیه‌نویسان شیعه را برشمرده که تعداد مؤلفان آنها بیش از ۳۰۰ نفر است.

عناوین دیگر حاشیه‌نویسی

حاشیه‌ها را توشیح و تعلیق یا تعلیقه نیز نامیده‌اند. آقا بزرگ طهرانى[۲] با تصریح بر تفاوت نداشتن تعلیقات و حواشى، یادآور شده است که اصطلاح تعلیق اغلب بر حاشیه‌هاى کتابهاى معقول اطلاق می‌شود؛ اما، نمونه‌هاى بسیارى وجود دارد که نشان می‌دهد کاربرد تعلیقه براى حواشىِ کتابهاى نقلى و کاربرد حاشیه براى حواشى کتابهاى علوم عقلى نیز کاملا معمول بوده است.[۳] تعابیر پاره‌اى از حاشیه‌نویسان هم نشان می‌دهد که خود آنان نیز میان تعلیقه و حاشیه تفاوتى قائل نمی‌شده‌اند،[۴] حتى گاه چنین فهمیده می‌شود که تعلیق با شرح یکى انگاشته شده است.[۵]

به‌طور کلى، سفید باقى گذاشتن کناره‌هاى صفحاتِ نُسَخ خطى، صرف‌نظر از ضرورتهاى هنر کتاب‌آرایى، احتمالا واجد این پیام بوده است که خوانندگان می‌توانند نظر خویش را درباره متن در این کناره‌ها بنویسند؛ گو اینکه اولین کسانى که در کناره‌هاى صفحات چیزى نوشتند، خودِ مؤلفان یا ناسخان یا صاحبان کتابها بودند که یا در هنگام بازخوانى نوشته‌هاى خویش، شَکلِ درستِ کلماتِ مغلوط را در کنار صفحات می‌نوشتند یا در آنجا کلمات یا علائمى درج می‌کردند که دلالتهاى معنایى آنها را خود در می‌یافتند.

قدمت حاشیه‌نویسی

قدمت درج جمله‌هاى توضیحى یا انتقادى در حواشى متون با پدیدآیى خود این متنها تقریبا هم‌زمان دانسته شده؛ چه، این کاملا طبیعى بوده است که خواننده متن، نظر خود را ـ هر چه باشد ـ در کنار آن درج نماید.[۶] با این‌همه، تشخیص‌ قدمت‌ حاشیه‌ها آسان‌ نیست، زیرا حاشیه‌نویسى کار غیرمستقلى تلقى می‌شده است و حاشیه‌نویسان در جاهاى دلخواه در حواشى برخى صفحات مطالبى می‌نوشتند و این نوشته‌ها معمولا انجامه و تاریخ کتابت ندارند؛ بنابراین، حتى با وجود نسخه‌هاى خطى تاریخ‌دارى که قدمتشان به سده سوم می‌رسد،[۷] نمی‌توان قدمت حواشى آنها را تا همان زمان به عقب برد. به‌نظر روزنتال، سابقه این نوع حواشى، به پیش‌تر از قرن پنجم نمی‌رسد.[۸] شخصى به‌نام ابن‌مسرور ظاهرا در قرن پنجم بر کتاب «الحس و المحسوس» ارسطو حاشیه‌هایى نوشته است.[۹]

در مقابل، تعیین پیشینه حاشیه‌هایى که مستقلا تألیف شده‌اند آسان‌تر است. این آثار گاه نام مستقلى دارند، مانند «ردّالمُحتار على الدُّرالمختار»، از ابن‌ عابدین، که خود در مقدمه اثرش[۱۰] آن‌را حاشیه شمرده است، و گاه کلمه حاشیه یا حواشى سرآغاز عنوان آنهاست.[۱۱] به گفته حاجی‌خلیفه[۱۲]، نخستین کسى که حاشیه مستقلى تدوین کرد، محمدبن احمد مشهور به ابن‌یسار، درگذشته در دهه نخست سده چهارم بود. حاجی‌خلیفه به نام و موضوع حاشیه ابن‌یسار اشاره‌اى نکرده است. صرف‌نظر از این اشاره حاجی‌خلیفه، پیشینه این حاشیه‌هاى مستقل دست‌کم به قرن ششم می‌رسد.[۱۳]

