افغانستان
«افغانستان» از کشورهای اسلامی آسیا و پایتخت آن کابل است. اسلام دین رسمی این کشور و فارسی دری و پشتو زبانهای رسمی آن میباشد. این کشور بدلیل قرارگرفتن در مسیر جاده ابریشم، در محل ژئواستراتژیکی مهمی قرارگرفته که شرق، جنوب، غرب و آسیای میانه را به هم وصل میکند.
محتویات
- ۱ تاریخچه افغانستان
- ۱.۱ تأسیس دولت درانی و تثبیت استقلال (۱۷۴۷ میلادی)
- ۱.۲ نقش بریتانیا در جدایی و تعیین مرزها (قرن ۱۹ میلادی)
- ۱.۳ استقلال کامل و تلاش برای نوسازی (اوایل قرن ۲۰ میلادی)
- ۱.۴ دوران ثبات نسبی و توسعه (اواسط قرن ۲۰ میلادی)
- ۱.۵ کودتاها، جنگ داخلی و مداخله شوروی (اواخر قرن ۲۰ میلادی)
- ۱.۶ ظهور طالبان و دوران پس از آن (اواخر قرن ۲۰ و اوایل قرن ۲۱ میلادی)
- ۲ وضعیت جغرافیایی
- ۳ وضعیت اجتماعی
- ۴ دین و فرهنگ
- ۵ پانویس
- ۶ منابع
تاریخچه افغانستان
سرزمین امروزی افغانستان، قرنها بخشی جداییناپذیر از قلمرو ایران بزرگ، بهویژه منطقه خراسان، بودند. با ضعف فزاینده و افول سلسله صفویه در اوایل قرن هجدهم، خلاء قدرتی در مناطق شرقی ایران پدید آمد. این ضعف، شورشها و قدرتگیری حاکمان محلی را در پی داشت. قبایل پشتون در قندهار، به رهبری میرویس خان هوتک، در سال ۱۷۰۹ میلادی علیه حاکم صفوی شورش کردند و حکومتی مستقل را بنیان نهادند. این شورشها، اگرچه در ابتدا شاید به قصد جدایی کامل از ایران نبود، اما راه را برای استقلالهای بعدی هموار کرد. پس از میرویس، محمود هوتک حتی توانست اصفهان، پایتخت صفوی را تصرف کند، اما این پیروزی دیری نپایید.[۱]
تأسیس دولت درانی و تثبیت استقلال (۱۷۴۷ میلادی)
نقطه عطف در جدایی قطعی افغانستان از ایران، پس از قتل نادرشاه افشار در سال ۱۷۴۷ میلادی رخ داد. نادرشاه توانسته بود بخشهای وسیعی از خراسان و سرزمینهای پشتوننشین را تحت کنترل خود درآورد، اما با مرگ او، ایران دچار هرج و مرج شد. در این وضعیت، احمدخان ابدالی (معروف به احمدشاه درانی و بعدها احمدشاه بابا)، یکی از فرماندهان پشتون نادرشاه، با هوشمندی قبایل پشتون را متحد کرد و در قندهار دولتی مستقل تأسیس نمود. او با فتوحات گسترده، امپراتوری درانی را بنا نهاد که قلمرو آن بسیار وسیعتر از افغانستان کنونی بود. این اقدام احمدشاه، عملاً به معنای جدایی کامل و تثبیت یک واحد سیاسی مستقل در این منطقه بود، هرچند که کشمکشهای مرزی و دعاوی ارضی با ایران تا دههها بعد ادامه داشت.[۲]
نقش بریتانیا در جدایی و تعیین مرزها (قرن ۱۹ میلادی)
نقش بریتانیا در تثبیت جدایی و شکلدهی به مرزهای کنونی افغانستان، در قرن نوزدهم و در چارچوب رقابتهای "بازی بزرگ" با امپراتوری روسیه، بسیار حیاتی بود. بریتانیا، که نگران نفوذ روسیه به سمت هند (مستعمره اصلی خود) بود، افغانستان را به عنوان یک "کشور حائل" استراتژیک میدید. برای ایجاد و حفظ این حائل، بریتانیا نیاز به یک دولت مستقل و قابل کنترل در افغانستان داشت که مرزهای مشخصی با ایران و روسیه داشته باشد.
- جنگهای انگلیس و افغانستان: بریتانیا در سه جنگ (۱۸۳۹-۱۸۴۲، ۱۸۷۸-۱۸۸۰ و ۱۹۱۹) به افغانستان لشکر کشید. هدف اصلی در دو جنگ اول، جلوگیری از نفوذ روسیه و تحمیل یک دولت دوست بر کابل بود. اگرچه بریتانیا با مقاومت شدید افغانها روبرو شد، اما در نهایت توانست نفوذ خود را بر سیاست خارجی افغانستان تحمیل کند.[۳]
- تعیین مرزهای غربی و شرقی: بریتانیا نقش کلیدی در تعیین مرزهای افغانستان با ایران و هند بریتانیا (پاکستان کنونی) ایفا کرد:
- مرز با ایران: مرزهای غربی افغانستان با ایران، بهویژه در منطقه سیستان، در چندین نوبت توسط کمیسیونهای حکمیت بریتانیایی (مانند حکمیت گلداسمیت در ۱۸۷۲ و مکماهون در ۱۹۰۵) تعیین و تثبیت شد. این تعیین مرزها، اغلب به ضرر ایران و به نفع افغانستان صورت گرفت و بخشهایی از سیستان که پیشتر جزو ایران بود، به افغانستان واگذار شد. هدف بریتانیا از این اقدامات، ایجاد یک مرز مشخص و قابل دفاع برای کشور حائل بود.[۴]
- خط دیورند: مهمترین و بحثبرانگیزترین مرز، "خط دیورند" بود که در سال ۱۸۹۳ توسط مرتیمر دیورند، نماینده بریتانیا، و عبدالرحمن خان، امیر افغانستان، تعیین شد. این خط، مرز بین افغانستان و هند بریتانیا (پاکستان کنونی) را مشخص میکرد و قبایل پشتون را به دو بخش تقسیم نمود. این خطکشی، استقلال افغانستان را در برابر نفوذ روسیه تضمین میکرد، اما در عین حال، به جدایی جغرافیایی پشتونها و ایجاد یک مسئله قومی-مرزی دائم منجر شد که تا به امروز ادامه دارد.[۵]
---
استقلال کامل و تلاش برای نوسازی (اوایل قرن ۲۰ میلادی)
با پایان جنگ جهانی اول و ضعف امپراتوری بریتانیا، افغانستان به رهبری امانالله خان در سال ۱۹۱۹ پس از سومین جنگ انگلیس و افغانستان، استقلال کامل خود را از بریتانیا به دست آورد. این به معنای پایان رسمی هرگونه نفوذ خارجی بر سیاست خارجی افغانستان و تثبیت نهایی آن به عنوان یک دولت مستقل در جامعه بینالمللی بود. امانالله خان تلاشهای گستردهای را برای نوسازی کشور، از جمله اصلاحات آموزشی، اجتماعی و اقتصادی، آغاز کرد، اما اصلاحات او که با مقاومت نیروهای سنتی و مذهبی مواجه شد، به سقوط او در سال ۱۹۲۹ منجر گردید.[۶] ---
دوران ثبات نسبی و توسعه (اواسط قرن ۲۰ میلادی)
پس از دوره کوتاهی از بیثباتی، سلطنت نادرشاه و سپس پسرش ظاهرشاه، دورهای نسبی از ثبات و توسعه را برای افغانستان به ارمغان آورد. در این دوره، افغانستان سیاست بیطرفی را در پیش گرفت و روابط خود را با هر دو بلوک شرق و غرب گسترش داد. اصلاحات تدریجی اقتصادی و اجتماعی صورت گرفت و زیرساختهایی مانند جادهها و سدها ساخته شد. این دوران که تا کودتای داوود خان در سال ۱۹۷۳ ادامه داشت، اغلب به عنوان "دهه دموکراسی" نیز شناخته میشود، هرچند که نظام سیاسی پادشاهی بود.[۷] ---
کودتاها، جنگ داخلی و مداخله شوروی (اواخر قرن ۲۰ میلادی)
