آیه 88 سوره انعام
<<87 | آیه 88 سوره انعام | 89>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
این است راهنمایی خدا که به آن هر یک از بندگانش را بخواهد هدایت میکند، و اگر به خدا شرک میآوردند اعمال آنها نابود میشد.
این هدایت خداست که هر کس از بندگانش را بخواهد به آن هدایت می کند، و اگر [آنان با همه عظمت و مقامی که داشتند برای خدا] شریک قرار داده بودند، یقیناً آنچه عمل شایسته انجام می دادند، تباه و بی اثر می شد.
اين، هدايت خداست كه هر كس از بندگانش را بخواهد بدان هدايت مىكند. و اگر آنان شرك ورزيده بودند، قطعاً آن چه انجام مىدادند از دستشان مىرفت.
اين است هدايت خدا. هر كه را از بندگانش خواهد بدان هدايت مىكند و اگر شرك آورده بودند اعمالى كه انجام داده بودند نابود مىگرديد.
این، هدایت خداست؛ که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایی میکند! و اگر آنها مشرک شوند، اعمال (نیکی) که انجام دادهاند، نابود میگردد (و نتیجهای از آن نمیگیرند).
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
حبط: حبط: پوچ شدن و بى اثر و باطل شدن.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «88»
آن هدايت خداست، هر كس از بندگانش را كه بخواهد به آن هدايت مىكند و اگر شرك ورزند، قطعاً آنچه انجام دادهاند از دستشان خواهد رفت.
پیام ها
1- هدايت واقعى، هدايت خداوند است. هدايتهاى ديگر، سراب است. «ذلِكَ هُدَى اللَّهِ»
2- هدايت، كار خداست. حتّى پيامبران، از خود راه هدايتى ندارند. «يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ»
جلد 2 - صفحه 505
3- شرك، عامل محو و باطل شدن كارهاست. «لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ»
4- در سنّت الهى، تبعيض نيست. حتّى اگر پيامبران شرك ورزند، تنبيه مىشوند، چون اصالت با حقّ است، نه اشخاص. (با توجّه به اينكه آيات قبل مربوط به انبياست). «وَ لَوْ أَشْرَكُوا»
5- انبيا، معصومند و غبار شرك هرگز بر دامانشان نمىنشيند. در آيه، فرضِ شرك به عنوان فرض محال آمده است. «لَوْ»
6- در جهانبينى الهى، ارزش كارها در اخلاص آنهاست. اگر اخلاص نباشد، چيزى باقى نمىماند. «وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (88)
ذلِكَ هُدَى اللَّهِ: اين دين كه متدين بودند به آن انبياى مذكوره دين خدا، كه مستلزم است اهتداى در دنيا و آخرت يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ: هدايت فرمايد به اين دين هر كه را مىخواهد از بندگانش كه تديّن نمايند به آن. در مجمع فرمايد: مراد به هدايت اينجا ارشاد است به صواب، نه نصب ادلّه كه
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 325
مشترك است ميان مؤمن و كافر «1» وَ لَوْ أَشْرَكُوا: و اگر بر سبيل فرض و تقدير اين پيغمبران مشرك شوند با وجود اين همه فضل و كمال لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ:
هر آينه باطل و نيست مىشد از ايشان آنچه عمل مىكردند، يعنى ثوابى بر آن مترتب نمىشد. آيه شريفه تهديد و تخويفى است عظيم مر مشركان را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (88)
ترجمه
اين هدايت خدا است هدايت مىكند بآن كسيرا كه مىخواهد از بندگانش و اگر شرك آورده بودند باطل شده بود از ايشان آنچه بودند كه بجا مىآوردند.