حاشیه‌نویسى در تمدن اسلامى

حاشیه‌نویسی در جهان اسلام به روزگار انتشار گسترده کتاب‌های خطی بازمی‌گردد که هر کس مطلبی را می‌خواند از نگارش نظر خویش درباره آن خودداری نمی‌کرد، تا جایی که بعضی از دانشمندان حاشیه‌نویسی را کار و وظیفه خود می‌دانستند. آنان ضمن نسخه‌برداری از کتاب‌های معروف و معتبر، مطالب خود را در اطراف یا در لابه‌لای صفحات گوناگون می‌نوشتند و سپس دنباله مطلب را پی می‌گرفتند.

در تمدن اسلامى، حاشیه‌نویسى بر انواع کتابها، به‌جز جغرافیا و تاریخ، معمول بوده است؛ اما، حاشیه‌نویسان به کتابهاى ادبى، فقهى، حدیثى، اصولى، کلامى، فلسفى، منطقى و عرفانى بسیار بیشتر توجه کردند و مشهورترین حواشى بر این‌گونه متون نوشته شدند. در میان این‌گونه کتابها، بر آثارى که متون درسى بودند یا اعتبار و اشتهار و مرجعیت بیشترى داشتند، بیش از همه حاشیه یا شرح نوشته می‌شد.[۱۴]

شمار حاشیه‌هایى که بر شروح متون یا بر حاشیه‌هاى دیگران نوشته می‌شده، بسیار افزون‌تر از حاشیه‌هاى خود متنها بوده است. مثلا حَبشى در «جامع‌الشروح والحواشى»،[۱۵] نام بیش از دویست شرح و حدود پنجاه حاشیه بر صحیح بخارى (متوفى ۲۵۶ ق) را برشمرده است که عمده این حاشیه‌ها بر شروح صحیح بخارى نوشته شده‌اند. برخى شروح و حواشى، به دلیل اهمیت و دربرداشتن مطالب بحث برانگیز، اعتبارى همسنگِ متن اصلى و حتى برتر از آن یافته‌اند و در نتیجه، حواشى فراوانى بر آنها نوشته شده است. مثلا بر حاشیه خَفرى (متوفى ۹۵۷) بر «شرح تجریدالاعتقادِ» قوشچى (متوفى ۸۷۹)، دست کم ۳۱ حاشیه[۱۶] و بر حاشیه جرجانى بر شرح قدیم «تجریدالاعتقاد»، ۲۶ حاشیه نوشته‌اند[۱۷] و در میان افزون بر یکصد شرحِ کافیه ابن‌حاجب [۱۸]، «الفوائدالضیائیة» از عبدالرحمان جامى (متوفى ۸۹۷) چندان اهمیت یافت که ۴۶ حاشیه بر آن نوشتند.[۱۹]

تفاوت حاشیه و شرح

با اینکه در بسیارى از حاشیه‌ها، همانند شرحها، صرفاً یا عمدتاً به طرح و تبیین و توضیح و تعلیل مراد نویسنده اصلى و آوردن شواهد و جز آن توجه شده است، تفاوتهایى هم میان شروح و حاشیه‌ها وجود دارد؛ شروح از حاشیه‌ها قدمت بیشترى دارند. قدمت حاشیه‌هاى مستقل حداکثر به قرن چهارم می‌رسد، اما در فهرست ابن‌ندیم[۲۰] از شرحهاى متعلق به قرن سوم نیز یاد شده است، از جمله شرح شواهد کتاب سیبویه از ابوالعباس مبرّد و حتى شروحى از سده دوم چون شرح‌ المجسطى و نیز شرح‌ اقلیدس، هر دو از جابر بن حیان. شرحها به دلیل قدمت و سابقه، از حاشیه‌ها رایج‌تر شدند.

در فهرستِ ابن‌ندیم در قبال ذکر نام افزون بر شصت کتابِ شرح،[۲۱] از هیچ کتابى با عنوان حاشیه نام‌برده نشده است. باگذشت افزون بر دو قرن از تألیف الفهرست، باز هم اتفاق متفاوتى در این حوزه رخ نداد، چنان‌که مثلا یاقوت حموى (متوفى ۶۲۶) در ازاى ذکر نامِ ۲۲۵ کتابِ شرح،[۲۲] صرفا از پنج کتاب حاشیه نام‌برده است.[۲۳] از قرن هشتم به بعد هم که حاشیه‌نویسى رواج بسیار یافت،[۲۴] شرح‌نویسى نه تنها از رونق نیفتاد، بلکه کتابهاى شروح، چونان متنى مستقل، محل توجه و موضوع کار حاشیه‌نویسان قرار گرفتند.

گذشته از تفاوتهاى تاریخى، از لحاظ روشى هم میان شرح و حاشیه تفاوتهایى هست: شارح اغلب همه یک متن را جزء به جزء شرح می‌دهد (مانند شرح‌ الرسالةالقشیریة از زکریا انصارى، و فتح‌البارى شرح صحیح البخارى از ابن‌ حجر عسقلانى)، اما حاشیه‌نویس صرفا پاره‌هایى از متن را براى حاشیه‌نویسى برمی‌گزیند. این پاره‌گزینى، حتى در حاشیه‌هاى مستقل، احتمالا با درج نخستین حاشیه‌ها بر حواشى متون مرتبط بوده، زیرا محدودیت مکانى کناره‌هاى صفحات نسخ خطى، به حاشیه‌نویس این امکان را نمی‌داده است تا به همه متن توجه کند. با این همه، آثارى نیز هستند که با آنکه نام حاشیه دارند، در آنها حاشیه‌نویس به مثابه شارح رفتار کرده و تقریبا همه اجزاى کتاب را شرح داده است؛ ازاین‌رو، این‌گونه حاشیه‌ها از متن اصلى بسیار مفصّل‌ترند. از جمله آنهاست: حاشیه محمدبن عمر مغربى بر «الترتیبِ» ابویعقوب وارجلانى اِباضى (متوفى ۵۷۰) به‌نام «حاشیةالترتیب»؛ حاشیه صَبّان (متوفى ۱۲۰۶) بر شرحِ اُشمونى (متوفى ۹۰۰) بر «الفیه» ابن‌مالک (متوفى ۶۷۲)؛ و حاشیه دسوقى (متوفى قرن دوازدهم) بر کتاب «مغنی‌اللبیب» ابن‌هشام (متوفى ۷۶۱).

تفاوت دیگر حاشیه با شرح، مسبوق است به تفاوت اخیر. در واقع حواشى، به‌ویژه حواشىِ نوشته بر کنار صفحات، چون از پاره‌هایى کمابیش گسیخته تشکیل می‌شوند، معمولا فاقد خطبه و مقدماتِ معمول در کتاب‌نویسی‌اند و چون در هیئت کتاب نشر می‌یابند، با عباراتى چون «قوله» آغاز می‌شوند.[۲۵]

انواع حواشی

افزون بر حاشیه‌هایى که کارکردى چون شرحها دارند و هدف اصلى حاشیه‌نویس، تشریح مراد نویسنده (ماتن) و تعلیل آنهاست و آنها را می‌توان به اعتبارِ همرأیى حاشیه‌نویس با نویسنده، حواشى امضایى نیز نامید. انواع دیگرى از حاشیه نیز وجود دارد، از جمله حاشیه‌هاى انتقادى یا حاشیه‌هایى که جنبه‌هاى انتقادى آنها چشمگیرتر است.

تفکیک مصادیق حاشیه‌هاى انتقادى با حاشیه‌هاى شرحى یا امضایى گاه دشوار است، زیرا بسیارى از حواشى شرحى نیز، ولو به‌ندرت، حاوى نکات انتقادى و ابداعى نیز هستند.[۲۶] رویکرد نقدى یا رَدّى گرچه گاه به‌سبب اختلاف مذهبى نویسنده و حاشیه‌نویس (محشّى) بوده است، این حواشى به‌طور کلى، به‌ویژه در مواقعى که پیروان یک مذهب آثار یکدیگر را نقد می‌کردند، می‌توانند نشان رواج روحیه نقد و آزادى اندیشه و بیان تلقى شوند.

