غیاث الدین منصور دشتکی
«امیر غیاثالدین منصور دشتکی» (۹۴۸-۸۶۶ ق)، فیلسوف، حکیم، عارف، منطقدان و ریاضیدان نامدار شیعه در قرن دهم هجری است. از امیر غیاث الدین منصور کتب زیادی در موضوعات مختلف: فلسفه، عرفان، تفسیر، کلام، فقه، اصول، اخلاق، طبّ، ریاضیات و نجوم، برجای مانده است.
نام کامل | غیاثالدین منصور دشتکی |
زادروز | ۸۶۶ قمری |
زادگاه | شیراز |
وفات | ۹۴۸ قمری |
مدفن | شیراز |
اساتید |
امیر صدرالدین دشتکی، امیر نظامالدین احمد، امیر حبیب الله، سید فاضل،... |
شاگردان |
مصلحالدین لاری، جمالالدین محمود شیرازی، قطبالدین بغدادی، فخرالدین محمد استرآبادی، میر قوامالدین شیرازی، میرزا شرفجهان قزوینی،... |
آثار |
مطلعالعرفان، اخلاق منصوری، حجةالکلام، الحکمةالعملیة، الهیئةالمنصوریة، اللوامع، تعدیلالمیزان، معالمالشفاء،... |
زندگینامه
غیاث الدین منصور دشتکی فرزند امیر صدرالدین دشتکی در سال ۸۶۶ قمری در محله دشتک (لب آب) شیراز در خانوادهای معروف به علم و حکمت به دنیا آمد. پدرش سیدصدرالدین محمد دشتکی شیرازی معروف به سید سَنَد، بود و نسبش به زید بن علی بن حسین میرسد. خاندان دشتکی، یکی از خاندان های علم و فلسفه و عرفان شیعه در شیراز بودند. این خاندان در شیراز مدرسه ای بنام منصوریه داشت و پدرش مؤسس مدرسه بود.
غیاثالدین نزد پدرش به فراگیری علوم و معارف پرداخت. او پس از وفات پدر، وارث منصب علمی و کرسی درس ایشان شد. در چهارده سالگی داعیه مناظره با علامه جلالالدین دوانی را داشت و در مباحثه با امثال دوانی گاه گوی سبقت را در میدان مناظره می ربود. او در بیست سالگی از تحصیل علوم زمان خود فارغ شد و به درجه اجتهاد رسید.
استادان امیر غیاث الدین در امور شرعی، پدر بزرگوارش و پسرعمویش امیر نظامالدین احمد، استاد مسلم کلام و فقه، و در ادبیات نزد امیر حبیب الله، و در امور معقول نزد سید فاضل مشهور به فارسی تلمذ نموده است. اما واضح است که بیشترین تأثیرگذاری را امیر صدرالدین محمد دشتکی بر ایشان نهاده است؛ چرا که در آثار ایشان، کاملاً مشهود است که طریقه علمی پدر را دنبال کرده و بر همان سیاق عمل می کرده است.
غیاثالدین را در زمان شاه اسماعیل صفوی (ﺣﮑ: ۹۰۵ـ۹۳۰)، برای تعمیر رصدخانه مراغه که در آن زمان ویران شده بود، از شیراز به آذربایجان دعوت کردند. وی به آذربایجان رفت، اما به سبب برخی موانع آن کار انجام نگرفت. در زمان شاه اسماعیل، از غیاثالدین دعوت شد که به همراه میر جلالالدین استرآبادی ـ که از فقیهان بود ـ عهدهدار مقام صدارت شود، اما غیاثالدین نپذیرفت. در زمان شاهطهماسب، دشتکی این مقام را پذیرفت، ولی پس از مواجهه با استرآبادی زمینه را مساعد ندید و دوباره به شیراز بازگشت و همچنان عهدهدار ریاست مدرسه شیراز شد.
در ۹۳۶ ق. که غیاثالدین به هفتاد سالگی رسیده بود، بار دیگر برای مقام صدارت به دربار شاه صفوی دعوت شد. وی ابتدا با امیر نعمتاللّه حلّی در امر صدارت شریک بود و پس از عزل نعمتاللّه، غیاثالدین به تنهایی صدارت را به عهده گرفت و دو سال و اندی در این منصب بود. در ۹۳۸ ق، شیخ علی بن عبدالعالی کرکی معروف به محقق ثانی، از عراق عرب وارد تبریز، پایتخت صفویان شد و مورد احترام و اکرام شاهطهماسب قرار گرفت. محقق ثانی مناسبات دوستانهای با غیاثالدین برقرار کرد، اما رفته رفته به سبب اختلاف نظری که در برخی مسائل با وی داشت و نیز فتنهانگیزی و سخنچینی دیگران، این دوستی به مشاجره و خصومت کشید. از جمله مسائل مورد اختلاف، تغییر جهت قبله مساجد عراق عجم بود که محقق کرکی آن را از شاه درخواست کرده و وی نیز پذیرفته بود. اما غیاثالدین تعیین جهت قبله را منوط به دانستن علم نجوم دانست و از اینرو محقق کرکی را فاقد صلاحیت برای انجام این کار دانست. شاه تحتتأثیر فضای سیاسی و اجتماعی آن روز، جانب محقق کرکی را گرفت و دشتکی را از صدارت عزل کرد و چند روز پس از آن دشتکی تبریز را به قصد شیراز ترک گفت.
بعد از آن، غیاثالدین بقیه عمر را به تحقیق و تألیف و تدریس در مدرسه منصوریه که پدرش به نام او بنا نهاده بود گذراند. وی در ۹۴۸ یا ۹۴۹ قمری در شیراز درگذشت و در جوار مزار پدرش در مدرسه منصوریه شیراز به خاک سپرده شد.
شاگردان
غیاثالدین علاوه بر دو پسرش (شرف الدین علی و صدرالدین محمد)، شاگردان دیگری نیز تربیت کرد، از جمله:
- مصلح الدین لاری
- جمالالدین محمود شیرازی
- قطب الدین بغدادی، متبحر در علم عقلی و نقلی (متوفی ۹۷۰)
- تقیالدین ابوالخیر محمد بن محمد فارسی، که از زمره شاگردان پدر نیز محسوب می شده است.
- وجیه الدین سلیمان القاری الفارسی
- میر ابوالفتح شریفی
- شیخ شهاب الدین علی دانیالی فسوی
- فخرالدین محمد بن حسین استرآبادی
- کمال الدین حسین اردبیلی، معروف به الهی اردبیلی
- شیخ احمد جمال الدین خلخالی
- میر قوام الدین شیرازی
- شیخ نصرالبیان انصاری، نیای ابوالقاسم کازرونی
- مولی محمد نصرالله معمائی
- میرزا شرف جهان قزوینی
- میرزا قاسم گنابادی
- کمال الدین حسین ضمیری اصفهانی
- مقصود کاشانی، شاعر و صاحب دیوان کاشی (متوفی ۹۸۷).
آثار و تألیفات
در کتاب «الذریعه» برای امیرغیاث الدین ۶۰ کتاب در علوم مختلف معرفی شده است. برخی از مشهورترین آثار وی به شرح زیر است:
- الف) در علوم قرآنی و تفسیر: تحفةالفَتی فی تفسیر سورة هَل اَتی؛ مطلع العرفان که مشتمل بر تفسیر آیات متعدد با رویکردی کلامی است.
- ب) در فلسفه و کلام: اشراق هیاکل النور لکشف ظلمات شواکل الغرور، در شرح هیاکل النور شهابالدین سهروردی؛ حجةالکلام لِایضاح محجةالاسلام فیالمعاد؛ کشفالحقائق المحمدیة؛ مرآةالحقائق و مَجْلَیالدقائق؛ تجریدالغواشی، که حواشی غیاثالدین در رد حواشی جلالالدین دوانی بر شرح تجرید است؛ حاشیه بر رسالة اثبات واجب جلالالدین دوانی؛ ردّ بر رسالة زوراء جلالالدین دوانی؛ ریاضالرضوان در شرح شفا اثر ابنسینا؛ شفاءالقلوب شرح مختصری بر الهیات شفا ابنسینا؛ المحاکمات، که میان حواشی پدرش صدرالدین و حواشی جلالالدین دوانی بر شرح تجرید، شرح مطالع و نیز بر شرح مختصرالاصول داوری کردهاست؛ تجوهرالاجسام، یا رساله فیالنفس و الهیولی.
- ج) در منطق: آدابالبحث و المناظرة، که شرح آدابالبحث عضدالدین ایجی است؛ تعدیلالمیزان، که خلاصه منطق شفاست؛ معیارالافکار، که چکیده تعدیلالمیزان است؛ الرّد علی حاشیةالدوانی علی تهذیبالمنطق؛ الرّد علی حاشیة الدوانی علیالشمسیة.
- د) در اخلاق و عرفان: اخلاق منصوری، که بخشی از کتاب «جام جهاننما» به فارسی است؛ الحکمةالعملیة در تهذیب اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن؛ منازلالسائرین و مقامات العارفین.
- ه) در ادبیات و شعر: خلاصةالتلخیص؛ حاشیه بر مفتاحالعلوم اثر یوسف بن محمد سکاکی (متوفی ۶۲۶ ق)؛ جام جهاننما به فارسی در فنون حکمت؛ الردّ علی انموذج العلوم الدوانیة.
- و) نجوم و هیئت: الهیئةالمنصوریة، که در آن به نقد و ابداع روشهایی برای حل اشکالات الگویِ بطلمیوسی حرکت کواکب پرداختهاست؛ معارج، که موضوع این رساله، همچون اللوامع، حل اشکالات الگوی حرکتی سیارات بودهاست؛ اللوامع (النوریة)؛ تکملة المجسطی؛ شرح التذکرة النصیریة، شرحی است بر التذکرة فی الهیئة خواجه نصیرالدین طوسی؛ حاشیه شرح الملخَّص فی الهیئة؛ قبلة (رساله در ماهیت قبله به عربی).
- ز) ریاضیات: دو اثر ریاضی از وی برجای ماندهاست: الکفایة فی الحساب، به زبان عربی شامل شمار و جمع و تفریق، ضرب و تقسیم، کسر، جذر، مساحت، جبر و مقابله؛ و گزیدهای از آن با عنوان خلاصة کفایةالطلاب (ضوابطالحساب).
- ح) طب و پزشکی: معالم الشفاء؛ شافیة (اصولالشافیة یا رسالة فی الطب) که گزیدهای از معالم الشفا بوده و گویا تدریس میشده است.
ویژگیها و آراء علمی
امیر غیاث الدین به "غیاث الحکماء" و "عقل حادی عشر" هم معروف است. از ویژگیهای شخصیت غیاثالدین دشتکی شیرازی، جامعیت علمی اوست. وی در فلسفه، حکمت، ریاضیات، تفسیر، کلام، فقه و اصول، اخلاق، طب، عرفان، نجوم، ادب عربی و فارسی و حتی در علوم غریبه صاحبنظر بوده و در هر کدام از آنها آثاری از خود به جا گذاشته است.
از نوادگان او سید علی خان مدنی (۱۱۲۰-۱۰۵۲ ق) صاحب «سلافة العصر»، شرحی از اوصاف و فضائل علمی و عملی امیر منصور و پدرش امیر صدرا که در عداد دانشمندان بزرگ عصر خویشند بر شمرده است. قاضی شوشتری صاحب «مجالس المؤمنین» نیز او را به عنوان استاد البشر، خاتم الحکما و پناه علما توصیف نموده و سپس اضافه می کند که اگر کلیه حکمای دوران چون ارسطو و افلاطون مواجه با او بودندی افتخار مجالست و ملازمت با او را نمودندی.
هرچند غیاثالدین از حکمای مؤسس و صاحب مکتبی جدید در فلسفه نبوده، اما در شکلگیری جریانی فلسفی که به نام مکتب شیراز بین قرن هشتم و نهم، بهتدریج شکل گرفت، تأثیر بسزایی داشتهاست. اهتمام غیاثالدین منصور دشتکی در جمع و تألیف آرای پیشینیان و تقریب حکمت مشاء و حکمت اشراق، عرفان، کلام و معارف شیعی، راهگشای ملاصدرا در تأسیس حکمت متعالیه بودهاست.
شخصیت علمی غیاثالدین بیشتر در رویارویی با عقاید و آرای جلالالدین محمد دوانی (فیلسوف و متکلم معاصرش) در دفاع از آرای سیدصدرالدین دشتکی، پدر غیاثالدین، شکل گرفتهاست. در هنگام این مناظرات، دشتکی حدودا ۱۸ ساله و دوانی ۷۱ ساله بوده و این حاکی از استعداد و نبوغ دشتکی است. مناظرات علمی دشتکی و دوانی، در برخی آثار دشتکی مشهود است، از جمله در اثبات واجب (رد بر رساله اثبات واجب دوانی)، تجریدالغواشی (رد بر حاشیة دوانی بر تجرید)، شرح مطالع و شرح هیاکل النور سهروردی با عنوان اشراق هیاکل النور لکشف ظلمات شواکل الغرور (رد بر شواکل الحور دوانی). ملاصدرا نیز در الحکمةالمتعالیة، ضمن اشاره به برخی از این مباحثات، از غیاثالدین به بزرگی یاد کرده و او را وارث پدر بزرگوارش، و با اوصافی چون سید علما و منصور و مؤیَّد از عالم ملکوت خواندهاست.
شرحهای غیاثالدین بر کتابهای فلسفی پیش از خود، از جمله الهیات شفاء از ابنسینا و هیاکل النور سهروردی، حاکی از تسلط او بر پیشینه مباحث فلسفی است و نیز تمایلات اشراقی او را نشان میدهد. غیاثالدین در مرآةالحقائق و مجلیالدقائق آرایی عرضه کرده که، به تصریح خودش، مخالف با آرای مشهور حکماست. برخی از این آرا در باب طبیعیات و برخی دیگر مرتبط با فلسفه است: وحدت مادّة افلاک و عناصر، آتش اِهلیلَجی به عنوان عنصر جدید، علت قوس قُزَح، خصوصیات افلاک و کواکب، متقدّر بودن عالم مثال، کیفیت اِبصار و تذکر، مبدأ بودن عقول مجرده برای صفات و آثار عناصر اربعه، تأثیر نفوس بشری در اِحداث خوارق عادات و معجزات، و تناهی عددی مجردات.
شیوه بحث و مطاوی آثار غیاثالدین، حاکی از تعلقخاطر وی به عرفان است؛ البته وی به اهل تصوف التفات چندانی نداشته، شاید بهسبب بیاعتمادی او به تصوف ظاهری که در آن زمان رایج بودهاست. مآخذ دشتکی در آثاری همچون مقامات العارفین، نمط نهم اشارات ابنسینا، کلمة التصوف سهروردی و اوصافالاشراف خواجه نصیرطوسی بودهاست و نمیتوان اندیشه و مذاق عرفانی او را متأثر از افکار و آثار ابنعربی و سایر اهل تصوف دانست، بلکه او همچون ابنسینا و سهروردی، بیشتر بر معرفت و تجربه انوار درونی تأکید داشتهاست.
منابع
- "دشتکی، غیاثالدین منصور"، دانشنامه جهان اسلام.
- "زندگينامه امير غیاثالدین منصور دشتکی «خاتم الحکما»"، حوزه علمیه منصوریه شیراز.
- دائرةالمعارف تشیع، صفحه ۴۶ و ۵۸۶.
- پایگاه شعائر.