با کودتای سردار محمد داوود خان در سال ۱۹۷۳، نظام پادشاهی در افغانستان به جمهوری تبدیل شد. اما این دوره نیز کوتاه بود و با کودتای کمونیستی در سال ۱۹۷۸، حزب دموکراتیک خلق افغانستان به قدرت رسید. این تغییر نظام و سیاستهای رادیکال حزب کمونیست، به شورشهای گسترده در سراسر کشور منجر شد. برای سرکوب این شورشها، اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۷۹ به افغانستان لشکرکشی کرد. این مداخله، جنگی ویرانگر را آغاز کرد که ده سال به طول انجامید و منجر به کشته شدن میلیونها نفر و آوارگی گسترده جمعیت شد. پس از خروج شوروی در سال ۱۹۸۹، افغانستان وارد دوره طولانی و خونین جنگ داخلی میان گروههای مختلف مجاهدین شد.[۸] ---
ظهور طالبان و دوران پس از آن (اواخر قرن ۲۰ و اوایل قرن ۲۱ میلادی)
در اواسط دهه ۱۹۹۰ و در بحبوحه جنگ داخلی، گروه طالبان ظهور کرد و به سرعت کنترل بخشهای وسیعی از کشور را به دست گرفت. طالبان با اعمال قوانین سختگیرانه اسلامی و سرکوب شدید مخالفان، حکومتی افراطی را تشکیل دادند. پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در ایالات متحده و ارتباط القاعده با طالبان، ائتلافی به رهبری آمریکا به افغانستان حمله کرد و رژیم طالبان را سرنگون ساخت. پس از آن، دولت جدیدی در افغانستان با حمایت بینالمللی تشکیل شد، اما این کشور همچنان با چالشهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی بزرگی روبرو بود. در نهایت و پس از دو دهه حضور نیروهای خارجی، با خروج کامل نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۲۱، طالبان بار دیگر کنترل افغانستان را به دست گرفتند.[۹]
وضعیت جغرافیایی
افغانستان کشوری محصور در خشکی و کوهستان و با آب و هوای سرد میباشد. بیشتر مناطق این کشور کوهستانی است اما در جنوب و جنوب باختری، مناطق پستی نیز وجود دارد.
کشور افغانستان حدفاصل آسیای میانه و آسیای جنوب غربی به مرکزیت کابل است و با کشورهای ایران، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، چین و پاکستان، هم مرز است.
وضعیت اجتماعی
افغانستان دارای ۳۴ ولایت (استان) است. جمعیت آن در سال ۲۰۲۵ م. بیش از ۴۳ میلیون نفر بود.[۱۰] پرجمعیتترین شهرهای افغانستان به ترتیب کابل، قندهار، مزار شریف و جلال آباد هستند.
امروزه همه مردم دارای تابعیت افغانستان را افغان مینامند که در واقع افغان نام قومی خاص بود که امروزه پشتون نامیده میشوند. در همین راستا شخصی که از افغانستان است، افغان خطاب میشود. جامعه افغانستان یک جامعه قومی و قبیلهای است و ملّت سازی در این کشور، روند درستی را طی نکرده است.
نظام قانونی و حکومتی افغانستان، جمهوری اسلامی (متفاوت با پاکستان و ایران) است. بر پایه ساختار جدید در این کشور، قوانین این کشور بر اساس آموزههای دین اسلام است.
دین و فرهنگ
۹۹٪ مردم افغانستان مسلمان هستند که حدود ۸۰-۸۹٪ آنان سنی، ۱۰-۱۹٪ شیعه و ۱٪ دیگر ادیان هستند. مذاهب دیگری چون هندو و سیک نیز در افغانستان پیروانی دارد. همچنین بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر از پیروان مسیحیت در این کشور زندگی میکنند.
بر اساس قانون اساسی افغانستان، فارسی (دری) و پشتو زبانهای رسمی دولت افغانستان میباشند و در ولایتهایی که بیش از دوسوم مردم آن گویشور زبانی دیگر باشند، آن زبان به عنوان زبان رسمی سوم تلقی میشود.