در میان حاشیه‌هاى نوع اول (انتقادى)، از حاشیه‌هاى فراوانى می‌توان نام برد که بیشتر آنها را علماى شیعه در رد شرح قوشچى بر «تجرید الاعتقاد» نصیرالدین طوسى، به‌ویژه در مباحث امامت، نوشته‌اند.[۲۷] بر خود این حاشیه‌ها نیز حواشى بسیارى نوشته‌اند. مثلا، دست‌کم ۲۳ حاشیه بر حاشیه دوانى بر شرح قوشچى نوشته شده است.[۲۸]

برخى از حاشیه‌هاى نوع دوم (شرحى یا امضایى) عبارت‌اند از: «مدارک الأحکام فى شرح شرائع الاسلام» سید محمد موسوى عاملى (متوفى ۱۰۰۹)؛ حاشیه محقق کرکى (متوفى ۹۴۰) بر «مختلف‌الشیعة فى احکام‌الشریعة»، نوشته علامه حلّى (متوفى ۷۲۶)؛ و حاشیه محمدباقر بهبهانى (متوفى ۱۲۰۵) بر «مجمع‌الفائدة والبرهان»، تألیف مقدس اردبیلى (متوفى ۹۹۳). بهبهانى در نقد آن کتاب تا آنجا پیش‌رفته که گفته است[۲۹] اگر مناقشات اردبیلى را بپذیریم، دیگر اثرى از شرع و فقه نمی‌ماند.

همچنین محقق خوانسارى در حاشیه خود بر «شفاى» ابن‌سینا، در موارد زیادى به نقد آن پرداخته است.[۳۰]

نوع دیگر حاشیه‌ها، حاشیه‌هاى فتوایی‌اند که آنها را می‌توان مشابه حواشى نقدى یا حتى از انواع آن تلقى کرد. این حاشیه‌ها ـ آنچنان‌که در میان فقها، به‌ویژه فقهاى شیعه، مرسوم بوده ـ بر حاشیه برخى کتابهاى فقهى و در حاشیه مطالبى نوشته می‌شده که فقیهِ حاشیه‌نویس، نظرى مغایر با نظر نویسنده متن داشته است. حاشیه‌نویس با درج حاشیه فتوایى خود، تفاوتهاى نظر خود را با نظر نویسنده معلوم می‌کرده و عدم درج نظر حاشیه‌نویس درباره مطالب دیگر، در واقع به منزله تأیید و امضاى آن رأى بوده است. نمونه‌اى از این‌گونه آثار، حواشى فتوایى بسیارى است که بر «تبصرةالمتعلّمین فى احکام‌الدین» علامه حلّى (از فقهاى متقدم)، و حواشى فتوایى متعددى است که بر «عروةالوثقى» تألیف سیدمحمدکاظم طباطبایی‌یزدى (متوفى ۱۳۳۷، از فقهاى اخیر) نوشته شده است.[۳۱]

نویسندگانِ حاشیه‌ها را "مُحَشّی" یا "حاشیه‌نویس" و عمل حاشیه‌نویسی را "تحشیه" می‌گفتند. بعدها بر اساس اعتبار علمی نویسندگان حاشیه و یا نظر به اهمیت حاشیه‌ها، ناسخان به هنگام نسخه‌برداری از کتاب‌های گوناگون، حاشیه‌های مهم را در اطراف صفحات ثبت می‌کردند. در زیر چند نمونه از حواشی بیان شده است:

۱. حواشی کتاب‌های ادبی به‌ ویژه متونی که برای تدریس در حوزه‌های علمی تعیین شده بود. بعضی از این حواشی، توضیحی و روشنگر و برخی حاوی شرح و بسط و نقد و استدلال‌های زائد بر متن بودند.

۲. حواشی کتاب‌های دینی که درباره اصول اعتقادی یا فروع فقهی (احکام عملی) بود. این حاشیه‌ها برای توضیح مقصود نویسنده متن، و بسط و تفصیل دلایل عقلی و نقلی وی نوشته می‌شد که بدان "شرح" می‌گفتند و مستقل از کتاب اصلی بود و نویسنده شرح برای اثر خود، عنوان جداگانه دوجزئی برمی‌گزید که واژه شرح، غالباً در آغاز جزء دوم قرار داشت. همچنین هنگامی که نویسنده‌ای مطالبی در ردّ یک یا چند بخش و یا همه مطالب نویسنده‌ای می‌نوشت، بدان "ردّ" یا "ردّیه" می‌گفتند که به‌ صورت مستقل منتشر می‌شد و عنوان جداگانه و دوجزئی داشت که واژه ردّ، غالباً در آغاز جزء دوم آن واقع بود.

