ابوعمرو کشی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
نام وی، محمد فرزند عمر بن عبدالعزیز، کنیه‌اش «ابوعمرو»<ref>معجم رجال الحدیث، ج17، ص64؛ بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج6، ص534؛ ریحانه الأدب، ج3، ص367.</ref> و از علمای معروف شیعه در اواسط نیمه اول قرن چهارم هجری است. او استاد در رجال و اخبار و از محدثین امامیه است و شهرت او بیشتر بخاطر کتاب [[رجال کشی]] می باشد.
+
'''«ابوعمرو محمد بن عمر کَشّی»'''، محدث و رجالی نامدار [[شیعه]] در قرن چهارم هجری و از شاگردان [[محمد بن قولویه]] و [[محمد بن مسعود عیاشی]] است. او در [[علم رجال]] و [[حدیث]] متبحر بود و شهرت او بیشتر بخاطر کتاب «[[رجال کشی]]» می‌باشد.
  
==ولادت==
+
==زندگی‌نامه==
  
تاریخ دقیق ولادت شیخ محمد کشی و به تبع آن، سن وی مشخص نیست؛ ولی با ملاحظه سال وفات معاصران، مشایخ و شاگردان او می‌توان به دورنمایی از این واقعیت پی برد. شیخ محمد کشی، هم‌عصر با دانشمندان بزرگ، محمد بن یعقوب کلینی (متوفی 329 ق)، نویسنده کتاب «کافی» است. آن دو در بسیاری از مشایخ، مثل محمد بن اسماعیل نیشابوری و شاگردان، مثل جعفر بن محمد بن قولویه قمی، مشترک بوده‌اند؛ در نتیجه می‌توان محمد کشی را همانند [[شیخ کلینی]]، از دانشمندان نیمه دوم قرن سوم و نیمه اول قرن چهارم هجری به شمار آورد.<ref>اختیار معرفه الرجال، دانشکده الهیات و معارف اسلامی‌ مشهد، مقدمه، ص 13.</ref>
+
«محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشی» در شهر «کَش» از شهرهای تابع استان سمرقند [[ازبکستان]] امروزی به دنیا آمد. تاریخ دقیق ولادت او مشخص نیست؛ ولی با ملاحظه اینکه وی هم‌عصر با [[محمد بن یعقوب کلینی]] (متوفی 329 ق) است و آن دو در بسیاری از مشایخ، مثل محمد بن اسماعیل نیشابوری و شاگردان، مثل [[جعفر بن محمد بن قولویه]]، مشترک بوده‌اند؛ در نتیجه می‌توان محمد کشی را همانند شیخ کلینی، از دانشمندان نیمه دوم قرن سوم و نیمه اول قرن چهارم هجری به شمار آورد.<ref>اختیار معرفه الرجال، دانشکده الهیات و معارف اسلامی‌ مشهد، مقدمه، ص 13.</ref>
  
سال تقریبی ولادت وی را می‌توان 240 ق. دانست؛ چه این که برخی از مشایخ کشی در دهه ششم و هفتم قرن سوم هجری وفات یافته است؛ مثل محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب همدانی (متوفی 262 ق)<ref> بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج 6، ص 388.</ref> و مسلم است که شیخ کشی باید از نظر سنی به آن حد رسیده باشد (20 یا 25 سالگی)؛ تا شرایط نقلی روایت از آن بزرگان را در خود فراهم کرده باشد.
+
از نظر دیگر، سال تقریبی ولادت وی را می‌توان 240 ق. دانست؛ چه این که برخی از مشایخ کشی در دهه ششم و هفتم قرن سوم هجری وفات یافته است؛ مثل محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب همدانی (متوفی 262 ق)<ref> بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج 6، ص 388.</ref> و مسلم است که شیخ کشی باید از نظر سنی به آن حد رسیده باشد (20 یا 25 سالگی)، تا شرایط نقلی روایت از آن بزرگان را در خود فراهم کرده باشد.
  
زادگاه شیخ محمد شهر «کش» از شهرهای کشور ازبکستان است.<ref>کش که امروزه به شهر سبز مشهور است، از شهرهای تابع استان سمرقند ازبکستان است. مفاخر فراوانی از این مکان برخاسته‌اند؛ از جمله: شیخ ابواسحق کشی و محمد بن سعید کشی. (ازبکستان، ص46؛ لغت نامه دهخدا، ج11، ص16172).</ref>
+
از سخنان دانشمندان علم رجال و نیز مطالعه اجمالی محتوای کتاب رجال کشی به خوبی برمی‌آید که مذهب کشی، [[شیعه]] دوازده امامی ‌بوده است. از این رو، [[شیخ طوسی]] او را به «حسن اعتقاد و راستی مذهب»<ref> رجال شیخ طوسی، ص 497؛ باب «فی من لم یرو عن الأئمه»، ش 38؛ فهرست شیخ طوسی، ص 141.</ref> و [[ابن داوود حلی|ابن داود]] او را به «دارنده راه راست»<ref> مجمع الرجال، ج 4، ص 145.</ref> توصیف می‌کنند. نویسنده کتاب «[[مجمع الرجال (کتاب)|مجمع الرجال]]»، شیخ محمد کشی را به خاطر [[تبرّی]] از دشمنان [[اهل بیت]] علیهم‌السلام، تحسین می‌کند و برای اثبات آن، از سخنان شیخ کشی در ذیل کلام [[امام باقر]] علیه‌السلام در مورد عکرمه، غلام [[ابن عباس]]، گواه می‌آورد.
  
