آیه 7 سوره آل عمران
<<6 | آیه 7 سوره آل عمران | 8>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
اوست خدایی که قرآن را بر تو فرستاد که برخی از آن کتاب آیات محکم است که اصل و مرجع سایر آیات کتاب خداست و برخی دیگر متشابه است، و آنان که در دلشان میل به باطل است از پی متشابه رفته تا به تأویل کردن آن در دین راه شبهه و فتنهگری پدید آرند، در صورتی که تأویل آن را کسی جز خداوند و اهل دانش نداند؛ گویند: ما به همه کتاب گرویدیم که همه از جانب پروردگار ما آمده، و به این (دانش) تنها خردمندان آگاهند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
محكمات: جمع محكم. مراد از آن آياتى است كه معنى و مقصود از آنها روشن و معلوم است، از نظر اينكه احتمال ديگرى بر آنها راه يابد محكم و نفوذ ناپذير مى باشند.
امّ: اساس. پايه. اصل.
اخر: ديگرى ها، آن (بر وزن صرد) جمع آخر (بر وزن مادر) است.
متشابهات: جمع متشابه. گويند آيات متشابه آنهايى هستند كه مراد از آنها روشن نيست، مثلا مى گويد: آن شير است، ولى معلوم نيست آيا شير نوشيدنى مراد اوست يا حيوان درنده. بنظر مى آيد مراد از آنها تشابه در مفهوم نيست، بلكه تشابه در مصداق خارجى آنهاست چنان كه خواهد آمد.
زيغ: انحراف. «زاغ زيغا: مال».
تأويل: اول: رجوع، «آل اليه: رجع». تأويل: برگشت دادن. بمعنى مفعول (مأوّل) نيز آيد، منظور از آن مصداق خارجى است.
راسخون: رسوخ: ثبات. «رسخ رسوخا: ثبت فى موضعه»، «راسخ فى العلم» كسى است كه در علم ثابت باشد و شكى عارضش نشود.
يذكّر: در اصل «يتذكّر» است، تاء بذال بدل شده و در آن ادغام گرديده است.[۱]
نزول
محل نزول:
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۲]
شأن نزول:
«شیخ طوسى» گوید: ربيع گويد: درباره وفد نجران نازل گرديد، هنگامى كه با رسول خدا صلى الله عليه و آله بمحاجّه و مجادله پرداخته و چنين گفتند: كه آيا مسيح كلمة اللَّه و روحى از خدا نمى باشد؟ پيامبر فرمود: بلى چنين است، گفتند: همين امر براى ما كافى است سپس آيه «فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ» و نيز آيه (59) «إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَاللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ» در اين سوره نازل گرديد.[۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«7» هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ
او كسى است كه اين كتاب را بر تو نازل كرد. بخشى از آن، آيات محكم (روشن و صريح) است كه اصل و اساس اين كتاب را تشكيل مىدهد. (و هرگونه ابهامى در آيات ديگر، با مراجعه به اين محكمات روشن مىشود) و بخشى از آن، آيات متشابه است (كه احتمالات مختلفى در معناى آيه مىرود، ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آنها روشن مىشود.) امّا كسانى كه در دلهايشان انحراف است، به جهت ايجاد فتنه (و گمراه كردن مردم) و نيز به جهت تفسير آيه به دلخواه خود، به سراغ آيات متشابه مىروند، در حالى كه تفسير اين آيات را جز خداوند و راسخان در علم نمىدانند. آنان كه مىگويند: ما به آن ايمان آوردهايم همهى آيات از طرف پروردگار ماست (خواه محكم باشد يا متشابه) و جز خردمندان پند نگيرند.
جلد 1 - صفحه 469
نکته ها
در اين آيه، چند سؤال مطرح است:
سؤال: قرآن در يكجا همهى آيات خود را محكم دانسته و فرموده: «كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ» «1» و در جاى ديگر همه را متشابه دانسته و فرموده: «كِتاباً مُتَشابِهاً» «2» و در اين آيه بعضى را محكم وبعضى را متشابه معرّفى نموده است؟
پاسخ: آنجا كه قرآن فرمود: تمام آياتِ قرآن محكم است، يعنى سخن سست و بىاساس در هيچ آيهاى نيست و آنجا كه فرمود: همهى آيات متشابه هستند، يعنى سيستم و آهنگ آيات قرآن، هماهنگ، يكنواخت و شبيه بهم است.
اما با اين حال، از نظر فهم مردم همهى آيات يكسان نيستند، بعضى صريح و روشن و همه كس فهم، ولى بعضى داراى معانى بلند وپيچيدهاند كه همين امر موجب شبهه و اشتباه آنان مىگردد.
سؤال: چرا در قرآن آيات متشابه به كار رفته است؟
پاسخ: اوّلًا: وجود آيههاى متشابه زمينهى فكر و تدّبر در آيات قرآن است.
ثانياً: موجب رجوع مردم به رهبران آسمانى مىشود. آرى، اگر همهى درس آسان باشد، شاگرد نيازى به استاد احساس نمىكند.
ثالثاً: متشابهات وسيلهى آزمايش مردم است. گروهى كژانديش، از لابلاى آنها به سراغ اهداف شوم خود مىروند و گروهى انديشمند، به فرموده امام رضا عليه السلام با مراجعه به محكمات، معناى صحيح آيات را كشف مىنمايند. «من ردّ متشابه القرآن الى محكمه هدى الى صراط مستقيم» «3»
سؤال: نمونهاى از آيات متشابه را در قرآن بيان كنيد؟
پاسخ: در قرآن مىخوانيم: «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» «4» در قيامت، چشمها به پروردگارشان مىنگرند.
چون عقل سليم، جسم بودن را براى خداوند محال مىداند و در آيات ديگر قرآن نيز
«1». هود، 1.
«2». زمر، 23.
«3». بحار، ج 2، ص 185.
«4». قيامت، 23.
جلد 1 - صفحه 470
مىخوانيم: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ» «1» چشمها او را درك نمىكنند، لذا مىفهميم كه مراد از نگاه به پروردگار، نگاه به لطف و پاداش او در قيامت است.
همچنين مراد از «دست خدا» در آيهى «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» «2» قدرت اوست، چنانكه در فارسى نيز مىگوييم: فلانى در فلان شهر يا اداره دست دارد، يعنى قدرت دارد. وگرنه خداوند كه جسم نيست تا دست و پا داشته باشد. قرآن نيز مىفرمايد: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ» «3» او همانندى ندارد.
اين گونه آيات، سبب انحراف ساده انديشانى شده كه به آيات ديگر توجّه ندارند و از مفسّران واقعى يعنى اهلبيت پيامبر عليهم السلام جدا افتادهاند و شايد به جهت همين خطرات باشد كه قرآن، خود به ما سفارش نموده است هنگام قرائت قرآن از شرّ شيطان به خداوند پناه ببريد. «فاذا قرأت القرآن فاستعذ باللّه من الشيطان الرجيم» «4»
سؤال: تأويل قرآن به چه معناست؟
پاسخ: شايد مراد از تأويل، اهداف و معارف و اسرار پشت پردهاى باشد كه بعد روشن مىشود.
نظير تعبير خوابى كه حضرت يوسف ديد و بعد روشن شد و يا اسرارى كه در شكستن كشتى توسط خضر و موسى بود كه بعد روشن شد.
در روايات مىخوانيم: آيات ناسخ، از محكمات وآيات منسوخ از متشابهات قرآن است و ائمه معصومين عليهم السلام مصداق بارز راسخون در علم هستند. «5»
حضرت على عليه السلام در نهجالبلاغه «6» از راسخان در علم ستايش مىكند. آنان كه به عجز علمى خود نسبت به علومى كه مخصوص خداست اعتراف دارند و از تعمق در چيزى كه ضرورتى ندارد دست باز مىدارند.
«1». انعام، 103.
«2». فتح، 10.
«3». شورى، 11.
«4». نحل، 98.
«5». تفسير نورالثقلين.
«6». نهجالبلاغه، خطبه 91.
جلد 1 - صفحه 471
پیام ها
1- هركس همهى آيات را نمىفهمد. «وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ»
2- قلبهاى منحرف، منشأ فساد و فتنه است. «فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ»
3- فتنه، تنها آشوب نظامى و فيزيكى نيست، تفسير به رأى و تحريفِ فرهنگ و معانى آيات نيز فتنه است. «ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ»
4- گاهى حقّ و حقيقت نيز دستاويز باطل مىشود. «ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ»
5- هدف نهايى و مقصد اعلاى آيات الهى را تنها خدا و راسخان در علم مىدانند. «وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»
6- نام راسخان در علم در كنار نام مقدس خداوند آمده و مقامشان بعد از مقام الهى است. «وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»
7- علم، درجاتى دارد كه بالاترين آن آشنا شدن به تأويل و رسيدن به هدف نهايى است. «وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»
8- عالمان واقعى بىتكبّرند. «وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ»
9- گرايش به باطل، مانع از رسيدن به درجات بالاى علم است. «الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ» در برابر «فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ» قرار داده شده است.
10- هر چه را نمىفهميم انكار نكنيم. «كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا»
11- نزول آيات محكم و متشابه، در مسير تربيت است. «كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا»
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 472
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- پرش به بالا ↑ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 2، ص 693.
- پرش به بالا ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 106.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.