تفسیر سورآبادی (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۲۸ توسط Heidariyan47 (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تفسير كهن قرآن كريم به فارسى نوشته ابوبكر عتيق بن محمد هروى نيشابورى، معروف به سورآبادى يا سوريانى، مفسر كرّامى در قرن پنجم.

از تاريخ تولد سورآبادى و جزئيات زندگى او اطلاعى در دست نيست. صَريفينى( ص 611) از او با عنوان« عتيق بن محمد سوريانى» و« شيخ طائفه ابى عبد اللّه در نيشابور» ياد كرده است. در آن دوران كنيه ابى عبد اللّه بيشتر به محمد بن كرّام، بنيانگذار فرقه كرّاميه، اطلاق مى‌شده است( شفيعى كدكنى، ص 76).

در نسخه‌هاى مختلف اين تفسير، از او با عناوين ابوبكر عتيق بن محمد سورابانى / سوريانى / سورابادى، ابو عبد اللّه عتيق محمد نيسابورى معروف به سورابادى و ابوبكر عتيق محمد بن منصور سورابادى ياد شده است( سورآبادى، 1365 ش، مقدمه مهدوى، ص 6، 8- 11). مشخص نيست كه اصل او از كجاست. نام روستا يا محلى به نام سورآباد در منابع نيامده، اما سوريان از روستاهاى نيشابور در منابع ديده شده و احتمالا تداول ختم اسامى شهرها و روستاها به كلمه« آباد» باعث تبديل« سوريان» به« سورآباد» شده است( ياقوت حموى، ذيل« سوريان», سورآبادى، 1365 ش، همان مقدمه، ص 14- 15).

على فاضل( ژنده پيل، يادداشتها، ص 228- 229) او را از« زورآباد»، روستايى در نزديكى تربت جام و هرات، دانسته و گفته است كه زورآباد همان سورآباد است كه بتدريج بر اثر كثرت استعمال يا از طريق ابدال حرف ز به س به اين صورت در آمده است. ياقوت حموى( ذيل« زورابذ») نيز از« زورابذ» ياد كرده كه روستايى در نيشابور بوده است.

انتساب سور آبادی به هرات

در انتساب سورآبادى به هرات كه در برخى منابع به آن اشاره شده است(- حمد اللّه مستوفى، ص 694, حاجى خليفه، ج 1، ستون 440، 449, بغدادى، ج 1، ستون 651)، دليل قاطعى در دست نيست. شايد وجود برخى ويژگيهاى زبانى متعلق به لهجه هرات است، موجب اين انتساب شده باشد( سورآبادى، 1365 ش، همان مقدمه، ص 15- 16). احمد بهمنيار نيز او را از شوذَبان، از روستاهاى هرات، دانسته است( بيهقى، ص 248، پانويس 4, نيز ياقوت حموى، ذيل« شوذبان»).

در نسخه قونيه از تفسير سورآبادى( ذيل آيه اول از سوره انبياء) آمده كه از زمان وحى تاكنون چهارصد و هفتاد و اندى سال گذشته و هنوز قيامت نشده است( سورآبادى، 1365 ش، همان مقدمه، ص 17). با توجه به اين سخن، مى‌توان گفته حمد اللّه مستوفى( همانجا) را كه سورآبادى معاصر الب ارسلان سلجوقى( حك: 455-465) بوده است، پذيرفت. صريفينى( همانجا)، سورآبادى را عابد و مجتهد و فاضل خوانده و وفات او را در صفر 494 ذكر كرده است.

نام دیگر تفسیر سور آبادی

نام تفسير سورآبادى در برخى نسخه‌هاى خطى موجود،« تفسير التفاسير» آمده است. اين اثر، بر مبناى نسخ خطى موجود، تفسيرى بزرگ است كه ظاهرا به هفت سُبع تقسيم شده است. تفسير با حمد خدا و نعت رسول اكرم آغاز مى‌شود، سپس مقدمه‌اى درباره تفسير مى‌آيد و سبب فارسى بودن آن و اينكه مفسر به روايت كداميك از راويان اعتماد كرده است، شرح داده مى‌شود، سپس از سوره حمد تا انتهاى سوره ناس ترجمه و تفسير مى‌گردد.

سبب فارسی نوشتن

سورآبادى درباره سبب به فارسى نوشتن اين تفسير گفته است كه از او خواسته‌اند تا نفع آن عامتر باشد و افزوده است كه اگر آن را به عربى مى‌نوشتم، بايد معلمى آن را درس مى‌داد، در حالى كه قرآن را به هيچيك از الفاظ عربى بهتر از الفاظ خود قرآن، نمى‌توان بيان كرد( سورآبادى، 1365 ش، همان مقدمه، ص 6- 7, همو، 1381 ش، ج 1، ص 7).

سورآبادى در ابتداى هر سوره، عنوان و تعداد آيات و كلمات و حروف و محل نزول و فضيلت آن را آورده و در تفسير آيات گاهى تمام يك آيه را يك جا، و گاه به صورت جزء جزء، نقل و ترجمه و تفسير كرده و به مناسبتهاى مختلف به اخبار و روايات و اقوال مفسران و راويان اشعار عربى استناد نموده است. او همچنين قصص مربوط به آيات را، گاهى به مناسبت يك آيه يا شأن نزول آن و گاهى در ضمن ترجمه و تفسير آيات، آورده و پس از ترجمه برخى آيات، سؤال و جوابى آورده است كه ناظر به مشكلى از آن آيه است( 1365 ش، همان مقدمه، ص 5- 6, براى نمونه‌اى از سؤال و جوابها سورآبادى، 1345 ش، ص 111، 324، 326). سورآبادى در تفسير خود از محمد بن كرّام با احترام نام برده و از وى سخنانى نقل كرده است( 1345 ش، ص 15، 415).

وى از ديگر رجال كرّاميه نيز مطالبى آورده، از جمله از ابو عمرو مازَلى، ابو سهل اَنمارى، محمد صابر، اسحاق مَحمَشاذ و بويژه محمد بن هَيصَم كه گاه از كتاب فنون او، نيز ياد كرده است( همان، ص 34، 51، 53، 89، 100، 111، 209، 224، 313، 415- 416, همان، 1353 ش، ج 1، ص 6، 36، 86، 102، 104، 116، 125). او در ذيل آيه نوزدهم سوره احزاب به بحثى از عقايد مهم كرّاميه درباره ايمان منافق اشاره كرده است( 1345 ش، ص 312). برخلاف اين تصور كه كرّاميه را اهل تشبيه و سورآبادى را كرّامى دانسته‌اند، سورآبادى در اين تفسير مشبّهه را لعن كرده است( همان، ص 111, شفيعى كدكنى، ص 69).

سورآبادى در مواردى به ابيات و سخنانى از امام على، امام حسين، امام صادق و امام رضا عليهم السلام اشاره نموده و احاديثى از پيامبر اكرم درباره فضل اهل بيت و دوستى على عليه السلام و نهى از دشمنى با او نقل كرده است. او در ذيل آيه تطهير نيز رواياتى آورده كه بر مبناى آنها مراد از اهل بيت پيامبر اكرم، امام على، حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين عليهم السلام‌اند. او همچنين در بخشى از تفسير به ذكر فضائل ابوبكر، عمر، عثمان و على عليه السلام پرداخته است( 1338 ش، ج 2، ص 868، 870، 878، 1418- 1419, همو، 1345 ش، ص 327- 328، 405- 416). نثر فارسى تفسير سورآبادى و ترجمه او از قرآن، از نمونه‌هاى فصيح و عالى نثر فارسى و پر از لغات و اصطلاحات فارسى درى است كه سورآبادى براى عبارات و تركيبات قرآنى برگزيده است( صفا، ج 2، ص 902, صباغيان، ص 11- 14).

احمد جام نامقى، مشهور به ژنده پيل( متوفى 536)، در مفتاح النجات( ص 103) از تفسير سورآبادى نام برده است. اين تفسير از منابع حُبَيش تفليسى( ص 1) در تأليف كتاب وجوه قرآن بوده است.

بخشهايى از تفسير سورآبادى در 1345 ش به همت پرويز ناتل خانلرى و در 1353 ش به همت مجتبى مينوى، به صورت چاپ عكسى از نسخه خطى، منتشر شده است. همچنين ترجمه و قصه‌هاى قرآن از روى نسخه موقوفه تربت شيخ جام، مبتنى بر تفسير ابو بكر عتيق نيشابورى، به اهتمام يحيى مهدوى و مهدى بيانى در 1338 ش به چاپ رسيده است. قصه‌هاى اين اثر با عنوان قصص قرآن مجيد، برگرفته از تفسير ابوبكر عتيق نيشابورى مشهور به سورآبادى به كوشش يحيى مهدوى براى نخستين بار در 1347 ش چاپ شده است. قسمت تفسير سوره يوسف اين تفسير را پرويز ناتل خانلرى با عنوان يوسف و زليخا بارها در تهران منتشر كرده است. محمد جاويد صباغيان، در 1368 ش مجموع قصه‌هاى اين تفسير را با عنوان فرهنگ ترجمه و قصه‌هاى قرآن مبتنى بر تفسير ابوبكر عتيق نيشابورى به چاپ رسانده است. ويرايشى جديد از قصه‌هاى اين تفسير را نيز جعفر مدرس صادقى با نام تفسير عتيق نيشابورى در 1380 ش منتشر كرده است. تفسير سورآبادى، به صورت كامل به همت على اكبر سعيدى سيرجانى تصحيح و در 1381 ش منتشر شده است.

منابع

اسماعيل بغدادى، هدية العارفين، ج 1، در حاجى خليفه، ج 5, على بن زيد بيهقى، تاريخ بيهق، چاپ احمد بهمنيار، تهران 1345 ش، چاپ افست 1361 ش, حبيش بن ابراهيم تفليسى، وجوه قرآن، چاپ مهدى محقق، تهران‌[؟ 1340 ش‌], حاجى خليفه, حمد اللّه مستوفى، تاريخ گزيده, احمد بن ابو الحسن ژنده پيل، مفتاح النجات: متن عرفانى به زبان فارسى، چاپ على فاضل، تهران 1373 ش, عتيق بن محمد سورآبادى، ترجمه و قصّه‌هاى قرآن، از روى نسخه موقوفه بر تربت شيخ جام مبتنى بر تفسير ابوبكر عتيق نيشابورى، چاپ يحيى مهدوى و مهدى بيانى، تهران 1338 ش, همو، تفسير سورآبادى، چاپ عكسى از روى نسخه‌اى كهن، ج 1، تهران 1353 ش, همان، چاپ على اكبر سعيدى سيرجانى، تهران 1381 ش, همان: تفسير قرآن كريم، عكس نسخه مكتوب به سال 523 هجرى قمرى محفوظ در كتابخانه ديوان هند( لندن)، تهران 1345 ش, همو، قصص قرآن مجيد، برگرفته از تفسير ابوبكر عتيق نيشابورى مشهور به سورآبادى، چاپ يحيى مهدوى، تهران 1365 ش, محمد رضا شفيعى كدكنى،« چهره ديگر محمد بن كرام سجستانى در پرتو سخنان نويافته از او»، در ارج نامه ايرج: به پاس نيم قرن سوابق درخشان فرهنگى و دانشگاهى استاد ايرج افشار، ج 2، به كوشش محسن باقر زاده، تهران: توس، 1377 ش, محمد جاويد صباغيان، فرهنگ ترجمه و قصه‌هاى قرآن مبتنى بر تفسير ابوبكر عتيق نيشابورى، مشهد 1368 ش, ابراهيم بن محمد صريفينى، تاريخ نيسابور: المنتخب من السياق، چاپ محمد كاظم محمودى، قم 1362 ش, ذبيح الله صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج 2، تهران 1363 ش, ياقوت حموى

منبع

نرم افزار جامع التفاسیر ، بخش کتابشناسی

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: