عطار نیشابوری

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۴۳ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «فریدالدین محمد، معروف به عطار نیشابوری، شاعر و عارف معروف ایرانی قرن هفتم هج...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فریدالدین محمد، معروف به عطار نیشابوری، شاعر و عارف معروف ایرانی قرن هفتم هجری است.

از عطار آثار بسیاری بر جای مانده که عموم آن‌ها به نظم می‌باشد.

زندگی‌نامه

فریدالدین محمد بن ابوبکر نیشابوری، در سال ۵۴۰ ق. یا ۵۳۷ ق. [۱][۲] در روستای کدکن نیشابور به دنیا آمد.[۳][۴] پدر او عطار (داروفروش) بود. [۶] و عطار به کسی گفته می‌شد که هم پزشک بوده و هم دارو فروش.[۱۶]

فریدالدین از همان دوران کودکی به مدارس علمیه شهر راه یافت و به تحصیل مقدمات علوم زمان خود مشغول گردید و به علوم دینی یعنی تفسیر قرآن، روایت احادیث و فقه نیز اشتغال ورزید. عبدالحسین زرین کوب می‌نویسد: «عطار از آنچه در آن ایام در مکتب خانه‌ها آموخته می‌شد بهره می‌گرفت، خط و حساب و قرآن با مایه‌ای از شعر و ادب و عصر»[۱۳] سپس او به تدریج به درس‌های عمیق‌تر پرداخت و فنون ادبی سنگین، علم حکمت، کلام و نجوم را نیز آغاز کرد.[۸]

فریدالدین علاوه بر این‌ها، به حرفه پدرش (عطاری) نیز روی آورد؛[۱۴][۱۵] عطار پس از مدتی سرآمد دارو سازان شهر شد و به مداوای بیماران پرداخت. در همان حال اوقات فراغتش را صرف مطالعه کتاب‌های صوفیه و اشتغال به تمرین در شعر و شاعری می‌کرد.[۱۷]

گرایش به عرفان:

فریدالدین عطار، پس از مدتی به عرفان روی آورد و راه تازه‌ای را در زندگی خود برگزید. در علت این تغییر، داستان معروفی نقل شده است: «روزی عطار در دکان خود مشغول معامله بود، درویشی به آن‌جا رسید و چندبار "شی‌ء لله" گفت. وی به درویش توجهی نکرد، درویش گفت: ‌ای خواجه! تو چگونه خواهی مرد؟ عطار گفت: همان‌گونه که تو خواهی مرد. درویش گفت: تو همچون من می‌توانی بمیری؟ عطار گفت: بلی. درویش کاسه‌ای چوبین داشت بر سر نهاد و گفت: "الله"، و جان داد! عطار متغیر شد و مسیر زندگی خود را تغییر داده، به عرفان روی آورد». [۱۰]

عطار پس از این تحول، برای کسب علم و معنا و در طلب مشایخ و اولیا، سفرهای زیادی به مناطقی مانند هند، عراق، شام و مصر مسافرت کرد. سپس به مکه رفته و حج به جا آورد و سپس به شهر خود نیشابور بازگشت و در آن‌جا ماندگار شد.[۱۱] عطار از شاگردان و مریدان شیخ مجدالدین بغدادی و شیخ نجم الدین کبری بوده است.[۱۲]

مذهب عطار:

ظواهر آثار عطار گواهی می‌دهد که وی مذهب اهل سنت را داشته است، اما اخلاص و ارادت و نحوه ستایش عطار از حضرت علی (علیه‌السّلام) موجب شده است که قاضی نورالله شوشتری، وی را شیعه پاک و خالص بداند.[۴۴] گرچه بسیاری بر این اعتقادند که او سنی بوده، ولی اشعاری که در کتاب «مظهر العجایب» وی درباره اهل بیت (علیهم‌السّلام) مخصوصاً حضرت علی (علیه‌السّلام) گفته است، گویای علاقه او به اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌باشد. عطار این کتاب را در شأن انسان کامل نوشته و مصداق آن را حضرت امیرالمؤمنین امام علی (علیه‌السّلام) که مظهر کامل کمال انسانی و انسان کامل است قرار داده؛ در واقع این کتاب در شأن امام علی (علیه‌السّلام) است و از نظر خود عطار، این کتاب بهترین و ارزشمند‌ترین اثر اوست. این چند بیت از مظهر العجایب عطار است:

جمله فرزندان حیدر ز اولیا * جمله یک نورند حق کرد این ندا

پاک و معصوم و مطهّر چون نبی‌ * این سخن را می‌نداند هر صبی

سالکان کار حق ایشان بُدند * مظهـر انوار حق ایشان بُدند

وفات:

عموما وفات این شاعر بزرگ را به سال ۶۱۸ ق. (یا ۶۲۷ ق) در زمان حمله وحشیانه مغولان به شهر نیشابور ذکر کرده‌اند. عده‌ای هم معتقدند که عطار به مرگ طبیعی از دنیا نرفته، بلکه در حمله مغولان به شهادت رسید.[۴۹]

شخصیت علمی و ادبی

بدون شک عطار از شخصیت والایی برخوردار بوده است. عموم تذکره‌نویسان به عظمت مقام عطار در عرفان و بلند‌ای مرتبه او در شاعری، معترفند.[۲۱] در خلوت انزوای او در مسجد و خانه، چیزی جز اندیشه خدا راه نداشت.[۲۲] او هرگز شاعری مداح و قصیده سرا نبود و خود را به خاطر جیفه پست دنیوی به دولتمردان و قدرتمندان عصر خود نزدیک نکرد. بلکه اعمال و رفتار آنان را نیز به باد انتقاد گرفت.[۱۹] خودش چنین می‌گوید:

به عمر خویش مدح کس نگفتم * دری از بهر دنیا من نسفتم

دکتر [[زرین کوب نیز می‌نویسد: «عطار تحت تاثیر تمایلات زاهدانه خویش و به اقتضای معمول عصر، به شعر و وعظ و تحقیق گرایش یافت و برخلاف بسیاری از شاعران، به دربارهای عصر و مجالس اعیان ولایت هم علاقه‌ای نشان نداد. داروخانه برایش از دربار فرمانروایان جالب‌تر بود».[۲۰]

اهتمام و علاقه عطار به گردآوری قصص قرآنی، احادیث و حکایات آموزنده که در مثنوی‌ها و آثار دیگر وی مشخص است، نیز نشان دهنده شخصیت والا و دینی عطار دارد. مولوی] درباره عطار چنین سروده است:

هفت شهر عشق را عطار گشت * ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم[۲۴]

مقصود مولوی از هفت شهر عشق، هفت وادی است که عطار در «منطق الطیر» خود آن‌ها را شرح داده است.

عطار، مانند بسیاری از عارفان، قدرت شاعری بالایی داشت؛ او همچنین سرمایه بزرگی از ادب و شعر اندوخته بود؛ به همین جهت عموم اندیشه‌های عرفانی خود را به نظم درآورد.[۲۵] البته شعر، مقصود اصلی عطار نبود و حتی می‌توان گفت عطار به شعر و شاعری اعتنا نداشت و این‌که او را شاعر بشمارند، مورد پسندش نبود. او خود را بیشتر مرد حال می‌دانست و فقط به معنا توجه دارد و نه به شعر:

شاعرم مشمر که من راضی نیم * مرد حالم شاعر ماضی نیم

عیب از شعر است و این اشعار نیست * شعر را در چشم من مقدار نیست

تو مخوان شعرش اگر خواننده‌ای * ره به معنی بر اگر داننده‌ای[۲۶]

با این حال، باید به حق و انصاف عطار را از فصیح‌ترین شعرای زبان فارسی دانست.

عطار نقش و تأثیر بسیاری بر بزرگان زمان خود و پس از خود داشته است. مولوی] از بزرگ‌ترین شاعران و عارفان، علاقه‌مند به عطار بود و حتی برخی از اشعار عطار را نیز در کتاب «مثنوی معنوی» خود شرح داده است.[۲۷] مولانا درباره عطار و سنایی گفته است:

عطار روح و سنایی دو چشم او * ما از پی سنایی و عطار می‌رویم[۲۳]

شیخ محمود شبستری از عرفای زمان خود نیز در آغاز «گلشن راز» می‌گوید:

مرا از شاعری خود عار ناید * که در صد قرن چون عطار ناید

اگر چه زین نمط صد عالم اسرار * بود یک شمه از دکان عطار[۳۱]

آثار عطار

عطار نیشابوری صاحب تألیفات و تصانیف بسیاری است که بیشتر آن‌ها منظوم می‌باشند. مشهور است که به عدد سوره‌های قرآن یعنی ۱۱۴ تصنیف از کتاب و رساله و نظم و نثر نوشته است.[۳۲] زبان عطار در آثارش سلیس، بی‌تکلف، سبک، شیوا و روان است.[۳۳] از جمله مهم‌ترین آثار وی می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد.

  • تذکرة الاولیاء: این کتاب شامل حکایت‌ها و گفتارهایی از اولیای الهی است. آغاز این اولیا، امام جعفر صادق (علیه‌السلام) است که عطار از آن حضرت، سخنان و کرامات بسیاری گفته است.[۳۴] افزون بر این، از افرادی مانند ابوحنیفه،[۳۵] شافعی [۳۶] و احمد بن حنبل [۳۷] نیز سخن گفته است. جالب این‌جاست که این کتاب با ذکر مختصری از امام باقر (علیه‌السلام) به اتمام می‌رسد.[۳۸]

عطار، در ذکر سبب نگارش این کتاب، علت‌های مختلفی را ذکر می‌کند: «مرا در جمع کردن این کتاب چند چیز باعث بود: اول باعث، رغبت برادران دین، که التماس می‌کردند. دیگر باعث، آن بود تا از من یادگاری ماند تا هر که برخواند از آن‌جا گشایشی یابد، مرا به دعای خیر یاد دارد.... دیگر باعث، آن بود که بعد از قرآن و احادیث بهترین سخن‌ها، سخن ایشان (اولیاء) دیدم و جمله سخن ایشان شرح قرآن و احادیث دیدم. خود را بدین شغل درافگندم تا اگر از ایشان نیستم، باری خود را با ایشان تشبه کرده باشم». [۳۹]

  • دیوان عطار: که بیشتر شامل غزلیاتی است عاشقانه، عارفانه. [۴۰]
  • منطق الطیر یا «مقامات طیور»: این کتاب در حقیقت یک شاهکار عرفانی است و مورد توجه شعرای بزرگی چون مولوی واقع شده است.
  • مظهر العجایب: عطار این کتاب را در شان انسان کامل نوشته و مصداق آن را امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) که مظهر کامل کمال انسانی و انسان کامل است، قرار داده است. عطار در این کتاب ارادت کامل خود به حضرت علی و ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) را به نحوی نشان می‌دهد.
  • هفت وادی عرفان: عطار در این کتاب، هفت وادی عرفان را نقل می‌کند که چنین ترتیب داده شده: ۱. وادی طلب؛ ۲. عشق؛ ۳. معرفت؛ ۴. استغنا؛ ۵. توحید؛ ۶. حیرت؛ ۷. فنا. [۴۶]
  • مصیبت‌نامه؛
  • الهی‌نامه؛
  • اسرارنامه؛
  • مختارنامه؛
  • خسرونامه؛
  • دیوان غزلیات و قصاید؛
  • جواهرنامه؛
  • شرح القلب. [۴۷]

پانویس

منابع

  • "عطار نیشابوری"، سایت پژوهه.
  • "شعرای مشهور اهل بیت(ع)"، سایت‌اندیشه قم.
  • "فریدالدین عطار نیشابوری"، پایگاه اسلام کوئست.
شعر فارسی
Poetry1.jpg
شعرشناسی * شعر * علم عروض * قافیه * تخلص * دیوان * مصراع * بیت * مقفا * قالب * مطلع * تغزل * بحور شعری
قالب‌های شعر *مثنوی * قصیده * غزل * مسمط * مستزاد * ترجیع‌بند * ترکیب‌بند * قطعه * رباعی
سبک‌های شعر فارسی * سبک خراسانی * سبک عراقی * سبک هندی * سبک بازگشت ادبی * شعر نو
شاعران پارسی گو: همه*قرن 4 * قرن 5 * قرن 6 * قرن 7 * قرن 8 * قرن 9 * قرن 10 * قرن 11 * قرن 12 * قرن 13 * قرن 14