۳. حواشی کتاب‌های کلامی و فلسفی، که در دوره تیموری رو به کاهش نهاد و پس از آن تا اندازه‌ای رواج یافت. نویسندگان این‌گونه حواشی، برای خود در این زمینه حق اظهارنظر قائل بودند. این قبیل کتاب‌ها میدان جدال آرای مختلف و احیاناً متضاد گردید و کار به جایی رسید که به محض نوشته شدن اثری در این زمینه، حاشیه از هر سو نوشته می‌شد و پس از نشر آنها، دیگران نیز حواشی دیگری می‌نوشتند و از آرای نویسنده اصلی، پشتیبانی و نظرهای مخالف وی را رد می‌کردند. شاید گه‌گاه در این میان، کسی نقش داور و میانجی را در میان آرای متناقض برعهده می‌گرفت.

فواید حاشیه‌نویسى

سنّت حاشیه‌نویسى در فرهنگ اسلامى، متضمن فواید و دستاوردهاى درخور توجهى بوده است. به‌طور کلى، حاشیه‌ها سیر تطور و تحول و تعامل علمى جامعه مسلمانان را نشان می‌دهند.[۳۲] علاوه بر این، حاشیه‌ها به‌ویژه حاشیه‌هاى مستقل، حاوى فواید متن‌پژوهانه و نسخه‌شناسانه نیز هستند و به کار تصحیح نسخ خطى می‌آیند؛ چه، در بسیارى از این حاشیه‌ها، حاشیه‌نویس عین متنِ محشّى علیه را نیز ضبط کرده است که این ضبطها نسخه بدلى براى آن متن تلقى می‌گردد.

ذکر اقوال نویسندگان دیگر و بررسى آنها در حاشیه‌ها نیز فواید حاشیه‌ها را دو چندان می‌کند.[۳۳] گاه نیز گوینده اقوالى که در متن، بدون ذکر نام گوینده، آمده است ذکر می‌شود.[۳۴] بنابراین، گاه حاشیه‌نویس، در کنار بررسى یک متن معین، محتویات متون دیگر را نیز بررسى می‌کند. مثلا، محقق خوانسارى (متوفى ۱۰۹۹) در حاشیه خود بر «شفا»، اقوال محشّیان دیگر چون غیاث‌الدین دشتکى، میرداماد و ملاصدرا را نقل و گاه به رد اقوال آنان پرداخته است.[۳۵]

علاوه بر اینها، برخى حاشیه‌نویسان به اختلاف نسخ توجه کرده و وجوه ترجیح یکى از آنها بر دیگرى را بیان کرده‌اند.[۳۶] گاه نیز حاشیه‌نویس جاهایى از متن را تصحیح قیاسى کرده است.[۳۷]

در کنار این فواید، حاشیه‌نویسى گاه نتایج ناخواسته و مشکلاتى در پى داشته، که یکى از آنها درازنویسى و طرح نکات افزون بر حاجت بوده است. از همین‌رو، ابن‌جماعه (متوفى ۷۳۳؛ ص ۱۸۶، ۱۹۱) به حاشیه‌نویسان هشدار داده است که از زیاده‌روى و نقل مطالب دور از ذهن بپرهیزند و با حواشى بیش از ضرورت، کتاب را یکسر سیاه نکنند.

از مشکلات دیگر، نوشتن حاشیه در لابه‌لاى سطور بوده؛ چه، گاه این‌گونه حاشیه‌ها با متن اصلى یکى تلقى می‌شده است. براى پیشگیرى از چنین خطایى، برخى محشّیان در لابه‌لاى سطور با قلمى رنگى، و در واقع متفاوت، حاشیه می‌نوشتند.[۳۸] گاه نیز ممکن بوده است نوشته ماتن در میان سطرها، حاشیه پنداشته شود، چنان‌که ابن‌اثیر[۳۹] نگران آن بوده که ناسخان، آن علامتهاى اختصارى را که او به‌جاى نام منابع خود در شرح تراجم در نظر گرفته و در میان سطرها درج کرده است، بیرون از متن بدانند و آنها را حذف کنند.

