آیه 77 سوره آل عمران
<<76 | آیه 77 سوره آل عمران | 78>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنان که عهد خدا و سوگند خدا را به بهایی اندک بفروشند اینان را در آخرت بهرهای نیست و خدا با آنها (از خشم) سخن نگوید و در قیامت (به نظر رحمت) بدانها ننگرد و (از پلیدی گناه) پاکیزهشان نگرداند، و آنان را عذابی دردناک خواهد بود.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللهِ وَ أَیْمَانِهِمْ»: عهد خدا و سوگندهای خود را میفروشند. «خَلاّق»: بهره و نصیب از خیر و نعمت. «لا یُکَلِّمُهُمُ اللهُ وَ لا یَنظُرُ إِلَیْهِمْ»: مراد آن است که خداوند از آنان ناراضی است و بدیشان نظر لطف ندارد. «لا یُزَکِّیهِمْ»: با مغفرت خود آنان را از گناهان پاکیزه نمیدارد.
نزول
محل نزول:
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسى» گوید: ابن جريج گويد: آيه درباره اشعث بن قيس نازل شده كه زمينى را بدست آورده بود صاحب اصلى زمين به دعوى برخاست و شكايت نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله برد اشعث سوگند ياد كرد كه زمين مال خودش است سپس اين آيه نازل گرديد و اشعث از سوگند خود برگشت و اعتراف به حق نمود و زمين را به صاحب اصلى آن رد كرد.[۳][۴][۵]
عكرمة گويد: درباره جماعتى از يهود مانند حىّ بن اخطب و كعب بن اشرف و ابورافع و كنانة بن ابىالحقيق نازل گرديد كه بنا به قول حسن بصرى اينان با دست خود چيزهائى مى نوشتند و مى گفتند از جانب خدا است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«77» إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلًا أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
همانا كسانى كه پيمان خدا و سوگندهاى خودشان را به بهاى ناچيزى مىفروشند، برايشان نصيبى در آخرت نيست و خداوند در قيامت با آنها سخن نمىگويد و به آنان نيز نظر (لطف) نمىكند، آنها را (از گناه) پاك نمىسازد و براى آنان عذابى دردناك است.
«1». يس، 60.
«2». توبه، 75.
«3». بقره، 177.
«4». انفال، 56.
جلد 1 - صفحه 545
نکته ها
اين آيه، كسانى را كه پيمان شكنى مىكنند، به پنج نوع قهر الهى تهديد مىكند: بىبهرگى و خسارت در آخرت، محروميّت از توجه خداوند، محروميّت از نظر لطف الهى، محروميّت از پاكى از گناه و گرفتارى به عذاب دردناك.
در روايات شيعه و سنّى آمده است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: «لا ايمان لمن لا امان له و لا دين لمن لا عهد له» كسىكه مراعات امانت نكند، ايمان كاملى ندارد و آن كسى كه به عهد خويش وفادار نباشد، دين كامل ندارد. «1»
در روايات آمده است: مراد از «بِعَهْدِ اللَّهِ»، حقايق مربوط به پيامبر اسلام در تورات است كه به دست عالمان يهود، تحريف گشته است.
مقايسه كنيم وضع كسانى را كه از جانب خداوند به آنها سلام داده مىشود؛ «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «2» با كسانى كه خدا هيچ سخنى با آنان نگويد؛ «لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ» واگر نالهاى سر دهند با جملهى «اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ» «3» خفه مىشوند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: هر كس با سوگند، مال و ثروت برادرش را به ناحق بخورد، مورد غضب الهى است. سپس اين آيه را تلاوت كردند. «4»
حضرت على عليه السلام فرمودند: مراد از نگاه خداوند در قيامت؛ «لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ» نگاه رحمت است، (نه نگاه با چشم). «5»
پیام ها
1- پيمان شكنى با خدا، از گناهان كبيره است. اين نوع تهديد پىدرپى، در باره هيچ گناه ديگرى در قرآن مطرح نشده است. «يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ ... لا خَلاقَ لَهُمْ ...»
2- سوگند دروغ براى دين فروشى، سبب محروميّت در قيامت مىشود.
«يَشْتَرُونَ ... أَيْمانِهِمْ»
«1». تفسير نورالثقلين و مراغى.
«2». يس، 58.
«3». مؤمنون، 108.
«4». تفسير نورالثقلين.
«5». تفسيربرهان.
جلد 1 - صفحه 546
3- دنياپرستى، ريشهى پيمان شكنى است. «ثَمَناً»
4- بهاى پيمان شكنى هرچه باشد، كم است. «ثَمَناً قَلِيلًا»
5- كيفرهاى قيامت، متناسب با عملكرد خود ماست. بىاعتنايى ما به تعهّدات الهى، سبب بىاعتنايى خدا به ماست. «لا يُكَلِّمُهُمُ، لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ، لا يُزَكِّيهِمْ»
6- عذابهاى اخروى، هم روحى و روانى است «لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ» هم جسمى «وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ»
پانویس
- پرش به بالا ↑ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 2، ص 693.
- پرش به بالا ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 127.
- پرش به بالا ↑ در آيات 174 و 188 سوره بقره شبيه اين شأن و نزول ذكر شده است، طبرى صاحب جامع البيان نيز اين شأن و نزول را از عكرمة نقل و روايت كرده است، در صحيح بخارى و صحيح مسلم و ديگران از علماء عامه از قول اشعث چنين روايت شده كه گفته است بين من و مردى يهودى درباره زمينى نزاع افتاد يهودى ميخواست زمين مرا بدست آورد. لذا مالكيت مرا در آن زمين انكار نموده بود من شكايت نزد رسول خدا بردم. پيامبر فرمود: آيا دليلى براى مالك بودن خود دارى؟ گفتم: ندارم سپس به يهودى فرمود: اگر زمين مال تو است سوگند ياد كن. يهودى خواست سوگند ياد كند. من گفتم: يا رسول الله اگر او قسم بخورد زمين از دست من ميرود سپس اين آيه نازل گرديد.
- پرش به بالا ↑ شيخ در امالى خود بعد از هشت واسطه از عبدالله او از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت كند كه فرمود هر كسى از راه سوگند ياد نمودن موجب بردن مال مردم بشود خدا را در روز رستاخيز به حالت خشمناك ملاقات خواهد كرد و بعد، اين آيه جهت تصديق قول پيامبر نازل شد. سپس اشعث بن قيس گفت: اين آيه درباره من نازل شده كه براى رفع مخاصمه اى به پيامبر مراجعه نمودم و درباره من به سوگند ياد كردن قضاوت فرمود.
- پرش به بالا ↑ صاحب روض الجنان از عبدالله بن عباس نقل كند كه زمين مزبور از عبدان بن اشوع بوده و امرؤ القيس ابن عابس الكندى مدعى مالكيت آن شده بود پيامبر به امرؤالقيس فرمود: سوگند ياد كند از اين كه زمين مال خودش است سپس اين آيه نازل گرديد و امرؤالقيس ترسيد و سوگند ياد نكرد و زمين به صاحب اصلى آن برگشت.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.