تفسير
اين هدايتيكه شامل حال انبياء نامبرده در آيات سابقه شد هدايت الهى است كه منتج سعادت دنيا و آخرت است كه هدايت ميكند بآن كسيرا كه بخواهد از بندگانش بمقدار قابليت او از علم و حكمت و معرفت و اگر انبياء نامبرده بر فرض محال شرك آورده بودند باطل شده بود تمام اعمال آنها و نمىتوانستند از آن عمل در دنيا و
جلد 2 صفحه 349
آخرت استفاده نمايند چون شرك معصيتى است كه فوق آن معصيتى نيست و مغفرت و رحمت الهى شامل حال مشرك نمىشود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ذلِكَ هُدَي اللّهِ يَهدِي بِهِ مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ وَ لَو أَشرَكُوا لَحَبِطَ عَنهُم ما كانُوا يَعمَلُونَ (88) أُولئِكَ الَّذِينَ آتَيناهُمُ الكِتابَ وَ الحُكمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِن يَكفُر بِها هؤُلاءِ فَقَد وَكَّلنا بِها قَوماً لَيسُوا بِها بِكافِرِينَ (89) أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَي اللّهُ فَبِهُداهُمُ اقتَدِه قُل لا أَسئَلُكُم عَلَيهِ أَجراً إِن هُوَ إِلاّ ذِكري لِلعالَمِينَ (90)
اينست هدايت خدا که باو هدايت ميفرمايد هر که را لايق بداند و مشيتش تعلق گرفته باشد از بندگانش و اگر شرك آورده بودند آنچه که عمل ميكردند حبط و فاسد شده بود اينها كساني هستند که ما بآنها داديم كتاب و حكم و نبوت را پس اگر اينکه مشركين و كفار باين انبياء و كتب و حكم و نبوت آنها كافر ميشدند پس بتحقيق ما قومي را قرار ميدهيم که نباشند باينها كافرين، اينکه انبياء كساني هستند که خداوند هدايت فرموده پس بايد بهدايت آنها اقتداء كني بگو باين كفار و مشركين من از شما اجر و مزدي مطالبه نميكنم نيست آنچه ميگويم مگر يادآوري جميع اهل عالمين.
اينکه آيات شريفه كمال دلالت را دارد بر اينكه مراد از آباء و ذريّات و اخوان اينکه انبياء مذكورين ساير انبياء هستند که ذكر آنها نشده و مسلما انبياء منحصر بمذكورين نيستند خداوند ميفرمايد بعد از ذكر انبياء وَ رُسُلًا قَد قَصَصناهُم عَلَيكَ مِن قَبلُ وَ رُسُلًا لَم نَقصُصهُم عَلَيكَ نساء آيه 162، و در بعض اخبار صد و بيست و چهار هزار پيغمبر بودند مثل خبري که در باب زيارت ابي عبد اللّه عليه السّلام در نيمه شعبان و شب بيست و سوم رمضان و غير اينها است و اينکه استفاده از جملات اينکه آيات ميشود که در ضمن تفسير اشاره خواهد شد انشاء اللّه تعالي.
ذلِكَ هُدَي اللّهِ اينکه تفضلات که باين انبياء شده هدايت حقّه حقيقيه خداوند است يَهدِي بِهِ مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ او ميداند كي لياقت و قابليت و سزاوار
جلد 7 - صفحه 132
نبوت و خلافت است او را جعل ميفرمايد اللّهُ أَعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسالَتَهُ انعام آيه 124 يا داوُدُ إِنّا جَعَلناكَ خَلِيفَةً فِي الأَرضِ ص 25، چون بايد متخلق بجميع ملكات حسنه و عالم بجميع ما يحتاج اليه الامة و الرعية معصوم از جميع معاصي و خطاء و اشتباه و سهو و نسيان باشد و اينکه امور باطنيه را جز ذات اقدس پروردگار كسي اطلاع ندارد لذا مردم نميتوانند خليفهتراشي كنند.
وَ لَو أَشرَكُوا لَحَبِطَ عَنهُم ما كانُوا يَعمَلُونَ نوع مفسرين چنين گفتند که اگر شرك بياورند هراينه حبط ميشود از آنها آنچه را عمل ميكنند و همين معنا را در آيه لَئِن أَشرَكتَ لَيَحبَطَنَّ عَمَلُكَ زمر آيه 65 گفتند سپس اشكال كردند که همچه احتمالي در حق انبياء داده نميشود و جواب دادند که براي قطع طمع مشركين بوده و لكن بنكته شريفه آيه برخورد نكردند اشركوا و اشركت فعل ماضي است دلالت بر ماضي ميكند نه بر مستقبل و معني اينست که اگر شرك آورده بودند از اينکه لياقت و قابليت افتاده بودند و اعمال آنها حبط شده بود و اينکه دليل است بر اينكه هر که در زماني و لو قليلي مشرك بوده لياقت نبوت و خلافت را ندارد و مفادا مفاد لا يَنالُ عَهدِي الظّالِمِينَ بقره آيه 118 ميشود و تكليف خلفاء سه گانه و معاويه عليهم اللعنة و العذاب معلوم ميشود.
أُولئِكَ الَّذِينَ آتَيناهُمُ الكِتابَ اولئك اشاره بتمام مذكورين در آيه قبل است که از آن جمله آبائهم و ذريّاتهم و اخوانهم است و اينکه هم شاهد بر اينست که آنها هم انبياء و اوصياء بودند و معني اينکه نيست که بهريك كتاب داده شد بلكه كتابي که مأمور بودند بعمل بآن صحف آدم، شيث، نوح، ابراهيم، تورات، زبور انجيل که ساير انبياء موظف بودند بآنها عمل كنند بلكه بر امة هر پيغمبري هم صدق ميكند که كتاب او است لذا در باب شهادت ميگويي
(و القرآن كتابي
جلد 7 - صفحه 133
و الكعبة قبلتي).
