جزء

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

جزء، نوعی‌ تقسیم‌بندی‌ قرآن‌ كریم‌ است كه‌ مسلمانان‌ برای‌ تسهیل‌ قرائت‌ و حفظ‌ قرآن‌ ابداع‌ كرده‌اند و نیز نام‌ گونه‌ای‌ از آثار حدیثی‌.

جزء در اصطلاح قرآنی

به‌ غیر از دو تقسیمِ آیه‌ و سوره‌ كه‌ در خود قرآن‌ به‌ آنها اشاره‌ شده‌[۱]، مشهورترین‌ تقسیمات‌ ابداعی‌ مسلمانان‌ برای‌ قرآن‌، جزء، حزب‌، رُبع‌ و ركوع‌ است‌. در برخی‌ قرآنها و كتابهای‌ علوم‌ قرآنی‌، تقسیمات‌ دیگری‌[۲] نیز وجود دارد كه‌ چندان‌ مشهور نیستند.

پاره‌ای‌ از روایات‌ تاریخی‌، حاكی‌ از آن‌ است‌ كه‌ در دوران‌ پیامبر اكرم‌ صلی الله علیه و آله، قرآن‌ به‌ بخشهایی‌ تقسیم‌ شده‌ بود. در این‌ تقسیم‌بندی‌ كه‌ بر حسب‌ سوره‌ها صورت‌ گرفته‌، قرآن‌ هفت‌ حزب‌ بوده‌ است‌:

حزب‌ اول‌ سه‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌ بقره‌، سوره آل‌ عمران‌ و سوره نساء؛ حزب‌ دوم‌ پنج‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌ مائده‌، سوره انعام‌، سوره اعراف‌، سوره انفال‌ و سوره توبه‌؛ حزب‌ سوم‌ هفت‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌ یونس‌، سوره هود، سوره یوسف‌، سوره رعد، سوره ابراهیم‌، سوره حجر و سوره نحل‌؛ حزب‌ چهارم‌ نه‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌ اسراء، سوره كهف‌، سوره مریم‌، سوره طه‌، سوره انبیاء، سوره حج‌، سوره مؤمنون‌، سوره نور و سوره فرقان‌؛ حزب‌ پنجم‌ یازده‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌ شعراء، سوره نمل‌، سوره قصص‌، سوره عنكبوت‌، سوره روم‌، سوره لقمان‌، سوره سجده‌، سوره احزاب‌، سوره سبا، سوره فاطر و سوره یس‌؛ حزب‌ ششم‌ سیزده‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌ صافات‌، سوره ص‌، سوره زمر، سوره غافر، سوره فصلت‌، سوره شوری‌، سوره زخرف‌، سوره دخان‌، سوره جاثیه‌، سوره احقاف‌، سوره محمد، سوره فتح‌ و سوره حجرات‌؛ و حزب‌ هفتم‌ (حزب‌ مفصَّل‌)، از سوره ق‌ تا آخر قرآن‌[۳]، البته‌ طبق‌ برخی‌ روایات‌ شیعی‌، حزب‌ مفصّل‌ 67 یا 68 سوره آخر قرآن‌ را شامل‌ می‌شده‌ است‌.[۴]

ظاهراً در آن‌ زمان‌ هر مسلمانی‌، به‌ فراخور حال‌ خود برای‌ تلاوت‌ یا حفظ‌ روزانه قرآن‌ از تقسیم‌بندی‌ خاصی‌ استفاده‌ می‌كرده‌ است‌. این‌ تقسیم‌بندی ها فردی‌ بوده‌ و به‌ احتمال‌ زیاد یكسان‌ نبوده‌ است‌.[۵] مثلاً، از امام‌ جعفرصادق‌ علیه‌السلام‌ نقل‌ شده‌ كه‌ مصحف‌ ایشان‌ چهارده‌ جزء داشته‌ است‌.[۶]