از چهرههای فرهنگی مشهور افغانستانی میتوان از مولانا جلال الدین بلخی، خواجه عبدالله انصاری، انوری، عنصری بلخی، ابوریحان بیرونی، امیر علیشیر نوایی، عبدالرحمن جامی، ناصرخسرو، سنایی غزنوی، ظهیر فاریابی و شهید بلخی، نام برد.
پانویس
- ↑ یوسفی، احمد. تاریخ افغانستان: از دوران باستان تا ظهور طالبان. صفحات ۹۵-۹۸.
- ↑ کهزاد، علی احمد. تاریخ روابط خارجی افغانستان. صفحات ۳۰-۳۵.
- ↑ ندیم، محمد اقبال. تاریخ دیپلماسی افغانستان. صفحات ۵۰-۵۵.
- ↑ صفینژاد، جواد. تاریخ سیستان: میراث یک سرزمین. صفحات ۱۲۰-۱۲۵.
- ↑ بارفیلد، توماس. افغانستان: تاریخ سیاسی معاصر. صفحات ۱۷۰-۱۷۵.
- ↑ امین، حفیظ الله. امانالله شاه و نوسازی افغانستان. صفحات ۸۰-۸۵.
- ↑ بارفیلد، توماس. افغانستان: تاریخ سیاسی معاصر. صفحات ۲۵۰-۲۵۵.
- ↑ یوسف، محمد و ادکین، مارک. جنگ ناگفته در افغانستان. صفحات ۲۰۰-۲۰۵.
- ↑ کلاسی، مایکل. بزرگترین شکست آمریکا در افغانستان. صفحات ۳۰۰-۳۰۵.
- ↑ https://www.worldometers.info/world-population/afghanistan-population/
منابع
- امین، حفیظ الله. امانالله شاه و نوسازی افغانستان.
- بارفیلد، توماس. افغانستان: تاریخ سیاسی معاصر. (عنوان اصلی انگلیسی: Afghanistan: A Political and Cultural History). دانشگاه پرینستون، ۲۰۰۹.
- صفینژاد، جواد. تاریخ سیستان: میراث یک سرزمین. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۰.
- کهزاد، علی احمد. تاریخ روابط خارجی افغانستان. کابل: انتشارات دانشگاه کابل، ۱۳۴۶.
- کلاسی، مایکل. بزرگترین شکست آمریکا در افغانستان. (عنوان اصلی انگلیسی: The Great Gamble: The Soviet War in Afghanistan). نیویورک: دبلیو. دبلیو. نورتون و شرکا، ۱۹۹۵.
- ندیم، محمد اقبال. تاریخ دیپلماسی افغانستان.
- یوسف، محمد و ادکین، مارک. جنگ ناگفته در افغانستان. (عنوان اصلی انگلیسی: The Bear Trap: Afghanistan's Untold Story). انتشارات لئو کوپر، ۱۹۹۲.
- یوسفی، احمد. تاریخ افغانستان: از دوران باستان تا ظهور طالبان.
- "نگاهی به تاريخچه افغانستان"، باشگاه خبرنگاران: ۱۵ آبان ۱۳۹۲.
- "افغانستان"، ویکی تابناک: ۱۴ دی ۱۴۰۲.
| آسیا | * ایران * ترکیه * سوریه * عراق * عربستان * فلسطین * یمن * آذربایجان * اردن * ازبکستان * افغانستان * امارات متحده عربی * بحرین * برونئی * بنگلادش * تاجیکستان * عمان * قرقیزستان * قطر * لبنان * مالزی * پاکستان * کویت * مالدیو * قزاقستان * ترکمنستان |
| آفریقا | * تونس * اتیوپی * الجزایر * تانزانیا * ساحل عاج * سنگال * سودان * سومالی * لیبی * مالی * مصر * موریتانی * موزامبیک * نیجر * نیجریه * چاد * کامرون * گابن * گامبیا * گینه * سیرالئون * کومور * جیبوتی * بورکینافاسو * گینه بیسائو * کنگو * جمهوری غنا * جمهوری عربی صحرا * توگو |
| سایر قاره ها | * آلبانی (اروپا) * بوسنی هرزه گوین (اروپا) *سورینام (آمریکا) |