اشکال دیگر، احتمال التباس میان حاشیه و تخریج، به‌ویژه در کتابهاى حدیثى و روایى، بوده است. به نوشته ابن‌جماعه،[۴۰] حاشیه‌نویس باید براى برکنار ماندن از این اشتباه، از درج کلمه «صحَّ»، که مختص تخریج است، خوددارى ورزد. برخى حاشیه‌نویسان، براى معلوم کردن حاشیه، در بالا یا انتهاى حاشیه خود کلمه‌هایى (مثلا حاشیه، فایده) می‌نوشته‌اند.

تداوم سنّت حاشیه‌نویسى

پس از پدید آمدن صنعت چاپ، علاوه بر تداوم سنّت حاشیه‌نویسى در میان مسلمانان، به گونه‌اى دیگر نیز از کناره‌هاى خالى صفحات استفاده شد؛ بدین ترتیب که، به‌ویژه در کتابهاى چاپ سنگى، پاره‌اى از حواشى آنها در این کناره‌ها چاپ شدند. گاه نیز کتابهایى، حتى نامرتبط با متن اصلى، در این حاشیه‌ها جاى گرفتند. امروزه در دوره چاپهاى حروفى نیز ناشران یا مصححان کتابها، برخى حاشیه‌ها یا شرحها را همراه با اصل کتاب، به صورت پاورقى یا متن، چاپ می‌کنند. تعلیقاتى که امروزه مصححان نسخ خطى و مؤلفان در پانویس صفحات یا در انتهاى کتاب یا هر فصل آن چاپ می‌کنند، تداوم سنّت حاشیه‌نویسى، ولو در قالبها و اَشکال نوتر، است.

حواشی بر نسخ خطی

حواشی بر نسخ خطی به اعتبار حاشیه‌نویسان به سه گروه تقسیم می‌شوند:

  1. حاشیه طلاب که از یک اثر، خلاصه‌ای تهیه می‌کردند و سپس نقایص این نسخه را فردی فاضل با مقایسه آن با نسخه کامل و اصلی برطرف و با رفع افتادگی‌ها، آن را کامل می‌کرد.
  2. حواشی علما و دانشمندان که به‌ منظور شرح پیچیدگی‌ها و یا ردّ نظریات نویسنده در کنار صفحات متن نوشته می‌شد.
  3. حواشی صاحبان نسخه که شرح و بسط و تکمیل نقایص کتاب خود بوده است.

پس از پیدایش صنعت چاپ، حاشیه‌نویسی همچنان به دو صورت ادامه یافت:

  1. مطالبی که نویسنده کتاب یا مقاله نه آن‌قدر لازم می‌داند که جزو متن اصلی بیاورد و نه آن‌قدر زائد که از آوردن آن صرف‌نظر کند. بنابراین آنها را در ذیل صفحات، آخر فصل‌ها یا در آخر کتاب قرار می‌دهد.
  2. مطالبی که مترجم کتاب یا مقاله در توضیح منظور نویسنده اصلی اثر می‌آورد و بنا به رعایت امانت در ترجمه، نمی‌تواند آن را در متن ترجمه داخل کند و ناگزیر آن را جدا از متن می‌آورد. گروهی از صاحب‌نظران برآنند که دوره حاشیه‌نویسی را می‌توان دوره‌ای دانست که کمتر اندیشه تازه‌ای برای طرح وجود داشت و از این رو، اهل فضل به حاشیه‌نویسی بر آثار پیشینیان پرداختند؛ چنان‌که دوره مغول و قاجار نمونه‌های دوران حاشیه‌نویسی در ایران به‌شمار می‌رود.