در سده اول‌ هجری‌، در دوره حجاج‌ بن‌ یوسف‌ (متوفی‌ 95)، قرآن‌ بر اساس‌ تعداد حروفش‌ به‌ دو، سه‌، چهار و هفت‌ بخش‌ تقسیم‌ شد .[۷] پس‌ از حجاج‌، دیگران‌ به‌ پیروی‌ از شیوه او در تقسیم‌ قرآن‌، تقسیمات‌ دو، سه‌، چهار، پنج‌، شش‌، هفت‌، هشت‌، نه‌ و ده‌ جزئی‌ قرآن‌ را ابداع‌ كردند.[۸] ابن‌جوزی‌[۹] تقسیمات‌ جزئی‌تری‌ را هم‌ ذكر كرده‌ است‌. ظاهراً غرض‌ اصلی‌ از همه این‌ تقسیمات‌، تعیین‌ مقداری‌ از قرآن‌ بوده‌ كه‌ یك‌ مسلمان‌ باید روزانه‌ قرائت‌ كند.[۱۰] ابن‌ندیم‌[۱۱] نام‌ برخی‌ كتابهایی‌ را كه‌ در قرنهای‌ دوم‌ و سوم‌ هجری‌ در این‌ باره‌ تألیف‌ شده‌، آورده‌ است‌.

بعدها برای‌ سهولت‌ بیشتر، قاریان‌ و حافظان‌ تقسیم‌ سی‌ جزئی‌ قرآن‌ را بكار بستند. این‌ تقسیم‌ بنابر قول‌ ابن‌المنادی‌ (متوفی‌ 336) مبتنی‌ بر تعداد حروف‌ بوده‌ ولی‌ بعداً مردم‌ تقسیم‌بندی‌ شصت‌گانه‌ را بر مبنای‌ كلمات‌ ابداع‌ كردند. تقسیمات‌ دیگری‌ هم‌ كه‌ از این‌ تقسیم‌بندی‌ شصت‌گانه‌ نشئت‌ گرفته‌ مبتنی‌ بر تعداد كلمات‌ است‌.[۱۲] در همگی‌ این‌ تقسیمات‌ از واژه جزء استفاده‌ شده‌ است‌.

جزء در لغت‌ به‌ معنای‌ بخش‌ و بعض‌ است‌[۱۳] و در اصطلاح‌ علوم‌ قرآنی‌ به‌ بخش‌ معینی‌ از قرآن‌ اطلاق‌ می‌شود.[۱۴] در گذشته‌، اصطلاحهای‌ جزء و حزب‌ و ورد به‌ یك‌ معنا بكار می‌رفته‌ است‌.[۱۵]

در روزگار ما، قرآن‌ را به‌ سی‌ قسمت‌ تقسیم‌ می‌كنند و به‌ هر قسمت‌ جزء می‌گویند. اندازه جزءها با یكدیگر مساوی‌ نیست‌، چه‌ این‌ تقسیم‌بندی‌ بر اساس‌ شماره كلمات‌ صورت‌ گرفته‌ است‌. سخاوی‌[۱۶] تقسیم‌ قرآن‌ را به‌ سی‌ جزء، در اصل‌ مأخوذ از تقسیم‌ شصت‌ جزئی‌ قرآن‌ و مبتنی‌ بر تعداد كلمات‌ دانسته‌ و گفته‌ كه‌ همین‌ امر موجب‌ تفاوتهایی‌ در اندازه جزءها شده‌ است‌. منشأ این‌ تقسیم‌بندی‌ سی‌گانه‌ به‌ درستی‌ معلوم‌ نیست‌. كهن‌ترین‌ تقسیم‌بندی‌ سی‌ جزئی‌ به‌ درخواست‌ منصور عباسی‌[۱۷] و به‌ دست‌ ابوعثمان‌ عمرو بن‌ عُبَید (متوفی‌ 144) صورت‌ گرفت‌.[۱۸] این‌ تقسیم‌ در اصل‌ 360 بخشی‌ بوده‌ و هر دوازده‌ بخش‌ آن‌ یك‌ جزء محسوب‌ می‌شود. سزگین‌[۱۹] كتابی‌ با نام‌ اجزاء ثلاث‌ مائة و ستون‌ را به‌ وی‌ نسبت‌ داده‌ كه‌ شاهدی‌ بر این‌ امر است‌. چون‌ این‌ تقسیم‌بندی‌ با تقسیم‌بندی‌ سی‌ جزئی‌ كنونی‌ مطابق‌ است‌ ــ جز در هفت‌ مورد كه‌ اندك‌ اختلافی‌ دارد.[۲۰] به‌ نظر می‌رسد كه‌ تقسیم‌بندی‌ سی‌ جزئی‌ فعلی‌ همان‌ تقسیم‌بندی‌ سی‌گانه زمان‌ منصور باشد.