==تحصیلات و منزلت علمی‌==
+
مهمترین وصفی که تراجم‌نویسان، وی را به آن توصیف کرده‌اند «غلام و صحابه [[محمد بن مسعود عیاشی|عیاشی]]»<ref> رجال شیخ طوسی، ص 497؛ فوائدالرضویه، ص 585؛ رجال نجاشی، ص 372، ش 1018.</ref> است؛ که کمتر کسی از شاگردان عیاشی به این وصف لقب خوانده شده است. «غلام» در اصطلاح [[علم درایه]] و حدیث، به شاگرد بارز و ممتازی گفته می‌شود که متأدب به همه آداب استاد و متعلم به تمام تعلیمات و آموزش‌های او بوده و همیشه با او باشد.<ref> مجمع الرجال، ج 6، ص 10.</ref>
  
چگونگی و مدت زمان تحصیلات محمد کشی، همانند سایر جهات زندگی وی نامعلوم است؛ ولی می‌توان از قرینه‌ها و نشانه‌هایی بدست آورد که او فراگیری علوم دینی را نزد استادن بزرگ جهان اسلام در سال‌های پایان قرن سوم هجری در شهرهای کش و سمرقند گذرانده و به درجه عالی فقاهت رسیده و در بین دانشمندان عصر خویش، از رتبه ممتازی برخوردار بوده است. مهمترین وصفی که تراجم‌نویسان، وی را به آن توصیف کرده‌اند «غلام و صحابه عیاشی»<ref> رجال شیخ طوسی، ص 497؛ فوائدالرضویه، ص 585؛ رجال نجاشی، ص 372، ش 1018.</ref> است؛ که کمتر کسی از شاگردان عیاشی به این وصف لقب خوانده شده است!
+
وفات شیخ محمد کشی را می‌توان تقریباً در سال 330 ق. دانست؛ زیرا شاگرد برجسته وی، [[جعفر بن محمد قولویه|جعفر بن محمد بن قولویه]] قمی ‌متوفی 368 ق. و طبعاً شیخ کشی سال‌ها قبل از او وفات کرده است.<ref> اختیار معرفه الرجال، مقدمه، ص 13.</ref> و از طرفی شیخ کشی، زمان حیات [[شیخ مفید]] (413ـ336 ق)<ref> بهجه الآمل فی شرح زبده المقال، ج 6، ص 591.</ref> را نیز درک نکرده است. شرح حال‌نویسان در خصوص محل دفن شیخ محمد کشی سخنی نگفته‌اند؛ لذا احتمال دارد که وی در محل تحصیلش (سمرقند) وفات یافته باشد.
  
«غلام» در اصطلاح علم درایت و حدیث به شاگرد بارز و ممتازی گفته می‌شود که متأدب به همه آداب استاد و متعلم به تمام تعلیمات و آموزش‌های او بوده و همیشه با او باشد.<ref> مجمع الرجال، ج 6، ص 10.</ref>
+
==تحصیل و استادان==
  
==مذهب کشی==
+
می‌توان از قرینه‌ها و نشانه‌هایی بدست آورد که محمد کشی فراگیری علوم دینی را نزد استادن بزرگ جهان [[اسلام]] در سال‌های پایان قرن سوم هجری در شهرهای کش و سمرقند گذرانده و به درجه عالی فقاهت رسیده و در بین دانشمندان عصر خویش، از رتبه ممتازی برخوردار بوده است.
  
از سخنان دانشمندان علم رجال و نیز مطالعه اجمالی محتوای کتاب رجال کشی به خوبی برمی‌آید که مذهب کشی، شیعه دوازده امامی ‌بوده و هیچ شک و شبهه‌ای وجود ندارد. از این رو، [[شیخ طوسی]] او را به «حسن اعتقاد و راستی مذهب»<ref> رجال شیخ طوسی، ص 497؛ باب «فی من لم یرو عن الأئمه»، ش 38؛ فهرست شیخ طوسی، ص 141.</ref> و ابن داود او را به «دارنده راه راست»<ref> مجمع الرجال، ج 4، ص 145.</ref> توصیف می‌کنند.
+
شیخ کشی برای تحصیل [[علوم اسلامی]] (ادبیات، لغت، اصول فقه، تفسیر، تاریخ و...)، که مقدمه فقاهت وی بوده است، محضر استادان و مشایخ متعددی را درک کرده است. گرچه نام این استادان مشخص نیست؛ ولی قطعاً برخی از مشایخی که کشی از آن‌ها نقل [[حدیث|روایت]] کرده است، از استادان وی نیز بوده‌اند. برای دستیابی به نام آن‌ها بایسته است به مطالعه کتاب رجال وی در سایر کتاب‌های [[علم رجال]] بپردازیم. برخی [[مشایخ]] کشی که استادان او در بین آن‌ها هستند، عبارتند از:
  
نویسنده کتاب «مجمع الرجال»، شیخ محمد کشی را به خاطر تبری از دشمنان [[اهل بیت]] علیهم‌السلام، تحسین می‌کند و برای اثبات آن، از سخنان [[شیخ کشی]] در ذیل کلام [[امام باقر]] علیه‌السلام در مورد عکرمه، غلام ابن عباس، گواه می‌آورد.
+
#[[محمد بن قولویه|محمد بن قولویه قمی]]؛<ref> همان، ش 20، 111، 170، 171.</ref>
 
+
#[[محمد بن مسعود عیاشی|محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی]]؛<ref> همان، ش 5، 6، 9، 14، 22.</ref>
==استادان و مشایخ==
+
#آدم بن محمد قلانسی بلخی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 43، 338 و 924؛ نوابغ الرواه، ص 1.</ref>
 
+
#ابراهیم بن علی کوفی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 448 و 552.</ref>
گرچه علوم اسلامی ‌در قرن‌های اول، از نظر گستردگی مسایل، محدود بوده است و به مرور زمان گسترش پیدا کرد؛ ولی علومی‌ که در استنباط [[احکام]] شرعی دخالت دارد، (ادبیات، لغت، معانی و بیان، اصول فقه، تفسیر، تاریخ و...) در آن عصر هم مطرح بوده است و طبعاً کشی هم برای تحصیل این دانش‌ها، که مقدمه فقاهت وی بوده است، محضر استادان متعددی را درک کرده است. از این رو، می‌توان عیاشی را تنها استاد وی معرفی کرد؛ بلکه وی دارای استادان و مشایخ فراوان بوده است.
+
#ابراهیم بن محمد بن عباس؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 3، 202، 213 و 378.</ref>
 
+
#ابراهیم بن مختار بن محمد؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 916.</ref>
گرچه نام این استادان مشخص نیست؛ ولی قطعاً برخی از مشایخی که کشی از آن‌ها نقل روایت کرده است، از استادان وی نیز بوده‌اند. برای دستیابی به نام آن‌ها بایسته است به مطالعه کتاب رجال وی در سایر کتاب‌های علم رجال بپردازیم. مشایخ وی که استادان او در بین آن‌ها هستند، عبارتند از:
+
#ابراهیم بن نصیر؛<ref> همان، ش 4، 12، 41، 50، 51.</ref>
 
+
#ابراهیم وراق سمرقندی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 481.</ref>
# آدم بن محمد قلانسی بلخی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 43، 338 و 924؛ نوابغ الرواه، ص 1.</ref>
+
#ابوالحسن بن ابی طاهر؛<ref> همان، ش 770.</ref>
# ابراهیم بن علی کوفی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 448 و 552.</ref>  
+
#ابوسعید بن سلیمان؛<ref> همان، ش 698.</ref>
# ابراهیم بن محمد بن عباس؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 3، 202، 213 و 378.</ref>
+
#ابوعمرو بن عبدالعزیز؛<ref> همان، ش 9.</ref>
# ابراهیم بن مختار بن محمد؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 916.</ref>
+
#ابومحمد شامی ‌دمشقی؛
# ابراهیم بن نصیر؛<ref> همان، ش 4، 12، 41، 50، 51.</ref>
+
#ابوبکر احمد بن ابراهیم لسنسنی؛
# ابراهیم وراق سمرقندی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 481.</ref>
+
#ابوجعفر احمد بن ابراهیم قرشی؛<ref> همان، ش 715.</ref>
# ابوالحسن بن ابی طاهر؛<ref> همان، ش 770.</ref>
+
#احمد بن علی قمی ‌سلولی شقران؛<ref> همان، ش 49 و 990.</ref>
# ابوسعید بن سلیمان؛<ref> همان، ش 698.</ref>
+
#احمد بن علی بن کلثوم سرخسی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 46.</ref>
# ابوعمرو بن عبدالعزیز؛<ref> همان، ش 9.</ref>
+
#ابوالحسن احمد بن محمد خالدی؛<ref> همان، ش 447.</ref>
# ابومحمد شامی ‌دمشقی؛
+
#احمد بن منصور خزاعی؛<ref> همان، ش 714 و 734.</ref>
# ابوبکر احمد بن ابراهیم لسنسنی؛
+
#جبرییل بن احمد فرابی؛<ref> همان، ش 7، 13، 21، 26، 27.</ref>
# ابوجعفر احمد بن ابراهیم قرشی؛<ref> همان، ش 715.</ref>
+
#جعفر بن احمد بن ایوب؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 663 و 792.</ref>
# احمد بن علی قمی ‌سلولی شقران؛<ref> همان، ش 49 و 990.</ref>
+
#جعفر بن محمد بن معروف؛<ref> همان، ش 53، 60، 61، 89.</ref>
# احمد بن علی بن کلثوم سرخسی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 46.</ref>
+
#حسین بن الحسن بن بندار قمی؛<ref> همان، ش 111 و 175.</ref>
# ابوالحسن احمد بن محمد خالدی؛<ref> همان، ش 447.</ref>
+
#حمدویه بن نصیر؛<ref> همان، ش 15، 16، 17.</ref>
# احمد بن منصور خزاعی؛<ref> همان، ش 714 و 734.</ref>
+
#خلف بن حماد کشی؛<ref> اعیان الشیعه، ج 6، ص 329.</ref>
# احمد بن یعقوب؛
+
#خلف بن حسن بن طلحه مروزی؛<ref> بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج 7، ص 743.</ref>
# جبرییل بن احمد فرابی؛<ref> همان، ش 7، 13، 21، 26، 27.</ref>
+
#عبد بن محمد نخعی سمرقندی؛<ref> همان، ش 117.</ref>
# جعفر بن احمد بن ایوب؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 663 و 792.</ref>
+
#عبدالله بن محمد بن خالد؛
# جعفر بن محمد؛
+
#عثمان بن حامد کشی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 128، 198، 199.</ref>
# جعفر بن محمد بن معروف؛<ref> همان، ش 53، 60، 61، 89.</ref>
+
#علی بن محمد قتیبه نیشابوری؛
# حسین بن الحسن بن بندار قمی؛<ref> همان، ش 111 و 175.</ref>
+
#علی بن یزداد صانع جرجانی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 109.</ref>
# حمدویه بن نصیر؛<ref> همان، ش 15، 16، 17.</ref>
+
#عمر بن علی تفلیسی؛
# حمدان بن احمد؛
+
#طاهر بن عیسی وراق؛<ref> موسوعه طبقات الفقهاء، ج 4، ص 443؛ نوابغ الرواه، ص 141.</ref>
# خلف بن حماد کشی؛<ref> [[اعیان الشیعه]]، ج 6، ص 329.</ref>
+
#محمد بن احمد بن ابی عوف؛
# خلف بن حسن بن طلحه مروزی؛<ref> بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج 7، ص 743.</ref>
+
#محمد بن احمد بن شاذان؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 408.</ref>
# خلف بن محمد؛
+
#محمد بن اسماعیل بندقی نیشابوری؛<ref> همان، ش 17، 18، 356، 817.</ref>
# عبد بن محمد نخعی سمرقندی؛<ref> همان، ش 117.</ref>
+
#محمد بن براثی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 55، 167 و 307.</ref>
# عبدالله بن محمد بن خالد؛
+
#محمد بن حسن بن بندار قمی؛<ref> همان، ش 206، 396، 957.</ref>
# عثمان بن حامد کشی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 128، 198، 199.</ref>
+
#محمد بن حسن کشی؛<ref> همان، ش 128 و 198.</ref>
# علی بن محمد قتیبه نیشابوری؛
+
#محمد بن حسین بن احمد فارسی؛<ref> همان، ش 827.</ref>
# علی بن یزداد صانع جرجانی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 109.</ref>
+
#محمد بن حسین بن محمد هروی؛<ref> همان، ش 1027 و 1028.</ref>
# عمر بن علی تفلیسی؛
+
#ابوسعید محمد بن رشید هروی؛<ref> همان، ش 506.</ref>
# طاهر بن عیسی وراق؛<ref> موسوعه طبقات الفقهاء، ج 4، ص 443؛ نوابغ الرواه، ص 141.</ref>
+
#محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب؛
# محمد بن ابراهیم؛
+
#محمد بن سعید کشی؛<ref> مستدرک الوسائل، خاتمه ج 3، ص 291.</ref>
# محمد بن احمد بن ابی عوف؛
+
#محمد بن علی بن قاسم بن ابی حمزه قمی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 790 و 1015.</ref>
# محمد بن احمد بن شاذان؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 408.</ref>
+
#محمد بن یحیی فارسی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 921.</ref>
# محمد بن اسماعیل بندقی نیشابوری؛<ref> همان، ش 17، 18، 356، 817.</ref>
+
#یوسف بن سخت بصری؛<ref> مستدرک الوسائل، خاتمه، ج 3، ص 294.</ref>
# محمدبن بحر رهنی؛
+
#ابراهیم بن حسین حسینی عقیقی؛<ref> الجامع فی الرجال، ج 1، ص 34.</ref>
# محمد بن بشر؛
+
#سعید بن جناح کشی.<ref> نوابغ الرواه، ص 135.</ref>
# محمد بن براثی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 55، 167 و 307.</ref>
 
# محمد بن حسن بن بندار قمی؛<ref> همان، ش 206، 396، 957.</ref>
 
# محمد بن حسن کشی؛<ref> همان، ش 128 و 198.</ref>
 
# محمد بن حسین بن احمد فارسی؛<ref> همان، ش 827.</ref>
 
# محمد بن حسین بن محمد هروی؛<ref> همان، ش 1027 و 1028.</ref>
 
# ابوسعید محمد بن رشید هروی؛<ref> همان، ش 506.</ref>
 
# محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب؛
 
# محمد بن سعید کشی؛<ref> مستدرک الوسائل، خاتمه ج 3، ص 291.</ref>
 
# محمد بن علی بن قاسم بن ابی حمزه قمی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 790 و 1015.</ref>
 
# محمد بن قولویه قمی؛<ref> همان، ش 20، 111، 170، 171.</ref>
 
# محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی؛<ref> همان، ش 5، 6، 9، 14، 22.</ref>
 
# محمد بن نصیر؛
 
# محمد بن یحیی فارسی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 921.</ref>
 
# نصر بن صباح؛
 
# یوسف بن سخت بصری؛<ref> مستدرک الوسائل، خاتمه، ج 3، ص 294.</ref>
 
# ابراهیم بن حسین حسینی عقیقی؛<ref> الجامع فی الرجال، ج 1، ص 34.</ref>
 
# سعید بن جناح کشی.<ref> نوابغ الرواه، ص 135.</ref>
 
  
 
==شاگردان و راویان==
 
==شاگردان و راویان==
  
مسلم است که شیخ کشی جایگاه علمی‌ و موقعیت اجتماعی خاصی در بین دانشمندان و بزرگان فرهنگی ماوراءالنهر داشته است. از این رو، شاگردان فراوانی در مکتب درسی وی به فراگیری دانش پرداخته و به مراحل کمال رسیده‌اند؛ ولی آن چه که تراجم‌نویسان در مورد تعداد شاگردان و راویان از او نوشته‌اند، انگشت شمار است. گویا آنان تنها به نام شاگردان برجسته وی بسنده کرده‌اند که عبارتند از:
+
مسلم است که شیخ کشی جایگاه علمی‌ و موقعیت اجتماعی خاصی در بین دانشمندان و بزرگان فرهنگی [[ماوراءالنهر]] داشته است. از این رو، شاگردان فراوانی در مکتب درسی وی به فراگیری دانش پرداخته و به مراحل کمال رسیده‌اند؛ ولی آن چه که تراجم‌نویسان در مورد تعداد شاگردان و راویان از او نوشته‌اند، انگشت شمار است. گویا آنان تنها به نام شاگردان برجسته وی بسنده کرده‌اند که عبارتند از:
  
# هارون بن موسی تلعکبری
+
#[[هارون بن موسی تلعکبری]]
# جعفر بن محمد بن قولویه قمی
+
#[[جعفر بن محمد قولویه|جعفر بن محمد بن قولویه قمی]]، صاحب «[[كامل الزیارات (کتاب)|کامل الزیارات]]»
# حیدر بن محمد بن نعیم سمرقندی
+
#حیدر بن محمد بن نعیم سمرقندی
  
==[[رجال کشی]]==
+
==آثار و تألیفات==
  
تنها اثر جامانده از شیخ محمد کشی، کتابی است مشهور به رجال کشی، که موضوع آن راویان احادیث است. این کتاب یکی از چهار منبع اصلی علم رجال است که مبنای تمام کتاب‌های رجالی بعد از آن قرار گرفته اند. این چهار کتاب عبارتند از:
+
تنها اثر جامانده از شیخ محمد کشی، کتابی است مشهور به [[رجال کشی (کتاب)|رجال کشی]]، که موضوع آن راویان احادیث است. اصل این کتاب به نام «معرفة الناقلین عن الأئمة الصادقین علیهم‌السلام» بوده و [[شیخ طوسى]] آن را تلخیص و تهذیب نموده و در سال ۴۵۶ هجرى براى شاگردانش املاء کرده و آن را «اختیار معرفة الرجال» نامیده است.  
  
# رجال کشی، شیخ محمد کشی
+
این کتاب یکی از چهار منبع اصلی [[علم رجال]] است که مبنای تمام کتاب‌های رجالی بعد از آن قرار گرفته اند. این چهار کتاب عبارتند از: رجال کشی، [[رجال نجاشی]]، [[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|فهرست شیخ طوسی]] و [[رجال شیخ طوسی (کتاب)|رجال شیخ طوسی]]. رجال کشی از نظر زمانی اولین کتاب در بین این چهار کتاب است.
# الفهرست، شیخ احمد نجاشی
 
# الفهرست، شیخ محمد طوسی
 
# رجال شیخ، شیخ محمد طوسی<ref> موسوعه طبقات الفقهاء، ج 4، ص 443؛ الذریعه، ج 10، ص 141؛ کلیات فی علم الرجال، ص 57.</ref>
 
 
 
رجال کشی از نظر زمانی اولین کتاب در بین این چهار کتاب است.
 
 
 
==وفات==
 
 
 
وفات شیخ محمد کشی را می‌توان تقریباً در سال 330 ق. دانست؛ زیرا شاگرد برجسته وی، جعفر بن محمد بن قولویه قمی ‌متوفی 368 ق. و طبعاً شیخ کشی سال‌ها قبل از او وفات کرده است.<ref> اختیار معرفه الرجال، مقدمه، ص 13.</ref> و از طرفی شیخ کشی، زمان حیات [[شیخ مفید]] (413ـ336 ق)<ref> بهجه الآمل فی شرح زبده المقال، ج 6، ص 591.</ref> را نیز درک نکرده است.
 
 
 
شرح حال‌نویسان در خصوص محل دفن شیخ محمد کشی سخنی نگفته‌اند؛ لذا احتمال دارد که وی در محل تحصیلش (سمرقند) وفات یافته باشد.
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* گلشن ابرار، شرح حال "ابوعمرو کشی" از علي كرجي، (جلد4، صفحه18).
+
 
* شیخ کشی، [http://www.alaam.tahoor.com/page.php?id=10856 اعلام طهور]، بازیابی: 29 بهمن 1392.
+
*گلشن ابرار، شرح حال "ابوعمرو کشی" از علي كرجي، ج4، ص18.
 +
*"شیخ کشی"، [http://www.alaam.tahoor.com/page.php?id=10856 اعلام طهور]، بازیابی: 29 بهمن 1392.
  
 
[[رده:علمای قرن چهارم]]
 
[[رده:علمای قرن چهارم]]
 
[[رده:راویان حدیث]]
 
[[رده:راویان حدیث]]
 
[[رده:رجالیون]]
 
[[رده:رجالیون]]

نسخهٔ ‏۳ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۳

«ابوعمرو محمد بن عمر کَشّی»، محدث و رجالی نامدار شیعه در قرن چهارم هجری و از شاگردان محمد بن قولویه و محمد بن مسعود عیاشی است. او در علم رجال و حدیث متبحر بود و شهرت او بیشتر بخاطر کتاب «رجال کشی» می‌باشد.

زندگی‌نامه

«محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشی» در شهر «کَش» از شهرهای تابع استان سمرقند ازبکستان امروزی به دنیا آمد. تاریخ دقیق ولادت او مشخص نیست؛ ولی با ملاحظه اینکه وی هم‌عصر با محمد بن یعقوب کلینی (متوفی 329 ق) است و آن دو در بسیاری از مشایخ، مثل محمد بن اسماعیل نیشابوری و شاگردان، مثل جعفر بن محمد بن قولویه، مشترک بوده‌اند؛ در نتیجه می‌توان محمد کشی را همانند شیخ کلینی، از دانشمندان نیمه دوم قرن سوم و نیمه اول قرن چهارم هجری به شمار آورد.[۱]

از نظر دیگر، سال تقریبی ولادت وی را می‌توان 240 ق. دانست؛ چه این که برخی از مشایخ کشی در دهه ششم و هفتم قرن سوم هجری وفات یافته است؛ مثل محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب همدانی (متوفی 262 ق)[۲] و مسلم است که شیخ کشی باید از نظر سنی به آن حد رسیده باشد (20 یا 25 سالگی)، تا شرایط نقلی روایت از آن بزرگان را در خود فراهم کرده باشد.

از سخنان دانشمندان علم رجال و نیز مطالعه اجمالی محتوای کتاب رجال کشی به خوبی برمی‌آید که مذهب کشی، شیعه دوازده امامی ‌بوده است. از این رو، شیخ طوسی او را به «حسن اعتقاد و راستی مذهب»[۳] و ابن داود او را به «دارنده راه راست»[۴] توصیف می‌کنند. نویسنده کتاب «مجمع الرجال»، شیخ محمد کشی را به خاطر تبرّی از دشمنان اهل بیت علیهم‌السلام، تحسین می‌کند و برای اثبات آن، از سخنان شیخ کشی در ذیل کلام امام باقر علیه‌السلام در مورد عکرمه، غلام ابن عباس، گواه می‌آورد.

مهمترین وصفی که تراجم‌نویسان، وی را به آن توصیف کرده‌اند «غلام و صحابه عیاشی»[۵] است؛ که کمتر کسی از شاگردان عیاشی به این وصف لقب خوانده شده است. «غلام» در اصطلاح علم درایه و حدیث، به شاگرد بارز و ممتازی گفته می‌شود که متأدب به همه آداب استاد و متعلم به تمام تعلیمات و آموزش‌های او بوده و همیشه با او باشد.[۶]

وفات شیخ محمد کشی را می‌توان تقریباً در سال 330 ق. دانست؛ زیرا شاگرد برجسته وی، جعفر بن محمد بن قولویه قمی ‌متوفی 368 ق. و طبعاً شیخ کشی سال‌ها قبل از او وفات کرده است.[۷] و از طرفی شیخ کشی، زمان حیات شیخ مفید (413ـ336 ق)[۸] را نیز درک نکرده است. شرح حال‌نویسان در خصوص محل دفن شیخ محمد کشی سخنی نگفته‌اند؛ لذا احتمال دارد که وی در محل تحصیلش (سمرقند) وفات یافته باشد.

تحصیل و استادان

می‌توان از قرینه‌ها و نشانه‌هایی بدست آورد که محمد کشی فراگیری علوم دینی را نزد استادن بزرگ جهان اسلام در سال‌های پایان قرن سوم هجری در شهرهای کش و سمرقند گذرانده و به درجه عالی فقاهت رسیده و در بین دانشمندان عصر خویش، از رتبه ممتازی برخوردار بوده است.

شیخ کشی برای تحصیل علوم اسلامی (ادبیات، لغت، اصول فقه، تفسیر، تاریخ و...)، که مقدمه فقاهت وی بوده است، محضر استادان و مشایخ متعددی را درک کرده است. گرچه نام این استادان مشخص نیست؛ ولی قطعاً برخی از مشایخی که کشی از آن‌ها نقل روایت کرده است، از استادان وی نیز بوده‌اند. برای دستیابی به نام آن‌ها بایسته است به مطالعه کتاب رجال وی در سایر کتاب‌های علم رجال بپردازیم. برخی مشایخ کشی که استادان او در بین آن‌ها هستند، عبارتند از:

  1. محمد بن قولویه قمی؛[۹]
  2. محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی؛[۱۰]
  3. آدم بن محمد قلانسی بلخی؛[۱۱]
  4. ابراهیم بن علی کوفی؛[۱۲]
  5. ابراهیم بن محمد بن عباس؛[۱۳]
  6. ابراهیم بن مختار بن محمد؛[۱۴]
  7. ابراهیم بن نصیر؛[۱۵]
  8. ابراهیم وراق سمرقندی؛[۱۶]
  9. ابوالحسن بن ابی طاهر؛[۱۷]
  10. ابوسعید بن سلیمان؛[۱۸]
  11. ابوعمرو بن عبدالعزیز؛[۱۹]
  12. ابومحمد شامی ‌دمشقی؛
  13. ابوبکر احمد بن ابراهیم لسنسنی؛
  14. ابوجعفر احمد بن ابراهیم قرشی؛[۲۰]
  15. احمد بن علی قمی ‌سلولی شقران؛[۲۱]
  16. احمد بن علی بن کلثوم سرخسی؛[۲۲]
  17. ابوالحسن احمد بن محمد خالدی؛[۲۳]
  18. احمد بن منصور خزاعی؛[۲۴]
  19. جبرییل بن احمد فرابی؛[۲۵]
  20. جعفر بن احمد بن ایوب؛[۲۶]
  21. جعفر بن محمد بن معروف؛[۲۷]
  22. حسین بن الحسن بن بندار قمی؛[۲۸]
  23. حمدویه بن نصیر؛[۲۹]
  24. خلف بن حماد کشی؛[۳۰]
  25. خلف بن حسن بن طلحه مروزی؛[۳۱]
  26. عبد بن محمد نخعی سمرقندی؛[۳۲]
  27. عبدالله بن محمد بن خالد؛
  28. عثمان بن حامد کشی؛[۳۳]
  29. علی بن محمد قتیبه نیشابوری؛
  30. علی بن یزداد صانع جرجانی؛[۳۴]
  31. عمر بن علی تفلیسی؛
  32. طاهر بن عیسی وراق؛[۳۵]
  33. محمد بن احمد بن ابی عوف؛
  34. محمد بن احمد بن شاذان؛[۳۶]
  35. محمد بن اسماعیل بندقی نیشابوری؛[۳۷]
  36. محمد بن براثی؛[۳۸]
  37. محمد بن حسن بن بندار قمی؛[۳۹]
  38. محمد بن حسن کشی؛[۴۰]
  39. محمد بن حسین بن احمد فارسی؛[۴۱]
  40. محمد بن حسین بن محمد هروی؛[۴۲]
  41. ابوسعید محمد بن رشید هروی؛[۴۳]
  42. محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب؛
  43. محمد بن سعید کشی؛[۴۴]
  44. محمد بن علی بن قاسم بن ابی حمزه قمی؛[۴۵]
  45. محمد بن یحیی فارسی؛[۴۶]
  46. یوسف بن سخت بصری؛[۴۷]
  47. ابراهیم بن حسین حسینی عقیقی؛[۴۸]
  48. سعید بن جناح کشی.[۴۹]

شاگردان و راویان

مسلم است که شیخ کشی جایگاه علمی‌ و موقعیت اجتماعی خاصی در بین دانشمندان و بزرگان فرهنگی ماوراءالنهر داشته است. از این رو، شاگردان فراوانی در مکتب درسی وی به فراگیری دانش پرداخته و به مراحل کمال رسیده‌اند؛ ولی آن چه که تراجم‌نویسان در مورد تعداد شاگردان و راویان از او نوشته‌اند، انگشت شمار است. گویا آنان تنها به نام شاگردان برجسته وی بسنده کرده‌اند که عبارتند از:

  1. هارون بن موسی تلعکبری
  2. جعفر بن محمد بن قولویه قمی، صاحب «کامل الزیارات»
  3. حیدر بن محمد بن نعیم سمرقندی

آثار و تألیفات

تنها اثر جامانده از شیخ محمد کشی، کتابی است مشهور به رجال کشی، که موضوع آن راویان احادیث است. اصل این کتاب به نام «معرفة الناقلین عن الأئمة الصادقین علیهم‌السلام» بوده و شیخ طوسى آن را تلخیص و تهذیب نموده و در سال ۴۵۶ هجرى براى شاگردانش املاء کرده و آن را «اختیار معرفة الرجال» نامیده است.

این کتاب یکی از چهار منبع اصلی علم رجال است که مبنای تمام کتاب‌های رجالی بعد از آن قرار گرفته اند. این چهار کتاب عبارتند از: رجال کشی، رجال نجاشی، فهرست شیخ طوسی و رجال شیخ طوسی. رجال کشی از نظر زمانی اولین کتاب در بین این چهار کتاب است.

پانویس

  1. اختیار معرفه الرجال، دانشکده الهیات و معارف اسلامی‌ مشهد، مقدمه، ص 13.
  2. بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج 6، ص 388.
  3. رجال شیخ طوسی، ص 497؛ باب «فی من لم یرو عن الأئمه»، ش 38؛ فهرست شیخ طوسی، ص 141.
  4. مجمع الرجال، ج 4، ص 145.
  5. رجال شیخ طوسی، ص 497؛ فوائدالرضویه، ص 585؛ رجال نجاشی، ص 372، ش 1018.
  6. مجمع الرجال، ج 6، ص 10.
  7. اختیار معرفه الرجال، مقدمه، ص 13.
  8. بهجه الآمل فی شرح زبده المقال، ج 6، ص 591.
  9. همان، ش 20، 111، 170، 171.
  10. همان، ش 5، 6، 9، 14، 22.
  11. اختیار معرفه الرجال، ش 43، 338 و 924؛ نوابغ الرواه، ص 1.
  12. اختیار معرفه الرجال، ش 448 و 552.
  13. اختیار معرفه الرجال، ش 3، 202، 213 و 378.
  14. اختیار معرفه الرجال، ش 916.
  15. همان، ش 4، 12، 41، 50، 51.
  16. اختیار معرفه الرجال، ش 481.
  17. همان، ش 770.
  18. همان، ش 698.
  19. همان، ش 9.
  20. همان، ش 715.
  21. همان، ش 49 و 990.
  22. اختیار معرفه الرجال، ش 46.
  23. همان، ش 447.
  24. همان، ش 714 و 734.
  25. همان، ش 7، 13، 21، 26، 27.
  26. اختیار معرفه الرجال، ش 663 و 792.
  27. همان، ش 53، 60، 61، 89.
  28. همان، ش 111 و 175.
  29. همان، ش 15، 16، 17.
  30. اعیان الشیعه، ج 6، ص 329.
  31. بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج 7، ص 743.
  32. همان، ش 117.
  33. اختیار معرفه الرجال، ش 128، 198، 199.
  34. اختیار معرفه الرجال، ش 109.
  35. موسوعه طبقات الفقهاء، ج 4، ص 443؛ نوابغ الرواه، ص 141.
  36. اختیار معرفه الرجال، ش 408.
  37. همان، ش 17، 18، 356، 817.
  38. اختیار معرفه الرجال، ش 55، 167 و 307.
  39. همان، ش 206، 396، 957.
  40. همان، ش 128 و 198.
  41. همان، ش 827.
  42. همان، ش 1027 و 1028.
  43. همان، ش 506.
  44. مستدرک الوسائل، خاتمه ج 3، ص 291.
  45. اختیار معرفه الرجال، ش 790 و 1015.
  46. اختیار معرفه الرجال، ش 921.
  47. مستدرک الوسائل، خاتمه، ج 3، ص 294.
  48. الجامع فی الرجال، ج 1، ص 34.
  49. نوابغ الرواه، ص 135.

منابع

  • گلشن ابرار، شرح حال "ابوعمرو کشی" از علي كرجي، ج4، ص18.
  • "شیخ کشی"، اعلام طهور، بازیابی: 29 بهمن 1392.