ناصر (خلیفه عباسی)
ابوالعباس احمد بن مستضیء، ملقب به الناصرالدین الله بنا به سفارش و وصیت پدرش بر تخت خلافت نشست. او سی و پنجمین خلیفه عباسی است. او در مذهب، از خود تعصب نشان میداد و به نوسازی و پدیدآوردن بناهایی چون مسجد، مدرسه و کاروانسرا توجه فراوان داشت. ناصر در سال 622ق/1225م، بیمار شد و چشم از جهان فروبست. وی مدت 46 سال خلافت کرد.
اوضاع سیاسی در زمان ناصر
- جنگهای صلیبی: در زمان الناصرلدین الله، دولت صلاح الدین ایوبی و شور جنگهای صلیبی در اوج خود بود. در این جنگ خلیفه خود دخالتی نداشت ولی از تمام شهرهای اسلامی جنگجویان دادخواه و مجاهدان در آن شرکت میکردند.
- درگیری با خوارزمشاهیان: در دوران خلافت ناصر، خوارزمشاهیان در ایران حکومت داشتند و محمد خوارزمشاه به خاطر رنجشی که از خلیفه داشت، میخواست عباسیان را براندازد و سیدی از خراسان به نام علاءالدین ترمذی را به خلافت بنشاند.
- رویارویی خلیفه با شرق خلافت (ایران): در سال 614 ق محمد خوارزمشاه با سپاهی که تاریخ نگاران آن را تا 300 هزار تن رقم زدهاند با آهنگ برکناری خلیفه رهسپار بغداد شد.
ناصر خلیفه چون یارای پایداری با او را نداشت، برای دوام دولت خود از هیچ کاری رویگردان نبود. در نتیجه با غوریان وارد مذاکره شده، آنها را علیه خوارزمشاهیان تحریک میکرد همچنین احتمال اثبات نشده ای وجود دارد که وی مغول را به دشمنی و یورش به کشورهای خوارزمشاهی برانگیخته باشد. در صورت پذیرش این احتمال تحریک این خلیفه را باید یکی از انگیزههای یورش مغول به ایران دانست.
- لشکرکشی خوارزمشاه به سوی بغداد: چون لشکر خوارزمشاه به همدان رسید، شیخ شهاب الدین سهروردی سرکرده رسمی صوفیه بغداد، به نمایندگی از سوی خلیفه نزد خوارزمشاه آمد و شاه با سردی و بی اعتنایی تمام او را پذیرفت.
شیخ از ویژگی های آل عباس و وصف ناصر، سخنانی ایراد و اضافه کرد که یورش به آل عباس شوم است و با آوردن احادیث و اخبار، یادآور شد که این گفتهاش بی ارزش نیست.
خوارزمشاه خواسته او را رد کرده، پاسخ هایی درشت داد و گفت: سیدی از اهل بیت به جای آنها خواهم نشاند که دارای اخلاق و سرشتی نیک باشد.
عاقبت نماینده با ناامیدی و بدون کسب پیروزی به دربار خلیفه بازگشت و خلیفه به ناچار درصدد جلوگیری از تهاجم خوارزمشاه شد، ولی خوارزمشاه به جهت سرمای سخت از حلوان جلوتر نرفت و این کار را به سال دیگر واگذار کرد.
در سال بعد به سبب یورش مغول به شرق ایران (قلمرو خوارزمشاهی)، اوضاع به طور کامل دگرگون شد و خلیفه رهایی یافت.
منابع
- دانشنامه رشد
خلفای بنی عباس |
سفاح (132-136) • منصور (136-158) • مهدى (158-169) • هادى (169-170) • هارون الرشید (170-193) • امین (193-198) • مأمون (198-218) • معتصم (218-227) • واثق (227-232) • متوکل (232-247) • منتصر (247-248) • مستعین (248-251) • معتز (251-255) • مهتدى (255-256) • معتمد (256-279) • معتضد (279-289) • مكتفى (289-295) • مقتدر (295-320) • قاهر (320-322) • راضی (322-329) • متقی (329-333) • مستكفى (333-334) • مطیع (334-363) • طایع (363-381) • قادر (381-422) • قائم (422-467) • مقتدی (467-487) • مستظهر (487-512) • مسترشد (512-529) • راشد (529-530) • مقتفى (530-555) • مستنجد (555-566) • مستضىء (566-575) • ناصر (575-622) • ظاهر (622-623) • مستنصر (623-640) • مستعصم (640-656) |