جزء در اصطلاح حدیثی

جزء (جمع‌ آن‌: اجزاء) به‌ گونه‌ای‌ از كتابهای‌ حدیثی‌ گفته‌ می‌شود كه‌ غالباً حجم‌ كمی‌ دارد. این‌ كتابها یا شامل‌ روایاتی‌ است‌ كه‌ از راوی‌ واحدی‌ (از صحابه‌، تابعین‌ و غیر از آنان‌) نقل‌ شده‌ است‌[۲۱] یا اسناد مختلف‌ یك‌ حدیث‌ در آن‌ بررسی‌ می‌شود.[۲۲] بر این‌ اساس‌، می‌توان‌ گفت‌ كه‌ بین‌ اجزای‌ حدیثی‌ و كتابهای‌ مُسنَد (مَسانید) رابطه عموم‌ و خصوصِ مِن‌وجه‌ وجود دارد[۲۳] زیرا بنا بر تعریف‌، مسانید كتابهایی‌ هستند كه‌ در آنها فقط‌ روایات‌ صحابه‌، به‌ ترتیب‌ الفبایی نامِ ایشان‌ یا سابقه آنان‌ در اسلام‌ در بخشهایی‌ مجزا آمده‌ است‌، بنابراین‌ هر كدام‌ از این‌ بخشها به‌ تنهایی‌ جزئی‌ است‌ كه‌ از روایات‌ یك‌ صحابی‌ فراهم‌ آمده‌ و هر مسند نیز شامل‌ مجموعه‌ای‌ از این‌ اجزاست‌.

برخی‌ از جزءهای‌ حدیثی‌ شامل‌ روایاتی‌ هستند كه‌ از راویان‌ مختلف‌، درباره موضوع‌ خاصی‌ نقل‌ شده‌اند[۲۴]، مانند جزءٌ فی‌ اتباع‌ السنّة‌ و اجتناب‌ البِدَع‌ تألیف‌ محمدبن‌ عبدالواحد مَقدسی‌[۲۵]، جزءٌ فی‌ صلاة‌ الضُحی‌ تألیف‌ عبدالرحمان‌بن‌ ابی‌بكر سیوطی‌ (كویت‌ 1407) و جزءُ القراءة‌ خلف‌ الامام‌ تألیف‌ احمد بن‌ حسین‌ بیهقی‌.[۲۶]

برخی‌ مجموعه‌های‌ حدیثی‌ نیز به‌ سبب‌ ویژگیهایی‌ در سند یا متن‌ یا تعداد روایاتشان‌، عناوین‌ خاصی‌ دارند و در شمار كتب‌ اجزا قرار می‌گیرند، همچون‌ «اربعونیات‌» (شامل‌ چهل‌ حدیث‌ به‌ همراه‌ شرح‌ آنها)، «ثلاثیات‌» (كه‌ در سند روایاتشان‌ بین‌ مؤلف‌ تا معصوم‌ سه‌ راوی‌ فاصله‌ است‌)، «فوائد» (مشتمل‌ بر احادیث‌ مختلفی‌ در ابواب‌ متنوع‌ همراه‌ با رعایت‌ برخی‌ نكات‌ سندی‌ و متنی‌) و «احادیث‌ عددیه‌».[۲۷]

با توجه‌ به‌ این‌ تعاریف‌، به‌ نظر می‌رسد كه‌ این‌گونه‌ كتابها را از آن‌ رو جزء نامیده‌اند كه‌ در واقع‌ جزئی‌ (بخشی‌) از كتابهای‌ جامع‌ حدیث‌ هستند زیرا كتبِ جامع‌، احادیث‌ بسیاری‌ دارند كه‌ به‌ حسب‌ موضوع‌ دسته‌بندی‌ شده‌اند و در هر باب‌ از آنها نیز طرق‌ مختلف‌ یك‌ روایت‌، دست‌ كم‌ بر اساس‌ طرق‌ روایی‌ مؤلف‌ جامع‌ آمده‌ است‌. از این‌ گذشته‌ در روایات‌ این‌ كتب‌ ویژگیهای‌ سندی‌ و متنی‌ یاد شده‌ نیز هست‌ كه‌ پس‌ از استخراج‌ از كتاب‌ جامع‌ با نام‌ دیگری‌ می‌توان‌ از آنها یاد كرد.

آقا بزرگ‌ تهرانی‌، بنا بر تتبعی‌ كه‌ در كتب‌ اصلی‌ رجال‌ شیعه‌ نموده‌، آثار حدیثی‌ راویان‌ شیعی‌ را ــ كه‌ از آنها با عناوینی‌ چون‌ «اصل‌»، «كتاب‌» و «كتاب‌ النوادر» یاد شده‌ نیز از اجزای‌ حدیثی‌ دانسته‌ است‌.[۲۸]، گرچه‌ نام‌ برخی‌ دیگر از آثار حدیثی‌ مؤلفان‌ شیعی‌ را كه‌ با عنوان‌ «جزء» در منابع‌ قدیم‌ فهرست‌ شده‌اند، نیز آورده‌ است‌.[۲۹]

بنا بر نظر عتر (همانجا)، تألیف‌ جزءِ حدیثی‌ توانایی‌ علمی‌ مؤلف‌ را نشان‌ می‌دهد زیرا پرداختن‌ به‌ موضوعی‌ جزئی‌ به‌ احاطه‌ و ژرف‌نگری‌ همه‌ جانبه‌ نیاز دارد.

پانویس

  1. برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به سوره بقره‌: 106؛ سوره توبه‌: 124؛ سوره محمد: 20.
  2. نظیر وِرد، ثُمن‌، مَنزِل‌، قیراط‌ و نَقْزَه‌
  3. ابن‌حنبل‌، ج‌4، ص‌9؛ ابن‌ماجه‌، ج‌1، ص427ـ428؛ زركشی‌، ج‌1، ص‌247ـ248.
  4. رجوع کنید به عیاشی‌، ج‌1، ص‌25؛ كلینی‌، ج‌2، ص‌601.
  5. رجوع کنید به ابن‌ ابی‌ داوود، ص‌131.
  6. رجوع کنید به كلینی‌، ج‌ 2، ص‌617ـ618.
  7. ابن‌ ابی‌داوود، ص‌132ـ133.
  8. همان‌، ص‌133ـ135، 139ـ144.
  9. ص‌259ـ277.
  10. ابیاری‌، ج‌1، ص‌380.
  11. ص‌39.
  12. سخاوی‌، ج‌1، ص‌377ـ378.
  13. ابن‌منظور، ذیل‌ واژه‌.
  14. سخاوی‌، ج‌1، ص‌313.
  15. همانجا.
  16. ج‌1، ص‌354.
  17. حك: 136ـ158.
  18. همان‌، ج‌1، ص‌378ـ379.
  19. ج‌1، ص‌597.
  20. رجوع کنید به همان‌، ج‌1، ص‌379ـ415.
  21. كتانی‌، ص‌72؛ عِتر، ص‌209.
  22. عتر، همانجا.
  23. رجوع کنید به مامقانی‌، ج‌6، ص‌255.
  24. كتانی‌؛ عتر، همانجاها؛ طحان‌، ص‌121؛ صباغ‌، ص‌287.
  25. متوفی‌643؛ دمام‌1409.
  26. متوفی‌ 458؛ بیروت‌ 1405؛ رجوع کنید به عطیه‌ و دیگران‌، همانجا؛ برای‌ مثالهایی‌ دیگر رجوع کنید به حاجی‌خلیفه‌، ج‌2، ستون‌1274، 1276، 1608.
  27. رجوع کنید به كتانی‌؛ عتر، همانجاها؛ مدیرشانه‌چی‌، ص‌221.
  28. رجوع کنید به ج‌5، ص‌99، ج‌6، ص‌301ـ302.
  29. برای‌ دیدن‌ فهرست‌ این‌ آثار رجوع کنید به همان‌، ج‌2، ص‌135ـ167، ج‌5، ص‌99ـ103، ج‌6، ص‌303ـ378، ج‌24، ص‌318ـ342.


منابع

  • دانشنامه جهان اسلام، جلد 10، ذیل مدخل جزء از حمیدرضا مستفید و ابوالفضل‌ والازاده‌، در دسترس در پایگاه دانشنامه جهان اسلام.