محمدحسین نجفی کلباسی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۴۸ توسط سید مهدی خدایی (بحث | مشارکت‌ها) (منابع:)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


دانشور پارسا

اشاره

در گلستان دين و دانش به دانشمندان بزرگ و متعهدي برمي‌خوريم كه علم را تنها به خاطر خدا و براي خدمت به جامعه مسلمين می‌‌خواهند. اين گروه در طول تاريخ، كم‌نظير و نادر بوده‌اند و همين امر سبب شده است كه همچون ستارگاني پرفروغ و بدون افول در آسمان تاريك دنياي متمدن بدرخشند و مشعلي براي پويندگان راه هدايت و طالبان نجات، به شمار آيند و با عمر پربركت و خدمات بي‌شائبه، دنياي اسلام را با رايحه علم و معرفت خود، عطرآگين و با درخشش هميشگي خويش، منور سازند. يكي از اين عالمان عامل، آيت الله آقاي حاج شيخ محمدحسين نجفي كلباسي قدس سره است.[۱]

نسب

پدرش محمدرضا (متوفاي 1366 ه.ق) فرزند حاج شيخ محمدعلي، فرزند آيت الله محمدجعفر كلباسي (1219-1292 ق) صاحب «كتاب الحدود» و «كتاب الديات»، فرزند دانشور معروف حاج شيخ محمدابراهيم كرباسي(*) (1180-1261 ق)، معاصر فتحعلي شاه قاجار، صاحب «اشارات الاصول» و «شوارع الهداية الي شرح الكفاية» - محقق سبزواري، «نخبه»، «مناسك حج» و «منهاج الهداية»، از مفاخر عالم تشيع است كه صاحب روضات الجنات ترجمه او را نگاشته[۲] و بزرگاني چون ابوالمعالي كلباسي - عموي پدر وي - استاد آيت الله العظمی ‌‌بروجردي بوده و فرزند وي، علامه ابوالمهدي كلباسي، مؤلف كتاب «بدرالتمام» از اساتيد آيت الله مرعشي نجفي، همه از اين خاندان بوده‌اند.[۳]

خاندان كرباسي اهل علم و فضل، داراي شأن و اعتبار، از علماي بزرگ اصفهان و مروجين شرع مقدس بوده‌اند، كه نسب خود را به مالك اشتر می‌‌رسانند.[۴] آن‌ها به خاطر كمالات معنوي و تقدم در علوم اسلامي، در اصفهان داراي عظمت و جلالت ويژه‌اي هستند. اما در اواخر قرن 13 ه.ق، به خاطر كسب علم از اصفهان به نجف اشرف هجرت كردند.[۵] و در نجف داراي مكانت علمی ‌‌خاص و شأني ويژه شدند و با خاندان صاحب جواهر وصلت كردند و بعدها نسبت فاميلي بين آن ها بيشتر شد.[۶] اين خاندان معروف به علم و تقوا، از مردم اصيل اصفهان و بالغ بر صد سال در اصفهان، تهران، مشهد و عتبات عاليات مصدر امور شرعي و اجتماعي بوده‌اند.

ولادت

حاج شيخ محمدرضا عالمی ‌‌بسيار متواضع و از جمله عباد و زهاد زمان خود بود. او پس از فراغت از تحصيل، مشغول ارشاد و موعظه و ذكر مصائب سيدالشهداء علیه السلام و ائمه اطهار علیهم السلام شد و مكرر به حج و زيارت در عتبات عاليات مشرف می‌‌شد.

خانه او روز سوم شعبان 1323 ه.ق در اصفهان در انتظار حادثه‌اي نويدبخش بود، او سال‌ها انتظار قدوم پسري می‌‌كشيد كه ادامه دهنده راه او و اجداد بزرگوارش باشد و سرانجام ستاره‌اي پرفروغ در آسمان خاندان كلباسي (كرباسي) طلوع كرد كه اولين پسر خانواده بود؛[۷] شور و شادي خانه حاج محمدرضا را دربرگرفت. شادي‌ها كردند و به ميمنت قدوم پاكش بارها عطر صلوات خانه حاج محمدرضا را معطر ساخت.

