عبدالملک بن اعین
«عبدالملک بن اَعیَن شیبانی»، از راویان معروف شیعه در قرن دوم هجری و از اصحاب خاص امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بود. طبق برخی اخبار، عبدالملک نخستین شیعه از «آل اعین» بود. زرارة بن اعین و حمران بن اعین از برادران او هستند.
| نام کامل | عبدالملک بن اعین |
| وفات | قرن دوم قمری |
| مدفن | مدینه |
| اساتید |
سلیمان بن خالد، ابوحرب بن ابوالاسود دئلی، شقیق بن سلمه اسدی، عبدالله بن شداد، عبدالرحمن بن اذینه، صالح بن میثم،... |
| شاگردان |
عبدالله بن بکیر، عبدالله بن محمد حضرمی، حریز بن عبدالله سجستانی، ابوبصیر مرادی، حماد بن عثمان،... |
|
| |
محتویات
نخستین شیعه آل اعین
قبلاً گفتیم مسلم است سُنسُن جدّ عبدالملک بن اعیَن، راهب مسیحی بود و طبیعی بود اعین (پدر عبدالملک) نیز مسیحی باشد. بر اثر جنگی که میان مسلمانان و روم رخ داد، اعین توسط مسلمانان اسیر شد. سپس یک نفر از قبیله بنی شیبان او را خرید و توسط او مسلمان شد. محمدتقی شوشتری گفته است: اعین سنی بود و به تبع او، فرزندانش سنی بوده اند، سپس جمعی از آنان شیعه شدند.[۱]
احتمال دیگر این است که اعین در آغاز شیعه و جزو دوستداران امیرالمؤمنین علیه السلام بود، ولی بعدا به واسطه فضای خفقانی که خلفا به وجود آوردند، جزو کسانی شد که به حضرت پشت کرد و مذهب خود را عوض نمود. وقتی ازدواج کرد و دارای اولاد شد، آنان نیز به مسلک اهل تسنن گرایش پیدا کردند، ولی وقتی به رشد کافی رسیدند، بسیاری از آنان حقیقت را دریافتند و در مسلک دوستداران و شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام درآمدند.
طبق برخی اخبار، نخستین شیعه آل اعین، عبدالملک بود. او توسط صالح بن میثم رهنمون گشت، سپس برادرش حمران به دست ابوخالد کابلی در این سلک درآمد. طبق گزارشی دیگر، نخستین فرزند اعین که پیرو آل علی علیه السلام شد، ام الاسود، خواهر عبدالملک بود. گویند ابوخالد کابلی در این اقدام مؤثر بوده است.[۲]
جایگاه عبدالملک نزد اهل بیت
عبدالملک بن اعین و چهار برادر دیگرش یعنی زراره و حمران و بکیر و عبدالرحمان از یاران سرشناس و برگزیده امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بودند. آنان برای فراگیری علوم اهل بیت رنج سفرهای طاقت فرسای آن عصر را بر خود هموار کردند و دائما مسافت زیاد میان کوفه تا مدینه را طی می نمودند. در گزارشی از «ربیعة الرأی» آمده است که به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آن چند برادر که از عراق به محضرتان می آیند و من بهتر از آنان و مهیاتر برای فراگیری علوم در یاران شما ندیده ام، کیستند؟ امام فرمود: «آنان (فرزندان سرشناس اعین) اصحاب پدرم هستند».[۳]
قراینی وجود دارد که عبدالملک بن اعین از یاران خاص امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام بود و ایشان اعتماد زیادی بدو داشتند و در مورد مسائل مهم با او به گفتگو می نشستند. زیرا تا شخصیت کسی مورد قبول ائمه علیهمالسلام نبود، با او ارتباط نزدیک برقرار نمی کردند و با وی درباره موضوعات و مسائل مهم عقیدتی یا سیاسی سخن نمی گفتند و اسرار ولایت را مطرح نمی کردند. اگر از روایات، دلایل و قراینی بر ارتباط تنگاتنگ میان راوی و امام وجود داشته باشد، و نیز با دقت در مطالب و اسراری که امام با او در میان گذارده، می توان به شخصیت و عظمت راوی پی برد؛ هرچند به طور صریح از او تعریف و تمجیدی در کتب رجال و نگاشته های تذکرهنویسان یافت نشود.
در روایتی آمده است عبدالملک پرسش های زیادی از امام صادق علیه السلام نمود که می توان فهمید پاره ای از سئوالات وی مربوط به امامت بوده، و این نمایانگر اعتماد امام به اوست و جایگاه وی را نزد حضرت می نمایاند. در این روایت از گمراهی اصحاب پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله صحبت شده است. تصریح به چنین موضوعی در عصر اختناق، از سخنان غیرقابل بخشش بود و کیفر سختی داشت.
حارث بن مغیره گزارشگر روایت فوق گوید: عبدالملک بن اعین که در حال گفتگو با امام صادق علیه السلام بود، پرسش های زیادی کرد تا آن که گفت: بنابراین همه مردم هلاک شدند؟ امام فرمود: «آری؛ به خدا سوگند، ای پسر اعین همه مردم هلاک شدند». عبدالملک پرسید: ساکنان مشرق و مغرب زمین؟ امام فرمود: شرق و غرب به گمراهی فتح شد.[۴] آری، به خدا قسم! همگی مردم هلاک گشتند جز سه تن: سلمان فارسی و ابوذر و مقداد. بعد عمار و ابوساسان انصاری و حذیفه و ابوعمره بدان ها ملحق و در مجموع هفت تن شدند.[۵]
شاهد بعدی، خبر ذیل است که امام باقر علیه السلام تعدادی از آثار امیرالمؤمنین علیه السلام را که از علوم مخفی و اسرار اهل بیت علیهمالسلام بشمار می آید، به عبدالملک نشان می دهد و نظر او را درباره علت نوشتن آن ها سئوال می کند. عبدالملک با درایت و بینش، پاسخ را تقدیم می کند. عبدالملک گوید: زمانی امام باقر علیه السلام تعدادی از کتاب های امام علی علیه السلام را به من نشان داد. سپس فرمود: «به چه دلیلی او این ها را نگاشته است؟» عرض کردم: آیا عقیده ام را در این باره بیان کنم؟ امام فرمود: آری. عرض کردم: حضرت می دانست قائم شما روزی قیام می کند. از این رو دوست داشت او به آنچه در آن کتابهاست، عمل کند.[۶] امام فرمود: «صحیح است».[۷]
قرینه دیگر، روایاتی است که به واسطهگری عبدالملک در رساندن مسائل مردم به امام و ارسال پاسخ ها اشاره دارد، که گویای اعتماد امام به این شخصیت بزرگ است. شاید بتوان از شواهد استفاده بیشتری کرد و گفت که او یکی از وکلای ایشان در شهر کوفه بوده که به مسائل فقهی و کلامی مردم پاسخ می گفته و جمع آوری وجوه شرعی نیز بدست باکفایت او انجام می پذیرفته است. یکی از نشانه های این ادعا، نامه مهم عبدالرحیم قصیر به امام صادق علیه السلام به خط عبدالملک و پاسخ آن توسط حضرت به دست عبدالملک است. این نامه یکی از ذخایر ارزشمند شیعی است، چون در آن به مهمترین عقاید کلامی آن عصر اشاره شده است.
از برخی روایات استنباط می شود عبدالملک علاوه بر علاقه وافر به امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام و دیگر ائمه هدی، عاشق امام مهدی علیه السلام بود و در انتظار ظهور آن حضرت بسر می برد. در گزارش ابوبکر حضرمی می خوانیم: عبدالملک بن اعین گفت: هنگامی که نزد ابوجعفر باقر علیه السلام بودم، یاد امام زمان افتادم. ایستادم و گریستم و عرض کردم: امیدوارم در حالی که توان دارم، ظهور حضرتش را دریابم.[۸]
علی بن سعید گوید: نزد امام صادق علیه السلام نشسته بودم. کنار حضرت، محمد بن عبدالله بن علی بود و در آن مجلس عبدالملک بن اعین و... نیز بودند. امام رو به ما کرد و فرمود: بشارت باد شما را! آیا به این راضی نیستید که در روز قیامت به علی متمسک شده اید و علی به رسول خدا صلی الله علیه وآله متمسک شده است؟[۹] از روایت فوق، مقام والای اهل مجلس از جمله عبدالملک بدست می آید.