پانویس

  1. رجوع کنید به خلیل‌بن احمد، ج ۳، ص۲۶۰ـ۲۶۱، ذیل «حشو»؛ ابن‌منظور، ج ۳، ص ۱۹۵، ذیل «حشا».
  2. ج ۴، ص ۲۲۳
  3. مثلا رجوع کنید به حبشى، ج ۱، ص ۴۰۶، ۴۰۹ـ۴۱۰، ۴۱۵، ۴۲۳، ج ۲، ص ۱۱۱۶ـ۱۱۲۴
  4. رجوع کنید به محقق کرکى، ج ۸، ص ۱۳؛ شیخ‌بهائى، ص ۳۱؛ اصفهانى، ج ۳، ص ۴۲۱
  5. رجوع کنید به موسوى عاملى، ج ۱، ص ۴.
  6. رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج۶، ص۷
  7. ایمن‌فؤاد سید، ج ۲، ص ۳۹۹ـ۴۰۲
  8. رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Hashiya"
  9. ابن‌مطران، ص ۱۹۶؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام، همانجا.
  10. ج ۱، ص۲ـ ۳
  11. رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج ۶، ص ۸؛ آلوارت، ج۶، ص۴۲۶، ۴۲۸ـ۴۲۹
  12. ج ۳، ص۳ـ۴
  13. رجوع کنید به یاقوت حموى، ج ۶، ص ۲۶۴۳، ۲۷۷۳؛ قس د. اسلام، همانجا.
  14. براى نمونه‌هاى بسیار رجوع کنید به تنکابنى، ص ۴۰ـ۸۲؛ آقابزرگ طهرانى، ج ۶، ص ۷ـ۲۳۱؛ ادامه مقاله
  15. ج ۱، ص ۳۹۶ـ۴۳۸
  16. رجوع کنید به صدرایى خویى، ص ۱۰۲ـ۱۲۹
  17. رجوع کنید به همان، ص ۴۷ـ۵۴؛ درباره این دو شرح رجوع کنید به تجریدالاعتقاد
  18. متوفى ۶۴۶؛ رجوع کنید به جامى، ج ۱، مقدمه رفاعى، ص ۳۱ـ۴۱
  19. رجوع کنید به همان مقدمه، ص ۸۵ـ۹۰
  20. ص ۶۵، ۴۲۳
  21. رجوع کنید به فهرس‌الکتب، ص ۱۲۴ـ۱۲۵
  22. رجوع کنید به ج ۷، فهرس‌الکتب، ص ۳۳۹۹ـ ۳۴۰۶
  23. رجوع کنید به همان، ص ۳۳۶۶
  24. رجوع کنید به بروکلمان، >ذیل<، ج ۳، ص ۸۹۲ـ۸۹۴؛ د. اسلام، همانجا
  25. رجوع کنید به اصفهانى، ج ۱، ص ۹.
  26. رجوع کنید به همان، ج ۵، ص ۲۴۱ـ۲۴۴
  27. آقابزرگ طهرانى، ج ۳، ص ۳۵۴
  28. رجوع کنید به صدرایى خویى، ص ۶۹ـ۸۴.
  29. ۱۴۱۷، ص ۲۵۳، ۲۶۳
  30. براى نمونه رجوع کنید به ص ۴۳، ۵۷۴ـ۵۷۵، ۵۷۸،۷۳۰، ۷۴۳
  31. رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج ۶، ص ۸، ۳۱؛ نیز رجوع کنید به رساله عملیه
  32. رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج ۶، ص ۸
  33. رجوع کنید به مغربى، ج ۱، ص ۱۲ـ۱۳، ۱۶ـ۱۷، ۷۶ـ۷۷، و جاهاى دیگر؛ بهبهانى، ۱۴۱۹ـ۱۴۲۰، ج ۱، ص ۲۷۳ـ۲۷۴
  34. رجوع کنید به مقدس اردبیلى، ص ۱۷۸؛ اصفهانى، ج ۵، ص ۱۴۷
  35. رجوع کنید به ص ۲۴، ۲۸۰، ۴۶۸، مقدمه ناجى اصفهانى، ص هشت ـ ده
  36. رجوع کنید به همان، ص ۴۶ـ۴۷، ۳۰۲
  37. رجوع کنید به همان، ص ۹۳، ۷۵۱)
  38. رجوع کنید به همان، ص ۱۹۱
  39. ج ۱، ص ۱۶
  40. ص ۱۸۶

منابع