اين فرزند كه چشم خانواده را به جمال خجسته خويش منور ساخت، كسي جز «محمدحسين» نبود؛ همان فقيه عارف و زاهدي كه بعدها بسياري از انسان‌هاي شيفته مكارم و معارف از چشمه جوشان فقاهتش جرعه‌هاي جانبخش نوشيدند. محمدحسين در خانه‌اي ديده به جهان گشود كه جويبارهاي ايمان و تقوا در آن جريان داشت و فضاي آن با رفتار و كردار درست پدر به نور معنويت آراسته بود. شرايط خانوادگي و محيط پرورشي، رايحه معطر پرواپيشگي را به مشام او روان می‌‌ساخت و زمزمه‌هاي ذكر و نيايش و صلوات و عبادت، روح و ذهن او را با سرود توحيد عجين می‌‌ساخت. گويي از نخستين سال‌ها اين فرزند تحت تأثير چنين فضاي پاكيزه‌اي كه پدر و مادر او مهيا كرده بودند، به گونه‌اي تربيت شد كه سرشت ملكوتي او را براي فتح قلل عزت و افتخار مهيا سازد.[۸]

تحصيلات

محمدحسين داراي دلي پاك و ذهني تيز و استعدادي قوي بود، كه همه از آينده درخشان او خبر می‌‌داد. همسالان او هنوز مشغول بازي‌هاي كودكانه بودند و مغازه‌ها و كوچه‌ها را لحظه‌اي آرام نمی‌‌گذاشتند كه قدم‌هاي استوار و بلند محمدحسين حوزه علميه اصفهان را عطرآگين كرد. نوجواني كه دوران كودكي را پشت سر گذاشته بود، در مدت كوتاهي قرآن و ادبيات عربي و فارسي را فراگرفت. و در اوان بلوغ رسماً شروع به تحصيل علوم دينيه كرد. كتب معمول فقه و اصول و كلام را كه در آن دوران در حوزه‌ها تدريس می‌‌شد، فراگرفت. كتاب شرح لمعه نزد فقيه كامل مرحوم علامه حاج شيخ ميرزا محمدحسن قاضي عسكر (متوفاي 1382 ه.ق) آموخت. فرزندش حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمدعلي می‌‌گويد: بارها آن مرحوم به من می‌‌گفت: «من شرح لمعه را نزد حاج شيخ ميرزا محمدحسن قاضي عسكر خوانده‌ام».

او با استعداد سرشار و پشتكاري جدي تنها به فراگيري چند درس و بحث و مطالعه آن ها قناعت نكرد و در همين دوران بر كتاب «باب حادي عشر» كه كتابي در علم كلام است و از قديم در حوزه‌هاي علميه تدريس می‌‌شده است، شرحي مجزي نگاشت. او كه شايستگي خود را در تحصيل و كسب علوم حوزه به اثبات رسانده بود حسي عميق او را به فراگيري بيشتر فرامی‌‌خواند و همين حس بود كه او را به سفر و جلاي وطن سوق داد، سفري كه سال‌هاي مديدي به طول انجاميد. و عشق به علم و تحصيل فضل و كمال تا آخرين لحظات عمر او را رها نكرد.[۹]

هجرت به نجف

او پس از آن كه در اصفهان علوم مقدماتي و سطوح را كامل نمود، در هفده سالگي (1340 ه.ق) براي تكميل مراتب علم، به نجف اشرف هجرت نمود و نزد بزرگان و اساتيد حاضر شده و در هر علمی ‌‌خوشه‌چين ارباب فضل و علم و استوانه‌هاي آن شد. او در اين مدت به تحصيل يك علم قناعت نكرد.

رجال را نزد آقا سيد ابوتراب خوانساري (متوفاي 1346 ه.ق) و سطوح را نزد سيد آقا ابراهيم اصطهباناتي و شيخ عبدالحسين رشتي (متوفاي 1373 ه.ق) خواند[۱۰] و دروس عاليه خارج فقه و اصول را نزد آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني (متوفاي 1365 ه.ق)، مرحوم آيت الله الشيخ ضياءالدين العراقي (متوفاي 1361 ق) و مرحوم آيت الله شيخ محمدكاظم شيرازي (متوفاي 1367 ق) فراگرفت[۱۱] و حكمت و فلسفه را خدمت مرحوم آقاي شيخ مرتضي طالقاني (متوفاي 1364 ق) و مرحوم سيد حسين بادكوبه‌اي (متوفاي 1358 ق) و كلام را نزد آقاي شيخ محمدجواد بلاغي (متوفاي 1352 ق) تلمذ نمود.[۱۲]

بازگشت به اصفهان

وي پس از ساليان طولاني اقامت در نجف، در سال 1348 ه.ق به اصفهان بازگشت و در محضر آيت الله حاج سيد محمدصادق خاتون‌آبادي (متوفاي 1348 ه.ق) به فراگيري فقه اشتغال جست و در همين ايام مشغول تأليف كتابي به نام «غرائب و قصارالكلم» شد كه در آن لغات عربي و كلمات كوتاهي كه در كتاب (قرآن) و سنت وارد شده، همراه با گوينده و ناقل آن جمع نمود.[۱۳]

بازگشت به نجف

پس از مدتي به نجف اشرف بازگشت و در محضر آيت الله سيد عبدالهادي شيرازي (متوفاي 1382 ه.ق) و شيخ حسين حلي (متوفاي 1375 ه.ق)، به تكميل آموخته‌هايش در فقه و اصول و تأليف كتاب‌هايي چند پرداخت.[۱۴] وي به خانه و جلسات خانگي سيد جمال الدين گلپايگاني و شيخ عبدالرسول جواهري بسيار رفت و آمد می‌‌كرد تا از فضائل و كمالات اخلاقي و اندوخته‌هاي علمی ‌‌آن‌ ها بي‌بهره نماند.

فرزند برومند ايشان در اين خصوص می‌‌گويد: «من بچه‌اي كوچك بودم كه بارها مرحوم پدرم دست مرا می‌‌گرفت و به خانه اين آقايان می‌‌برد تا از جلسات و احياناً مواعظ آن‌ها استفاده نمايم».[۱۵]

سفر به حج

در سال 1360 ه.ق اسباب تشرف به حج برايش فراهم شد؛ از همان آغاز سفر، زاد و راحله او حكايت از اين می‌‌كرد كه او تنها براي اداي يك تكليف به حج نمی‌‌رود. او عاشق صاحب خانه بود. می‌‌خواست مقاصد واقعي مناسك حج را درك كند، او به حج می‌‌رفت تا در «ميقات» پرستش غيرخدا را بر خود حرام كند و او به طواف كعبه می‌‌رفت تا با چرخ زدن به گرد كعبه، «خدا» را محور و اساس زندگي خود كند، و زير ناودان طلا در حجر اسماعيل دعاي «خدايا! مرا براي بندگي خود و ياري وليت حجةبن الحسن عجل الله تعالي فرجه الشريف تربيت كن» بخواند، و در منا و قربانگاه نفس اماره خود را قرباني كند و سر نفس را ببرد و خود را از چنگال نفس رهايي دهد، و در استلام حجرالاسود با خدا بيعت ببندد كه با دشمن خدا و رسولش، دشمن و در اطاعت و بندگي او باشد.

شهرها هر چند در ظاهر همه شبيه همند اما در اين ميان، شهرهايي حال و هواي خاصي دارند، و هر چه انسان با چنين مكان‌هاي روحاني در ارتباط باشد، هر لحظه بهره و حظ بيشتري می‌‌برد. به همين خاطر، اين مرد بي‌اعتنا به زخارف دنيوي - كه 37 بهار از عمر شريفش گذشته بود - در كنار سفره گسترده ابراهيمی‌‌ و اسماعيلي، هفت ماه ريزه خوار مائده احمدي و علوي بود و مجموعاً پس از يك سال و دو ماه اقامت در مكه و مدينه به نجف اشرف بازگشت و با كوله‌باري از معنويت و عبوديت مشغول تدريس و تأليف شد.

ماندگاري در قم

وي در سال 1377 ه.ق براي معالجه به تهران آمد و پس از بهبودي و عافيت نسبي پزشكان او را از مراجعت به عراق منع نمودند و علي رغم ميل خود مجبور به اقامت در ايران شد و در شهرستان ديني و علمی ‌‌قم - كه حرم آل محمد صلی الله علیه و آله است - اقامت گزيد و به تدريس و افاضات و مباحثات و مطالعه پرداخت.[۱۶]

فرزندان

پسران آيت الله حاج شيخ محمدحسين كلباسي عبارتند از:

  • 1- حجت لاسلام والمسلمين شيخ محمدعلي نجفي كلباسي، در ذی القعده 1365 ه.ق (مهر 1323 ه.ش) در آبادان تولد يافت و در قم، خدمت پدر گرامی‌‌ و ساير علما تحصيل علوم ديني نمود. وي مؤدب به آداب شرعيه و متخلق به اخلاق حميده و صاحب همت عالي و در انجام حوائج مردم، كوشاست.
  • 2- آقا محمود كلباسي. وي در ماه شوال، سال 1371 ه.ق (تيرماه 1331 ش) در نجف اشرف به دنيا آمد.[۱۷]

مكانت علمي

ايشان يكي از دانشمنداني است كه از همان اوان اشتغال به علوم ديني به خاطر جنبه هاي علمی‌‌ و تحقيقي و استعداد سرشار، بين علما و دانشمندان، فردي شناخته شده بود ولي عمر خود را در گمنامی‌‌ تمام صرف تحصيل علم و معرفت نمود. تقريباً اكثر اوقات عمرش را به تحقيق، نگارش و تربيت شاگردان برجسته كه امروزه خود از عالمان بزرگ اسلامی ‌‌بشمار می‌‌روند، صرف كرد.

آثار گرانبهاي او در زمينه‌هاي معارف ديني، گواه مسلمی‌‌ بر توانايي هاي فكري و بصيرت عالي همه جانبه اين فقيه بزرگ است.او كه در همان اوان جواني مشغول تأليف شده بود، در اندك مدتي در رديف يكي از مدرسين برجسته حوزه علميه بزرگ نجف اشرف قرار گرفت و اهل فضل، پروانه‌وار برگرد شمع وجودش جمع شدند تا از انوار كمالش استفاده كنند. او كه عشقي وافر به تدريس داشت، وقتي در سال 1378 ه.ق به قم مهاجرت كرد، به دور از تشريفات در منزلي محقر و استيجاري سكونت كرد. در اندك مدتي حلقه درس خارج فقه و اصول او مجمع بسياري از دوستداران علم و فضل شد و جمع بسياري از عالمان ديني از مجلس درس او با كوله‌باري از علم و كمال بيرون آمدند.

او در كنار تدريس و تحقيق براي دست‌يابي به حقايق رنج سفر به كتابخانه‌هاي بزرگ و معتبر جهاني را بر خود می‌‌خريد و سفرهاي مختلفي براي دست‌يابي به حقايق تاريخي و علمي، به كتابخانه‌هاي مختلف جهاني داشت.[۱۸] او كه با كتاب و كتابخانه می‌‌زيست، داراي كتابخانه نفيسي حاوي نسخه‌هاي فراوان خطي - جمع آوري شده از سراسر جهان - بود.[۱۹]

مركز ميكروفيلم نور ايران - هند در مقدمه فهرست ميكروفيلم نسخه‌هاي خطي فارسي و عربي خود در بزرگداشت از اقدام علمی ‌‌آن مرحوم، چنين می‌‌آورد: «اهداء: اين مجموعه گرانقدر كه شناسنامه مهمي از تلاش علمی ‌‌عالمان بزرگ اسلامی ‌‌در طول قرن‌هاي متمادي است، به روح پرفتوح آيت الله شيخ محمدحسين كلباسي، بزرگمردي كه تمام عمر شريفش در گوشه گمنامی ‌‌در تلاش براي احياء آثار ناشناخته انديشمندان بزرگ اسلامی ‌‌سپري گشت، تقديم می‌‌گردد».[۲۰]

تأليفات

او كسي نبود كه تنها به حضور در درس و بحث اكتفا كند؛ همواره با قلم و دفتري در درس حاضر می‌‌شد و آن چه استاد به او القاء می‌‌كرد، ثبت می‌‌نمود تا سرمايه‌اي جاويد براي آيندگان و مكتب پوياي شيعي باشد. او با نوشتن تقريرات درس اساتيد مشهوري چون: مرحوم آقا ضياءالدين عراقي و مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني، سهم بسزايي نسبت به گسترش و تقويت فقه و اصول و فرهنگ شيعي اسلامی ‌‌ادا كرده است.

تأليفات او به اين شرح است:

  • 1- غريب الحديث؛
  • 2- شرحي بر كفايه محقق خراساني؛
  • 3- شرحي بر عروة الوثقي؛
  • 4- تقريرات درس فقه و اصول آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني؛[۲۱]
  • 5- تقريرات درس آيت الله آقا ضياء عراقي (اين تقريرات يك دوره كامل اصول است كه توسط انتشارات جامعه مدرسين در حال انتشار می‌‌باشد).
  • 6- تقريرات درس فقه آيت الله آقا ميرزا عبدالهادي شيرازي؛
  • 7- فضائل اهل البيت علیهم السلام؛
  • 8- شرح باب حادي عشر؛
  • 9- غرائب و قصارالكلم من الكتاب والسنة؛[۲۲]
  • 10- مقداري از فقه مثل كتاب طهارت و صلات و غيره؛
  • 11- تقريرات درس آيت الله شيخ حسين حلي؛
  • 12- غريب القرآن، در چند جلد.[۲۳] (وي در اين كتاب به دسته‌بندي آيات قرآن كريم به صورت موضوعي پرداخته است).

تأليفات ايشان، جز دو مورد، همه مخطوط هستند و هنوز به چاپ نرسيده‌اند و طبق اظهارات فرزند ايشان بعضي از اين كتاب‌ها را آشنايان به صورت امانت برده و پس از ساليان دراز هنوز تحويل نداده‌اند كه بيم تضييع آن‌ها می‌‌رود!

مكانت اجتماعي و ديني

آيت الله حاج شيخ محمدحسين كلباسي داراي خصوصيات بارزي بود كه او را از ساير علما جدا می‌‌كرد. ترجمه نويسان به اتفاق گفته‌اند: وي از علماي اعلام و فقهاي كرام حوزه علميه نجف و قم، عادل، فاضل، كامل و فقيهي زاهد، واجد عنوان حسب و نسب، داراي مقام علم و عمل بود.

در قضاي حوائج عامه مردم و اعمال خيريه و دستگيري از محتاجان سعي فراوان داشت و براي رفع گرفتاري مردم از هيچ كاري دريغ نمی‌‌كرد. او از آبرو و علمی ‌‌كه خداوند به او ارزاني كرده بود، ذره‌اي دريغ نداشت و خانه او مأمن خاص و عام مردم بود.[۲۴]

ويژگي‌هاي اخلاقي و عرفاني

آيت الله كلباسي محضري خوش و اخلاقي نيك داشت، مقيد به آداب و اوراد و ادعيه و دائم الذكر و حافظ بسياري از سوره‌هاي قرآن و دعا بود. كلباسي وارسته‌اي بود كه سراي دل را به نور تقوا و تهذيب نفس روشن كرده؛ ياد خدا آرام بخش روح و روان او و معارف اهل بيت علیهم السلام زينت بخش نهانخانه وجودش گشته بود. بسياري به او مراجعه می‌‌كردند و كتاب‌هاي علمی ‌‌و اخلاقي او را براي مطالعه و استفاده از نكات علمی‌‌ و اخلاقي امانت می‌‌گرفتند و او هيچ امتناعي نمی‌‌كرد؛ به طوري كه در همين راه دو نسخه خطي از بهترين كتاب‌هايش را متأسفانه از دست داد.

فرزند بزرگوارش در اين زمينه می‌‌گويد: يكي از اهل علم براي دريافت يكي از كتاب‌هاي پدرم به آن مرحوم مراجعه كرد و آن مرحوم هم كتاب را دادند اما بعد از چندي برگشت و گفت: آقا! در سفر عتبات عاليات كه كتاب را براي مطالعه برده بودم، كتاب را گم كردم. يا ببخشيد يا غرامتش را بگيريد. آن مرحوم با نرمی ‌‌گفت: «كتابي كه به خط مؤلف آن بود، قيمت ندارد اما شما در حفظ امانت دقت نكرده‌ايد...» پس از گذشت چند سال (از اين ماجرا وقتي) از حرم به منزل می‌‌آمدم، ديدم آن بنده خدا فوت كرده‌اند، زود به خانه آمدم و خبر را به پدرم دادم. گفتم: آقا! ايشان همين امروز مرده‌اند، او را حلال كن. ايشان قبول كرد و شب اول قبر هم براي آن بنده خدا نماز وحشت خواند.

لحظه پرواز

وي پس از عمري تلاش و خدمت در حدود ساعت 2 بعد از ظهر روز دوشنبه نهم رجب 1418 ه.ق در 95 سالگي دعوت حق را لبيك گفت و پيكر پاكش با تشيعي باشكوه و پس از نماز حضرت آيت الله محمدتقي بهجت، در يكي از حجرات صحن حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به خاك سپرده شد. حشره الله مع مواليه.[۲۵]

منابع:

  • حاج شيخ محمد كلباسي حائري (متوفاي 1358 ش)، رجال خاندان كلباسي، اصفهان، كانون پژوهش ،چاپ اول، 1318.
  • كاظم عبودالفتلاوي، المنتخب من اعلام الفكر والادب، بيروت، المواهب لطباعة والنشر.
  • المرشد، عدد 11 و 12 سال 1420 ه.ق، 1999 م.

[۲۶]. جعفر الشيخ باقر آل محبوبه، ماضي النجف و حاضرها (تاريخ خاندان‌هاي علميه و ادبيه غيرعلويه نجفي)، نجف، مطبعه نعمان، 1376 ه.ق، 1957 م، ج 3.

[۲۷]. بقاياالاطياب، به نقل از المنتخب.

[۲۸]. ناصرالدين انصاري قمي، آينه پژوهش، شماره 46.

[۲۹]. محمدهادي اميني، معجم رجال الفكر والادب في النجف خلال الف عام، چاپ دوم، 1413 ه.ق، ج 3.

[۳۰]. سيد ناصر حسيني ميبدي، سراج المعاني در احوالات امام سيد ابوالحسن اصفهاني.

[۳۱]. فهرست ميكروفيلم نسخه‌هاي خطي فارسي و عربي، مركز ميكروفيلم نور، ايران-هند، ج اول.

[۳۲]. آيت الله آقا بزرگ تهرانی، نقباءالبشر في القرن الرابع عشر، مشهد، دارالمرتضي، چاپ دوم، سال 1404، قسم دوم از جزءالاول، عدد 1005.

[۳۳]. محمد شريف رازي، گنجينه دانشمندان، تهران، كتابفروشي اسلاميه.

[۳۴]. حاج شيخ محمدعلي نجفي كلباسي، مقدمه وسيلة الوصول، قم، انتشارات جامعه مدرسين.

[۳۵]. م. جرفادقاني، علماي بزرگ شيعه از كليني تا خميني، قم، انتشارات معارف اسلامي، چاپ اول، مهر 1364.

[۳۶]. محمدباقر موسوي خوانساري اصفهاني، روضات الجنات في احوال العلماء والسادات، تهران، مؤسسه اسماعيليان، ج 1.

پانویس

  1. آن مرحوم و فرزندانشان در شناسنامه به «نجفي كلباسي» ناميده شده‌اند. (رجال خاندان كلباسي، ص 174)
  2. روضات الجنات في احوال العلماء والسادات، ص 35.
  3. ماضي النجف و حاضرها، ج 3، ص 236؛ نقباءالبشر، ش 1005، ج 2، ص 583؛ معجم رجال الفكر والادب في النجف، ج 3، ص 1609؛ بقاياالاطياب، ص 96؛ گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 243 و 244؛ سراج المعاني، ص 174 و 175؛ آئينه پژوهش، ش 46، ص 99 و 100؛ مقدمه وسيلة الوصول، ص 4-6؛ المنتخب من اعلام الفكر والادب، ص 475؛ رجال خاندان كلباسي، ص 172.
  4. ماضي نجف و حاضرها، ج 3، ص 231.
  5. همان.
  6. همان.
  7. رجال خاندان كلباسي، ص 172.
  8. همان؛ المرشد، شماره 11 و 12، سال 1420 ق، ص 156؛ المنتخب من اعلام الفكر والادب، ص 475؛ آينه پژوهش، شماره 46، ص 99.
  9. المنتخب، ص 475؛ المرشد، ص 156؛ رجال خاندان كلباسي، ص 173.
  10. المنتخب، ص 475.
  11. همان.
  12. رجال خاندان كلباسي، ص 173.
  13. ماضي النجف و حاضرها، ج 3، ص 237؛ آينه پژوهش، شماره 46، ص 99؛ نقباءالبشر، ص 583؛ گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 244.
  14. رجال خاندان كلباسي، ص 174، نقباءالبشر، ص 583؛ گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 244.
  15. اظهارات حضوري فرزندش با نگارنده.
  16. گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 244؛ رجال خاندان كلباسي، ص 174؛ المرشد، ص 156.
  17. رجال خاندان كلباسي، ص 174 و 175.
  18. المرشد، ص 156.
  19. آينه پژوهش، شماره 46، ص 99.
  20. فهرست ميكروفيلم نسخه‌هاي خطي فارسي و عربي، با همكاري دانشگاه اسلامی ‌‌عليگر هند، ج اول؛ المرشد، ص 156؛ المنتخب، ص 475.
  21. جلد دوم اين تقريرات - كه در اصول می‌‌باشد - تحت عنوان وسيلة الوصول الي حقايق الاصول، توسط انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم در سال 1422 ه.ق با مقدمه فرزند برومندشان به چاپ رسيد.
  22. المنتخب، ص 475؛ ماضي النجف و حاضرها، ج 3، ص 236؛ بقاياالاطياب، ص 96.
  23. المنتخب، ص 475، نقباءالبشر، ص 583؛ گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 243؛ المرشد، ص 156، آينه پژوهش، شماره 46، ص 99؛ رجال خاندان كلباسي، ص 174.
  24. المرشد، ص 156؛ المنتخب، ص 475.
  25. آينه پژوهش، ص 100؛ رجال خاندان كلباسي، ص 173؛ المرشد، ص 156.
  26. ماضي نجف و حاضرها، ج 3، ص 231.
  27. همان.
  28. همان.
  29. رجال خاندان كلباسي، ص 172.
  30. همان؛ المرشد، شماره 11 و 12، سال 1420 ق، ص 156؛ المنتخب من اعلام الفكر والادب، ص 475؛ آينه پژوهش، شماره 46، ص 99.
  31. المنتخب، ص 475؛ المرشد، ص 156؛ رجال خاندان كلباسي، ص 173.
  32. المنتخب، ص 475.
  33. همان.
  34. رجال خاندان كلباسي، ص 173.
  35. ماضي النجف و حاضرها، ج 3، ص 237؛ آينه پژوهش، شماره 46، ص 99؛ نقباءالبشر، ص 583؛ گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 244.
  36. رجال خاندان كلباسي، ص 174، نقباءالبشر، ص 583؛ گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 244.

(*). اين خاندان قبلاً به «كرباسي» معروف بوده سپس به «كلباسي» شهرت يافت.


منبع

علي نجفي, ستارگان حرم، جلد 16، صفحه 119-129