حسین بن موسی گوید: در سالی امام صادق علیه السلام با اصحاب خویش به مکه شرفیاب شد و از حال عبدالملک بن اعین پرسش نمود و فرمود: «آیا او از دنیا رفت؟» عرض کردم: آری... امام فرمود: «پس بیا با ما تا بر سر قبرش برویم و برای او دعا کنیم.[۱۰] از این خبر فهمیده می شود قبر عبدالملک در مکه است،[۱۱] ولی طبق تصریح شیخ صدوق، قبر وی در مدینه است و امام صادق علیه السلام و اصحابش به زیارت او رفتند.[۱۲]
برادر عبدالملک بن اعین به نام زراره -که از فقهای طراز اول شیعه در قرن دوم و سوم هجری بود- گوید: امام صادق علیه السلام بعد از مرگ عبدالملک فرمود: «خداوندا! ما اهل بیت در نظر ابوضریس (عبدالملک) بهترین خلق تو بودیم. پس او را در روز قیامت در زمره آل محمد ـ که صلوات تو به او باد ـ قرار ده!» سپس امام فرمود: آیا او را در خواب دیده ای؟ عرض کردم: خیر. امام فرمود: سبحان الله! مثل ابوضریس کجاست؛ مانند او هنوز به دنیا نیامده است![۱۳]
علامه مامقانی، رجالی قرن چهاردهم، پس از نقل روایت فوق و بررسی روایات مختلف درباره عبدالملک گوید: «از دعای فراوان امام صادق علیه السلام در حق وی و فرستادن رحمت بر او و درخواست از خداوند مبنی بر قراردادن عبدالملک در زمره آل محمد صلی الله علیه وآله در روز قیامت و این که فرمود: «مثل ابوضریس هنوز به دنیا نیامده است»، استفاده می کنیم عبدالملک فردی موثق بود، بلکه در اعلا درجه وثاقت بود، زیرا صدور چنین مدایح و واکنش هایی توسط امام در حق کسی که عادل و موثق و امین نیست، نامعقول می باشد، زیرا ائمه اطهار علیهم السلام اهل مبالغه نبودند. مقصود امام از این که به طور مطلق فرمود: مثل عبدالملک هنوز زاده نشده است، مماثلت و مشابهت در ورع و تقوا و دیانت و صلاح است که مورد نظر خدا و رسول و ائمه است... اگر به این سخنان، شهادت علمای بزرگ مبنی بر مستقیم و پایدار بودن عبدالملک در دین و مذهب، و گواهی امام باقر علیه السلام را که «عبدالملک از نجات یافتگان و سرپرست مردم و خزانه داران در وقت ظهور امام زمان علیه السلام است» اضافه کنیم، تردیدی باقی نمی ماند که او را در شمار شخصیت های عادل و موثق عنوان کنیم».[۱۴]
فعالیتهای علمی
به بیان عبدالله مامقانی، عبدالملک بن اعین از «خُلّص شیعه» بود. او از یاران نزدیک امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام محسوب می شد و به تنهایی یا با برادرانش بارها برای دیدار ائمه به مدینه رفته و از محضر پرفیض ایشان بهره برده بود.
بنابراین به طور طبیعی بایستی دستاوردهای علمی فراوانی از عبدالملک در منابع و جوامع روایی و تاریخی داشته باشیم، اما از وی روایات اندکی باقی مانده، که علت آن مشخص نیست. به احتمال می توان گفت شاگردان مخالف او نظیر عبدالرحمان بن مهدی و ابن عیینه و سفیان ثوری روایات استاد را به دیگران منتقل نکردند.[۱۵] احتمال دیگر آن است که چون عبدالملک کاتب و ملازم امامان بود، کمتر فرصت پیدا می کرد به تدریس و انتقال یافته هایش و نقل آن ها بپردازد.
با توجه به آن که عبدالملک از شیعیان ائمه اطهار علیهمالسلام بود، شاید بتوان استنباط کرد که قسمت زیادی از یافته های وی مربوط به اسرار ولایت است و چون او کمتر کسی را شایسته درک و پذیرش آن ها می دید، از انتقال مطالب خویش خودداری می نمود. عامل احتمالی دیگر، کوتاهی راویان بوده که گفتگوهای او با امامان را ضبط نکرده اند و یا چون در نظرشان کماهمیت بوده، توجهی به آن ننموده اند. علت دیگر -که در مورد بیشتر راویان وجود داشته و موجب گشته از آنان احادیث کمتری داشته باشیم-، جو سیاسی نامناسب آن عصر بوده است.
عبدالملک در زمینه نجوم هم تحقیقاتی داشت و احتمالاً کتابی تألیف کرده بود. برای همین شیخ عباس قمی از او به عنوان آگاهان علم نجوم یاد کرده است،[۱۶] ولی چون به مقتضای علم خود عمل می نمود و این امر باعث شده بود در زندگیش اختلالاتی ایجاد گردد، دست به دامان امام صادق علیه السلام برد. خود در این باره گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: من گرفتار علم نجوم شده ام. وقتی می خواهم کاری انجام دهم، به طالع می نگرم؛ اگر بد باشد، حاجتم را رها می سازم و اگر طالع را خوب ببینم، در پی انجام کارم برمی آیم. امام فرمود: «حکم می کنی؟» عبدالملک عرض کرد: آری. امام فرمود: «کتاب هایت را بسوزان».[۱۷]
علما و بزرگان سنی درباره عبدالملک ابراز نظرهای گوناگون کرده اند. برخی چون ابوحاتم و ابن حبان و عجلی او را از شیعیان نیکو و صالح الحدیث و مورد اعتماد و صدوق دانسته اند. و جمعی چون ابن معین و سفیان بن عیینه و سفیان ثوری او را فردی خبیث القول و بی ارزش عنوان نموده اند.[۱۸] با دقت در عبارات مذمت کنندگان و ریشهیابی آن، می توان فهمید عبدالملک تنها به سبب شیعه بودن و دوستی با خاندان اهل بیت نکوهش شده است. برای همین بخاری در «صحیح» خود تنها یک حدیث از او نقل کرده است.[۱۹]
مشایخ و استادان
طبق سخن عبدالله مامقانی، رجالی معروف سده چهاردهم هجری، بیشتر روایات عبدالملک از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام است.[۲۰] بنابراین، شخصیت علمی وی بدست آن دو بزرگوار رقم زده شده بود. دیگر کسانی که عبدالملک از محضرشان بهره مند گشته و روایت نقل کرده، عبارتند از:
- ابوبشیر.[۲۱]
- سلیمان بن خالد:[۲۲] ابوربیع هلالی، معروف به سلیمان بن خالد از قاریان و فقها و بزرگان عصر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بود و از جمله اصحاب جناب زید بن علی بن الحسین علیه السلام در قیام وی در کوفه بشمار می آمد. در این جنگ دست سلیمان توسط دشمن قطع گردید.[۲۳]
- ابوحرب بن ابوالاسود دئلی.[۲۴]
- ابوعبدالرحمن سلمی:[۲۵] ظاهراً وی عبدالله بن حبیب سلمی است که از یاران امام علی علیه السلام بشمار می آمد و یکی از علمای تاریخ شیعه و شخصیت های قابل اعتماد بود. او سال ۱۰۵ هجری در ۹۰ سالگی از دنیا رفت.[۲۶]
- شقیق بن سلمه اسدی (ابو وائل).[۲۷]
- عبدالله بن شداد بن هاد: وی از اصحاب بزرگ امیرالمؤمنین علیه السلام بود. امام صادق علیه السلام درباره کرامت امام حسین علیه السلام نسبت به شداد فرمود: «هنگامی که شداد به تب شدیدی دچار شد، حسین بن علی به عیادتش رفت، به محض این که داخل منزلش شد، تب از شداد رخت بربست».[۲۸] شداد به سال ۸۱ یا ۸۲ هجری از دنیا رفت.
- عبدالرحمن بن اذینه.[۲۹]
- صالح بن میثم. ابوغالب زراری در یکی از گزارش های خود گوید: عبدالملک نخستین شخص از آل اعین بود که شیعه و دوستدار اهل بیت علیهم السلام شد. او به واسطه صالح بن میثم در این مسیر قدم برداشت.[۳۰]
شاگردان و راویان
برخی از شخصیت ها و کسانی که از محضر عبدالملک بهره مند شده و روایاتی از او نقل کرده اند، عبارتند از:
- برادر وی، زرارة بن اعین.[۳۱] وی از فقهای طراز اول امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام و از اصحاب اجماع[۳۲] بود. زراره از جمله مصادر و مراجع شناخت فقه شیعه است.[۳۳]
- یونس بن عبدالرحمان.[۳۴] یونس بن عبدالرحمن از بزرگان و فقهای بنام شیعه در عصر امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام بود. حضرت رضا علیه السلام اصحابش را در اخذ علم و فتوا بدو راهنمایی کرد. به علاوه وی افتخار داشت وکیل حضرت باشد.[۳۵] برخی گویند: یونس از شاگردان عبدالملک نیست، زیرا عبدالملک در زمان امام صادق علیه السلام از دنیا رفت و یونس گرچه زمان آن حضرت را درک کرد، اما در سنی نبود که بتواند از آن امام یا دیگران روایت نقل کند.[۳۶]
- ابن بکیر.[۳۷] ظاهرا مقصود، عبدالله بن بکیر از «اصحاب اجماع» است. عبدالله برادرزاده عبدالملک و از راویان بزرگ بشمار می آید ولی «فَطَحی» مذهب[۳۸] بود.[۳۹]
- عبدالله بن محمد حضرمی.[۴۰] وی از اصحاب امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام بود.[۴۱]
- حریز.[۴۲] ظاهرا او همان حریز بن عبدالله سجستانی است. وی از کوفه بود، لیکن به سبب مسافرت های تجاری که به سجستان (سیستان) نمود، به این نام مشهور شد. شیخ طوسی درباره او گوید: حریز فردی مورد اطمینان بود. از جمله آثار او «کتاب الصلاة» است.[۴۳]
- سیف بن عمیره. وی از یاران امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام و از روات موثق بود، اما واقفی مذهب بود.
- مثنی بن ولید. مثنی از اصحاب حضرت صادق علیه السلام بود و کتابی روایی داشت.[۴۴]
- عبید بن زراره. وی از راویان امام صادق علیه السلام و شخصیتی ارجمند بود.[۴۵]
- حارث بن مغیره. وی از یاران امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام و شخصیتی عالی قدر بود و از آن دو بزرگوار روایت دارد.[۴۶]
- جعفر بن مثنی.[۴۷]
- لیث بن بختری مرادی. او از فقها بود. امام صادق علیه السلام او را از «اوتاد زمین» و برپاکنندگان قسط و راستی و «السابقون السابقون» و حافظان دین دانسته است.[۴۸]
- حماد بن عثمان. این عالم عظیم الشأن از راویان حضرت صادق و حضرت کاظم و حضرت رضا علیهماالسلام و از اصحاب اجماع و از علما و فضلای اصحاب بود.[۴۹]
- محمد بن اسحاق بن یسار.[۵۰]
- سفیان ثوری. وی از اصحاب و شاگردان امام صادق علیه السلام بود ولی به ولایت ائمه اعتقاد نداشت و در صف مخالفان آن بزرگواران بود. وی دارای مذهب خاصی بود، ولی از آن جا که حکومت وقت او را مورد پشتیبانی قرار نداد، مذهبش دوام چندانی نیافت و منقرض گردید.[۵۱]
- سفیان بن عیینه. گرچه ابن عیینه از شاگردان امام صادق علیه السلام بود، اما به ولایت ایشان و سایر امامان اعتقاد نداشت. از این رو امام او را در زمره کسانی برشمرد که به مرگ جاهلی می میرند.[۵۲] ابن عیینه دارای مذهب خاصی بود، ولی با خلیفه ملایم نبود. از همین رو پیروان کمی داشت و مذهبش تا قرن چهارم هجری بیشتر دوام نیاورد.[۵۳]
- عبدالملک بن ابی سلیمان. وی از فقها و بزرگان اهل سنت است.[۵۴]
- اسماعیل بن سمیع.[۵۵]
- عبدالرحمن بن مهدی. وی از حافظان بزرگ قرآن و فقهای مشهور و راویان معروف اهل تسنن است. شافعی در توصیفش گفته است: مانندی برای او سراغ ندارم. گویند وی ۲۰۰۰۰ روایت از حفظ داشت.[۵۶]
پانویس
- ↑ شیخ محمدتقی تستری، قاموس الرجال، تحقیق مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ دوم، (قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۰ ه) ج ۲، ص ۱۷۲.
- ↑ رسالة ابی غالب الزراری، ص ۱۳۰ و ۱۳۵.
- ↑ تنقیح المقال، مامقانی، ج ۲، ص ۲۲۸.
- ↑ شاید اشاره به یکی از اثرات منفی فتوحات در عصر خلفا باشد.
- ↑ شیخ مفید، الاختصاص، تصحیح غفاری، (قم، مکتبة الزهراء، ۱۴۰۲ ه) ص ۵ـ۶؛ محمد کلینی، الکافی، تصحیح غفاری، چاپ سوم، (بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۱ ه) ج ۸، ص ۲۵۳.
- ↑ ظاهرا یعنی امام علی علیه السلام نیازمندی های حضرت حجت علیه السلام را به هنگام ظهورش در آن کتاب ها ابراز نموده است.
- ↑ علامه محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، تصحیح ربانی شیرازی، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ ه) ج ۲۶، ص ۵۱.
- ↑ همان، ج ۵۲، ص ۳۳۵.
- ↑ همان، ص ۴۰ ـ ۴۱.
- ↑ ملا علی علیاری، بهجة الآمال، تصحیح مسترحمی (تهران، بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور، ۱۳۶۳) ج ۵، ص ۳۰۵. سند و متن این روایت به صورت های دیگری نیز گزارش شده است. شیخ طوسی در استبصار، تحقیق سید حسن موسوی خرسان، چاپ سوم (تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۰ ه) ج ۱، ص ۴۸۳ و تهذیب الاحکام، تحقیق سید حسن موسوی خرسان، چاپ دوم (بیروت، دارصعب و دارالتعارف، ۱۴۰۱ ه) ج ۳، ص ۲۰۲، خبر فوق را به عبدالله بن اعین مربوط دانسته است، ولی برخی گویند: چون وجود شخصی به نام مزبور ثابت نشده است، باید جریان فوق به عبدالملک بن اعین ارتباط داشته، و در آن دو کتاب، اشتباهی رخ داده شده باشد. قاموس الرجال، ج ۶، ص ۲۵۴ و ج ۷، ص ۱۱.
- ↑ همان.
- ↑ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۲۸.
- ↑ شیخ عبدالله مامقانی، تنقیح المقال، (نجف اشرف، المطبعة المرتضویة، ۱۳۵۲ ه) ج ۲، ص ۲۲۸.
- ↑ همان.
- ↑ وی شاگردان موافق و شیعی هم داشته است.
- ↑ شیخ عباس قمی، سفینة البحار، چاپ اول (قم، نشر اسوه، ۱۴۱۴ ه) ج ۶، ص ۸۹.
- ↑ ابوجعفر صدوق، من لایحضره الفقیه، تحقیق موسوی خرسان (بیروت، دار صعب و دارالتعارف، ۱۴۰۱ ه) ج ۲، ص ۱۷۵ (با تصرف).
- ↑ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، چاپ اول (بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۴ ه) ج ۶، ص ۳۴۳؛ عبدالرحمن رازی، الجرح والتعدیل (بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا) ج ۵، ص ۳۴۳؛ محمد ذهبی، میزان الاعتدال، تحقیق بجاوی (بیروت، دارالفکر، بی تا) ج ۲، ص ۶۵۱-۶۵۲.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، هدی الساری، مقدمة فتح الباری، (بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۱ ه) ص ۵۹۲.
- ↑ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۲۸.
- ↑ همان؛ جامع الرواة، ج ۲، ص ۳۶۹.
- ↑ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۲۸.
- ↑ جامع الرواة، ج ۱، ص ۳۷۸.
- ↑ فضل بن شاذان، الایضاح، تحقیق ارموی، چاپ اول (تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۱ش)، ص ۳۶۷.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج ۶، ص ۳۴۳.
- ↑ جامع الرواة، ج ۲، ص ۳۹۷.
- ↑ هدی الساری، مقدمة فتح الباری، ص ۵۹۲؛ جمال الدین یوسف مزی، تهذیب الکمال، تحقیق احمدعلی عبید و حسن احمد آغا (بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ه) ج ۸، ص ۳۸۸.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج ۵، ص ۲۲۲ و ج ۶، ص ۳۴۳؛ جامع الرواة، ج ۱، ص ۴۹۲.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج ۶، ص ۳۴۳.
- ↑ رسالة ابی غالب الزراری، ص ۱۳۵. طبق گزارش دیگر ابوغالب، نخستین شیعه آل اعین، خواهر عبدالملک به نام ام اسود بود.
- ↑ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۲۸؛ بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۵۱ و ج ۷۶، ص ۲۷.
- ↑ عنوان «اصحاب اجماع» بر هجده تن از فقهای عصر امام باقر تا امام رضا علیهمالسلام اطلاق می گردد. آنان گروهی بودند که علما به جلالت قدر و عظمتشان گواهی داده و کلیه روایاتشان را قبول کرده اند. ر.ک: کلیات فی علم الرجال، ص ۱۷۴ به بعد.
- ↑ آیت الله جعفر سبحانی، کلیات فی علم الرجال، چاپ دوم (قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۴۰۸ ه) ص ۱۷۴ و ۱۹۶.
- ↑ سید ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، چاپ چهارم (قم، مرکز نشر آثار شیعه، ۱۴۱۰ ه) ج ۲۰، ص ۳۳۰.
- ↑ سید حسن صدر، تأسیس الشیعه، (بی جا، مرکز النشر والطباعة العراقیة المحدودة، بی تا) ص ۳۱۸ و ۳۲۸؛ ابوالعباس النجاشی، رجال نجاشی، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، چاپ چهارم (قم، مؤسسة النشرالاسلامی، ۱۴۱۳ه) ص ۴۴۶ـ۴۴۸.
- ↑ قاموس الرجال، ج ۷، ص ۱۱.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۸۸.
- ↑ فطحیه کسانی بودند که امامت حضرت کاظم علیه السلام را قبول نداشتند و بزرگترین فرزند امام صادق علیه السلام یعنی عبدالله افطح را پیشوای مسلمانان می دانستند. ر.ک: جامع الرواة، ج ۲، ص ۵۴۶.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۴۷۳.
- ↑ قطب الدین راوندی، الخرائج والجرائح، تحقیق مؤسسة الامام المهدی علیه السلام، چاپ اول (قم، مؤسسة الامام المهدی علیه السلام، ۱۴۰۹ ه) ج ۲، ص ۸۳۹.
- ↑ جامع الرواة، ج ۱، ص ۵۰۱؛ ج ۲، ص ۳۶۹.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج ۱۱، ص ۴۰۹.
- ↑ شیخ ابوجعفر محمد طوسی، الفهرست، تصحیح و تعلیق محمدصادق آل بحرالعلوم، ص ۶۲ـ۶۳.
- ↑ معجم رجال الحدیث؛ ج ۱۱، ص ۴۰۹؛ جامع الرواة ج ۲، ص ۴۰.
- ↑ معجم رجال الحدیث؛ ج ۱۱، ص ۴۱۰؛ بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۲۶؛ جامع الرواة؛ ج ۱، ص ۵۲۴.
- ↑ الاختصاص، ص ۵ و ۶؛ الکافی، ج ۸، ص ۲۵۳؛ جامع الرواة، ج ۱، ص ۱۷۵.
- ↑ الاستبصار، ج ۴، ص ۱۵۲.
- ↑ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۲۸؛ جامع الرواة، ج ۱، ص ۵۱۹ و ج ۲، ص ۳۴ و ۳۵.
- ↑ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۳۶؛ جامع الرواة، ج ۱، ص ۲۷۱.
- ↑ تهذیب الکمال، ج ۸، ص ۳۸۸.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج ۶، ص ۳۴۳؛ الجرح والتعدیل، ج ۵، ص ۳۴۳؛ اسد حیدر، الامام الصادق والمذاهب الاربعة، چاپ دوم (بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۳۹۰ ه) ج ۱، ص ۱۵۴ـ۱۵۵.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج ۶، ص ۳۴۳؛ جامع الرواة، ج ۱، ص ۳۶۷.
- ↑ الامام الصادق والمذاهب الاربعة، ج ۱، ص ۱۵۵.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج ۶، ص ۳۴۳؛ محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، تحقیق حسین اسد، چاپ هفتم (بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۰ ه) ج ۶، ص ۱۰۷ـ۱۰۹.
- ↑ اسماعیل بخاری، التاریخ الکبیر (بیروت، دارالکتب العلمیه، بی تا) ج ۵، ص ۴۰۵.
- ↑ هدی الساری، مقدمة فتح الباری، ص ۵۹۲. درباره او و مقام علمی و عبادیش ر.ک: سیر اعلام النبلاء، تحقیق علی ابوزید، ج ۷، ص ۱۹۲ به بعد.
منابع
- "عبدالملک بن اعین"، مجله تاریخ اسلام، محمد اصغرینژاد، شماره ۹.