وَ الحُكمَ وَ النُّبُوَّةَ مراد از حكم جعل حكومت است بين النّاس و دليل بر لزوم اطاعت چنانچه در حق داود ميفرمايد فَاحكُم بَينَ النّاسِ بِالحَقِّ ص آيه 25 و از اينکه جمله هم استفاده ميشود که منصب حكومت هم بايد بجعل الهي باشد كسي حق حكومت ندارد جز از طرف خدا و رسول و امام چنانچه در دوره غيبت با مجتهد جامع الشرائط است بنص فرمايش حضرت باقر عليه السّلام
(انّي جعلته حاكما)
و مراد از نبوت اعمّ از رسالت است زيرا هر رسولي نبي هست ولي ممكن است نبي باشد و مأمور بدعوت نباشد چنانچه از پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است که فرمود
(كنت نبيّا و الآدم بين الماء و الطين).
فَإِن يَكفُر بِها هؤُلاءِ اشاره بكفار و مشركين است که اگر اينها بانبياء كافر شدند و از اينکه جمله استفاده ميشود لزوم اقرار بجميع انبياء و اعتقاد بتمام آنها چنانچه ميفرمايد وَ المُؤمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَينَ أَحَدٍ مِن رُسُلِهِ بقره آيه 285.
فَقَد وَكَّلنا بِها قَوماً لَيسُوا بِها بِكافِرِينَ يعني مقدر ميفرمائيم و خلق ميكنيم قومي را که كافر باين انبياء و كتب و احكام نباشند.
تنبيه- مراد كافر بجميع اينها نيست بلكه اگر بيك نفر از انبياء يا يك حكم از كتاب يا يك دستور ديني كافر شد از تحت اينکه عنوان خارج و اينکه موضوع صادق نميآيد مگر بر شيعه اثني عشري مشروط بر اينكه هيچيك از ضروريات دين را منكر نباشد أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَي اللّهُ اشاره بانبياء سابقه است فَبِهُداهُمُ اقتَدِه امر بپيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است که تو هم بايد بهمان طريقه آنها مشي كني، و ها در اقتده براي وقف است مثل آيه شريفه فَيَقُولُ هاؤُمُ اقرَؤُا كِتابِيَه إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي
جلد 7 - صفحه 134
مُلاقٍ حِسابِيَه حاقه آيه 19، و مثل آيه شريفه يا لَيتَنِي لَم أُوتَ كِتابِيَه وَ لَم أَدرِ ما حِسابِيَه حاقه آيه 25 قُل لا أَسئَلُكُم عَلَيهِ أَجراً مزد رسالت نميخواهم ان قلت مگر مودت ذي القربي مزد رسالت نيست چنانچه ميفرمايد قُل لا أَسئَلُكُم عَلَيهِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِي القُربي شوري آيه 22.
قلت مودت ذي القربي هم يك لطف بر امت است و بنفع آنها است در دنيا و آخرت چنانچه ميفرمايد ما سَأَلتُكُم مِن أَجرٍ فَهُوَ لَكُم سبأ آيه 46.
إِن هُوَ إِلّا ذِكري لِلعالَمِينَ تمام جن و انس تا قيام قيامت زيرا حضرتش مبعوث بر كافه جنّ و انس بوده تا آخر دنيا و قيامت.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 88)
سه امتیاز مهم
به دنبال ذکر نام گروه های مختلفی از پیامبران الهی در آیات گذشته، در اینجا اشاره به خطوط کلی و اصلی زندگانی آنها شده، نخست می فرماید: «این هدایت خداست که به وسیله آن هر کس از بندگانش را بخواهد هدایت و رهبری می کند» (ذلِکَ هُدَی اللّهِ یهدِی بِهِ مَن یشاءُ مِن عِبادِهِ).
سپس برای این که کسی تصور نکند آنها به اجبار در این راه گام گذاشتند و همچنین کسی تصور نکند که خداوند نظر خاص و استثنایی و بی دلیل در مورد آنها داشته است، می فرماید: «اگر فرضا این پیامبران با آن همه مقام و موقعیتی که داشتند مشرک می شدند، تمام اعمالشان بر باد می رفت» (وَ لَو أَشرَکوا لَحَبِطَ عَنهُم ما کانُوا یعمَلُونَ).
یعنی آنها نیز مشمول همان قوانین الهی هستند که در باره دیگران اجرا می گردد و تبعیضی در کار نیست.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم